اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

232- باب: فضیلت اعتکاف

232- باب: فضیلت اعتکاف

1276- عن ابن عمرَ$ قَالَ: کَانَ رسولُ اللهِr یَعْتَکِفُ العَشْرَ الأوَاخِرَ مِنْ رَمَضَانَ. [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: رسول‌اللهr دهه‌ی پایانیِ رمضان را ‌اعتکاف می‌کرد.

1277- وعن عائشة& أنَّ النَّبِیَّr کَانَ یَعْتَکِفُ العَشْرَ الأوَاخِرَ مِنْ رَمَضَانَ، حَتَّى تَوَفَّاهُ اللهُ تَعَالَى، ثُمَّ اعْتَکَفَ أزْوَاجُهُ مِنْ بَعْدِهِ. [متفقٌ علیه]([2])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: پیامبرr دهه‌ی پایانیِ رمضان را به‌اعتکاف می‌نشست تا این‌که الله متعال، او را از دنیا بُرد؛ و سپس زنانش پس از او اعتکاف می‌کردند.

1278- وعن أَبی هریرةَt قَالَ: کَانَ النَّبِیُّr یَعْتَکِفُ فی کُلِّ رَمَضَانَ عَشْرَةَ أیَّامٍ، فَلَمَّا کَانَ العَامُ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ اعْتَکَفَ عِشْرِینَ یَوْماً. [روایت بخاری]([3])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: پیامبرr در هر رمضان ده روز به‌اعتکاف می‌نشست؛ اما در سالِ وفاتش بیست روز اعتکاف کرد.

شرح

باب فضیلت افطاری دادن به روزه‌دار، آخرین بابی‌ست که مؤلف/ درباره‌ی مسایل مربوط به روزه آورده است. یکی از نعمت‌های الله متعال به بندگانش، این است که تعاون و همکاری در زمینه‌ی تقوا و پرهیزگاری را برایشان مقرر فرموده که از آن جمله می‌توان افطاری دادن به روزه‌دار را برشمرد؛ زیرا روزه‌دار به فرمان شریعت، باید افطار کند و در افطار کردن شتاب نماید؛ لذا اگر برای اجرای این رهنمود دینی به او کمک شود، این هم یکی از نعمت‌های اللهU به‌شمار می‌آید؛ از این‌رو رسول‌اللهr فرموده است: «هرکس به روزه‌داری افطاری دهد، اجری مانندِ اجر روزه‌دار به او می‌رسد؛ بی‌آن‌که چیزی از پاداش روزه‌دار کاسته شود».

علما درباره‌ی مقدار افطاری دادن به روزه‌دار اختلاف نظر دارند؛ شماری از آن‌ها گفته‌اند: منظور از افطاری دادن به روزه‌دار، حداقل چیزی‌ست که روزه‌دار با آن روزه‌اش را بگشاید؛ مانندی یک دانه خرما.

برخی دیگر از علما گفته‌اند: افطاری باید در حدّی باشد که روزه‌دار، سیر شود و در طولِ شب به خوردن غذا نیاز پیدا نکند و حتی نیازی به خوردنِ سَحری نداشته باشد؛ اما از ظاهرِ حدیث چنین برمی‌آید که اگر کسی به روزه‌دار افطاری بدهد، حتی در حدّ یک دانه خرما، اجری مانند اجر روزه‌دار می‌یابد و از پاداش روزه‌دار نیز چیزی کاسته نمی‌شود.

از این‌رو شایسته است که انسان در حدّ توان خود به روزه‌داران، به‌ویژه روزه‌داران فقیر و نیازمند افطاری دهد.

