اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

194- تصمیم جدی برای انتقام شهیدان

194- تصمیم جدی برای انتقام شهیدان

طی همین روزها بود که فتنه افروزان قبیلههای بنوذبیان و عبس ناجوانمردانه به مسلمانان مناطق خودشان حمله کرده آن‌ها را به شهادت رسانیدند. مرتدان قبیلههای دیگر نیز با شنیدن این خبر تحریک شده شروع کردند به کشتن مسلمانان. حضرت ابوبکر س از وضعیت مسلمانان دربند در آن مناطق بشدت نگران شده قسم خورد انتقام آن‌ها را از مشرکان خواهد گرفت، و با هر قبیلهای که در جنایت کشتار مسلمانان دست داشته بشدت برخورد خواهد کرد و آن‌ها حساب سنگینی پرداخت خواهند نمود.

حضرت ابوبکر برای انتقام گرفتن از دشمنان ناجوانمرد تصمیم خودش را گرفته بود. ایشان نقشهای ترتیب دادند تا به دشمن چنان درسی دهند که تاریخ آن‌را فراموش نکند. ایشان تصمیم خودش را آن چنان جامه عمل پوشانید که مسلمانان سایر قبائل عرب سربلندانه بر دین خود ثابت قدم ماندند و مشرکان با ذلت و خواری شکست را قبول کرده سر شکسته و رسوا شدند. اینگونه بود که زکات قبایل مختلف به سوی مدینه منوره روانه گشت. سه نفر از آن‌ها مجبور شدند در تاریکی شب زکاتشان را برداشته خود را به مدینه منوره برسانند.

در اول شب صفوان سر رسید، در نیمههای شب زبرقان با زکات قبیلهاش آمد، و در پایان شب عدی با زکات قوم و قبیلهاش وارد مدینه شد. تنها در یک شب زکات شش قبیله به مدینه منوره رسید. هر کاروان حامل زکاتی که به مدینه منوره میرسید مردم میگفتند:" شاید گشتی است که از حمله دشمن خبر میدهد". حضرت ابوبکر با آرامش کامل و اعتماد به نفس بیمانندی میفرمود: «بل بشیر». " نه این مژده و خوش خبری است".

چون مردم با چشمان خود میدیدند کاروانی که از دور نمایانگر بود گروهی هستند که زکات خود را گرفته خدمت خلیفه رسول الله ج حاضر میشوند، خدمت آن حضرت عرض کردند: " چه بسیارند خبرهای خوش و مژدههای شما؟!".

مدینه در فضای این خوشخبریهای پیاپی و رسیدن کاروان‌های زکات، و برخی تعزیت نامهها بسر میبرد، که سپاه حضرت اسامه س سربلند و پیروزمندانه به مدینه بازگشت. این لشکر پیروز با جوانمردی تمام تک تک دستورها و ارشادهای رسول‌الله ج را بجای آورده، تمامی پند و نصیحت‌های ایشان را اجرا نموده، پیروزمندانه وارد پایتخت اسلام شد. حضرت ابوبکر س، حضرت اسامه س را جانشین خود در مدینه منوره قرار داده به سپاه خسته و از راه رسیده فرمود: «أریحوا وأریحوا ظهرکم». " شما استراحت کنید و به شترها و اسب‌هایتان هم اجازه استراحت دهید".

سپس خودشان همراه سپاهی که برای حمله به "ذی القصة" آماده کرده بود از شهر خارج شد. گشت‌های ویژه حفاظت از شهر نیز سوار بر اسب‌هایشان همراه ایشان حرکت کردند. مسلمانان خدمت خلیفه رسول الله ج حاضر شده عرض کردند:" ای خلیفه رسول الله! ما شما را به خدا قسم میدهیم که خودتان همراه سپاه نروید و کسی را فرمانده سپاه قرار داده بجای خود بفرستید. اگر چنانچه او شهید شود شما هستید تا فورا کسی دیگر را به فرماندهی سپاه انتخاب کنید. حضرت ابوبکر س با شنیدن این حرف‌ها فرمودند: «لا والله! لا أفعل ولأواسینکم بنفسی». " بخدا قسم! هرگز چنین نخواهم کرد، برای بالا بردن همت شما در کنارتان خواهم بود".[1]

شخصیت واقعی حضرت ابوبکر صدیق س در جنگ با مرتدان به خوبی نمایان شد. بر همه ثابت شد ایشان رهبری دلیر و شجاع هست که برای پاسبانی از عقیده خود حاضر است جان خودش را فدا کند. و البته نزد مسلمانان تنها کسی شایستگی خلیفه و رهبر بودن را دارد که با عمل و کارنامه خودش الگو و سرمشق نمونه برای آن‌ها باشد. در نتیجه این شیوه سیاستمداری و حکمرانی حضرت ابوبکر، مسلمانان در جنگ با دشمن شهامت و جرأت بیمانندی یافتند و با جان و دل از دستورهای رهبر و پیشوای خود اطاعت و فرمانبرداری میکردند.

