اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۲۱۱- از جمله دعاهای مؤمنان (۸)

۲۱۱- از جمله دعاهای مؤمنان (۸)

1-    از جمله دعاهای عظیم اهل ایمان که در قرآن ‌کریم بیان شده، دعایی است که در این سخن خداوند آمده که می‌فرماید:

﴿وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰقَوۡمِ إِن کُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ فَعَلَیۡهِ تَوَکَّلُوٓاْ إِن کُنتُم مُّسۡلِمِینَ ٨٤ فَقَالُواْ عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَا رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٥ وَنَجِّنَا بِرَحۡمَتِکَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٨٦                         [یونس: 84-86].

«و موسی گفت: ای قومِ من، اگر به خداوند ایمان آورده‌اید، بر او توکل کنید اگر اهل تسلیم هستید. [در پاسخ] گفتند: بر خداوند توکل کرده‌ایم، پروردگارا، ما را [دستخوش] فتنه گروه ستمکاران قرار مده و به رحمت خود ما را از گروه کافران رهایی بخش».

خداوند در این آیات درخصوص پیامبرش موسیu بیان داشته که او به قومش بنی‌اسرائیل توصیه کرد که در رویارویی با دشمنان‌شان یعنی فرعون و قومش به خدا توکل کنند و این‌که قوم موسی مؤمن بوده و دستورش را اطاعت کردند و گفتند: ﴿عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَا یعنی: به او اعتماد کردیم و امورمان را به او سپردیم و تنها بر او تکیه نمودیم، سپس به درگاه پروردگارشان دعا کرده و گفتند: ﴿رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٥ «پروردگارا، ما را [دستخوش] فتنه گروه ستمکاران قرار مده». مفسرین در تفسیر این دعا دو نظر ارائه داده‌اند:

- گفته شده معنای آن این است که: ستمکاران را بر ما چیره و مسلط مگردان تا چنین بپندارند که به آن خاطر بر ما چیره گشته‌اند که آنان بر حق بوده و ما باطلیم، که با این کار دچار فتنه شده و طغیان و کفرشان بیشتر می‌گردد.

- و گفته شده معنای آن این است که: ما را با عذابی از سوی خودت عذاب مده و ما را با دستان فرعون و قومش عذاب مده که آن‌گاه می‌گویند: اگر آنان بر حق می‌بودند دچار چنین عذابی نمی‌شدند و چنین می‌پندارند که آنان از ما بهترند و با این کار دچار فتنه می‌شوند.

و در تتمه دعایشان گفتند: ﴿وَنَجِّنَا بِرَحۡمَتِکَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٨٦ و ما را به فضل و رحمت خود از گروه کافران نجات بده، تا از شر آنها در امان بمانیم و آیین و قوانین دین را اقامه کنیم، بدون این‌که کسی با ما مخالفت و ستیزه‌جویی کند.

برخی از مفسرین به این نکته اشاره کرده‌اند که در تقدم «توکل» بر «دعا» این نکته وجود دارد که شخص دعاکننده قبل از هر چیز باید بر خدا توکل کند تا دعایش مورد قبول واقع گردد[1].

از این نوع، حدیثی است که امام مسلم[2] به نقل از ابن عباس ب روایت کرده که رسول الله r می‌فرمودند: «اَللَّهُمَّ أَسْلَمْتَ، وَبِکَ آمَنْتُ، وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ، وَإِلَیْکَ أَنَبْتُ، وَبِکَ خَاصَمْتُ، اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُ بِعِزَّتِکَ، لاَ إِلَهَ‌ إِلاَّ أَنْتَ أَنْ تُضِلَّنی، أَنْتَ الْحَیُّ الَّذِی لاَ یَمُوتُ، وَالْجِنُّ وَالإِنْسُ یَمُوتُونَ: خدایا! تسلیم تو شدم و به تو ایمان آوردم و بر تو توکل کردم و به سوی تو برگشتم و به خاطر تو با دیگران دشمنی کردم. خدایا! هیچ معبودی جز تو نیست، به عزتت پناه می‌برم که مرا گمراه نکنی، تو ذات جاویدی هستی که هرگز نمی‌میرد در حالی که جن و انس می‌میرند».

2-    از جمله دعاهای عظیم اهل ایمان که در قرآن نقل شده دعای اصحاب کهف است، خداوند می‌فرماید:

﴿إِذۡ أَوَى ٱلۡفِتۡیَةُ إِلَى ٱلۡکَهۡفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةٗ وَهَیِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا ١٠ [الکهف: 10].

«هنگامی که آن جوانان در غار جای گرفتند، و گفتند: پروردگارا، از نزد خود رحمتی به ما ببخش و در کارمان راهیابی را برایمان فراهم بین».

این روایتی از سوی خدا درخصوص جوانان اصحاب کهف است که این‌چنین آنان را توصیف می‌کند:

﴿إِنَّهُمۡ فِتۡیَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَٰهُمۡ هُدٗى ١٣ وَرَبَطۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ إِذۡ قَامُواْ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَن نَّدۡعُوَاْ مِن دُونِهِۦٓ إِلَٰهٗاۖ لَّقَدۡ قُلۡنَآ إِذٗا شَطَطًا ١٤ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمُنَا ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ لَّوۡلَا یَأۡتُونَ عَلَیۡهِم بِسُلۡطَٰنِۢ بَیِّنٖۖ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا ١٥ وَإِذِ ٱعۡتَزَلۡتُمُوهُمۡ وَمَا یَعۡبُدُونَ إِلَّا ٱللَّهَ فَأۡوُۥٓاْ إِلَى ٱلۡکَهۡفِ یَنشُرۡ لَکُمۡ رَبُّکُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ وَیُهَیِّئۡ لَکُم مِّنۡ أَمۡرِکُم مِّرۡفَقٗا ١٦                                                                                [الکهف: 13-16].

«آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و بر هدایت آنان افزودیم و چون برخاستند دل‌هایشان را [محکم و] استوار ساختیم که گفتند: پروردگارمان پروردگار آسمان‌ها و زمین است. هرگز جز او معبودی را نخواهیم پرستید، حقا که در آن صورت سخن باطل گفته باشیم این قومِ ما جز او معبودانی برگرفتند. چرا بر [حقانیت] آنها دلیلی روشن نمی‌آورند؟ پس چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خداوند دروغ بندد. و چون از آنان و از آنچه جز خداوند می‌پرستند، کناره گرفتید، در آن غار جای گیرید تا پروردگارتان از بخشایش خود [خیر و نعمت] برایتان فراخ گرداند و در کارتان برای شما منفعتی فراهم بیند».

