7- تنوع ادلهای که بیانگر فضیلت ذکراست
پیشتر دربارهی فضیلت ذکر و پاداش فراوان آن سخن گفتیم، همچنین آنچه که خداوند برای اهل آن مهیا کرده را بیان داشتیم از جمله: پاداش نیک، بازگشت بزرگوارانه، عاقبت به خیری، و زندگی گوارا. نیز اندکی از فواید معطّر، و میوههای رسیده و گرامی، و پایان ستودنی آن در زندگی و آخرت را بیان داشتیم. نظر به این که ذکر دارای این منزلت والا، و درجهی بالاست، معانی و مفاهیم نصوصی که روشنگر فضیلت آناند به گونهای متنوع بیان شده، و در قرآن کریم به صورتهای بسیار وارد شدهاند که همگی به طور کلی نشان دهندهی عظمت منزلت ذکر و رتبهی والای آناند.
امام ابن قیم/ در کتابش مدارج السالکین[1] بیان داشته که: ذکر در قرآن کریم به ده صورت وارد شده سپس به صورت فشرده از آنها نام برده آنگاه به دنبالش تفصیل و توضیح آن را آورده است ایشان/ میفرماید:
1- امر به انجام ذکر چه به صورت مطلق و عام و چه به صورت مقید و محدود.
2- نهی از ضد آن یعنی دوری از غفلت و فراموشی ذکر.
3- مرتبط کردن رستگاری به دوام و فزونی ذکر.
4- تعریف و تمجید از ذاکرین، و خبر دادن از بهشت و بخششی که خداوند برای آنان آماده کرده است.
5- خبر دادن از زیانمندی کسی که با چیزی جز ذکر مشغول و سرگرم میگردد.
6- خداوند چنین مقرر فرموده که اگر آدمیان او را یاد نمایند در عوض او نیز آدمیان را یاد مینماید.
7- اعلان این که ذکر از هر چیزی بزرگتر است
8- خداوند آن را به عنوان خاتمهی اعمال نیک قرار داده، همچنان که آن را به عنوان سرآغاز آن قرار داده است.
9- خبر دادن از اهل ذکر که: آنان کسانیاند که از آیات او بهرهمند گشته، و اینکه آنان خردمندانند و نه دیگران.
10- خداوند ذکر را ملازم و همراه همهی کارهای نیک و روح آن قرار داده که هرگاه اعمال نیک فاقد ذکر باشند همچون جسد بدون روح میگردد.
سپس امام ابن قیم/ در بیان جزئیات این ده صورت میفرماید:
1- در رابطه با امر به انجام ذکر چه به صورت مطلق و عام و چه به صورت مقید و محدود، همچون این سخن خداوند که میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا ٤١ وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٤٢ هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَٰٓئِکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ وَکَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَحِیمٗا ٤٣﴾ [الأحزاب: 43-41].
«ای مؤمنان، خداوند را به یاد کردن بسیار یاد کنید و او را صبح و شام تسبیح گویید. اوست کسی که بر شما رحمت میفرستد، فرشتگانش] نیز بر شما رحمت میفرستند] تا شما را از تاریکیها به روشنایی برآورد. و به مؤمنان مهربان است».
و یا این سخن خداوند که میفرماید:
﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ﴾ [الأعراف: 205].
«و پروردگارت را در دلت به زاری و بیم یاد کن».
2- در رابطه با نهی از ضد ذکر، مانند این سخن خداوند که میفرماید:
﴿وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ ٢٠٥﴾ [الأعراف: 205].
«و از غافلان مباش».
و یا میفرماید:
﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ١٩﴾
[الحشر: 19].
«همچون کسانی نباشید که خدا را از یاد بردند، خدا هم آنان را نسبت به خودشان به فراموشی انداخت] و فرصتها را به باد دادند[؛ آنان به حقیقت منحرفند».
3- در رابطه با مشروط کردن رستگاری به انجام زیاد ذکر، مانند این سخن خداوند:
﴿وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠﴾ [الجمعة: 10].
«و خداوند را بسیار یاد کنید تا شما رستگار شوید».
4- در رابطه با تمجید از ذکرکنندگان و اعطای پاداش نیکو به آنان، مانند این سخن خداوند:
﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِینَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِینَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِینَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِینَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِینَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمٗا ٣٥﴾ [الأحزاب: 35].
«مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان بردبار و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، خداوند برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم دیده است».
5- در رابطه با زیانمندی کسی که به چیز دیگری جز ذکر مشغول شود، مانند این سخن خداوند:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُلۡهِکُمۡ أَمۡوَٰلُکُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُکُمۡ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِۚ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٩﴾ [المنافقون: 9].
