1- از عبدالله بن عمرو بن عاص ب روایت است که از پیامبرخداr شنید که فرمود: «همه دلهای آدمیزادگان مانند یک دل، میان دو انگشت از انگشتان خدای رحمان قرار دارند و هرگونه که بخواهد آنها را میگرداند»، سپس پیامبر خداr فرمود: «اَللَّهُمَّ مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبَنَا عَلَی طَاعَتِکَ: خدایا، ای گرداننده دلهاد، دلهای ما را بر فرمانبرداری خود بگردان»[1].
اینکه پیامبر r در این دعا میفرمایند: «اَللَّهُمَّ مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبَنَا عَلَی طَاعَتِکَ» پیش از آن علت و سبب توجه بدان و بیان بسیار آن را اینگونه توضیح داده که: «همهی دلهای آدمیزادگان مانند یک دل، میان دو انگشت از انگشتان خدای رحمان قرار دارند و هرگونه که بخواهد آنها را میگرداند».
همچنین شبیه این حدیث، در حدیثی از أنسt روایت شده که گفت: پیامبرr بسیار [در دعا] میفرمودند: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ: خداوندا، ای گرداننده دلها، دلم را بر دینت استوار بدار»، گفتم: ای رسول اللهr به تو و آنچه با خود آوردهای ایمان آوردهایم، آیا از چیزی بر ما میترسی؟ فرمودند: «آری، همانا قلبها میان دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارند و او به هر صورتی که بخواهد آن را دگرگون میسازد»[2].
همچنین در حدیثی به نقل از عائشه ل آمده که گفت: دعاهایی بودند که رسول اللهr بسیار آنها را تکرار میکردند از جمله: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ: ای دگرگونکننده دلهاد دلم را بر دینت پایدار و استوار بگردان». عائشه ل گوید: گفتم: ای رسول خداr چرا شما بسیار این دعا را میگویید؟ پیامبرr فرمود: «همانا قلب آدمی میان دو انگشت از انگشتان خداوند است، پس هرگاه اراده نماید آن را منحرف کرده، و هرگاه بخواهد آن را مستقیم میگرداند»[3].
بغوی/ میگوید: «این حدیث بیانگر آن است که در مساله خوشبختی یا بدبختی آدمی هیچ چیزی به دست خودش نیست بلکه اگر هدایت یافته است به وسیله هدایتی است که خداوند به او عطا فرموده است و اگر بر ایمان ثابتقدم است این خداوند است که او را تثبیت نموده است و اگر گمراه گشته این خداوند است که او را از رسیدن به هدایت منع نموده است، خداوند سبحان میفرماید:
﴿بَلِ ٱللَّهُ یَمُنُّ عَلَیۡکُمۡ أَنۡ هَدَىٰکُمۡ لِلۡإِیمَٰنِ﴾ [الحجرات: 17].
«بلکه خدا بر شما منت میگذارد که شما را به سوی ایمان آوردن رهنمود کرده است».
و از حمد و ستایش بهشتیان خبر میدهد که اینگونه میگویند:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ﴾ [الأعراف: 43].
«ستایش خداوندی راست که ما را به این [بهشت] راه نمود و اگر خداوند ما را هدایت نمیکرد، هرگز نمیتوانستیم راه یابیم».
و یا خداوند میفرماید:
﴿یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ﴾ [إبراهیم: 27].
«خداوند مؤمنان را در زندگانی دنیا و در آخرت به سخنِ استوار، پایدار میدارد»[4].
به این ترتیب روشن میشود که این خداوند است که متولی قلبهای بندگانش است و هر آنگونه که بخواهد در آن دخل و تصرف مینماید و هیچ چیزی مانع از ایجاد تغییر خداوند در قلبها نمیشود و هیچ ارادهای نمیتواند آن را مهمل بگذارد و این تغییر را به هیچیک از آفریدگانش واگذار نکرده است.
بر آدمی واجب است که به خداوند متعال پناه برد و این دعا را بسیار تکرار نماید، همچنان که پیامبرr بسیار این دعا را تکرار میکرد، این کار خود آگاهی دادن به امت است که وقتی جان پاک ایشان نیازمند آن است که به خداوند سبحان پناه برد تا قلبش را ثابت و استوار دارد پس حال و روز دیگران که در مرتبه پایینتری از ایشاناند r چگونه است؟ و این در حالی است که همه آدمیان در مرتبه پایینتر از ایشانr هستند، و چه بسیار فرد مسلمان نیازمند است که خداوند او را بر دین راست و مستقیمش ثابت و استوار دارد دینی که عامل نجات و رستگاری و مصون ماندن از گناهان و بدبختیها و مصیبتهاست، خداوند میفرماید:
﴿یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَیُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِینَۚ وَیَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُ ٢٧﴾ [إبراهیم: 27].
«خداوند مؤمنان را در زندگانی دنیا و در آخرت به سخنِ استوار، پایدار میدارد و ستمکاران را گمراه میکند و خداوند هر آنچه بخواهد، انجام میدهد».
با این حال آدمی نیازمند انجام تلاشهای سودمند و پیمودن راههای نیکوست تا به خشنودی و هدایت و توفیق خداوند دست یابد [چرا که خدا میفرماید:]
﴿وَٱلَّذِینَ ٱهۡتَدَوۡاْ زَادَهُمۡ هُدٗى وَءَاتَىٰهُمۡ تَقۡوَىٰهُمۡ ١٧﴾ [محمد: 17].
«کسانی که راهیاب شدهاند، خداوند بر راهیابی ایشان میافزاید و تقوای لازم را بدیشان عطا مینماید».
2- ابوموسی اشعری t گوید: پیامبرr با این دعا، دعا میکرد: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِی خَطِیئَتِی وَجَهْلِی، وَإِسْرافِی فِی أَمْرِی، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِی جِدّی وَهَزْلِی، وَخَطَئِی َوعَمْدِی، وَکُلُّ ذَلِکَ عِنْدِی، اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ، وَمَا أَسْرَرْتُ وَمَا أَعْلَنْتَ، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أَنْتَ الْمُقَدِّمُ وَأَنْتَ الْمُؤَخِّرُ، وَأَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: پروردگارا گناه و جهل و اسرافم در کارها، و هر گناهی که تو از من به آن عالمتر هستی را ببخشای، خداوندا! از گناهان جدی و شوخی و خطاها و عمدی من صرفنظر بفرما همه این گناهان در نزد من موجود است، خداوندا! از گناههایی که قبلا انجام دادهام و بعدا انجام خواهم داد و گناههایی که آشکار و پنهان انجام دادهام و هر گناهی که تو از من به آن عالمتر هستی صرفنظر بفرما، هرکسی را که بخواهی به رحمت خود نزدیک مینمایی و هر کسی را که بخواهی از رحمت خود دور میگردانی، و بر تمام کارها توانا هستی»[5].