این جوانان مؤمن بر دوری گزیدن از قوم‌شان، و بیزاری جستن از آنان که به خدا شرک می‌ورزیدند و خروج از میان آنها و گریختن به خاطر دین‌شان متفق و یکصدا شدند، چنین کاری به هنگام ظهور و روی دادن فتنه‌ها و شرارت‌ها [به خاطر حفظ دین] امری مشروع است.

این‌که می‌فرماید:

﴿إِذۡ أَوَى ٱلۡفِتۡیَةُ إِلَى ٱلۡکَهۡفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةٗ وَهَیِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا ١٠ [الکهف: 10].

حافظ ابن کثیر/ [در تفسیر این آیه] می‌گوید: خداوند به نقل جریان این جوانان پرداخته، جوانانی که با دین خود از قومشان گریختند تا آنان را به خاطر ایمان‌شان دچار فتنه نکنند آنان به غاری در کوهی پناه بردند تا خود را از قومشان مخفی کنند، هنگامی که وارد غار شدند و در حالی که خواهان لطف و رحمت الهی در حق خود بودند گفتند: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةٗ یعنی: از جانب خود رحمتی به ما ارزانی دار که به واسطه آن بر ما رحم کرده و ما را از قوممان مخفی داری. ﴿وَهَیِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا ١٠ یعنی: عاقبت‌مان را نیکو گردان، هم‌چنان که در حدیث آمده که: «وَمَا قَضَیْتَ لَنَا مِنْ قَضَاءٍ فَاجْعَلْ عَاقِبَتَهُ رُشْدا: و آن حکمی که در علم تو بر ما رفته است، عاقبتش را نیک و توأم با هدایت و صلاح بگردان»[3]. و در مسند[4] در حدیثی از بسربن أبی أرطاه آمده که رسول اللهr به هنگام دعا می‌فرمودند: «اَللَّهُمَّ أَحْسِنْ عَاقِبَتَنَا فِی الأُمُورِ کُلَّهَا وأجِرنا مِن خِزْیِ الدُّنْیا وعَذَاب الآخِرَة: پروردگارا عاقبت ما را در تمامی کارها نیکوگردان و ما را از رسوایی و بدنامی دنیا و عذاب آخرت نجات بده»[5].

خلاصه آن‌که: این جوانان مؤمن کوشش نموده و به جایی که می‌توان در آن از فتنه پنهان شد، گریختند، و به درگاه خداوند زاری و فروتنی نموده و از او خواستند تا کارهایشان را برای آنان آسان نماید. پس بر خویشتن و بر مردم تکیه نکردند. بنابراین خداوند دعایشان را پذیرفت و برایشان کاری کرد که گمانش را نمی‌بردند.

خداوند می‌فرماید:

﴿فَضَرَبۡنَا عَلَىٰٓ ءَاذَانِهِمۡ فِی ٱلۡکَهۡفِ سِنِینَ عَدَدٗا ١١                               [الکهف: 11].

یعنی: هنگامی که وارد غار شدند آنها را به خواب فرو بردیم و سالیان درازی خوابیدند و از ورود صداها به گوش‌هایشان ممانعت به عمل آوردیم چرا که شخص خوابیده وقتی که صدای بشنود بیدار می‌شود. این خواب موجب حفظ شدن دل‌هایشان از ترس و اضطراب و محفوظ ماندن آنان از قومشان شد و تا نشانه‌ای روشن [از قدرت و توانایی خداوند] برای مردم عبرت‌پذیر باشد.

3-    از جمله دعاهای اهل ایمان دعایی است که در این سخن خداوند آمده:

﴿إِنَّهُۥ کَانَ فَرِیقٞ مِّنۡ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٠٩ [المؤمنون: 109].

«به راستی گروهی از بندگانم می‌گفتند: پروردگارا، ایمان آورده‌ایم، پس ما را بیامرز و به ما رحمت آور و تو بهترین بخشایندگانی».

این سخنی است که خداوند در روز قیامت به جهنمیان می‌‌گوید و حال و روز مؤمنین را در دنیا، به آنان یادآوری می‌کند مؤمنینی که کفار جهنمی در دنیا، آنان را تمسخر کرده و بدانان می‌خندیدند.

خداوند بیان می‌دارد که بندگان مؤمنش می‌گویند: ﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٠٩ «پروردگارا! ایمان آورده‌ایم، پس ما را بیامرز، و به ما رحم فرما و تو بهترین رحم‌کنندگان هستی».

«پس آنان هم ایمان آورده و هم اعمال صالح انجام داده و هم از پروردگارشان طلب آمرزش و رحمت نمودند، و به ربوبیت الهی و احسان خداوند بر آنها مبنی بر ایمان آوردن و خبر دادن از گستردگی رحمت و احسان فراگیر وی متوسل شدند و این فروتنی و کرنش آن‌ها برای پروردگارشان بر هراس و امید آنها دلالت می‌نماید. پس این‌ها سروران و اشراف مردم بودند»[6].

خداوند به لطف و کرمش ما را در زمره‌ی آنان قرار دهد و ما را به بندگان نیکوکارش ملحق گرداند و ما را به راه راست و درستش هدایت نماید بی‌شک او شنونده دعا و اجابت‌کننده آن است.




[1]- بنگر به تفسیر قاسمی (9/3388)

[2]- مسلم (2717) و بخاری (7383) آن را به صورت مختصر روایت کرده است.

[3]- این حدیث را بخاری در «أدب المفرد» (639) به نقل از عائشهل روایت کرده است و آلبانی/ در «صحیح أدب المفرد» (498) آن را صحیح دانسته است.

[4]- «مسند احمد»‌ (4/181). آلبانی در «الضعیفه» (2907) آن را ضعیف دانسته است.

[5]- تفسیر ابن‌کثیر (5/136-135)

[6]- تفسیر ابن‌سعدی (ص: 655)

۲۱۰- از جمله دعاهای مؤمنان (۷)

۲۱۰- از جمله دعاهای مؤمنان (۷)

1-    از جمله دعاهای اهل ایمان که در قرآن نقل شده دعایی است که در این سخن خداوند آمده است:

﴿ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلظَّالِمِ أَهۡلُهَا وَٱجۡعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیّٗا وَٱجۡعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا ٧٥                                                                                                       [النساء: 75].

«کسانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر و دیاری که ساکنان آن ستمکارند خارج ساز، و از جانب خود سرپرست و حمایت‌گری برای ما پدید آور، و از سوی خود یاوری برای‌مان قرار بده».

