اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

109- هفت دروازه بهشت صدایش می‫زنند!..

109- هفت دروازه بهشت صدایش میزنند!..

از حضرت ابوهریره س روایت است که رسول الله ج باری فرمود:

هر کسی یک جفت از چیزی را در راه خدا خرج کند از سوی دروازههای بهشت چنین صدا زده میشود: ای بنده خدای متعال (از این دروازه وارد بهشت شود چرا که) این دروازه برای تو بهتر است. کسی که از نماز گذاران است او از "باب الصلاة" – دروازه نماز – خوانده میشود، و کسی که از شیفتگان جهاد در راه خداست، او از "باب‌الجهاد" صدا زده میشود. کسی که اهل صدقه و خیرات کردن در راه خداست از "باب‌الصدقة" صدا زده میشود. و کسی که از روزه داران است او از "باب الصیام" یا از در "ریان" صدا کرده میشود.

حضرت ابوبکر س گفتند: «ما علی هذا الذی یدعى من تلک الأبواب من ضرورة، هل یدعى منها کلها أحد یا رسول الله؟».

" کسی که از سوی یکی از این دروازهها صدا زده شود دیگر هیچ حاجت و نیازی نخواهد داشت. راستی یا رسول الله ج آیا کسی هست که از طرف همه این دروازهها صدا زده شود؟".

رسول الله ج فرمود: «نعم، وأرجو أن تکون منهم یا أبابکر». "بله! و من امیدوارم که تو – ای ابوبکر – از جمله آن افراد باشی".[1]



[1]- صحیح البخاری، حدیث: 3666.

108- مژده بهشت

108- مژده بهشت

حضرت ابوموسی اشعری س میگوید: روزی وضو کرده از خانه بیرون شدم و در دلم با خود عهد کردم که تمام روز را در خدمت رسول الله ج باشم. یکراست به مسجد رفته از پیامبر خدا ج جویا شدم. کسانی که در آنجا بودند گفتند که آن حضرت از مسجد برآمده، به فلان طرف تشریف بردهاند. در پی رسول الله ج براه افتادم، رسول الله ج وارد باغی به نام "بئر اریس" شده بود. من کنار در باغ نشستم. دروازه باغ از شاخ و برگ درخت خرما – نخل – درست شده بود. وقتی رسول الله ج از قضاء حاجت و وضوء کردنشان فارغ شد، من خدمت ایشان رسیدم. دیدم؛ ایشان در کناره چاه نشسته لباسش را از ساقهای پاهایش بالا زده، دو پایش را در چاه آویزان کرده است. خدمتشان سلام کردم. سپس بازگشته پشت در باغ نشستم و با خود گفتم من امروز دربان رسول الله ج میشوم. در این میان بود که حضرت ابوبکر صدیق س سر رسیدند. ایشان خواستند در را باز کنند. من پرسیدم: کیستی؟ جواب داد: ابوبکر. گفتم: یک لحظه صبر کن. خدمت رسول الله ج حاضر شده به ایشان گفتم؛ حضرت ابوبکر س تشریف آورده و اجازه میخواهد خدمتتان حاضر شود.

پیامبر الله ج فرمودند: «ائذن له وبشره بالجنة». "به ایشان اجازه وارد شدن بده، و در ضمن مژده بده که از بهشتیان است".[1]

من بازگشتم و به حضغرت ابوبکر س گفتم: بفرمائید داخل شوید. رسول الله ج به شما مژده بهشت میدهد.

حضرت ابوبکر س وارد شده دست راست پیامبر اکرم ج بر کناره چاه نشست و چون آنحضرت لباسش را از بالا زده دو پایش را در چاه آویزان کرد..

 

به ایشان اجازه ورود بده، و مژده بده که از بهشتیان است



[1]- صحیح البخاری، حدیث: 3674.