این دعا از جامعترین دعاها در [زمینه] استغفار است چرا که با الفاظی فراگیر و همهجانبه، به همراه بسط و تفصیل و بیان هر مفهومی، با لفظ صریح آن و بدون اکتفا به دلالت لفظی دیگر بر آن بیان شده است، تا این استغفار هر گناهی را که بنده بدان آگاه بوده و آنچه را نسبت بدان آگاهی ندارد دربرگیرد، واضح است که اگر گفته میشد: هر آنچه را انجام دادهام برایم ببخش، دعا خلاصهتر میبود، اما الفاظ این حدیث در مقام دعا و لابه و زاری، و اظهار بندگی و نیازمندی و برشمردن و در نظر آوردن یکایک گناهانی است که آدمی از آن توبه میکند لذا در این جایگاه تفصیل زیباتر و گویاتر از ایجاز و خلاصهگویی است[6].
این دعا و استغفار از سوی پیامبرr به مثابه اظهار نیازمندی و بندگی در برابر پروردگار، و آموزش به امتش است، و اینکه هیچکدام از بندگان از پروردگار، و عفو و رحمت و مغفرت او بینیاز نمیباشد بلکه نیاز بندگان به بخشش و رحمت و عفو او همچون نیازشان به نگهداری و حراست و حفاظت و رزق و روزی اوست، اگر از آنان محافظت ننماید هلاک میشوند، و اگر بدانان رزق و روزی ندهد باز هم هلاک میشوند، و اگر آنان را نیامرزد و بدانان رحم نکند هلاک گشته و دچار ضرر و زیان میگردند، به همین خاطر پدرشان آدم و مادرشان حوا گفتند:
﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣﴾ [الأعراف:23].
«پروردگارا، بر خویشتن ستم روا داشتیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود».
و این حال و روز فرزندانشان بعد از آن دو است[7].
3- از ابوهریره t نقل است که شخصی گفت: ای رسول اللهr امشب دعایت را شنیدم که میگفتی: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِی ذَنْبِی، وَوَسِّعْ لِی فِی دَارِی، وَبَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی: خداوندا گناهانم را ببخشای و به خانهام وسعت و گشایش عطا فرما، و به آنچه روزیام دادهای برکت ده». پیامبرr فرمود: «آیا این دعا چیزی [از نیازهای بشر] را باقی گذاشته است؟»[8] در سند این حدیث ضعف وجود دارد اما این دعای مذکور در حدیثی نزد امام احمد[9] شاهدی از یکی از صحابه دارد، نسائی و ابن سنی[10] آن را به نقل از ابوموسی t روایت کردهاند.
این دعایی مهم و عظیم است که هیچ خیری را فرو نگذارده و همه را دربرگرفته است.
اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِی ذَنْبِی» یعنی: خطاها و اشتباهات و کارهای ناشایستی را که از من سر میزند ببخش، بخشش و آمرزش گناهان پایه و اساس هر خیر در دنیا و آخرت است، خداوند متعال میفرماید:
﴿وَأَنِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ یُمَتِّعۡکُم مَّتَٰعًا حَسَنًا إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى وَیُؤۡتِ کُلَّ ذِی فَضۡلٖ فَضۡلَهُۥۖ﴾ [هود: 3].
«و اینکه از پروردگارتان طلب آمرزش کنید و به سوی او برگردید که خداوند [به سبب استغفار صادقانه و توبه مخلصانه] شما را تا دم مرگ به طرز نیکویی [از مواهب زندگی این جهان] بهرهمند میسازد و [در آخرت برابر عدل و داد خود] به هر صاحب فضیلت و احسانی [پاداش] فضیلت و احسانش را میدهد».
به همین خاطر مناسب است که طلب بخشش از خداوند بر طلب فراخی و گستردگی خانه، و برکت در رزق و روزی، پیش انداخته شود.
اینکه میگوید: «وَوَسِّعْ لِی فِی دَارِی» یعنی: خانهام را در دنیا گسترده و فراخ گردان، چرا که فراخی آن از جمله عوامل خوشبختی در دنیاست، یا مراد قبر است که آن همان خانه حقیقی است، یا مراد بهشت است که همان سرای جاویدان و نعمت پایدار است که دگرگون نشده و از بین نمیرود. اشکالی هم ندارد که این واژه همه این موارد را دربربگیرد و برای همه به کار برده شود.
اینکه میگوید: «وَبَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی» یعنی: روزیم را با [ریزش] خیر [بر آن] مبارک و محفوظ گردان، منظور از برکت در رزق و روزی: ثبات و افزایش آن است.
[1]- مسلم شماره (2654)
[2]- ترمذی (2140)، و ابنماجه (3834) و آلبانی/ در «صحیح سنن ترمذی» (2/444) آن را صحیح دانسته است.
[3]- احمد (6/91)، آلبانی/ در «الصحیحه» (2091) با شواهد خود آن را صحیح دانسته است.
[4]- شرح السنه اثر بغوی (1/167)
[5]- بخاری شماره (6398)، و مسلم شماره (2719)
[6]- بنگر به: مدارج السالکین (1/273)، وجلاء الأفهام (ص: 203) این دو کتاب اثر ابنقیم/ میباشند.
[7]- بنگر به : شفاء العلیل (1/359-357)
[8]- ترمذی (3500). آلبانی/ در «ضعیف سنن ترمذی» (ص 407) میگوید: «این روایت ضعیف است، اما خود دعا حسن است».
[9]- مسند (4/63)
[10]- نسائی در «عمل الیوم واللیلة» (80)، و ابن سنی در «عمل الیوم واللیلة» (28)
در سنت پاک پیامبرr و احادیث مبارک ایشان دعاهای بسیاری به ثبت رسیده که دربردارنده مفاهیم جامع و درخواستهایی والا، و منافع دنیوی و اخروی است، امری که میطلبد بیشتر نسبت به شناخت آنها توجه نموده و در معانی و دلالتهای آنها اندیشیده شود و با بیان آنها جهت دعا و بیان نیازها به درگاه خدا روی آورده شود.
در آنچه در ذیل میآید در کنار گزیدهای مبارک و دستهای معطر از دعاهای رفیع و درخواستهای والای پیامبرr، به همراه بیان و توضیح مقداری از معانی و دلالتهای آنها، و توجه دادن و راهنمایی به [فهم] اندکی از فوائد و ثمراتش، میایستیم.
1- از عبدالله بن مسعود t روایت شده که پیامبرr [در دعا] میفرمود: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْهُدَی، وَالتُّقَی، وَالْعَفافَ، وَالْغِنَی: خداوندا! همانا من از تو هدایت و پرهیزگاری و پاکدامنی و بینیازی را میخواهم»[1].
این دعایی عظیم و جامع بوده، و مشتمل بر چهار درخواست مهم است که عبارتند از: هدایت، و پرهیزگاری و پاکدامنی، و بینیازی.
طیبی/ میگوید: «از این رو از هدایت و پرهیزگاری نام برده شده تا هر آنچه از امور مربوط به زندگی و معاش، و قیامت و معاد، و مکارم اخلاق که باید بدان پی برد را دربرگیرد و همچنین هر آنچه که باید از آن پرهیز کرد از جمله شرک و گناهان و رذائل اخلاقی را شامل شود، درخواست پاکدامنی و بینیازی بیان خاص بعد از عام است»[2].
