اوّلین و بزرگترین خبر انبیا در میان اقوام این بود:
ما پیام خداوندگارتان را آوردهایم؛ یعنی خداوند، خالق شما، ارادهی تشریعی دارد که با شما سخن بگوید. پس به سخن او گوش فرا دهید.
مردم دو دسته شدند: گروه کوچکی مرتب به سخنان خالق گوش فرا دادند و گروه کثیری گریزان شدند. دستهای قسمتی از وقت خود را به شنیدن سخن خالق خود اختصاص میدادند وخالق با آنان سخن میگفت و در طول روز آن را به کار میگرفتند و گاهی خود با خالقشان سخن میگفتند، ولی متأسفانه همهی نامهها و سخنان خالق به مخلوقش انسان، به غیر از آخرین آن «قرآن» دچار تحریف و گزند گردید. از این جهت آخرین پیام و سخن، تضمین شد.
امروز کدام دسته از انسانها مرتب پای سخن خداوند مینشینند و میشنوند، به کار میبندند و برحسب نیاز خود نیز به سخن با او میپردازند؟
خداوند خبر داد:
﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا١٦٥﴾ [النساء: 165].
«رسولانی مژده دهنده و بیم دهنده (برای مردم فرستادم) تا برای مردم پس از(فرستادنِ) رسولان بر خالق شما حجّتی (درمیان) نباشد و خداوند پیروزمندِ فرزانه است».
یعنی: «رسول نامهی مرا به سوی شما آورده، من ارادهی سخن با شما کردم، سخنم را تضمین ازتحریف کردم».
«سخن و قانونم را کامل کردم» رسول میرود و کلام و سخن من میماند. رضایت من در این است که شما به سخنم گوش فرا دهید.
خداوند خبر داده است، همهی انسانهایی که طالب پیام من باشند، از ابتدا تا انتهای خلقت، به سخنم گوش فرا دهند و متمسّک به آن شوند. «من آنان را مسلمان مینامم».
دین اسلام پیام خالق است به مخلوقش انسان و آنانکه پذیرفتند، ازتسلیم شدگان شدند و خداوند نام همهی آنان را مسلمان نامید. ﴿هُوَ سَمَّىٰکُمُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ مِن قَبۡلُ وَفِی هَٰذَا﴾ [الحج: 78] «او شم را پیش از این و در این قرآن مسلمان نامیده است».
در برخورد با کتاب ارزنده «دین اسلام یک دیانت جهانی» است، برآن شدم تا بخش جهانی بودن دین را بصورت اختصار به حضور مشتاقان عرضه کنم. درابتدا لازم است چند نکتهی اساسی اشاره شود:
اوّل اینکه عدهای از دینداران تصوّر میکنند که دین الهی در اساس سیر تکاملی طی کرده و خداوند متعال دینش را ازنقص به سوی تکامل آورده است!
دوّم اینکه برای اقوام گوناگون، دینهای مناسب محیطشان را فرستاده است. به موسی ÷ دین یهود و به مسیح ÷ دین مسیحیت و به محمّد ج دین اسلام را برای قوم عرب داده است!
امروزه این افکار در حالی مطرح شده است که خودِ پدید آورندهی آفرینش خبر از یک دین جهانی ثابت به همراه یک «آئین نامه» پایدار به دست انسان اوّلیه و هبوط او به زمین داده است.
شناخت یک خالق، یک مالک و یک پیام، یک دین بود و یک معنای ثابت... «دین اسلام»...
چون پیام آخر آمد، با یک پیام همه پیامهای قبلی گشوده گشت (دلیل آن هم نقل ازهمهی انبیاء گذشته و درخواستها وپیامهای یکسان آنان است) امّا همین دین ثابت همواره به وسیلهی علما نه مردم عادی دوران به تغییر و تحریف برده میشد، درنتیجه حضور پیامبر بعدی جهت اصلاح لازم بود، تا زمان پیامبرآخر که او با «آئین نامه» حفظ شده مییآمد که نام آن «آئین نامه»، قرآن شد .
در سورهی شوری آیهی 13، جهانی بودن دین الهی را یادآور میشود:
﴿۞شَرَعَ لَکُم مِّنَ ٱلدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ وَمَا وَصَّیۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِیمُواْ ٱلدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِیهِۚ کَبُرَ عَلَى ٱلۡمُشۡرِکِینَ مَا تَدۡعُوهُمۡ إِلَیۡهِۚ﴾ [الشورى: 13].
«از دین آنچه به نوح سفارش کرده بود، برای شما هم همان را مقررکرد، همان را به سوی تو وحی کردیم و همان را به ابراهیم و موسی و عیسی دستور دادیم که دین رابر پا دارید و در آن پراکنده نشوید و تفرقه ایجاد نکنید که این بر مشرکین گران است. آنچه تو آنان را به سوی آن میخوانی».
یعنی ما همواره یک پیام جهانی میفرستادیم، ولی همین پیام جهانی را علمای دکاندار به تدریج به مذاهب قومی تبدیل میکردند.
تمایل به دینداری در فطرت بشر مثل حالت گرسنگی و تشنگی قرار داده شده، به این فطرت نوع بشر در آیهی 172 سورهی اعراف اشاره شده است:
﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ١٧٢﴾ [الأعراف: 172].
«و هنگامیکه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریهی آنها را پدیدآورد و آنها را بر خودشان گواه گرفت (گفت) آیا من مالک شما نیستم؟ گفتند: آری گواهی میدهیم. (این پیمان برای این بود) که مبادا روز قیامت بگویید ما از این پیمان بی خبر بودیم».
یعنی درمورد «ایمان» به وحدانیت و «عمل» طبق رضای خدا از ابناء بشر، پیمان گرفته (نه تنها از بنی اسرائیل) که حکایت از جهانی بودن دینداری میکنند.
خداشناسی و خداجویی به صورتِ غریزی در نوع بشر به امانت نهاده شده که بیشتر در زمان بروز حوادث سهمگین به سراغ غریزهی فطری رفته و متوجّه خالق خود میشوند، که در آیهی 30 سورهی روم وصف این غریزهی فطری جهانی را بیان میکند نه وصف قال او را.
﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیۡهَاۚ لَا تَبۡدِیلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ٣٠﴾ [الروم: 30].
«پس به این دین معتدل توجّه خود را برقرار نما، فطرت الهی است که مردم را بر آن پایه نهاده و در آفرینش خدا تغییر و دگرگونی هم نیست، این است دین راست و درست و لیکن بیشترمردم (جهان) نمیدانند».
خدای تعالی از قول شیطان چنین بیان نموده است:
﴿وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَیُبَتِّکُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن یَتَّخِذِ ٱلشَّیۡطَٰنَ وَلِیّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِینٗا١١٩﴾ [النساء: 119].
«(شیطان گفت:) آنان را سخت گمراه کنم و دچار آرزوهای دور و دراز خواهم کرد و وادارشان میکنم تا گوشهای دامها را شکاف دهند و البته وادارشان میکنم تا آفریدهی خدا را (که همان فطرت است) دگرگون سازند، ولی هرکس بجای خدا شیطان را دوست گیرد قطعاً آشکارا زیان کار شده است».
درسورهی توبه درشکایت ازعلمای مذهبی در مقابل دین الهی میفرماید:
﴿یُرِیدُونَ أَن یُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَیَأۡبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن یُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ٣٢﴾ [التوبة: 32].
«میخواهند نور خدا (پیام خدا) را با دهانهایشان (تبلیغاتشان) خاموش کنند و خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل گرداند، هرچند کافران را ناپسند افتد».
از آنجا که عدهای پیام خدا را به بازیچه گرفته و دینش را بیآبرو ساختهاند، خداوند خبر میدهد من دینم را نه تنها حفظ، بلکه رفعت هم میدهم هرچند ادیان و فرق و دکانداران دینی نپسندند. سرانجام میفرماید با این همه جبههگیریها و تبلیغات، دین و آئین مورد رضای خداوند دین غالب خواهد بود.
﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُشۡرِکُونَ٣٣﴾ [التوبة: 33].
«او کسی است که رسولش را با هدایت و آئین راستین فرستاد تا دینش را بر همهی ادیان پیروز گرداند. اگرچه مشرکان را ناخوش آید».
آیه خبر میدهد که روزگاری با عمل به پیام جهانی (قرآن)، دینِ الهی غالب و اسلام جایگزین مذاهب گشت، (چنانکه مذاهب یهود و مسیحیتِ تحریف شده را کنار زد) و باز خبر میدهد: اگر باز هم مسلمانان یا تسلیم شدگان پیام الهی با عمل به مفاد پیام (قرآن) صداقت داشته باشند، این آئین جهانی میشود.
(این آیات کوچکترین اشارهای به اینکه شخصی میآید و این غلبه در آینده صورت میگیرد، نمیکند؛ آن طوری که شیعهی امامیه درتفسیر آن میگویند: امام زمان میآید!)
نکته: «أحبار» جمع حِبر به معنی «عالم» است و «رهبان» جمع راهب به معنی «ترسا» (خداترس)؛ احبار به جنبهی علمی قضیه و رهبان به جنبهی زهد آنان اشاره میکند؛ یعنی، اکثراً این عالم نمایان زهد فروش هستند که مال مردم را میخورند.
و خداوند عمل آنان را باطل کرده، که این گروه نه تنها نفعی برای مردم و اجتماع ندارند بلکه ضرر هم میرسانند؛ چون مانع اصلی هستند که مردم با دین واقعی و جهانی آشنا شوند.
خطاب آیه به مؤمنین هم هست که مبادا شما هم برده و بندهی علمای دینی شوید (مطابق آیهی 31 سورهی توبه)؛ یعنی آنچه خداوند برای یهود و نصاری ناپسند اعلام کرده برای شما مسلمانان هم بد است.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَیَأۡکُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۗ وَٱلَّذِینَ یَکۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ٣٤﴾ [التوبة: 34].
«ای مؤمنان، همانا بسیاری از علما وترسایان اموال مردم را به باطل میخورند و (مردم را) از راه خدا باز میدارند و کسانی که زر و سیم میاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمیکنند، آنان را به عذابی دردناک خبر ده».
