از دعاهای عظیمی که پیامبرr تشویق میکرده کسی که به رختخوابش میرود بر آن مداومت ورزیده و بدان توجه نماید ذکری است که در صحیح مسلم از ابوهریره t روایت شده که گفته: رسول اللهr به ما فرمان میداد که هرگاه به رختخوابمان رفتیم بگوییم: «اَللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَوَاتِ، وَ رَبَّالْأَرْضِ، وَ رَبَّالْعَرْشِ الْعَظِیمِ، رَبَّنَا وَ رَبَّ کُلِّ شَیْءٍ، فَالِقَ الْحَبِّ وَ النَّوَی، وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاهِ وَ الإِنْجِیِلِ وَ الْفُرْقَانِ، أَعُوذُبِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا، اَللَّهُمَّ أَنْتَ الأَوَّلُ فَلْیَسْ قَبْلَکَ شَیْءٌ، وَ أَنْتَ الآخِرُ فَلَیْسَ بَعْدَکَ شَیْءٌ، وَ أَنْتَ الظَّاهِرُ فَلَیْسَ فَوْقَکَ شَیْءٌ، وَ أَنْتَ البَاطِنُ فَلَیْسَ دُونَکَ شَیْءٌ، اِقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ، وَ أْغْنِنَا مِنْ الْفَقْرِ: خدایا، ای پروردگار آسمانها و پروردگار زمین و پروردگار [و صاحب] عرش عظیم، ای پروردگار ما و پروردگار همه چیز، ای شکافنده [و رویانندهی] دانه و هسته، و ای نازلکنندهی تورات و انجیل و قرآن، از شرّ هر جنبندهای که زمامش در دست تو است به تو پناه میآورم، تو نخستین هستی و پیش از تو چیزی نبوده است و تو آخرین هستی، و بعد از تو چیزی وجود نخواهد داشت، تویی ظاهر و چیزی بالاتر از تو نیست، و تویی باطن و هیچ چیزی پایینتر از تو وجود ندارد، بدهیهای ما را ادا کن و ما را از فقر بینیاز گردان»[1].
این دعا، دعایی عظیم است برای شخص مسلمان بهتر است که هر شب به هنگام رفتن به رختخوابش آن را خوانده و بر آن مداومت ورزد، این دعا دربرگیرنده توسلهایی عظیم به خداوند است. توسل به ربوبیّت و پروردگاری او بر هر چیزی، ربوبیتش بر هفت آسمان و هفت زمین[2] و عرش عظیم، و توسل به فرو فرستادن کلام عظیم و وحی روشنگرش؛ که آدمی را در کنف حمایت خود گیرد و با عنایتش از او مراقبت کند و او را از تمامی شرور حفاظت نماید، و [همچنین این دعا] دربرگیرنده توسل به خداوند با برخی نامهای والایش است که بیانگر کمال و جلال و عظمت و احاطه خدا بر هر چیزی است برای اینکه قرضها و وامهای او را ادا کند و او را از فقر و تنگدستیاش رها نماید.
اینکه میگوید: «اَللَّهُمَ رَبَّ السَّمَوَاتِ، وَرَبَّ الأَرْضِ، وَرَبَّالْعَرْشِالْعَظِیمِ» یعنی: ای آفریننده و پدیدآورنده و به وجودآورنده این کائنات عظیم از نیستی و عدم. به خاطر عظمت و بزرگی این آفریدهها و کثرت نشانههای روشن و مفاهیم تابناکشان بر کمال آفریننده و عظمت ابداعکننده آنها، به طور خاص از آنها نام برده شده است والاّ همه مخلوقات، کوچک و بزرگ، ریز و درشتشان دربردارنده دلیلی روشن بر کمال خالق سبحان است.
وفی کلِّ شیء له آیه |
|
تدل علی انه الواحد |
در هر چیزی برای او نشانهای است که بیانگر یکتایی و بیهمتایی اوست.
به همین خاطر به دنبال این دعا میگوید: «رَبَّنَا وَرَبَّ کُلِّ شَیْءٍ» و این تعمیم بعد از تخصیص است تا چنین گمان نرود که مسأله فقط مربوط به مواردی است که از آنها نام برده شده است.
اینکه میگوید: «رَبَّ الْعَرْشِ العَظِیمِ» بیانگرعظمت عرش است و اینکه عرش بزرگترین آفریده است. در حدیث به نقل از پیامبرr آمده است که ایشان فرمودند: «عظمت کرسی در مقایسه با عرش همچون حلقهای از آهن است که در بیابانی بزرگ از زمین انداخته شده باشد»[3]. وقتی که این آفریده از این عظمت و بزرگی و ظرفیت برخوردار باشد حال آفریننده و پدیدآورندهاش چگونه است؟
اینکه میگوید: «فَاِلقَ الْحَبِّ وَالنَّوَی» فالق (شکافنده) از فَلْق به معنی شکاف و ترک است، یعنی: کسی که دانهی غذا و هستهی خرما و... را میشکافد تا از دل آن درختان و کشتزارها را بیرون کشد، بیتردید گیاهان یا عبارتند از درختان که اصل آنها از هسته میوه است، یا عبارتند از مزارع و کشتزارها که اصل آنها از دانههاست. این خداوند سبحان است که به خاطر کمال قدرت و نوآوری در آفرینش این هسته و دانه خشک را که همچون سنگی است که رشد نکرده و فزونی نمییابد، میگشاید. هسته و دانه شکافته شده و مزارع وسیع و درختان بزرگ از آن سربرمیآورند، در این دگرگونی نشانهای تابناک بر کمال پدیدآورنده نوپرداز و عظمت خالق سبحان وجود دارد، خداوند میفرماید:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلۡحَبِّ وَٱلنَّوَىٰۖ یُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَمُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتِ مِنَ ٱلۡحَیِّۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ ٩٥﴾ [الأنعام: 95].
«خداوند شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده بیرون میآورد و بیرونآورنده مرده از زنده است. این است خداوند، پس [از حق] به کجا برگردانده میشوید؟».
اینکه در این دعا میگوید: «وَمُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ وَالْفُرْقَانِ» دربرگیرندهی توسل به خدا به واسطهی این کتابهای عظیمی است که فرو فرستاده و مشتمل بر هدایت آدمیان و رستگاری و خوشبختیشان در دنیا و آخرت است. به طور خاص از این سه کتاب نام برد چرا که بزرگترین کتابهایی هستند که خداوند آنها را فرو فرستاده است، نام آنها را براساس ترتیب زمانی نازل شده بیان کرده است، ابتدا تورات را نام برده که بر موسیu نازل شده، سپس از انجیل یاد کرده که بر عیسیu نازل گردیده، سپس از فرقان -یا همان قرآنکریم- که بر محمدr نازل شده، نام برده شده است.
این مطلب بیانگر آن است که این کتابها کلام خداوندند و از سوی او فرو فرستاده شدهاند و غیرمخلوق میباشند و به همین خاطر در این دعا میان آنها تفاوت قائل شد. درباره مخلوقات گفت: «رَبَّ» و «فَالِقَ»، و در خصوص کلام خداوند و وحی او گفت: «مُنْزِلَ»، این مطلب ردّی است بر نظریه اهل بدعت و هوی. یعنی کسانی که میگویند کلام خداوند مخلوق است، خدا بسیار والاتر است از آنچه میگویند، او پاک و منزه بوده و از آنچه او را وصف میکنند بسی برتر است.
