ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نباید از آشکاراشدن واقعیتها ناراحت شد، لذا با کمال تأسف و اندوه باید بگویم، در حال حاضر حوزههای علمیه، فاقد نیروی مؤثر معنوی هستند، اوصاف و ویژگیهای اخلاقی رسول الله ج، پی در پی در حال انزوا و فراموشیاند و جرعههای غم و اندوه را باید سر کشید، نتیجه زوال اوصاف و ویژگیهای اخلاقی را میتوان بدین صورت تشریح نمود که متأسفانه هر سال بر تعداد فارغ التحصیلان حوزههای علمیه، افزوده میشود اما هیچگونه تغییر و تحولی در زندگی مردم، که بیانگر اصلاح و هدایت آنان باشد، مشاهده نمیگردد و به جای اینکه از مشکلات مذهبی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم کاسته شود برعکس بر فهرست آن مشکلات و مصائب افزوده میگردد.
شخصیتهای مبارز و انقلابی
در همین کشور (هندوستان) شخصیتهای گمنامی چون خواجه معین الدین چشتی / و سید علی همدانی کشمیری / و غیره میآمدند و سر تا سر این دیار را سرشار از نور و حرارت ایمان مینمودند. حضرت مجدد الف ثانی / در حکومت مغولها، آنچنان انقلابی برپا نمود، که بر اثرش آن شخصیت برجسته، فقیه و محدث بزرگوار در دامان پادشاه منحوسی، همچون اکبر، پا به عرصه وجود گذاشت و سرانجام، حقیقت معنویاش را به جهانیان تقدیم نمود.
شاه ولی الله / با افکار انقلابیاش، به طور کلی اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را دگرگون ساخت. فرهنگ و تمدن آن دیار را تحت تأثیر افکار انقلابی خویش قرار داد. حضرت مولانا محمد قاسم نانوتوی / در آن دورانی که مردم دچار یأس و افسردگی شده بودند، آنچنان مرکز علمی را بنا نهاد که برای همیشه مایۀ امیدواری برای جهان اسلام است.
در سلسلۀ همین حرکتهای اصلاحی، حضرت مولانا محمد الیاس / جهت زنده نگهداشتن ارزشهای دین مبین اسلام، حرکت نوینی تحت عنوان جماعت تبلیغی را آغاز فرمود و در حال حاضر در گوشه و کنار دنیا، ابعاد وسعتش، در حال پیشرفت است و در آینده هم محور حرکتش وسیعتر خواهد گشت ان شاء الله تعالی.
ع: جهانی را دگرگون کرد یک مرد خود آگاهی
لیکن متأسفانه، اکثر فارغ التحصیلان حوزههای علمیه، از این نیروی مؤثر معنوی و از ویژگیهای اخلاق فاضله، فاصله گرفته و از نیروئی، که جنبش انقلابی را در وجودشان پید ا کند، نیز محروم میباشند.
تاریخ، بیانگر حقایق واقعی است و تنها در مقابل عظمت و بزرگی سرنگون میگردد و قلوب افسرده و بیحرکت، به وجود دلهای زنده و بیدار، پی میبرند و اکنون کیفیت افسردگی رو به افزایش است. در میادین و محافل سخنرانی و پند و اندرزها، هیچگونه کوتاهی نیست و در همین مورد حضرت جگر / چنین میفرماید:
«در نگاهها اثری از عشق و محبت هویدا نیست و بر جبین آثار اعتماد و نور یقین نمایان نیست».
آن مراکز علمی که سالیان متمادی مرکز و محور عظمت و طراوت زندگی بودند و شخصیتهای علمی و انقلابی را پرورش داده، تحویل جامعه میدادند، اکنون با امواج یأس و ناامیدی و احساس کمتری مواجهاند و تنها پیشرفت در این زمینه، افزایش روز افزون حوزههای علمیه، برنامهها و کتب درسی، کتابخانهها و مسئولیتها است، که مشاهده میگردد. حال ان که نبض حیات و تپش نیروی ایمانی با نوعی تزلزل و ضعف مواجه گردیده است. اوضاع و احوال به جائی رسیده، احیاناً اگر اندیشمند و یا متفکری جهت بازدید به یکی از حوزهها برود، لاجرم با مشاهدهکردن فضای افسرده معنویت آن محیط علمی، چنین خواهد گفت:
«با آنچنان طوفان سهمگینی مواجه گردی، تا خود را باز یابی چون در امواج دریای تو هیچگونه تحرکی نیست و ممکن نیست از کتاب رهائی یابی، اما تو کتابخوان هستی نه صاحب کتاب».
ناگفته نماند چنین دعائی در حق حوزهها، خالی از ترس و وحشت نیست و هماکنون آثار این طوفان سهمناک به وضوح در حوزهها مشاهده میگردد. اما اینها اثرات آن امواج خطرناکی هستند که در خارج از حوزهها به حرکت درآمده و این انعکاسِ بانگِ جنبشهائی است که در بیرون طنین اندازند، لازماً در همچنین مواردی، طلاب فقط جنبه سمبولیک، خواهند داشت.
رهبری جهان در شاهراه تقلید و پیروی
واقعاً تعجبآور است کلیه حرکتها و دگرگونیهائی که در محیط دانشگاهها و مدارس دولتی (در ارتباط با کشور هندوستان) مورد نفرت مردم قرار گرفته، در حال حاضر همان تحولات، محیط حوزههای علمیه را تحت تأثیر اثرات شوم خویش قرار داده است.
آن پایگاههائی که میبایست ضامن رشد و پیشرفت دنیا و رهبری امت بوده و صاحب دعوت و فکر میشدند و به جای اینکه مقتدی قرار گیرند، بر سیاست اتباع از دانشگاهها و مدارس دولتی، احساس فخر و سربلندی میکنند و بزرگترین خطری که حوزههای علمیه را تهدید میکند و فضای صاف آنجا را آلوده میسازد، احساس کمتری است و هر کسی که مبتلا به این بیماری گردد، با آینده بسیار دشوار و وخیمی روبهرو خواهد گشت.
شما که طلیعهداران ساختار جامعه هستید، آخر چرا احساس کمتری و حقارت میکنید؟ اگر افرادی غیر از شما اینچنین احساسی را میکردند باز هم کردارشان قابل توجیه بود. چون احتمال میرفت که این عملشان بنابر مسایل روانی باشد. اما احساس حقارتنمودن شما، دلالت بر ضعف ایمانی و عدم رسوخ ایده است و سرانجام اینگونه احساسات بیپایه، بسیار وخیم و خطرناک خواهد بود و مبتلاشدن جانشینان رسول الله ج به این بیماری واگیر، بیانگر آن خواهد بود که از مرتبه و عظمت نبوت کلاً بیاطلاع بوده، گویا نسبت به آن هیچگونه اعتقادی ندارند. و شما از زمرۀ کسانی هستید که مولانا روم در حقشان چنین میفرمایند:
نخوتی دارند و کبری چونم شهان |
چاکری خواهند از اهل جهان |
سعدی / چنین میفرماید:
شهان بیکله و خسروان بیکمرند.