اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

حدیث هفدهم: جواز خوابیدن و استراحت در مسجد


عبدالله بن عمر y روایت کرده است: «کُنْتُ غُلاَمًا شَابًّا عَزَبًا فِی عَهْدِ النَّبِیِّ ج، وَکُنْتُ أَبِیتُ فِی المَسْجِدِ، وَکَانَ مَنْ رَأَى مَنَامًا قَصَّهُ عَلَى النَّبِیِّ ج، فَقُلْتُ: اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ لِی عِنْدکَ خَیْرٌ فَأَرِنِی مَنَامًا یُعَبِّرُهُ لِی رَسُولُ اللَّهِ ج، فَنِمْتُ، فَرَأَیْتُ مَلَکَیْنِ أَتَیَانِی، فَانْطَلَقَا بِی، فَلَقِیَهُمَا مَلَکٌ آخَرُ، فَقَالَ لِی: لَنْ تُرَاعَ، إِنَّکَ رَجُلٌ صَالِحٌ. فَانْطَلَقَا بِی إِلَى النَّارِ، فَإِذَا هِیَ مَطْوِیَّةٌ کَطَیِّ البِئْرِ، وَإِذَا فِیهَا نَاسٌ قَدْ عَرَفْتُ بَعْضَهُمْ، فَأَخَذَا بِی ذَاتَ الیَمِینِ. فَلَمَّا أَصْبَحْتُ ذَکَرْتُ ذَلِکَ لِحَفْصَةَ. فَزَعَمَتْ حَفْصَةُ، أَنَّهَا قَصَّتْهَا عَلَى النَّبِیِّ ج، فَقَالَ: إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ رَجُلٌ صَالِحٌ، لَوْ کَانَ یُکْثِرُ الصَّلاَةَ مِنَ اللَّیْلِ. وَکَانَ عَبْدُ اللَّهِ بَعْدَ ذَلِکَ یُکْثِرُ الصَّلاَةَ مِنَ اللَّیْلِ»[1]. «من پسری جوان و مجرّد در زمان پیامبر ج بودم، و در مسجد بیتوته می­کردم و هرکس خوابی می­دید برای پیامبر ج تعریف می­کرد، من گفتم: بارالها! اگر برای من خیری در نزد تو هست، به من خوابی ن‌شان بده تا رسول الله ج برایم تعبیر کند، پس خوابیدم، دو ملائکه دیدم که نزدم آمده و مرا بردند تا اینکه نزد ملائکه دیگری رسیدیم. وی به من گفت: نترس! تو مرد صالحی هستی. سپس مرا کنار آتش جهنّم بردند وآنجا شبیه چاه بود ودر آن افرادی را دیدم که بعضی از آنها را می­شناختم. سپس مرا به سمت راست (بهشت) بردند؛ و صبح خوابم را برای حفصه بازگو کردم و حفصه نیز آن را برای پیامبر ج بیان نمود. و رسول الله ج فرمودند: عبدالله بن عمر مرد صالحی است اگر نماز شبش را زیاد کند! و پس از این واقعه عبدالله قسمت کمی از شب را می­خوابید (و اکثر آن را شب زنده­داری می‌کرد)».

این حدیث بیان از آن دارد که ماندن در مسجد و خوابیدن در آن خلاف شریعت نمی­باشد؛ چراکه هیچ ممانعتی در انجام آن وارد نشده است و هیچ منافاتی با هدف مسجد یعنی؛ عبادت کردن ندارد. البته نباید ماندن در آن موجب مزاحمت نمازگزاران و عبادت در آن شود و فضای مسجد را بهم بزند و به استراحتگاه تبدیل شود و موجب آزار و رخوت و ناراحتی مسلمانان شود.