پس از بیان این توسلهای عظیم میگوید: «أَعُوذُبِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا» این آغاز بیان خواسته و نیاز و حجت آدمی از پروردگارش است، اینکه میگوید: «أَعُوذُبِکَ» یعنی: به تو پناه آورده و متوسل شده و متمسک میشوم «من شر کل دابة أنت آخذ بناصیتها» «دَابَّة» یعنی هر جنبندهای که بر روی زمین حرکت کند و تمامی موجوداتی که بر روی شکمشان میخزند و یا بر روی دو و یا چهار پا حرکت میکنند را شامل میشود، خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَآبَّةٖ مِّن مَّآءٖۖ فَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ بَطۡنِهِۦ وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ رِجۡلَیۡنِ وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰٓ أَرۡبَعٖۚ یَخۡلُقُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٤٥﴾
[النور: 45].
«و خداوند هر جانوری را از آب آفریده است که برخی از آنهاست که بر شکم خویش میخزند و برخی از آنهاست که بر روی دو پا راه میروند. و برخی از آنهاست که بر روی چهارپا راه میروند. خداوند هر چه میخواهد میآفریند. بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست».
اینکه میگوید: «انت آخذ بناصیتها» بیانگر آن است که همه آفریدهها تحت استیلا و قدرت خداوندند، و او زمامشان را در دست دارد و بر انجام چنین کاری تواناست، هر آنگونه که بخواند در آن دخل و تصرف کرده و بر اساس آنچه اراده کند بر آن حکم میکند.
خداوند متعال به نقل از هود u میفرماید:
﴿إِنِّی تَوَکَّلۡتُ عَلَى ٱللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمۚ مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِیَتِهَآۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٥٦﴾ [هود: 56].
«من بر خداوند، پروردگارِ خود و پروردگار شما توکل کردهام. هیچ جنبندهای نیست مگر آنکه او [خداوند] بر هستیاش چیره است. به راستی پروردگارم [در حقّ مملوکانش] بر راه راست است».
سپس در مقام توسّل به خدا با برخی از نامهای نیکو و صفات والایش میگوید: «اَللَّهُمَّ أَنْتَ الأَوَّلُ فَلَیسَ قَبْلَکَ شَیْءٌ، وَأَنْتَ الآخِرُ فَلَیْسَ بَعْدَکَ شَیْءٌ، وَأَنْتَ الظَّاهِرُ فَلَیْسَ فَوْقَکَ شَیْءٌ، وَأَنْتَ البَاطِنُ فَلَیْسَ دُونَکَ شَیْءٌ» این مطلب بیانگر نخستین بودن خداوند و اینکه او پیش از هر چیزی بوده، و ابدیت او و بقا و ماندگاریش پس از هر چیزی، و علّو او بر آفریدههایش و استقرارش بر عرش، و تفوق او است. همچنین بیانگر آن است که او آشکاری است که چیزی فراتر از او نیست، و اینکه به آفریدههایش نزدیک بوده و بر آنان احاطه دارد و پنهانی است که چیزی پایینتر از او نیست. محور این نامهای چهارگانه بر بیان احاطه پروردگار است، این احاطه به دو شیوه است: 1- از لحاظ زمان 2- از لحاظ مکان، نامهای الاول و الآخر خداوند بیانگر احاطه زمانی و نامهای الظاهر و الباطن او بیانگر احاطهی مکانی خداوند هستند. این مستلزم تفسیر پیامبرr است و تفسیری کاملتر از تفسیر او وجود ندارد.
اینکه میگوید: «اِقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ، وَأْغْنِنَا مِنْ الْفَقْرِ» طلب و درخواست برآورده شدنشان از سوی خدا، بعد از بیان آن توسل جستنها است.
اینکه میگوید: «اِقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ» یعنی: به جای ما حقوق خداوند و حقوق بندگان از همه نوع را بپرداز، این جمله بیانگر تبری جستن آدمی از نیرو و قدرت و توان خود است، و اینکه هیچ قدرت و توانی ندارد مگر به واسطه قدرت و توانی که خداوند بلندمرتبه به او ارزانی میدارد.
این که میگوید: «وَأْغْنِنَا مِنْ الْفَقْرِ»، غنا همان بینیازی است، و فقر یعنی تهی بودن از نعمت، فقیر کسی است که حداقل گذران خود را دارد یا اصلاً چیزی ندارد.
واضح است که بدهکاری و فقیری هر دو غم و اندوهی عظیماند که گاه آدمی را دچار بیخوابی و بدخوابی میکنند، وقتی که آدمی با این توسل جستنهای والا به خداوند پناه برده و از او طلب یاری و کمک نماید در این هنگام جان و روحش آسوده و آرام گشته، و قلبش راحت و خرسند میگردد، چرا که او [حل] مشکل و دغدغهاش را به کسی سپرده که زمام امور و کلیدهای آسمانها و زمین در دست اوست، و به کسی پناه برده که چون اراده چیزی را نماید کافی است بگوید: «شو»، آن چیز صورت میپذیرد، و چگونه قلب آرام نگیرد در حالی که به کسی متوسل شده که این جایگاه و مقام اوست؟
از دیگر اذکار عظیمی که نبیاکرمr به هنگام خوابیدن و بیدار شدن به طور مرتب آن را انجام میداده ذکری است که امام بخاری در صحیحاش به نقل از حذیفه بن یمان t آورده که گفته: هنگامی که پیامبرr میخواست بخوابد میفرمود: «بِاسْمِکَ اَللَّهُمَّ أَمُوتُ وَ أَحْیَا: خداوندا با نام تو میمیرم و با نام تو زنده میشوم». و زمانی که از خواب بیدار میشد، میفرمود: «الحمد لله الَّذِی أَحْیَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَیْهِ النُّشُورُ: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که ما را پس از آنکه میراند، زنده کرد و بازگشت ما به سوی اوست»[1]. و در روایتی دیگر: «وقتی پیامبرخداr به بسترش میرفت»[2].
اینکه میفرماید: «بِاسْمِکَ اَللَّهُمَّ»، یعنی: با نام تو یا الله، باء در اینجا معنای استعانت و یاری میدهد، و معنای آن چنین است: با استعانت و یاری از تو میخوابم در حالی که خواهان حفظ و مراقبت توأم، و به حمایت و سلامت و عافیت از سوی تو امیدوارم.
اینکه میفرماید: «أَمُوتُ وَأَحْیَا» یعنی: من در این حال نامت را به یاد آورده و ذاکرم، و با یاد نام تو زنده شده و با یاد آن میمیرم، بیان این جمله اشاره به این مطلب است که فرد مسلمان به هنگام خواب و بیداری و در تمامی امور زندگیش یک چشم برهم زدن هم از ذکر و یاد پروردگارش بینیاز نیست، حال این اوست که به هنگام خواب کارهایش را با یاد خدا به پایان میرساند و به هنگام بیدار شدن اولین کارش یاد خداست، سپس او در هر زمانی بر یاد خدا مداومت میورزد، با یاد خدا زنده شده و با یاد او میمیرد و با یاد او در روز قیامت برانگیخته میشود.
