اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۱۱۶- از دیگر اذکار بامداد و شامگاه

۱۱۶- از دیگر اذکار بامداد و شامگاه

از جمله دعاهای عظیمی که پیامبرr هر صبح و شب بر آن مداومت می‌ورزید، بلکه هرگاه به صبح و یا شب می‌رسید آن را ترک نمی‌کرد دعایی است که در سنن ابوداود و سنن‌ابن ماجه و دیگر منابع به اثبات رسیده که از عبدالله بن عمر ب روایت شده که گفته است: «پیامبرr گفتن این دعاها را در هر صبح و شام ترک نمی‌کرد: «اَللَّهُمَ إِنِّی أَسْأَلُکَ العَافِیَةَ فِی‌الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ، اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ العَفْوَ وَ العَافِیَةَ فِی دِینِی وَ دُنْیَایَ وَ أَهْلِیِ وَ مَالِیِ، اَللَّهُمَّ اسْتُرْعَوْرَاتِی، وَآمِنْ رَوْعَاتِی، اَللَّهُمَّ احْفَظْنِی مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ، وَ مِنْ خَلْفِی، وَ عَنْ یَمِینِی، وَ عَنْ شِمَالِی، وَ مِنْ فَوْقِی، وَ أَعُوذُ بِعَظَمَتِکَ أَنْ أُغْتَالَ مِنْ تَحْتِی»: خداوندا، همانا من عافیت در دنیا و آخرت را از تو می‌خواهم، خداوندا، همانا من عفو، و عافیت در دین و دنیا و خانواده و مالم را از تو طلب می‌نمایم، خدایا، عیب‌هایم را بپوشان، و ترس‌ها و نگرانی‌هایم را به امنیت و آرامش تبدیل نما، خدایا، مرا از پیش روی، و از پشت سر، و از سمت راست و چپ، و از بالای سرم، محافظت بفرما، و من به شکوه و عظمت تو پناه می‌برم از این‌که [به سبب قهرت] در زمین فرو بروم»[1].

پیامبرr این دعای عظیم را با طلب عافیت در دنیا و آخرت از خداوند آغاز کرده است، و چیزی معادل و همتای عافیت نیست، و به کسی که در دنیا و آخرت عافیت ارزانی شود بی‌شک نصیبش از خیر کامل گشته است، ترمذی در سنن‌اش از عباس بن عبد‌المطلب t عموی پیامبرr روایت کرده که گفت: گفتم: ای رسول خدا! چیزی به من یاد بده که آن را از خداوند مسألت کنم، فرمودند: «از خداوند عافیت بخواه»، من چند روزی مکث کردم و سپس دوباره آمدم و گفتم: ای رسول خدا! چیزی به من یاد بده که آن را از خدای بزرگ بخواهم، به من فرمودند: «ای عباس! ای عموی پیامبر! عافیت در دنیا و آخرت را از خداوند بخواه»[2].

در مسند و سنن ترمذی از ابوبکر صدیقt روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «از خداوند عفو و عافیت را بخواهید، چون به هیچ‌کس بعد از یقین چیز بهتری از عافیت داده نشده است»[3].

عفو یعنی: ‌پاک کردن گناهان و پوشاندشان، و عافیت عبارتست از این‌که خداوند بندگانش را از هر مصیبت و عذاب و گرفتاری در امان دارد، به این شکل که بدی‌ها را از او دور کرده و او را از بلاها و ناخوشی‌ها و بیماری‌ها مصون داشته و از آسیب‌ها و گناهان حفظ نماید.

پیامبرr عافیت در دنیا و آخرت را طلب نمود، و عافیت در دین و دنیا و اهل و مال را درخواست کرد، درخواست عافیت در دین همان طلب مصون ماندن از هر موضوعی است که دین را زشت جلوه دهد یا بدان صدمه‌ای وارد کند، درخواست عافیت در دنیا همان طلب مصون ماندن از هر کاری است که به آدمی در دنیا ضرر وارد کند از جمله گرفتار شدن به مصیبتی یا بلایی یا زیان و ضرری یا چیزی شبیه این‌ها، درخواست عافیت در آخرت همان طلب مصون ماندن از هول و هراس آخرت و تنگناها و مخمصه‌های آن و انواع کیفرهایی است که در آن است، درخواست عافیت درخصوص اهل و خانواده، طلب مصون ماندن‌شان از فتنه‌ها و آشوب‌ها و حمایت‌شان در برابر بلایا و گرفتاری‌ها و سختی‌هاست، درخواست عافیت درخصوص مال، طلب محفوظ ماندنش در برابر عواملی است که آن را در معرض اتلاف و نابودی قرار می‌دهد، از جمله غرق شدن یا آتش گرفتن یا دزدیده شدن یا چیزهایی شبیه این‌هاست، در این دعا درخواست از خدا، محفوظ ماندن از تمامی پیشامدهای آزاردهنده و تهدیدات آسیب‌رسان را دربرمی‌گیرد. این‌که می‌فرماید: «اَللَّهُمَّ اسْتُر عَوْرَاتی» یعنی: عیوبم و کوتاهی‌هایم و تقصیراتم و همه آنچه را که آشکار شدن‏شان مرا متأسف می‌کند را بپوشان. درخواست عدم آشکار شدن عورت نیز داخل در همین موضوع است، عورت در مردان حد فاصل میان ناف تا زانو است، و در زنان تمامی بدن آنها را شامل می‌شود، زیبنده‌ی زن است که بر این دعا مداومت ورزد، علی‌الخصوص در این دوران که در گوشه‌گوشه‌ دنیا بی‌شرمی و گستاخی زنان و بی‌توجهی‌شان به پوشش و حجاب گسترش یافته است، این یکی از آرنج تا نوک انگشتش را آشکار می‌سازد، و آن دیگر ساق پایش را، و سومی سینه و گردنش را، و تعدادی دیگر کارهایی انجام می‌دهند که از این هم بدتر و زشت‌تر است، حال آن‌که زن مسلمان پاکدامن عفیف از همه این رفتارها دوری می‌گیرد، و پیوسته و دائم از خداوند می‌طلبد که او را از فتنه‌ها و آشوب‌ها مصون داشته، و با پوشاندن عیوب و عورتش بر او منّت نهد.

این‌که می‌فرماید: «وآمن روعاتی»: ریشه‌ی کلمه آمن از أمن، و ضدخوف و ترس است، روعات جمع رَوْعة و به معنای ترس و اندوه است، در این جمله درخواست و طلب این نکته از خداوند است که او را از تمامی آنچه موجب ترس، یا اندوه، یا اضطراب و نا آرامی‌اش شده و می‌شود مصون دارد. بیان روعات به صورت جمع اشاره به کثرت و تعداد عواملی است که موجب ترس یا اندوه می‌شود.

این‌که می‌فرماید: «اللهم احفظنی من بین یدی ومن خلفی وعن یمینی وعن شمالی ومن فوقی وأعوذ بعظمتک أن اغتال من تحتی» بیان‌گر طلب و درخواست از خداوند جهت محفوظ کردن از مهلکه‌ها و شرارت‌هایی است که از شش جهت به سمت آدمی می‌آید، گاه شر و بلا از سمت روبه‌رو می‌آید، یا از پشت سر، یا از سمت راست، یا از سمت چپ، یا از بالای سرش، یا از زیر پایش، آدمی نمی‌داند که از کدام سمت و سو دچار بلای ناگهانی شده یا مصیبتی بدو روی می‌آورد، لذا از پروردگارش می‌طلبد که او را از تمام جهت‌هایش محفوظ دارد، سپس همانا از جمله شر عظیمی که آدمی نیازمند مصون ماندن از آن است شر شیطان است که از هر سو در کمین آدمی نشسته است، و از روبه‌روی او و پشت سرش و از سمت راستش و از سمت چپش به سوی او می‌آید تا او را در سختی و گرفتاری غرق کند و او را به مهلکه‌ها و بلایا بکشاند، و از راه خیر و طریق استقامت و پایداری [برحق] دور بگرداند، هم‌چنان که خود شیطان می‌گوید:

﴿ثُمَّ لَأٓتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَٰکِرِینَ ١٧         [الأعراف: 17].