جدای از این مشاهده می­شود که پیامبر ج، صالح بودن عبدالله بن عمر y را منوط به شب­زنده­داری و نماز در شب می­کند؛ چرا که نماز و عبادت در این موقع عارفانه جدای از معنویّات خاص، نمادی از تقوا و خشوع و ایمان راسخ می­باشد. خداوند أ در وصف پرهیزگاران و عباد الرحمان می‌فرمایند: ﴿وَٱلَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمۡ سُجَّدٗا وَقِیَٰمٗا٦٤ [الفرقان: 64].«و کسانیند که (بخش قابل ملاحظه‌ای از شب، و گاهی تمام) شب را با سجده و قیام به روز می‌آورند (و با عبادت و نماز سپری می‌کنند)».

جدای از خوابیدن، استراحت کردن در مسجد نیز ایرادی در شریعت ندارد، عبدالله بن زید الانصاری س روایت کرده است: «أَنَّهُ رَأَى رَسُولَ اللَّهِ ج مُسْتَلْقِیًا فِی المَسْجِدِ وَاضِعًا إِحْدَى رِجْلَیْهِ عَلَى الأُخْرَى»[2] « وی پیامبر ج را در حالیکه دراز کشیده بودند ویکی از پاهای‌شان را هم روی یکدیگر قرار داده در مسجد النبی دیدند».


 

 



[1]- (صحیح): بخاری (ش7031و7030) والّلفظ له/ مسلم (ج4ص1927)/ ابوداود (ش382)/ ابن ماجه (ش3919) از طریق (نافع وسالم وحمزة) روایت کرده­اند: «عن ابن عمر، قال: کنت غلاما شابا عزبا فی عهد النبی ج، وکنت أبیت فی المسجد، وکان من رأى مناما قصه على النبی ج، فقلت: اللهم إن کان لی عندک خیر فأرنی مناما یعبره لی رسول الله ج، فنمت، فرأیت ملکین أتیانی، فانطلقا بی، فلقیهما ملک آخر، فقال لی: لن تراع، إنک رجل صالح. فانطلقا بی إلى النار، فإذا هی مطویة کطی البئر، وإذا فیها ناس قد عرفت بعضهم، فأخذا بی ذات الیمین. فلما أصبحت ذکرت ذلک لحفصة. فزعمت حفصة، أنها قصتها على النبی ج، فقال: «إن عبدالله رجل صالح، لو کان یکثر الصلاة من اللیل» قال الزهری عن سالم: «وکان عبدالله بعد ذلک یکثر الصلاة من اللیل».

[2]- (صحیح): بخاری (ش475و6287)/ مسلم (ج3ص1662)/ ابوداود (ش4866)/ ترمذی (ش2765) نسایی (ش721) از طریق (مالک بن انس وسفیان بن عیینه) روایت کرده­اند: «عن ابن شهاب عن عباد بن تمیم عن عمه أنه رأى رسول الله ج: ...».