«ای ایمان آوردگان، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند؛ و آنان که چنین کنند، زیانکارند».
6- در رابطه با این که اگر آدمیان او را یاد نمایند، در عوض او نیز آدمیان را یاد مینماید، مانند این سخن خداوند که میفرماید:
﴿فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لِی وَلَا تَکۡفُرُونِ ١٥٢﴾ [البقرة: 152].
«پس مرا یاد کنید تا [من نیز] شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و از من ناسپاسی مکنید».
ذکر خداوند توسط آدمی مشتمل بر دو بار یاد کرد خداوند نسبت به آدمی است: ذکری پیش از ذکر آدمی، که آدمی بدان ذکر خدای را میگوید، و ذکری بعد از آن که به واسطه آن آدمی «مذکور: یاد شده» است[2]. پس یاد بنده توسط خداوند دو نوع است: نوعی پیش از آن که آدمی خدای را یاد کند، و نوعی بعد از آن که آدمی خدای را یاد میکند.
7- در رابطه با این اطلاع دهی که ذکر خدا از هر چیزی بزرگتر است مانند این سخن خداوند که میفرماید:
﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۗ وَلَذِکۡرُ ٱللَّهِ أَکۡبَرُۗ﴾ [العنکبوت: 45].
«[ای محمد [rبخوان آنچه از کتاب [آسمانی] را که به تو وحی شده است و نماز را بر پایدار. که نماز [کارهای] ناشایست و ناپسند باز میدارد. و حقّا که یاد خداوند بزرگتر است».
8- در رابطه با خاتمه دادن به کارهای نیک با ذکر و یاد خدا، مانند خاتمه دادن روزه با ذکر، هم چون این سخن خداوند که میفرماید:
﴿وَلِتُکۡمِلُواْ ٱلۡعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰکُمۡ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ١٨٥﴾ [البقرة: 185].
«و تا شمار] روزه] را کامل کنید و خداوند را به پاس آن که هدایتتان کرد بزرگ بدارید. و باشد که سپاس بگزارید».
و یا حج که با یاد خدا پایان مییابد، در این سخن خداوند:
﴿فَإِذَا قَضَیۡتُم مَّنَٰسِکَکُمۡ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَذِکۡرِکُمۡ ءَابَآءَکُمۡ أَوۡ أَشَدَّ ذِکۡرٗاۗ﴾ [البقرة: 200].
«چون مراسم [حج] را به پایان رساندید -همچنان که [فضایل] پدران خویش را [به رسم جاهلیت] یاد میکردید [و به مفاخر موهوم آنها مباهات میکردید،]- خدای را [به عظمت و پاکی] یاد کنید و حتی بیشتر».
و نماز را با ذکر خدا پایان میدهد و میفرماید:
﴿فَإِذَا قَضَیۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِکُمۡۚ﴾ [النساء: 103].
«هنگامی که نماز را به پایان بردید، [در همه حال] ایستاده و نشسته وبر پهلو آرمیده، خدای را یاد کنید».
و نماز جمعه را بدان پایان میدهد و میفرماید:
﴿فَإِذَا قُضِیَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠﴾ [الجمعة: 10].
«آنگاه چون نماز گزارده شود، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بجویید و خداوند را بسیار یاد کنید تا شما رستگار شوید».
و به این ترتیب، ذکر پایان بخشِ زندگی دنیاست و هرگاه که آخرین سخن آدمی ذکر و یاد خداوند باشد خداوند او را وارد بهشت میگرداند.
9- در رابطه با مختص گردانیدن ذاکرین -که همان خردمندان و عقلا هستند- به بهرهبرداری از آیات و نشانههایش میفرماید:
﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠ ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ﴾ [آل عمران: 190-191].
«به راستی در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شدِ شب و روز برای خردمندان نشانههاست.آنان که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوی خویش [آرمیده] یاد میکنند».
10- در رابطه با همراهی ذکر و پیوندش به همهی کارها و این که روح این کارها محسوب میگردد [میتوان به این موارد اشاره داشت]، خداوند ذکر را با نماز جمع کرده و میفرماید:
﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِکۡرِیٓ ١٤﴾ [طه: 14].
«و برای یاد کردن من نماز بر پایدار».
ذکر را به روزه و حج و مناسک آن افزوده است بلکه حتی ذکر روح و جوهره و مقصود حج است، همچنان که رسول الله r میفرمایند: «بیتردید طواف بیت الحرام، و سعی میان صفا و مروه، و رمی جمرات به خاطر برپایی ذکر و یاد خدا مقرر شده است». خداوند ذکر را با جهاد جمع کرده و دستور داده تا به هنگام رویارویی با حریفان و نبرد با دشمنان او را یاد کنند و میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٤٥﴾
[الأنفال: 45].