خداوند در این آیه دعای مؤمنین مستضعفی را که در مکه مورد توهین و تحقیر و آزار کفار قریش قرار می‌گرفتند را نقل می‌کند، این موضوع مربوط به پیش از فتح مکه است، این مؤمنین مستضعف از پروردگار درخواست کردند که آنان را از فتنه و عذاب مشرکینی که آنان را به استضعاف کشانده‌اند نجات دهد و از طرف خود حمایت‌گر و کارسازی برایشان قرار دهد که آنان را از این وضعیت برهاند و یاوری برای آنان بگمارد که ستم ستمگر را از سرشان برداشته و آنان را در برابر کافران یاری دهد، خداوند دعای آنان را پذیرفت.

ابن عباس ب می‌گوید: «هنگامی که رسول‌خداr مکه را فتح کرد خداوند پیامبرr را سرپرست و یاور آنان قرار داد و زمانی که پیامبرخداr از مکه بیرون آمد عتاب بن أسید را بر آنان گماشت، او یاور آنان بوده، و حق مظلوم را از ظالم گرفت»[1].

2-    از جمله دعاهای اهل ایمان که در قرآن ذکر شده دعایی است که در این سخن خداوند آمده است که:

﴿وَإِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى ٱلرَّسُولِ تَرَىٰٓ أَعۡیُنَهُمۡ تَفِیضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ ٱلۡحَقِّۖ یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨٣                                                                                               [المائدة: 83].

«و چون آنچه را که به سوی رسولِ [خدا] فرو فرستاده شده است؛ بشنوند، چشم‌هایشان [را چنان] بینی که به سبب آنچه از حق شناخته‌اند، اشک‌ریزان می‌شود. می‌گویند: پروردگارا، ایمان آورده‌ایم، پس ما را در زمره گواهان بنویس».

این وصف حال کسانی است که به خاتم پیامبران محمدr ایمان آوردند کسانی که [پیش‌تر] می‌گفتند: ما مسیحی هستیم، اینان هنگامی که آیات قرآن را شنیدند چشمان‌شان پر از اشک شد چرا که دریافتند آنچه بر آنان خوانده می‌شود حقی است که از سوی خدا فرو فرستاده شده است به همین خاطر این‌گونه به درگاه خدا دعا کردند و طلبیدند که: ﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨٣ یعنی: همانا آنان می‌گویند: پروردگارا، به کتابت که بر پیامبرت محمدr فرو فرستاده‌ای -وقتی که آن را شنیدیم- ایمان آوردیم، و اعتراف نمودیم که آن از سوی توست و بی‌شک چیزی جز حق و حقیقت نیست، ﴿فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨٣معنی کتابة -در این جا- یعنی: قرار بده، یعنی: ما را در زمره گواهان قرار بده و ما را در شمار آنان و با آنان ثبت گردان.

ابن عباس ب در تفسیر این سخن خداوند: ﴿فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨٣ گفته: «یعنی: به همراه محمد و امتش، امتش گواهانند، گواهی می‌دهند که پیامبرشان وحی الهی را ابلاغ کرده و دیگر پیامبران نیز وحی الهی را ابلاغ کرده‌اند»[2] همانا خداوند دعایشان را پذیرفت و امیدشان را محقق گردانید، می‌فرماید:

﴿فَأَثَٰبَهُمُ ٱللَّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٨٥       [المائدة: 85].

«پس خداوند در برابر اعترافشان [به حق] باغ‌های [بهشت را] به عنوان پاداش بدیشان می‌دهد که در زیر [درختان] آن جویبارها روان است و آنان جاودانه در آن‌جا می‌مانند، و این جزای نیکوکاران [چون ایشان] است».

3-    از جمله دعاهای بیان شده در قرآن دعای افراد نادم و پشیمانی از بنی‌اسرائیل است که [مدتی] گرفتار شرک به خدا شدند [اما از کار خود پشیمان شدند]. این مطلب در این سخن خداوند آمده است که:

﴿وَلَمَّا سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡ وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمۡ یَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَیَغۡفِرۡ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ١٤٩    [الأعراف: 149].

«هنگامی که پشیمان و سرگردان شدند و دانستند که گمراه گشته‌اند، گفتند: اگر پروردگارمان بر ما رحم نکند و ما را نیامرزد، بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود».

این آیه از گروهی از بنی‌اسرائیل خبر می‌دهد که به گوساله‌پرستی روی آوردند اما از این کار پشیمان گشته و توبه کردند.

این‌که می‌گوید: ﴿وَلَمَّا سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡ یعنی: از آنچه انجام دادند بسی پشیمان شدند، عرب -برای هر نادمی- می‌گوید: «قَدْ سُقِطَ فِیْ یَدِهِ أَوْ أُسْقِطَ» یعنی: ‌پشیمان و سرگشته شد.

این‌که می‌گوید: ﴿وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ یعنی: دانستند که از میانه‌روی منحرف گشته‌اند و از دین خدا و راه راستش دور شده‌اند و نسبت به خداوند والا مرتبه کفر ورزیده‌اند. ﴿قَالُواْ لَئِن لَّمۡ یَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَیَغۡفِرۡ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ١٤٩ یعنی: این دعا را در حالی که پشیمان و نادم و توبه‌کار بودند گفند. این سخن آنان اعترافی به گناهان‌شان، و روی آوردنی به پروردگارشان بود که بدانان رحم کند و آنان را بیامرزد که اگر چنین نشود زیان‌کار می‌شوند، و این حال و روز هر گناهکاری است بی‌شک اگر خداوند گناه‌کار را نیامرزد و به او رحم نکند در دنیا و آخرت جزو زیان‌کاران می‌گردد به همین خاطر پدر و مادر آدمیان که پیش‌تر دعایشان بیان شد گفتند:

﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣

                                                                                                                                     [الأعراف: 23].

«پروردگارا! ما [با نافرمانی از تو] بر خویشتن ستم کرده‌ایم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیان‌کاران خواهیم بود».

4-    از جمله دعاهای اهل ایمان که در قرآن بیان شده دعایی است که خداوند به هنگام بیان توبه ساحران و ایمان آوردن‌شان به موسیu آن را بیان داشته است، آن‌جا که می‌فرماید:

﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ١٢٥ وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَ ١٢٦                                                                                           [الأعراف: 125-126].

«[جادوگران] گفتند: ما به سوی پروردگار خود برمی‌گردیم [و به رحمت و نعمت او دست می‌یابیم، لذا مرگ در راه او را با آغوش باز می‌پذیریم]. ایراد تو بر ما و آزار رساندن تو به ما جز به خاطر این نیست که ما به آیات روشن و معجزات متقن پروردگارمان -وقتی که به ما رسیده است- ایمان آورده‌ایم [و فرمان خدای خود را لبیک گفته‌ایم]. پروردگارا! صبر عظیم به ما مرحمت فرما و ما را مسلمان بمیران».