اینکه به هنگام خواب میگوید: «بِاسْمِکَ اَللَّهُمَّ أَمُوتُ» نشاندهندهی آن است که خواب، مرگ و وفات نامیده میشود، هر چند که در این حالت زندگی در آن وجود دارد، از جمله خداوند میفرماید:
﴿ٱللَّهُ یَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِینَ مَوۡتِهَا وَٱلَّتِی لَمۡ تَمُتۡ فِی مَنَامِهَاۖ فَیُمۡسِکُ ٱلَّتِی قَضَىٰ عَلَیۡهَا ٱلۡمَوۡتَ وَیُرۡسِلُ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّىۚ﴾ [الزمر: 42].
«خداوند ارواح را به هنگام مرگ انسانها و در وقت خواب انسانها برمیگیرد. ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنان را صادر کرده است نگاه میدارد، و ارواح دیگری را [که هنوز صاحبانشان اجلشان فرا نرسیده به تن] بازمیگرداند تا سرآمد معیّنی».
و به همین خاطر در ادامه و تکمیل این حدیث به هنگام بیدار شدن میگوید: «الحمد لله الَّذِی أَحْیَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا» اشاره میکند به خواب که بر آدمی واجب است [و بخشی از زندگی اوست]. فرد خوابیده شبیه مرده است، چرا که حرکت در او متوقف شده، و قدرت تشخیص از بین میرود، و به همین خاطر تکلیف از او ساقط میگردد تا اینکه از خواب بیدار گردد.
خواب نشانهای از نشانههای عظیم خداوند است که بیانگر کمال و عظمت خالق سبحان و شایستگیاش جهت عبادت است که کسی جز او چنین شایستگی را ندارد، خداوند سبحان زنده جاویدی است که نمیمیرد، و چرت و خواب او را فرا نمیگیرد، خداوند میفرماید:
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦ مَنَامُکُم بِٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱبۡتِغَآؤُکُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَسۡمَعُونَ ٢٣﴾ [الروم: 23].
«و از نشانههای [قدرت و عظمت] خدا، خواب شما در شب و روز است، و تلاش و کوششتان برای [کسب و کار و] بهرهمندی از فضل خدا. قطعاً در این [امور] دلایلی است برای کسانی که گوش شنوا داشته باشند».
همچنین از دیگر نشانههای رحمت الهی بر بندگانش آن است که زمانی را برای استراحت و آسایش آنان اختصاص داده است همچنان که میفرماید:
﴿وَمِن رَّحۡمَتِهِۦ جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ لِتَسۡکُنُواْ فِیهِ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٧٣﴾ [القصص: 73].
«و از رحمت خود شب و روز را برایتان مقرر داشت تا در آن [شب] آرام گیرید و تا [در روز] از فضل او [روزیِ خویش] بجویید و باشد که سپاس بگزارید».
از جمله درسهای آموزنده و عظیم خواب این است که یادآوری مرگ به آدمی است. مرگی که پایان [فرصت] هر انسانی است و فرجام هر زندهای است جز زنده جاویدی که نمیمیرد، و در بیدار شدن از خواب نشانه است بر قدرت خداوند سبحان بر برانگیختن اجساد بعد از مرگشان و زنده کردنشان بعد از وفاتشان و به همین خاطر به هنگام بیدار شدن میگوید: «الحمد لله الَّذِی أَحْیَاَنا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَیْهِ النُّشُور» نشور همان برانگیخته شدن روز قیامت و زنده شدن پس از مرگ است، لذا بیدار شدن دوباره پس از خواب -که همان مرگ است و پیشتر بیان شد- توجه دادن به اثبات برانگیخته شدن بعد از مرگ در روز قیامت است همان روزی که مردمان در پیشگاه پروردگار جهانیان برپا میایستند. در ادب المفرد از براء بن عازب روایت شده که رسول اللهr هرگاه میخواست بخوابد، دستش را زیر گونه راستش مینهاد و میفرمود: «اَللَّهُمَّ قِنِی عَذَابَکَ یَوْمَ تَبْعَثُ عِبَادَکَ» «خداوندا، مرا در روزی که بندگانت را برمیانگیزی از عذابت در امان دار»[3].
اینکه میگوید: «الحمد لله الذی أحیانا بعد ما اماتنا» یعنی خداوند را به خاطر این نعمت عظیم و فضل بزرگ که زنده کردن بعد از مردن یعنی: بیدار کردن بعد از خواب است، حمد و ستایش میکند. واضح است که آدمی به هنگام خواب از بهره بردن از این زندگی و توانایی بر انجام عبادات بازمانده و متوقف میشود و هنگامی که بیدار میشود این مانع از او مرتفع میگردد، لذا او خداوند را به خاطر این هدیه و انعام ستایش کرده و به خاطر این عطا و بزرگداشت شکر میکند.
از جمله نکات زیبایی که به تمامی در ارتباط با این مفهوم بوده و کاملا با آن منطبق است حدیثی است که امام بخاری و امام مسلم از ابوهریره t روایت کردهاند که گفت: پیامبرخداr فرمود: هرگاه یکی از شما به بستر خوابش رفت باید ابتدا بسترش را با کنارهی لباسش بتکاند، زیرا نمیداند بعد از اینکه آن را ترک کرده چه چیزی در آن داخل شده است، سپس بگوید: «بِاسْمِکَ رَبِّی وَضَعْتُ جَنْبِی وَبِکَ أَرْفَعُهُ، إِنْ أَمْسَکْتَ نَفْسِی فَارْحَمْهَا، وَإِنْ أَرْسَلْتَهَا فَاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ: پروردگارا، با نام تو پهلویم را بر بستر میگذارم [و به خواب میروم و] به خواست تو [بیدار میشوم] و پهلویم را از بستر بلند میکنم، اگر [در خواب] جانم را گرفتی آن را مورد رحمت خود قرار ده، و اگر آن را به من بازگرداندی که از آن محافظت فرما، همانطوری که از بندگان صالحت محافظت مینمایی»[4].
حدیثی شبیه این را امام مسلم در صحیحاش از عبدالله بن عمر ب روایت کرده که: او به مردی سفارش نمود که وقتی برای خوابیدن به بستر خوابش رفت بگوید: «اَللَّهُمَّ أَنْتَ خَلَقْتَ نَفْسِی، وَ أَنْتَ تَوَفَّاهَا، لَکَ مَمَاتُهَا وَ مَحْیَاهَا، إِنْ أَحْیَیْتَهَا فَاحْفَظْهَا، وَ إِنْ أَمَتَّهَا فْاغْفِرْلَهَا، اَللَّهُمَّ أَسْأَلُکَ الْعَافِیَهَ: خداوندا، تو جان مرا آفریدهای و خود تو هم آن را میگیری [و میمیرانی]، مرگ و زندگی آن در دست تو است؛ اگر آن را زنده گذاشتی پس از آن محافظت بفرما، و اگر آن را میراندی، آن را بیامرز، خداوندا، من از تو عافیت درخواست مینمایم».