حضرت ابوبکر س با سپاه خود بطرف "ذی القصة" و "ذی حسی" حملهور شد. حضرت نعمان، عبدالله و سوید ش بنا به دستور ایشان فرماندهی سپاهیان خود را بر عهده داشتند. ایشان در "ابرق" از مناطق "ربذه" اردوگاه زدند. خداوند جام تلخ شکست را به دو قبیله حارث و عوف نوشانید. بنوبکر و بنوعبس پا به فرار گذاشتند.[2]



[1]- تاریخ الطبری: 4/ 65، 67، و حرکة الردة، اثر/ دکتر علی العتوم، ص: 319.

[2]- تاریخ الطبری: 4/ 65، 67.

193- شکست مرتدانی که به مدینه منوره حمله کردند..

193- شکست مرتدانی که به مدینه منوره حمله کردند..

آنچه حضرت ابوبکر س درباره مرتدان گمان برده بود کاملا درست از آب درآمد. نمایندگان مرتدان طی چند روزی که در مدینه منوره بسر برده بودند بخوبی دریافتند که شهر کاملا از نیرو خالی است. آن‌ها تنها سه روز بعد از بازگشت از مدینه به شهر شبیه خون زدند.

قبیلههای اسد، غطفان، عبسی، ذبیان و بکر، جزئی از نیروهای خود را در منطقهای بنام "ذی حَسی" برای کمک احتمالی به آن‌ها گذاشته بودند. گشت‌های ویژهای که آن حضرت برای حفاظت از راه‌های ورودی شهر گماشته بود توانستند اطلاعاتی در این زمینه بدست آورده، به حضرت ابوبکر س برسانند. حضرت ابوبکر به آن‌ها دستور داد تا در پست‌های خودشان بصورت آماده باش کامل باشند. سپس آن حضرت س همراه با صحابهای که در شهر بودند سوار بر شترها به طرف دشمن حمله بردند. آن‌ها با دیدن سپاه اسلام غافلگیر شده پا به فرار گذاشتند. مسلمانان آن‌ها را تعقیب کردند. چون آن‌ها به "ذی حسی" که مرکز تجمع نیروهای احتیاطی مرتدان بود رسیدند، نیروهای مرتدان با مشک‌های باد کرده جلوی مسلمانان صف آرایی نمودند.

مشکهای بادکرده را با طناب‌هایی بسته بودند و آن‌ها را به طرف شترهای مسلمانان پرتاب میکردند. شترها از دیدن این مشک‌های پف کرده خیلی وحشت زده شده، رمیدند.

سپاهیان اسلام به سختی توانستند شترها را مهار کرده به مدینه منوره بازگردند. البته این حادثه هیچگونه خسارتی برای مسلمانان نداشت و کسی هم از شترش نیفتاد.

مرتدان فکر کردند مسلمانان در این مدت بسیار ناتوان و ضعیف هستند و خبر شکست و ضعیف بودن مدینه را به مردم "ذی القصة" هم رساندند. آن‌ها با شنیدن این حرف به سپاه دشمن پیوستند.

حضرت ابوبکر س تمام شب مردم را برای جنگ آماده میکرد. پس از آمادگی کامل سپاه اسلام در تاریکی سحر بسوی دشمن حرکت کرده ایشان فرماندهی میمنه – گروهان دست راست رهبری – را به نعمان بن مقرن واگذار نمود. عبدالله بن مقرن را به عنوان فرمانده میسره – گروهان دست چپ – تعیین نمود. سوید بن مقرن هم به عنوان فرمانده گروهان پشتی سپاه انتخاب شد، شترهای آذوقه نیز تحت مسئولیت ایشان بود. پیش از طلوع آفتاب سپاه اسلام به میدان کارزار رسید. نقشه جنگ چنان طرح ریزی شده بود که پیش از رسیدن سپاه اسلام بر سر سپاه کفر، آن‌ها کاملا بیاطلاع بودند. در آخرین ساعات شب دشمن با حمله شدید سپاه اسلام غافلگیر شده بود.