«ای مؤمنان، چون با گروهی [از کفّار] روبهرو شدید، ثابت [قدم] باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار شوید».
اینها ده شیوهای هستند که از ذکر در قرآن کریم یاد شده، و برای هر صورتی از آنها مثالهایی از آیات قرآن بیان شده است. قرآن کریم سرشار از آیاتی است که در زیر این صورتها قرار میگیرند، این مطلب برای کسی که قرآن کریم را تلاوت کرده و در آیاتش بیندیشد به آسانی قابل دستیابی است. چه زیبا و نیکوست آنچه را که امام شوکانی/ در اسلوبی دیگر که به تمامی بر اسلوب ما منطبق است بیان داشته است، آنجا که میگوید: «بدان کسی که قرآن کریم را تلاوت میکند نیازمند بیان آیات قرآنی برای اثبات غایت و مقصدی از این مقصدها نیست زیرا هرگاه مصحف کریم را به دست گیرد در هر موقعیتی که بخواهد و در هر مکانی که دوست داشته باشد و در هر محلی که اراده کند، متوجه آن میشود، و قرآن را از آغاز تا انتهایش سرشار و مالامال از آن میبیند»[3]. بلکه خود قرآن کریم به تمامی کتاب یاد و ذکر خداوند است، ذکر و یاد خداوند، جوهره و روح و حقیقت و غایت و هدف قرآن است، خداوند میفرماید:
﴿کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ مُبَٰرَکٞ لِّیَدَّبَّرُوٓاْ ءَایَٰتِهِۦ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٢٩﴾ [ص: 29].
«کتابی است خجسته که آن را بر تو فرو فرستادهایم تا [انسانها] در آیههایش تدبّر کنند و تا خردمندان متذکر شوند».
و یا میفرماید:
﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِمَن کَانَ لَهُۥ قَلۡبٌ أَوۡ أَلۡقَى ٱلسَّمۡعَ وَهُوَ شَهِیدٞ ٣٧﴾ [ق: 37].
«بیگمان در این [موضوع] برای کسی که دلی دارد و در حالی که گواهِ [حقّانیت وحی] باشد [به آن] گوش بسپارد، پندی هست».
و یا میفرماید:
﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ وَیُبَشِّرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَبِیرٗا ٩﴾ [الإسراء: 9].
«این قرآن به راهی هدایت میکند که آن استوارتر است و به مؤمنانی که کارهای شایسته میکنند بشارت میدهد که آنان پاداشی بزرگ دارند».
و یا میفرماید:
﴿فَذَکِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ ٤٥﴾ [ق: 45].
«پس کسی را که از بیم من میترسد، با قرآن پند ده».
در همین مضمون آیات بسیارند. خداوند کتاب گرانقدر و عزیزش را «ذکر» نامیده است و میفرماید:
﴿وَهَٰذَا ذِکۡرٞ مُّبَارَکٌ أَنزَلۡنَٰهُۚ أَفَأَنتُمۡ لَهُۥ مُنکِرُونَ ٥٠﴾ [الأنبیاء: 50].
«و این [قرآن] پندی با برکت است که آن را نازل کردهایم، آیا شما منکر آن هستید؟».
و یا میفرماید:
﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلذِّکۡرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیۡهِمۡ﴾ [النحل: 44].
«و به تو قرآن نازل کردیم تا برای مردم روشنسازی آنچه را که بر آنان فرو فرستاده شدهاست».
و یا میفرماید:
﴿ذَٰلِکَ نَتۡلُوهُ عَلَیۡکَ مِنَ ٱلۡأٓیَٰتِ وَٱلذِّکۡرِ ٱلۡحَکِیمِ ٥٨﴾ [آل عمران: 58].
«این] مباحث] را که آیات و کتاب حکمتآمیز است بر تو میخوانیم».
و یا میفرماید:
﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡ﴾ [الأعراف: 63].
«آیا شگفت زده شدید که پندی از سوی پروردگارتان بر [زبان] مردی از خودتان برای شما آمد؟ تا شما را بیم دهد».
و یا میفرماید:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: 9].
«بیگمان ما قرآن را فرو فرستادهایم و به راستی ما نگهبان آن هستیم».
و یا میفرماید:
﴿صٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ذِی ٱلذِّکۡرِ ١﴾ [ص: 1].
«ص. (صاد) سوگند به قرآنِ پندآموز».