این جملات بیان‌گر وضع و حال افرادی جادوگر از قوم فرعون است که به موسیu ایمان آوردند، بعد از آن‌که فرعون آنان را به خاطر ایمان آوردن‌شان تهدید کرد و ترساند و گفت:

﴿لَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٢٤ [الأعراف: 124].

«سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهای شما را در جهت خلاف یکدیگر قطع می‌کنم و همگی شما را به دار می‌آویزم».

این مؤمنین، پایداری بر ایمان را آشکارا به فرعون اعلان داشتند و با صدای رسا بیان کردند که تهدید فرعون علیه آنان، هرگز آنان را از گرویدن به اسلام و هدایت که خداوند چشم و دل‌شان را بدان گشوده باز نمی‌دارد، و به فرعون گفتند: ﴿إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ١٢٥ یعنی:‌برای ما محقق گشته که به سوی او بازمی‌گردیم، و عذاب او شدیدتر از عذاب توست، و تنبیه او -به خاطر آنچه از کفر که ما را بدان می‌خوانی و سحری که با زور ما را بدان وادار می‌کنی- از تنبیه تو تندتر و سخت‌تر است لذا امروز در برابر اذیت و آزار و شکنجه تو صبر می‌کنیم تا از عذاب خداوند رهایی یابیم.

و اعلام کردند که فرعون فقط به خاطر ایمان‌شان به پیامبرخدا موسیu و پیرویشان از او از آنان انتقام می‌گیرد والاّ مرتکب گناهی نشده‌اند پس اگر این گناهی است که به خاطرش سرزنش و مجازات می‌شویم، همین گناه ما است در حالی که همین بزرگ‌ترین مزیت و فضیلت ما است، چرا که این ایمان آوردن بهترین کارها و بزرگ‌ترین فضایل است، به خاطر خشنود کردن تو از آن دست نمی‌کشیم و به تهدیدت توجهی نکرده و اهمیتی نمی‌دهیم و به همین خاطر -چنان که خداوند در جایی دیگر از آنان نقل کرده- گفتند:

﴿لَا ضَیۡرَۖ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ٥٠                                                   [الشعراء: 50].

«[جادوگران شجاعانه] گفتند: هیچ زیانی نیست [هر کاری که می‌‌خواهی بکن باکی نیست، چرا که] ما به سوی پروردگارمان بازمی‌گردیم».

یعنی: از آنچه ما را به آن تهدید می‌کنی که دست و پاهای‌مان را در جهت خلاف یکدیگر قطع کنی و به دار مجازات بیاویزی، باکی نداریم.

سپس با دعا و مشتاقانه رو سوی خداوند آوردند که آنان را بر دینش پایدار دارد و بر اذیت و آزاری که در راه او متحمل می‌شوند ثابت‌قدم سازد. پس گفتند:

﴿رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَ ١٢٦                                  [الأعراف: 126].

«پروردگارا! صبر عظیم به ما مرحمت فرما و ما را مسلمان بمیران».

یعنی: صبری بزرگ به ما عطا کن. همان‌طور که نکره آمدن کلمه ﴿صَبۡرٗا بر این موضوع دلالت می‌نماید. چون این آزمایش و گرفتاری بزرگی است که به از بین رفتن جان‌ها منجر می‌شود. پس در این‌جا به صبر و شکیبایی زیادی نیاز است تا دل محکم و استوار گردد و مؤمن بر ایمانش ثابت باشد و پریشانی و اضطراب زیاد از او دور شود، ﴿وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَ ١٢٦ یعنی: ما را در حالی که مسلمان و تسلیم امر خودت و پیرو پیامبرت هستیم، بمیران.

پاک و منزه است خداوندی که قلب‌های اینان را از کفر شدید و سحر زشت و گمراهی آشکار به این ایمان عظیم، و ثبات راست و درست، و صداقت و اخلاص با خدا، و کمال بازگشت به او هدایت فرمود، پاک و منزه بوده و سپاس و ستایش مختص اوست، ما نمی‌توانیم او را آن‌گونه که شایسته اوست بستاییم، او همان‌گونه است که خود را ستوده، عاجزانه از خداوند می‌طلبیم که ما را بر دینش ثبات بخشیده و عفو و عافیت در دنیا و آخرت نصیب ما گرداند بی‌شک او دعا را شنیده و بدان پاسخ می‌دهد.




[1]- این مطلب را بغوی در تفسیرش (1/452) بیان داشته است.

[2]- این مطلب را ابن‌کثیر در تفسیرش (3/159) بیان داشته است.

۲۰۹- از جمله دعاهای مؤمنان (۶)

۲۰۹- از جمله دعاهای مؤمنان (۶)

1- از جمله دعاهای عظیم اهل ایمان دعایی است که خداوند به نقل از بندگان خردمندش بیان داشته است، آن‌جا که می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠ ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٩١ رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ ١٩٢ رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ ١٩٣ رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ١٩٤

                                                                                                                      [آل عمران: 190-194].

«به راستی در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و شدِ شب و روز برای خردمندان نشانه‌هاست آنان که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوی خویش [آرمیده] یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین اندیشه می‌کنند. [و می‌گویند:] پروردگارا، این را باطل نیافریده‌ای، پاکی برای توست، پس ما را از عذاب آتشِ [جهنم] حفظ کن. پروردگارا، کسی را که تو به آتش [جهنم] درآوری، حقا که رسوایش کرده‌ای و ستمکاران یاورانی نخواهند داشت. پروردگارا، ما شنیدیم که ندادهنده‌ای به ایمان فرامی‌خواند، که از پروردگارتان ایمان آورید، پس ایمان آوردیم. پروردگارا، پس گناهانمان را برای ما بیامرز و بدی‌هایمان را از ما بزدای و ما را در زمره نیکان بمیران. پروردگارا، و آنچه را که به [زبان] رسولانت به ما وعده کرده‌ای، به ما بده و روز قیامت ما را رسوا [و خوار] مگردان. که بی‌گمان تو خلاف وعده نمی‌کنی».

خداوند در این آیات به توصیف بندگان خردمندش پرداخته، آنانی که دارای عقل‌های تمام و کمال و بافراستند عقل‌هایی که حقایق اشیاء را به وضوح و روشنی درک می‌کنند، و همچون افراد کر و لالی نیستند که تعقل ندارند؛ کسانی که خداوند درباره آنان می‌فرماید:

﴿وَکَأَیِّن مِّنۡ ءَایَةٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ یَمُرُّونَ عَلَیۡهَا وَهُمۡ عَنۡهَا مُعۡرِضُونَ ١٠٥ وَمَا یُؤۡمِنُ أَکۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِکُونَ ١٠٦                                                                                             [یوسف: 105-106].

