ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
۴۱- نفس بشری ممکن است آنقدر با بدی خو گیرد که آن را نیکی بپندارد:
﴿وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ٣٧﴾ [الزخرف: 37].
«و مسلما آنها (شیاطین) ایشان را از راه [الله] باز میدارند و [اینان] گمان میکنند که هدایت یافتگانند».
42- الله متعال در قرآن به آفریدگان بسیاری سوگند یاد کرده اما ندیدهام هیچ چیز بر نفس بشری بزرگتر و سنگینتر از این سخن خداوند متعال باشد:
﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِی خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣﴾ [العصر: 1-3].
«قسم به زمانه (1) که بیشک انسان در حال زیان است (2) مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای صالح انجام دادند».
۴۳- شکر نعمت سبب دو نعمت دیگر است:
1- بقای نعمت.
2- برکت در آن.
اما هر کس کفران نعمت کند خداوند آن نعمت را از وی میگیرد، و حتی اگر در ظاهر آن را باقی بگذارد برکت آن را میبرد و او را به واسطهٔ همان نعمت نگون بخت میکند.
۴۴- میتوان گفت امکان ندارد اخلاق فاسد و عمل نیک یکجا شود، زیرا پیامبر خدا ص عمل نیک را هم ردیف اخلاق نیک آورده و فرموده است:
«البِرّ حُسنُ الخُلُق...» [به روایت مسلم].
«نیکی یعنی اخلاق نیک».
۴۵- هر کس سختی زندگی را تحمل نکند و در آن رنج نکشد، معنای انسانیت را که بر آن آفریده شده، نخواهد دانست:
﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِی کَبَدٍ٤﴾ [البلد: 4].
«بیشک انسان را در رنج آفریدیم».
۳۶- سست خردترین مردم کسانی هستند که رای صحیح را نمیپذیرند تا آنکه خود حسرت اشتباه را تجربه کنند:
﴿فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ٨٩﴾ [الزخرف: 89].
«پس از آنان روی بگردان و بگو: به سلامت. چرا که به زودی [خود] خواهند دانست».
۳۷- ذکر الله و هوای نفس ضد هم هستند. هر چه زبان انسان مشغول ذکر باشد هوا و هوس از قلبِ او فراری میشود:
﴿وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِکۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ﴾ [الکهف: 28].
«و از کسی که قلبش را از یاد خود غافل ساختهایم و پیرو هوس خود شده، اطاعت مکن».
۳۸- هر نیرنگی علیه دین خداوند، در واقع نیرنگی علیه صاحبِ آن است. امروز از آن بهره میبرد و فردا پاگیر خودش میشود:
﴿...لِیَمۡکُرُواْ فِیهَاۖ وَمَا یَمۡکُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ١٢٣﴾ [الأنعام: 123].
«...تا در آن به نیرنگ بپردازند ولی آنان جز به خود نیرنگ نمیزنند و درک نمیکنند».
۳۹- هر چه طاعت انسان از خداوند بیشتر شود سربلندتر میشود، و هر چه بیشتر معصیت او کند ذلیلتر خواهد شد:
﴿مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعِزَّةَ فَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ جَمِیعًاۚ إِلَیۡهِ یَصۡعَدُ ٱلۡکَلِمُ ٱلطَّیِّبُ وَٱلۡعَمَلُ ٱلصَّٰلِحُ یَرۡفَعُهُۥۚ...﴾ [فاطر: 10].
«هر که خواهان سربلندی است، عزت همهاش از آن الله است. سخنان پاک بهسوی او بالا میرود و عمل صالح را رفعت میبخشد...».
۴۰- کسی که ذکر الله را به جای نیاورد، شکر او را نیز انجام نخواهد داد، و اگر الله بخواهد کسی را از شکر خود محروم کند، ذکر خود را از یاد او خواهد برد:
﴿فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لِی وَلَا تَکۡفُرُونِ١٥٢﴾ [البقرة: 152].
«پس مرا یاد کنید [تا] شما را یاد کنم و مرا شکر گویید و با من ناسپاسی نکنید».
۳۱- اگر از کاری که در جمع مردم انجام دادهای خوشت آمد آن کار را با انجام دادنش در پنهان پاک کن، چرا که انجام دادن آن در نهان باعث پاکی آن [از شائبهٔ ریا] است.