«آن‌گاه از جلو و پشت سر و از راست و چپ‌شان به سراغ آنان خواهم رفت و بیشترشان را سپاسگزار [نعمت خود] نخواهی یافت».

آدمی در برابر دشمن نیازمند دژی است که او را از نیرنگ و شرش محافظت نماید، خواندن این دعای عظیم آدمی را از این‌که شر شیطان از جهتی از جهت‌ها بدو برسد ایمن کرده و مصونیت می‌بخشد، چرا که با این دعا آدمی در پناه و حمایت و مراقبت خداوند قرار می‌گیرد.

این‌که می‌فرماید: «وأعوذ بعظمتک أن أُغتال من تحتی» بیان‌گر خطر بزرگ بلایی است که از زیر پای آدمی او را فرا می‌گیرد؛ مانند این‌که در زمین فرو برده شود، این‌گونه‌ای از عذاب است که خداوند دامنگیر برخی نموده که بر روی زمین حرکت کرده‌اند بی‌آن‌که اقدام به اطاعت و عبادت خالق و آفریننده خود بنمایند، بلکه با انجام گناه و تجاوز و شر و عصیان بر روی زمین حرکت کرده‌اند و این‌گونه مجازات شده‌اند که زمین زیر پایشان به لرزه درآمده یا به درون آن فرو برده شده‌اند آن هم به خاطر کیفری که به گناهانشان تعلق گرفته و مجازاتی که به خاطر نافرمانی‌شان دامنشان را گرفته است هم‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿فَکُلًّا أَخَذۡنَا بِذَنۢبِهِۦۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِ حَاصِبٗا وَمِنۡهُم مَّنۡ أَخَذَتۡهُ ٱلصَّیۡحَةُ وَمِنۡهُم مَّنۡ خَسَفۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ وَمِنۡهُم مَّنۡ أَغۡرَقۡنَاۚ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ٤٠                 [العنکبوت: 40].

«هر یک را به کیفر گناهشان گرفتار کردیم؛ بر پاره‌ای از آنان طوفان شن فرستادیم، بعضی دیگر را بانگی سخت [و مرگبار] فراگرفت، بعضی را به زمین فرو بردیم و گروهی را غرق کردیم؛ و خداوند بر آن نبود که بر آنان ستم کند، بلکه آنان خود در حقّ خویش ستم می‌کردند».

از دیگر اذکار عظیمی که زیبنده فرد مسلمان است که هر صبح‌گاه و شام‌گاه دنبال کرده و مدنظر قرار دهد این ذکری است که بیان می‌شود، در مسند امام احمد از ابوهریرهt روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «هر کس صبح‌گاهان ده بار بگوید: «لاَإِله‌إِلاَّ الله وَحْدَه لاَ شَرِیکَ لَه، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هَوْ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ»: هیچ معبود راستینی جز الله نیست که یکتاست و هیچ انبازی ندارد، و فرمان‌روایی و حمد و ستایش ویژه اوست و او بر هر چیزی تواناست». خداوند صد نیکی برای او نوشته و صد گناه از گناهانش را از بین می‌برد، ثواب این گفته او برابر است با آزاد کردن یک برده، و آن روز تا فرا رسیدن شب به واسطه این دعا در امان خواهد بود، و کسی که به هنگام فرارسیدن شب این کلمات را بگوید همین پاداش را دریافت خواهد کرد»[4].

از جمله اذکار عظیمی که برای فرد مسلمان مقرر شده که هر صبح صد بار آن را بگوید ذکری است که در پی می‌آید[5]. در صحیحین از ابوهریره t روایت شده که پیامبرخداr فرمود: «هرکس در یک روز صد بار بگوید: «لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ ‌الْحَمْدُ وَ هْوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» ثواب این گفته‌ی او برابر با آزاد کردن ده برده است، و برایش صد نیکی نوشته می‌شود، و صد گناه از گناهانش از بین برده می‌شود و این ذکرش به صورت پناهگاهی درمی‌آید که او را در آن روز تا فرا رسیدن شب از شرّ شیطان در امان می‌دارد، و هیچ‌کس بهتر از عملی که او انجام داده، انجام نداده است، مگر کسی که بیشتر از او، آن را گفته باشد.» و نیز فرمود: «هرکس در روز صد بار بگوید: «سبحان الله وَ بِحَمْدِهِ» گناهانش محو می‌گردد، هر چند که به اندازه کف [روی آب] دریا [فراوان] باشد»[6].

این حدیث بیان‌گر عظمت جایگاه و منزلت کلمه توحید لا إله ‌إلاَّ الله است، کلمه‌ای که بدون استثناء گرامی‌ترین و ارجمند‌ترین کلمه بوده، و والاترین سخنی است که پیامبران بیان داشته‌اند، به خاطر این کلمه آسمان‌ها و زمین برپا شد، و بنی‌آدم و نوع بشر آفریده شد، اهل این کلمه اهل خوشبختی و رستگاری، و کامیابی در دنیا و آخرت است، کلمه‌ای که جایگاه و منزلت آن این‌چنین باشد زیبنده فرد مسلمان است که توجه و اهتمامش را بدان بیشتر و افزون‌تر گرداند.




[1]- سنن ابوداود شماره [5074]، و سنن ابن‌ماجه شماره [3871]، و آلبانی در «صحیح ابن‌ماجه» شماره [3121] آن را صحیح دانسته است.

[2]- سنن ترمذی شماره [3514]، و آلبانی در «صحیح ترمذی» شماره [2790] آن را صحیح دانسته است.

[3]- مسند أحمد [1/3]، و سنن ترمذی شماره [3558]، و‌آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [3632] آن را صحیح دانسته است.

[4]- المسند [2/360]، و آلبانی/ در «الصحیحه» [6/1/137، 136] آن را صحیح دانسته است.

[5]- این ذکر مختص صبح‌گاهان نیست، اما بیانش در صبح بافضیلت‌تر است، چرا که این کار شتاب در انجام کار خیر است و بدین ترتیب فرد مسلمان در ابتدای روزش به پاداش آن دست می‌یابد و از همان آغاز روز برای او دژ و پناهگاهی در برابر شیطان می‌شود، به همین خاطر علما آن را در شمار اذکار صبح بیان داشته‌اند.

[6]- صحیح بخاری شماره [3293]، و صحیح مسلم شماره [2691].

۱۱۵- از دیگر اذکار بامداد و شامگاه

۱۱۵- از دیگر اذکار بامداد و شامگاه

از جمله اذکار عظیم و اوراد با برکتی که پیامبرr یارانش را بر فراگرفتن آن و مداومت بر آن در هر صبح و شام تشویق و ترغیب می‌کرد ذکری است که در حدیثی از ابوهریره t آمده است. در سنن ترمذی و ابوداود و دیگران آمده که پیامبرr یارانش را آموزش می‌داد و می‌فرمود: «هرگاه یکی از شما صبح برخاست بگوید: «اللَّهُمَّ بِکَ أَصْبَحْنَا، وَ بِکَ أَمْسَیْنَا، وَ بِکَ نَحْیَا، وَ بِکَ نَمُوتُ، وَ إِلَیْکَ النُّشُورُ» (خدایا، به [قدرت و توفیق] تو صبح کردیم و به [قدرت و توفیق] تو شب کردیم و به قدرت تو زنده هستیم و به فرمان تو می‌میریم و بازگشت همه به سوی توست.) و وقتی وارد شب شد بگوید: «اللَّهُمَّ بِکَ أَمْسَیْنَا، وَ بِکَ أَصْبَحْنَا، وَ بِکَ نَحْیَا، وَ بِکَ نَمُوتُ، وَ إِلَیْکَ ‌المَصِیرُ»: خدایا، به لطف تو به شب رسیدیم، و به خواست تو زنده‌ایم، و به خواست تو می‌میریم، و بازگشت همه به سوی توست»[1].