حدیث ‌شانزدهم: فضیلت قرآن خواندن در مسجد و نزول ملائکه و رحمت


أبو هریره س روایت کرده است: «قال رسول الله ج: مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ الدُّنْیَا، نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَمَنْ یَسَّرَ عَلَى مُعْسِرٍ، یَسَّرَ اللهُ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ، وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا، سَتَرَهُ اللهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ، وَاللهُ فِی عَوْنِ الْعَبْدِ مَا کَانَ الْعَبْدُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ، وَمَنْ سَلَکَ طَرِیقًا یَلْتَمِسُ فِیهِ عِلْمًا، سَهَّلَ اللهُ لَهُ بِهِ طَرِیقًا إِلَى الْجَنَّةِ، وَمَا اجْتَمَعَ قَوْمٌ فِی بَیْتٍ مِنْ بُیُوتِ اللهِ، یَتْلُونَ کِتَابَ اللهِ، وَیَتَدَارَسُونَهُ بَیْنَهُمْ، إِلَّا نَزَلَتْ عَلَیْهِمِ السَّکِینَةُ، وَغَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ، وَذَکَرَهُمُ اللهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ، وَمَنْ بَطَّأَ بِهِ عَمَلُهُ، لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ»[1]. «هر کس تنگی و غمی از تنگی‌ها و غم‌های دنیا را از مؤمنی برطرف کند، خداوند تنگی و غمی از تنگی‌ها و غم‌های قیامت را از او برطرف می­کند و هر کس با بدهکار تنگدستی، آسانگیری کند، خداوند در دنیا و آخرت با او آسانگیری می­کند و کسی که (عیب) مسلمانی را بپو‌شاند، خداوند در دنیا و آخرت (عیوب و گناهان) او را می­پو‌شاند؛ خداوند یار بنده است تا وقتی که بنده یار برادر خود باشد، و هر کس راهی را برای جستجوی علم در پیش بگیرد، خداوند با آن، راهی بهسوی بهشت برای او هموار می­نماید؛ و هر گاه عدهای در یکی از خانه‌های خدا (مساجد) جمع شدند که کتاب خدا را تلاوت کنند و به همدیگر آن را تعلیم دهند، آرامش بر آنها وارد میشود و رحمت خدا آنها را فرا می­گیرد و ملایکه آنان را فرو می­پو‌شانند و خداوند در زمرهی کسانی که همواره در حضور او هستند، از آنان یاد می­کند؛ و کسی که عمل خیرش نتواند به او کمک کند، (عملی نداشته باشد، یا عملش خالصانه و مقبول نباشد)، نسب او هیچ فایدهای برای او ندارد و به دادش نمی­رسد».

این حدیث دربردارنده چندین مطلب اجتماعی و ایمانی می­باشد که عمل بدان تنظیم کننده سعادت دنیا و آخرت می­باشد:

-       از آنجاییکه انسان‌ها در تعامل اجتماعی خود دارای مشکلات و مصایب مختلف می­شوند و در این گیرو دار مشکلات بهم ارتباط برقرار می­کنند و در موارد مختلف بهم نیازمندند، پیامبر بیان از انگیزه­ای مخصوص برای حل مشکلات دیگران می­کند و آن: هرکس در دنیا به مشکل کسی بخاطر رضای خداوند رسیدگی کند، خداوند مشکلات دنیا و آخرت او را برطرف می­کند و هرکس برکسی که در دنیا دچار سختی و سنگینی حیات شده بر او آسان بگیرد و زندگیش را آسان کند، خداوند در دنیا و قیامت برایش آسانی و راحتی فراهم می­کند و تاموقعیکه انسان با فکر و عمل در پی یاری و کمک به دیگران باشد، خداوند نیز وی را یاری خواهد داد.

-       هرکی عیب و عار کسی را در این دنیا بپو‌شاند، خداوند در دنیا و قیامت از وی محافظت کرده و عیبهای وی را می­پو‌شاند، که بی شک بی­نصیب شدن از این نعمت زندگی را برای انسان ناگوار و ناممکن خواهد کرد.

-       هرکس در مسیر علم قرار گیرد، خداوند وی را در مسیر بهشت جاودان قرار می­دهد و سلوک در آن را برای وی آنقدر آسان می­کند که به بهشت جاودان می­رسد.

-       در صورتیکه جماعتی در مسجد برای تلاوت قرآن و تعلیم و تعلّم آن گرد هم آیند خداوند آنها را از بهره­مند از چهار نعمت خواهد کرد:

1-  سکینه و آرامش.

2-  رحمت و برکت خداوند.

3-  احاطه شدن با ملائکه که برای آنها دعای رحمت و مغفرت می­کنند.

4-  خداوند آنها را در نزد ملائکه­های مقرّبش یاد می­کند، به گونه­ای که مایه مغفرت و محبّت آنها در بین اهل دنیا و آسمان می­شود.

گردهم آمدن و اجتماع برای قرائت قرآن و فهم آن در مسجد جدای از اینکه نوعی همکاری در راستای تقوا و پرهیزگاری و استفاده از معلومات یکدیگر می­باشد بلکه موجب بهره­مندی از فضایل مذکور نیز می­باشد.