آن مرد به او گفت: آیا این دعا را از عمر t شنیدهای؟ عبدالله گفت: این را از کسی بهتر از عمرt شنیدهام، از رسول اللهr شنیدم»[5].
این احادیث به روشنی بیانگر آنند که روح آدمی در دست خداوند است، اوست که آن را از عدم پدید آورده و بعد از آنکه نبوده آن را میآفریند و هم اوست که اگر بخواهد در حال خواب آدمی آن را میگیرد و شخص در زمره مردگان قرار میگیرد، و اگر بخواهد آن را بازپس میفرستد و بدین ترتیب آدمی در قید حیات باقی میماند، و به همین خاطر میگوید: «لک مماتها ومحیاها» یعنی: مرگ و زندگیش در دست توست و تحت تصرف و تدبیر تو قرار دارد و کسی جز تو توان چنین چیزی را ندارد، توای که زنده میکنی و توای که میمیرانی، و تو بر انجام هر کاری توانایی.
به همین خاطر در این موقعیت برای فرد مسلمان مقرر شده که اگر برای او ماندن و زندگی را رقم زده است از پروردگارش بطلبد که او را حفظ کند، و اگر برای او مرگ را رقم زده است از پروردگارش رحمت و بخشش را بطلبد، در حدیث ابوهریرهt گفت: «اگر [در خواب] جانم را گرفتی آن را مورد رحمت خود قرار ده، و اگر آن را به من بازگرداندی که از آن محافظت فرما، همانطوری که از بندگان صالحت محافظت مینمایی» و در حدیث ابن عمرب گفت: «اگر آن را زنده گذاشتی پس از آن محافظت بفرما، و اگر آن را میراندی، آن را بیامرز».
همچنان که شایستهی فرد مسلمان است هنگامی که به رختخوابش میرود سرانجام و فرجامش را یادآور شود، همچنین شایسته اوست که نعمت خداوند را بر خود در طول روزهایی که پشت سر نهاده به یاد آورد نعمتهایی همچون غذا و نوشیدنی و مسکن و تندرستی و عافیت، و خدا را به خاطر آنها ستایش کرده و شکرگزاری نماید.
به همین خاطر در صحیح مسلم از انس بن مالکt روایت شده که هرگاه رسولخداr به بستر خواب میرفت، میفرمود: «الحمد لله الَّذِی أَطْعَمَنَا وَسَقَانَا، وَکَفَانَا وَآوَانَا، فَکَمْ مِمَّنْ لاَ کَافِیَ لَهُ وَلاَ مَؤْوِیَ: سپاس و ستایش شایسته خدایی است که به ما طعام و آب داد و ما را کمک کرد و پناه و جای داد چه بسیار کسانی که هیچ کمککننده و پناهدهندهای ندارند».
بر این اساس وقتی که فرد مسلمان به رختخوابش میرود شایسته است که دو موضوع را یادآور شود:
1- روزهایی را که سپری نموده و آنگاه خداوند را به خاطر تندرستی و عافیت و غذا و نوشیدنی و مسکن و دیگر نعمتهایی که در آن روزها برایش فراهم نموده شکرگزاری نماید.
2- زمانهایی را که پیش رو دارد، که او در آنها میان دو امر قرار گرفته: یا اینکه روحش پس گرفته میشود و او را خداوند میطلبد که اگر چنین است او را مورد بخشش و رحمت خود قرار دهد یا باز فرصت زندگی در اختیار او قرار داده میشود لذا او در این حال از خداوند میطلبد که از او محافظت نماید همچنان که از بندگان صالحش محافظت میفرماید.
پیامبر اکرمr فرد مسلمان را آنگاه که به رختخوابش میرود تا بخوابد به تعدادی از آداب عظیم و صفات والا راهنمایی کرده است. آدابی که با رعایت آنها و توجه بدانها آثار متعدد نیکویی حاصل میگردد از جمله این آثار: آرامش و سکون و راحتیش در خواب، و سالم ماندنش از شرور و آفات است و اینها سبب میشوند تا صبح با روحیهای شاداب، و همتی عالی، و انرژی و حرکت و خیر[خواهی] از خواب برخیزد. از جمله در صحیحین از براء بن عازب ب روایت شده که گفت: رسول اللهr به من فرمودند: «هنگام رفتن به بستر خوابت، همانطوری که برای نماز وضو میگیری، وضو بگیر و سپس بر پهلوی راستت دراز بکش و بگو: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ وَ وَجَّهْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ، وَ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ، وَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَیْکَ، رَغْبَهً وَ رَهْبَهً إِلَیْکَ، لاَ مَلْجَأَ وَ لاَ مَنْجَا مِنْکَ إِلاَّ إِلَیْکَ، آمَنْتُ بِکِتَاِبکَ الَّذِی أَنْزَلْتَ، وَ بِنَبِیِّکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ: خداوندا، خودم را به تو تسلیم نمودم و رویم را به سوی تو متوجه نمودم و امورم را به تو واگذار کردم، و تو را پشتیبان خودم قرار دادم؛ زیرا به [خیر] تو تمایل و امید دارم و از [عذاب] تو میترسم، هیچ مَلْجأ و پناهی از عذاب تو نیست به جز پناه خود تو، من به کتابی که نازل نمودهای و به پیامبری که فرستادهای ایمان دارم.» که اگر [بعد از گفتن این کلمات در آن شب] از دنیا بروی بر فطرت سالم و بر دین اسلام مردهای، و این کلمات را آخرین سخن خود قرار ده (یعنی بعد از گفتن آنها سخن دیگری بر زبان نیاور). براء میگوید: این دعا را تکرار کردم که به خاطر بسپارم و گفتم: «آمَنْتُ بِرَسُولِکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ». آن حضرت فرمود: نه، «وَبِنَبِیِّکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ»[1].
این حدیث عظیم مشتمل بر برخی از آدابی است که برای فرد مسلمان پسندیده است به هنگام خوابیدنش آنها را انجام دهد و بر آن مداومت ورزد، اولین نکتهای را که رسول اللهr برای کسی که به رختخوابش میرود راهنمایی میکند این است که همچون وضوی نماز وضو بگیرد و این بدین خاطر است که به هنگام خواب بر بهترین حالتش باشد که همان طهارت و پاکیزگی است و وقتی که به هنگام خواب خدا را یاد میکند با پاکیزگی او را یاد کند که این حالت بهترین و کاملترین حالت برای مسلمان به هنگام یاد خداست. سپس رسول اللهr توصیه کرده که فرد مسلمان بر پهلوی راستش بخوابد که این بهترین حالت فرد مسلمان در حالت خواب میباشد. سپس راهنمایی فرموده r که فرد مسلمانی که در این بهترین حالت قرار گرفته مناجات با پروردگارش را با این دعای عظیم که رسول الله r آموزش داده، آغاز نماید.
از جمله مواردی که شایسته فرد مسلمان است در همچون موقعیتی بدان توجه نماید این است که در مفاهیم دعاها و اذکار مأثور بیندیشد تا این کار موجب گردد که در مناجات با پروردگارش و به هنگام به فریاد خواندن او به بهترین صورت این کار را انجام دهد.