این یک دعای عظیم نبوی، و ذکری با برکت است. زیبنده‌ی فرد مسلمان است که هر صبح و شام بر آن مداومت ورزد، و در مفاهیم ارجمند و معانی عظیم آن بیندیشد، و چرا این‌گونه نکند در حالی که این ذکر دربردارنده‌ی لطف و احسان عظیم خداوند و بخشش و کرامت گسترده‌اش بر فرد مسلمان بوده و آن را به او یادآوری می‌کند. خواب و بیداری آدمی، حرکت و سکونش، برخاستن و نشستنش همگی به لطف و قدرت خداوند است، هر آنچه را خداوند اراده کند رخ می‌دهد، و هر آنچه را نخواهد روی نمی‌دهد، و هیچ حول و قدرتی نیست مگر به کمک خداوند بلندمرتبه و باعظمت.

این‌که در حدیث می‌فرماید: «بک اصبحنا» یعنی: به واسطه نعمت تو، و یاری و کمکت وارد صبح شدیم یعنی به صبح رسیدیم، و این‌که می‌فرماید: «و بک أمسینا» معنایش این چنین است (به واسطه‌ی نعمت تو، و یاری و کمکت به شب رسیدیم).

این‌که می‌فرماید: «وبک نحیا وبک نموت» یعنی: حال و روز ما در تمامی اوقات و دیگر حالات بر همین شیوه و منوال است،‌ در تمامی حرکت‌های‌مان و همه‌ی امورمان، بی‌شک ما با یاری و کمک تو موجودیت داریم، تنها تو یاری‌دهنده‌ای، و زمام امور همه در دست توست و ما یک چشم بر هم زدن هم از تو بی‌نیاز نیستیم، بیان این عبارات بیان‌گر اتکا و توکل بر خداوند و متوسل شدن به او و اقرار به لطف و بخشش اوست، توکلی که ایمان آدمی را تحقق بخشیده و یقینش را تقویت نموده و ارتباطش با پروردگارش را مستحکم می‌نماید. این‌که در این حدیث می‌فرماید: «وإلیک النشور» یعنی بازگشت به روز قیامت، با برانگیخته شدن آدمیان از قبرهایشان، و زنده شدن‌شان پس از آن‌که مرده بودند.

این‌که می‌فرماید: «وإلیک المصیر» یعنی: سرانجام و فرجام [آنان]، هم‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلرُّجۡعَىٰٓ ٨                                                                    [العلق: 8].

«به یقین بازگشت به سوی پروردگارِ توست».

پیامبرr برای صبح می‌فرماید: «وإِلیک النشور» و برای شام‌گاه می‌فرماید: «وإلیک المصیر»، این به خاطر رعایت تناسب و همسانی [زمان‌ها و کلمات] است؛ چرا که صبح شدن [و برخاستن] همانند برانگیختن بعد از مرگ است، و خواب، مرگ کوچک است، و برخاستن از آن شبیه برانگیختن بعد از مرگ است، خداوند می‌فرماید:

﴿ٱللَّهُ یَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِینَ مَوۡتِهَا وَٱلَّتِی لَمۡ تَمُتۡ فِی مَنَامِهَاۖ فَیُمۡسِکُ ٱلَّتِی قَضَىٰ عَلَیۡهَا ٱلۡمَوۡتَ وَیُرۡسِلُ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّىۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ ٤٢                                                      [الزمر: 42].

«خداوند جان‌ها را به هنگامِ مرگشان می‌ستاند. و نیز [جانی] که نمرده است [آن را] هنگامِ خوابش [می‌گیرد] و [جانی را] که بر آن حکم به مرگ کرده است، نگاه می‌دارد و [آن] دیگر را تا هنگامی معین [باقی] می‌گذارد. بی‌گمان در این [امر] برای گروهی که اندیشه می‌کنند، نشانه‌هایی است».

وارد شدن به شب شبیه مردن بعد از زنده بودن است؛ چرا که آدمی به سمت خواب می‌رود؛ خوابی که شبیه مرگ و وفات است. بدین شیوه پایان هر ذکری به تمامی همگن و هم‌نوعِ مفهومی است که در حدیث از آن نام برده شده. از جمله آنچه این مطلب را روشن [تر] می‌کند این است که از پیامبرr به اثبات رسیده به هنگام برخاستن از خواب می‌فرمودند: «الحمد لله الَّذی أَحْیَانا بَعْدَ مَا أَماتَنا وَإِلَیْهِ النُّشُورُ» (سپاس و ستایش شایسته خداوندی است که ما را بعد از مردن زنده کرد و بازگشت ما به سوی اوست)، خواب، مرگ نامیده شده و برخاستن از آن، زندگی یافتن بعد از مرگ نامیده شده‏است، به زودی سخن درباره این حدیث و بیان معنا و مفهوم آن به هنگام سخن درباره اذکار خوابیدن و بیدار شدن خواهد‌آمد إن ‌شاء الله.

