ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مواقیتی که خداوند برای حج و عمره قرار داده ، دو نوع است:
میقات زمانی که مخصوص حج است ـ نه عمره ـ و از ماه شوال تا دهم ذی الحجه ادامه دارد. الله متعال در این باره میفرماید:
﴿ٱلۡحَجُّ أَشۡهُرٞ مَّعۡلُومَٰتٞۚ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ ٱلۡحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی ٱلۡحَجِّ﴾ [البقرة: 197].
(حج در ماههای معینی است؛ پس هر کس در این [ماه]ها حج را [بر خود] واجب گرداند، [بداند که] در اثنای حج همبستری و گناه و جدال [روا] نیست).
اما عمره توقیت زمانی ندارد و شخص میتواند هرگاه که میخواهد برای عمره احرام کند.
میقات مکانی که شامل حج و عمره است
منظور از میقات مکانی، محدودهای است که برای حاجی جایز نیست بدون احرام از آن محدوده برای رسیدن به مکه عبور کند، که عبارتند از:
1- ذوالحُلَیفه، که میقات اهل مدینه است.
2- جُحفَه، که میقات اهل شام و مصر و مغرب است.
3- قرن المنازل، که میقات اهل نجد است و هم اکنون آن را سیل الکبیر مینامند.
4- یَلَملَم، که میقات اهل یمن است.
5- ذات عِرق که میقات اهل عراق و مشرق است.
برخی از مسائل مهم در رابطه با مواقیت
نخست: اهالی سرزمینهایی که نام برده شده از مواقیتی که ذکر شد احرام میکنند. همینطور دیگرانی که از این مواقیت عبور میکنند و قصد حج یا عمره دارند باید از آنجا احرام کنند.
دوم: کسی که منزلش از این مواقیت به مکه نزدیکتر است از منزل خود به قصد حج یا عمره احرام میکند. همینطور کسانی که اهل مکه هستند و قصد حج دارند از خود مکه احرام میکنند و نیازی به خارج شدن به میقات برای احرام ندارند. اما برای عمره باید به سوی نزدیکترین سرزمین خارج حرمین بروند و از آنجا احرام نمایند.
سوم: کسی که با هواپیما مسافرت میکند وقتی که به موازات مواقیت رسید از آسمان احرام میکند و برای وی جایز نیست که مانند برخی از حجاج، هنگام فرود آمدن در فرودگاه جده احرام کند، زیرا جده میقات نیست و محل احرام نیست و هر که مرتکب چنین کاری شود یکی از واجبات حج را ترک گفته و بر وی واجب است گوسفندی ذبح کند و بر فقرای حرم تقسیم نماید.
چهارم: کسی که بدون احرام از میقات عبور کرده است باید به آن برگردد و احرام نماید، زیرا این واجبی است که میتوان ترک آن را جبران کرد، بنابراین ترک آن جایز نیست. اما اگر بازنگشت و در منطقهای نزدیکتر به مکه احرام نمود فدیه بر وی واجب میشود.
1- غسل برای احرام و خوش بویی و پوشیدن دو تکه پارچه سفید.
2- طواف قُدوم (رسیدن) برای مُفرِد و قارِن([1]).
3- «رَمل» در سه دور اول طواف قدوم، و رمل یعنی راه رفتن سریع با گامهای کوچک.
4- «اضطباع» در طواف قدوم. اضطباع یعنی اینکه وسط رداء را زیر بغل راست خود رد کند و دو طرف آن را بر کتف چپ خود بیندازد [به طوری که کتف راستش بیرون باشد].
5- ماندن در منیٰ در شب عرفه.
6- لبیک گفتن از هنگام احرام تا رمی جمرۀ عقبه.
7- جمع میان نماز مغرب و عشاء در مزدلفه به صورت جمع تأخیر. (یعنی نماز مغرب و عشاء را در وقت عشاء بخواند).
8- وقوف در مزدلفه نزد مشعر الحرام از هنگام فجر تا وقت اسفار (آغاز روشنی صبح، پیش از طلوع) در صورت امکان.
کسی که یکی از این سنتها را ـ حتی به عمد ـ از دست بدهد اشکالی بر وی نیست اما بهتر است که شخص برای پیروی از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ این سنتها را انجام دهد.
1- اِحرام از میقات.
2- ماندن در عرفه تا شب برای کسی که روز به آنجا آمده است.
3- ماندن در مزدلفه در شبِ نَحر (عید قربان) تا نیمۀ شب برای کسی که پیش از آن به مزدلفه رسیده است.
4- ماندن در مِنیٰ در شبهای ایام تشریق([1]).
5- رمی جمرات به ترتیب.
6- طواف وداع به جز برای زنانی که در حال عادت ماهیانه و نفاس هستند.
7- هر که یکی از این واجبات را عمدا ترک کند گناهکار است و باید آن را با قربانی به همراه توبه و استغفار جبران نماید، اما اگر واجبی را از روی نادانی یا فراموشی ترک کرد آن را با قربانی جبران میکند.
8- هَدی (قربانی) تمتع و قِران.
1- اِحرام.
2- ایستادن در عرفه.
3- طواف اِفاضه.
4- سعی میان صفا و مروه.
هر کس یکی از این چهار رکن را ترک گوید حجش صحیح نخواهد بود.
1- اسلام: حج کافر صحیح نیست.
2- عقل: حج مجنون صحیح نیست زیرا عقل شرط تکلیف است و مجنون اساساً مکلف نیست بنابراین حج برای وی واجب نیست.
3- بلوغ: کودک پیش از بلوغ مکلف به حج نیست اما اگر حج را به جای آورد حجش صحیح است هر چند جایگزین حج مسلمانی [به عنوان رکن اسلام] نمیشود.
4- آزادی: بردگی باعث اسقاط وجوب حج میشود، اما اگر در حال بردگی حج را به جای آورد به عنوان تطوع از وی پذیرفته میشود اما نزد بسیاری از اهل علم جایگزین حج [به عنوان رکن اسلام] نمیشود، هرچند برخی از اهل علم آن را به عنوان حج اسلام کافی میدانند.([1]) اما این قولی ضعیف است و اجماع ـ چنانکه ابن المنذر میگوید ـ بر خلاف آن منعقد شده است.
5- توانایی: این شرطی از شروط وجوب حج است، زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗا﴾ [آل عمران: 97].
(و برای الله حج خانه [ی کعبه] بر عهدۀ مردم است [بر] کسی که بتواند به سوی آن راه یابد).
توانایی دو نوع است: در یک نوع آن زنان و مردان مشترکند و نوع دیگر مخصوص زنان است.
نوع اول که میان مردان و زنان مشترک است، چهار مورد میباشد:
1- توانایی تهیۀ وسیله و توشۀ سفر. وسیلۀ نقلیه هر وسیلهای است که انسان بر آن سوار شود مانند حیوانات یا خودرو و هواپیما و دیگر وسائل، و منظور از توشه هر چیزی است که انسان در سفر خود به آن نیاز دارد از جمله آب و غذا و دیگر چیزها.
2- سلامتی بدنی.
3- امنیت راه.
4- باز بودن راه.
نوع دوم توانایی ویژۀ بانوان است. همانطور که بیان شد مردان و زنان در نوع اول مشترکند، اما زنان به دو شرط دیگر نیاز دارند:
1- همراه بودن محرم.
2- اینکه زن در عدۀ وفات نباشد.([2])