ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
متهم نمودن داود÷ فریب کاری وشراب نوشاندن رعیت
بایبل میگوید: «داود او را برای صرف شام نگهداشت و او را مست کرد، با این حال (اوریا) آن شب نیز به خانهاش نرفت بلکه دوباره کنار دروازۀ کاخ خوابید.» ([1])
متهم نمودن داود÷ به زنا
بایبل میگوید: «وقتی (بتشبع) نزد او آمد، داود با او همبستر شد، سپس (بتشبع) فهمید که حامله است، پیغام فرستاد و این موضوع را به داود خبرداد»([1]).
متهم نمودن داوود÷ به تجاوز به ناموس دیگران
بایبل میگوید: «یک روز هنگام عصر، داوود ازخواب برخاست و برای هواخوری به پشت بام کاخ سلطنتی رفت؛ وقتی در آنجا قدم میزد، چشمش به زنی زیبا افتاد که مشغول حمام کردن بود؛ داود یک نفر را فرستاد تا بپرسد: آن زن کیست؟ معلوم شد اسمش (بتشبع)، دختر (الیعام) و زن (اوریای حیتی) است. پس داود چند نفر را فرستاد تا او را بیاورند»([1]).
متهم نمودن داوود÷ به چندین گناه وجنایت
ما مسلمانان به این عقیده داریم که قرآن عظیم الشان انسانها را از زنا منع نموده وحتی از نزدیک شدن به وسایل زنا منع نموده است و پیامبران الهی برای پاکی و صفای جامعهی انسانی، همیشه دعوت به پاکی و دوری از زنا مینمودند. همچنان تجاوز به ناموس دیگران و بد دین بسوی ناموس همسایهها یکی از گناههای کبیره بوده، که مجازات آن دوزخ بوده و اشخاصی که به چنین اعمال دست مییازند، درجمله انسانهای فاسق و فاجر در جامعه بشمار میروند.
بایبل نه تنها حرمتی برای پیامبران نداشته و صفات نیک آنان را بیان نداشته بلکه آنان را به صفات فسق وفجور (زنا و تجاوز به ناموس دیگران) متهم نموده است. شما لطف نموده این عبارات بایبل را بخوانید: «یک روز هنگام عصر، داوود از خواب برخاست و برای هواخوری به پشت بام کاخ سلطنتی رفت؛ وقتی در آنجا قدم میزد، چشمش به زنی زیبا افتاد که مشغول حمام کردن بود، داود یک نفر را فرستاد تا بپرسد، آن زن کیست، معلوم شد اسمش (بتشبع)، دختر (الیعام) و زن (اوریای حیتی) است، پس داود چند نفر را فرستاد او را بیاورند. وقتی (بتشبع) نزد او آمد، داود با او همبستر شد. سپس (بتشبع) فهمید که حامله است، پیغام فرستاد و این موضوع را به داود خبر داد. پس داود برای (یواب) این پیغام را فرستاد: (اوریای حیتی) را نزد من بفرست، وقتی (اوریا) آمد، داود از او سلامتی (یواب) و سربازان و اوضاع جنگ را پرسید؟ سپس به او گفت: حال به خانه برو واستراحت کن. بعد از رفتن (اوریا) داود هدایایی نیز به خانهی او فرستاد، اما (اوریا) به خانهی خود نرفت و شب را کنار دروازهی کاخ، پیش محافظین پادشاه، بسر برد. وقتی داود این را شنید، او را احضار کرد و پرسید: چی شده است؟ چرا پس از این همه دوری ازخانه، دیشب به خانه نرفتی؟ اوریا گفت: صندوق عهد خدا و سپاه اسرائیل و یهودا و فرماندۀ من (یوآب) و افسرانش در صحرا اردو زده اند، آیا رواست که من به خانه بروم و با زنم به عیش و نوش بپردازم و با او بخوابم؟ به جان شما قسم که این کار را نخواهم کرد. داود گفت: بسیارخوب، پس امشب هم اینجا بمان و فردا به میدان جنگ برگرد، پس اوریا آن روز و روز بعد هم در اورشلیم ماند. داود او را برای صرف شام نگهداشت و او را مست کرد، با این حال (اوریا) آن شب نیز به خانهاش نرفت بلکه دوباره کنار دروازۀ کاخ خوابید. بالآخره صبح روز بعد داود نامهای برای (یواب) نوشت و آن را بوسیلۀ (اوریا) برایش فرستاد. در نامه به یواب دستور داده بود که وقتی جنگ شدت مییابد (اوریا) را درخط مقدم جبهه قرار بدهد و او را تنها بگذار تا کشته شود. پس وقتی (یواب) در حال محاصرۀ شهر دشمن بود، (اوریا) را به جایی فرستاد که میدانست سربازان قوی دشمن در آنجا میجنگند، مردان شهر با (یوآب) جنگیدند و در نتیجه (اوریا) و چند سرباز دیگر اسرائیلی کشته شدند.» ([1]) برادر خداپرست و پیامبردوست، شما میدانید که در این متن، داود÷ را که یک پیامبر معصوم است، به چند جرم متهم نمودهاند: حساب کنید و بعدا قضاوت کنید که آیا ممکن است خدایﻷ درمورد پیامبری چنین اتهاماتی را وارد سازد؟ آیا این تهمتها، بیاحترامی در شأن پیامبر خدا داود÷ نیست و هرگاه به دقت توجه کنید، بخوبی درک خواهید نمود که این متن، کلام خدا نیست، نه تنها کلام عیسی نیست، حتی کلام یک انسان مسلمان نیست، بلکه کلام دشمن سرسخت خدا و پیامبران است و آن هم شاید کلام پولس یهودی و یا یکی از پیروانش که خواستند عقیدهی توحید را به شرک مبدل سازند و پیامبران خدا را بیعزت سازند، باشد. شما لطفا این اتهامات را به دقت بخوانید:
نسبت شراب خوری و بی حیایی به پیامبران
ما همه مسلمانان به این عقیده هستیم که الله متعالأ بندههای پاک و معصوم خود را برای دعوت به راه الله اختیارنموده است؛ این اشخاص در تمامی عمر خویش بی نهایت پاک و معصوم بودهاند، آنان نه تنها به گناهان کبیره دست نمیزدند بلکه حتی از گناهان صغیره اجتناب میورزیدند و قصهی پاک نمودن قلب پیامبر (انشراح صدر) رسول الله ج برای همه بخوبی معلوم است.
ولی مشکل بایبل این است که هیچ حرمتی برای پیامبران خدا قایل نیست، آنان را به صفات انسانهای زشت شراب خوار، زنا کار و مجرم معرفی میکند؛ شاید شما فکر کنید که من به عنوان یک مسلمان این سخن را بر کتاب مسیحیان تهمت میزنم و من شاید یک شخص متعصب باشم، ولی از شما دوستان تقاضا میکنیم لطف نموده، این صفحهی بایبل را خوب بخوانید و باز خود قضاوت نمایید، گفتن و نقل کردن از ما و قضاوت بدست شما؛ زیرا ما دعوتگران حق هستیم و باید حقیقتها را از کتابهای خود آنان برایتان پیدا و تقدیم نماییم، هرگاه اشتباهی داشته باشید من حاضرم که نقطه به نقطه سخنان باطل بایبل را برایتان نشان دهم؛ بایبل میگوید: «نوح به کار کشاورزی مشغول شد و تاکستانی غرس نمود. روزی که شراب زیاد نوشیده بود، در حالت مستی در خیمهاش برهنه خوابید. هام، پدر کنعان، برهنگی پدر خود را دید و بیرون رفته به دو برادرش خبرداد»([1]).
شما این متن را خوب خواندید، در اینجا نوح÷ که پیغمبر پاک و مقدس الله متعالأ است متهم به شراب نوشی شده است (العیاذ بالله) و باز متهم به بی حیایی که برهنه میخوابد، و پسرش نیز با بی حیایی به جسم پدرش که غرق نشه و مانند انسانهای شراب خوار برهنه افتاده است، مشاهده میکند.
آیا خدای عزوجل پیامبر خود را چنین اهانت میکند و برای ما شخصیت وی را چنین معرفی میدارد؟ هرگاه پیامبر خدا چنین صفات زشتی را داشته باشد، انسانها از پیامبران چی خواهند آموخت؟ ولی حقیقت این است که کسانی که کتاب تورات و انجیل را تحریف نمودهاند، خواستهاند تا فرهنگ شرابخوری و بی لباسی غرب را در آن داخل نمایند، تا این کتاب مطابق رواج آنان، صفات زشت آنان را تمثیل نموده، این صفات غیرانسانی را خوب جلوه دهند و برای شرابخواری و بی حیایی خویش دلیل پیدا کنند و بگویند وقتی پیامبرخدا شراب مینوشید، برهنه میخوابید، پس ما که انسانهای عادی هستیم حق داریم هم شراب بنوشیم و هم برهنه بخوابیم.
حقیقت این است که پیامبرخدا نوح÷ پاک ومعصوم بوده و از این صفات زشت کاملا خالی بوده است؛ زیرا الله متعال او را برای نقل رسالت توحید فرستاده بود.
و با درک این حقیقت، ثابت میگردد که این بیحرمتیهای ذکر شده در بایبل بجز تحریفهای دشمنان خدا و پیامبران که در رأس آنها پولس یهودی بود، چیز دیگری نیست.