این آیه هم نشان میدهد که علمای مذهبی جهت ارتزاق، به وجوهات اکتفا نمیکنند، بلکه وجوهات شرعیه و صدها درآمد دیگر هم میسازند تا ذخائر و ثروتشان افزون گردد و خبر از عذاب آنان میدهد.
احوال و عملکرد سلف صالح در ماه رمضان
آنچه از تتبع احوال و سیرهی سلف صالح امّت اسلامی برمیآید اینکه آنان در ماه مبارک رمضان حال و هوای خاص و ویژهای داشتهاند و این ماه مبارک را فرصت طلایی برای گرفتن بهرهی هرچه بیشتر از خرمن خدا دانستهاند؛ به تعبیر دیگر در این ماه مبارک از دنیا و تعلقات آن بریده و به آخرت و لذّات آن پیوستهاند و بر انجام هرچه بهتر عبادات و کسب هرچه بیشتر خیرات و برکات از این خوان خدا کوشیدهاند، و اینک برخی از احوال و عمل کرد آنان، باشد که بتوانیم با اقتدا به آنان هم روش و سلوک و رفتار ایشان را زنده نگه بداریم و هم تابعیت عملی خود برای آنان را به اثبات رسانیم و در عمل و رفتار، خلف صالح (نه طالح) آنان باشیم إن شاء الله.
رسول گرامی اسلام محمد مصطفی ج میفرماید:
«عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ یُضَاعَفُ الْحَسَنَةُ عَشْرَةَ أَمْثَالِهَا إِلَى سَبْعِمِائَةَ ضِعْفٍ، قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِلَّا الصَّوْمَ فَإِنَّهُ لِی وَأَنَا أَجْزِی بِهِ، یَتْرُکُ الطَّعَامَ لِشَهْوَتِهِ مِنْ أَجْلِى، وَیَتْرُکُ الشَّرَابَ لِشَهْوَتِهِ مِنْ أَجْلِى. هُوَ لِى وَأَنَا أَجْزِى بِهِ».[1]
ترجمه: «از ابوهریره روایت شده که رسول خدا ج گفت: خداوند تبارک و تعالی فرموده است: تمامی اعمال (حسنهی) فرزندان آدم ثوابش ده برابر است و میتواند تا هفتصد برابر هم باشد جز روزه؛ روزه مخصوصا برای من است و من پاداش آن را خود میدهم غذای مورد اشتهای خود را بخاطر من رها کرده است. همچنین آشامیدنی مورد اشتهای خود را بخاطر من ترک نموده است، آری روزه برای من است و من جزای آن را میدهم».
و میفرماید:
«مَنْ صَامَ رَمَضَانَ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».[2] إیماناً: أی تصدیقاً بأنه حق. احتساباً: أی یرید الله وحده لا رؤیة الناس. «هر کس از روی ایمان و مخلصانه به خاطر خدا روزه بگیرد گناهان پیشینش مورد عفو و بخشش قرار خواهند گرفت».
بدون شک این ثواب و بهرهی فراوان برای کسانی است که علاوه بر خودداری از خوردن و آشامیدن، از ارتکاب گناه نیزخودداری کنند، زیرا رسول بزرگوار اسلام ج فرموده است:
«روى أبو هریرة عن النبی ج قال: مَنْ لَمْ یَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالْعَمَلَ بِهِ فَلَیْسَ لِلَّهِ حَاجَةٌ فِی أَنْ یَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ».[3]
ترجمه: «کسی که ترک نکند سخن دروغ و عمل به آن را، پس نیست خداوند را نیازی به اینکه وی خوردن و اشامیدن را ترک کند».
و در روایتی که در واقع از جوامع الکلم والحکم نبوی است، آمده که رسول خدا در پاسخ به سوال معاذس فرمود:
عَنْ مُعاذٍ س قال: قُلتُ: یَا رَسُولَ اللهِ! أَخْبِرْنِی بِعَمَلٍ یُدْخِلُنِی الجَنَّةَ وَیُبَاعِدُنِی عَنِ النَّارِ، قَالَ: «لقَدْ سَأَلْتَ عَنْ عَظیمٍ وإنَّهُ لَیَسیرٌ عَلَى مَنْ یَسَّرَهُ الله علیه: تَعْبُدُ اللهَ لا تُشْرِکُ بهِ شیئًا، وتُقیمُ الصَّلاةَ، وتُؤتِی الزَّکاةَ، وتَصُومُ رَمضَانَ، وتَحُجُّ البَیتَ». ثمَّ قالَ: «ألا أَدُلُّکَ على أبوابِ الْخَیر؟ الصَّومُ جُنَّةٌ، والصَّدقَةُ تُطْفِئُ الخَطیئَةَ کَما یُطفئُ الماءُ النارَ، وصَلاةُ الرَّجُلِ مِنْ جَوفِ اللَّیلِ، ثمَّ تلا: ﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ﴾ حتَّى بَلَغَ: ﴿... یَعۡمَلُونَ﴾، [السجدة: 16-17] ثُمَّ قَالَ: أَلاَ أُخْبِرُکَ بِرَأْسِ الأَمْرِ وَعَمُودِهِ، وَذِرْوَةِ سَنَامِهِ؟» قُلْتُ: بَلَى یَا رَسُولَ اللهِ، قَالَ: «رَأْسُ الأَمْرِ الإِسْلاَمُ، وَعَمُودُهُ الصَّلاَةُ، وَذِرْوَةُ سَنَامِهِ الجِهَادُ، ثُمَّ قَالَ: أَلاَ أُخْبِرُکَ بِمَلاَکِ ذَلِکَ کُلِّهِ؟» قُلْتُ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَخَذَ بِلِسَانِهِ قَالَ: «کُفَّ عَلَیْکَ هَذَا»، فَقُلْتُ: یَا نَبِیَّ اللهِ، وَإِنَّا لَمُؤَاخَذُونَ بِمَا نَتَکَلَّمُ بِهِ؟ فَقَالَ: «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا مُعَاذُ، وَهَلْ یَکُبُّ النَّاسَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ أَوْ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ إِلاَّ حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ».[4]
ترجمه: از معاذس روایت است که: عرض کردم: «ای رسول الله ج! مرا از عملی آگاه کنید که به بهشت داخل کند و از آتش دور سازد، رسول الله ج فرمودند: در حقیقت از چیز بسیار بزرگی سوال کردی، و البته بر کسی که الله آن را بر او سهل گرداند، آسان است؛ و آن این که: الله یکتا را به یگانگی بپرستی و هیچ چیز برای او شریک قرار ندهی، و نماز را بر پا داری، و زکات بدهی، روزه [ماه مبارک] رمضان را بگیری، و حج بیت الله را بجای آوری، سپس فرمودند: آیا تو را از همه درهای خیر آگاه نسازم؟ روزه سپری است که از روزه دار محافظت مىکند، و صدقه، آتش گناه و خطاها را خاموش مىسازد، چنان که آب آتش را خاموش مىکند، و نماز شخص در دل شبها. سپس این آیه را تلاوت فرمودند: «(یکی از صفات مؤمنان این است که شب) پهلوهایشان از بسترها دور میشود (و به عبادت پروردگار میپردازند) و پروردگار خود را با بیم و امید به فریاد میخوانند، و از چیزهایی که به ایشان دادهایم، میبخشند. هیچ کس نمیداند در برابر کارهایی که (مؤمنان) انجام میدهند، چه چیزهای شادی آفرین و مسرّت بخشی برای ایشان پنهان و آماده شده است». پس از آن فرمودند: آیا تو را از اساس کارها و پایه و ستون و بالاترین قلۀ آن باخبر نکنم؟ گفتم: بلی ای رسول الله! مرا با خبر کنید، فرمودند: اساس کارها اسلام است، و ستون اسلام نماز، و بالاترین قلۀ آن جهاد در راه الله است، سپس فرمودند: آیا تو را از ملاک و معیار همه اینها خبر ندهم؟ گفتم: بلی ای رسول الله! مرا خبر دهید، رسول الله ج زبانشان را گرفتند و فرمودند: این را نگه دار، عرض کردم: ای رسول الله! آیا ما بخاطر آنچه مىگوییم، مورد بازخواست قرار خواهیم گرفت؟ ایشان ج فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند، مگر جز محصولات زبان مردم، چیزی دیگر آنها را بر صورتهایشان - یا بر بینیهایشان- به داخل آتش میاندازد»؟!
و در روایتی آمده است: أن رسول الله ج قال: «الصِّیَامُ جُنَّةٌ فَلاَ یَرْفُثْ وَلاَ یَجْهَلْ، وَإِنِ امْرُؤٌ قَاتَلَهُ أَوْ شَاتَمَهُ فَلْیَقُلْ: إِنِّی صَائِمٌ -مَرَّتَیْنِ-. وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْیَبُ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى مِنْ رِیحِ المِسْکِ، یَتْرُکُ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ وَشَهْوَتَهُ مِنْ أَجْلِی الصِّیَامُ لِی، وَأَنَا أَجْزِی بِهِ وَالحَسَنَةُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا».[5]
ترجمه: پیامبر خدا ج فرموند: «روزه سپر است، هر گاه یکی از شما روزه بود فحش ندهد و کارهای جاهلانه نکند و اگر مردی با او جنگید یا او را فحش داد دو بار بگوید من روزه هستم، قسم به ذاتی که نفس محمد دست اوست، بوی بد دهان روزه دار نزد الله از مشک خوشبوتر است. خوراک، نوشیدنی و شهوتش را به خاطر من ترک میکند، روزه مال من است و من جزایش را میدهم و هر نیکی ده برابر (تا هفصد) پاداش (جز روزه) دارد».
آری برادر و خواهر ایمانی، بر روزهدار لازم و واجب است همزمان با خودداری از خوردن و آشامیدن، سایر اعضایش چون چشم و گوش و زبان وغیره روزهدار باشند.