از جمله اذکار صبح و شام این ذکر عظیم و دعای سودمند است که پیامبرr به ابوبکر صدیقt یاد می‌دهد، آن هم هنگامی که ابوبکر صدیقt از پیامبرr خواست که او را به گفتن کلماتی راهنمایی کند که هر صبح و شام آنها را بیان نماید، در سنن ترمذی و ابوداود و منابع دیگر از ابوهریرهt روایت شده است که ابوبکر صدیقt گفت: ای پیامبرخداr! مرا به کلماتی امر فرما که هرگاه به صبح و شب می‌رسم آن‌ها را بگویم. پیامبرr فرمود: بگو: «اَللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ، عَالِمَ‌الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَهِ، رَبَّ کُلِّ شَیْءٍ وَمَلِیکَهُ، اَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ ‌أَنْتَ، أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَشَرِّ الشَّیْطَانِ وَشِرْکِهِ»: «خدایا، ‌ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین، داننده‌ نهان و آشکار، پروردگار و مالک همه‌چیز، گواهی می‌دهم که هیچ معبود راستینی جز تو نیست. و از شرّ نفس خودم، و از شرّ شیطان، و از این‌که شیطان مرا به شرک اندازد، به تو پناه می‌آورم». و در روایتی دیگر: «وَأَنْ اَقْتَرِفَ عَلَی نَفْسِی سُوءاً، أَوْ أَجُرَّهُ إِلَی مُسْلِمٍ»: «و از این‌که در حق خودم مرتکب بدی شوم یا به مسلمان دیگری بدی برسانم به تو پناه می‌آورم». و فرمود: «هرگاه در صبح و هرگاه در شب وارد شدی، و هرگاه به بستر خوابت رفتی این کلمات را بر زبان بیاور»[2]. این دعایی مهم و عظیم است، مستحب است فرد مسلمان در صبح و شب و هنگام خواب آن را بگوید، این دعا متضمن پناه جستن به خدا و متوسل شدن به او و یاری طلبیدن از او در برابر تمامی شرهاست، از منبع و نقطه‌ی آغاز این شرها و پایان و نتایج آن‌ها. دعا را با توسل‌های مهم و عظیم به خداوند بلندمرتبه آغاز کرده است، با بیان تعدادی از ویژگی‌های عظیم و صفات والای خداوند، صفاتی که بیان‌گر عظمت و جلال و کمال اوست، با بیان این جمله به خداوند متوسل شده که: «فاطرُ السَّمواتِ وَالأرض»، یعنی آفریننده‌ی آن دو و سازنده‌ آن‌ها و ابداع‌کننده آن‌ها بدون وجود و الگوبرداری از مثالی قبلی، و این‌که خداوند ﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۚ است،‌ یعنی هیچ سرّ و رازی بر او پوشیده نیست، او نسبت به هر آنچه که بر بندگان پوشیده و یا بر آنان ظاهر و آشکار است، دانا و آگاه است، غیب (نهان) نزد او [هم‌چون] شهاده (آشکار) است، و راز نزد او علنی است. علم خداوند سبحان همه‌چیز را دربرگرفته است، و با بیان این جمله به خداوند متوسل شده که: «رَبَّ کلِّ شَیء وَملیکَهُ»: چیزی از ربوبیت او خارج نمی‌شود، و او مالک هر چیزی است، خداوند سبحان پروردگار جهانیان است، او مالک همه‌‌ی آفریده‌هاست، سپس بعد از آن توحیدش را اعلان داشته و به ارباب بودن او اعتراف نموده، و این‌که او معبود راستینی است و معبودی حقیقی جز او وجود ندارد، لذا می‌فرماید: «أَشْهَد أن لاَ إِله إلاَّ أَنْت»، همه‌ی این‌ها در صدر و ابتدای دعا آمده است. آدمی با بیان این جملات، نیاز و احتیاج و فقر و مستمندی‌اش به پروردگارش را نشان می‌دهد، در حالی که در آن به جلال و عظمت خداوند اعتراف می‌کند، و صفات عظیم و ویژگی‌های والایش را تایید و تصدیق می‌کند، سپس به دنبال آن تقاضا و درخواستش را مطرح می‌کند و آن درخواست این است که خداوند او را از تمامی شرها در پناه خود قرار دهد و [از او حمایت کند]، می‌گوید: «أعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَشَرِّ الشَّیْطَانِ وَشِرْکهِ، وَ أَنْ أَقْتَرِفَ عَلَی نَفْسی سُوءاً أَوْ اَجُرَّهُ إِلی مُسْلِمٍ» این کلمات میان پناه بردن به خداوند از بنیان‌ها و منابع شرّ، و نتایج و پایان آن را گردهم آورده‌اند، ابن قیم/ در تعلیقی بر این حدیث می‌گوید: «پیامبرr از دو منبع شرّ نام برده است که عبارتند از نفس و شیطان، و محل ورود و فرجام آن را نیز نام برده است، این دو یا به خود شخص بازمی‌گردند یا به برادر مسلمانش، در نتیجه این حدیث منابع شرّ و محل‌های ورود آن را در کوتاه‌ترین و فشرده‌ترین و مختصرترین و واضح‌ترین واژه‌ها گردآورده [و بیان کرده] است»[3]. این حدیث متضمن پناه بردن به خدا از چهار مطلب در ارتباط با شرّ است.

1-    شرّ نفس، که موجب پدید آمدن کارهای ناپسند و گناهان و جرایم می‌گردد.

2-    شرّ شیطان، که دشمنی شیطان با آدمی واضح و مسلم است؛ بدین شیوه که آدمی را به انجام معاصی و گناهان تحریک کرده و باطل را در دل و جان آدمی مشتعل می‌سازد.

این‌که می‌فرماید: «وَشِرْکه» یعنی: دعوت و وسوسه شیطان برای شرکت ورزیدن به خداوند والامرتبه، این کلمه با فتح شین و را هم روایت شده «وشَرَکه» یعنی: دام‌ها و بندهای شیطان.

3-    این‌که آدمی در حق خود مرتکب بدی شود، و این نتیجه‌ای از نتایج شر است که به خود آدمی بازمی‌گردد.

4-    بدی رساندن به دیگر مسلمانان، و این نتیجه‌ای دیگر از نتایج شرّ است که [آثارش] به دیگران بازمی‌گردد.

این حدیث پناه بردن به خداوند از همه این‌ها را جمع و گرد آورده است، شگفتا عجب حدیثی و چه دلالت بزرگی، و عجبا که چگونه رهایی از شرور را به صورت کامل بیان نموده است.




[1]- سنن ترمذی شماره [3391]، و سنن ابوداود شماره [5068]، و آلبانی/ در «صحیح‌الجامع» شماره [353] آن را حسن دانسته است.

[2]- سنن ترمذی شماره [3392] و شماره [3529]، و سنن ابوداود شماره [5067] و شماره [5083]، و آلبانی/ در «صحیح ترمذی» شماره [2701] آن را صحیح دانسته است.

[3]- بدائع‌الفوائد [2/209].

۱۱۴- از دیگر اذکار بامداد و شامگاه

۱۱۴- از دیگر اذکار بامداد و شامگاه

هم‌چنان سخن درباره‌ شرح و توضیح اذکار مرتبط به بامداد و شامگاه ادامه دارد.

امام مسلم در صحیح‌اش از عبدالله بن مسعودt روایت کرده که گفت: پیامبرr هنگام غروب می‌فرمود: «أَمْسَیْنَا وَأَمْسَی المُلْکُ للهِ، وَالحمد لله، لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ‌ قَدِیرٌ، أَسَأَلُکَ خَیْرَ مَا فِی هَذِهِ اللَّیْلَهِ وَخَیْرَ مَا بَعْدَهَا، وَأَعُوذُبِکَ مِنْ شَرِّ مَا فِی هَذِهِ اللَّیْلَهِ وَشَرِّ مَا بَعْدَهَا، رَبِّ أَعُوذُبِکَ مِنَ الکَسَلِ وَسُوءِ الکِبَرِ، رَبِّ أَعُوذُبِکَ مِنْ عَذَابٍ فِی‌النَّارِ، وَعَذَابٍ فِی‌الْقَبْرِ» (ما و هر چه در جهان است برای خداوند شب کردیم و حمد و ستایش از آنِ خداوند است، هیچ معبودی راستین جز خداوند نیست که یگانه است و هیچ انبازی ندارد، فرمان‌روایی و ستایش ویژه‌ی اوست و او بر هر چیزی توانا است، پروردگارا من خیر آنچه را که در این شب است، و خیر آنچه را که بعد از آن است از تو می‌طلبم، و از شرّ آنچه که در این شب، و بعد از آن است به تو پناه می­آورم. پروردگارا، من از تنبلی و کسالت و از پیری بد، به تو پناه می‌آورم، پروردگارا، من از عذاب دوزخ و قبر به تو پناه می‌آورم.) و وقتی صبح می‌شد همین دعا را می‌خواند و به جای «أَمْسَیْنَا وَأَمْسَی المُلْکُ ‏للهِ» می‌فرمود: «أَصْبَحْنَا وَأَصْبَحَ الْمُلْکُ ‌للهِ» (ما و هر چه در جهان است برای خداوند صبح کردیم)[1]. این دعایی سودمند و ذکری عظیم و وردی با برکت است، برای مسلمان بهتر است که هر صبح و شام در حالی که به پیامبراکرمr اقتدا کرده و از راه و روش استوار ایشان پیروی می‌کند بر خواندن این دعا مداومت ورزد.