سپس مؤلف/ به موضوع اعتکاف پرداخته است. اعتکاف به معنای خلوت گزیدن در مسجد برای تقرب و نزدیکی جستن به الله متعال می‌باشد و در دهه‌ی پایانی رمضان، مشروع شده است؛ زیرا پیامبرr در دهه‌ی آخر رمضان به ‌اعتکاف می‌نشست؛ سپس در طلبِ شبِ قدر، در دهه‌ی میانی اعتکاف فرمود تا این‌که به او خبر داده شد که شب قدر در دهه‌ی آخر رمضان است؛ لذا از آن پس در دهه‌ی پایانیِ رمضان اعتکاف می‌کرد. پس روشن شد که اعتکاف در غیررمضان، مبنای شرعی ندارد و این دیدگاه برخی از علما که «انسان به‌اندازه‌ی ماندنِ خود در مسجد، نیت اعتکاف کند»، هیچ دلیلی ندارد؛ زیرا پیامبرr چنین اعتکافی را برای امتش مقرر نفرموده است؛ نه با گفتارِ خود و نه با کردار خویش؛ یعنی به مردم نفرموده است که هرگاه وارد مسجد می‌شوید، نیت اعتکاف کنید؛ هم‌چنین ثابت نیست که خود نیز چنین کرده باشد. آن بزرگوار دهه‌ی پایانیِ رمضان را در جستجوی شب قدر به‌اعتکاف می‌نشست؛ از این‌رو شایسته است که معتکف به کاری جز عبادت‌هایی از قبیل: نماز، ذکر و قرائت قرآن و امثالِ آن نپردازد؛ حتی برخی از علما اشتغال به تحصیل علم را در حالت اعتکاف ناشایست دانسته‌ و گفته‌اند: معتکف باید به عبادت‌های ویژه‌ای که ذکر شد، بپردازد؛ زیرا زمان اعتکاف به چنین عبادت‌هایی اختصاص دارد. معتکف نباید جز به ضرورت از مسجد بیرون برود؛ مثلاً در شرایطی که کسی ندارد تا برایش آب و غذا بیاورد، می‌تواند برای خوردن و آشامیدن و نیز برای قضای حاجت یا برای غُسل جنابت و امثالِ آن از مسجد بیرون برود. هم‌چنین اگر در مسجدی غیر از مسجد جامع اعتکاف کرده است، روز جمعه باید در نماز جمعه حاضر شود؛ یعنی مسجد محل اعتکافش را به‌قصد مسجد جامع ترک ‌کند. لذا اصل بر این است که معتکف از مسجد بیرون نرود؛ مگر برای ضرورت‌های گریزناپذیرِ شرعی یا طبیعی خود.

اگر شخصی نزد معتکف آمد و می‌خواست که او را به سخنان بیهوده مشغول کند، شایسته است که معتکف به او بگوید: برادر! من معتکفم؛ در مسیر اطاعت و بندگیِ اللهU یاور من باش و مرا از عبادت باز مدار. اللهU از بیان حق و حقیقت شرم نمی‌کند؛ پس دلیلی ندارد که از گفتن حق خجالت بکشید. البته نشستن‌های کوتاه‌مدت در نزد معتکف یا سخنان اندک در نزد او، ایرادی ندارد؛ زیرا رسول‌اللهr در حالِ اعتکاف زنانش را به حضور می‌پذیرفت و با آنان سخن می‌گفت و آنان نیز با او سخن می‌گفتند.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 2025؛ و صحیح مسلم، ش: 1171.

([2]) صحیح بخاری، ش: 2026؛ و صحیح مسلم، ش: 1172.

([3]) صحیح بخاری، ش: 2044؛ و صحیح مسلم، ش: 1173.

231- باب: فضیلتِ کسی که به روزه‌داری افطاری بدهد و نیز فضیلتِ روزه‌داری که نزدش چیزی خورده شود

231- باب: فضیلتِ کسی که به روزه‌داری افطاری بدهد و نیز فضیلتِ روزه‌داری که نزدش چیزی خورده شود و دعای کسی که می‌خورد برای روزه‌دارِ حاضر و میزبان

1273- عن زید بن خالد الجُهَنِیِّt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «مَنْ فَطَّرَ صَائِماً، کَانَ لَهُ مِثْلُ أجْرِهِ، غَیْرَ أنَّهُ لا یُنْقَصُ مِنْ أجْرِ الصَّائِمِ شَیْءٌ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]([1])

ترجمه: زید بن خالد جُهَنیt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «هرکه به روزه‌داری افطاری دهد، اجری مانندِ اجر روزه‌دار به او می‌رسد؛ بی‌آن‌که چیزی از پاداش روزه‌دار کم شود».

1274- وعن أُمِّ عُمَارَةَ الأنصارِیَّةِ& أنَّ النَّبِیَّr دَخَلَ عَلَیْهَا، فَقَدَّمَتْ إِلَیْهِ طَعَاماً، فَقَالَ: «کُلِی»؛ فَقَالَتْ: إنِّی صَائِمَةٌ، فَقَالَ رسول اللهr: «إنَّ الصَائِمَ تُصَلِّی عَلَیْهِ المَلاَئِکَةُ إِذَا أُکِلَ عِنْدَهُ حَتَّى یَفْرَغُوا». وَرُبَّمَا قَالَ: «حَتَّى یَشْبَعُوا». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([2])

ترجمه: از ام‌عماره‌ی انصاری& روایت شده است که پیامبرr به خانه‌اش رفت و او، برای آن بزرگوار غذا آورد. پیامبرr به او فرمود: «بخور». عرض کرد: من روزه هستم. پیامبرr فرمود: «بر روزه‌داری که نزد او چیزی می‌خورند، تا زمانی‌که از خوردن فارغ شوند، فرشتگان درود می‌فرستند» و چه‌بسا پیامبرr فرمود: «تا این‌که - افرادی که غذا می‌خورند- سیر شوند».

