اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

جمع‌آوری و تدوین قرآن

جمع‌آوری و تدوین قرآن

پیامبر خدا آنگاه که به رسالت مبعوث شد، خود امّی بود و خواندن و نوشتن نمی‌دانست.

آن حضرت برای نوشتن وحی در آن وقت نویسندگانی را تعیین فرمودند که هرگاه وحی نازل می‌شد، به دستور آن حضرت ج به نوشتن آیات قرآنی می‌پرداختند.

از جمله‌ی کاتبان وحی حضرت علی بن ابی طالب، عثمان بن عفان، معاویه بن ابی سفیان و زید بن ثابت را می‌توان نام برد.

پیامبر خدا نویسندگان وحی را به نوشتن قرآن امر فرمودند تا آنگاه که همه‌ی قرآن نوشته شد و جبرییل ÷ همراه پیامبر ج چندین مرتبه قرآن را بازگردان نمود.

البته به علت عدم وافربودن کاغذ در آن وقت قرآن را بر «استخوان‌ها» و پهلوهای شترها و قطعه‌های جلدها (پوست‌ها) و پوسته‌های درخت خرما و امثال آن می‌نوشتند.

و مسلمان‌ها سوره‌های قرآنی را در چنین چیزهای جدا جدا و کبیر الحجم می‌نگاشتند مثلاً سوره‌ای بقره که مرقوم شده بود جز این که در اتاق بزرگی نگهداری شود، چاره‌ای نبود.

و فراموش نشود که با آن هم بیشترین اعتماد بر حفظ صحابه بود که آیات قرآنی را در سینه‌های شان حفظ کرده بودند.

چون جنگ‌های رده و مسیلمه‌ی کذاب به وقوع پیوست، شمار زیادی از حفاظ قرآن کریم که در آن نبردها شرکت داشتند و فی سبیل الله جهاد می‌نمودند به شهادت رسیدند.

زمان خلافت حضرت ابوبکر س فرا رسیده بود، حضرت عمر بن خطاب س چون این وضع را دید و مشاهده کرد که تعداد زیادی از حفاظ قرآن به شهادت رسیده‌اند، این موضوع را با حضرت ابوبکر صدیق خلیفه‌ی مسلمین در میان گذاشت و چنین گفت:

که وی اشخاصی را به جمع قرآن مکلف سازد تا آنگاه که حضرت ابوبکر صدیق س زید بن ثابت و جماعت دیگر را با وی به این مأموریت ثقیل مکلف فرمود...

آن‌ها در این وقت به این کار عظیم اقدام نمودند و قرآن کریم را در صحیفه‌ای جمع‌آوری کردند و اصحاب کبار به تطبیق آنچه که در سطور و صدور «سینه‌های» حفاظ است پرداختند و به دقت و امانت که در جمع آن شده بود، اجماع کردند که تاریخ مثیلی را به چنین اجماعی نمی‌شناسد.

چون خلافت حضرت عثمان س فرا رسید در آن وقت مردم در لهجات و قرائت آن اختلاف نظر پیدا کردند.

ناگفته نماند که رسول خدا ج برای مسلمین در این که با لهجات مختلف قرائت نمایند اجازه دادند به خاطر تسهیل بر مسلمین و این البته در ابتداء نزول قرآن بود. همانطوری که جبرییل ÷ به آن حضرت ج تعلیم داده بود اهل بصره از قرائت ابی موسی اشعری پیروی می‌کردند، اهل کوفه از قرائت عبدالله بن مسعود، اهل دمشق از قرائت ابی بن کعب و همینطور اهل حمص قرائت مقداد بن اسود را موافق برای خود پذیرفته بودند.

حضرت عثمان س در زمان خلافت خویش حذیفه بن یمان را به توحید این قرائت‌ها در میان مسلمان‌ها به خاطر جلوگیری از اختلاف‌ها که از سبب این ایجاد می‌شد موظف فرمود تا اختلاف مسلمان‌ها چون یهود و نصاری بروز نکند...