«و چه بسیار دلایل و نشانه‌های [دال بر وجود خدا] در آسمان‌ها و زمین وجود دارد که آنان [کورکورانه] از کنارشان می‌گذرند و از پذیرش آنها روی می‌گردانند. و اکثر آنان که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرک می‌باشند».

به همین خاطر خداوند خردمندان را به اندیشیدن در نشانه‌های خیره‌کننده در آفرینش آسمان‌ها و زمین مختص گردانیده است. این یکی در بلندا و گستردگی‌اش، و آن دیگری در پستی و فشردگی و قوامش، و دیگر شگفتی‌های قابل مشاهده و دلایل روشنی که در این دو بیان‌گر عظمت و جلال و کمال خالق متعال‌اند، هم‌چنین نشانه‌هایی که در اختلاف شب و روز وجود دارد: به دنبال همدیگر آمدن آنها و جابه‌جا شدنِ دراز و کوتاه شدن‌شان از جمله نشانه‌های عظیم بر کمال سازنده آنها و اقتدار بی‌حد و حصر اوست، این خردمندانند که از این آیات و نشانه‌ها بهره می‌برند، چرا که اینان با چشم و از سر تعقل به تماشای این نشانه‌ها می‌پردازند، و نه فقط با چشمان‌شان، به همین خاطر آنان ﴿یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلو افتاده و در همه اوضاع و احوال‌شان یاد می‌کنند، در درون و نهان خود و با زبان‌هایشان، ﴿وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ و درباره آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند و نشانه‌هایی را که بیان‌گر عظمت خالق و قدرت و علم و حکمت و اختیار و رحمت او بوده و در این دو وجود دارد را درمی‌یابند، لذا می‌گویند: ﴿رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا این آفرینش را بیهوده و عاری از حکمت و مصلحت پدید نیاورده‌ای بلکه آن را سازمان یافته و منظم و برای حکمت‌هایی آشکار و مصلحت‌هایی مهم و بزرگ آفریده‌ای، برای برپا داشتن بندگیت و تسلیم شدن در برابر فرمانت تا سرانجام بدکاران را در برابر کارهایی که می‌کنند کیفر دهی و نیکوکاران را در برابر کارهایی که می‌کنند به بهترین وجه پاداش عطا نمایی.

سپس خداوند را از هر عیب و نقصی منزه دانسته و می‌گویند: ﴿سُبۡحَٰنَکَ تو پاک و منزه، و والاتر از آنی که کاری بیهوده انجام دهی یا چیزی را باطل بیافرینی، بلکه هر آنچه را که انجام می‌دهی یا می‌آفرینی آنها را به حق و برای حق می‌آفرینی.

سپس با دعا به پروردگارشان پناه برده و می‌گویند: ﴿فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ای کسی که آفریده‌ها را براساس حق و عدل و حکمت آفریده‌ای، ای کسی که از بیهوده‌کاری و عیب و نقص منزه است با قدرت و نیرو و رحمتت ما را از عذاب آتش جهنم در امان دار. سپس به دنبال این دعا مطلبی را بیان می‌کنند که بیان‌گر شدت آن عذاب است و می‌گویند: ﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖپروردگارا! هرکس را که وارد جهنم کنی او را خوار و زبون کرده‌ای، و رسوائیش را آشکار نموده‌ای، این‌که می‌گویند: ﴿وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ ١٩٢ و ستمکاران را یاوری نیست که آنها را از عذاب خدا نجات دهد، تفسیری است بر وضوحِ اوج هولناکی حال کسی که وارد آتش جهنم می‌شود، و این‌که او به خاطر ستمش وارد آن‌جا می‌شود و این‌که او یاوری ندارد که او را یاری کند و عذاب آتش جهنم را از او دفع کند.

این‌که می‌گویند:

﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ ١٩٣                                                                                          [آل عمران: 193].

این نقل دعایی دیگر از آنان توسط خداوند است که باز هم ندای ربنا گفته شده، آن هم به خاطر اظهار اوج تمنا و تواضع، و تمایل به پاسخگویی خداوند سبحان. این‌که می‌گویند: ﴿إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ یعنی: ‌شنیدیم که منادی به سوی ایمان فرامی‌خواند، اکثر مفسرین بر این نظرند که مراد از منادی در این‌جا شخص پیامبرr است، و برخی دیگر گفته‏ا‌ند: منادی در این‌جا همان کتاب خداوند است، هر دو گفته صحیح است چرا که رسول r مردم را با کتاب خداوند [به سوی ایمان] فرامی‌خواند.

این‌که می‌گویند: ﴿أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ که به پروردگارتان ایمان آورید، تفسیر ایمانی است که بدان فراخوانده می‌شوند، ایمان به الله متعال و ربوبیت و الوهیت و نام‌ها و صفاتش.

این‌که می‌گویند: ﴿فَ‍َٔامَنَّاۚ یعنی: دستورش را گردن نهادیم و ندایش را پذیرفتیم و شتابان به پیرویش روی آوردیم.

این‌که می‌گویند: ﴿رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ ١٩٣ با ایمان‌شان به خداوند به او توسل می‌جویند که گناهان‌شان را ببخشد و آنها را برایشان بیامرزد و وقتی که جان‌شان را گرفت آنان را در زمره نیکان قرار دهد کسانی که از خداوند اطاعت کرده‌اند و به دستوراتش گردن نهاده‌اند تا این‌که او را خشنود ساخته‌اند و او نیز از آنان خشنود گشته است.

این‌که می‌گویند:

﴿رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ١٩٤

                                                                                                                                 [آل عمران: 194].

این دعایی دیگر است، باز هم ندای «ربنا» در آن تکرار شده تا بیان‌گر لابه و زاری، و پافشاری درخواست‌کنندگان از خدا باشد، از او خواستند به وعده‌ای که بر زبان پیامبرانش به آنها داده است وعده‏ی پیروزی و چیرگی در دنیا و دستیابی به خشنودی خدا و بهشت او، وفا کند. آنان هم چنین رهایی از رسوایی و خفت و خواری قیامت را از خدا خواستار شدند در حالی که با این مطلب به خدا توسل جستند که او خلاف وعده نمی‌کند بعد از آن‌که خداوند دعاهای مؤمنین خردمند را بیان کرد به دنبالش به بیان اجابت دعا و درخواستشان از خدا پرداخته و فرمود:

﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ         [آل عمران: 195].

