اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

277- نماز جنازه

277- نماز جنازه

حضرت عمر س امامت نماز جنازه حضرت خلیفه را بر عهده داشتند. حضرت عمر، عثمان، طلحه و عبدالرحمن پسر حضرت ابوبکر صدیق س ایشان را در قبر گذاشتند، لحد ایشان درست در کنار لحد رسول الله ج قرار گرفته است.[1]



[1]- أصحاب الرسول، اثر/ محمود المصری: 1/ 106.

276- من خلیفه رسول الله ج هستم

276- من خلیفه رسول الله ج هستم

حضرت ابوبکر در خطبه خود واضح و روشن بیان داشت که من خلیفه خدا نیستم، بلکه خلیفه و جانشین رسول الله ج هستم. من انسانم؛ جایز الخطا و از گناه و اشتباه معصوم و پاک نیستم. من توان آن‌را ندارم آنچنان که رسول الله ج در نبوت و رسالتشان ادای مسئولیت کردند من نیز چنان کنم، ولی در سیاستم پیرو رسول الله ج خواهم بود و هرگز از راه و رسم ایشان سرباز نخواهم زد.

275- غم و اندوه یاران در وفات جانگداز صدیق اکبر س

275- غم و اندوه یاران در وفات جانگداز صدیق اکبر س

خبر وفات حضرت ابوبکر چون صاعقه‌ای بود که بر شهر مدینه زد و مردم شهر را در غم و اندوه فرو برد. پس از رحلت رسول اکرم ج خبر غمناک وفات صدیق اکبر مردم شهر را بینهایت اندوهگین و پریشان نمود.

باران اشک از چشمان حضرت علی بن أبی طالب س لختی نه ایستاد. او شتابان و پریشان و گریان خود را به خانه حضرت ابوبکر صدیق س رسانیده کنار جسد بیجان رفیق و برادر و محبوبش ایستاد و گفت:" ای ابوبکر! خداوند بر تو رحم و شفقت ورزد. تو دوست و یار و عزیز و صاحب راز و مستشار خاص رسول الله ج بودی. تو اولین شخصی بودی که به ندای توحید اسلام لبیک گفتی و یقین و ایمان تو از همه بیشتر بود. بیش از همه از خداوند ترس و واهمه داشتی. در دین خدا از همه پایبندتر بودی و بیش از همه از پیامبر پاسبانی و محافظت میکردی. از همه بیشتر شیدای اسلام بودی و جایگاه و مکانت تو از همه والاتر و برتر است. در کارهای خیر از همه سبقت میگرفتی. تو در سیرت و کردارت از همه به پیامبر شبیهتر بودی. تو نزد رسول الله ج از همه عزیزتر و مقام و مرتبه تو از همه بالاتر بود. خداوند تو را بهترین جزا و پاداش‌ها عطا فرماید. در آنروزی که همه دست رد بر سینه پیامبر زدند و او را دروغگو پنداشتند این تو بودی که بدو لبیک گفتی و در کنارش ایستادی. تو چون چشم و گوش برای رسول الله ج بودی. خداوند متعال تو را در کلام پاکش صدیق و راستگو قرار داد. فرموده حق تعالی است:

﴿وَٱلَّذِی جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ٣٣ [الزمر: 33] «آنکه راستی را آورد – دین حق – و آنکه او را راست پنداشت، آنان پرهیزکاران و با تقوایانند».

در آن روزهایی که همه بخل ورزیده از پیامبر کنار کشیدند این تو بودی که او را یاری دادی. در سختی‌ها و مشکلات چون مردم عقب نشینی کردند، این تو بودی که در کنار رسول و محبوبت پایدار ایستادی و در سختترین روزهای زندگی یار و یاور پیامبر اکرم بودی. تو در غار کنار پیامبر اکرم ج بودی و خداوند تو را با لقب " ثانی اثنین" در کتابش ستود. تو پیامبر اکرم ج را دلداری میدادی و در هجرت یار و غمخوار او بودی.

روزی که مردم از اسلام بازگشتند تو جانشین بر حق رسول اکرم ج بودی که از دین خدا پاسبانی نمودی. تو با جرأت و شهامتت آن کاری را انجام دادی که یار و یاور هیچ پیامبری انجام نداده است. تو در حمایت و پاسداری از دین حق وقتی سربلند کردی که ضعف و ناتوانی بر صحابه و یاران رسول الله ج چیره شده بود. تو آن وقت سینه سپر کردی که صحابه بزرگوار عاجز و ناتوان مانده بودند. وقتی که آن‌ها شکار ناتوانی و ضعف شده بودند تو قدرت و توانت را به نمایش گذاشتی، و چون آن‌ها پریشان و حیران بدینسو و آنسو مینگریستند این تو بودی که بر راه پیامبر ثابت قدم و استوار گام میزدی!