****
یکی از عبادات مسنونه که مسلمانان در ماه رمضان به انجام آن مبادرت میورزد قیام رمضان است، انجام این مراسم، شکوه و عظمت ویژهای به مساجد میدهد؛ زیرا مسلمانان بعد از افطاری از هر طرف بهسوی مساجد سرازیر شده و بعد از ادای فریضهی عشاء آمادهی نماز قیام (سنت تراویح) میشوند. نماز تراویح مخصوص رمضان است و در غیر آن اقامه نمیشود. علت نامگذاری آن به تراویح این است که بعد از ادای هر چهار رکعت برای استراحت مینسشتند، نماز تراویح از هشت تا بیست رکعت است که فرد نماز گذار میان هردو رکعت یکبار سلام میدهد. اصل در مشروعیت آن حدیث بخاری و مسلم است که میفرماید:
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ «مَنْ قَامَ رَمَضَانَ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ»[6].
ترجمه: از ابوهریره روایت شده که رسول خدا ج فرمود: «هر کس از روی ایمان و اخلاص در ماه رمضان (به ادای نماز تراویح) بایستد، گناهان پیشین او بخشیده خواهد شد».
خداوند متعال در مقام تعریف و تمجید – بهتر بگوییم توصیف - از عباد الرحمن میفرماید: ﴿وَعِبَادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلَّذِینَ یَمۡشُونَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ هَوۡنٗا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمٗا٦٣ وَٱلَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمۡ سُجَّدٗا وَقِیَٰمٗا٦٤﴾ [الفرقان: 63-64]. «بندگان خداوند (موسوم به عباد الرحمن) کسانی هستند که متین و متواضعانه و بدون تکبر بر زمین راه میروند و هرگاه نادانان آنها را (به لحنی جاهلانه) مخاطب قرار دهند، گویند سلام برشما، و آنها کسانی هستند که شب را در حال سجده و قیام (نماز) به روز میرسانند».
آری قیام اللیل از جملهی عادات – بل عبادات - رسول خدا ج و یاران گرامیش (رضوان الله علیهم اجمعین) بوده است.
امّ المؤمنین عایشهی صدیقه ل میفرماید: «نماز شب را ترک مکن چون رسول خدا ج آن را هیچوقت ترک نمیکرد و هرگاه مریض میشد یا دچار کسالت میگردید آن را نشسته ادا میکرد».
امیرالمؤمنین عمر بن خطابس را عادت بر این بود که، در شبها تا آنجا که میتوانست نماز سنت میخواند و هنگامی که شب به نصف میرسید افراد خانواده را بیدار میکرد و میفرمود: نماز، نماز. بعد این آیه را تلاوت میکرد ﴿وَأۡمُرۡ أَهۡلَکَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَیۡهَاۖ لَا نَسَۡٔلُکَ رِزۡقٗاۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُکَۗ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلتَّقۡوَىٰ١٣٢﴾ [طه: 132]. «خانوادهی خود را به گزاردن نماز دستور بده (چرا که نماز مایهی یاد خدا و پاکی و صفای دل و تقویت روح است) و خود نیز بر اقامهی آن ثابت و ماندگار باش. ما از تو روزی نمیخواهیم بلکه ما به تو روزی میدهیم، سر انجام (نیک و ستوده) از آن (اهل تقوا و) پرهیزگاری است».
ابن عمرب آیهی: ﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا یَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَیَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٩﴾ [الزمر: 9]. را تلاوت میکرد و بعد میفرمود: امیر المؤمنین عثمان بن عفان مصداق عینی و واقعی این آیه است. ترجمه: «آیا آن کسی که در اوقات شب سجده کنان و ایستاده به طاعت و عبادت مشغول است و (خویشتن را) از (عذاب) آخرت بدور میدارد و رحمت پروردگار خود را خواستار میگردد؟ بگو: آیا کسانی که (وظیفهی خود را در قبال خدا) میدانند با کسانی که (چنین چیزی را) نمیدانند برابر و یکسانند؟ (هرگز) تنها خردمندان (فرق اینان را با آنان تشخیص میدهند و از آن) پند و اندرز میگیرند».
ابن ابی حاتم گوید: دلیل این گفتهی ابن عمر در مورد عثمان بن عفان این است که وی بحدّی شب زندهداری میکرد و نماز میخواند که بعضی اوقات نزدیک بود همهی قرآن را در یک رکعت تلاوت کند.
علقمه بن قیس میگوید: «یک شب در نزد عبد الله بن مسعود ماندگار شدم، از ابتدای شب به تلاوت قرآن و اقامهی نماز و عبادت مشغول گردید و همچون قرائت امام در مسجد هنگام امامت با صدای بلند قرآن را تلاوت میکرد و این کار را تا پایان شب ادامه میداد و در آخر نماز وتر را میخواند».
از سائب بن زید نقل شده که : «قارئ و امام نماز؛ در نمازش سورههای صد آیهای یا طولانیتر را تلاوت میکرد و ماهم پشت سر او در قیام میماندیم و از فرط خستگی برچوب دستیهایمان تکیه میکردیم و تنها بعد سر زدن سپیدهی صبح به خانههایمان برمیگشتیم». الله اکبر..
برادر و خواهر ایمانیم: بیاییم خودمان را با این صالحان که شاگردان مباشر یا غیر مباشر رسول خدا ج و یاران باوفای او (رضوان الله علیهم اجمعین) بودند مقایسه کنیم.
خال محبوبان سیاه و دانهی فلفل
سیاه |
|
هردو جان سوزند ولی این کجا و آن
کجا |
ایشان که سلف صالح و مشهود لهم بودند این چنین از خدا میترسیدند ولی ما که از عصر سعادت و تربیت اصیل دور افتادایم و در دام شهوات غلطیدهایم چی؟
پس برادر و خواهر، بیاییم ماه رمضان و نماز تراویح را فرصت شماریم تا انشاء الله از زمرهی "قائمین رمضان" بشمار آییم.
قال ج: «مَنْ قَامَ مَعَ الإِمَامِ حَتَّى یَنْصَرِفَ کُتِبَ لَهُ قِیَامُ لَیْلَةٍ».[7]
ترجمه: «هرکس همراه با امام به قیام بایستد، تا امام از نماز منصرف میگردد، قیام یک شب تمام برای او نوشته میشود».
*****
در روایت صحیح آمده است که رسول خدا ج در ماه مبارک رمضان بیش از هر وقت دیگر بسوی انجام خیرات و دادن صدقات روی میآورد، او که در همهی اوقات دست و دل بازترین مردم بود، سخاوتش در ماه رمضان به اوج خود میرسید و میفرمود: «أفضلُ الصدقةِ صدقةُ رمضانَ»[8] «برترین صدقه، صدقهی ماه رمضان است».
چون رمضان فصل خیرات و ماه عبادات است.
ابن الجوزی این روایت را ضعیف دانسته است.
و در روایت امام بخاری بنقل از ابن عباس آمده است میگوید: «کَانَ رَسُولُ اللهِ ج أَجْوَدَ النَّاسِ، وَکَانَ أَجْوَدُ مَا یَکُونُ فِی رَمَضَانَ حِینَ یَلْقَاهُ جِبْرِیل، وَکَانَ یَلْقَاهُ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ رَمَضَانَ فَیُدَارِسُهُ الْقُرْآنَ، فَلَ رَسُولُ اللهِ أَجْوَدُ بِالْخَیْرِ مِنَ الرِّیحِ الْمُرْسَلَةِ».
ترجمه: «رسول خدا سخیترین مردم بود و سخاوتش در ماه رمضان به اوج خود میرسید آنگاه که جبریل به ملاقاتش میآمد و در تمامی شبهای رمضان به ملاقاتش میآمد و قرآن را با او دور و مدارسه مینمود. و در واقع رسول الله در سخاوت به نیکی کردن، از باد روانه شده (با باران) سخیتر و بخشندهتر بود».
زید بن اسلم به نقل از پدرش میگوید: از عمر بن خطابس شنیدم میگفت: رسول خدا ج به ما دستور داد که صدقه بپردازیم، در آن هنگام من مالی داشتم، در دل با خود گفتم من این بار بر ابوبکر پیشی میگیرم فورا اقدام کردم و درست نصف دارایی خود را بعنوان صدقه به نزد رسول خدا ج آوردم، رسول خدا فرمود برای خانوادهات چی باقی گزاردهای؟ عرض کردم درست مثل این را، اما وقتی ابوبکر آمد و صدقهی خود را به نزد رسول الله ج آورد، پیغمبر خطاب به او فرمود برای خانوادهات چی باقی گزاردهای؟ فرمود: خدا و رسولش را، در دل خود گفتم: ای ابوبکر من هرگز و در هیچ چیز بر تو سبقت نخواهم گرفت.
طلحه بن یحیی گوید: ننهام سعدای دختر عوف تعریف میکرد و میگفت: یک روز طلحه ناراحت و اخم کرده بر من وارد شد. پرسیدم تو را چه شده؟ آیا میتوانم تو را کمک کنم؟ گفت داراییم فزونی پیدا کرده و این امر نگرانی مرا برانگیخته است. گفتم آن را بعنوان صدقه میان فقرا تقسیم کن. سعدا میگوید: همهی آن را تقسیم کرد، حتی یک درهم از آن را باقی نگذاشت. میگوید: بعد سراغ اموال پرداخته شده را گرفته، از خزانهدار مبلغ آن را جویا شدم. گفت: مبلغ آن چهار هزار درهم بوده است.
برادر و خواهر ایمانیم، صدقه و خیرات در ماه رمضان دارای خصایص و امتیازاتی است که در هیچ وقت و زمان دیگری بدست نمیآید، پس این امتیازات را از دست مده و برای پرداخت صدقه اقدام کن و بر آن حریص باش.
برخی از صورتهای صدقه:
1- گرفتن دست فقرا و نیازمندان و طعام دادن به آنان.
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَیُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا٨ إِنَّمَا نُطۡعِمُکُمۡ لِوَجۡهِ ٱللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمۡ جَزَآءٗ وَلَا شُکُورًا٩ إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوۡمًا عَبُوسٗا قَمۡطَرِیرٗا١٠ فَوَقَىٰهُمُ ٱللَّهُ شَرَّ ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمِ وَلَقَّىٰهُمۡ نَضۡرَةٗ وَسُرُورٗا١١ وَجَزَىٰهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةٗ وَحَرِیرٗا١٢﴾ [الإنسان: 8-12]. «و به [پاس] دوستى [خدا] بینوا و یتیم و اسیر را خوراک مىدادند. (به زبان حال، بدیشان میگویند) ما براى خشنودى خداست که به شما مىخورانیم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم. ما (از عذاب) پروردگارمان میترسیم؛ (از عذاب) روز عبوسى سخت که قیامت نام دارد. به همین خاطر خدا [هم] آنان را از آسیب آن روز نگاه میدارد و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى میدارد. و در برابر صبری که نمودهاند خداوند بهشت و جامهی ابریشمین را به عنوان پاداش به آنها ارزانی میکند».