و یا میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِٱلذِّکۡرِ لَمَّا جَآءَهُمۡۖ وَإِنَّهُۥ لَکِتَٰبٌ عَزِیزٞ ٤١ لَّا یَأۡتِیهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِیلٞ مِّنۡ حَکِیمٍ حَمِیدٖ ٤٢﴾ [فصلت: 41-42].
«بیگمان کسانی که قرآن را -چون به آنان رسید- انکار کردند از ما نهان نیستند و به راستی آن کتابی گرانقدر است. باطل از هیچ سمت و سو در آن راه نمییابد از [سوی] فرزانهی ستوده فرو فرستاده شده است».
و در همین مضمون آیات بسیاری در قرآن کریم آمده است.
سفیان ثوری/ میگوید: «شنیدهایم که تلاوت قرآن برترین و والاترین ذکر است آنگاه که بدان عمل شود»[4].
طبری با اسنادش از عون بن عبدالله نقل کرده که: به نزد ام درداء رفته و با او سخن گفتیم، عون میگوید: سپس گفتم: ای ام درداء شاید تو را خسته و دل آزرده کرده باشیم؟ ام درداء گفت: «به خدا قسم مرا خسته کردید، در هر چیزی به جست و جوی عبادت پرداختم، چیزی را نیافتم که همچون مجلس ذکر مرا بهبودی داده و حالم را خوب کند. عون میگوید: ام درداء این را گفت و رفت در راه به شخصی گفت: این سخن خدا را بخوان که میفرماید:
﴿۞وَلَقَدۡ وَصَّلۡنَا لَهُمُ ٱلۡقَوۡلَ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ ٥١﴾ [القصص: 51].
«و [این] سخن را برای آنان پیاپی در میان آوردیم باشد که پند پذیرند».
خداوند ام درداء و همهی پیشینیان نیکوکار را مورد رحم و مرحمت خویش قرار دهد که چگونه از لحظهها و عمرشان مراقبت کرده و آن را با یاد و ذکر خداوند و هرآنچه آنان را به او نزدیک میگرداند آباد کردهاند. وقتی که از ام درداء پرسیدند که: آیا تو را خسته کردهایم؟ شرم نداشت که بگوید: «آری به خدا قسم خستهام کردید»، زیرا او مراقب لحظهها [و ثانیهها] ی عمرش بوده وبر این که دیناش را به تمام و کمال بدست آرد حریص بود. خدایا این سخنان چه پاک و زیباست، و این نفسها چه عطر آگیناند، و چه ایمانهای محکمی، و چه خیر و برکات فراوانی که بر آنها سرازیر شده بود. تنها خداوند یاریگرمان بوده و هم او ما را کفایت میکند و چه خوب وکیلی است.
خداوند در کتابش به بندگان مؤمنش دستور داده تا در حال ایستاده یا نشسته و یا بر پهلو خوابیده، همچنین در شب و روز، و در خشکی و دریا، و در سفر و حضر، و به هنگام ثروتمندی و فقیری، و در حال تندرستی و بیماری، و در نهان و آشکار، و در هر حالی به فراوانی او را یاد کنند، و اجر و پاداش فراوان، و ثواب بسیار، و بازگشتی زیبا را برای آنان تعیین و مقرر کرده است.
خداوند میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا ٤١ وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٤٢ هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَٰٓئِکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ وَکَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَحِیمٗا ٤٣ تَحِیَّتُهُمۡ یَوۡمَ یَلۡقَوۡنَهُۥ سَلَٰمٞۚ وَأَعَدَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَرِیمٗا ٤٤﴾ [الأحزاب: 41-44].
«(ای مؤمنان!) بسیار خدای را یاد کنید و بامدادان و شامگاهان به تسبیح و تقدیس او بپردازید، اوست کسی که بر شما رحمت میفرستد، فرشتگانش] نیز بر شما رحمت میفرستند] تا شما را از تاریکیها به روشنایی برآورد. و به مؤمنان مهربان است. درودشان روزی که با او دیدار کنند، سلام است و برای آنان پاداشی ارزشمند فراهم دیده است».
در این آیه تشویق و تحریک به افزایش دادن ذکر و یاد خداوند، و بیان اجر فراوان و خیر همه جانبه و فراگیری که به این کار تعلق میگیرد، آمده است. این که خداوند میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَٰٓئِکَتُهُۥ﴾ بزرگترین تشویق به زیاد کردن یاد خداوند، و زیباترین بهرهای که به آن تعلق گرفته، در آن وجود دارد، یعنی: خداوند سبحان شما را یاد میکند پس شما نیز او را یاد کنید. این مطلب شبیه این سخن خداوند است که میفرماید:
﴿کَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِیکُمۡ رَسُولٗا مِّنکُمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِنَا وَیُزَکِّیکُمۡ وَیُعَلِّمُکُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَیُعَلِّمُکُم مَّا لَمۡ تَکُونُواْ تَعۡلَمُونَ ١٥١ فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لِی وَلَا تَکۡفُرُونِ ١٥٢﴾ [البقرة: 151-152].