[1]- (صحیح): مسلم (ج4ص2074)/ ابوداود (ش3643)/ ترمذی (ش2945)/ ابن ماجه (ش225) از طریق (ابومعاویة الضریر وزائدة بن قدامة وحماد بن اسامة) روایت کرده­اند: «عن الأعمش عن أبی صالح عن أبی هریرة قال: قال رسول الله ج: ...».

حدیث پانزدهم: فضیلت صبح رفتن به مسجد برای طلب علم


ابوامامه س روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: مَنْ غَدَا إِلَى الْمَسْجِدِ لا یُرِیدُ إِلا أَنْ یَتَعَلَّمَ خَیْرًا أَوْ یَعْلَمَهُ، کَانَ لَهُ کَأَجْرِ حَاجٍّ تَامًّا حَجَّتهُ»[1] «پیامبر خدا ج فرمودند: هرکس صبح­گاه به مسجد رود در حالیکه قصد و نیّتی جز یاد گرفتن و یاد دادن خیر (و علم و دانش) نداشته باشد برای او اجریست همانند اجر حاجی که حجّش را کامل انجام داده است».

این حدیث جدای از بیان اهمیّت علم و دانش و تعلیم و تعلّم آن، اشاره به این مطلب دارد که کسی که برای این امر خطیر به مسجد می­رود و برای کسب آن همّت می­گمارد جدای از بهره­مندی از محاسن و آثار علم در دنیا، خداوند ثواب حجّی مقبول را به وی عطا خواهد کرد.


 

 



[1]- (صحیح): طبرانی، المعجم الکبیر (ج8ص94) ومسند الشامیین (ج1ص238)/ ابونعیم، حلیة الاولیاء (ج6ص97)/ ابن بشران، المالی (ج1ص43)/ ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج16ص456) از طریق (عبدان بن أحمد وخطاب بن سعد) روایت کرده­اند: «ثنا هشام بن عمار ثنا محمد بن شعیب ثنا ثور بن یزید عن خالد بن معدان عن أبی أمامة عن النبی ج قال: ...».

محمد بن شعیب هم متابعه شده وحاکم، المستدرک (ش311)/ بیهقی، الآداب (ج2ص29) والمدخل إلى السنن الکبرى (ش370) از طریق (أبو الحسین محمد بن أحمد بن تمیم القنطری) روایت کرده­اند: «ثنا أبو قلابة عبدالملک بن محمد ثنا أبو عاصم ضحاک بن مخلد عن ثور بن یزید عن خالد بن معدان عن أبی أمامة قال رسول ج: ...».

وثور بن یزید هم متابعه شده وابن حبان، المجروحین (ج2ص225) روایت کرده است: «أخبرناه أحمد بن عمران بن جابر بالرملة قال حدثنا ربیعة بن الحارث الجبلانی قال حدثنا موسى بن أیوب قال حدثنا کثیر بن حمیر الأصم عن سالم أبو المهاجر عن حبیب بن مرزوق عن خالد بن معدان عن أبی أمامة قال قال رسول الله ج: ...».

ورجال طبرانی در المعجم الکبیر «ثقة» ومترجم در تهذیب بوده جز عبدالله بن أحمد بن موسى که «أحد الحفاظ الأثبات» می­باشد. [رک: ذهبی، تاریخ الاسلام (ج7ص104)] همچنین باید اشاره کنیم که هشام بن عمار در اواخر عمر اندکی تلقین می­شده و درجه احادیث وی را به «حسن» می­رساند اما چنانکه دیدیم متابعه هم گردیده است.

و امام حاکم نیشباوری هم گفته است: «على شرط الشیخین».

و امام ذهبی هم گفته است: «على شرط البخاری».

و حافظ عراقی هم گفته است: «إسناده جید».

و امام المنذری هم گفته است: «إسناد لا بأس به».