«پس خداوند دعای آنها را اجابت کرد، [و فرمود:] من عمل هیچ مرد و زنی از شما را ضایع نخواهم کرد، برخی از شما از برخی دیگر هستید».

از حسن/ نقل است که گفت: «آنان پیوسته می‌گویند: ربنا، ربنا، تا این‌که دعا و درخواست‌شان پذیرفته می‌شود».

این آیات که خداوند در آنها دعای خردمندان و لابه و زاری آنان به درگاه پروردگارشان را در آن توصیف نموده است جایگاهی والا دارند، برازنده و شایسته هر فرد مؤمنی است که آنها را تلاوت کرده و در آنها بیندیشد و با آن به دعا و راز و نیاز با خداوند بپردازد. در حدیث نقل است که رسول اللهr هنگامی که شب هنگام برخاست در حالی که به آسمان می‌نگریست این آیات را می‌خواند، در صحیحین از ابن عباس ب روایت شده که گفت: «شبی در خانه‌ی خاله‌ی خود میمونه (یکی از همسران پیامبر) ماندم. رسول خداr با همسر خود مدتی صحبت کرد و سپس خوابید و وقتی یک‌سوم شب فرا رسید، برخاست و به آسمان نگاه کرد و گفت:

﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠

                                                                                                                                 [آل عمران: 190].

«مسلما در خلقت آسمان‌ها و زمین و به دنبال یکدیگر آمدنِ شب و روز، برای خردمندان نشانه‌هایی وجود دارد».

سپس برخاست و وضو گرفت و دندان‌ها را مسواک کرد و یازده رکعت نماز خواند» و در روایتی دیگر: «سپس ده آیه‌ی آخر سوره آل‌عمران را خواند تا آن را تمام کرد»[1].

این‌که خداوند حال و روز خردمندان، و عبادت و بندگی، و کمال کرنش و التماس، و دعاهای عظیم و پذیرش دعاهای آنان از سوی خود را بیان داشته بی‌شک این کار به خاطر تشویق و واداشتن بندگان به تأسی جستن از کار آنان و آراسته شدن‌شان به خصال ایشان و دعا کردن با دعاهای‌شان است چرا که این موضع، موضع ثنا و ستایش پروردگار و پذیرش اوست، توفیق فقط در دست خداست.




[1]- بخاری شماره (4570-4569)، و مسلم شماره (763)

۲۰۸- از جمله دعاهای مؤمنان (۵)

۲۰۸- از جمله دعاهای مؤمنان (۵)

1-    از جمله دعاهای عظیم مؤمنان، دعایی است که خداوند در زمره‌ی صفات متقین از آن نام برده و می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٦ [آل عمران: 16].

«آنان که می‌‌گویند: پروردگارا، به راستی ما ایمان آورده‌ایم، پس گناهان ما را برایمان بیامرز و ما را از عذاب آتشِ [جهنم] حفظ کن».

حافظ ابن کثیر در تفسیر این آیه می‌گوید: «خداوند متعال بندگان متقی‌ و پرهیزگارش را که به آنان وعده پاداش فراوان داده است را این‌گونه توصیف می‌کند که: ﴿ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا آنان که می‌گویند: پروردگارا به راستی ما به تو و کتابت و فرستاده‌ات ایمان آورده‌ایم، ﴿فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا به خاطر ایمان ما به تو و به آنچه دستور داده‌ای و با توجه به لطف و احسان و رحمتت گناهان ما را برایمان بیامرز و از سر کوتاهی ما درگذر و ما را از عذاب آتش [جهنم] حفظ کن»[1].

این آیه دلیلی است بر مشروعیت توسل جستن به خدا با ایمان و عمل نیک، و این‌که این خود وسیله‌ای مهم نزد خدا برای پذیرش دعاست.

قاسمی در تفسیرش از حاکم نقل کرده که گفت: «این آیه دلیلی است بر این‌که جایز است شخص دعاکننده، طاعات و عبادات و دیگر کارهایی که با آنها به خدا تقریب جسته را بیان داشته سپس دعا کند.»

قاسمی می‌گوید: «آنچه در صحیحین[2] آمده، مؤید این مطلب است. حدیث کسانی که به غار پناه بردند، و [برای باز شدن در غار] هر کدام از آنها [در دعا به درگاه خدا] به کار نیکش توسل جست و با این کار خداوند آنان را نجات داد»[3].

2-    از جمله دعاهای بیان شده در قرآن دعای حواریون، یاوران خدا و دین او است، خداوند می‌فرماید:

﴿قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٥٢ رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٥٣                                                                        [آل عمران: 52-53].

«حواریان گفتند: ما یاوران [دین] خدا هستیم. به خدا ایمان آورده‌ایم و گواه باش به آن‌که ما فرمانبرداریم. پروردگارا، به آنچه فرو فرستاده‌ای ایمان آوردیم و از رسول [تو] پیروی کردیم. ما را در زمره گواهان بنویس».

این خبری از سوی خدا درباره حواریون است که دربرگیرنده‌ی دعای آنان به درگاه پروردگار است می‌گویند:

﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٥٣     [آل عمران: 53].

حواریون، یاران برگزیده و یاوران حضرت عیسی بن مریم u اند که در تصدیق و یاری عیسیu صادق و خالص بودند.

خداوند در خلال ستودن آنان دعایشان را بیان می‌کند که خود بیان‌گر تمجید از آن دعا و جایگاه والای آن است.

این‌که می‌گویند: ﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ یعنی: پروردگارا ما کتابت (انجیل) را که فرو فرستاده‌ای تصدیق و بدان اعتراف نموده‌ایم و بی‌شک حقی فرو فرستاده شده از سوی پروردگار جهانیان است و مشتمل بر بیان حق و هدایت مخلوقات است، و از فرستاده‌ات که تو او را مبعوث کرده‌ای -و او عیسیu است- پیروی کردیم و به خاطر دینت که او را به خاطر آن مبعوث نموده‌ای از پیروانش شدیم و او را در راه حق یاری دادیم حقی که او را به خاطر آن به سوی بندگانت فرستاده‌ای. آنان این سخنان را پیش از دعا و درخواست‌شان بیان کردند و با این کار در اجابت آنچه درخواست نمودند و بر آوردن آنچه آرزویش را کردند با آن به پروردگارشان توسل جستند.