این‌که رسول اللهr در ابتدای این دعا می‌فرماید: «أَمْسَیْنَا وَأَمْسَی المُلْکُ للهِ، وَالحمد لله» یعنی: وارد شب شدیم و هر چه در جهان است وارد آن شد در حالی که از آنِ خدا و مختص به اوست، این بیان حال گوینده است: یعنی: ‌دریافتیم و اعتراف می‌کنیم به این‌که ملک و فرمانروایی از آن خداست، و حمد و ستایش از آنِ اوست و نه دیگری، ما تنها به او پناه می‌بریم، و از او طلب یاری می‌نماییم، و فقط او را عبادت می‌کنیم و می‌ستاییم و شکر از آنِ اوست، به همین خاطر بعد از آن ایمان به خدا و توحید او را اعلان داشته، می‌گوید: «لاَ إلِهَ ‌إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ» یعنی:‌ هیچ معبودی راستین جز خداوند وجود ندارد، شایسته است این مطلب را مدنظر قرار دهیم که کلمه توحید لاَ إلِه‌َ إِلاَّ اللهُ مشتمل بر دو رکن است، و توحید فقط با این دو رکن عملی می‌شود، و این دو نفی و اثبات است، «لاَ إِلهَ» همه معبودها را نفی می‌کند، و «إلا ‌الله» عبادت را فقط برای خداوند به اثبات می‌رساند، به خاطر اعتبار و اهمیت این امر و منزلت والایش آن را با این سخنش مورد تاکید قرار داده است: «وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ»، این‌که می‌فرماید: «وحده» بیان‌گر تأکیدی بر اثبات است، و این‌که می‌فرماید: «لا شریک له» بیان‌گر تأکیدی بر نفی است، و این تاکید پشت‌سر تأکید بوده و به خاطر عنایت و اهتمام به مقام توحید و ارتقا دادن به جایگاه و منزلت آن است.

همین که به وحدانیت خداوند اعتراف نمود به دنبال آن اقرار به فرمان‌روایی و ستایش و قدرت او بر هر چیزی را افزود، می‌فرماید: «له الملک، وله الحمد، وهو علی کل شیء قدیر» هر چه در جهان است همه از آن خداوند است، مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست او است، حمد و ستایش همه از آن اوست چه از جهت ملکیت و چه از جهت استحقاق، او بر هر چیزی تواناست، چیزی از توان و قدرتش خارج نیست.

﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُعۡجِزَهُۥ مِن شَیۡءٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ کَانَ عَلِیمٗا قَدِیرٗا ٤٤      [فاطر: 44].

«و خداوند [چنان] نیست که چیزی در آسمان‌ها و در زمین او را ناتوان سازد، بی‌گمان او دانای تواناست».

در آوردن این جمله پیشین [آن هم] پیش از دعا فایده‌ای عظیم نهفته است، این جمله دعا را رساتر کرده و امید اجابت را افزون‌تر می‌کند، سپس بعد از آن شروع به بیان نیاز و تقاضا و احتیاجش می‌کند و می‌گوید: «ربِّ أسالک خیر هذه اللیلة وخیر ما بعدها» یعنی: ‌من خیر آنچه که وقوعش را در این شب برای بندگان نیکوکارت اراده کرده‌ای می‌طلبم، از جمله کمالات ظاهری و باطنی، و منافع دینی و دنیوی، «وخیر ما بعد» یعنی: درشب‌های بعدی.

«و أعوذبک من شر ما فی هذه اللیلة و شرِّ ما بعدها» یعنی: به تو پناه می‌آورم و به تو متوسل می‌شوم از شر آنچه وقوعش را اراده کرده‌ای و دربردارنده شرور ظاهری یا باطنی است.

این‌که می‌فرماید: «ربِّ أعوذبک من الکسل وسوء ‌الکبر»، منظور از کسالت: عدم خیزش و برخاستن شخص برای انجام کار خیر است هر چند توانایی انجام آن را دارد، و کسی که چنین باشد بی‌شک معذور نبوده و عذری ندارد، برخلاف شخص عاجز و ناتوان که او به خاطر عدم توانایی و قدرت معذور است. منظور از پیری بد: یعنی: از آثاری که افزایش سن بر جای می‌گذارد مانند تحلیل رفتن قوای عقلانی، دچار شدن به حواس‌پرتی و دیگر مواردی که وضعیت آدمی با آن بد می‌گردد.

این‌که می‌فرماید: «ربِّ‌ أعوذ بک من عذاب فی‌ النار وعذاب فی ‌القبر» یعنی: خداوندا از این‌که گرفتار عذاب آتش جهنم و عذاب‌ قبر گردم به تو پناه می‌برم. بی‌شک در میان دیگر عذاب‌‌ها و دردهای قیامت به خاطرشدت این دو و جایگاه مهمشان اختصاصاً از این دو نام برده است، قبر اولین منزل از منازل آخرت است و کسی که در آن در امن و امان بماند در دیگر منازل بعد از آن در امان خواهد ماند، و درد آتش جهنم شدید بوده و عذابش هولناک است، خداوند ما و شما را در پناه خود گرفته و از این دردها و عذاب‌ها مصون دارد.

وقتی که صبح فرامی‌رسد سنت است فرد مسلمان این دعا را بخواند و این‌گونه بگوید:

«أَصْبَحْنَا وَأَصْبَحَ الْمُلْکُ للهِ وَالحمد لله، لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ‌ قَدِیرٌ، رَبِّ أَسَأَلُکَ خَیْرَ مَا فِی هَذَا ‌الیَوْمِ وَخَیْرَ مَا بَعْدَهُ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا فِی هَذَا ‌الیَوْمَ وَشَرِّ مَا بَعْدَهُ، رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَسُوءِ‌ الکِبَرِ، رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابٍ فِی النَّارِ، وَعَذَابٍ فِی‌الْقَبْرِ» (ما و هر چه در جهان است برای خداوند صبح کردیم و حمد و ستایش از آنِ خداوند است، هیچ معبودی راستین جز الله وجود ندارد که یگانه است و هیچ شریکی ندارد. فرمان‌روایی و ستایش ویژه‌ی اوست و او بر هر چیزی تواناست، پروردگارا من خیر آنچه را که در این روز است، و خیر آنچه را که بعد از آن است از تو می‌طلبم، و از شرّ آنچه که در این روز، و بعد از آن است به تو پناه می‌آورم. پروردگارا، من از تنبلی و کسالت و از پیری بد، به تو پناه می‌آورم، پروردگارا، من از عذاب دوزخ و قبر به تو پناه می‌آورم).

از دیگر اذکار بامداد و شامگاه ذکری است که ابن سنّی از ابودرداء t روایت کرده که پیامبرr فرمودند: «هرکس در هر روز هنگام صبح و شام هفت بار بگوید:

«حَسْبِیَ‌اللهُ لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ‌ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ‌ الْعَرْشِ الْعِظِیمَ» (الله برای من کافی است و هیچ معبودی [راستین] جز او وجود ندارد، من تنها بر او توکل نمودم، و او پروردگار [و صاحب] عرش بزرگ است.) خداوند در امور دنیا و آخرتش او را کفایت خواهد کرد»[2].

این ذکر با برکت در هر آنچه از امور دنیا و آخرت که فرد مسلمان را دلواپس و نگران کند دارای اثری عمیق و سودی عظیم است، منظور از «حسبی ‌الله» یعنی: الله مرا کفایت می‌کند.

از جمله‌ی دیگر اذکار مهم و مشروعی که فرد مسلمان هر صبح و شام وقتی که صبح می‌کند و یا شب می‌کند می‌تواند بگوید این است: «سُبْحَانَ‌ اللهِ وَبِحَمْدِهِ»، صد بار، چرا که در صحیح مسلم در حدیثی از ابوهریره t روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «هرکس زمانی که صبح می‌کند و زمانی که شب می‌کند صد بار بگوید: «سُبْحَانَ ‌اللهِ وَبِحَمْدِهِ»، هیچ‌کس در روز رستاخیز برتر از این عملی که او برده است، نمی‌آورد، مگر کسی که آنچه را او گفته، گفته باشد یا بیشتر از او آن را بگوید»[3].

در این ذکر عظیم تسبیح و حمد یکجا با هم گرد آمده‌اند، تسبیح بیان‌گر منزه دانستن خداوند از نقص‌ها و عیب‌هاست، و حمد بیان‌گر اثبات کمال برای خداوند است، تعیین عدد صد به خاطر حکمتی است که شارع قصد آن را نموده است، و علتش بر ما پوشیده است.

