اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

چه‌بسا ژولیده‌ی خاک آلود...!

چه‌بسا ژولیده‌ی خاک آلود...!

«عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، رُبَّ أَشْعَثَ، مَدْفُوعٍ بِالْأَبْوَابِ لَوْ أَقْسَمَ عَلَى اللهِ لَأَبَرَّهُ»[1].

از ابو هریره س روایت است که گفت: رسول خدا ج فرمودند: «چه‌بسا انسان ژولیده‌ی خاک‌آلودِ از درها رانده و تحقیر شده‌ای که (چنان پیش خداوند عزیز است که) اگر خدا را سوگند دهد (و از او چیزی بخواهد)، خداوند دعایش را اجابت می‌کند!».



[1]- مسلم تخریج کرده به شماره‌ی 2622.

ملازمتِ تقوا

ملازمتِ تقوا

«عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: اتَّقِ اللهِ حَیْثُمَا کُنْتَ، وَأَتْبِعِ السَّیِّئَةَ الحَسَنَةَ تَمْحُهَا، وَخَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ»[1].

از ابو ذر س روایت است که گفت: رسول خدا ج به من فرمود: «هرجا که هستی تقوای خدا پیشه کن و از او بترس؛ به دنبال گناه، حسنه‌ای انجام بده که آن را محو می‌کند؛ و با مردم با خو و اخلاق نیکو معاشرت کن».



[1]- ترمذی به شماره‌ی 1987 تخریج کرده و گفته که حدیثِ حَسَنِ صحیحی است.

اگر گناه نمی‌کردید

اگر گناه نمی‌کردید

«عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ لَمْ تُذْنِبُوا لَذَهَبَ اللهُ بِکُمْ، وَلَجَاءَ بِقَوْمٍ یُذْنِبُونَ، فَیَسْتَغْفِرُونَ اللهَ فَیَغْفِرُ لَهُمْ»[1].

از ابو هریره س روایت است که گفت: رسول خدا ج فرمود: «قسم بدان کسی که جانم در دست قدرتِ اوست! اگر شما گناه نمی‌کردید، قطعاً خداوند شما را از بین می‌برد و به جایتان قومی می‌آورد که گناه می‌کردند و از خداوند بخشش می‌طلبیدند و آن‌گاه خداوند آن‌ها را می‌بخشید».



[1]- مسلم تخریج کرده به شماره‌ی 2749.

سؤال و مؤاخذه از نعمت‌ها

سؤال و مؤاخذه از نعمت‌ها

«عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ یَوْمٍ - أَوْ لَیْلَةٍ - فَإِذَا هُوَ بِأَبِی بَکْرٍ وَعُمَرَ رَضِیَ الله عَنهَما، فَقَالَ: «مَا أَخْرَجَکُمَا مِنْ بُیُوتِکُمَا هَذِهِ السَّاعَةَ؟» قَالَا: الْجُوعُ یَا رَسُولَ اللهِ،، قَالَ: «وَأَنَا، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، لَأَخْرَجَنِی الَّذِی أَخْرَجَکُمَا، قُومُوا»، فَقَامُوا مَعَهُ، فَأَتَى رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ فَإِذَا هُوَ لَیْسَ فِی بَیْتِهِ، فَلَمَّا رَأَتْهُ الْمَرْأَةُ، قَالَتْ: مَرْحَبًا وَأَهْلًا، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَیْنَ فُلَانٌ؟» قَالَتْ: ذَهَبَ یَسْتَعْذِبُ لَنَا مِنَ الْمَاءِ، إِذْ جَاءَ الْأَنْصَارِیُّ، فَنَظَرَ إِلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَصَاحِبَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ مَا أَحَدٌ الْیَوْمَ أَکْرَمَ أَضْیَافًا مِنِّی، قَالَ: فَانْطَلَقَ، فَجَاءَهُمْ بِعِذْقٍ فِیهِ بُسْرٌ وَتَمْرٌ وَرُطَبٌ، فَقَالَ: کُلُوا مِنْ هَذِهِ، وَأَخَذَ الْمُدْیَةَ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِیَّاکَ، وَالْحَلُوبَ»، فَذَبَحَ لَهُمْ، فَأَکَلُوا مِنَ الشَّاةِ وَمِنْ ذَلِکَ الْعِذْقِ وَشَرِبُوا، فَلَمَّا أَنْ شَبِعُوا وَرَوُوا، قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِأَبِی بَکْرٍ، وَعُمَرَ: وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، لَتُسْأَلُنَّ عَنْ هَذَا النَّعِیمِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمُ الْجُوعُ، ثُمَّ لَمْ تَرْجِعُوا حَتَّى أَصَابَکُمْ هَذَا النَّعِیمُ»[1].