«چنان که در] میان] شما رسولی از خودتان برانگیختیم که آیههای ما را بر شما میخواند و شما را پاک میگرداند و به شما کتاب و حکمت میآموزد و] نیز] آنچه را که نمیتوانستید بدانید به شما آموزش میدهد، پس مرا یاد کنید تا] من نیز] شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و از من ناسپاسی مکنید».
پاداش و جزا از جنس عمل است، کسی که خدا را در درون خود یادکند، خداوند نیز او را پیش خود یاد میکند، و اگر او را در میان جماعتی ذکر کند خداوند نیز او را در بین جماعتی بهتر یاد میکند، و کسی که خدا را فراموش کند، خدا نیز او را فراموش میکند.
لذا کسانی که بیشتر خدا را یاد میکنند، بهرهی بیشتر و نصیب کاملتری از یاد خدا را به دست میآورند (= خداوند بیشتر آنان را یاد میکند)، و هم چنین درود بیشتری از سوی خدا و فرشتگانش نصیب آنان میگردد. از ابن عباسب در خصوص معنی این آیه نقل شده که گفت: اگر شما چنین کنید -یعنی بیشتر خدا را یاد کنید- خدا و فرشتگانش نیز بر شما درود میفرستند. نحوهی درود خداوند بر بندگانی که او را ذکر و یاد میکنند این است که خداوند در ملأاعلی و نزد ملائکهی بزرگوار و نیک منش آنان را میستاید، و درود فرشتگان برای این بندگان به معنی دعا کردن و طلب مغفرت و بخشش برای آنان است، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿ٱلَّذِینَ یَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ کُلَّ شَیۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِینَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِیلَکَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ ٧ رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِی وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٨ وَقِهِمُ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّیَِّٔاتِ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٩﴾ [المؤمن: 7-9].
«کسانی که عرش را حمل میکنند و آنان که پیرامون آن (عرش) هستند با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند] و میگویند[: پروردگارا، بخشایش و دانش تو همه چیز را فرا گرفته است. پس آنان را که توبه کردهاند و از راهِ تو پیروی کردهاند، بیامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ کن. پروردگارا، و آنان را به باغهای جاودانهای درآور که به آنان وعده دادهای. و] نیز به همان بهشت درآور] هر کس از پدران و همسران و فرزندانشان را که درستکارند. بیگمان تویی که پیروزمندِ فرزانهای، و آنان را از کیفرها حفظ کن. و هر کس را که در آن روز از کیفرها حفظ کنی، در حقیقت به او رحمت آوردهای و این است کامیابی بزرگ».
امام بخاری/ در صحیحاش از ابوالعالیه/ حکایت کرده که در معنی این سخن خداوند که میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِکَتَهُۥ یُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِیِّۚ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَیۡهِ وَسَلِّمُواْ تَسۡلِیمًا ٥٦﴾ [الأحزاب: 56].
«بیگمان خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای مؤمنان شما نیز بر او درود بفرستیدو چنان که باید سلام بگویید».
ابوالعالیه گفت: «منظور از صلاة الله: ستایش خداوند از پیامبرr نزد فرشتگان است، و منظور از صلاة الملائکه: دعاست»[1] بیشک خداوند به علت رحمت و مرحمتش نسبت به کسانی که بسیار خدای را یاد میکنند، و این که آنان را میستاید، و فرشتگان برای آنان دعا و طلب مغفرت میکنند، آنان را از تاریکیها به سوی نور رهنمون میگردد. و به همین خاطر است که میفرماید:
﴿هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَٰٓئِکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ﴾
[الأحزاب: 43].
یعنی: از تاریکیهای نادانی و گمراهی به سوی نور هدایت و یقین(رهنمون میکند).
سپس میفرماید: ﴿وَکَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَحِیمٗا ٤٣﴾ یعنی: در دنیا و آخرت (نسبت به مؤمنین مهربان است). در این دنیا به این شکل که آنان را به سوی حق راهنمایی کرده، راهی که دیگران نسبت به آن جاهلاند، و دیدگانشان را به روی راهی گشوده که دیگرانی که به سوی کفر و بدعت و باطل فرا میخوانند آن راه راگم کردهاند و از آن منحرف شدهاند. مهربانی خداوند نسبت به آنان در آخرت به این شکل است که در هراس بزرگ رستاخیز آنان را امنیت بخشیده، و به فرشتگانش دستور میدهد تا به استقبالشان رفته و مژدهی رستگاری و پیروزی، با ورود به بهشت و رهایی از آتش جهنم را بدانان بدهد، و این چیز، جز به خاطر محبت و رأفتش نسبت به آنان نیست.