این‌که گفتند: ﴿فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٥٣ «ما را در زمره‌‌ی گواهان بنویس.» این همان خواسته‌ی مورد آرزوی آنان است، یعنی: «نام ما را در زمره‌ی کسانی ثبت کن که گواه بر حق‌اند و به وحدانیت تو اعتراف نموده‌اند و رسولت را تصدیق کرده‌اند و از امر و نهی تو تبعیت نموده‌اند، ما را در زمره‌ی آنان و با آنان قرار ده کسانی که بدانان حرمت نهاده‌ای و ما را جانشینان آنان قرار ده، و ما را در زمره‌ی کسانی قرار مده که به تو کفر ورزیده‌اند و دیگران را از راه تو بازداشته‌اند و با امر و نهی تو مخالفت ورزیده‌اند»[4] خداوند این مطلب را از آنان بیان داشته تا مؤمنین بدانان تأسی جویند و نیکوکاران آنان را الگوی خویش سازند.

امام طبری/ می‌گوید: «خداوند به این شیوه راه کسانی که از کردار و گفتارشان خشنود گردیده را به مخلوقاتش می‌شناساند تا از آنان پیروی کرده و از شیوه آنان تبعیت کنند و به احترام و کرامتی که خداوند بدانان نموده دست یابند»[5].

3-    از جمله دعاهای اهل ایمان، دعایی است که در این سخن خداوند آمده است که می‌فرماید:

﴿وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٤٦ وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧ فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٤٨

                                                                                                                      [آل عمران: 146-148].

«و چه بسا پیامبری که توده‌هایی انبوه همراه او نبرد کردند، و از هر آنچه در راه خدا به آنان رسید سستی نورزیدند و ناتوان نشدند و زبونی‌ نشان ندادند. و خداوند بردباران را دوست می‌‌دارد و سخن آنان جز این نبود که گفتند: پروردگارا، گناهانمان و اسرافمان را در کارمان بیامرز و گام‌هایمان را استوار بدار. و ما را بر گروه کافران پیروز گردان. پس خداوند پاداش [این] دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد».

در این آیات از مؤمنان صادق و صابر پیرو دیگر انبیاء گذشته به خاطر قدرت و شجاعت و تحمل انواع مشکلات و آزمایش‌ها و رنج‌هایی که در راه خدا کشیدند بی‌آن‌که دل‌هایشان سست شده و روحیه‌ی خود را از دست دهند و در برابر دشمن خوار و ذلیل گردند بلکه به عکس صبر کرده و پایداری نمودند، تمجید و ستایش به عمل آمده است.

این مؤمنین هرگاه با موقعیت‌های دشوار رویارو می‌شدند فقط به خداوند پناه برده و با لابه و زاری به درگاهش دعا کرده و می‏گفتند:

﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧   [آل عمران: 147].

این‌که می‌گفتند: ﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا هم‌چنان که امام طبری می‌گوید معنایش آن است که: «گناهان کوچک ما را ببخش و گناهانی که در آنها زیاده‌روی و تندروی کرده‌ایم و مرتکب گناه کبیره گشته‌ایم را بیامرز، گویی معنی سخن این است که: گناهانمان را بر ما بیامرز: چه گناهان صغیره و چه گناهان کبیره»[6].

این‌که گفتند: ﴿وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧ «و گام‌هایمان را استوار بدار. و ما را بر گروه کافران پیروز گردان». پیش‌تر شبیه همین دعا به هنگام سخن درباره دعای طالوت و لشکریانش در رویاروی‌شان با جالوت و لشکریانش در سوره بقره و به هنگام سخن درباره آخرین آیه سوره بقره بیان شد.

کوتاه سخن آن‌که: این مؤمنین -در این موقعیت-  صبر کرده، سستی و ضعف و ذلت را کنار نهاده، توبه و استغفار نموده و از پروردگارشان طلب یاری و پیروزی کردند، یاری و پیروزی در دست خدا بوده و آن را از او طلبیدند، خداوند نیز دعایشان را اجابت کرد و در دنیا و آخرت عاقبت نیکو بدانان ارزانی داشت و به همین خاطر فرمود: ﴿فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا خداوند پاداش این دنیا از جمله یاری و پیروزی و قدرت یافتن در آن سرزمین را به آنان عطا کرد، ﴿وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ و پاداش نیک آخرت که همان نعمات پایدار در بهشت برین است را نیز به آنان ارزانی داشت.

همه‌ی این‌ها پاداشی است برای آنان به خاطر نیکوکاری‌شان در عبادت پروردگار و نیکوکاری‌شان در معامله با خلق او، و به همین خاطر خداوند فرمود: ﴿وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٤٨ «و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد».




[1]- تفسیر ابن‌کثیر (2/17)

[2]- بخاری (2215)، و مسلم (2743) به نقل از ابن‌عمر t

[3]- تفسیر قاسمی (4/808-807)

[4]- تفسیر طبری (5/445)

[5]- تفسیر طبری (5/445)

[6]- تفسیر طبری (6/120)

۲۰۷- از جمله دعاهای مؤمنان (۴)

۲۰۷- از جمله دعاهای مؤمنان (۴)

1-    از جمله دعاهای مؤمنان که در قرآن بیان شده دعایی است که در آین آیات آمده است:

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٧ رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨ رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ٩                     [آل عمران: 7-9].

«و راسخان در علم می‌گویند: به آن ایمان آورده‌ایم. همه [آن از محکم و متشابه] از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمی‌پذیرند. پروردگارا، دل‌های ما را پس از آن‌که ما را هدایت کردی [از حق] مگردان و به ما از نزدِ خود بخششی ارزانی دار. به راستی [که] بخشنده تویی. پروردگارا، بی‌شک تو گردآورنده مردم در روزی هستی که شکی در [وقوعِ] آن نیست. بی‌گمان خداوند وعده [خود] را خلاف نمی‌کند».

خداوند متعال در این آیات از راسخان در علم چنین خبر می‌دهد که آنان به درگاه پروردگارشان دعا کرده و می‌گویند:

﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨

                                                                                                                                      [آل عمران: 8].

امام طبری/ می‌گوید: «تفسیر سخن پروردگار این است که راسخان در علم می‌گویند: به آیات متشابه قرآن ایمان داریم، و همانا آیات متشابه و محکم، هر دو فرو فرستاده شده از سوی پروردگار ما، و وحی اوست، هم‌چنین می‌گویند: ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا یعنی: آنان -در حالی که متمایل‌اند پروردگارشان آنان را از ابتلایی که بر سر کسانی که در دل کژی دارند آمده، بازدارد یعنی کسانی که به دنبال آیات متشابه قرآن می‌گردند آن هم برای فتنه‌جویی و طلب تأویلش، تأویلی که جز خدا کسی آن را نمی‌داند- می‌گویند: پروردگارا ما را شبیه کسانی که قلب‌های‌شان از حق منحرف گشته و دیگران را از راه تو بازمی‌دارند قرار مده. ﴿لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا دل‌های ما را از هدایتت منحرف مگردان ﴿بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا بعد از این‌که ما را بدان هدایت نمودی، ما را توفیق ایمان به آیات محکم و متشابه کتابت ارزانی دار، ﴿وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ پروردگارا از رحمت خود به ما ببخش. مقصود از این سخن آن است که: از جانب خودت توفیق و ثباتی درخصوص آنچه بدان معقتدیم، از اعتراف به آیات محکم و متشابه کتابت؛ به ما ارزانی دار. ﴿إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨ بی‌شک این تویی که به بندگانت توفیق و استقامت بر راه دین و تصدیق کتاب و پیامبرت ارزانی می‌داری»[1] این دعا، دعایی مهم و بابرکت است.