سلف صالح ش بر صدقه و طعام دادن به فقرا بس حریص بوده و آن را بر بسیاری از عبادات تفضیل و برتری میدادند، خواه سیر کردن فقیری بوده باشد یا طعام دادن به برادر صالح و مؤمنی و لازم نیست که فرد سیر شده همواره فقیر و نادار باشد.
رسول خدا ج فرمود:
«عن أنس بن مالک س قال: قال رسول الله ج: مَنْ أَشْبَعَ جَائِعًا وَکَسَا عُرْیَانًا وَآوَى مُسَافِرًا أَعَاذَهُ اللهُ مِنْ أَهْوَالِ یَوْمِ القِیَامَةِ».[9]
ترجمه: «هر کس گرسنهای را سیر کند و عریانی (فاقد لباسی) را لباس دهد و مسافری را مکان و جای بدهد، خداوند او را از شداید روز قامت مصون و محفوظ نگه خواهد داشت».
یکی از سلف فرموده است: اگر ده نفر از دوستان را دعوت و آنها را سیر کنم، از نظر من بهتر است از اینکه ده بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد نمایم.
بسیاری از سلف با اینکه روزه بودند، اما غذای افطاری خود را - در راه خدا - به دیگران میدادند؛ از جمله عبد الله بن عمرب و داود طائی و مالک بن دینار و احمد بن حنبل رحمهم الله.
عبدالله بن عمرب در ماه رمضان فقط با فقرا افطار میکرد و اگر احیانا اطلاع پیدا میکرد که اهل و عیالش سائلی را ناامید کردهاند در مقابل از افطار با آنان خودداری میکرد.
و در میان سلف کسانی وجود داشتند که به دیگران افطاری میدادند و به خدمت آنها میایستادند و خود گرسنه میماندند، امام حسن بصری و عبدالله بن مبارک را میتوان از جملهی این افراد برشمرد.
ابو سوار عدوی فرموده: مردانی از طایفهی بنی عدی در این مسجد نماز میخواندند که هرگز به تنهایی اقدام به تناول طعام (افطاری) نمیکردند، اگر کسانی مییافتند که با آنها هم سفره شوند غذای خود را با آنها تناول میکردند، و گرنه خوراک خود را به مسجد میآوردند و با مردم مقیم در آن تناول میکردند.
عزیزان! طعام دادن به فقرا عبادتی است که از آن عبادتهای دیگری چون ترحم، مهر و محبت با برادران ایمانی، و نیز تسخیر قلوب آنها نشأت میگیرد که باعث دخول بهشت و سعادت ابدی خواهد گردید.
رسول الله ج فرمود: «لَا تَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى تُؤْمِنُوا، وَلَا تُؤْمِنُوا حَتَّى تَحَابُّوا، أَوَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَى شَیْءٍ إِذَا فَعَلْتُمُوهُ تَحَابَبْتُمْ ؟ أَفْشُوا السَّلَامَ بَیْنَکُمْ».[10]
ترجمه: «به بهشت وارد نمیشوید تا از ایمان بهرمند نباشید و از ایمان بهرمند نمیشوید مگر اینکه همدیگر را دوست داشته باشید. دوست دارید چیزی را بشما بگویم اگر آن را در میان خود انجام دهید همدیگر را دوست خواهید داشت؟ سلام کردن را در میان خود رواج دهید».
2- افطاری دادن به روزهداران:
در حدیث صحیح روایت شده که رسول خدا ج فرمود: «رُوِیَ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: مَنْ أَفْطَرَ صَائِمًا کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ، مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْتَقِصَ مِنْ أَجْرِهِ شَیْئًا».[11]
ترجمه: «هر کس در رمضان روزهداری را افطاری دهد، همانند اجر او برایش در نظر گرفته خواهد شد، بدون اینکه (زرهای) از اجر روزهدار را بکاهد».
در حدیث روایت شده از سلمان فارسی آمده است: «مَنْ فَطَّرَ فِیهِ صَائِمًا کَانَ لَهُ مَغْفِرَةً لِذُنُوبِهِ وَعِتْقَ رَقَبَتِهِ مِنَ النَّارِ، وَکَانَ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَجْرِهِ شَیْءٌ. قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، لَیْسَ کُلُّنَا نَجِدُ مَا نفَطِّرُ الصَّائِمَ، قَالَ: یُعْطِی اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَذَا الثَّوَابَ مَنْ فَطَّرَ صَائِمًا عَلَى مَذْقَةِ لَبَنٍ أَوْ تَمْرَةٍ أَوْ شَرْبَةِ مَاءٍ، وَمَنْ أَشْبَعَ صَائِمًا سَقَاهُ اللَّهُ مِنْ حَوْضِی شَرْبَةً لَا یَظْمَأُ حَتَّى یَدْخُلَ الْجَنَّةَ».[12]
ترجمه: «هر کس که روزه داری را در آن (منزلش یا مسجد) افطاری دهد، باعث بخشوده شدن گناهان و آزادیش از آتش دوزخ خواهد شد؛ و برای وی پاداشی چون پاداش روزهدار خواهد بود، در حالیکه چیزی از پاداش روزهدار نمیکاهد. گفتیم: ای رسول خدا، همهی ما توانایی طعام دادن به روزهداران را نداریم. رسول خدا فرمود: خداوند این پاداش را به کسانی اعطا میکند که حتی یک جرعه شیر یا یک دانه خرما یا یک لیوان آب را به روزهداری دهد، و کسی که روزهداری را آب دهد خداوند او را از حوض من آبی میدهد که هرگز - تا زمانیکه وارد بهشت میشود - تشنگی را نخواهد چشید».
****
برادر و خواهر عزیزم، در این قسمت رساله، دو صفت از صفات سلف صالح را به شما یادآوری میکنم، باشد که این دو صفت را با تمرین فراوان در خود پرورش دهیم و إنشاءالله از آنها بهرهی وافر و شایان ببریم.
الف – تلاوت فروان قرآن کریم.
ب– گریه به هنگام تلاوت قرآن یا گوش فرا دادن به آن، از روی خشوع و تواضع برای خدای منان.
و اینک توضیحی مختصر پیرامون هریک از این دو صفت.
صفت اول تلاوت: رمضان ماه نزول قرآن است، پس ای بندهی خدا در این ماه هرچه بیشتر قرآن را تلاوت کرده در آن تدبر بورز، زیرا سلف صالح (رضوان الله علیهم) در این ماه عنایت ویژهای به قرآن و تلاوت و تدبر در آن داشتهاند. در حدیث صحیح آمده است که جبریل امین در این ماه قرآن را از اول تا آخر با رسول خدا ج مرور میکرد.
خلیفهی سوم عثمان بن عفانس در طول ماه مبارک رمضان هر شبانه روز یکبار قرآن را ختم میکرد.
برخی از سلف در هر سه شبانه روز کل قرآن را یکبار در نماز تراویح ختم میکردند، و برخی در ده روز و برخی در یک هفته آن را ختم میکردند، در برخی از روایات آمده است که تعدادی از سلف کل قرآن را در یک شب در نماز تراویح ختم کردهاند (البته صحت این روایت منوط به این است که فرد همهی قرآن را از حفظ داشته باشد و بدون تلاوت آن را در ذهنش مرور سریع کرده باشد وگرنه تلاوت کل قرآن در یک شب امکان ندارد). برخی بیشتر اوقاتِ شبانه روز خود را به تلاوت قرآن سپری میکردند.
گویند: امام شافعی در ماه رمضان شصت بار قرآن را تلاوت میکرد.
اسود در هر دو شب رمضان قرآن را یکبار ختم میکرد.
قتاده در طول سال هر هفته یکبار قرآن را تلاوت میکرد و در ماه رمضان هر شبانه روز یک بار آن را ختم میکرد و در دههی آخر رمضان هر شب یکبار آن را ختم میکرد.
زهری در ماه رمضان برای استماع حدیث در مجالس علما مینشست و بعد از فراغت از آن، به تلاوت قرآن روی میآورد.
سفیان ثوری را در ماه رمضان عادت چنین بود که از مردم خدا حافظی میکرد و به قرآن روی میآورد.
ابن رجب حنبلی گوید: نهی از ختم قرآن در مدت زمان کمتر از سه روز برای اوقات عادی و همیشگی سال است و ماه رمضان از آن مستثنی است، اما در اوقات مفضّله چون رمضان و شبهای قدر و اماکن فاضله چون مکه و مدینه و... ضروری است که قرآن بیشتر از حدّ معمولی تلاوت شود تا از فضیلت زمان و مکان بهرهی هرچه بیشتر اخذ گردد و بایستی این اوقات چون غنیمت تلقی شوند. این سخن فرمودهی احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه و غیر ایشان است و عمل بسیاری از علمای سلف بر آن بوده است.
****
صفت دوم گریه به هنگام تلاوت قرآن
سلف صالح قرآن را مانند اشعار، سریع و بدون تدبر و فهم تلاوت نمیکردند. بلکه دلها را به وسیلهی کلام خدا به حرکت و گریه میانداختند و بر آنها اثر مینهادند.
در صحیح بخاری از عبدالله ابن مسعودس آمده که رسول خدا ج فرمود: قرآن بر من تلاوت کن، عرض کردم من آن را بر تو تلاوت کنم در حالی که بر تو فرود آمده است؟! فرمود دوست دارم آن را از زبان غیر خود بشنوم.
ابن مسعود میگوید: سورهی نساء را تا آیهی: ﴿فَکَیۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن کُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِیدٖ وَجِئۡنَا بِکَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِیدٗا٤١﴾ [النساء: 41]. بر او تلاوت کردم، فرمود کافی است. بر او نظر افکندم، دیدم اشک از چشمانش جاری است.