وقتی که در این دعای عظیم وارد شده در این حدیث میاندیشیم میبینیم که این دعا دربردارنده بهره فراوانی از مفاهیم ارجمند و معانی والاست بهتر است که فرد مسلمان به هنگام خوابش این معانی را مرور کند. اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ» یعنی: خداوندا من به تمامی راضیام که تسلیم خواست تو باشم، آنگونه که میخواهی در آن تصرف نما و هر آنگونه که میخواهی -آن را بازپسگیری یا به نزد من بازگردانی- بر آن فرمانبران، این تویی که کلید آسمانها و زمین در دست اوست، و پیشانی بندگان همگی در قبضه قضا و قدر توست و آنگونه که بخواهی بر آنان حکم رانده و فرمان میدهی کسی نمیتواند تقدیر تو را رد کند و تغییردهندهای برای حکم تو نیست.
اینکه میفرماید: «وَفَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ» یعنی: همه امورم را به تو واگذار کردم، بیان این جمله به معنای اعتماد به خداوند و توکل کامل بر اوست، چون که آدمی جز به کمک و یاری او تاب و توان هیچ کار و تحوّلی را ندارد.
اینکه میفرماید: «وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَیْکَ» یعنی: تو را پشت و پناه خود کردم. چرا که میدانم جز تو پشتیبانی که بتوان با او قوی گشت، وجود ندارد، فقط حمایت تو سودمند است، بیان این جمله اشارهای است به نیازمندی آدمی به خداوند در تمامی امورش؛ خواب، بیداری، حرکت، سکون و دیگر احوالش.
اینکه میفرماید: «رَغْبَةَ وَرَهْبَةَ إِلیکَ» یعنی: من تمامی سخنان پیشین را میگویم در حالی که امیدوار بوده و میترسم، یعنی: امیدوارم، امیدواری کامل به احسان و لطف گسترده تو و نعمتها و بخششهای عظیم تو، و از تو و هر آنچه که موجب غضب تو گردد، میترسم. این همان مقام و مرتبه پیامبران و بندگان نیکوکار خداوند است که در دعایشان بیم و امید هر دو را با هم دارند، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَیَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَکَانُواْ لَنَا خَٰشِعِینَ ٩٠﴾
[الأنبیاء: 90].
«بیگمان آنان به نیکوکاری میشتافتند و ما را با امید و بیم [به دعا] میخواندند و برای ما فروتن بودند».
سپس پیامبرr در [ادامهی] این دعا میفرماید: «لاَ مَلَجَأَ وَلاَ مَنْجی مِنْکَ إِلاَّ إِلَیْکَ» یعنی: هیچ پناهگاه و مفر و نجاتی از عقوبت تو نیست جز با پناه بردن و متوسل شدن و اعتماد به تو، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ﴾ [الذاریات: 50].
«پس به سوی خدا بگریزید».
و یا میفرماید:
﴿کَلَّا لَا وَزَرَ ١١ إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمُسۡتَقَرُّ ١٢﴾ [القیامة: 11-12].
«نه. هیچ پناهی نیست. در آن روز قرارگاهِ [انسان] به خواست پروردگار توست».
سپس فرمود: «آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذِی اَنْزَلْتَ وَبِنَبِیَّکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ» یعنی: به کتاب با عظمت تو قرآن کریم که از هیچ سو باطل بدان راه ندارد و از سوی حکیمی ستوده، فرو فرستاده شده ایمان دارم. ایمان دارم و اعتراف میکنم که قرآن وحی و فرو فرستاده توست بر بنده و فرستادهات، پیامبر ما محمدمصطفیr. این قرآن دربردارنده حق و هدایت و نور است، و همچنین به پیامبرت که تو او را فرستادهای و او محمدr بنده خدا و رسول او و برگزیدهترین آفریده اوست، و به عنوان رحمتی برای جهانیان برانگیخته شده است ایمان دارم. به او و به هر آنچه با خود آورده ایمان دارم، اوr از روی هوی و هوس سخن نمیگوید و آن [چیزی که با خود آورده] جز وحی نیست که [از سوی خدا بر او] فرستاده شده است، هر آنچه را با خود آورده است صدق و حق است.
اینکه میفرماید: «اَلَّذِی أَرْسَلْتَ» یعنی: به سوی همهی مردم به عنوان مژدهرسان و بیمدهنده و فراخواننده به سوی خداوند به حکم او و مانند چراغی روشن. پیامبرr پیام را رسانده و امانت را ادا نموده و امت را پند و اندرز داد و تا زمان مرگ در راه خدا چنان که سزاوار جهاد کردن در راه اوست جهاد کرد.
سپس پیامبرr در تبیین فضیلت این دعا و خیر عظیم آن و امتیاز مترتب بر آن میفرماید: «فَإنْ مُتَّ مُتَّ عَلَی الفِطْرة» یعنی: اگر [بعد از گفتن این کلمات در آن شب] از دنیا بروی بر فطرت سالم و بر دین اسلام [مردهای]، چرا که اسلام دین فطرت است، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیۡهَاۚ﴾ [الروم: 30].
«روی خود را خالصانه متوجه آئین [حقیقی خدا، اسلام] کن. این سرشتی است که خداوند مردمان را بر آن سرشته است».
و دربرخی روایات این حدیث آمده که فرمود: «وَإِنْ أَصْبَحْتَ أَصَبْتَ خَیْراً» یعنی: اگر در آن شب نمیری در صبح خیری به دست آوردهای، به خاطر پاداش به توجه تو، به این موضوع.
پیامبرr راهنمایی فرموده که فرد مسلمان این دعا را در پایان دعاها و اذکاری که به هنگام خوابش میگوید، بیان نماید تا این کلمات پایان سخن مسلمان به هنگام خوابیدنش باشد، و به همین خاطر فرمود: «این کلمات را آخرین سخن خود قرار ده».
اینکه پیامبرr به هنگام تکرار دعا از سوی براء -که میخواست با تکرار آن در برابر پیامبرr، دعا را به خاطر بسپارد- فرمود: «نه، وَبِنَبِیِّکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ» دلیلی است بر اهمیت پای بندی به این اذکار بر حسب الفاظ بیان شده؛ چرا که این کلمات در مبنا و معنا کامل هستند.
این دعایی عظیم است. شایسته و برازنده فرد مسلمان است که به هنگام خوابش آن را بیان کرده و بر آن مداومت ورزد و در مفاهیم عظیم و معانی والای آن بیندیشد تا راه را برای تحقق وعده عظیم خداوند -برای کسی که بر آن مداومت ورزیده و مورد توجه قرار دهد- فراهم و هموار کند. از خداوند بخشنده میطلبیم که ما و شما را بر مداومت و توجه به این دعا موفق نموده و ما را بر انجام هر خیری که آن را در دنیا و آخرت دوست داشته و از آن خشنود میشود توفیق دهد.
در سنت از پیامبرr احادیثی در خصوص تشویق به قرائت دو آیهای که سوره بقره با آنها به پایان میرسد در هر شب به اثبات رسیده، و ارزش و اعتبار عظیمی برای آن بیان داشته است. در صحیحین از ابومسعود بدری t روایت شده است که پیامبرr فرمودند: «هرکس دو آیهی پایانی سوره بقره را در شب بخواند، همین دو آیه برای او کافی است»[1].