1275- وعن أنسٍt أنَّ النَّبِیَّr جَاءَ إِلَى سعد بن عبادt فَجَاءَ بِخُبْزٍ وَزَیْتٍ، فَأکَلَ، ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّr: «أفْطَرَ عِنْدَکُمُ الصَّائِمُونَ وَأکَلَ طَعَامَکُمُ الأَبرَارُ وَصَلَّتْ عَلَیْکُمُ المَلاَئِکَةُ». [روایت ابوداود با اِسناد صحیح]([3])

ترجمه: انسt می‌گوید: پیامبرr نزد سعد بن عبادهt آمد و سعد - برای آن بزرگوار- نان و روغن آورد. پیامبرr از آن خورد و فرمود: «أفْطَرَ عِنْدَکُمُ الصَّائِمُونَ وَأکَلَ طَعَامَکُمُ الأَبرَارُ وَصَلَّتْ عَلَیْکُمُ المَلاَئِکَةُ».([4])

***




([1]) صحیح الجامع، ش: 6415؛ و صحیح ابن ماجه، از آلبانی/ ش: 1417.

([2]) ضعیف است؛ نگا: السلسلۀ الضعیفۀ، از آلبانی/ ش: 1332.

([3]) صحیح الجامع، ش: 6415؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 3263.

([4]) ترجمه‌ی دعا: «روزه‌داران نزد شما افطار کنند، نیکان غذایتان را بخورند و فرشتگان بر شما درود بفرستند».

230- باب: مستحب بودن روزه گرفتنِ سه روز از هر ماه

230- باب: مستحب بودن روزه گرفتنِ سه روز از هر ماه

برترین روزه‌ی هر ماه، در ایام بیض، یعنی سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه می‌باشد و گفته شده که ایام بیض، روزهای دوازدهم، سیزدهم و چهاردهم ماه است؛ اما نظر درست و مشهور، همان دیدگاه نخست می‌باشد.

1266- وَعَن أَبی هریرةَt قالَ: أوْصَانِی خَلِیلیr بِصِیَامِ ثَلاَثَةِ أیَّامٍ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ، وَرَکْعَتَی الضُّحَى، وَأنْ أُوتِرَ قَبْلَ أنْ أنَامَ. [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: دوستِ عزیزمr مرا به روزه‌ی سه روز از هر ماه و دو رکعت نماز چاشت و خواندن وتر پیش از آن‌که بخوابم، سفارش فرمود.

1267- وعن أَبی الدرداءِt قَالَ: أوصانِی حَبِیبِیr بِثَلاثٍ لَنْ أدَعَهُنَّ مَا عِشتُ: بِصِیَامِ ثَلاثَةِ أیَّامٍ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ، وَصَلاَةِ الضُّحَى، وبِأنْ لا أنَامَ حَتَّى أُوتِرَ. [روایت مسلم]([2])

ترجمه: ابودرداءt می‌گوید: حبیبمr مرا به سه کار سفارش فرمود که تا زنده باشم، آن‌ها را ترک نمی‌کنم: روزه‌ی سه روز از هر ماه و نماز چاشت و این‌که نماز وتر را پیش از خواب بخوانم.

1268- وعن عبد الله بن عمرو بن العاص$ قَالَ: قَالَ رسول اللهr: «صَوْمُ ثَلاَثَةِ أیَّامٍ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ صَوْمُ الدَّهْرِ کُلِّهِ». [متفقٌ علیه]([3])

ترجمه: عبدالله بن عمرو بن عاص$ می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «روزه‌ی سه روز از هر ماه، روزه‌ی همه‌ی سال است».

 

1269- وعن مُعاذة العدویة أنَّها سَأَلتْ عائشةَ&: أکَانَ رسول اللهr یَصُومُ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ ثَلاَثة أیَّامٍ؟ قالَتْ: نَعَمْ. فَقُلْتُ: مِنْ أیِّ الشَّهْرِ کَانَ یَصُومُ؟ قَالَتْ: لَمْ یَکُنْ یُبَالِی مِنْ أیِّ الشَّهْرِ یَصُومُ. [روایت مسلم]([4])

ترجمه: از معاذه‌ی عَدَوی روایت است که وی از عایشه& پرسید: آیا رسول‌اللهr سه روز از هر ماه روزه می‌گرفت؟ عایشه& پاسخ داد: بله. - معاذه می‌گوید:- پرسیدم: چه روزهایی از ماه، روزه می‌گرفت؟ عایشه& فرمود: «برایش مهم نبود که چه روزهایی از ماه، روزه بگیرد».