ترجمه: «(ای محمد! حال اینان) چگونه خواهد بود بدانگاه که از هر امّتی گواهی (از پیغمبران برای شهادت بر قوم خود) بیاوریم و تو را (نیز بعنوان) شاهدی بر اینان بیاوریم؟».
امام بیهقی به نقل از ابو هریره/ روایت میکند، وقتی که آیهی: ﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ تَعۡجَبُونَ٥٩ وَتَضۡحَکُونَ وَلَا تَبۡکُونَ٦٠﴾ [النجم: 59-60]. «آیا از این سخن تعجب میکنید و در شگفت میافتید؟ و آیا میخندید و گریه نمیکنید»؟ فرود آمد، اهل صُفّه به گریه افتادند و اشک بر گونههایشان جاری شد. وقتی رسول خدا این وضعیت را دید، ایشان را بر این کار تشجیع کرد و خود نیز با آنها گریست و فرمود هر کس از خوف خدا گریه کند هرگز وارد جهنم نخواهد شد.
عبدالله فرزند حضرت عمرب سورهی مطففین را تا آیهی: ﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦﴾ [المطففین: 6]. «روزی که مردم در مقابل پروردگار جهانیان خواهند ایستاد» تلاوت کرد، به حدّی گریست که از فرط گریه نعشِ بر زمین شد و نتوانست قرائت را دنبال کند.
از مزاحم بن زفر منقول است میگفت: باری سفیان ثوری نماز مغرب را برای ما به امامت خواند تا به آیهی: ﴿إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ٥﴾ [الفاتحة:5] رسید به حدی گریست که قرائتش قطع شد و ناعلاج آن را دوباره از اول شروع کرد.
ابراهیم بن اشعث میگوید: شبی به فضیل گوش داده بودم که سورهی محمد را تلاوت میکرد، گریه کنان و اشکریزان، این آیه را مرتب تکرار میکرد: ﴿وَلَنَبۡلُوَنَّکُمۡ حَتَّىٰ نَعۡلَمَ ٱلۡمُجَٰهِدِینَ مِنکُمۡ وَٱلصَّٰبِرِینَ وَنَبۡلُوَاْ أَخۡبَارَکُمۡ٣١﴾ [محمد: 31]. «به درستی که من شما را امتحان میکنم تا بدانم که مجاهدین از شما چه کسانی و صابرین چه کسانی هستند و تا اخبار شما را امتحان ورزم».
و میفرمود من اخبار شما را امتحان میکنم و مدام میگفت: خدایا تو اخبار ما را امتحان میکنی، ما را رسوا خواهی کرد و اخبار ما را کشف خواهی نمود و سرانجام گرفتار هلاکت و عذاب خواهیم گشت و گریهکنان این کلمات را با خود زمزمه میکرد.
****
5- نشستن در مسجد تا طلوع خورشید
رسول الله ج بعد از نماز صبح تا طلوع خورشید، در جای خود میماند.[13]
از ابو امامه میگوید: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: مَنْ صَلَّى صَلاةَ الصُّبْحِ فِی مَسْجِدِ جَمَاعَةٍ یَثْبُتُ فِیهِ حَتَّى یُصَلِّیَ سُبْحَةَ الضُّحَى، کَانَ کَأَجْرِ حَاجٍّ، أَوْ مُعْتَمِرٍ تَامًّا حَجَّتُهُ وَعُمْرَتُهُ».[14]
ترجمه: «هر کس نماز صبح را در مسجد به جماعت بخواند بعد تا وقت طلوع به ذکر مشغول گردد و بعد از طلوع خورشید دو رکعت نماز (صلاة الضحی) بخواند اجرش به منزلهی اجر یک حاجی یا معتمری است که حج و عمرهی کامل انجام داده باشد».
این خیر عظیم برای روزهای عادی در نظر گرفته شده چه رسد به ایام رمضان، پس ای برادر و خواهر دینی، - خدا یاور و نگهدارتان باشد- سعی کنیم این اجر کثیر و ثواب جزیل را به دست آوریم. به سلف صالح اقتدا کنیم و جهاد با نفس را پیشهی دائمی خود نماییم و در این راه کوشا باشیم، تا انشاءالله به درجات و مقامات عالیهی بهشت خداوند نایل گردیم.
*****
اعتکاف در لغت به معنای ملازم یک امر بودن؛ و در اصطلاح فقها بمعنی ماندگاری در مسجد به نیت مخصوص است.
در صحیحین به نقل از عایشهل آمده است: «أن النبیَّ ج کَانَ یَعْتَکِفُ الْعَشْرَ الْأَوَاخِرَ مِنْ رَمَضَانَ حَتَّى تَوَفَّاهُ اللهُ, ثُمَّ اعْتَکَفَ أَزْوَاجُهُ مِنْ بَعْدِهِ».[15]
ترجمه: «رسول خدا ج تا زمان وفاتش در ده روز آخر ماه رمضان اعتکاف میکرد، بعد از وفاتش همسرانش (امهات المؤمنین) این عمل را انجام میدادند».
اعتکاف عبادتی است متضمن خیرات و ثواب فراوان، زیرا فرد معتکف در هنگام آن به تلاوت قرآن، ادای نماز قضا و سنت، و روزه و دعا و ذکر و... برمیخیزد، کسانی که به این اعمال برنخاسته آن را تکرار نکرده باشند، آن را دشوار میپندارند، اما در واقع برای افرادی که توفیق خداوند یاور آنان باشد سهل و آسان است، کسانی که دارای نیّت صالح و عزم صادق و ایمان راسخ باشند خداوند آنان را بر انجام اعتکاف توفیق خواهد داد. در ده شب آخر رمضان بیش از هر وقت دیگر بر احیای سنّت اعتکاف تأکید شده است به امید اینکه فرد معتکف بتواند شب قدر و برکات آن را نصیب خود گرداند.
اعتکاف خلوتی است با خدا که فرد از دنیا و خواستههای نفس بریده به خدا روی میآورد جسم و روحش به ذکر خدا و تقرب به او مشغول گشته و به چیزی جز رضای خدا نمیاندیشد.
آداب اعتکاف: اعتکاف در فقه اسلامی آدابی دارد که باید رعایت شوند این آداب عبارتند از:
1- روزه، چرا که اعتکاف اگر همراه با روزه باشد بهتر، و از مبارزه با شهوات نزدیکتر است و باعث جمع خاطر و صفای درون میگردد.
2- مستحب است فرد معتکف به طاعت خداوند و ذکر و قرائت قرآن و مطالعهی علم مشغول باشد.
3- باید اعتکاف در مسجد جامع صورت گیرد مسجدی که نماز جمعه در آن ادا میگردد.
4- بر فرد معتکف لازم است دهان جز به خیر نگشاید از دشنام و غیبت و نمّامی و کلام لغو خودداری کند.
*****
عمره عبادتی است که انجامش یک بار در طول عمر در صورت استطاعه واجب است. اما انجام آن در صورت توان در هر سال بویژه در رمضان مؤکد است و اجر و ثواب فراوان دارد.
رسول خدا ج خطاب به یک زن انصاری فرمود: «فَإِذَا کَانَ رَمَضَانُ فَاعْتَمِرِى فَإِنَّ عُمْرَةً فِى رَمَضَانَ تَعْدِلُ حَجَّةً».[16]
ترجمه: «چون رمضان بیاید به عمره برو، زیرا عمره در رمضان به اندازهی یک حج ثواب دارد».
ابن حجر عسقلانی گوید: از نظر ثواب معادل آن است نه اینکه بجای آن واقع شود و وجوب آن را رفع نماید.
*****
برای اهمیت شب قدر همین بس که خداوند در دو سوره از قرآن به صراحت از آن نام برده و یکی از سور قرآن بنام آن آمده است:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِی لَیۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ١ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا لَیۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ٢ لَیۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ خَیۡرٞ مِّنۡ أَلۡفِ شَهۡرٖ٣﴾ [القدر: 1-3]. «ما قرآن را درشب قدر نازل کردهایم. و تو چه دانی که شب قدر چیست. شب قدر بهتر از هزار ماه است».
آری این شب در کلام رب العالمین مبارک توصیف شده است: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِی لَیۡلَةٖ مُّبَٰرَکَةٍۚ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ٣﴾ [الدخان: 3]. «ما قرآن را در شب مبارکی نازل کردهایم، ما همواره بیمدهنده بودهایم».
ام المؤمنین عایشهی صدیقهی بنت صدیق، همسر محبوب رسول خدا ج میگوید: خدمت رسول خدا ج عرض کردم: ای رسول الله، اگر شب قدر را دریافتم چی بگویم؟ فرمود: بگو: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّی أَوِ اعْفُ عَنَّا».[17] «خداوندا تو خود بخشندهای و بخشش را دوست داری، پس مرا ببخش».
رسول الله ج فرمود: «مَنْ قَامَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».[18]
ترجمه: «هر کس شب قدر را از روی ایمان و اخلاص با عبادت و قیام زنده نگه دارد، همهی گناهان و خطاهای گذشتهاش مورد عفو قرار خواهند گرفت».
رسول الله ج خود شب قدر را جدّا پی گیری میکرد و به یاران بزرگوارش دستور میداد آن را جستجو و پی گیری کنند و چون دههی آخر رمضان فرا میرسید، به خانواده و اهل بیت گرامی خود دستور میداد شب زندهداری کنند و از خواب و استراحت دوری گزینند تا از خیرات و برکات این لیالی مبارک بهره و ثواب هرچه بیشتری ببرند.
«فَکَانَ یُرَغِّبُهُمْ فِی قِیَامِ رَمَضَانَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَأْمُرَهُمْ بِعَزِیمَةٍ، وَیَقُولُ: مَنْ قَامَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ. قَالَ: فَتُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَالْأَمْرُ عَلَى ذَلِکَ»[19].
ترجمه: «پیغمبر آنان را به قیام رمضان تشویق میکرد بدون اینکه آنان را به تاکید به قیام آن وادارد. و میفرمود: هر کس از روی ایمان و اخلاص به خاطر خدا شب قدر را با عبادت زنده نگه دارد گناهان پیشینش مورد عفو و بخشش قرار خواهد گرفت. گفت: رسول خدا از دنیای فانی رخت بربست و وضع بر این منوال بود».