این حدیث بیانگر فضیلت قرائت هر شب این دو آیه است:
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ کُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِکَتِهِۦ وَکُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ ٢٨٥ لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَعَلَیۡهَا مَا ٱکۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢٨٦﴾ [البقرة: 285-286].
«رسولِ [خدا] به آنچه از [سوی] پروردگارش بر او فرستاده شده، ایمان آورده است و مؤمنان [هم] هر یک به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و فرستادگانش ایمان آوردهاند [و گفتند:] میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم و گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا، آمرزش تو را [میخواهیم] و بازگشت به سوی توست (۲۸۵) خداوند هیچکس را جز [به اندازه] توانش مکلّف نمیسازد. [هرکس] آنچه [از کارهای نیک] که انجام دهد، به سود اوست و [هر] آنچه [از گناهان که به عمد] مرتکب شود به زیان اوست. پروردگارا، ما را [به عقوبت آنچه] اگر فراموش یا خطا کنیم، مگیر. پروردگارا، بارِ گران را بر [عهدهی] ما منه. چنان که آن را بر [عهده] آنان که پیش از ما بودند، نهادی. پروردگارا، چیزی را که توان انجامش را نداریم بر ما تکلیف مکن و از ما در گذر و ما را بیامرز و ما را ببخشای. مولای ما تویی، ما را بر گروه کافران یاری ده».
اینها دو آیهی مهم و عظیماند که اولی نشاندهندهی ایمان پیامبر و مؤمنین به خداوند و همهی آن چیزهایی است که خداوند دستور به ایمان به آنها را داده است، و بیانگر فرمانبرداری و تسلیم و اطاعتشان در برابر خداوند درخصوص همهی دستورات و اوامر اوست، چون خداوند خبر داده که آنان به الله و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش ایمان دارند و این دربردارندهی ایمان به تمامی آن مطالبی است که خود، دربارهی خود از آن خبر داده و [یا] رسولانش دربارهی او از آن خبر دادهاند مطالبی درباره صفات و ویژگیهای کمال و جلال او، و منزه بودنش از تمثیل و تعطیل و از تمامی صفات نقص، [همچنین این آیه] دربردارندهی ایمان به فرشتگان گرامی و تمامی آنچه در وحی درباره آنان بیان شده است، میباشد از جمله بیان نامها و اوصاف و تعداد و وظایفشان، و ایمان به تمامی فرستادگان الهی u و کتابهای فرو فرستاده شده بر آنان، و مطالبی که در این کتابهاست از جمله اخبار و اوامر و نواهی موجود در آنها، و اینکه آنان میان هیچیک از رسولان الهی تفاوتی قائل نیستند، بلکه به همه پیامبران ایمان دارند و میگویند: آنچه ما را به انجامش دستور داده و یا از انجامش بازداشتهای شنیدیم و در برابر تو و دستوراتت تسلیم و فرمانبرداریم، آنان از خداوند میطلبند که تقصیرات و تخلفهایشان را مورد بخشش قرار دهد و ایمان دارند به اینکه رجوع و بازگشتشان به سوی خداوند است و خداوند در برابر کارهای خوب و بدی که انجام دادهاند آنان را مورد حسابرسی قرار داده و پاداششان را میدهد، این خلاصهای از آن چیزی است که آیه اول بدان اشاره دارد.
آیهی دوم بیان میدارد که خداوند آدمیان را به کاری مکلف نمیکند که طاقت آن را نداشته یا انجامش بر آنان سخت و سنگین باشد، بلکه تکلیفی را بر آنان مینهد که غذای روح و داروی بدن و صلاح قلب و خلوص جانهایشان در عمل به آن است، این آیه بیان میدارد که هر انسانی هر کار نیکی که انجام دهد برای خود انجام داده و هر کار بدی که بکند به زیان خود کرده است، همین که خداوند از ایمان پیامبر و مؤمنین همراه او خبر داد و اینکه آنان فرمان خدا را با شنیدن و گردن نهادن پذیرا گشتند و اینکه هر که کاری کند به زودی جزای کارش را میبیند و [بیان اینکه] آدمی در معرض کوتاهی و خطا و فراموشی است، بیان میدارد که خداوند آدمیان را فقط به قدر توانشان مکلف میسازد و به دنبال آن دعای مؤمنین را بیان میدارد که میگویند: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ...﴾ تا آخر آیات که دعاهای مبارکی در آنها آمده است، پیامبرr [در حدیثی در خصوص دعاهای این آیات] فرموده: خداوند میفرماید: «قَدْ فَعَلْتُ» یعنی: کسی که با این دعاها، دعا کند آن را میپذیرم.
در صحیح مسلم از ابوهریرهt روایت شده که رسول اللهr فرمود: «پروردگار [در پاسخ به هر بخش از این دعاها] فرمودند: آری! [دعای شما را اجابت کردم]»[2].
این دو آیه متضمن ایمان مؤمنین به خداوند و ورودشان به قلمرو طاعت و عبودیت او، و اعتراف به ربوبیت او، و نیازشان به بخشش خداوند، و اعتراف به کوتاهی در حق او، و اعتراف به بازگشت به سوی خدا، و درک این احساس که خداوند آنان را به خاطر کارهایشان بازخواست میکند، و دعا نمودن آنان به درگاه الهی، و درخواست عفو و بخشش و رحمت و پیروزی بر دشمنان است، بیشک اینها مفاهیمی والا هستند که بیانگر کمال ایمان مؤمنین و پذیرش کاملشان و خلوص فرمانبرداری و تسلیم شدنشان در برابر الله پروردگار جهانیان است.
به همین خاطر پیامبرr در حدیث پیشین بیان کرد که هرکس این دو آیه را در شب بخواند برای او کافی است، شوکانی/ میگوید: «یعنی: خواندن این دو آیه او را از قیام به تلاوت قرآن در آن شب بینیاز میسازد یا جای آن را برای او پر میکند، یا در آنچه در ارتباط با اعتقاد است و مشتمل بر مسائل ایمان و کردار به طور اجمالی است او را کفایت میکند، یا او را از هر چیز بد و ناپسند در امان میدارد، یا از شر شیاطین، یا شر انس و جن، یا شر تمامی آفات محفوظ میکند، یا او را از دستیابی به ثواب چیزی جز آن بینیاز میسازد، اشکالی ندارد که همه این موارد را هم مدنظر داشت آنچه این نظر را تایید میکند مطلبی است که در علم معانی و بیان نقل شده که حذف متعلق خبر از تعمیم میدهد. گویی گفته است: او را در برابر هر شری یا در برابر هر آنچه از آن بترسد کفایت میکند، بیتردید لطف و احسان خداوند گسترده است»[3].
ابن قیم/ در توضیح «همین دو آیه برای او کافی است» این نظر را برگزیده که: از شر هر آنچه او را بیازارد او را کفایت میکند، در کتابش الوابل الصیب میگوید: «صحیح این است که معنای این سخن یعنی: از شر هر آنچه او را بیازارد کفایت میکند، و گفته شده: او را از نماز شب، بینیاز میکند، اما سخنی [یا نظری] مهم نیست»[4].