1270- وعن أَبی ذرٍّt قَالَ: قَالَ رسول اللهr: «إِذَا صُمْتَ مِنَ الشَّهْرِ ثَلاَثاً، فَصُمْ ثَلاَثَ عَشْرَةَ، وَأرْبَعَ عَشْرَةَ، وَخَمْسَ عَشْرَةَ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([5])

ترجمه: ابوذرt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرگاه قصدِ روزه گرفتن سه روز از ماه را داشتی، روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم را روزه بگیر».

1271- وعن قتادة بن مِلْحَانt قَالَ: کَانَ رسولُ اللهr یَأمُرُنَا بِصِیَامِ أیَّامِ البِیضِ: ثَلاثَ عَشْرَةَ، وَأرْبَعَ عَشْرَةَ، وَخَمْسَ عَشْرَةَ. [روایت ابوداود]([6])

ترجمه: قتاده بن ملحانt می‌گوید: رسول‌اللهr ما را به روزه‌ی ایام بیض، یعنی سیزدهم، چهاردهم و پانزدهمِ ماه فرمان می‌داد.

1272- وعن ابن عباسٍ$ قَالَ: کَانَ رسولُ اللهِr لا یُفْطِرُ أیَّامَ البِیضِ فی حَضَرٍ وَلا سَفَرٍ. [روایت نسائی با اِسنادِ حسن]([7])

ترجمه: ابن‌عباس$ می‌گوید: رسول‌اللهr در ایام بیض، در سفر و حضر روزه می‌گرفت و نمی‌خورد.

شرح

مؤلف/ در این دو باب به فضیلت روزه گرفتن در روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه و نیز روزه گرفتن سه روز از هر ماه پرداخته است.

از رسول‌اللهr درباره‌ی روزه‌ی دوشنبه سؤال شد؛ فرمود: «آن، روزی‌ست که در آن به دنیا آمدم و روزی‌ست که برانگیخته شدم یا روزی‌ست که در آن بر من وحی شد». گفتنی‌ست: وفات رسول‌اللهr نیز در روز دوشنبه بوده است. آن بزرگوار در روز دوشنبه به دنیا آمد؛ اما قاطعانه نمی‌توان گفت که تولدش در دوازدهم ربیع‌الاول بوده است یا در روز و ماهِ دیگری؛ اما مسلّم است که آن بزرگوار در روز دوشنبه به دنیا آمد. هم‌چنین نخستین بار که بر رسول اللهr وحی شد، روز دوشنبه بود.

راوی شک دارد که رسول‌اللهr فرمود: «برانگیخته شدم» یا این‌که فرمود: «بر من وحی شد»؛ این دو با هم تفاوت دارد؛ زیرا قرآن، یعنی ابتدای سوره‌ی «عَلَق» پیش از بعثت یا برانگیخته شدنِ پیامبرr به رسالت، بر آن بزرگوار نازل گردید و با نزول این آیات، محمدr، به مقام نبوت رسید؛ اما بعثت که همان رسالت است، با نزولِ سوره‌ی «مدثر» آغاز شد. در هر حال، روز دوشنبه مناسبت‌های بزرگ و والایی در خود داشته است: ولادت پیامبرr و نیز نزول وحی بر نبی رحمت یا بعثتِ آن بزرگوار به سوی مردم.

درباره‌ی روزه گرفتن سه روز از هر ماه نیز احادیثی وجود دارد که از آن جمله می‌توان به حدیث ابوهریره، ابودرداء و ابوذر# اشاره کرد که پیامبرr هر یک از این‌ها را جداگانه به روزه گرفتن سه روز از هر ماه سفارش فرمود.

هم‌چنین به عبدالله بن عمرو بن عاص$ فرمود: «روزه‌ی سه روز از هر ماه، روزه‌ی همه‌ی سال است»؛ زیرا پاداش نیکی، ده برابر می‌باشد و هرکه سه روزه از هر ماه را روزه بگیرد، گویا سی روز، روزه گرفته است که با این حساب، همه‌ی سال را دربر می‌گیرد.

رسول‌اللهr این‌ها را به روزه گرفتن سه روز از هر ماه سفارش نمود؛ اما معین نفرمود که روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهمِ ماه را روزه بگیرند؛ هم‌چنین به این‌ها سفارش کرد که روزانه نماز چاشت بخوانند.