و قبل از طلوع خورشید سپاه مرتدان تار ومار شده پا به فرار گذاشت. مسلمانان توانستند بیشتر شترهای آن‌ها را به غنیمت بگیرند. حبال برادر طلیحه اسدی نیز به قتل رسید. حضرت ابوبکر س تا "ذی القصة" آن‌ها را تعقیب کرد.

این اولین درگیری مسلمانان با مرتدان بود که پیروزمندانه به پایان رسید. حضرت ابوبکر س گروهانی از مجاهدان به رهبری نعمان بن مقرن را در آنجا گماشت و خود به مدینه منوره بازگشت. چنین بود که مرتدان با ذلت و رسوایی سختی دچار شدند.[1]

 

در آخرین ساعت‌های شب جنگ سختی با مرتدان درگرفت و قبل از طلوع آفتاب سپاه دشمن شکست خورده پا به فرار گذاشت



[1]- بنگرید به: تاریخ الطبری: 4/ 65، 67.

192- راهنمایی فرماندهان مسلمان

192- راهنمایی فرماندهان مسلمان

حضرت ابوبکر صدیق س نه اینکه تنها با موفقیت تمام توانست از مدینه منوره دفاع کند، بلکه برای مرتدانی که از مدینه منوره دور بودند و خطر آن‌ها فعلا پایتخت اسلام را تهدید نمیکرد. چنین نقشه ریزی کردند که؛ بنا به سیاست پیامبر اکرم ج به سرداران و فرماندهان مسلمان در آن شهرها نامه فرستاد و آن‌ها را به جنگ با مرتدان آشوبگر برانگیخت و به مردم دستور داد تا با جان و دل گوش به فرمان فرماندهان اسلام باشند.

مثالی از این نمونه که تاریخ برای ما به یادگار گذاشته نامه ایشان به مردم یمن است که در آنجا فردی بنام أسود عنسی سر به طغیان نهاده مرتد شده بود. در این نامه آمده است:

" پس از حمد و ثنا و سپاس حق تعالی عرض میشود؛ در جنگ با دشمنان اسلام با سرداران و فرماندهان فارسی خود که یمن را میهن خود برشمردهاند همکاری کرده دشمن را در تنگناه قرار دهید. گوش به فرمان فیروز باشید، و در کنار او ایستاده نهایت تلاش و کوشش خود را بخرچ دهید، من او را فرمانده و امیر شما قرار دادهام".

این نامه پیامدهای مثبت بسیاری ببار آورد. ایرانیان تحت فرماندهی فیروز برای کمک به برادران عرب خود به پا خواستند، آن‌ها سپاهیان مرتدین را از چهار طرف در محاصره خود درآوردند. خداوند نقشهها و حیلهها و مکر و فریب مرتدان را بر سرشان واژگون کرد و یمن بار دگر آرام آرام در شاهراه اسلام قرار گرفت.[1]

 

ایرانی‌هایی که در یمن بودند به رهبری فیروز بپا خواسته به یاری برادران عرب خود شتافتند.



[1]- بنگرید به: تاریخ الطبری: 4/ 64، والثابتون علی الإسلام أیام فتنة الردة، اثر/ دکتر مهدی رزق الله، ص: 21، و حرکة الردة، اثر/ دکتر علی العتوم، ص: 174.

191- برنامه صدیق اکبر س برای حمایت از مدینه منوره

191- برنامه صدیق اکبر س برای حمایت از مدینه منوره

نمایندگان برخی از قبائل عرب که از دادن زکات سر باز زده بودند، برای مذاکرت خدمت حضرت ابوبکر صدیق س رسیدند. آن‌ها سعی کردند خلیفه را قانع سازند تا از گرفتن زکات از آن‌ها دست بردارد، ولی آن حضرت ج حاضر نبود از حرف خودش که همان حرف دین بود سر سوزنی عقب نشینی کند. آن‌ها با دیدن اصرار خلیفه و پافشاری او بر اجرای مو به موی احکام اسلامی در حالیکه به دو نتیجه دست یافته بودند از مدینه منوره خارج شدند:

1-   در مورد عدم پرداخت زکات هیچ امیدی برای هیچگونه مذاکرات وجود ندارد. قانون اسلامی در این زمینه کاملا واضح و روشن و غیر قابل مناقشه است و هیچ امیدی در تغییر یافتن رأی خلیفه مسلمانان وجود ندارد، بخصوص که مسلمان‌ها پس از درک جوانب روشن موضوع با دل و جان در کنار او قرار گرفتهاند.