زیبندهی شخص مسلمان است که هر شب بر تلاوت این دو آیه مداومت ورزد تا به این وعده ارزشمند دست یافته و از شر هر آنچه او را بیازارد در امان ماند، از علی بن ابیطالب t نقل است که گفت: «هیچ آدم عاقل مسلمانی را نمیبینم که بدون خواندن آیةالکرسی و آیات پایان سوره بقره بخوابد، چرا که اینها جزو گنجینه موجود در زیر عرشاند»[5].
اینکه پیامبرr میفرماید: «فَإِنَّها مِن کَنْز تحتالعرش» «اینها جزو گنجینه موجود در زیر عرشاند». به صورت مرفوع و در بیش از یک حدیث از پیامبرr به اثبات رسیده است، از جمله امام احمد در مسندش از ابوذر t روایت کرده که رسول اللهr فرمودند: «آیات پایانی سوره بقره را از گنجینه زیر عرش به من دادهاند»[6].
همچنین در مسند از عقبة بن عامر جهنی t روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «دو آیه آخر سوره بقره را بخوان چرا که آن دو از گنجینهی زیر عرش به من داده شدهاند»[7].
از جمله احادیثی که در فضیلت این دو آیه آمده حدیثی است که امام مسلم در صحیحاش از ابن عباس ب نقل کرده که گفت: «در اثنایی که جبرئیل نزد نبی خداr نشسته بود ناگهان صدای شدیدی را از بالای سر خود شنید پس سر خود را بلند کرد و گفت: این [صدا صدای] دروازهای از آسمان دنیا بود که امروز گشوده شد و جز امروز هرگز تاکنون گشوده نشده بود، از آن در فرشتهای فرود آمد. جبرئیل گفت: این فرشتهای است که به زمین فرود آمده است و جز امروز هرگز فرود نیامده بود. پس آن فرشته سلام کرد و گفت: [ای پیامبر!] شادمان باش به دو نوری که به تو داده شده و به پیامبری پیش از تو داده نشده است؛ فاتحةالکتاب و آیات پایانی سوره بقره که هرگز حرفی از آنها را قرائت نمیکنی، جز اینکه [چیزی که در آن به دعا طلب شده] از طرف خداوند به تو [و امت تو] عطا میشود»[8].
شیخ الاسلام ابن تیمیه/ میگوید: «بدان که خداوند سبحان از گنجینهی زیر عرش آیات پایانی سوره بقره را به پیامبرش محمد مصطفیr ارزانی داشت در حالی که به پیامبری پیش از او داده نشده بود، کسی که در این آیات بیندیشد و حقایق دین، و ارکان پنجگانه ایمان، و پاسخ یاوهگویان که در این آیات آمده را درک کند و همچنین آنچه از کمال نعمتهای الهی بر این پیامبرr و امتش، و محبت خداوند نسبت به اینان، و برتری دادن اینان بر دیگران را که در این آیات آمده، دریابد؛ پس این علم بر او گوارا باد»[9]. سپس [در ادامه] سخنی ارزشمند در توضیح مفاهیم آن بیان میدارد. در سخن او/ تشویق به توجه و اهتمام نسبت به این دو آیه چه از لحاظ حفظ و تلاوت و چه از لحاظ اندیشیدن و مطالعه و بررسی آنها آمده است.
عاجزانه از خداوند میطلبیم که ما و شما را در این امر خیر و در هر خیر دیگری موفق گرداند.
[1]- صحیح بخاری شماره [5009]، و صحیح مسلم شماره [808].
[2]- صحیح مسلم شماره [125].
[3]- تحفةالذاکرین [ص:99].
[4]- الوابل الصیب [ص: 156].
[5]- این مطلب را ابنکثیر در تفسیرش [1/507] نقل کرده، همچنین امام نووی در الأذکار [ص: 89] با لفظی دیگر آن را بیان نموده و گفته: اسناد این حدیث بنا به شرط بخاری و مسلم صحیح است.
[6]- المسند [5/180]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [1060] آن را صحیح دانسته است.
[7]- مسند [4/147]، و آلبانی/ در «صحیحالجامع» شماره [1172] آن را صحیح دانسته است.
[8]- صحیح مسلم شماره [806].
[9]- مجموعالفتاوی [14/129].
از جمله اذکار مهمی که مستحب است فرد مسلمان هر شب هنگام رفتن به رختخوابش آن را بخواند و بر آن مداومت ورزد خواندن آیت الکرسی است، آیهای که بزرگترین آیه در قرآنکریم است، در سنّت احادیثی آمده که بیانگر فضیلت آن است و اینکه هرکس این آیه را به هنگام رفتن به رختخوابش تلاوت کند پیوسته تا صبح از سوی خدا نگهبانی بر او گمارده شده و شیطان به او نزدیک نمیشود.
در صحیح بخاری از ابوهریره t روایت شده است که گفت: پیامبرr مرا به حفظ و مواظبت از زکات فطر مأمور کرد، شخصی پیش من آمد و شروع کرد به برداشتن مُشت مُشت از آن، او را گرفتم و گفتم: تو را پیش پیامبرr خواهم برد! گفت: من محتاج و عایلهمندم و احتیاجی سخت دارم، من رهایش کردم و صبح را به روز رساندم، پیامبرr فرمودند: «ای ابوهریره! اسیرت، دیشب چه کار کرد؟» گفتم: ای رسول خدا! از احتیاج و عیالواری شکایت کرد و من هم بر او رحم کرده و رهایش نمودم، فرمودند: «اما او به تو دروغ گفته و به زودی بازمیگردد»، به دلیل فرمودهی پیامبرr دانستم که بازمیگردد و منتظر او ماندم، دوباره بازگشت و با دست خرما برمیداشت -... در ادامه حدیث میگوید-: او را گرفتم -یعنی در سومین بار- و گفتم: تو را پیش پیامبرr خواهم برد، این بار، بار سوم، آخرین بار توست که گمان میبری باز نمیگردی و سپس بازمیگردی! گفت: مرا به حال خود بگذار که من کلماتی به تو یاد میدهم که خداوند به وسیله آنها به تو نفع میرساند، گفتم: آنها چیستند؟ گفت: هر وقت به رختخواب رفتی، آیة الکرسی را بخوان:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُۚ﴾ [البقرة: 255].
که در آن صورت، همیشه از جانب خداوند، حافظی برای تو خواهد بود و تا صبح هیچ شیطانی نزدیک تو نخواهد شد؛ من راه را برای او باز کردم و او رفت و صبح کردم و نزد پیامبرr رفتم، به من فرمودند: «اسیرت، دیشب چه کار کرد؟» گفتم: ای رسول خدا! گفت: کلماتی را به من یاد میدهد که خداوند، مرا به وسیله آنها بهرهمند میسازد و لذا او را رها کردم، فرمودند: «آن کلمات کدامند؟» گفتم: به من گفت: وقتی به رختخوابت رفتی، آیةالکرسی را تا آخر آیه بخوان و به من گفت: در این صورت، همیشه حافظی از طرف خدا برای تو خواهد بود و تا وقتی که صبح میکنی، هیچ شیطانی نزدیک تو نخواهد شد؛ -[راوی گفت:] صحابه در به دست آوردن خیر بسیار حریص بودند- رسول خداr فرمود: «بیگمان او سخنی راست به تو گفته است، اما او دروغگو است. ای ابوهریره، آیا میدانی در طول سه شب گذشته چه کسی را مورد خطاب قرار میدادی؟ عرض کردم: خیر. فرمود: «او شیطان بود»[1].