نووی/ میگوید: «عفاف و عفت عبارت است از پاک ماندن و پرهیز کردن از هر آنچه که مباح و جایز نیست. و منظور از غنا در این حدیث عبارتست از قناعت کردن و بینیازی جستن از مردم و هر آن چیزی است که در اختیار آنان است»[3].
شیخ عبدالرحمن ابن سعدی/ در شرحی ظریف بر این حدیث میگوید: «این دعا از جامعترین و سودمندترین دعاهاست این دعا دربرگیرنده درخواست خیر دین و دنیا است، بیشک هدایت همان علم سودمند، و پرهیزگاری عبارتست از انجام کار نیک و ترک هر آنچه خدا و رسولش از آن نهی نمودهاند، و به این وسیله دین عملی میشود، بیشک دین عبارتست از [۱] علوم سودمند و معارف راست و درست که این همان هدایت است و [۲] اقدام به اطاعت و فرمانبرداری از خدا و رسولش که این همان پرهیزگاری است.
عفت و بینیازی عبارتست از خویشتنداری در رابطه با مردم، و عدم دلبستگی به آنان، و توانگر شدن به واسطه خدا و رزقی که او ارزانی میدارد، و قانع بودن به آن رزق و روزی، و اطمینان قلبی به آنکه همین اندازه آدمی را کافی است، به این طریق است که خوشبختی و شادکامی زندگی دنیا و آرامش قلبی که همان حیات و زندگی پاک و پاکیزه است به وقوع میپیوندد.
کسی که هدایت و پرهیزگاری و پاکدامنی و بینیازی روزیش گردد خوشبختی هر دو سرا را به دست آورده، و هر مطلوبی را کسب کرده و از هر چیز ترسآوری رهایی مییابد»[4].
2- از علیt روایت است که پیامبرخداr به من فرمود: «بگو: اَللَّهُمَّ اهْدِنِی وَسَدِّدْنِی: خدایا، مرا هدایت کن و به من اعتدال بده». و به هنگام خواستن هدایت، هدایت یافتن خویش به راه را به یادآور، و به هنگام خواستن اعتدال، اصابت تیر را [به هدف]». و در روایتی دیگر آمده است: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْهُدی وَ السَدادَ: خداوندا، من هدایت و پایداری در راه حق را از تو میخواهم»[5].
این دعای مبارک مشتمل بر درخواست هدایت و اعتدال و پایداری در راه حق از خداوند متعال است، این دو (هدایت و پایداری در راه حق) از ارزشمندترین درخواستهای آدمی و گرامیترین موهبتها و تواناییهای او است، و رستگاری و خوشبختی جز با این دو حاصل نمیگردد لذا تشویق و ترغیب به این دعا از اهمیت بسیاری برخوردار است.
اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ اهْدِنِی وَسَدِّدْنِی» همچون سخنش در روایتی دیگر است که میفرماید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْهُدی وَالسَدادَ» در هر دو طلب هدایت و اعتدال و پایداری در راه حق شده است.
هدایت عبارتست از شناخت حق به صورت [هم] مفصل و با جزئیات، و [هم] به طور خلاصه و مختصر، و همچنین توفیق پیروی از این هدایت به شکل ظاهری و باطنی.
اما درخصوص «سداد»، نووی میگوید: سَداد با فتح سین در این جا به معنی راست و مستقیم است و «سدّد السهم» یعنی: تیر صاف و راست و مستقیم شد، و «سددنی» یعنی: مرا توفیق ده که در تمامی کارهایم راست و مستقیم باشم. اصل «سداد» یعنی: استقامت و اعتدال و میانهروی در امور»[6].
اینکه پیامبرr میفرماید: «به هنگام خواستن هدایت، هدایت یافتن خویش به راه را به یادآور، و به هنگام خواستن اعتدال، اصابت تیر را [به هدف]».
نووی/ میگوید: «یعنی: اینها را در حال دعا کردنت با این دو کلمه به یادآور، چرا که راهنمای راه از آن منحرف نمیشود و کسی که تیری را نشانهگیری میکند مشتاق است که آن تیر راست باشد و تیرش راست نمیشود مگر آنکه آن را راست گرداند، شایسته است دعاکننده نیز مشتاق تصحیح و راست گردانیدن علمش و همراهی با سنت باشد، و گفته شده: باید با این واژهها استقامت و هدایت را به یاد آورد تا آنها را فراموش نکند»[7].
خطابی میگوید: «اینکه میفرماید: «به هنگام خواستن هدایت، هدایت یافتن خویش به راه را به یادآور» معنایش آن است که: رهرو راه بر همان سمت و جهت راه حرکت میکند و از جاده دور نشده، و از ترس گم شدن به راست و چپ نمیرود و به این وسیله هدایتیافته و به سلامت به مقصد میرسد. میگوید: هنگامی که از خداوند درخواست هدایت نمودی راهیابی را به خاطر آور و از خدا هدایت و استقامت را بطلب همچنان که وقتی در راهی میروی در پی یافتن راه راست و درست هستی.
اینکه میفرماید: و به هنگام خواستن اعتدال و استقامت، اصابت تیر را [به هدف به یادآور]. معنایش آن است که: تیرانداز وقتی نشانهای را هدف میگیرد مستقیم به سمت آن نشانهگیری میکند و آن را به سمت چپ و راست نمیگیرد تا هدف را مورد اصابت قرار دهد. اینجاست که تیرش به خطا نمیرود و تلاشش ضایع نمیشود. میگوید: وقتی اعتدال و استقامت [در راه خدا] را از خدا طلب مینمایی این مفهوم را در اندیشهات مرور کن که گویا در حال تیراندازی هستی و باید تیرت را راست و مستقیم به سمت هدف نشانه بگیری»[8].
این توضیح پیامبرr به خاطر کمال خیرخواهی ایشان و راهنمایی و توضیح نیکوی او است، به همراه این دو مطلب مهم امور حسی و قابل مشاهدهای را یادآوری کرده تا خود لفظ یادآوری شده و فراموش نگردد و مفهوم آن جلوی چشم قرار گرفته و مورد غفلت واقع نشود.
ابن قیم/ میفرماید: «این حدیث بلیغترین نوع آموزش و خیرخواهی پیامبرr را نشان میدهد به این شکل که وقتی از خداوند خواهان هدایت و رضایت و رسیدن به بهشت است خودش را مثل مسافری فرض کند که راه را گم کرده است و نمیداند به کجا و به چه سویی برود ناگهان مردی بر سر راه او ظاهر میشود که راه را میداند و از او میخواهد که راه را به او نشان دهد راه آخرت نیز چنین است. پیامبرr خواسته با بیان این حدیث در قالب یک مثال راه هدایت را به راه محسوسی که مسافر در آن گام میگذارد تشبیه کند زیرا مسافری که میخواهد به شهر دیگری برود بزرگترین نیازش فردی است که راه را به او نشان دهد و نیز به هدف رسیدن به تیراندازی تشبیه شده است که وقتی تیرش به هدف میخورد راه باطلی نپیموده است. جوینده حق نیز وقتی در گفتار و کردارش راه درست را پیدا میکند دقیقا مانند آن تیراندازی است که تیرش به هدف میخورد»[9] این دعایی مهم است در حالی که واژههایش اندکند این دعا مشتمل بر خیر عظیم، و لطف و مهربانی گسترده بوده، و جزو کلمات جامع پیامبر اکرمr است، همچنین دربرگیرندهی زیبایی ارشاد، و توضیح نیکوی ایشانr است.
