اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

184- همت والای حضرت ابوبکر س

184- همت والای حضرت ابوبکر س

حضرت ابوبکر س از قدرت فوق العاده بزرگی در تصمیمگیری بر خوردار بود. خلیفهای با عزمی والا و همتی کوه شکن.

در لابلای این کتاب حکایت‌های پراکندهای از همت بلند او آمده است. در اینجا به چکیدهای از آن‌ها اشاره میکنیم:

·        طوفان هولناک فتنه و آشوب از دین برگشتگان و انکار کنندگان زکات در یک آن به پا خواست: بی‌درنگ حضرت ابوبکر صدیق س سینه سپر کرده بروی آشوبگران شمشیر کشیده اعلام جنگ نمود. بیشتر صحابه بر این تصمیم قاطع او اعتراض کردند، حتی حضرت عمر س از جمله مخالفان این امر بود. حضرت ابوبکر که با دیدی شگرف و درایتی عمیق به حوادث روز مینگریست سر سوزنی از تصمیم خود بازنگشت و با سخنانی روشن و آشکار اعلام کرد که من با کسانیکه بین نماز و زکات فرقی قائل شوند تا آخرین نفس خواهم جنگید، حتی اگر هم مرا ترک کنید و مجبور شوم یک تنه به جنگ آشوبگران بروم هیچ باکی ندارم. تا من زندهام اجازه نخواهم داد سر سوزنی از دین کاسته شود!

·        مثنی به حارثه شیبانی در مرزهای عراق بر سر پیکاری نابرابرانه با امپراطور فارس بود، نامهای از او به دربار خلافت رسید که کمک و یاری میطلبید. حضرت ابوبکر فورا ندای او را لبیک گفته سپاه ویژهای تشکیل داده آن‌را به رهبری خالد بن ولید بدانجا اعزام کرد.

·        نیاز شد لشکری بسوی مرزهای شام گسیل دارد، سپاهیان اسلام را از گوشه و کنار مملکت جمع کرده بدانجا فرستاد.

چون بین حضرت ابوعبیده بن الجراح و بین فرماندهان سایر سپاهیانی که در شام مستقر بودند در حمله به دشمن بگومگو و اختلافی رخ داد، و از آغاز جنگ ترس و واهمه پیدا شده گامی به پیش و دیگری به پشت میگذاشتند، ایشان حضرت خالد بن ولید س را بدانجا اعزام داشته دستور حمله دادند.[1]



[1]- الصدیق أبوبکر، اثر/ محمد حسین هیکل، ص: 40، 41.

183- نگین

183- نگین

حضرت ابوبکر س نمازش را در نهایت خشوع و فروتنی بجای میآورد. ایشان همیشه در ادای عبادت‌هایشان به بهترین صورت، شوق و علاقه ویژهای از خود نشان میداد. در هنگام نماز چنان غرق راز و نیاز با خدایش میشد که از آنچه دور و برش میگذشت بکلی بیخبر میماند.[1]

اهل مکه میگفتند: ابن جریج نماز را از امام عطاء بن أبی رباح آموخته است. و امام عطاء نمازش را از حضرت عبدالله بن زبیر یاد گرفته است. حضرت عبدالله بن زبیر نماز را از چه کسی آموخته؟

ایشان نمازشان را از پدر بزرگ محترمشان حضرت ابوبکر صدیق س فرا گرفته بود.

حضرت ابوبکر صدیق س نحوه درست نماز را از چه کسی گرفته بود؟

ایشان نماز را از آقا و مولایشان؛ سرور فرزندان آدم، محمد مصطفی ج – جانم فدایش – آموخته بود.[2]

از حضرت أنس روایت شده که میفرمود: حضرت ابوبکر س در دو رکعت امامت نماز فجر تمام سوره بقره را تلاوت فرمود. چون از نماز فارغ شد حضرت عمر س خدمت ایشان عرض کرد: ای خلیفه رسول الله! شما چنان نماز طولانی بر ما خواندید که ما به این فکر فرو رفتیم که امروز خورشید طلوع خواهد کرد. ایشان فرمود: «لو طلعت لم تجدنا غافلین». "اگر خورشید طلوع میکرد ما را در غفلت نمییافت".[3]

یکی از بچههای خردسال حضرت عمر وفات کرد، حضرت ابوبکر س به او دلداری داده فرمود: «عوضک الله منه ما عوضه منک». "خداوند در عوض او به تو اجر و پاداش بهتری دهد، همانطور که شما را برای او سراپا شفقت و مهربانی قرار داده بود".[4]



[1]- فضائل الصحابة، اثر/ امام احمد: 1/ 254.