این حدیث نشاندهندهی فضیلت این آیهی ارجمند و بهرهی عظیم آن و شدت تأثیر آن در دور ماندن از شیطان و مصون ماندن از شر آن است، کسی که این آیه را به هنگام خواب بخواند حفظ و پاسداری شده و تا صبح شیطان به او نزدیک نمیگردد؛ زیرا این آیهی ارجمند دربرگیرندهی بیان یگانگی خداوند و ستایش از او و بزرگداشتش، و همچنین بیان بیهمتاییاش در کمال و جلال است؛ اینهاست که تلاوتکننده را در کنف حفظ و حمایت خود میگیرد. در این آیه پنج نام از نامهای نیکوی خداوند و بیش از بیست صفت از صفات خداوند وجود دارد. با بیان اختصاص الوهیت به خداوند، و بطلان الوهیت هر که و هر چه جز او آغاز گشته است. سپس به بیان حیات کامل خداوند میپردازد، حیاتی که فنایی برایش قابل تصور نیست همچنین به بیان قیومیّت او میپردازد یعنی: پایدار بوده و، نگهدار جهان و گرداننده امور آفریدههایش است، سپس به بیان منزه بودن خداوند از صفات نقص همچون چرت زدن و خوابیدن میپردازد، همچنین به بیان وسعت فرمانروایی او، و اینکه تمامی کسانی که در آسمانها و زمیناند برده و بنده اویند و در زیر سلطه و قدرت او قرار دارند، میپردازد، و به این نکته اشاره میکند که از جمله ادلهی عظمت او این است که کسی از آفریدگان نمیتواند در پیشگاه او میانجیگری کند مگر با اجازهی او، که این خود بیانگر اثبات صفت علم برای خداوند سبحان است، و اینکه علم خداوند به همه معلومات احاطه دارد، او آنچه را شده و آنچه را میشود و آنچه که نشده و اگر میشد چه و چگونه میشد، همه را میداند. در این آیه عظمت خداوند بیان گشته آن هم با ذکر عظمت مخلوقاتش، وقتی که کرسی فرمانروایی او که آفریدهای از آفریدههایش است آسمانها و زمین را فراگرفته است پس خود خالق والامقام و پروردگار عظیم چگونه است؟ در این آیه عظمت اقتدار او بیان شده است، و اینکه به خاطر کمال قدرتش نگهداری آسمانها و زمین بر او سنگینی نمیکند، در انتها این آیه با نام بردن از دو نام شکوهمند خداوند یعنی ﴿ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡعَظِیمُ ٢٥٥﴾ به پایان میرسد، این دو نام بیانگر اثبات علّو خداوند هستند، او از لحاظ ذات و توانایی و چیرگی دارای علو است. همچنین بیانگر اثبات عظمت او هستند با ایمان به اینکه تمامی معانی عظمت و جلال از آن اوست و اینکه کسی جز او مستحق و شایستهی تعظیم و تکبیر و إجلال نیست.
این آیهای عظیم است که در آن مفاهیم ارجمند و معانی عمیق و معارف ایمانی وجود دارد که بیانگر بزرگی آن و شأن والایش است، از پیامبرr به اثبات رسیده که این آیه بزرگترین آیه در قرآنکریم است، همچنان که در صحیح مسلم آمده است که: «رسول اللهr به أبی بن کعب فرمود: ای ابامنذر! آیا میدانی که کدام آیه در کتاب خداوند بزرگتر است؟ أبی گفت: خدا و پیامبرش داناتراند، پیامبرr این سؤال را چند برابر تکرار کرد، سپس أبی گفت: آن آیه، آیتالکرسی است ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُۚ﴾ سپس پیامبرr فرمود: علم بر تو گوارا باد، ای ابامنذر»[2].
از دیگر اذکاری که مستحب است فرد مسلمان به هنگام رفتن به رختخوابش بر آن مداومت ورزد خواندن سورهی کافرون است، [به طوری که] آخرین چیزی که میخواند این سوره باشد چون این سوره اعلان برائت از شرک است.
امام احمد در مسندش از فروة بن نوفل أشجعی از پدرش روایت کرده است که: «پیامبرr دختر امسلمه را به من سپرد[3] و فرمود: [تو این دختر را ببر و به همسرت بگو به او شیر دهد تا بزرگ شود] با این کار تو همسر دایهی این دختر خواهی بود، [نوفل گوید:] من نیز پذیرفتم و او را با خود بردم بعد از مدتی که بزرگ شد نزد پیامبرr رفتم، پیامبرr پرسید: دخترک چه شد؟ گفتم: نزد دایهاش است، پیامبرr فرمود: پس چرا آمدی؟ گفتم: اذکاری به من یاد بده که آنها را به هنگام خواب تکرار کنم، پیامبرr فرمود: به هنگام خوابت سورهی کافرون را بخوان و بعد از خواندن این سوره بدون صحبت کردن با کسی بخواب، چون این سوره اعلان برائت از شرک است»[4].
این حدیث بیانگر فضیلت این سوره، و فضیلت قرائت آن به هنگام خوابیدن است و تشویق به اینکه مسلمان به دنبال پایان تلاوت آن بخوابد تا آخرین مطلبی که بیان داشته و با آن به خواب میرود اعلان توحید و برائت از شرک باشد، بیشک هرکس آن را تلاوت کرده و ارشاد و راهنمایی آن را درک کرده و به مقتضای آن عمل کند، در ظاهر و باطن از شرک برائت جسته است، برخی از گذشتگان این سوره را «مُقَشْقِشَه» نامیدهاند، وقتی کسی از بیماری خلاصی یابد گفته میشود: قَشْقَشَ فُلانٌ، این سوره همدم و همنشین خود را از شرک تبرئه و خلاص میکند.
این سوره و سورهی ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾ هر دو سورهی اخلاص نامیده میشوند، چرا که در آن توحید خالص برای خداوند تبارک و تعالی مطرح شده، هم توحید علمی و هم توحید عملی.
پیامبرr بر تلاوت این دو سوره در دو رکعت نماز صبح مداومت میورزیده است و کار روز را با این دو آغاز میکرده است، و در سنت مغرب این دو سوره را میخوانده و با این کار، کار روز را با آن به پایان میرسانده است، و این دو سوره را در نماز وتر میخوانده و اینها پایان عمل شب میشدند، پیشتر بیان کردیم که پیامبرr هرگاه به رختخوابش میرفت ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾ را میخواند و در حدیث نوفل تشویق بر تلاوت ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡکَٰفِرُونَ ١﴾ به هنگام خوابیدن بیان شد به این ترتیب تلاوت این دو سوره [در آخر شب] پایانی است که مسلمان با تلاوتشان به خواب میرود.