خداوند ما و شما را از زمرهی اینان قرار دهد.
خداوند متعال در آیهای دیگر که نشان دهندهی فضیلت، بیانگر منزلت، و ترفیع دهندهی یاد مردان و زنانی است که خدای را بسیار یاد میکنند و همچنین بیانگر اجر و پاداش عظیمی است که نصیب آنان میشود، میفرماید:
﴿ إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِینَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِینَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِینَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِینَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِینَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمٗا ٣٥﴾ [الأحزاب: 35].
«مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان فرمانبردار فرمان خدا و زنان فرمانبردار فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان شکیبا و زنان شکیبا، مردان فروتن و زنان فروتن، مردان بخشایشگر و زنان بخشایشگر، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن، و مردانی که بسیار خدا را یاد میکنند و زنانی که بسیار خدا را یاد میکنند، خداوند برای همهی آنان آمرزش و پاداش بزرگی را فراهم ساخته است».
یعنی: گناهانشان را بخشیده و نادیده میگیرد و برای کارهای نیکشان پاداشی بزرگ و درجاتی عالی در بهشت فراهم میکند چیزهایی که چشمی آن را ندیده، گوشی تو صیفش رانشنیده، و بر دل و جان هیچ انسانی عبور نکرده است.
بیشک مردان و زنانی که بسیار خدای را یاد میکنند کسانی هستند که به سوی خیرات شتافته و از دیگران پیشی میجویند و بدین وسیله از دیگران متمایز شدهاند، اینان با دستیابی به درجات والا، و مقامات بالا خوشبخت و شادمانند، امام مسلم در صحیحاش از ابوهریرهt نقل کرده است که: پیامبرr [با برخی از یاران خود] در مسیر مکه در حال حرکت بودند که به کوهی رسیدند که به آن جُمدان میگفتند. در آن مکان پیامبرr فرمودند: «حرکت کنید مُفِّردون جلو افتادند». گفتند: ای رسول خدا! مُفرِّدون چه کسانی هستند؟ پیامبرr فرمود: «مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند»[2].
رسول الله r کلمهی «مفردون» را این گونه تفسیر کرده که آنان مردان و زنانی هستند که خدای را بسیار یاد میکنند واصل کلمه «مفردون» آن چنان که ابن قتیبه و دیگران میگویند: کسانی هستند که هم عصرانشان از بین رفته و اینان تنها مانده و مشغول ذکر خداوند هستند.
بیشک هر آن که در این نصوص و نصوص بسیار دیگر که در خصوص بیان پاداش عظیم و ثواب فراوانی که بهرهی مردان و زنانی میشود که خدای را بسیار یاد میکنند، بیندیشد، و همچنین در نعمتهای پایدار و جزای بزرگی که خداوند در روز قیامت برای آنان آماده کرده است تأمل کند، جانش از سر شوق و طمع به حرکت درآمده و قلبش از سر عشق و رغبت به این که از زمرهی اینان باشد میلرزد؛ اینانی که صاحب این مقام بلند و منزلت والایند.
اما آدمی چگونه به این جایگاه میرسد؟ این سؤالی بزرگ است که شایسته است تا هر مسلمانی در برابرش ایستاده و از جوابش آگاه شود. از گذشتگان دربارهی [مصداق] مردان و زنانی که بسیار خدای را یاد میکنند نقل قولهایی شده که برخی از آنها را در این جا میآوریم:
از ابن عباسب نقل شده که گفت: مقصود کسانیاند که به دنبال نمازها، و بامدادان و شامگاهان و در بسترها، و آنگاه که از خواب برمیخیزند و به هنگام ورود و خروج از منزل، خدای را یاد میکنند.
و مجاهد میگوید: «کسی در زمرهی ﴿وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ﴾ قرار نمیگیرد مگر آنگاه که در حال ایستاده و نشسته و بر پهلو خوابیده [و در همه حال] خدای را یاد کند».
و عطاء میگوید: «کسی که نمازهای پنجگانه را با رعایت حقوق و شروط آن به پا دارد او از زمرهی کسانی است که خداوند در موردشان میفرماید:
﴿وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ﴾ [الأحزاب: 35][3].
«و مردان و زنانی که بسیار الله را یاد میکنند».