از ابو هریره س روایت است که گفت: «پیامبر ج ، یکبار، روز و یا شب، از خانه خارج شد و (در راه) به ابوبکر و عمر ب رسید و از آن دو پرسید: «چه چیز شما را در این ساعت از خانه‌ی تان خارج کرده؟!»

گفتند: گرسنگی، ای رسول خدا! پیامبر ج فرمود: «قسم بدان‌که جانم در دست اوست همان چیزی که شما را از خانه‌ی‌ تان بیرون آورده مرا نیز خارج کرده، برخیزید!» آن دو در خدمت ایشان به راه افتادند و آن‌حضرت ج به خانه‌ی شخصی از انصار رفت و در آن زمان او در خانه نبود. زنِ آن مرد هنگامی که پیامبر ج را دید، گفت: سلام بر شما، بسیار بسیار خوش آمدید!

پیامبر ج پرسید: «فلانی کجاست؟!» زن گفت: رفته که برایمان آب خوردن بیاورد. در این هنگام مردِ انصاری باز آمد و رسول خدا ج و دو یارش را دید و (پس از سلام و خوشامد گویی)، گفت: خدا را شکر و سپاس! امروز هیچ کس مهمانی عزیزتر از مهمان‌های من ندارد! و زود بیرون رفت و سپس، با شاخه‌ای خرما که بر خود خرمای نارس و تمر و رطب داشت، نزد آنان بازگشت و گفت: از این بخورید، و سپس کارد را برداشت (تا حیوانی ذبح کند)، که رسول خدا ج به او فرمود: «از ذبح حیوانِ شیر ده بپرهیز!». مرد برای آن‌ها گوسفندی را ذبح کرد. حضرت ج و دو یارش از گوشت گوسفند و خرمایی که برایشان آورده بود خوردند و نوشیدند.

هنگامی که سیر شدند و تشنگی‌شان بر طرف شد، رسول خدا ج خطاب به ابوبکر و عمر ب فرمود: "قسم بدان کسی که جانم در دست اوست، قطعاً در مورد این نعمت‌ها از شما ( همه) پرسیده می‌شود؛ شما را گرسنگی از خانه‌هایتان بیرون آورد و برنگشتید تا این نعمت‌ها به شما رسید"».



[1]- مالک و مسلم (به شماره‌ی 2938) تخریج کرده‌اند.

ترس و امید

ترس و امید

«عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ، رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا عِنْدَ اللهِ مِنَ الْعُقُوبَةِ، مَا طَمِعَ بِجَنَّتِهِ أَحَدٌ، وَلَوْ یَعْلَمُ الْکَافِرُ مَا عِنْدَ اللهِ مِنَ الرَّحْمَةِ، مَا قَنَطَ مِنْ جَنَّتِهِ أَحَدٌ»[1].

از ابو هریره س روایت است که گفت: رسول خدا ج فرمودند: «اگرمؤمن در مورد عذاب و عقوبتِ خداوند (کاملاً) با خبر می‌بود، هیچ کس به بهشت خداوند طمع نمی‌داشت، و اگر کافر از رحمتِ خداوند (کاملاً) با خبر می‌بود، هیچ کس از بهشت نا امید نمی‌شد».

«عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ الله عَنهُ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، دَخَلَ عَلَى شَابٍّ وَهُوَ فِی الْمَوْتِ، فَقَالَ: «کَیْفَ تَجِدُکَ؟» قَالَ: أَرْجُو اللَّهَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَأَخَافُ ذُنُوبِی، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: لَا یَجْتَمِعَانِ فِی قَلْبِ عَبْدٍ فِی مِثْلِ هَذَا الْمَوْطِنِ، إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ مَا یَرْجُو، وَآمَنَهُ مِمَّا یَخَافُ»[2].

از انس س روایت است که: پیامبر ج پیش جوانی که در حال احتضار (جان دادن) بود رفت و خطاب به او فرمود: «در چه حالتی هستی؟»

جوان گفت: به خداوند امیدوارم ای رسول خدا و از گناهان خودم می‌ترسم. رسول خدا ج فرمود: «اگر در هم‌چنین مرحله‌ای (حالت جان کَندن) این دو (ترس از خود و امید به خدا) در دل بنده جمع شوند، قطعاً خداوند آنچه را که بنده امید دارد به او می‌بخشد و وی را از آنچه که از آن می‌ترسد امان می‌دهد».



[1]- مسلم تخریج کرده به شماره‌ی 2755.

[2]- ترمذی به شماره‌ی 893 و ابن ماجه به شماره‌ی 4261 تخریج کرده‌اند.