بیشک از جمله دعاهای عظیم بیان شده در قرآن کریم، دعای فرشتههای حامل عرش و پیرامون آن است که برای مؤمنین طلب مغفرت و رحمت و ورود به بهشت و رهایی از آتش جهنم مینمایند.
خداوند میفرماید:
﴿ٱلَّذِینَ یَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ کُلَّ شَیۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِینَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِیلَکَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ ٧ رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِی وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٨ وَقِهِمُ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّیَِّٔاتِ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٩﴾ [المؤمن: 7-9].
«کسانی که عرش را حمل میکنند و آنان که پیرامون آن [عرش] هستند با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند [میگویند:] پروردگارا، بخشایش و دانش تو همهچیز را فرا گرفته است. پس آنان را که توبه کردهاند و از راهِ تو پیروی کردهاند، بیامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ کن. پروردگارا، و آنان را به باغهای جاودانهای درآور که به آنان وعده دادهای. و [نیز به همان بهشت درآور] هرکس از پدران و همسران و فرزندانشان را که درستکارند. بیگمان تویی که پیروزمندِ فرزانهای و آنان را از کیفرها حفظ کن و هرکس را که در آن روز از کیفرها حفظ کنی، در حقیقت به او رحمت آوردهای و این است کامیابی بزرگ».
در این آیات خداوند متعال از فرشتگان گرامیش که عرش باشکوه او را حمل میکنند و فرشتگانی که پیرامون عرشاند، خبر میدهد، بیان میکند که آنان با تسبیح و حمد خداوند به سپاس و ستایش و تنزیه و تمجید او مشغولند آنان به خدا ایمان داشته و به یکتایی او معترفند و در برابرش فروتن بوده و از عبادتش سرپیچی نمیکنند. این فرشتگان برای انسانهای مؤمنی که همچون ایشان به توحید و یکتایی خداوند معترف بوده، و از هر معبودی جز او اعلان برائت و بیزاری مینمایند دعا کرده و طلب مغفرت و آمرزش مینمایند و از خداوند میطلبند که این مؤمنین و پدران و مادران و همسران و فرزندان نیکوکارشان را وارد بهشت گرداند و آنان را از فرجام بد گناهانی که مرتکب گشتهاند مصون دارد و رحمتش آنان را دربرگیرد که این همان کامیابی بزرگ است.
این دعای فرشتگان برای مؤمنان، از جمله فواید ایمان و فضایل و ثمرات زیاد آن است چرا که خداوند سبحان فرشتگان مقربش را جهت دعای در نهان برای مؤمنین اختصاص داده است پس مؤمن به سبب ایمانش از چنین فضیلت بزرگی برخوردار میگردد.
این آیات به وضوح نشاندهنده آن است که رابطه و پیوند ایمانی بزرگترین و استوارترین رابطه، و بلکه همان رابطهی حقیقی است که پاره نشده و پیوند محکمی است که شکاف برنمیدارد.
علامه محمد امین شنقیطی/ دلالت این آیات ارجمند بر این مطلب را توضیح داده و میگوید: «خداوند متعال بیان داشته که رابطه و پیوندی که میان فرشتگان حامل عرش و فرشتگانی که پیرامون آنند [از یک سو] و آدمیان در زمین [از سوی دیگر] وجود دارد و موجب میشود که این فرشتگان این دعای نیکو و عظیم را در درگاه خداوند برای آدمیان بنمایند، بیشک همان رابطه و پیوند ایمان به خداوند جلجلاله است، چرا که خداوند درخصوص فرشتگان میفرماید: ﴿وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ﴾ و آنان را به ایمان [داشتن به خدا] توصیف میکند، و درخصوص آدمیانی که فرشتگان برای آنان طلب مغفرت میکنند میفرماید: ﴿وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ﴾ آنان را نیز به ایمان [داشتن] توصیف میکند، این خود گواه و نشاندهنده آن است که عامل رابطه و پیوند میان آنان همان ایمان است و این بزرگترین رابطه و پیوند است... تا آنجا که میگوید: در مجموع میان مسلمانان اختلافی بر سر این مطلب نیست که رابطه و پیوندی که افراد روی زمین را به همدیگر پیوند میدهد، و اهل زمین و آسمان را با هم مرتبط میگرداند همان رابطه و پیوند لا اله الاّ الله است»[1].
این خود گواه بر فضیلت عظیم ایمان و اثر بزرگ آن بر اهل ایمان و جایگاه والای فرد مؤمن نزد پروردگار است، همچنان که سلیم بن عیسی/ میگوید: «مؤمن چه اندازه نزد خداوند گرامی است تا آنجا که او در حالی که بر روی تختش خوابیده فرشتگان در همان حال برای او طلب مغفرت و آمرزش میکنند»[2] این فقط فرشتهها نیستند که برای فرد مؤمن دعا میکنند بلکه همچنین پیامبران خداوند و بندگان صالح و نیکوکارش برای او دعا میکنند.
ابونعیم در «الحلیه» از یحیی بن عمربن راشد تیمی روایت کرده که گفت: من در پی تجارت بودم هر آنچه را داشتم در این کار هزینه کردم اما چیزی به دست نیاوردم، وقتی این خبر به سفیان بن عینیه رسید نزدم آمد و گفت: برای چیزهایی که از دست دادهای تأسف مخور و بدان اگر اینها را خداوند به عنوان روزی تو قرار داده بود قطعاً به تو عطا میشد، سپس به من گفت: تو را مژده باد، به هر حال تو بر خیر و نیکی هستی، میدانی چه کسی برایت دعا کرده؟ گفتم: چه کسی برایم دعا کرده؟ سفیان گفت: فرشتگان حامل عرش برایت دعا کرده و میکنند. گفتم: فرشتگان حامل عرش برایم دعا میکنند! سفیان گفت: آری، و نوح u نیز برایت دعا کرده است، گفتم: نوحu برای من دعا کرده است! گفت: آری، و ابراهیمu نیز برایت دعا کرده است، گفتم: ابراهیمu برایم دعا کرده است! سفیان گفت: آری، و محمدr نیز برایت دعا کرده است. گفتم: کجا برایم دعا کردهاند؟ سفیان گفت: آیا این سخن خداوند را نشنیدهای که میفرماید:
﴿ٱلَّذِینَ یَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ﴾ [المؤمن: 7].
«کسانی که عرش را حمل میکنند وآنان که پیرامون آن [عرش] هستند با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند».
گفتم: نوحu کجا برایم دعا کرده؟ گفت: آیا این سخن خداوند را نشنیدهای که میفرماید:
﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیۡتِیَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۖ﴾ [النوح: 28].
«[نوح گفت:] پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر آنکس را که مؤمن به خانهام درآید و مردان مؤمن و زنان مؤمن را بیامرز».