سنت است که فرد مسلمان به خاطر اقتدا به پیامبرr این تسبیحات را با دستش بشمارد، نه با تسبیح یا هر وسیله و ابزاری شبیه آن، آن‌گونه که بسیاری از مردم این چنین می‌کنند، در سنن ابوداود از عبدالله بن عمرو ب روایت شده که گفت: «دیدم که پیامبرخدا r هنگام گفتن سبحان الله، با انگشتان دست راستشان آن را می‌شمرد»[4]. نزد هر مسلمانی بدیهی و مسلم است که بهترین راه و روش شیوه‌ رسول اللهr است، خداوند تمسک به سنّت ایشان، و پیروی از راهشان، و الگوبرداری از ایشان را روزی ما و شما گرداند.

صلوات الله وسلامه وبرکاته علیه، وعلی آله وأصحابه أجمعین.




[1]- صحیح مسلم شماره [2723].

[2]- عمل الیوم واللیله شماره [71]، این حدیث هم به صورت مرفوع و هم به صورت موقوف روایت شده است، و آلبانی/ در «الضعیفه» شماره [5286] به نقل از ابودرداء و به صورت موقوف آن را صحیح دانسته است.

[3]- صحیح مسلم شماره [2692].

[4]- سنن ابوداود شماره [1502]، و آلبانی در «صحیح ابوداود» شماره [1330] آن را صحیح دانسته است.

۱۱۳- از جمله اذکار بامداد و شامگاه

۱۱۳- از جمله اذکار بامداد و شامگاه

از جمله اذکار عظیم و دعاهای مبارکی که بهتر است تا هر فرد مسلمانی هر صبح و شام آن را مدنظر قرار داده و بگوید، این است که در صحیح بخاری از شداد ‌ابن اوس t روایت شده که پیامبرr فرمود: «سید و سرور استغفار این است که بنده بگوید: «اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لاَإِلَهَ‌إِلاَّ أَنْتَ، خَلَقْتَنِی وَ أَنَا عَبْدُکَ، وَ أَنَا عَلَی عَهْدِکَ وَ وَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُبِکَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ، أَبُوءُ لَکَ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ، وَ أَبُوءُ بِذَنْبِی، فَاغْفِرْلِی، فَإِنَّهُ لاَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اَنْتَ» (خداوندا، تو پروردگار من هستی، و معبود راستینی جز تو وجود ندارد، تو مرا آفریده‌ای و من بنده توأم، و من بر عهد و پیمان تو به قدر توان پای بندم، از شرّ آنچه که انجام داده‌ام به تو پناه می‌برم، و هم بر لطف و نعمتی که تو در حق من داشته‌ای، و هم بر گناه خودم، اعتراف دارم، پس مرا بیامرز؛ زیرا گناهان را کسی جز تو نمی‌آمرزد) هر کسی آن را در روز بگوید، در حالی که به آن یقین دارد و در همان روز پیش از آن‌که وارد شب شود، بمیرد، پس او از بهشتیان است، و کسی که آن را در شب در حالی که به آن یقین دارد، بگوید، و پیش از آن‌که وارد صبح شود، بمیرد، پس او از بهشتیان است»[1].

این دعا، دعایی عظیم است که مفاهیم توبه و فروتنی در برابر خداوند و بازگشت به سوی او را دربرگرفته است، پیامبرr آن را «سید ‌الاستغفار» نامیده است چرا که در میان دیگر عبارت‌های استغفار، در فضیلت سرآمد آنها، و در جایگاه برتر از آنهاست، از جمله معانی سید یعنی کسی که در خیر از قومش پیشی گرفته و از آنان فراتر می‌رود. سبب برتری این دعا بر دیگر متن‌های استغفار این است که پیامبرr آن را با مدح و تمجید خداوند، و اعتراف به این‌که او بنده‌ خداوند، و برده و آفریده اوست آغاز کرده است، و این‌که خداوند سبحان معبود راستین بوده و معبود راستینی جز او وجود ندارد، و او بر وعده‌اش پای بند است، و بر پیمان ایمان به او و به کتابش و ایمان به سایر انبیاء و رسولان ثابت‌قدم است و این‌که او براساس میزان قدرت و توانایی‌اش بر این وعده و پیمان پای بند و استوار است، سپس از شر تمامی تقصیراتی که مرتکب شده از جمله این‌که می‌بایستی در برابر نعمات شکرگزار می‌بود و این‌که مرتکب جرائم و گناهانی شده، به خداوند پناه می‌برد، سپس به نعمات پی‌در‌پی و بخشش‌ها و مواهب پشت‌سر هم خداوند سبحان اعتراف می‌کند، و به گناهان و معاصی هم که مرتکب شده اقرار می‌نماید، سپس از همه‌ این‌ها از خداوند طلب مغفرت و آمرزش می‌کند، در حالی که به این نکته معترف است که کسی جز خدا گناهان را نمی‌بخشد.

این کامل‌ترین صورت ممکن دعاست و به همین خاطر مهم‌ترین و بزرگ‌ترین و بافضیلت‌ترین متن استغفار بوده و دربرگیرنده‌ی مفاهیمی است که سبب بخشش گناهان می‌گردد.

این‌که در ابتدای این دعا می‌گوید: «اللَّهُمَّ» به معنی یا الله است، «یا» حرف نداء از آن حذف شده و به جای آن میم مشدد آورده شده، به همین خاطر نمی‌توان این دو را با هم آورد؛ زیرا نمی‌توان میان جایگزین و کلمه‌ای که جایگزین در جای آن قرار گرفته جمع نمود. این کلمه فقط در طلب به کار می‌رود، گفته نمی‌شود: اللَّهم غفور رحیم، بلکه گفته می‌شود: اللَّهم اغفرلی وارحمنی، و یا جملاتی شبیه این.

این‌که فرمود: «أَنْتَ رَبِّی لاَ إِلَه ‌إِلاَّ أَنْتَ خَلَقْتَنِی وَأَنَا عَبْدُکَ» دربردارنده اظهار فروتنی و تواضع و شکستگی در برابر خداوند است، و ایمان به یگانگی خداوند سبحان در ربوبیت و الوهیتش، و این‌که فرمود: «أنت ربِّی» یعنی: من جز تو پروردگار و آفریننده‌ای ندارم، رب همان مالک، خالق، روزی‌دهنده و تدبیرکننده‌ی امور آفریده‌هایش است، لذا بیان این جمله اعتراف به توحید ربوبیت است،‌ به همین خاطر به دنبالش فرمود: «خَلَقْتَنِی» یعنی: تو پروردگار من هستی؛ پروردگاری که مرا آفریده‌ای و جز تو خالقی ندارم.

این‌که فرمود:‌‌ «لاَ إِله ‌إِلاَّ أَنْتَ» یعنی: معبود راستینی جز تو نیست، لذا تنها تو سزاوار عبادت هستی، این جمله هم [به منزله‌ی‌] به مرحله عمل درآوردن توحید الوهیت است. به همین خاطر به دنبالش فرمود: «وَأَنَا عَبْدُکَ» یعنی: من عبادت‌کننده‌ی توام، تو معبود راستینی، و معبود راستینی جز تو وجود ندارد.

این‌که فرمود: «وَأَنَا عَلَی عَهْدِکَ وَوَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ» یعنی من بر همان عهد و پیمانی که با تو بسته‌ام پابرجا هستم از جمله: ایمان به تو و اقدام به اطاعت از تو و به جای آوردن فرامین و دستوراتت، «مَا اسْتَطَعْتُ» یعنی:‌ به اندازه‌ی توانم، چرا که خداوند هیچ‌کس را جز [به انداز‌ه‌ی] توانش مکلّف نمی‌سازد.