در آن وقت مصاحفی را که حضرت ابوبکر س بنابر مشورۀ حضرت عمر س به جمع آن دستور داده بودند و نزد حضرت حفصه بود طلب کردند و تدوین آن را با مقارنت به مصاحفی که در پایتخت دولت اسلامی بود اعاده نمودند و قرائت مصاحف را به زبان قریش توحید ساختند؛ چون زبان قریش همان زبانی بود که قرآن به آن نازل گردید.

بعد از نوشتن چندین مصحف به سوختاندن دیگر مصاحف امر نمودند و از نسخه‌ی جدید نسخه‌هایی برای بلاد توزیع و انتشار دادند.

این همان نسخه‌ای است که به نام مصحف عثمان([1]) و یا مصحف امام مسمی گردیده است.

در عهد عبدالملک بن مروان، حجاج بن یوسف دستور داد که بر حروف مصحف نقطه‌ها و شکل‌هایی بگذارند و بدین ترتیب تلاش‌های مسلمین بعد از آن تداوم یافت تا آنجا که اجزاء، ربع‌ها و سجده‌ها در مصاحف مشخص و منظم گردید و مصحف در شکلی درآمد که هم اکنون در دست است و بی‌گمان محققین و دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان در جهان در این که قرآن همانا اصح کتب در جهان است و در آن تبدیل و تحریفی عاید نشده باشد، اجماع نمودند. چقدر زیبا است فرموده‌ی خداوند:

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩ [الحجر: 9].



[1]- لازم است که در این که می‌گوییم «مصحف عثمان» و یا «به خط حافظ عثمان» فرقی و تفکیک قایل شویم. چون اولی منسوب به خلیفه حضرت عثمان بن عفان است و شخص دومی خطاط ترکی است.

      و همینطور لازم است که میان «ابوحفص» که عمر بن خطاب است و قرائت «حفص» که یکی از علماء قرائت است و از زمره‌ی تابعین بوده است و در سال 246 وفات یافته است فرق قائل شویم.

اثر قرآن در جهان

اثر قرآن در جهان

معجزه‌ای بزرگ اسلام همانا این کتاب مبین است که حایز ترکیب شگرف، مفاهیم دقیق و اخبار صادقی است. این قرآن از گذشته‌ای دور خبر داد که چیزی با او معارض واقع نشد و این قرآن از وقایع حاضر در همان وقت بیان داشت حال آن که بهترین سیستم، بهترین فرهنگ و بهترین قانون برای دولت بوده است.

این قرآن از آینده و غیب خبر داد حال آنکه هرآنچه را که گفت صدها سال بعد از نزولش تحقق پیدا نمود و با جدیدترین اختراعات نو تطابق یافت.

و همیشه در این کتاب آسمانی شگفتی‌هایی است که دانش جدید به آن نرسیده است و آنانی که به دین اسلام گرویدند و ایمان آوردند از قرآن تأثیر پذیر شدند، طوری که دستور حیات‌شان گشته است و تعالیم قرآنی به نیمی از ساکنین زمین در مدت درازی از قرن‌ها بر آن‌ها و اولادشان و آنان که بعدشان آمدند نافذ گردید.

و همانا این قرآن بود، در میان ما عادات و سننی را به وجود آورد که بر وفق آن حرکت می‌کنیم و این قرآن بود که زبان عربی را از ضیاع(ضایع) و نابودی حفظ نمود به نحوی که در بخش بزرگی از عالم برای همه آشنا و پذیرفته شده درآمده است و درگذشت زمان معالم آن نیز از بین نرفت، قسمی که زبان‌های دیگر چون زبان لاتین در اروپا پارچه پارچه شد و از بین رفت و در عوض زبان‌های بسیاری از آن به وجود آمد که برخی زبان برخی دیگر را نمی‌دانند.

و این قرآن بود که خطوط تمدن عرب را ترسیم نمود و پس از آن از عرب، امت‌های دیگر این تمدن را آموختند و نقل کردند.