گفتم: ابراهیمu کجا برایم دعا کرده است؟ سفیان گفت: آیا این سخن خدا را نشنیدهای که میگوید:
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١﴾ [إبراهیم: 41].
«[ابراهیم گفت:] پروردگارا، مرا و پدر و مادر مرا و مؤمنان را، روزی که حساب برپا میگردد، بیامرز».
گفتم: محمدr کجا برایم دعا کرده است؟ سفیان سرش را تکان داد سپس گفت: آیا این سخن خداوند را نشنیدهای که میفرماید:
﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ﴾ [محمد: 19].
«و برای گناهت و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه».
پیامبرr از همه ما بیشتر مطیع خداوند بود و از همه ما نسبت به خودمان مهربانتر بود، و مهربانتر از آن بود که خداوند او را به کاری امر کند و او انجامش ندهد[3].
درخصوص دعای مؤمنین [برای همدیگر] اندکی پیش سخن گفتیم، به هنگام بیان دعایشان در این سخن خداوند که میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ﴾
[الحشر: 10].
«کسانی که پس از مهاجرین و انصار به دنیا میآیند، میگویند: پروردگارا! ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند بیامرز».
این دعای فرشتهها دربرگیرندهی بخش بزرگی از کمال ادب در دعا و درخواست نیکو و خیرخواهی برای بندگان مؤمن خداوند است.
علامه ابن سعدی/ در این باره میگوید: «این دعای فرشتگان متضمن کمال شناخت آنها نسبت به پروردگارشان است و آنها با اسماء حسنی به خدا متوسل میشوند، اسمایی که خداوند دوست دارد بندگان با توسل به آن دعا کنند و نیز دوست دارد در تمامی دعاهایشان اسمی از اسماءالله به کار ببرند که با درخواستی که از خداوند دارند متناسب باشد. پس وقتی که آنها از خداوند خواستند تا رحمت را بر آنها نازل گرداند و آنچه را که نفس انسانی اقتضا نماید از آنان دور کند، انسانی که خداوند نقص او را میداند و اینکه همواره مایل به ارتکاب گناه است. و امثال این مبادی و اسبابی که علم الهی بر آن محیط است. از این رو آنها به نام «الرحیم» و «العلیم» متوسل میشوند و دعای فرشتگان کمال ادب آنان نسبت به خداوند متعال است، زیرا به ربوبیت عام و خاص الهی نسبت به خودشان اعتراف میکنند، و اینکه آنها هیچ اختیاری ندارند و اینکه دعای آنان و درخواستشان از پروردگار درخواست فردی است که از هر جهت نیازمند و محتاج است، و چیزی را بر پروردگارش تحمیل نمینماید، بلکه فقط از سر فضل و کرم و احسان او چیزی را از وی میطلبند. همچین دعای فرشتگان متضمن آن است که آنان کاملاً با پروردگارشان موافق هستند؛ اعمالی را دوست دارند که مورد پسند پروردگارشان است و آن عبادتهایی است که انجام دادهاند، و همانند کسانی تلاش کردهاند که خدا را دوست دارند و آنها مؤمنانی هستند که خداوند آنان را از میان بندگانش دوست دارد پس خداوند از دیگر انسانهای مکلف –به جز مؤمنانشان ـ نفرت دارد، و فرشتگان چون مؤمنان را دوست دارند برای آنها نزد خدا دعا کرده و برای بهبود یافتن احوالشان میکوشند، چرا که دعا برای شخص روشنترین دلیل بر محبت آن فرد از سوی دعاگو است، چون او جز برای کسی که دوستش دارد دعا نمیکند»[4].
همچنین این خود گواهی است بر خیرخواهی فرشتگان نسبت به بندگان مؤمن خدا، مطرف بن عبدالله بن شخیر/ میگوید: «خیرخواهترین بندگان خدا برای مؤمنان، فرشتگان هستند، و بدخواهترین و خائنترین بندگان برای مؤمنان، شیاطیناند»[5].
ما با دوست داشتن فرشتگان به خدا نزدیکی میجوییم. فرشتگانی که از پرستش خدا سرکشی نمیکنند و خسته نمیشوند. شب و روز تسبیح میگویند و سستی نمیورزند. همچنان که با تنفر و بیزاری از شیاطین به خدا تقرب و نزدیکی میجوییم شیاطینی که میان مردم فساد میکنند، و اصلاح و نیکوکاری نمیکنند، نسبت به پرستش خدا سرکشی کرده و از خیر دوری میگیرند، آنان خود گمراهند و دیگران را گمراه میکنند، خداوند ما را از آنان و شرشان محفوظ و مصون دارد همانا خدا شنونده دعا و اجابتکننده آن است.
1- از جمله دعاهای بیان شده اهل ایمان در قرآن دعایی است که در این سخن خداوند آمده است:
﴿وَوَصَّیۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَیۡهِ إِحۡسَٰنًاۖ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ کُرۡهٗا وَوَضَعَتۡهُ کُرۡهٗاۖ وَحَمۡلُهُۥ وَفِصَٰلُهُۥ ثَلَٰثُونَ شَهۡرًاۚ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَبَلَغَ أَرۡبَعِینَ سَنَةٗ قَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِیٓ أَنۡ أَشۡکُرَ نِعۡمَتَکَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَیَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِی فِی ذُرِّیَّتِیٓۖ إِنِّی تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَإِنِّی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ١٥ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنۡهُمۡ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَنَتَجَاوَزُ عَن سَیَِّٔاتِهِمۡ فِیٓ أَصۡحَٰبِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَعۡدَ ٱلصِّدۡقِ ٱلَّذِی کَانُواْ یُوعَدُونَ ١٦﴾ [الأحقاف: 15-16].
«و به انسان درباره پدر و مادرش به نیکوکاری سفارش کردهایم. مادرش با دشواری به او آبستن شده و به دشواری او را زاده است. و [کمترین مدت] بار گرفتن و از شیر باز گرفتنش سی ماه است. تا هنگامی که به کمال توانمندیاش برسد و به چهل سالگی برسد، گوید: پروردگارا، به من توفیق ده تا نعمتت را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشتهای سپاسگزارم و کار شایستهای کنم که به آن خشنود شوی و فرزندانم را نیز برای من شایسته بدار. من به تو روی آوردهام و من از مسلمانانم. اینانند که نیکوترین کار [و کردار]شان را از آنان میپذیریم و از بدیهایشان درمیگذریم. در [میان] بهشتیان خواهند بود. [طبقِ] وعده راستینی که به آنان نوید داده میشد».
در این آیهی کریمه خداوند سفارشش به آدمی در خصوص نیکوکاری در حق پدر و مادرش را یادآوری میکند بهخصوص مادرش که در دوران آبستنی و زایمان دشواریهای بیشتری را تحمل میکند و اینکه فرزندانی که مؤمن و نیکوکار باشند نعمت پروردگار بر خود و پدر و مادرشان را به یاد میآورند لذا به درگاه خدا دعا کرده و از او درخواست نموده و میگوید:
﴿رَبِّ أَوۡزِعۡنِیٓ أَنۡ أَشۡکُرَ نِعۡمَتَکَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَیَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِی فِی ذُرِّیَّتِیٓۖ إِنِّی تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَإِنِّی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ١٥﴾ [الأحقاف: 15].