یکی از ویژگیهای این افراد: بر پاداشتن نماز شب است، ابوداود، و ابن ماجه، و حاکم و دیگران با اسناد صحیح از ابوسعید خدری t نقل کردهاند که پیامبر r فرمود: «هرگاه مرد همسرش را در شب بیدار کند و هر دو -یا او- دو رکعت نماز بگزارند، هر دوی آنان در زمرهی ﴿وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ﴾ نوشته میشوند»[4].
از ابو عمروبن صّلاح/ -بر اساس آنچه نووی/ در کتاب اذکار از او نقل کردهاست/ پرسیده شد که چگونه میتوان از زمرهی ﴿وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ﴾ گردید، جواب داد: «اگر کسی بر ذکرهای مأثوره و ثابت شده [از پیامبر r] که در کتاب «عمل الیوم واللیلة»[5] مشخص شدهاند، در صبح و شام و اوقات و موقعیتهای مختلف شبانه روز پای بند باشد، از زمرهی ﴿وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ﴾ میگردد»[6].
شیخ علامه عبدالرحمن بن سعدی/ میگوید: «و حداقل این است که آدمی به اذکار صبح و شام و اذکاری که بعد از نمازهای پنجگانه و اذکاری که به هنگام رخدادها و در مناسبتهای مختلف گفته میشوند پای بند باشد، و شایسته است [که انسان] همیشه و در همهی اوقات و در همهی حالات به ذکر خدا پای بند باشد، چون این عبادتی است که انجام دهندهاش را پیش میبرد، و روح و روان او را آرام میکند و سبب محبت و معرفت خدا میگردد، و انسان را بر انجام کار خیر یاری میکند تا زبانش را از گفتن سخن زشت باز دارد»[7].
از خداوند متعال میخواهم که به حقِّ نامهای نیکویش من و شما را در زمرهی ﴿وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ﴾ و از کسانی که برایشان مغفرت و بخشش و پاداش بزرگ مهیا کرده است قرار دهد. بیشک او بر چنین کاری توانا بوده و اجابت دعا شایسته و برازندهی اوست.
[1]- صحیح بخاری کتاب تفسیر (6/326).
[2]- صحیح مسلم (شماره: 2676)
[3]- بنگرید به این آثار در اذکار امام نووی (ص:9، 10)
[4]- سنن أبو داود (شماره 1309)، سنن ابن ماجه (شماره: 1335)، و مستدرک الحاکم (1/316) و علامه آلبانی در صحیح الجامع (شماره: 6030) آن را صحیح دانسته است.
[5]- منظور کتابهایی است که در زمینهی دعاها و ذکرها و اعمالی که در اوقات شب و روز خوانده میشوند، نوشته شدهاند، مانند کتاب «عملالیوم و اللیلة» از نسائی و کتاب «عملالیوم و اللیلة» از ابن سنّی به نقل از ترجمه فارسی الأذکار النوویة، تألیف: امام نووی، مترجمان اصغر اسدزاده ـ محمد جبروتی. م
[6]- امام نووی در أذکار (ص: 10) آن را نقل کردهاست.
[7]- تیسیرالکریم الرحمن (احزاب/41) این تفسیر با همت محمد گل گمشاد زهی و با نام «تفسیر راستین» ترجمه، و توسط نشر احسان به زیور طبع آراسته شده است.
5- یاد و ذکر خداوند از شایستهترین و نیکوترین کارهاست
بیشک یاد و ذکر خداوند بلند مرتبه از شایستهترین و برترین و نیکوترین کارها نزد اوست، در مسند امام احمد، و سنن ابن ماجه، و مستدرک حاکم و دیگر منابع، از ابودرداءt روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «آیا شما را به بهترین و پاکترین اعمالتان نزد پروردگار و مؤثرترین آنها در بالا بردن درجات شما که برایتان از بخشیدن طلا و نقره و از این که با دشمنانتان رو به رو شوید و گردن آنها را بزنید و آنان گردن شما را بزنند، بهتر است، خبر دهم؟» گفتند: بله، ای رسول خدا r، فرمودند: «آن ذکر خدای بزرگ و بلند مرتبه است»[1].
این حدیث بزرگ دالّ بر فضیلت و برتری ذکر است، بیشک ذکر (و یاد خدا کردن) معادل آزاد کردن برده، و بخشش مال، و جهاد و پیکار و نبرد در راه خداوند است.
ابن رجب/ میگوید: «نصوص بسیاری وجود دارد که نشان دهنده برتری ذکر و یاد خدا بر بخشش مال و دیگر اعمال است»[2].
سپس حدیث ابودرداء را که پیشتر بیان شد نقل کرده، همچنین به بیان تعداد دیگری از احادیث که بیانگر همان مفهوم و معنا هستند پرداخته است.