وقت نمازِ چاشت از بالا آمدن خورشید به‌اندازه‌ی یک نیزه، یعنی حدود بیست دقیقه پس از طلوع آفتاب آغاز می‌شود و تا اندکی پیش از زوالِ آن، یعنی حدود ده دقیقه قبل از زوال، ادامه دارد و خواندنِ در تمام روزها، سنت است؛ زیرا پیامبرr فرمود: «هر روز در برابر هر مفصل انسان، یک صدقه لازم است». در بدن انسان سیصد و شصت مفصل وجود دارد؛ لذا هر انسانی باید روزانه سیصد و شصت صدقه بدهد؛ اما صدقه، الزاماً صدقه‌ی مالی نیست؛ بلکه «هر "سبحانالله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "الحمدلله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "لاإله‌إلاالله" گفتن، یک صدقه است؛ هر "اللهاکبر" گفتن، یک صدقه است؛ هر امر به معروف، صدقه‌ای‌ست؛ هر نهی از منکر، صدقه‌ای‌ست». و اگر به کسی کمک کنید که بارِ خود را روی چارپا یا ماشین خود بگذارد، این هم یک صدقه است؛ حتی هم‌بستری با همسر نیز یک صدقه محسوب می‌شود. رسول‌اللهr فرمود: «و به جای همه‌ی این‌ها، خواندن دو رکعت نماز ضحی کافی‌ست».([8]) یعنی برای ادای سیصد و شصت صدقه در روز، کافی‌ست که دو رکعت نماز چاشت بخوانید و سایر کارهای نیکی که انجام دهید، عملِ افزون بر وظیفه یا عملِ نافله به‌شمار می‌آید.

و اما سومین سفارش رسول‌اللهr به ابوهریره و ابودرداء$ این بود که پیش از خواب، نماز وتر را بخوانند؛ این، برای کسی‌ست که می‌ترسد آخِر شب بیدار نشود. چنین کسی باید احتیاط کند و پیش از خواب، نماز وتر را بخواند؛ اما کسی که می‌خواهد آخِر شب برخیزد، باید وترش را آخرین نماز خویش قرار دهد؛ این، روشی‌ست که در سنت پیامبرr آمده است.

علما گفته‌اند: رسول‌اللهr از آن جهت این‌ها را سفارش فرمود که پیش از خواب، نماز وتر را بخوانند که وضعیت آن‌ها چنین اقتضا می‌کرد؛ زیرا ابوهریرهt در ابتدای شب مشغول حفظ و فراگیریِ احادیث پیامبرr بود و در پایان شب می‌خوابید.

درباره‌ی روزه گفتن سه روز از هر ماه، قابل ذکر است که می‌توان این سه روز را در دهه‌ی نخست ماه روزه گرفت یا در ده روزِ میانی و یا در ده روزِ آخرِ ماه؛ و نیز این گنجایش وجود دارد که در ابتدای هر دهه یا در هر هفته یک روز روزه بگیرید؛ از این‌رو عایشه& فرمود: «برای پیامبرr مهم نبود که در ابتدای ماه روزه بگیرد یا در میانه‌ی ماه و یا در آخِرِ آن»؛ اما روزه گرفتن در ایام بیض، یعنی در روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه برتر است. روزه‌ی روز پنج‌شنبه نیز سنت می‌باشد؛ اما فضیلتش از روزه‌ی دوشنبه کم‌تر است؛ گرچه روزه‌ی هر دو روز فضیلت دارد؛ زیرا رسول‌اللهr فرمود: «اعمالِ (مردم) در روز دوشنبه و پنج‌شنبه - به الله متعال- عرضه می‌شود. لذا دوست دارم اعمالم در حالی - به الله متعال- عرضه گردد که روزه هستم».

گفتنی‌ست: بهترین روزه، روزه‌ی داوودu است که یک روز در میان روزه می‌گرفت؛ این، برای کسی‌ست که توانایی‌اش را دارد و از این بابت در رنج و مشقت نمی‌افتد و بدین سبب از سایر کارهای نیک، از جمله فراگیریِ علم و دانش باز نمی‌ماند؛ زیرا عبادت‌های دیگری هم وجود دارد که حایز اهمیت است. از این‌رو اگر کثرت روزه‌ی نفلی، شما را از چنین عبادت‌هایی باز می‌دارد، نباید زیاد روزه بگیرید.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: (1178، 1981)؛ و صحیح مسلم، ش: 721. این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 1146 آمده است.

([2]) صحیح مسلم، ش: 722.