این‌که فرمود: «أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ» یعنی: خداوندا از شر آنچه که انجام داده‌ام به تو پناه می‌آورم و به تو متوسل می‌شوم، از شر فرجام آن، و عاقبت بدش، و فرود آمدن مجازاتش، و عدم بخشش آن، یا از شرّ بازگشت به کارهایی شبیه آن از جمله شرّ کارها و اعمال زشت و شنیع و خصال پست و پلید.

این‌که فرمود: «أَبُوءُ لَکَ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ» یعنی: به عظمت نعمت‌هایی که به من ارزانی داشته‌ای و به استمرار لطف و احسانت معترفم؛ بیان این جمله دربردارنده‌ی شکر نعمت‌دهنده و بیزاری جستن از کفران نعمت‌هاست.

این‌که فرمود: «وَأَبُوءُ بِذَنْبِی» یعنی: به گناهم اعتراف می‌کنم. جرایم و خطاهایی که مرتکب شده‌ام حال چه کوتاهی در انجام واجبات باشد یا انجام کارهای حرام و ممنوع، اعتراف به گناه و کوتاهی راهی به سوی توبه و بازگشت است، و کسی که به گناهش اعتراف کرده و از آن بازگردد خداوند او را می‌بخشد و توبه‌اش را می‌پذیرد.

این‌که فرمود: «فَاغْفِرْ لِی» یعنی: خداوندا، تمامی گناهانم را بیامرز چرا که رحمت تو گسترده، و عفو و بخشش تو ارزنده و گران‌بهاست، بخشش گناه بر تو سنگینی نمی‌کند، تو بسیار بخشنده و مهرورزی، و کسی جز تو گناهان را نمی‌بخشد، خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ         [آل عمران: 135].

«و آنان که چون مرتکب کاری زشت شوند یا بر خود ستم کنند، خداوند را یاد کنند، و برای گناهانشان آمرزش خواهند -و جز خدا چه کسی است که گناهان را می‌آمرزد-».

سپس پیامبرr این دعا را با بیان پاداش بزرگ و ثواب فراوانی که نصیب فردی می‌شود که هر صبح و شام بر آن مداومت می‌ورزد، به پایان می‌رساند و می‌فرماید: «هر کسی این کلمات را در روز بگوید در حالی که به آن یقین دارد»، یعنی ‌در حالی که آن را تصدیق کرده و بدان اعتقاد دارد زیرا این دعا کلام فردی معصوم است که از روی خواهش [نفسانی] سخن نمی‌گوید، آن جز وحی نیست که [بر پیامبر] فرستاده می‌شود، صلوات ‌الله و سلامه علیه – «و در همان روز پیش از آن‌که وارد شب شود، بمیرد، پس او از بهشتیان است، و کسی که آن را در شب در حالی که به آن یقین دارد، بگوید، و پیش از آن‌که وارد صبح شود، بمیرد، پس او از بهشتیان است».

همانا کسی که بر این دعا مداومت ورزد این وعده‌ی ارجمند و گران‌بها و این پاداش بزرگ و ثواب فراوان را به دست می‌آورد؛ چرا که او روزش را با اعتراف به توحید ربوبیت و الوهیت الله تعالی، و اعتراف به عبودیت و بندگی [خودش]، و مشاهده لطف الهی، و اعتراف به نعمت، و بررسی عیوب نفس و تقصیرات آن، و طلب بخشش و مغفرت از خداوند غفار، و ابراز فروتنی و تواضع و شکستگی؛ آغاز کرده و با آن پایان داده است. این‌ها مفاهیمی ارجمند و ویژگی‌هایی ارزشمندند که [شایسته‌ی آنند] روز با آن‌ها آغاز شده و پایان یابد، کسی که همدم آن است یا بر آن مداوامت می‌ورزد شایسته عفو و بخشش و‌آمرزش، و رهایی از آتش دوزخ، و ورود به بهشت است[2]. عاجزانه از خداوند کریم و بخشنده طلب لطف و فضل و احسانش را می‌نماییم.




[1]- صحیح بخاری شماره [6306].

[2]- توضیح کامل این شرح را در: کتاب نتائج الأفکار فی شرح حدیث سیِّد الاستغفار اثر السفارینی بنگر.

۱۱۲- اذکار بامداد و شامگاه

۱۱۲- اذکار بامداد و شامگاه

از جمله اذکار ثابتی که شریعت حکیم اسلام آن را بر فرد مسلمان در طول شبانه‏روز مقرر و محول کرده است ذکرهای دوطرف روز (بامداد و شام‌گاه) است، بلکه این ذکر [از لحاظ زمانی] فراخ‌ترین ذکر مدون است که در نصوص بدان بیشترین اشاره شده است، آن هم به خاطر تشویق و ترغیب به انجام آن و نام بردن از انواع بسیاری از ذکرهایی که در میان این دو زمان ارجمند گفته می‌شود.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا ٤١ وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٤٢

                                                                                              [الأحزاب: 41-42].

«ای مؤمنان!‍ بسیار خدای را یاد کنید و بامدادان و شامگاهان [و در همه وقت و آن] به تسبیح و تقدیس او بپردازید».

اصیل یعنی: میان عصر و غروب خورشید.

و یا می‌فرماید:

﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ ٥٥                                           [المؤمن: 55].

«و بامدادان و شامگاهان به سپاس و ستایش پروردگارت بپرداز».

 إبکار یعنی: اول روز، العشیُّ یعنی: آخر روز.

و یا می‌فرماید:

﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ ٱلۡغُرُوبِ ٣٩                         [ق: 39].

«و سپاس و ستایش پروردگارت را پیش از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن به جای آور».

و یا می‌فرماید:

﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ حِینَ تُمۡسُونَ وَحِینَ تُصۡبِحُونَ ١٧                                 [الروم: 17].

«پس چون در شامگاه و بامداد درآیید خداوند را چنان که باید به پاکی یاد کنید».

آیات در این معنا و مفهوم بسیارند. محل این اذکار و اوراد همان صبح زود از بعد از نماز صبح تا پیش از طلوع خورشید و هنگام شامگاه است، و [هم‌چنین] گفته شده منظور از «العشی والآصال» از بعد از نماز عصر تا پیش از غروب آفتاب است، با این وجود -ان‌شاءالله- زمان [اجرای] این دستور فراخ است به طوری که اگر آدمی انجام این ذکر را در وقت خودش فراموش کرد یا مانعی سر راه او سبز شد اشکالی ندارد که اذکار صبح‌ها را بعد از طلوع خورشید و اذکار سرشب را پس از غروب آن انجام دهد.

اما در خصوص ذکرهای مشروع و دعاهای مأثوری که در این دو زمان گرانقدر گفته می‌شود [باید گفت که:] ذکرهایی بسیار و گوناگون‌اند که -إن‌شاءالله- به زودی گلچینی نیکو از آنها به همراه شرح و توضیح بخشی از معانی عظیم و مفاهیم صحیح‌شان خواهد آمد.

ابوداود و ترمذی و دیگران از عثمان بن عفان t روایت کرده‌اند که رسول الله r فرمودند: «هر بنده‌ای که در آغاز هر روز و در آغاز هر شب سه بار بگوید: «بِسْمِ‌ الله ‌ِالَّذِی لاَ یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فِی‌ الأَرْضِ وَلاَ فِی ‌السَّمَاءِ وَ هُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ» «به نام خداوند که با نام و یاد او هیچ چیزی در زمین و در آسمان ضرررسان نیست، و او بسیار شنوا و بسیار داناست» هیچ چیزی گزند و زیانی به او نمی‌رساند»[1].