تو نسخهای گویا از دستورات پیامبر بودی. اگر چه جسمت لاغر و کم طاقت ولی در راه خدا نمادی از توان و قدرت بودی.

در تواضع و فروتنی بیمانند بودی، در حالیکه نزد پروردگارت بسیار بزرگ و عزیزی. در چشم مردم بزرگ و در دل‌هایشان آشیانه داشتی.

آنچنان وارسته و پاک و دوست داشتنی بودی که کسی فرصت خورده گرفتن بر تو را پیدا نمیکرد.

در نزد تو آدم ضعیف و ناتوان، قوی و نیرومند بود تا آن زمان که حقش را از ظالم گرفته به او پس دهی. در حقجویی و حقخواهی؛ خویشان و نزدیکان و بیگانگان همه در چشم تو یکسان بودند. عزیزترین شخص در نزد تو آن کسی بود که در تقوا و پرهیزکاری و ترس از خدا بر دیگران سبقت داشت. تو با صداقت و نرمی و لطافت و دلسوزی با مردم برخورد میکردی. فرمان تو پایان درگیری و مرهم دردها بود. آه! چقدر نرم خو و بردبار و نیک سرشت بودی! رأی و مشورهات کانون علم و دانش، و عزم و اراده بود. بدست تو دین قوت گرفت و ایمان در دل‌ها جای پیدا کرد و اسلام پیروز شد.

بخدا سوگند! تو بسیار پیش رفتهای و از دیگران سبقت گرفتهای. تو به موفقیت بس عظیمی نایل آمدهای. ما در غم جانگداز فراق تو هیچ نداریم که بگوئیم مگر: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیۡهِ رَٰجِعُونَ١٥٦ [البقرة: 156] «ما از آن خدائیم و بسوی او باز میگردیم». ما بر خواست و تقدیر الهی راضی هستیم.

بخدا سوگند! پس از رحلت جانسوز رسول الله ج هیچ صدمهای چون وفات تو بر مسلمانان سنگین نخواهد شد. تو سبب عزت و پاسبانی و پاسداری و حمایت دین بودی. خداوند تو را با پیامبر و محبوبش محمد مصطفی ج محشور گرداند و ما را از اجر و پاداش تو محروم نگرداند و ما را پس از تو گمراه نگرداند.

مردم مات و مبهوت، با دهان‌های باز، پریشان و غمگین، خاموش به سخنان حضرت علی س گوش فرا میدادند، چون حرف‌های ایشان تمام شد همه یکریز شروع کردند به گریه و زاری، و با صدای بلند میگفتند: واقعا حق با شماست؛ شما کاملا درست فرمودید.

در روایتی دیگر آمده که چون حضرت ابوبکر صدیق س را کفن پوشاندند، حضرت علی س فرمود: «ما أحد ألقى الله بصحیفته أحب إلی من هذا المسجى». "تنها انسانی که آرزو دارم با نامه اعمالی چون کارنامه او خدایم را ملاقات کنم این مرد کفن پوش است!".[1]



[1]- التبصرة، اثر/ ابن الجوزی: 1/477، 479، و تاریخ الإسلام، اثر/ الذهبی: 3/120.

274- وفات ابوقحافه

274- وفات ابوقحافه

ابوقحافه س پس از رحلت پسرش تنها شش ماه دیگر زیست. او در ماه محرم سال 14 هجری پس از 97 سال زندگی چشم از جهان فرو بست.[1]



[1]- الطبقات، اثر/ ابن سعد، و أبوبکر، اثر/ الطنطاوی:72.

273- وارثان ابوبکر صدیق س

273- وارثان ابوبکر صدیق س

یک ششم مال ابوبکر س به ابوقحافه س پدر پیر و فرسوده او که در فتح مکه به شرف اسلام نایل آمده بود به ارث میرسید. او اعلام کرد: نصیب مرا از میراث پسرم در بین بچههای او تقسیم کنید.[1]



[1]- أبوبکر الصدیق، اثر/ الطنطاوی، ص: 72.