2-   تعداد مسلمانان در مدینه منوره بسیار کم است و یورش به مدینه فرصتی است بینهایت طلایی برای حمله به مسلمانان و ریشه کن ساختن اسلام و حکومت اسلامی برای همیشه.[1]

حضرت ابوبکر صدیق س خیانت را در چشم‌های آن‌ها دید. ایشان با دیدن پستی و بیمروتی آن‌ها، به یارانش گفت:

"فتنه و آشوب از دین گریزی همه منطقه را فرا گرفته است. نمایندگان آن‌ها از کم بودن شما سر درآوردهاند. حالا معلوم نیست این‌ها شب به ما شبیه خون میزنند یا روز؟ نزدیکترین سپاه این کافران تنها 28 کیلومتر با شهر فاصله دارد. این‌ها امیدوار بودند ما در مقابل حرف‌هایشان سر تسلیم فرود آوریم و با آن‌ها کنار آئیم و ما موقف آن‌ها را قبول نکردیم. پس شما برای جنگ خودتان را آماده سازید. بعد از آن حضرت ابوبکر س چنین نقشهای را آماده کردند:

3-   دستور دادند اهل مدینه شب را در مسجد نبوی بسر برند تا برای دفاع آمادگی کامل داشته باشند.

4-   دربان‌هایی را برای کشیک بر همه راه‌های ورودی شهر گماشتند تا جلوی هر حمله احتمالی به شهر را بگیرند.

5-   گشت‌های ویژهای را به رهبری سردارانی چون؛ حضرت علی، زبیر، طلحه، سعد بن أبی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، عبدالله بن مسعود تشکیل داده تا امنیت شهر را کاملا در دست داشته باشند.

6-   به قبیلههایی که در اطراف مدینه قرار داشتند و بر اسلامشان ثابت قدم بودند پیام فرستادند تا برای دفاع از مدینه و جهاد بر علیه مرتدان نیرو اعزام کنند. قبیلههایی چون؛ اسلم، غفار، مزینه، أشجع، جهینه و کعب به د ستور خلیفه لبیک گفته مجاهدان خود را فورا راهی مدینه منوره کردند، شهر. از این نیروهای جان بر کف پر شد. آن‌ها همراه خود تعداد زیادی شتر و اسب نیز آورده بودند که در اختیار خلیفه مسلمانان قرار دادند.

تعداد زیاد این نیروها و تجهیزات و مهمات جنگی آن‌ها را میتوان از این خبر بخوبی تخمین زد که تنها از قبیله کوچک جهینه 4000 مجاهد کاملا مسلح همراه با تعداد زیادی اسب و شتر و مهمات به مدینه اعزام شد. حضرت عمرو بن مرة س به همراه 100 شتر برای کمک به مسلمانان به مدینه رسید.

حضرت ابوبکر س شترها را در بین مجاهدان تقسیم کرد.

 

قانون اسلام کاملا واضح و روشن است، برای همین هیچ امیدی در نرم شدن رأی خلیفه مسلمانان نیست.



[1]- تاریخ الدعوة إلی الإسلام، اثر/ دکتر یسری محمد هانی، ص:280، و تاریخ الطبری: 4/ 64.

190- بزرگی علم و دانش

190- بزرگی علم و دانش

پیامبر اکرم ج در اولین حج اسلام، حضرت ابوبکر صدیق س را به عنوان امیر حج تعیین نموده از مدینه منوره بسوی مکه مکرمه روانه ساخت. علم مناسک و ارکان حج در بین عبادات بسیار ظریف است. اگر ایشان از علم و دانش شایستهای برخوردار نمیبود، هرگز رسول الله ج ایشان را امیر حج قرار نمیداد. همچنین آنحضرت ج در امامت نماز نیز ابوبکر صدیق را نائب خود قرار داده بود. کتابی که پیامبر اکرم ج درباره صدقه دستور به نگاشتن آن داده بودند را حضرت انس س از حضرت ابوبکر صدیق س روایت کرده که در مورد صدقه دقیقترین و قابل اعتمادترین سندی است که در دست داریم. تاریخ هیچ مسأله شرعی و دینیای را بیاد ندارد که حضرت ابوبکر صدیق س در آن اشتباه کرده باشد، در حالیکه از تعدادی از صحابه کرام؛ شاگردان و یاران رسول الله ج آمده که آن‌ها در مواردی مرتکب اشتباه شده‌اند.[1]



[1]- أبوبکر الصدیق أفضل الصحابة، ص:60.