اینکه میگوید: ﴿رَبِّ أَوۡزِعۡنِیٓ﴾ یعنی: پروردگارا به من الهام کن و مرا توفیق ده.
اینکه میگوید: ﴿أَنۡ أَشۡکُرَ نِعۡمَتَکَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ﴾ یعنی: تا نعمتهای دینی و دنیوی را که بر من ارزانی داشتهای سپاسگزارم و شکر نعمت اینگونه است که در راه طاعت خدا صرف شود و بکوشد که خداوند را به خاطر نعمتهایش سپاس و ستایش نماید.
اینکه میگوید: ﴿وَعَلَىٰ وَٰلِدَیَّ﴾ یعنی: و شکر نعمتهایی را به جای آورم که پیش از من به پدر و مادرم ارزانی داشتهای. نعمت بر پدران و مادران در حقیقت نعمت بر فرزندانشان است، چون حتما آنها از آن نعمت و از اسباب و آثار آن بهرهمند میشوند، به ویژه نعمت دین که اگر پدر و مادر دارای علم و عمل صالح باشند این امر یکی از بزرگترین اسباب اصلاح فرزندانشان میباشد.
اینکه میگوید: ﴿وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ﴾ یعنی: و به من توفیق ده تا کار شایستهای انجام دهم که از آن خشنود شوی؛ به این صورت که آن کار همه آن چه را که او را صالح گرداند دربرداشته باشد، و از آن چه او را فاسد میگرداند سالم و در امان باشد، پس این عملی است که خداوند آن را میپسندد و میپذیرد و در برابر آن پاداش میدهد.
اینکه میگوید: ﴿وَأَصۡلِحۡ لِی فِی ذُرِّیَّتِیٓۖ﴾ و فرزندانم را برای من شایسته بگردان. وقتی برای صالح شدن خودش دعا کرد، نیز برای فرزندانش دعا نمود [تا خداوند حالات آنها را خوب و شایسته بگرداند] و بیان کرد که سودِ صلاح و شایستگی فرزندان به پدر و مادرانشان برمیگردد. چون فرمود: ﴿وَأَصۡلِحۡ لِی﴾.
اینکه میگوید: ﴿إِنِّی تُبۡتُ إِلَیۡکَ﴾ یعنی از گناهانم که پیشتر و در گذشتهها مرتکب شدهام توبه کرده و به طاعت و فرمانبرداری از تو بازگشتهام.
اینکه میگوید: ﴿وَإِنِّی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ١٥﴾ یعنی: جزو فرمانبرداران امر و نهی تو، و مطیعان حکم توأم.
اینکه میگوید:
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنۡهُمۡ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَنَتَجَاوَزُ عَن سَیَِّٔاتِهِمۡ فِیٓ أَصۡحَٰبِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَعۡدَ ٱلصِّدۡقِ ٱلَّذِی کَانُواْ یُوعَدُونَ ١٦﴾ [الأحقاف: 16].
یعنی: اینانی که این ویژگی صفت آنان است کسانی هستند که نیکوترین کارهایشان را در دنیا که عبادات و طاعات هستند از آنان میپذیریم چون غیر از طاعات و عبادات کارهای دیگری هم انجام میدهند، و از گناهان و زشتیهایی که در دنیا مرتکب شدهاند در میگذریم همچنان که با سایر بهشتیها چنین برخوردی میکنیم ایشان آنچه خیر و مطلوب است را به دست آورده و شر و امور ناخوشایند از آنان دور میگردد و این همان وعده راستینی است که بدیشان دادهایم و خداوند خلاف وعده نمیکند.
2- از جمله دعاهای اهل ایمان که در قرآن بیان شده دعایی است که خداوند به واسطه آن کسانی که بعد از صحابه آمدهاند از جمله تابعین و دیگر کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفته و راه ایشان را به خوبی تا قیامت میپیماند را توصیف و تعریف کرده، و میگوید:
﴿وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ ١٠﴾ [الحشر: 10].
«کسانی که پس از مهاجرین و انصار به دنیا میآیند، میگویند: پروردگارا! ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند بیامرز. و کینهای نسبت به مؤمنان در دلهایمان جای مده، پروردگارا! تو دارای رأفت و رحمت فراوان هستی».
اهل علم گفتهاند: همانا این آیه درخصوص تابعین -کسانی که بعد از اصحاب رسول اللهr آمدهاند- و همه کسانی که تا قیامت به اسلام میگروند و مسلمانند نازل شده است.
ابن ابیلیلی میگوید: مردم بر سه پایه قرار دارند:
1- مهاجران.
2- کسانی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانهی [آئین اسلام] را آماده کردند و ایمان را در دل خود استوار داشتند، یعنی انصار.
3- کسانی که بعد از ایشان آمدهاند.
پس بکوش که از این سه منزلت خارج نباشی.
مصعب بن سعد میگوید: «مردم سه طبقهاند، دو طبقه از آنان گذشتهاند و یک طبقه ماندهاند، بهترین چیزی که شما باید باشید این است که در طبقهای قرار بگیرید که باقی مانده است»[1].
منظور آن است که خداوند مؤمنینی را که بعد از مهاجرین و انصار آمدهاند اینگونه توصیف میکند که آنان هم برای خود و هم برای مؤمنین قبل از خود دعای خیر کرده و میگویند:
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ ١٠﴾ [الحشر: 10].
آنان در این دعا سلامت قلب و پاکی زبان را گرد هم آوردهاند چرا که در قلبهایشان نسبت به مهاجرین و انصار کینه و تنفر و بیزاری نبوده و بر زبانشان نفرین و انتقاد و افترا جاری نمیشود بلکه در دلهایشان محبتی صادقانه و اخوت و برادری وجود داشته و بر زبانهایشان یاد نیکوی آن بزرگواران و دعای خیر برای ایشان جاری است و این از روشنترین دلایل ایمان صادقانه و حسن نیت و وفاداری نسبت به اهل فضل و احسان و پیشی گرفتگان در ایمان است.
ابومظفر سمعانی/ میگوید: «این آیه گواه بر آن است که نشانهی مؤمن بودن آن است که شخص نسبت به گذشتگان [مؤمن] ترحم و دلسوزی داشته و برای آنان دعای خیر کند و به بدی از آنان یاد نکند. روایت شده که شخصی به نزد مالک بن انس آمد و به بدگویی و افترا در خصوص گروهی از یاران پیامبرr از جمله ابوبکر و عمر و عثمان و دیگران پرداخت، مالک بن انس به او گفت: آیا تو از فقرای مهاجرینی هستی که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدهاند؟ آن شخص گفت: خیر. مالک گفت: آیا از آنانی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانه [آئین اسلام] را آماده کردند و ایمان را در دل خود استوار داشتند؟ آن شخص گفت: خیر. مالک بن انس گفت: شهادت میدهم که تو از آنانی نیستی که پس از مهاجرین و انصار آمدهاند و میگویند: «پروردگارا! ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند بیامرز»[2].