([3]) صحیح بخاری، ش: 1975؛ و صحیح مسلم، ش: 1159

([4]) صحیح مسلم، ش: 1160.

([5]) صحیح الجامع، ش: 673؛ و صحیح الترغیب، ش: 1028؛ و صحیح النسائی، از آلبانی/ ش: 2279.

([6]) ضعیف است؛ نگا: ضعیف النسائی، از آلبانی/ ش: 150.

([7]) ضعیف است؛ آلبانی/ ابتدا این حدیث را در السلسلۀ الصحیحۀ، به‌شماره‌ی 580 آورده و آن‌را حسن دانسته است؛ اما سپس از این نظر برگشته و این حدیث را در ضعیف النسائی، ش: 2344 ضعیف قلمداد کرده است.

([8]) صحیح مسلم، ش: 720. [این حدیث، پیش‌تر به‌شماره‌ی 120 و 1147 آمده است. (مترجم)]

229- باب: مستحب بودن روزه‌ی دوشنبه و پنج‌شنبه

229- باب: مستحب بودن روزه‌ی دوشنبه و پنج‌شنبه

1263- عن أَبی قتادةَt أنَّ رسول اللهr سُئِلَ عَنْ صَومِ یَوْمِ الاثْنَیْنِ، فَقَالَ: «ذَلِکَ یَومٌ وُلِدْتُ فِیهِ، وَیَومٌ بُعِثْتُ، أَوْ أُنْزِلَ عَلَیَّ فِیهِ». [روایت مسلم]([1])

ترجمه: ابوقتادهt می‌گوید: از رسول‌اللهr درباره‌ی روزه‌ی روزِ دوشنبه سؤال شد؛ فرمود: «آن، روزی‌ست که در آن به دنیا آمدم و روزی‌ست که برانگیخته شدم یا روزی‌ست که در آن بر من وحی شد».

1264- وعن أَبی هریرةَt عَن رسول اللهr قَالَ: «تُعْرَضُ الأَعْمَالُ یَومَ الاثْنَیْنِ وَالخَمِیسِ، فَأُحِبُّ أنْ یُعْرَضَ عَمَلِی وَأنَا صَائِمٌ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد؛ مسلم نیز این حدیث را بدون ذکر روزه روایت کرده است.]([2])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «اعمالِ (مردم) در روز دوشنبه و پنج‌شنبه - به الله متعال- عرضه می‌شود. لذا دوست دارم اعمالم در حالی - به الله متعال- عرضه گردد که روزه هستم».

1265- وعن عائشةَ& قَالَت: کَانَ رسولُ اللهr یَتَحَرَّى صَومَ الاثْنَیْنِ وَالخَمِیس. [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([3])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: رسول‌اللهr به روزه‌ی روز دوشنبه و پنج‌شنبه پای‌بند بود.

***




([1]) صحیح مسلم، ش: 1162.

([2]) صحیح الجامع، ش: 2595؛ و صحیح الترمذی، از آلبانی/ ش: 596؛ روایت مسلم در صحیح وی به‌شماره‌ی 2565 آمده است.

([3]) صحیح الجامع، ش: 4897؛ و إرواء الغلیل، ش: 949؛ و صحیح النسائی، از آلبانی/ ش: 2224.

228- باب: مستحب بودن روزه گرفتنِ شش روز از ماه شوال

228- باب: مستحب بودن روزه گرفتنِ شش روز از ماه شوال

1262- عن أَبی أیوبٍt أنَّ رسول اللهr قَالَ : «مَنْ صَامَ رَمَضَانَ ثُمَّ أتْبَعَهُ سِتّاً مِنْ شَوَّالٍ، کَانَ کَصِیَامِ الدَّهْرِ». [روایت مسلم]([1])

ترجمه: ابوایوبt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکه ماه رمضان را روزه بگیرد و سپس شش روز از ماه شوال را نیز روزه بدارد، گویا همه‌ی سال را روزه گرفته است».

شرح

مؤلف/ در این سه باب، به بیان روزهایی پرداخته که روزه گرفتن در آن‌ها سنت است؛ از جمله: دهه‌ی نخست ذی‌حجه؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «هیچ روزی نیست که انجامِ عمل نیک در آن نزد الله متعال به‌اندازه‌ی این روزها - یعنی دهه‌ی نخست ذی‌الحجه- محبوب و پسندیده باشد».