۳۲- هر که نسبت به الله حسن ظن داشته باشد، او را هدایت میکند، و هر که نسبت به او سوء ظن داشته باشد وی را نگونسار میکند. در حدیث قدسی آمده که الله متعال میفرماید:
«أنا عِندَ ظَنِّ عَبدی بی...» [بخاری و مسلم].
«من نزد گمان بندهام نسبت به خود هستم».
۳۳- بزرگترین عامل آرامشِ انسان این است که کارهایش را مخلصانه برای الله انجام دهد، زیرا در این صورت با مردم طرف نیست، اگر مردم خشنود شدند که حمد خداوند را به جا میآورد، و اگر ناراحت شدند به یاد خشنودی خداوند میافتد و ناراحتی مردم را در برابر خشنودی آفریدگار، ناچیز میبیند.
۳۴- هر کس نتوانست ظلم را انکار کند، حداقل با آن همراهی نکند. چرا که همراهی با ستم یعنی به رسمیت شناختن آن.
۳۵- تدبّر قرآن باعث ثبات قلب و استواری رای و محافظت انسان در برابر هوای نفس میشود:
﴿کَذَٰلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَکَۖ﴾ [الفرقان: 32].
«[قرآن را] اینچنین [نازل نمودیم] تا قلب تو را اینگونه استوار گردانیم».
۲۷- با هر کسی میتوان گفتگو کرد مگر با نویسندهٔ مزدور؛ زیرا کالایی که عرضه میکند مال خودش نیست، بنابراین نمیتواند در برابر آن پاسخگو باشد.
۲۸- بدترین مردم کسی است که با کارهای خود فساد به بار میآورد و در ظاهر سخن حق میگوید. عمر س میگوید:
«بیشترین چیزی که از وی بر شما میترسم منافق داناست؛ سخن از حکمت میگوید و عمل به جور میکند».
۲۸- محروم کسی نیست که توانایی انجام کاری را ندارد. محروم آن است که فرصت انجام کار نیک را داشته باشد و آن را ترک گوید.
۲۹- امت با اقلیت مصلح نجات مییابد نه با اکثریت صالح. به پیامبرص گفتند: آیا در حالی که صالحان در میان ما هستند هلاک میشویم؟ فرمود: «آری؛ اگر ناپاکی زیاد شود».
[صالح: کسی که تنها خود نیکوکار است.
مصلح: کسی که خود نیکوکار است و نیکی را به دیگران منتقل میکند و از فساد جلوگیری میکند].
۳۰- عافیتِ پس از مصیبت، آزمایش است، و خداوند متعال به واسطهٔ آن شاکر را از کافرِ نعمت، بازمیشناسند:
﴿فَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلۡنَٰهُ نِعۡمَةٗ مِّنَّا قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢۚ بَلۡ هِیَ فِتۡنَةٞ...﴾ [الزمر: 49].
«و چون آسیبی به انسان رسد ما را فرا میخواند. سپس اگر نعمتی از جانب خود به او عطا کنیم میگوید: تنها به سبب دانش خودم آن را به دست آوردهام. بلکه این آزمایشی است...».
۲۲- کسی که زبانش در نهان به سخن زشت عادت کند، در میان جمع نیز نخواهد توانست آن را از زشتگویی حفظ کند.
۲۳- کسانی که نیتشان صادقانهتر است، بیش از دیگران از توفیق خداوندی بهرهمند میشوند:
﴿فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِیبٗا﴾ [الفتح: 18].
۲۴- اگر میان تو و حق، کسی قرار گیرد که وی را [از حق] بزرگتر بدانی، حق را نخواهی دید، زیرا حق پشت کسانی که بزرگ انگاشته میشوند دیده نخواهد شد. بنابراین حق را بزرگ بدار تا هر چه غیر از آن است در نگاهت کوچک شود.
۲۵- اگر پشت انسان عادت به خم شدن کرد راست شدن برایش سخت خواهد شد، و اگر درون انسان به بردگی خو گیرد آزادی را دشوار خواهد دید.
۲۶- پیروانی که اگر با آنان موافق بودی بزرگت میدارند و اگر با آنها مخالفت کردی کوچکت میشمارند در واقع از تو به عنوان پلی برای رسیدن به خواستههای خود استفاده میکنند نه برای رسیدن به حق. در حقیقت تو برای آنان پیروی هستی در شکل رهبر.