این ذکر از جمله اذکار عظیمی است که شایسته است فرد مسلمان هر صبح و شام آن را مدنظر قرار داده و بگوید، تا -به اذن الله تعالی- بدین وسیله از این‌که به بلای ناگهانی یا آسیب و فاجعه‌ای یا چیزی شبیه این‌ها گرفتار گردد در امان بماند.

قرطبی/ درخصوص این حدیث می‌گوید: «این حدیثی صحیح، و سخنی راست و درست است که هم دلیلش را فراگرفته‌ایم و هم به صورت تجربی آن را آزموده‌ایم، من خود از زمانی که این حدیث را شنیده‌ام بدان عمل نموده‌ام و چیزی به من آسیبی نرساند تا این‌که آن را ترک کردم و آن شبی بود که عقربی در مدینه مرا نیش زد، به فکر فرو رفتم که ناگاه به یادم آمد که فراموش کرده بودم که به این کلمات پناه ببرم»[2].

در سنن ترمذی از أبان بن عثمان/ -او راوی حدیث از عثمان است- نقل است که نیمی از بدن او فلج شده بود، مردی شروع به نگریستن به او کرد. أبان به او گفت: «به چه چیز می‌نگری؟ این حدیثی را که برایت نقل کردم [صحیح است]، اما آن روز که من به این آسیب بدنی مبتلا شدم آن کلمات را نگفته بودم تا این‌که خداوند تقدیرش را بر من عملی نمود».

سنت است که این ذکر هر صبح و شام سه بار گفته شود، هم‌چنان که پیامبرr خود به چنین کاری ارشاد نموده است. این‌که در این حدیث گفته: «بسم الله» یعنی: به نام خداوند پناه می‌برم، هرکس هر کاری انجام می‌دهد برای بسم الله گفتنش فعل مناسب حال و کار او در نظر گرفته می‌شود. به عنوان مثال کسی که چیزی می‌خورد وقتی در ابتدا می‌گوید: بسم الله یعنی با نام خداوند شروع به خوردن می‌کنم و کسی که حیوانی را ذبح کرده و سر می‌برد فعل «ذبح می‌کنم» را در نیت دارد و نویسنده به هنگام نوشتن فعل «[به نام خداوند] می‌نویسم» را در دل دارد. در دیگر کارهایی که شخص انجام می‌دهد و در ابتدا نام خداوند را می‌آورد به همین شکل است.

این‌که می‌فرماید: «الَّذِی لاَ یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فِی ‌الأَرْضِ وَلاَ فِی‌ السَّمَاءِ» یعنی: کسی که به نام و یاد خدا پناه ببرد بلا و مصیبتی نه از سوی زمین و نه از سوی آسمان ضرری به او نمی‌رساند.

و این‌که می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ یعنی: خداوند شنونده سخنان آدمیان، و آگاه به کردارهایشان است،‌ هیچ راز و سرّی نه در زمین و نه در آسمان بر او پوشیده نمی‌ماند.

در صحیح مسلم در حدیثی از ابوهریره t به اثبات رسیده که گفته: مردی به حضور پیامبرr آمد و گفت: ای رسول الله! دیشب از عقربی که مرا گزید چه رنجی کشیدم! پیامبرr فرمودند: «اگر در اول شب می‌گفتی: «أَعُوذُ بِکَلِماتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» (از شرّ آنچه خداوند آفریده است به کلمات کامل خداوند پناه می‌برم) آن عقرب ‌گزندی به تو نمی‌رساند»[3].

و در روایتی از ترمذی آمده است: «کسی که در اول شب سه بار بگوید: أَعُوذُ بِکَلِماتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، آن شب نیش هیچ جانداری به او آسیبی نمی‌رساند»[4].

ترمذی به دنبال این حدیث از سُهیل بن ابی‌صالح -یکی از روایان حدیث- آورده است که گفت: «خانواده ما این حدیث را یاد گرفته و هر شب آن را می‌گفتند، [شبی] یکی از خدمتکاران زن آنها گزیده شد، او درد و رنجی احساس نکرد».

این حدیث بیانگر فضیلت این دعا است؛ کسی که در ابتدای شب آن را بگوید به یاری خدا از این‌که نیش و گزش ماری یا عقربی یا حیواناتی شبیه این‌ها آسیبی به او برسانند در امان خواهد بود.

این‌‌که در حدیث می‌فرماید: «اعوذ» یعنی:‌ پناه می‌برم، استعاذه یعنی: روی آوردن، متوسل شدن، پناه گرفتن، و حقیقت آن عبارتست از: گریختن از چیزی که از آن می‌ترسی به سمت کسی که تو را از آن در امان می‌دارد و تو را در برابر شرّش حمایت می‌کند. کسی که به خداوند پناه می‌برد، از دست آنچه او را می‌آزارد یا او را به ورطه‌ی هلاکت می‌برد می‌گریزد، او به سوی پروردگار و مالکش می‌گریزد، و خود را به پیشگاه او می‌اندازد، و به او متوسل می‌شود، و از او طلب یاری می‌کند، و به او پناهنده می‌شود. مقصود از کلمات ‌الله: گفته شده همان قرآن کریم است، و گفته شده: همان کلمات کَونی قَدَری او است، و مقصود از «تامات» یعنی: کامل‌هایی که از هر عیب و نقصی پاک هستند، نقطه‌ی مقابل سخن آدمی که دارای عیب و نقص است.

این‌که می‌فرماید: ﴿مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢ یعنی: از تمامی شرها، از هر آفریده‌ای که شر از او برمی‌خیزد حیوان یا غیرحیوان، آدمی باشد یا جن، جانوری موذی یا چهارپایی، باد یا صاعقه‌ای، هر نوعی از انواع بلایا در دنیا و آخرت که باشد[5].

در سنن ابوداود و ترمذی و غیر از این دو با سندها صحیح از عبدالله بن خُبیب روایت شده که گفته است: «در یک شب بارانی و بسیار تاریک برای یافتن پیامبرr بیرون رفتیم تا برای ما امامت کند و وقتی ایشان را یافتیم به من فرمود: بگو. من چیزی نگفتم، باز فرمود: بگو. من چیزی نگفتم، و وقتی بار دیگر فرمود: بگو. گفتم: ای پیامبرخداr، چه بگویم؟ فرمود:

﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١                                                                    [الإخلاص: 1].

و معّوذتین [سوره‌های ناس و فلق] را در هر صبح و شام سه بار بخوان که این تو را از هر چیزی کفایت می‌کند [یعنی برای حفظ و نگهداری تو کفایت می‌کند]»[6]. در این حدیث فضیلت قرائت این سه سوره: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١ و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١ و این‌که هر کدام‌شان در هر صبح و شام سه بار خوانده شوند بیان شده است. هم‌چنین در این حدیث آمده که هرکس بر این کار مداومت داشته باشد به یاری خدا او را از هر چیزی کفایت می‌کند. یعنی این کار شرور و آفات را از او دفع می‌کند. توفیق تنها به واسطه [یاری] خدا رخ داده و او را شریکی نیست.

***




[1]- أبوداود شماره [5088] و ترمذی شماره [3388]، و علامه آلبانی/ در «صحیح‌الجامع» شماره [6426] آن را صحیح دانسته است.

[2]- بنگر به: الفتوحات الربانیه اثر ابن علان [3/100].

[3]- صحیح مسلم [شماره: 2709].

[4]- سنن ترمذی [شماره: 3604]، و آلبانی/ در «صحیح‌الجامع» شماره [6427] آن را صحیح دانسته است.

[5]- بنگر به: تیسیرالعزیز الحمید اثر شیخ سلیمان‌بن‌عبدالله [ص: 214-213].

[6]- سنن ابوداود شماره [5082] و سنن ترمذی شماره [3575]، و آلبانی/ در «صحیح‌الترغیب» شماره [649] آن را صحیح دانسته است.