عمل نیک، شاملِ نماز، صدقه، روزه، ذکر، تکبیر، تلاوت قرآن، نیکی به پدر و مادر، صله‌ی رحم، نیکی به مردم و همسایگان و سایر کارهای نیک می‌شود؛ همه‌ی این‌ها کارهای نیک و پسندیده‌ای‌ست؛ اما هیچ روزی در طول سال وجود ندارد که انجام کارِ نیک در آن، به‌اندازه‌ی انجام کارِ نیک در ده روزِ نخست ذی‌حجه فضیلت داشته باشد. اصحاب# گفتند: ای رسول‌خدا! حتی جهاد در راه الله؟ فرمود: «حتی جهاد در راه الله (نیز با کارهای نیکِ دهه‌ی نخست ذی‌حجه برابری نمی‌کند)؛ مگر این‌که کسی با جان و مالش در راه الله بیرون شود و هیچ‌یک از این‌ها را برنگرداند».

این حدیث، بیان‌گر فضیلت انجامِ کارهای نیک از جمله روزه و دیگر اعمال شایسته، در دهه‌ی اول ذی‌حجه می‌باشد و نیز نشان می‌دهد که جهاد در راه الله متعال، از برترین کارهاست؛ از این‌رو صحابه# از پیامبرr پرسیدند: حتی جهاد در راه الله نیز با کارِ نیکی که در دهه‌ی نخست ذی‌حجه انجام شود، برابری نمی‌کند؟

این حدیث بیان‌گر یک استثناست؛ یعنی تنها عمل شایسته‌ای که از کارهای نیکِ انجام‌شده در ده روزِ اول ذی‌حجه برتر می‌باشد، این است که انسان با جان و مالِ خود، یعنی با سلاح و سواریِ خویش در راه الله جهاد کند و کشته شود و بدین‌سان هم جانش را در راه الله فدا کند و هم مالش را دشمن بگیرد؛ چنین کسی، برترین مجاهد و رزمنده‌‌ در راه الله متعال است و عملش بر کارهای نیکی که در دهه‌ی اول ذی‌حجه انجام می‌شود، برتری دارد و اگر چنین سعادتی در این ایام خجسته نصیبِ بنده‌ای شود، روشن است که فضیلت بیش‌تری خواهد داشت.

روزه گرفتن در روزهای عرفه و عاشورا نیز سنت است؛ بدین دلیل که ابوقتادهt می‌گوید: از رسول‌اللهr درباره‌ی روزه‌ی روزِ عرفه سؤال شد؛ فرمود: «کفاره‌ی گناهان سال گذشته و آینده است». منظور از سالِ گذشته، سالی‌ست که تمام شده و منظور از سالِ آینده، سالی‌ست که پیشِ رو قرار دارد؛ زیرا روز عرفه در آخرینِ ماهِ سالِ قمری‌ست. لذا روزه‌ی روز عرفه، کفاره‌ی گناهانِ دو سال می‌باشد.

هم‌چنین از رسول‌اللهr درباره‌ی روزه‌ی روزِ عاشورا سؤال شد؛ فرمود: «کفاره‌ی گناهان سال گذشته است». لذا اجر و ثوابِ روزه‌ی آن، از پاداشِ روزه‌ی عرفه کم‌تر می‌باشد. با این حال شایسته است که انسان، هم روز عاشورا (=دهم محرم) را روزه بگیرد و هم روزِ تاسوعا یا نُهُم محرم را؛ زیرا پیامبرr فرمود: «اگر سالِ آینده زنده باشم، حتماً روز تاسوعا (=نُهم محرم) را نیز روزه می‌گیرم». پیامبرr فرمان داده است که برای مخالفت با یهودیان، روز قبل یا بعد از عاشورا را نیز روزه بگیریم؛ زیرا عاشورا، روزی‌ست که الله متعال در آن، موسی و پیروانش را نجات داد و فرعون و فرعونیان را غرق کرد؛ از این‌رو یهودیان به‌شکرانه‌ی این نعمت بزرگ که الله متعال سپاهیان خود را نجات داد و سپاهیان شیطان را به هلاکت رساند، این روز را روزه می‌گرفتند. پیامبرr پس از هجرت به مدینه، مشاهده کرد که یهودیان روز عاشورا را روزه می‌گیرند؛ سببش را از آنان پرسید. گفتند: عاشورا، روزی‌ست که الله متعال موسیu و قومش را نجات داد و فرعون و فرعونیان را غرق کرد؛ لذا این روز را به‌شکرانه‌ی این نعمت روزه می‌گیریم. رسول‌اللهr فرمود: «فَنَحْنُ أَحَقُّ وَأَوْلَى بِمُوسَى مِنْکُمْ»؛([2]) یعنی: «ما، از شما به موسی سزاوارتر و نزدیک‌تریم». آری؛ پیامبرr و صحابه# و دیگر مؤمنان این امت، به پیامبران گذشته نزدیک‌ترند؛ همان‌گونه که الله متعال می‌فرماید:

    ﴿إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِیمَ لَلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِیُّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۗ وَٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٦٨     [آل عمران: ٦٨] 

سزاوارترین مردم به ابراهیم، کسانی هستند که از او پیروی کردند و (نیز) این پیامبر و آنان که ایمان آورده­­اند. و الله یار و کارساز مومنان است.