107- نگین

107- نگین

حضرت صدیق اکبر س نمایانترین شخصیت صحابه در معرفت و علم و دانش به خداوند متعال بود، و از همه آن‌ها بیشتر از خداوند متعال ترس و واهمه و هراس داشت. همه اهل سنت بر این اتفاق نظر دارند که حضرت ابوبکر س در علم و دانش از همه افراد امت پیشی گرفته، از همه عالمتر و به تعالیم دین آگاهتر بودند. تعداد زیادی از امامان سرشناس بر این مسئله اتفاق رأی دارند.[1]

دلیل برتری و سبقت ایشان در علم و فضل بر تمامی صحابه کرام برمیگردد به رابطه بسیار گرم و صمیمی و وابستگی مداومشان به حضرت پیامبر اکرم ج. ایشان همیشه در اقامت و سفر، شبانه روز در کنار پیامبر خدا ج بودند. بعد از نماز عشاء تا نیمههای شب نزد رسول الله ج نشسته با هم گفتگو میکردند. غالبا در این جلسه غیر از ایشان کس دیگری از صحابه نمیبودند. رسول الله ج با ایشان درباره مسائل مسلمانان حرف میزدند. هر گاه رسول الله ج با یاران و صحابه بزرگوار خود مشوره میکردند. پیش از همه این حضرت ابوبکر س بود که در مجلس شورا، سخن را آغاز میکرد.

در بسیاری موارد پس از مشوره ایشان افرادی دیگر نیز ابراز رأی میکردند و احیانا چنین میشد که غیر از ایشان کسی حرفی نمیزد، و همه بر رأی ایشان مهر تمام نهاده مطابق با مشوره ایشان کارها پیش میرفت. البته اگر کسی خلاف رأیشان مشوره میداد، مجلس شورا رأی ایشان را ترجیح میداد و به آن عمل میشد.[2]

عبدالله بن عمر میگوید: ما در زمان رسول الله ج کسی را در مقام و مرتبه همپایه حضرت ابوبکر صدیق س نمیدیدیم. بعد از او در رتبه دوم عمر بود و سوم عثمان ش.[3]



[1]- مجموع الفتاوی، اثر/ شیخ الإسلام ابن تیمیه: 13/ 127.

[2]- ابوبکر الصدیق، اثر/ محمد مال الله، ص:334، 335.

[3]- صحیح البخاری مع الفتح: 7/54.

106- از همه عزیزتر

106- از همه عزیزتر

عبدالله بن شقیق س میگوید؛ من از حضرت عائشه ل پرسیدم: از بین یاران و صحابه رسول الله ج، ایشان چه کسی را بیشتر از همه دوست داشت؟

حضرت عائشه فرمود: ابوبکر را. من پرسیدم: بعد از او چه کسی را؟ مادر مؤمنان عرض کرد: عمر را. من پرسیدم: بعد چه کسی؟ ایشان جواب داد: ابو عبیدة بن الجراح را.

عبدالله بن شقیق میگوید: من پرسیدم بعد از او نوبت چه کسی میآید؟ حضرت عائشه در جواب او خاموش شد.[1]



[1]- سنن الترمذی، حدیث: 3886.

105- عزیزترین‌ها نزد رسول الله ؛ حضرت عائشه و پدر گرامی‌شان


105- عزیزترین‌ها نزد رسول الله ؛ حضرت عائشه و پدر گرامی‌شان

حضرت عمرو بن العاص س میفرمایند؛ پیامبر اکرم ج ایشان را به عنوان امیر و رهبر سپاه اسلام تعیین کرده به جنگ ذات السلاسل فرستاد.

عمرو س میگوید؛ من خدمت رسول الله ج حاضر شده پرسیدم: یا رسول الله! از همه مردم چه کسی را بیشتر دوست داری؟ رسول الله ج فرمود: عائشه را. گفتم: از بین مردها؟ ایشان در جواب فرمود: «أبوها»."پدر عائشه را". من گفتم: بعد از او چه کسی را بیشتر دوست دارید؟ ایشان فرمودند: «ثم عمر بن الخطاب»." پس از او عمر بن خطاب را".

بعد از آن پیامبر چند نفر دیگر را به ترتیب نام برد.[1]



[1]- صحیح البخاری، حدیث: 3662.