[2]- فضائل الصحابة، اثر/ امام احمد: 1/ 254.

[3]- الریاض النضرة فی مناقب العشرة، اثر/ محب ا لطبری، ص:224.

[4]- عیون الأخبار، اثر/ ابی محمد عبدالله بن مسلم: 3/ 62.

182- عزم نبرد با منکران زکات

182- عزم نبرد با منکران زکات

برخی از قبائل تازه مسلمان عرب پس از وفات رسول الله ج از پرداخت زکات سرباز زدند. حضرت ابوبکر صدیق س درباره آن‌ها فرمود: " بخدا سوگند! اگر از دادن طنابی که با آن شترهایشان را میبستند و آن‌را در زمان رسول الله ج پرداخت میکردند، سرباز زنند، من برای گرفتن آن با آن‌ها میجنگم".[1]



[1]- صحیح مسلم، حدیث:20.

181- پیروزی‌های افتخار آفرین سپاه اسامه

181- پیروزی‌های افتخار آفرین سپاه اسامه

سپاه اسامه س بیاری خداوند متعال توانست دلیرمردی و شجاعت کم نظیری به نمایش گذاشته، پرچم توحید و یکتاپرستی را در اطراف مرزهای رومیان به اهتزاز درآورده، ترس و وحشت در دل‌های رومیان کاشته با بدست آوردن غنیمت‌هایی به مدینه منوره باز گردد.

هرقل امپراطور رومیان فرماندهان خود را جمع کرده به آن‌ها گفت:" من شما را پیش از این از چنین حوادثی بیم داده بودم ولی شما به حرفم گوش نکردید. حالا نتیجهاش هم جلوی چشمان شماست. عرب‌ها پس از یک ماه سفری طولانی در صحرای خشک بر ریگ‌های آتشین گام زده، بر شما حمله کردند و بدون هیچ خسارت‌هایی در سپاهشان پیروزمندانه به سرزمین خود بازگشتند!".

"یناف" برادر هرقل به او گفت: برای پاسداری مرزها شما یک لشکر ویژه را به "بلقاء" بفرستید. او نیز سپاهی که زیر نظر یکی از فرماندهان نامدارش بود را برای حفاظت دائم از مرزها در آنجا مستقر کرد. در زمان خلافت حضرت ابوبکر س و پس از ایشان در زمان حضرت عمر س سپاه اسلام همچنان به طرف سرزمین‌های شام پیشرفتهایی داشت.

رومیان حیرتزده میگفتند:" مسلمانان را چه شده؟ پیامبرشان تازه وفات کرده و آن‌ها برای حمله به سرزمین‌های ما آمدهاند؟".

از ابتدای خلافت حضرت ابوبکر صدیق س نام دولت اسلام در قبائل عربی سرزمین‌های شام لرزه به اندامشان میانداخت. آن‌ها همیشه از ترس حمله مسلمانان بیم داشتند، و چون سپاه اسامه پیروزمندانه و سربلند از دیار شام باز میگشت، حضرت ابوبکر س همراه بزرگان مهاجران و انصار به استقبال آن‌ها رفت. مردم در مدینه جشن گرفته با شادی و خوشحالی از آن‌ها استقبال کردند. حضرت اسامه س تا به مدینه رسید یکراست به مسجد نبوی رفته سر سجده به درگاه خداوند نهاد تا شکر خدایش را بر این موفقیت بزرگ بجای آورد.

این جنگ بر روند زندگی و وضع سیاسی مسلمانان و بر عرب‌هایی که صبح و شام بر علیه مسلمانان توطئه چینی میکردند و برای حمله به مدینه نقشه میکشیدند. و همچنین بر زندگی آن رومیانی که در مرزهای سرزمین‌های عربی پخش شده بودند اثر بسیار بزرگی داشت.

این سپاه با بیم و شهرتی که در منطقه پخش نمود آن کارنامهای را به نمایش گذاشت که نمیتوانست با صد برابر نیرو و مهمات و تعداد جنگجویانش بدست آورد.

پژواک ترسناک این سپاه دلیر، زنجیر بیم و ترس بر پاهای مرتدان ستیزهجو زد و آن‌ها را از پیشقدمی بسوی مدینه بازداشت. همبستگی و وحدت قراولان دشمن را بر هم زده آن‌ها را متفرق ساخت. آن‌هایی که برای حمله به مسلمانان نقشه کشی میکردند اسلحه بر زمین گذاشته درخواست امضای عهدنامههای صلح میکردند.