لذا رسول‌اللهr، از یهود به موسیu سزاوارتر است؛ زیرا یهودیان به موسی، عیسی و محمد علیهم‌السلام کفر ورزیدند. بنابراین رسول‌اللهr روز عاشورا روزه گرفت و مردم را به روزه‌ی آن فرمان داد و برای مخالفت با یهود که تنها روز عاشورا را روزه می‌گیرند، امر فرمود که روز قبل یا بعد از عاشورا را نیز با آن، روزه بگیریم؛ یعنی: روزهای نهم و دهم محرم یا روزهای دهم و یازدهمِ این ماه. از این‌رو برخی از علما مانند ابن‌القیم/ روزه‌ی عاشورا را در سه مورد تقسیم‌بندی کرده‌اند:

1-  این‌که هم عاشورا و هم تاسوعا را روزه بگیریم؛ در این سه مورد، این گزینه از همه برتر است.

2-  این‌که هم عاشورا و هم روز یازدهم محرم را روزه بگیریم؛ این مورد، نسبت به گزینه‌ی نخست، فضیلتِ کم‌تری دارد.

3-  این‌که فقط عاشورا را روزه بگیریم؛ برخی از علما روزه گرفتنِ عاشورا به‌تنهایی را مکروه دانسته‌اند؛ زیرا رسول‌اللهr به مخالفت با یهود دستور داده است. و شماری دیگر از علما، گفته‌اند که ایرادی ندارد.

از دیگر روزه‌های سنت، روزه گرفتنِ شش روز از ماه شوال است؛ همان‌گونه که در حدیث ابوایوب انصاریt آمده که پیامبرr فرمود: «هرکه ماه رمضان را روزه بگیرد و سپس شش روز از ماه شوال را نیز روزه بدارد، گویا همه‌ی سال را روزه گرفته است». علما در توضیح و تفسیر این حدیث گفته‌اند: سببش، این است که پاداش هر نیکی ده برابر است؛ لذا ماه رمضان با ده ماه برابری می‌کند و شش روز شوال با شصت روز که معادلِ دو ماه می‌باشد. بنابراین سنت است که انسان پس از تمام کردن روزه‌ی رمضان، شش روز از شوال را هم روزه بگیرد. البته باید دانست که اگر کسی، از روزه‌ی رمضان، قضایی دارد، باید ابتدا قضاییِ آن‌را به‌جا بیاورد و سپس شش روزِ شوال را روزه بگیرد؛ و گرنه از این اجر و ثواب بزرگ، برخوردار نمی‌شود؛ زیرا رسول‌اللهr فرمود: «هرکه ماه رمضان را روزه بگیرد و سپس شش روز از ماه شوال را نیز روزه بدارد، گویا همه‌ی سال را روزه گرفته است». لذا کسی که بیست و نه یا بیست و هشت روز از رمضان را روزه گرفته است، ابتدا باید قضاییِ آن را ادا کند و سپس شش روز به نیت روزه‌ی سنت، روزه بگیرد تا از پاداش یک سال روزه برخوردار شود. گفتنی‌ست: فرقی نمی‌کند که یک روز پس از عید فطر، روزه‌ی شوال را آغاز کنید یا دو یا سه روز بعد؛ هم‌چنین تفاوتی ندارد که این شش روز را پُشت سر هم روزه بگیرید یا به صورت پراکنده؛ اما اگر کوتاهی کنید و ماه شوال تمام شود، چنین ثوابی به شما نمی‌رسد؛ مگر این‌که این تأخیر به‌سبب عذری مانند بیماری یا مسافرت یا عادت ماهانه برای زنان باشد، نه از روی سهل‌انگاری؛ لذا کسی که به عذر شرعی نمی‌تواند شش روز از شوال را روزه بگیرد و قضایش را در ماه ذی‌قعده ادا می‌کند، امید است که از این ثواب برخوردار شود. والله اعلم.

***




([1]) صحیح مسلم، ش: 1164.

([2]) صحیح بخاری، ش: (3943، 4737)؛ و مسلم، ش: 1130 به‌نقل از ابن‌عباس رضی‌الله‌عنهما.