3- از جمله دعاهای اهل ایمان دعایی است که در این سخن خداوند آمده است:
﴿یَوۡمَ لَا یُخۡزِی ٱللَّهُ ٱلنَّبِیَّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥۖ نُورُهُمۡ یَسۡعَىٰ بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَبِأَیۡمَٰنِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا وَٱغۡفِرۡ لَنَآۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٨﴾ [التحریم: 8].
«روزی که خداوند پیامبرش و آنان را که با او ایمان آوردهاند رسوا نسازد نورشان پیشِ روی آنان و به سمت راستشان شتابان است. میگویند: پروردگارا، نورمان را برای ما به تمام [و کمال] برسان و ما را بیامرز. بیگمان تو بر هر کاری توانایی».
از ابن عباس ب نقل است که در تفسیر این آیه گفت: «هیچ یکتاپرستی نیست مگر اینکه در روز قیامت از نوری برخوردار است، نور منافق خاموش میگردد، و مؤمن چون میبیند که نور منافق خاموش گردید میترسد و میگوید:
﴿رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا﴾ [التحریم: 8].
«پروردگارا، نورمان را برای ما به تمام [و کمال] برسان»[3].
این دعای مؤمنین در روز قیامت است آنان از خدا میطلبند که نورشان را به کمال رسانده و به واسطهی آن، آنان را به بهشت برساند، خداوند متعال در آیهای دیگر میفرماید:
﴿یَوۡمَ تَرَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ یَسۡعَىٰ نُورُهُم بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَبِأَیۡمَٰنِهِمۖ بُشۡرَىٰکُمُ ٱلۡیَوۡمَ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١٢﴾ [الحدید: 12].
«روزی که مردان و زنان مؤمن را ببینی که نورشان پیشاروی آنان و سمتِ راستشان شتابان است. [گفته میشود:] امروز شما را مژده باد به باغهایی که از فرو دستش جویباران روان است که در آنجا جاودانهاید. این است کامیابیِ بزرگ».
عبدالله بن مسعود t میگوید: «در قیامت نور افراد متناسب با نوع و مقدار اعمالشان است، برخی نورشان مانند کوه است، و کمنورترین آنان، نورش در انگشت ابهاماش خواهد بود، گاهی روشن و گاه خاموش»[4].
با بیان دعای مؤمنین به اینکه نور کاملی در روز قیامت به آنان عطا شود به مرادمان که گردآوری بعضی از دعاهای مؤمنان در قرآن کریم بود جامه عمل پوشاندیم.
1- از جمله دعاهای عظیم مؤمنین که در قرآن کریم از آن نام برده شده دعایی است که در ضمن متنی که از صفات عباد الرحمن در اواخر سوره فرقان نام برده، آمده است، کسانی که به خاطر به جای آوردن بندگی کامل و خالصانه برای پروردگارشان شایسته و سزاوار این اضافه تشریفی به خداوند هستند (اضافهای که جهت احترام نهادن به آنان صورت پذیرفته است)، خداوند صفات ایشان را با این سخنش آغاز کرده:
﴿وَعِبَادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلَّذِینَ یَمۡشُونَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ هَوۡنٗا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمٗا ٦٣﴾ [الفرقان: 63].
«و بندگان [خداوند] رحمان آنانند که روی زمین فروتنانه راه میروند و چون نادانان آنان را مخاطب قرار دهند، با [صلح و] سلام پاسخ گویند».
خداوند آنان را به خود ملحق گردانید، آن هم به خاطر ارتقا دادن جایگاهشان و حرمت نهادن به منزلتشان. خداوند سبحان از جمله صفات نیکو و پسندیده آنان، دعا کردن و پناهبردن نیکویشان به خداوند را برشمرده است. در توصیف آنان میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱصۡرِفۡ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَۖ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا ٦٥ إِنَّهَا سَآءَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا ٦٦﴾ [الفرقان: 65-66].
«و آنان که میگویند: پروردگارا، عذاب جهنم را از ما بگردان. بیگمان عذابش پایدار است. به راستی آن بدقرارگاهی و [بد] مقامی است».
این دعایی با برکت است که خداوند در میان نام بردن از برخی از صفات والای آنان، این دعایشان را نقل کرده است.
اینکه میگویند: ﴿رَبَّنَا ٱصۡرِفۡ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَۖ﴾ یعنی: پروردگارا! با مصون داشتنمان از اسباب عذاب و آمرزش خطاهایی که از ما سر زده و باعث عذاب میگردد، عذاب دوزخ را از ما دور بدار. این خود بیانگر آن است که آنان هر چند طاعت و عبادت پروردگارشان را به جای آوردهاند اما از عذاب او ترسان و هراسانند همچنان که خداوند در توصیف مؤمنین حقیقی میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠﴾ [المؤمنون: 60].
«اشخاصی که آنچه را در توان دارند عطا میکنند و میبخشند، در حالی که دلهایشان ترسان و هراسان است [از اینکه نکند صدقات و حسنات آنان پذیرفته نگردد] و به علت اینکه [برای حساب و کتاب] به سوی خدایشان برمیگردند».
یعنی: آنچه در توان دارند از کارهای نیک و طاعت و عبادت انجام میدهند در حالی که از عذاب خدا میترسند و از عقاب و مجازاتش هراسانند همچنان که به نقل از رسول اللهr در تفسیر این آیه چنین مطلبی به اثبات رسیده است.
امام احمد در مسندش از ام المؤمنین عائشه ل روایت کرده که گفت: یا رسول اللهr «اشخاصی که آنچه را در توان دارند عطا میکنند و میبخشند، در حالی که دلهایشان ترسان و هراسان است» همان کسانی هستند که زنا میکنند و شراب مینوشند؟ پیامبرr فرمودند: «نه! ای دختر ابوبکر، ای دختر صدیق، بلکه او کسی است که روزه میگیرد و صدقه میدهد اما در عین حال از خدا میترسد که آن را از او نپذیرد»[1]. حسن/ میگوید: «همانا مؤمن احسان و نیکی میکند در حالی که میترسد پذیرفته نشود و منافق کارهای زشت و ناپاک میکند و خود را در امنیت میبیند»[2].
اینکه میگویند: ﴿إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا ٦٥﴾ یعنی: عذاب دوزخ ملازم و دائمی و جدانشدنی است.
اینکه میگویند: ﴿إِنَّهَا سَآءَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا ٦٦﴾ یعنی: بیشک دوزخ چشمانداز و صحنهای بد و منزل و توقفگاهی ناپسند و ناخوشایند است.
«این سخن را به حالت شیون و زاری به درگاه پروردگارشان ابراز داشته، و شدت نیازمندی خویش را بیان میدارند و میگویند: توانایی تحمل این عذاب را نداریم. پس باید منت و احسان الهی را به یاد بیاورند، زیرا دور کردن عذاب به اندازه سختی و شدت آن دشوار است، و دور شدن آن بسی مایه شادی است»[3].