حقا که قرآن استاد همه‌ی بشر است، خواه مؤمن به قرآن اند و یا غیر مؤمن به آن... با آن که دیده می‌شود که تمدن جدید در مقابل دین اسلام خضوع نمی‌کند، اما اثر قرآن همیشه قوی‌ترین چیز در امنیت و صلح میان مردم و معاملات‌شان و سایر شئون حیاتی آن‌ها است.

اسلوب تفسیر قرآن

اسلوب تفسیر قرآن

آنگاه که قرآن به واسطه‌ی وحی بر رسول خدا ج نازل می‌شد عرب مباشرتاً آن را می‌فهمیدند و علت همانا فصاحت‌شان در لسان عربی بود و دیگر این که قرآن به لسان آن‌ها نازل شد و چنانچه چیزی بر آن‌ها مشکل می‌آمد آن را از رسول خدا ج سوال می‌کردند و البته آن‌ها اضافه از آنچه که بر آن‌ها ضروری می‌نمود پرسان نمی‌کرد و از همین جا بود که بخش‌هایی از موضوعات قرآن باقی ماند که در این عصر تفسیر آن شناخته نشد.

چون اسلام در شهرهای غیر عربی گسترش یافت، احتیاج به تفسیر قرآن ضرورت مبرم گردید و برخی علمای اسلام به کتاب تفاسیر پیرامون قرآن کریم پرداختند. از همین جا است که تفاسیر زیادی برای ما به میراث مانده است که از آن زمره تفاسیری است که خیلی بزرگ و مطول است و در 30 جلد و یا اضافه‌تر تدوین شده است. و حتی تفاسیر کوچک جیبی نیز تألیف شده است.

بعلاوه به این نکته باید توجه کرد که در برخی از این تفاسیر به مسایل فقه و احکام اهتمام زیادتر شده است و در برخی هم به قواعد و لغت (دستور زبان) و برخی نیز هم در موضوعات سیر و تواریخ و اسباب نزول توجه شده است و همینطور...

و  برغم آنچه که در این تفاسیر از معلومات غیر دقیقی از علوم این ازمنه است، با آن هم فی الجمله در فهم معانی قرآن پرارزش و بسیار سودمند است. روی این بیان اختلاف آرای مردم در تفسیر قرآن کریم از همین جا نشأت می‌نماید، چنانچه برخی‌شان بر کلام قدماء اعتماد نمی‌ورزند و از نفس خود غیر از این که به چیزی متقید باشند تفسیر می‌نمایند و مسلم است که این کاری بس خطرناک است، همانطوری که پیامبر خدا ج فرموده است:

«مَنْ قَالَ فِی القُرآنِ بِرأیِهِ، فَلْیَتَبوأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ».

«کسی که در قرآن به رأی خود چیزی بگوید، جایگاه خویش را در دوزخ بداند».

و مردمی دیگر نیز وجود دارند که کتاب خداوند را بدون این که به خاطر فهم مفهوم آن تلاش ورزند قرائت می‌نمایند و این نیز درست نیست و غیر صواب است. زیرا خداوند ما را به تدبر و ژرف نگری در قرآن امر فرموده است.

اما شیوه‌ای صحیح و پسندیده

راه بهتر همانا این است که به خاطر فهم معانی قرآن کریم در حالی که از قواعد زبان عربی در مواردی که سهل و روشن است استمداد نماییم و تلاش ورزیم در مواردی که فهم معانی قرآن کریم بر ما صعب و دشوار است به علماء و کتب معتمد تفسیر([1]) مراجعه نماییم و البته نباید در مسایل تفسیر به دیگران از خود فتوی دهیم، جز این که در مرحله و موقف بزرگی از دانش برسیم. از نظر نباید دور داشت که فتوی در مسایل به دیگران، جداً مسئولیت خطیری است.

چنانچه خداوند تعالی در این فرموده‌اش ما را به جد و جهد در فراگرفتن قرآن و به دست‌آوردن معلومات کافی درباره‌ی قرآن و استفاده از کلام خویش فرا خوانده است:

﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ٣٢ [القمر: 32].