و امام هیثمی هم گفته است: «ورجاله موثقون کلهم» [حاکم، المستدرک مع التلخیص للذهبی (ش311و310)/ هیثمی، مجمع الزوائد (ج1ص123)/ عراقی، المغنی عن حمل الأسفار فی الأسفار (ص1740) وذیل میزان الاعتدال (1ص178)/ المنذری، الترغیب والترهیب (ج1ص59)].

حدیث چهاردهم: فضیلت دور بودن خانه از مسجد


أنس بن مالک س روایت کرده است: «اَنَّ بَنِی سَلِمَةَ أَرَادُوا أَنْ یَتَحَوَّلُوا عَنْ مَنَازِلِهِمْ فَیَنْزِلُوا قَرِیبًا مِنَ النَّبِیِّ ج ، قَالَ: فَکَرِهَ رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ یُعْرُوا المَدِینَةَ، فَقَالَ: أَلاَ تَحْتَسِبُونَ آثَارَکُمْ»[1]. «طایفه بَنو سَلِمَه (طایفه­ای انصاری از خزرجی­ها) خواستند که خانه­های‌شان را عوض کنند و به نزدیک (خانه پیامبر ج) بیایند، أنس گفت: رسول خدا ج از اینکه (مرکز) شهر را خالی کنند خوشش نیامد، فرمودند: ثواب عملتان را از دست ندهید؟ (و هرچند فاصله دور است ولی به تعداد گام‌های‌تان ثواب می­برید)».

هر قدمی که مسلمان برای مسجد بر می­دارد ثواب خاص دارد و وی را از آتش جهنّم دور می­کند، بدین خاطر پیامبر ج از کسانی که می­خواستند خانه­های‌شان را بخاطر دوری مسجد بفروشند تا به مسجد نزدیک شوند نهی کردند و فرمودند: «إِنَّ لَکُمْ بِکُلِّ خَطْوَةٍ دَرَجَةً»[2] «برای هر قدمی از شما درجه­(ای از حسنات و خیرات) وجود دارد».

وهمچنین می­فرمایند: «مَنِ اغْبَرَّتْ قَدَمَاهُ فِی سَبِیلِ الله حَرَّمَهُ الله، ، عَلَى النَّارِ»[3] «هر کس قدمهایش در راه خداوند ، غبارآلود شود، خداوند آتش را بر وی حرام می­کند».

با این وجود محرز است که دور بودن از مسجد و رفتن به آن اگرچه زحمت و وقت بیشتر می­طلبد ولی در ازایش اجر و ثواب بیشتر را دربردارد که توشه­ای ناب برای روز رستاخیز می­باشد. این روایت­ها جدای از اینکه بیان از این فضیلت می­کنند به آشکار ابراز می­دارند که دور بودن از مسجد دلیلی برای ترک مسجد و نماز جماعت محسوب نمی­شود؛ چراکه اصحابی که قصد فروختن خانه­های‌شان را کردند پیامبر ج آنها را با وجود دوری راه‌شان تشوبق به آمدن به مسجد کردند.



[1]- (صحیح): بخاری (ش655و1887و656) ابن ماجه (ش784) از طریق (یحیی بن ایوب وعبدالوهاب وخالد بن الحارث) روایت کرده‌اند: «حدثنی حمید حدثنی أنس: أن بنی سلمة ...».

[2]- (صحیح): مسلم (ج1ص461) روایت کرده است: «حدثنا حجاج بن الشاعر حدثنا روح بن عبادة حدثنا زکریاء بن إسحاق حدثنا أبو الزبیر قال: سمعت جابر بن عبدالله قال: کانت دیارنا نائیة عن المسجد فأردنا أن نبیع بیوتنا، فنقترب من المسجد فنهانا رسول الله ج فقال: إن لکم بکل خطوة درجة».