2- از جمله دعاهای عبادالرحمن دعایی است که در میان اوصاف آنان در سخن خداوند آمده که:
﴿وَٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّیَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡیُنٖ وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِینَ إِمَامًا ٧٤﴾ [الفرقان: 74].
«و کسانی که میگویند: پروردگارا، از همسرانمان و فرزندانمان مایهی روشنی چشم به ما عنایت کن و ما را پیشوای پرهیزگاران ساز».
اینکه میگویند: ﴿رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّیَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡیُنٖ﴾ یعنی: همسران و فرزندانی نصیبمان گردان که باعث روشنی چشمانمان گردند.
از ابن عباس ب نقل است که گفت: «منظورشان این است که: کسانی که طاعت و عبادت تو را به جای آورند و با این کار چشمان ما در دنیا و آخرت با دیدنشان روشن گردد».
از محمد بن کعب قرظی نقل شده که گفت: «هیچچیز بیش از این مایهی چشمروشنی مؤمن نیست که ببیند خانواده و فرزندانش با تقوی و نیکوکار و فرمانبردار خداوندند».
از ابن زید نقل است که گفت: «از خداوند میطلبند که همسران و فرزندانشان را به اسلام و مسلمانی هدایت کند»[4].
علامه ابن سعدی/ میگوید: «و این همچنان که دعاست برای شایسته بودن همسران و فرزندانشان، دعا برای خودشان نیز میباشد، چرا که نفع و فایده آن به خودشان برمیگردد. بنابراین آن را برای خود بخششی قرار داده و گفتند: ﴿هَبۡ لَنَا﴾ به ما عطا کن. بلکه دعای آنها به نفع تمام مسلمین است، چون صالح بودن افراد مذکور سبب صالح شدن بسیاری از متعلقین آنها میگردد، و از آنها فایده میبرند»[5].
اینکه میگویند: ﴿وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِینَ إِمَامًا ٧٤﴾ و ما را الگو و پیشوای پرهیزگاران قرار ده، ابن عباس ب [در تفسیر آن] میگوید: «ما را ائمه هدایتگردان تا به واسطه ما هدایت گردند و ما را ائمه [فراخواننده به] گمراهی و ضلالت قرار مده، چرا که خداوند درباره اهل سعادت و خوشبختی فرمود:
﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ یَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا﴾ [الأنبیاء: 73].
«و آنان را پیشوایانی گردانیدیم که به فرمان ما هدایت میکردند».
و درخصوص اهل شقاوت و بدبختی فرمود:
﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ﴾ [القصص: 41].
«و آنان را پیشوایانی گردانیدیم که به سوی آتش [دوزخ] فرا میخواندند»[6].
قتاده میگوید: «ما را رهبران و دعوتگران و هدایتکنندگان به خیر قرار ده که در خیر به ما اقتدا شود»[7].
خلاصه آنکه عبادالرحمن به درگاه خدا دعا میکنند که آنان را به درجهی پیشوایی و امامت در دین برساند و در گفتار و کردارشان الگو و پیشوای پرهیزگاران باشند، از کارهایشان تأسی جسته و به سخنانشان اطمینان کنند و اهل خیر به دنبال آنان حرکت نمایند پس هدایت میکنند و خود نیز هدایت مییابند. علامه ابن سعدی/ میگوید: «و بدیهی است که دعا کردن برای رسیدن به چیزی، دعا کردن برای مقتضیات آن چیز است. و این مقام -مقام امامت و پیشوایی در دین- جز با صبر و یقین به دست نمیآید. همانطور که خداوند متعال فرموده است:
﴿وَجَعَلۡنَا مِنۡهُمۡ أَئِمَّةٗ یَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا لَمَّا صَبَرُواْۖ وَکَانُواْ بَِٔایَٰتِنَا یُوقِنُونَ ٢٤﴾ [السجدة: 24].
«و از آنان پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما راهنمایی میکردند، آنگاه که بردباری ورزیدند، و به آیات ما یقین حاصل نمودند».
پس این دعا مستلزم اموری است -از قبیل اعمال و بردباری بر طاعت الهی و بازداشتن نفس از معصیت و نافرمانی خدا، و صبر در برابر مقدرات دردناک او، و علم کاملی که صاحب خود را به درجه یقین میرساند- [اموری] که دارای خیر فراوان و بخشش زیادی است و صاحبش را در بالاترین مقامها بعد از پیامبران قرار میدهد»[8].
همچنین میگوید/: «خلاصه آنکه آنان از پروردگارشان میطلبند که خود کامل بوده و تکمیلکننده دیگران باشند خود هدایت یافته بوده و دیگران را هدایت کنند و این بالاترین درجات است»[9].
خداوند اینگونه سخنش را درباره عبادالرحمن و اوصاف والا و دعاهای عظیم آنان به پایان میرساند که:
﴿أُوْلَٰٓئِکَ یُجۡزَوۡنَ ٱلۡغُرۡفَةَ بِمَا صَبَرُواْ وَیُلَقَّوۡنَ فِیهَا تَحِیَّةٗ وَسَلَٰمًا ٧٥ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ حَسُنَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا ٧٦﴾ [الفرقان: 75-76].
«اینان به [پاس] آنکه بردباری کردند به مرتبتی بلند پاداش مییابند و از [دعای] خیر و سلام در آنجا برخوردار گردند. در آنجا جاویدان [خواهند بود] نیک قرارگاه و [نیک] مقامی است».
خداوند متعال روشن ساخته که پاداشش برای آنان به خاطر همت بالا و اهداف والا و درخواست نیکو و کمال تواضع و فروتنیشان [در برابر پروردگار] است، خداوند بدانان بهشت را ارزانی میدارد، شتابان و با درود و سلام و اکرام وارد آنجا میگردند و در آن مورد تکریم و احترام قرار میگیرند، در آنجا در امنیت و آرامش و سلام به سر میبرند،
﴿وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَدۡخُلُونَ عَلَیۡهِم مِّن کُلِّ بَابٖ ٢٣ سَلَٰمٌ عَلَیۡکُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ ٢٤﴾ [الرعد: 23-24].
«و فرشتگان از هر در بر آنان وارد میشوند [گویند: نظر] به بردباریتان سلام بر شما باد، پس جزای آن سرای چه نیک است!».
خداوند به لطف و کرم و احسانش ما را در زمره آنان قرار دهد.
[1]- مسند (25705)، و ترمذی (3175)، و ابنماجه (4198). آلبانی/ در «الصحیحه» (162) آن را تقویت کرده است.
[2]- این مطلب را ابنمبارک در الزهد (985) آورده است.
[3]- تفسیر ابنسعدی (ص: 686)
[4]- این آثار را در تفسیر طبری (17/531-529)، و تفسیر ابیمظفر سمعانی (4/36) بنگر.
[5]- تفسیر ابنسعدی (ص: 688)
[6]- این مطلب را ابن ابیحاتم در تفسیرش (8/2742) نقل کرده است.
[7]- این سخن را سیوطی در الدر المنثور (6/285) آورده است.
[8]- تفسیر ابنسعدی (ص: 688)
[9]- المواهب الربانیه من الآیات القرآنیه (ص: 33)