برخی از سلف صالح در شبهای آخر ماه رمضان، غسل سنّت انجام میدادند و خود را مزین و معطّر میکردند و با اعتکاف در مساجد پی گیر شب قدر میشدند، باشد که از خیرات و برکات فراوان آن بهرهای ببرند.
ای کسی که عمر گذشتهی خود را بیهوده گذراندهای، از خواب گران غفلت بر خیز و نواقص گذشتهات را با پی گیری شبهای قدر و قیام اللیل در آنها جبران نما، زیرا این شب به منزلهی عمر است و عبادت در آن به اندازهی هزار ماه تمام ارزش و ثواب دارد. هر کس دربِ اقبال و شانس بر او مسدود گردد و از خیرات این شب مبارک محروم گردد در واقع از تمامی خیرات دنیا محروم گردیده است.
طبق نصوص و روایات فراوان، این شب مبارک در دههی اخیر رمضان واقع است و احتمال وقوعش در شبهای فرد بیشتر، اما بیشترین و قویترین احتمال بر وقوع آن در شب 27 رمضان است.
دلیل قرآنی وقوع آن در رمضان: خداوند در سورهی البقرة میفرماید ﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ فِیهِ ٱلۡقُرۡءَانُ﴾ [البقرة: 185].
و در سورهی قدر میفرماید ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِی لَیۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ١﴾ [القدر: 1]، از توفیق میان این دو آیه معلوم و قطعی است که شب قدر در رمضان است.
اما در حدیث آمده است که: «عَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ ، أَنّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: لَیْلَةُ الْقَدْرِ فِی الْعَشْرِ الْبَوَاقِی، مَنْ قَامَهُنَّ ابْتِغَاءَ حِسْبَتِهِنَّ، فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى یَغْفِرُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ، وَهِیَ لَیْلَةُ وِتْرٍ تِسْعٍ أَوْ سَبْعٍ أَوْ خَامِسَةٍ أَوْ ثَالِثَةٍ أَوْ آخِرِ لَیْلَةٍ».[20]
ترجمه: از عبادهی بن صامت روایت شده که رسول خدا ج فرمود: «شب قدر در ده شب آخر رمضان قرار دارد، هر کس در این شبها بخاطر رضای خدا شب زندهداری کند، آن (شب زنده داریها) او را کفایت خواهند کرد و خداوند گناهان پیشین و پسین او را خواهد بخشید و این شب، شب فرد است، بیست نهم یا هفتم یا پنجم یا سوم یا شب آخر رمضان است».
و رسول الله ج فرمود: «إِنَّ أَمَارَةَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ أَنَّهَا صَافِیَةٌ بَلْجَةٌ کَأَنَّ فِیهَا قَمَرًا سَاطِعًا سَاکِنَةٌ سَاجِیَةٌ لَا بَرْدَ فِیهَا، ولَا حَرَّ وَلَا یَحِلُّ لِکَوْکَبٍ أَنْ یُرْمَى بِهِ فِیهَا حَتَّى تُصْبِحَ، وَإِنَّ أَمَارَتَهَا أَنَّ الشَّمْسَ صَبِیحَتَهَا تَخْرُجُ مُسْتَوِیَةً لَیْسَ لَهَا شُعَاعٌ مِثْلَ الْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ، لَا یَحِلُّ لِلشَّیْطَانِ أَنْ یَخْرُجَ مَعَهَا یَوْمَئِذٍ».[21]
«نشانهی شب قدر این است که آسمان صاف و درخشنده است، مثل اینکه ماه درخشنده و آرامی در آن درخشیدن و تابیدن گرفته باشد، سرما و گرما در آن احساس نمیشود، هیچ ستارهای در آن شب تا صبح دیده نمیشود، از دیگر نشانههای این شب این که در فردای آن شب، خورشید بصورت دایرهای تمام نمایان میگردد و شعاع و درخشش آنچنانی ندارد، همانند ماه شب چهاردهم. برای شیطان اجازه نیست که در آن روز همراه با خورشید بیرون بیاید».
ام المؤمنین عایشهی صدیقهی بنت صدیق، همسر محبوب رسول خدا میگوید: خدمت رسول خدا عرض کردم، ای رسول الله اگر شب قدر را دریافتم چی بگویم؟ فرمود بگو: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّی أَوِ اعْفُ عَنَّا».[22]
«خداوندا تو خود بخشندهای و بخشش را دوست داری پس مرا ببخش».
پیامبر ج میفرماید: «مَنْ قَامَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ»؛ «هر کس ازروی ایمان و اخلاص به خاطر خدا شب قدر را با عبادت زنده نگه دارد گناهان پیشینش مورد عفو و بخشش قرار خواهند گرفت».
برادر و خواهر ایمانیم، ایام و لیالی رمضان بسیار مبارک و ارزشمندند، خیر و برکت در آنها بر زمین و هر آنچه در آن است فرود میآید. پس ذکر و دعا در این اوقات شریف بویژه ساعات قبولی دعا را غنیمت شمار.
برخی از اوقات و فرصتهای قبولی دعا و طاعات:
1- وقت افطار: زیرا دعای روزهدار بوقت افطار به اجابت، بسیار نزدیک است.
2- ثلث آخر شب: که بنا به روایت صحیح، خداوند جلّ شأنه در این وقت به آسمان اول میآید تا دعای بندگان صالح را اجابت کند.
«عن أبی هریرة س أن رسول الله ج قال: یَنْزِلُ رَبُّنَا تَبَارَکَ وَتَعَالَى کُلَّ لَیْلَةٍ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا حِینَ یَبْقَى ثُلُثُ اللَّیْلِ الْآخِرُ یَقُولُ: مَنْ یَدْعُونِی فَأَسْتَجِیبَ لَهُ مَنْ یَسْأَلُنِی فَأُعْطِیَهُ مَنْ یَسْتَغْفِرُنِی فَأَغْفِرَ لَهُ».[23]
ترجمه: «از ابوهریره روایت شده که رسول خدا ج فرمود: پروردگار ﻷ هر شب به آسمان دنیا فرود میآید - زمانی که ثلث آخر از شب باقی میماند - میفرماید: کیست مرا از باب دعا بخواند تا دعایش را اجابت کنم. و کیست از من طلبی داشته باشد تا طلبش را برآورد کنم و کیست که از من طلب بخشش کند تا او را ببخشم».
3- استغفار به هنگام سحر:
خداوند میفرماید: ﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ١٨﴾ [الذاریات: 18]. «متقین به هنگام سحر از خداوند طلب بخشش میکنند».
پی گیری ساعت استجابهی دعا در شب و روز جمعه، که احتمال وقوع آن در آخرین ساعات روز جمعه از هر وقت دیگر بیشتر است.
[1]- مسند أحمد و سنن دارمی. آلبانی در صحیح الترغیب (978) میگوید: صحیح است. [مصحح]
[2]- متفق علیه. بخاری (38) و مسلم (760).
[3]- بخاری (1903). [مصحح]
[4]- به روایت ترمذی و گفته است: حدیث حسن صحیح است. [مؤلف]
آلبانی در صحیح الترمذی (2616) میگوید: صحیح است. [مصحح]
[5]- صحیح بخاری (1894).
[6]- بخاری (39) و مسلم (759).
[7]- شرح عمدة الأحکام [مؤلف].
آلبانی در صحیح ترمذی (806) میگوید: صحیح است. [مصحح]
[8]- آلبانی در ضعیف الجامع (1023) میگوید: ضعیف است. [مصحح]
[9]- این روایت را بروسوی در روح البیان (1/ 295) بدون سند نقل کرده و همچنین قرطبی (التذکرة بأحوال الموتى وأمور الآخرة ص: 596) از أبو هدبة إبراهیم بن هدبة روایت کرده میگوید: حدثنا أنس بن مالک س قال: قال رسول الله ج: «مَنْ أَشْبَعَ جَائِعًا وَکَسَا عُرْیَانًا وَآوَى مُسَافِرًا أَعَاذَهُ اللهُ مِنْ أَهْوَالِ یَوْمِ القِیَامَةِ» این حدیث موضوع و ساختگی است به علت این که راوی از انس بن مالک متهم به دروغ است. [مصحح]
[10]- صحیح مسلم (54).
[11]- آلبانی در صحیح ترمذی (807) آن را صحیح قرار داده است. [مصحح]
[12]- صحیح ابن خزیمة، ح (1887). آلبانی در السلسلة الضعیفة (871) میگوید: ضعیف است. [مصحح]
[13]- روایت از مسلم.
[14]- المعجم الکبیر طبرانی، آلبانی آن را در سلسله احادیث صحیحه آورده است. [مؤلف]
آلبانی در صحیح الترغیب (469) میگوید: صحیح لغیره است. [مصحح]
[15]- بخاری (2026) و مسلم (1172). [مصحح]
[16]- بخاری آن را از مسدد و مسلم از محمد بن حاتم از یحیی القطان روایت کردهاند.
[17]- آلبانی در صحیح ابن ماجه (3119) میگوید صحیح است. [مصحح]
[18]- متفق علیه.
[19]- المسند الجامع [مؤلف]
آلبانی در صحیح ابوداود (1371) میگوید: صحیح است. [مصحح]
[20]- ابن عبدالبر در التمهید (24/373) میگوید: حسن غریب است. آلبانی در تخریج مشکاة المصابیح (2034) میگوید: اسنادش صحیح است. [مصحح]
[21]- الأحادیث المختارة ج/3ص314. [مؤلف]
العراقی در لیلة القدر (51) میگوید: اسنادش جید است و ابن عبد البر در التمهید (24/373) میگوید: حسن غریب است. [مصحح]
[22]- آلبانی در صحیح ابن ماجه (3119) میگوید: صحیح است. [مصحح]
[23]- بخاری (1145) و مسلم (1261). [مصحح]
خداوند متعال در مقام توصیف ماه رمضان میفرماید: ﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ فِیهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِ﴾ [البقرة: 185]. «ماه رمضان است (ماهی) که قرآن در آن نازل شده است، (کتابی) که راهنمای مردم است، و (در بردارنده) نشانهها و دلایل آشکار و روشن از هدایت و جدا کنندهی حق از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را (در حضر) دریابد، باید که آن را روزه بدارد».