چنین شد که قبل از اینکه شمشیرها از نیام کشیده شوند، هیبت مسلمانان لرزه بر اندام جنگویان ستیزهگر کفر انداخت و غرش آن‌ها را فرو نشاند.[1]



[1]- تاریخ الدعوة إلی الإسلام، اثر/ دکتر یسری محمد هانی، ص: 270، و عبقریة الصدیق، اثر/ العقاد، ص: 109، و الطبقات الکبری، اثر/ ابن سعد: 2/ 192.

180- راهنمائی‌های طلایی

180- راهنمائی‌های طلایی

بیائید نصیحت‌های طلایی حضرت ابوبکر صدیق س به حضرت اسامه بن زید و سپاه ایشان که بسوی دیار رومیان در حرکت بود را بار دیگر با هم مرور کنیم:

-        سپاه اسلام امانتدار است و هرگز خیانت نمیکند، به عهد و پیمانش پایبند است، نه مال مردم میخورد و نه چپاول میکند.

-        سپاه اسلام به لاشههای مردها بیاحترامی نمیکند. حتی در کشتار دشمنان ستیزهجو نیز کمال اخلاق را مراعات میکند. در بخشش و گذشت کردن نمونه است. به کودکان و بچهها رحم میکند، به پیران و سالخوردگان احترام میگذارد، از زن‌ها پاسبانی میکند.

-        مصادر درآمد سرزمین‌های فتح شده را ویران نمیکند، از نخل‌ها و درختان با ثمر حفاظت میکند، مزرعهها و باغ‌ها را خراب نمیکند.

آری! بنگر سپاه اسلام را که چگونه به انسانیت قدر و منزلت و احترام میگذارد: هرگز خیانت نمیکند، مال غنیمت را چپاول نمیکند، لاش‌های کشتگان را پاره نمیکند. بر کودکان و زن‌ها و پیران رحم و شفقت میورزد. منابع درآمد، زراعت و کشت و کار و درختان میوه دار را ضایع نمیکند. حیوانات را از بین نمیبرد و تنها بر حسب نیاز خورد و خوراک ذبح میکند.

بنگرید این چه صحنه ایمان افروز و پر فروغی است..

لختی دست بر جگر خود نهاده بفرمایید بگویید: آیا سپاهیان و قراولان مسلح کشورهای به اصطلاح روشنفکر و پیشرفته و با فرهنگ و تمدن امروزی میتوانند چنین تصویری حتی از یکی از سادهترین و معمولیترین این دستورات والا و مقدس تمدن اسلامی به نمایش گذارند..

نه، هرگز؛ صد البته که نه، قراولان و لشکریان مسلح به آهن و آتش روزگار نوین از مستی غرور عربده سرکشیده شهر و روستاها را در یک دم طعمه آتش خشم خود میسازند.

در یک لحظه شهرها و روستاها دود میشوند و به هوا میروند. در یک چشم بهم زدن سرهای زن‌ها، بچهها و پیران بیگناه بیشماری با تبر مرگ از گردن‌هایشان جدا میشود. آیا امروزه کسی به چیزی از راهنمایی‌های درست نظام اسلام کوچکترین توجهی میکند. آن‌ها مناطق جنگ زده را بکلی تباه و بر باد کرده اثری از زندگی در آن‌ها بجای نمیگذارند. و با دل‌هایی چون سنگ از آنجا میروند.

-        سپاه اسلام برای دیانت‌های پیشین و اعتقادات و باورهای مردم احترام قائل است. به رهبان‌ها و کشیش‌هایی که در عبادتکدههای خود مشغول عبادتند هیچ گزندی نمیرساند. این دلیلی است بس بزرگ و برهانی روشن از رحم و شفقت و انسان دوستی اسلام و تصویری است آشکار از دعوت اسلام و نظام عدل و داد آن. البته افراد فاسد و آشوبگر و قلدری که شمشیر بدست گرفته بر مسلمانان میتازند را سر میزند، تا عبرتی باشند برای سایر سرکشان ستیزهجو.

-        این راهنمائی‌های طلایی تنها جوهری نبود که در آغاز خلافت حضرت صدیق اکبر س بر سر دفتر حکومت نگاشته شود. بلکه این‌ها از جمله آرمان‌های پر افتخار مسلمانان بود که در زمان آن حضرت و پس از ایشان همیشه مو به موی به اجرا درآمد.[1]



[1]- تاریخ الدعوة إلی الإسلام، اثر/ دکتر یسری محمد هانی، ص:269، و قصة بعث جیش أسامة، اثر/ دکتر فضل إلهی، ص: 81.