«آسان ساختیم قرآن را برای پندگرفتن آیا پندگیرنده‌ای است».



[1]- مانند تفسیر طبری، تفسیر ابن کثیر، زاد المسیر فی علم التفسیر «فی ظلال القرآن» و در زبان‌های اردو و فارسی تفهیم القرآن و تفسیر کابلی از تفاسیر معتبر است.

چگونگی ختم قرآن

چگونگی ختم قرآن

خداوند این کتاب را (قرآن) نازل فرمود تا تربیتی دائم برای پیروان این دین باشد و ما را به تلاوت آن در این فرموده‌اش دعوت کرده است.

﴿وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٩١ وَأَنۡ أَتۡلُوَاْ ٱلۡقُرۡءَانَۖ [النمل: 91-92].

«و امر کرده شدم که باشم از مسلمانان و این که تلاوت کنم قرآن را».

پیامبر خدا ج فرمود:

قرآن را بخوانید... زیرا خداوند به هر حرفی ده حسنه برایتان پاداش می‌دهد، نمی‌گویم: «الم» فی الجموع یک حرف است، بلکه الفِ تنها، حرف است، لام حرف است و میم حرف است.

بعضی پیشینیان و سلف صالح بودند که قرآن را هرسه روز یک مرتبه ختم می‌کردند و برخی نیز در ده روز یک مرتبه به ختم آن می‌پرداختند، اما دانشمندان اسلامی افضلیت، ختم قرآن را در هر ماه یک مرتبه می‌دانند و اکثر صحابه و تابعین نیز همین کار را می‌کردند که در مدت هر ماه قرآن را ختم می‌نمودند. از پیامبر اکرم روایت شده است که این دعا را می‌خواند:

خداوندا! ما بندگان و فرزندان بندگان و فرزندان کنیزان توایم، اختیار ما در قدرت توست و حکم تو درباره‌ی ما جاری است و قضای تو درباره‌ی ما عادلانه است، به همه‌ی اسمایی که توراست که به آن خود را نامیده‌ای و یا در کتاب خود نازل کرده‌ای و یا احدی از خلق خود را آموزانده‌ای و یا در علم غیب از نزدت به آن آمده است، سوال می‌کنم که قرآن عظیم را بهار دل‌های ما، نور چشم‌های ما، شفای سینه‌های ما، برنده‌ی حزن‌های ما، زداینده‌ی غم‌ها و هموم(اندوه) ما و راهنما و تحرک‌بخش ما به طرف خود و به جنّات نعیم گردانی و ما را در دار سلام همراه آنانی که بر آن‌ها نعمت دادی از پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین درآری.

برحمتک یا أرحم الراحمین

سجده‌های تلاوت

سجده‌های تلاوت

در قرآن کریم مواضعی وجود دارد که هرگاه انسان آن را بخواند و یا بشنود، لازم است که در برابر خداوند تعالی به سجده افتد و ادای این سجده توأم با وضو است؛ زیرا در سجده چون نماز، وضو شرط است.

تعداد این سجده‌ها در قرآن کریم (14) است که در حاشیه‌های مصحف (قرآن) علامت‌گذاری گردیده است.

چگونگی ادای سجده‌های تلاوت

آنکه سجده تلاوت را به جا می‌آورد باید رو به قبله نماید و در قلب سجده تلاوت را نیت کند و پس از آن فقط یک سجده نماید و چون سر را از سجده بلند می‌نماید به طرف راست سلام دهد.

مستحب است این دعا گفته شود:

«اللَّهُمَّ اکْتُبْ لِی بِهَا عِنْدَکَ أَجْرًا، وَضَعْ عَنِّی بِهَا وِزْرًا، وَاجْعَلْهَا لِی عِنْدَکَ ذُخْرًا، وَتَقَبَّلْهَا مِنِّی کَمَا تَقَبَّلْتَهَا مِنْ عَبْدِکَ دَاوُدَ».

و یا هرآنچه را که از دعاهای سجده می‌خواهد در سجده بگوید.