آری برادر و خواهر ایمانی، خداوند منان ماه مبارک رمضان را بوسیلهی مجموعهای از امتیازات و فضایل بر سایر ماهها برتری بخشیده است که بطور مختصر و فهرستوار به شرح برخی از آنها میپردازم.
1- در این ماه فرشتگان در طول روز تا هنگام افطار دائما برای فرد روزهدار از خداوند طلب آمرزش میکنند.
استغفار ملایک برای روزهداران – از خداوند میطلبیم تا ما را از جملهی روزه دارانی قرار دهد که ملائکه برای آنان طلب مغفرت میکنند - و این در احادیث فراوانی به اثبات رسیده است که از جمله میتوان به این حدیث حسن اشاره کرد: «إنَّ اللَّهَ وملائِکَتَهُ یصلُّونَ على المُتسَحِّرینَ»[1]؛ «خدا و ملائکه بر کسانیکه سحری میخورند درود میفرستند».
و ملائکه نیز برای روزهداران استغفار میکنند و از خدا برای روزه داران قبولی روزه و هدایت میخواهند.
2- صدور فرمان و دستور خداوند به بهشت تا خود را برای استقبال از بندگان صالح و مؤمن بیاراید و همچون عروس عذراء در انتظار آنان باشد.
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا کَانَ أَوَّلُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ نَادَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى رِضْوَانَ خَازِنَ الْجَنَّةِ یَقُولُ: یَا رِضْوَانُ، فَیَقُولُ: لَبَّیْکَ وَسَعْدَیْکَ، فَیَقُولُ: زَیِّنِ الْجِنَّانَ لِلصَّائِمِینَ وَالْقَائِمِینَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ لا تُغْلِقْهَا حَتَّى یَنْقَضِیَ شَهْرُهُمْ».[2]
ترجمه: «از انس بن مالک روایت شده که گفت: شنیدم که رسول خدا ج میگفت: «چون اولین شب از ماه رمضان فرا رسد خداوند رضوان (دربان بهشت) را بانگ میزند و میگوید: ای رضوان، او هم گوید: گوش بفرمانم. خداوند میفرماید: بهشت را برای روزهداران و قائمان به نماز تراویح از امت محمد ج مزین گردان، و تا پایان ماه رمضان درِ آن را مبند».
3- به زنجیر کشانده شدن شیاطین در این ماه پر برکت:
«عَنْ أَبِى هُرَیْرَةَ: عَنِ النَّبِىِّ ج: أَنَّهُ ذَکَرَ رَمَضَانَ فَقَالَ: فِیهِ تُصَفَّدُ الشَّیَاطِینُ».[3]
ترجمه: از ابو هریرهس روایت است که رسول خدا ج در حالی که از رمضان صحبت میکرد فرمود: «در این ماه شیاطین به زنجیر کشانده میشوند».
4- درهای بهشت باز میشوند و درهای دوزخ بسته میگردند:
«عن أنس بن مالک رفعه، سمعت رسولَ الله ج یقول: هَذا شهرُ رمضانَ جاء [تُفْتَحُ] فیهِ أبوابُ السَّماءِ، وتُغلَقُ فیهِ أبوابُ النَّارِ، وتُغَلُّ فیهِ الشَّیاطینُ، مَن (أَدرکَ) رَمضانَ ولَم یُغفَرْ لهُ فیهِ فَمتى یُغْفَرُ لَهُ؟».[4]
ترجمه: «از انس بن مالکس بصورت مرفوع، گفت، شنیدم رسولخدا ج میفرمود: این ماه رمضان است که فرا رسیده، در آن درهای آسمان باز و درهای جهنم بسته میشوند و شیاطین به زنجیر کشیده میشوند، کسی که رمضان او را دریابد و برایش استغفار نکند کی مورد غفران واقع میشود»؟
5- شب قدر که ثواب عبادت در آن، بیشتر از هزار ماه عبادت است، در ماه رمضان واقع است.
﴿لَیۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ خَیۡرٞ مِّنۡ أَلۡفِ شَهۡرٖ٣﴾ [القدر: 3].
«شب قدر بهتر از هزار ماه است».
6- بو و رایحهی فرد روزه دار نزد خداوند از بوی مشک و عبیر برتر است.
«َخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْیَبُ عِنْدَ اللهِ مِنْ رِیحِ الْمِسْکِ»[5]؛ «همانا بوی دهان روزهدار نزد خدا خوشتر از بوی مشک است».
7- خداوند در آخر ماه رمضان از خطا و گناه روزهداران در میگذرد.
8- خداوند در هر شب از شبهای رمضان گروهی از مسلمانان مستحق دوزخ را مورد عفو قرار میدهد.
از جملهی پاداشهای روزه را میتوان در روایت بخاری یافت که از سهل از رسول خدا ج روایت کرده: «إِنَّ فِی الْجَنَّةِ بَابًا یُقَالُ لَهُ: الرَّیَّانُ یَدْخُلُ مِنْهُ الصَّائِمُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یَدْخُلُ مِنْهُ أَحَدٌ غَیْرُهُمْ، یُقَالُ: أَیْنَ الصَّائِمُونَ؟ فَیَقُومُونَ لَا یَدْخُلُ مِنْهُ أَحَدٌ غَیْرُهُمْ، فَإِذَا دَخَلُوا أُغْلِقَ فَلَمْ یَدْخُلْ مِنْهُ أَحَدٌ».
ترجمه: «در بهشت دری وجود دارد که ریّان گفته میشود، این در مخصوص ورود روزهداران است که از آن وارد بهشت میشوند، کسی غیر از آنان از این در وارد نمیگردد. گفته میشود، روزهداران کجایند؟ آنان میایستند هیچ احدی غیر از آنان از این در وارد نمیشود چون همهی روزهداران وارد شدند این در بسته میشود و دیگر کسی از آن وارد نمیشود.
برادر! خواهر! حال خود بگو: استقبال ما از ماهی با این ویژگیها چگونه باید باشد؟
اشتغال به سرگرمیهای دنیوی و لهو و لعب و شبنشینیهای غفلتآور قلب کُش؟ یا سستی و تنبلی و تن پروری و خواب آلودگی و...؟ یا با عزم راسخ و ارادهی فولادین و ایمان صادق به استقبال این سفرهی خدا بشتابیم و تمامی ساعات و لحظههای آن را بعنوان فرصت و غنیمت تکرار ناگشتنی بشماریم و اوقات و لحظات گرانقدر آن را با ذکر و دعا و نیایش و تلاوت قرآن و کسب فضایل و خیرات و اعتکاف در مساجد و مطالعه و وعظ و ارشاد و مهماننوازی در هنگام افطار و غیره پر نماییم؟
توفیق عبادت و تزکیه و کسب فضایل هرچه بیشتر را برای عموم برادران و خواهران ایمانی از خداوند خواهانم.
*****
[1]- آلبانی در صحیح الموارد (728) میگوید: حسن است. [مصحح]
[2]- العقیلی در الضعفاء الکبیر (3/138) میگوید: در سندش عباد بن عبدالصمد أبو معمر وجود دارد که احادیثش منکر است. ذهبی در تاریخ الإسلام (11/197) میگوید: منکر است. العینی در عمدة القاری (10/384) میگوید: منکر است و بخاری و ابوحاتم میگویند که عباد بن عبدالصمد منکر الحدیث است. آلبانی با الفاظی نزدیک به آن در ضعیف الترغیب (594) آن را آورده و میگوید: موضوع است. [مصحح]
[3]- در صحیح مسلم (1079) آمده است: «إذا جاء رمضانُ فُتِحَتْ أبوابُ الجنةِ ، وغُلِّقَتْ أبوابُ النارِ، وصُفِّدَتْ الشیاطینُ»؛ «هنگامىکه ماه رمضان بیاید، درهاى بهشت باز میشود و درهاى دوزخ بسته میگردد، و شیاطین به غل و زنجیر کشیده میشوند».
[4]- قسمت اول روایت صحیح است؛ آلبانی در صحیح نسائی (2105) آن را صحیح قرار داده است. اما قسمت آخر حدیث که میگوید: «ولَم یُغفَرْ لهُ فیهِ فَمَتَى یُغْفَرُ لَهُ» ضعیف است؛ البوصیری در إتحاف الخیرة المهرة (3/69) میگوید: سندش ضعیف است. و ابن حجر عسقلانی در المطالب العالیة (1/394) میگوید: ضعیف است. و آلبانی در ضعیف الترغیب (593) میگوید: ضعیف است. [مصحح]
[5]- بخاری (1904) و مسلم (1151). [مصحح]
روزه که در لغت به معنای امساک، و در اصطلاح فقه به معنی: امساک از تناول مفطرات از طلوع فجر تا غروب خورشید -همراه با نیت- است؛ در سال دوم هجری بعد از نزول آیهی 183 سورهی البقرة بر مسلمانان واجب گردیده است. و دلیل بر مشروعیت آن قرآن و سنّت است.
خداوند متعال میفرماید: ﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ فِیهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِۚ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ ٱلشَّهۡرَ فَلۡیَصُمۡهُ﴾ [البقرة:185]. «ماه رمضان است (ماهی) که قرآن در آن نازل شده است، (کتابی) که راهنمای مردم است، و (در بردارنده) نشانهها و دلایل آشکار و روشن از هدایت و جدا کنندهی حق از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را (در حضر) دریابد، باید که آن را روزه بدارد».
عَن ابْنِ
عُمَرَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ
وَسَلَّمَ
بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ
مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ وَالْحَجِّ
وَصَوْمِ رَمَضَانَ».[1]
«از عبد الله بن عمرب روایت شده که میگوید: رسول خدا ج فرمود: «دین اسلام بر پنج پایه بنا شده است: شهادت بر اینکه خدایی جز الله وجود ندارد و محمد ج فرستادهی خدا است و اقامهی نمازهای (پنج گانه) و دادن زکات (اموال) و روزهی ماه رمضان و حج خانهی خدا».