از ام‌ المؤمنین أ‌م سلمه ل روایت شده که گفت: بیشترین دعای پیامبرr این بود که: «اَللَّهُمَّ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ: خداوندا، ای دگرگون‌کننده دل‌ها، دلم را بر دینت پایدار و استوار بگردان»، ام‌سلمه گوید: گفتم: آیا قلب‌ها دگرگون می‌شوند؟ پیامبرr فرمود: «آری، خداوند هیچ انسانی را نیافریده است مگر این‌که قلبش بین دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد، اگر خداوند بخواهد آن را استوار داشته، و اگر بخواهد منحرف می‌گرداند»[2].

از پروردگارمان می‌طلبیم که پس از آن‌که هدایت‌مان کرد دل‌های ما را دستخوش انحراف نگرداند، هم‌چنین از او می‌طلبیم که از جانب خود رحمتی بر ما ارزانی دارد، بی‌شک او بسیار بخشاینده است.

از عبدالله بن عمروبن عاص ب روایت است که از پیامبرخداr شنید که فرمود: «همه دل‌های آدمیزادگان مانند یک دل، میان دو انگشت از انگشتان خدای رحمان قرار دارند و هرگونه که بخواهد آن‌ها را می‌گرداند.» سپس پیامبرخداr فرمود: «اَللَّهُمَّ مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبَنَا عَلَی طَاعَتِکَ: خدایا، ای گرداننده دل‌ها، دل‌های ما را بر فرمان‌برداری خود بگردان»[3].

این‌که می‌فرماید:

﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ٩ [آل عمران: 9].

نقلی است از آنچه راسخان در علم به همراه دعای پیشین‌شان بیان می‌دارند.

امام طبری/ می‌گوید: «این بخش از آیه از سخنانی است که با ذکر آن از سخنانی که متروک گذاشته شده ما را بی‌نیاز می‌کند به این معنی که: پروردگارا، بی‌شک تو در قیامت گردآورنده مردم هستی پس در آن روز ما را مورد مغفرت و عفو قرار بده چرا که تو خلاف وعده نمی‌کنی، کسی که به تو ایمان آورده و از پیامبرت تبعیت نموده و بدانچه در کتابت بدان دستور داده‌ای عمل نموده است بی‌شک تو در آن روز او را می‌بخشی.

این آیه درخواست مؤمنین از پروردگارشان است تا آنان را بر آنچه که اکنون بر آن هستند ثابت‌قدم نگه دارد و به وسیله ایمان نیکو به خدا و رسول و قرآنش یاریشان دهد تا زمانی که مرگشان فرامی‌رسد بر بهترین اعمال و ایمان بمیرند زیرا می‌دانند وقتی این کار را انجام دادند ورود به بهشت بر آنان واجب خواهد شد زیرا خود وعده داده است هرکس از بندگانش این کار را بکند داخل بهشتش می‌کند در حقیقت این آیه اگرچه روند خبری دارد اما در حقیقت نوعی درخواست و دعا و طلبیدن از پروردگار است»[4].

این جایگاهی که این راسخان در علم در آن قرار دارند جایگاهی رفیع است که بیان‌گر کمال دینداری و پرستش نیکو و شدت‌ ارتباط با پروردگار خالق، و پناهندگی تمام و کمال به او و فروتنی‌شان در برابر اوست، در حالی که به رحمتش امیدوار بوده و از عذابش می‌ترسند، و از او درخواست پایداری بر دین صحیح و صراط مستقیم او را دارند.

این متن ارجمند بیان تعدادی از خصال پاک و صفات زیبای اینان را به رشته ]تحریر] کشیده است در حالی که خداوند با این بیان آنان را ستوده و جایگاه والا و مقام بالای آنان را آشکار گردانیده است.

علامه عبدالرحمن بن سعدی/ می‌گوید: «خداوند سبحان راسخان در علم را با هفت صفت ستوده که عنوان سعادت آدمی‌اند:

1-    علمی که راه رساننده به خدا و روشنگر احکام و دستورات و فرامین او است.

2-    راسخ بودن در علم، این اندازه‌‌ای افزون بر مجرد علم است، بی‌شک راسخ در علم بودن اقتضای آن را دارد که شخص عالم، محقق، عارف و باریک‌بین باشد، خداوند به چنین کسی ظاهر و باطن علم را یاد داده است لذا از لحاظ علم و حال و عمل گام‌هایش در اسرار شریعت استوار گشته است.

3-    خداوند آنان را به ایمان داشتن به تمامی کتابش توصیف نموده و این‌که متشابه آن را به محکمش بازمی‌گردانند، ﴿یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ.

4-    از خداوند می‌طلبند که آنان را از آنچه کجروان و منحرفان بدان مبتلا گشته‌اند مصون و محفوظ دارد.

5-    به هدایتی که خداوند به آنان ارزانی و اعطا نموده اعتراف و اقرار می‌نمایند: ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا.

6-    آنان با این حال از خداوند طلب رحمتش را می‌نمایند رحمتی که دربرگیرنده دست‌یابی به هر خیری و دور کردن و دفع کردن هر شری است، و با نام وهاب [که یکی از نام‌های خداوند است] به او توسل می‌جویند.

7-    خداوند از ایمان و یقین‌شان به روز قیامت و ترسشان از آن روز خبر داده است این اندیشه برای [واداشتن به] انجام کارهای مطلوب لازم بوده و عامل بازدارنده از لغزش‌هاست»[5].

قومی که این چنین ویژگی‌ای را داشته باشند شایسته آن است که بکوشند خود را به زیور آن بیارایند و با این دعاهای مبارک و درخواست‌های بزرگ خداوند را بخوانند.




[1]- تفسیر طبری (5/228-227)

[2]- احمد (6/302-301)، و ترمذی (3522) و آلبانی/ در «صحیح سنن ترمذی» (3/447) آن را صحیح دانسته است.

[3]- مسلم شماره (2654)

[4]- تفسیر طبری (5/234-233)

[5]- تفسیر ابن‌‌سعدی (ص: 127)