[3]- (صحیح): بخاری (ش907)/ ترمذی (ش1632)/ نسایی (ش3116) از طریق (یحیی بن حمزه والولید بن المسلم) روایت کرده­اند: «حدثنا یزید بن أبی مریم الأنصاری قال حدثنا عبایة بن رفاعة قال أدرکنی أبو عبس وأنا أذهب إلى الجمعة فقال سمعت النبی ج یقول من اغبرت قدماه فی سبیل الله حرمه الله على النار».

حدیث سیزدهم: فضیلت رفتن به مسجد در شب


سهل بن سعد روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: لِیَبْشَرِ الْمَشَّاءُونَ فِی الظَّلَامِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ التَّامِّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»[1]. «رسول خدا ج فرمودند: به کسانی که شبانگاهان و در تاریکی به مساجد می­روند بشارت به نوری کامل در روز قیامت هست».

از آنجاییکه رفتن به مسجد عبادت و هرگونه آزار و ناراحتی در راه خدا موجب رضایت حق تعالی می­باشد فضیلتی خاص در موقع سختی و رفتن به مسجد در شبانگاهان و در تاریکی راه وجود دارد و آن نوری کامل و تام برای عبور از پل صراط و صحرای محشر می­باشد؛ چرا که عبور هرکس از روی پل صراط به اندازه نوری بوده که به وی داده می­شود؛ وهمه در قیامت از خداوند طلب نور خواهدن کرد: ﴿نُورُهُمۡ یَسۡعَىٰ بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَبِأَیۡمَٰنِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا [التحریم: 8]. «نور (ایمان و عمل صالح) مومنان، پیشاپیش وسوی راست‌شان (رو به جانب بهشت) در حرکت است. می‌گویند: پروردگارا! نور ما را کامل گردان (تا در پرتو آن به بهشت برسیم)».



[1]- (صحیح): ابن ماجه (ش780)/ ابن خزیمه (ش1498و1499)/ بیهقی، السنن الکبری (ش5174) وشعب الایمان (ش2641)/ حاکم، المستدرک (ش768)/ طبرانی، المعجم الکبیر (ج6ص147) از طریق (إبراهیم بن محمد الحلبی البصری) روایت کرده­اند: «أنبأ یحیى بن الحارث الشیرازی وکان ثقة وکان عبدالله بن داود یثنی علیه قال ثنا زهیر بن محمد التمیمی وأبو غسان المدنی عن أبی حازم عن سهل بن سعد الساعدی قال: قال رسول الله ج: بشر المشائین فی الظلم إلى المساجد بالنور التام یوم القیامة» و رجال ابن ماجه «رجال صحیحین» بوده جز:

إبراهیم بن محمد الحلبی البصری: و امام ذهبی گفته است: «صدوقٌ» و امام ابن حبان وی را در «الثقات» آورده وگفته است: «یخطیء» و امام ابن حجر گفته است: «صدوقٌ یخطیء» و امام حاکم نیشابوری اسناد روایتش را تصحیح کرده است. [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج1ص161) وتقریب التهذیب (ش243)/ ذهبی، الکاشف (ش199)/ حاکم، المستدرک (ش768)].

و یحیى بن الحارث الشیرازی: امام ابن خزیمه گفته است: «کان ثقةً» و امام عجلی هم گفته است: «ثقةٌ صاحب سنة» و امام ذهبی گفته است: «وثق» و عبدالله بن داود الخریبی: «یثنی علیه» [ذهبی، الکاشف (ش6148)/ عجلی، معرفة الثقات (ج2ص349)/ ابن خزیمه، الصحیح (ش1498)].

و امام حاکم نیشابوری گفته است: «هذا حدیثٌ صحیحٌ على شرط الشیخین ولم یخرجاه».

و امام ذهبی هم گفته است: «على شرطهما».

و حافظ عراقی هم گفته است: «اسنادٌ حسنٌ» [حاکم، المتسدرک مع التلخیص للذهبی (ش798)/ البوصیری، مصباح الزجاجه (ج1ص167.)]