حکم تارک روزه: از آنجا که روزه یکی از ارکان اسلام است، به اتفاق همهی علما، منکر وجوب آن کافر است؛ ولی اگر به وجوب آن اعتقاد داشته باشد اما از سر تنبلی از روزه گرفتن خودداری ورزد، فاسق تلقی میشود.
*****
1- روزهی صحیح، دل فرد مؤمن را برای مراقبدانستن خداوند، بیدار نگه میدارد.
2- ماه رمضان یکی از مقدّسترین ماههای سال است که خداوند از بندگان میطلبد آن را با عبادت زنده نگه دارند.
3- سیری و پرخوری قساوت قلب و حالت طغیان بوجود میآورد که روزه از بروز آن جلوگیری میکند.
4- روزه روحیهی ترحّم و تعاطف را در میان مسلمین و در جامعهی اسلامی بر میانگیزد و...
****
حلول ماه رمضان به یکی از دو طریق زیر ثابت میشود:
الف- رؤیت هلال در شب سیام ماه شعبان.
ب- کامل گشتن سی روز ماه شعبان.
دلیل این امر هم روایت متفق علیه است که میفرماید: «صُومُوا لِرُؤْیَتِهِ وَأَفْطِرُوا لِرُؤْیَتِهِ، فَإِنْ غُبِّیَ عَلَیْکُمْ: فَأَکْمِلُوا عِدَّةَ شَعْبَانَ ثَلَاثِینَ».[2]
ترجمه: «اگر هلال را رؤیت کردید روزه بگیرید، و اگر (در آخر ماه رمضان) هلال را رؤیت کردید افطار کنید و از گرفتن روزه دست بردارید و اگر بر شما پوشیده شد (و آسمان ابری بود) سی روز ماه شعبان را کامل کنید».
1- مسلمان بودن، روزه بر کافر واجب نیست.
2- مکلّف بودن، روزه بر غیر بالغ، دیوانه و بیهوش واجب نیست.
3- معذور نبودن، روزه بر مریض و مسافر و دارای هرعذر دیگر شرعی واجب نیست.
1- مریض و مسافر بودن.
2- سفر طولانی که کمتر از 83 کیلومتر نباشد.
شرایط صحت روزه سه چیز است. اسلام، عقل و خالی بودن از اعذار مانعه.
*****
روزه دو رکن اساسی دارد که هر یک از این دو رکن دارای شروطی هستند به شرح زیر:
1- نیّت که سه شرط دارد: «تبییت» (یعنی باید در شب نیت بیاورد)، «تعیین» و «تکرار»، که اگر فاقد یکی از این سه شرط باشد [نزد اکثریت علما] روزه باطل است.
2- امساک از مفطرات (وصول چیزی به جوف، قیئ تعمدی، وطئ عمدی، استمناء، حیض و نفاس، جنون و ارتداد، از اول فجر تا مغرب).
در صورت حصول یکی از امور فوق روزه باطل است.
****
این آداب از سنن روزه بشمار میآیند و جزو واجبات نیستند.
1- تعجیل در افطار.
2- سحری.
3- تأخیر در سحری.
4- ترک سخن گناه.
5- اغتسال از جنابت قبل از فجر.
6- ترک فصد و حجامت.
7- دعا هنگام افطار: «اللهم لَکَ صُمْتُ وَعَلى رِزْقِکَ أفطَرْتُ».[3]
«خداوندا، برای تو روزه گرفتم و بر روزی تو افطار نمودم».
8- افطاری دادن به روزهداران.
9- صدقه دادن و تلاوت قرآن.
این بود خلاصهای از احکام فقهی روزه، که به عنوان زمینهساز و هموارکنندهی عبادت مهم روزهداری، و مقدمهای برای تبعیت از سلف، که در اطاعت از نصوص تحقق واقعی و نمود عینی مییابد، بدان پرداختیم.
و حال به امید اقتدا و تأسی به منهج و روش و سلوک سلف صالح به بحث احوال آنها در رمضان میپردازیم.
*****
[1]- صحیح البخاری، حدیث شماره (8) و صحیح مسلم حدیث شماره (16).
[2]- صحیح بخاری (1909). [مصحح]
[3]- آلبانی در السلسلة الضعیفة (6996) میگوید: منکر جدا. شوکانی در نیل الأوطار (4/301) میگوید: إسنادش ضعیف است. ابن حجر عسقلانی در التلخیص الحبیر (2/801) میگوید: مرسل و اسنادش ضعیف است و ابن قیّم در زاد المعاد (2/49) میگوید: ثابت نیست. [مصحح]
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیۡکُمُ ٱلصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ١٨٣ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۚ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَیَّامٍ أُخَرَۚ وَعَلَى ٱلَّذِینَ یُطِیقُونَهُۥ فِدۡیَةٞ طَعَامُ مِسۡکِینٖۖ فَمَن تَطَوَّعَ خَیۡرٗا فَهُوَ خَیۡرٞ لَّهُۥۚ وَأَن تَصُومُواْ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١٨٤ شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ فِیهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِۚ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ ٱلشَّهۡرَ فَلۡیَصُمۡهُۖ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَیَّامٍ أُخَرَۗ یُرِیدُ ٱللَّهُ بِکُمُ ٱلۡیُسۡرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ ٱلۡعُسۡرَ وَلِتُکۡمِلُواْ ٱلۡعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰکُمۡ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ١٨٥﴾ [البقرة: 183-185].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما فرض شده همانگونه که بر کسانی که پیش از شما بودند فرض شده بود، تا باشد که پرهیزکار شوید. (روزه) در روزهایی معدود و اندکی است، پس هر کس از شما که بیمار یا مسافر باشد، (بهاندازه آن روزهایی که افطار کرده) تعدادی از روزهای دیگر (روزه بگیرید). و بر کسانیکه توانائی آن را ندارند؛ لازم است کفاره بدهند، (و کفاره) خوراک دادن به مسکینی میباشد، و هر کس که به میل خود (بیشتر) نیکی انجام دهد پس آن برای او بهتر است، و اگر بدانید روزه گرفتن برای شما بهتر است. ماه رمضان همان ماهی که در آن قرآن فرو فرستاده شده است تا مردم را راهنمایی کند و نشانهها و آیات روشنی از ارشاد (به حق و حقیقت) باشد و (میان حق و باطل در همهی ادوار) جدایی افکند. پس هر که از شما (فرا رسیدن) این ماه را دریابد، باید که آنرا روزه بگیرد. و اگر کسی بیمار یا مسافر باشد (میتواند از رخصت استفاده کند و روزه نگیرد و) چندی از روزهای دیگر را (به اندازهی آن روزها روزه بدارد). خداوند آسایش شما را میخواهد و خواهان زحمت شما نیست، و تا تعداد (روزهای رمضان ) را کامل گردانید و خدا را بر اینکه شما را (به احکام دین که سعادتتان در آن است) هدایت کرده است، بزرگ دارید و تا اینکه (از نعمتهای او) سپاسگزاری کنید».
*****
«عن أبی هُرَیْرَةَ ج یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: قَالَ اللهُ کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ إِلاَّ الصِّیَامَ فَإِنَّهُ لِی وَأَنَا أَجْزِی بِهِ».[1]
از ابو هریرهس روایت شده گوید: رسولخدا ج فرمود: «خداوندأ فرموده است: تمامِی اعمال بنی آدم برای خود او است جز روزه، چرا که روزه تنها برای من است و فقط من پاداش آن را میدهم».
«عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرٍو ب أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: الصِّیَامُ وَالْقُرْآنُ یَشْفَعَانِ لِلْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ، یَقُولُ الصِّیَامُ : أَیْ رَبِّ مَنَعْتُهُ الطَّعَامَ وَالشَّهَوَاتِ بِالنَّهَارِ فَشَفِّعْنِی فِیهِ. وَیَقُولُ الْقُرْآنُ: مَنَعْتُهُ النَّوْمَ بِاللَّیْلِ فَشَفِّعْنِی فِیهِ. قَالَ: فَیُشَفَّعَانِ».[2]
ترجمه: از عبد الله بن عمروب روایت شده میگوید: رسول خدا ج فرمود: «روزه و قرآن در روز قیامت برای بنده(ی خدا) شفاعت خواهند کرد، روزه میگوید: پروردگارا، من او را در روز از خوردن و آشامیدن منع کردم پس مرا شفیع او قرار بده. قرآن نیز میگوید: پروردگارا، من او را در شب از خواب و استراحت منع کردم، مرا شفیع او قرار بده، پس هردو شفیع او خواهند گردید».
****
إِنَّ الْحَمْدَ لله نَحْمَدُهُ وَنَسْتَعِیْنُهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوْذُ باللهِ مِنْ شُرُوْرِ أَنْفُسِنَا وَمِنْ سَیِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ یَهْدِهِ اللهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَا هَادِیَ لَهُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إله إلا الله وَحْدَهُ لَا شَرِیْکَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُوْلُهُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَصَحْبِهِ وَسَلَّمَ تَسْلِیمًا کَثِیرًا.. أما بعد:
برادران و خواهران ایمانی، درود و سلام و رحمت خداوند بر شما و این بندهی حقیر و جمیع مؤمنان و موحدان باد.
عزیزان در آستانهی حلول ماه مبارک رمضان (ماه نزول قرآن، ماه مهمان خدا و مهمانی خدا، ماه گشودهشدن درهای رحمت الهی و بسته شدن درهای دوزخ و عذاب) قرار گرفتهایم، فرا رسیدن این ماه مبارک را به همگان تبریک و تهنیت عرض میکنم. از خداوند خواستارم من و شما را در منزلگه رحمت خویش (بهشت جاویدان) با هم جمع گرداند.
در طلیعهی این ماه پرفیض و برکت، این هدیهی متواضعانه را به شما برادر و خواهر دینیم تقدیم مینمایم، به امید اینکه ضمن پذیرش آن، پیام و رسالت معنوی آن را آویزهی گوش و جان خود قرار داده و در هنگام اعتکاف و خلوت با خدای منّان این بندهی حقیر سراپا تقصیر محتاج دعا را از ته دل دعای خیر نمایید.
****