ابن ابی دنیا -چنانکه در الترغیب و الترهیب اثر منذری هم آمده است[3]- روایت کرده که از اعمش، از سالم بن ابی جعد نقل است که به ابودرداء گفته شد: شخصی صد برده و کنیز را آزاد کرد. ابودرداء گفت: «بیشک آزاد کردن صد برده و کنیز از مال یک فرد بسیار زیاد است، اما برتر از آن ایمانی است که ملازم و همراه شب و روز شخص است، همچنین تر و تازه بودن مداوم زبان یکی از شما به ذکر و یاد خداوند، از آن آزاد کردن برتر است».
ابودرداء t فضیلت آزاد کردن برده را اعلام داشته اما این کار با آن بزرگیاش معادل و همپای ذکر و مداومت بر آن نیست، در همین معنا و مفهوم آثار بسیاری از گذشتگان رحمهم الله نقل شده است. ابن مسعود t میگوید: «این که خداوند را تسبیح نموده و «سبحان الله» بگویم نزد من محبوبتر از آن است که به همان تعداد دینار در راه خدا ببخشم».
عبدالله بن عمرو و عبدالله بن مسعود y با هم نشسته بودند، عبدالله بن مسعود گفت: در راهی بروم و بگویم: «سبحانالله، والحمدالله، ولا إله إلّا الله، والله اکبر» نزد من محبوبتر از آن است که به همان تعداد دینار در راه خدا ببخشم، سپس عبدالله بنعمرو گفت: «در راهی بروم و این اذکار را بگویم نزد من محبوبتر از آن است که به همان تعداد سوار بر اسب شده و در راه خدا به جهاد بپردازم».
همچنین صحابه و تابعین بسیاری گفتهاند که: ذکر برتر از بخشش و انفاق مال به همان تعداد است.[4] در همین معنا و مفهوم آثار بسیاری از آنان نقل شده است اما این مطلب به هیچ وجه و ابداً به معنی کاستن از شأن و منزلت انفاق در راه خدا، و شرکت در جهاد، و آزاد کردن برده به خاطر او نیست، بلکه مقصود از آن ارتقا دادن به جایگاه ذکر، و بیان منزلت والا و مکانت رفیع آن است، و این که چیزی از این دست اعمال همپا و معادل آن نیست، بلکه به طور قطع همهی اعمال و تمامی طاعات برای برپایی یاد و ذکر خداوند وضع شدهاند و منظور از انجام آنها دستیابی به یاد خدا است.
به همین است که خداوند میفرماید:
﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِکۡرِیٓ ١٤﴾ [طه: 14].
«و برای یادکردنِ من نماز بر پایدار».
یعنی: به خاطر یاد و ذکر خداوند نماز را بر پایدار، و این خود بیانگر تذکری در خصوص جایگاه بلند نماز است؛ چون نماز تضرع به درگاه خدا، و ایستادن در برابر او، و در خواست از او، و برپایی عبادتی برای یاد اوست. بر این اساس نماز همان ذکر است، و خداوند آن را ذکر نامیده است آن جا که میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ﴾
[الجمعة: 9].
«ای مؤمنان، چون در روز جمعه برای نماز ندا داده شد، به یادِ خدا بشتابید».
خداوند در این آیه از نماز با ذکر یاد کرده، زیرا روح و جوهره و حقیقت نماز، ذکر و یاد خداوند است، و از میان مردم کسی بالاترین ثواب را در نماز دریافت میدارد که بیشتر و سختتر و مؤثرتر از دیگران ذکر و یاد خدای را به جای آورد. هر طاعت و عبادتی که آدمی با آن به خدا نزدیکی میجوید نیز این چنین است.
امام احمد و طبرانی از طریق عبدالله بن لهیعه روایت کردهاند که گفت: زبّان بنفائد، از سهل بن معاذ بن أنس الجُهنی، از پدرش از رسول اللهr نقل کرد که، شخصی از پیامبرr پرسید: کدامین جهادگران بیشترین ثواب را از آن خود میکنند ای رسول خدا؟ پیامبرr فرمودند: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند» آن شخص پرسید: کدامین روزهگیران بیشرین ثواب را میبرند؟ پیامبرr فرمود: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند»، آن شخص سپس از نماز، زکات، حج و صدقه نام برد، و در پاسخ تمامی اینها رسول الله r فرمودند: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند». [در این هنگام] ابوبکر t به عمر t گفت: ذاکران همهی خیر را از آنِ خود کردند، و پیامبر r فرمودند: «آری این چنین است»[5].
هیثمی/ میگوید: «در سند این حدیث زبّان بنفائد وجود دارد در حالی که او ضعیف است هرچند برخی او را ثقه دانستهاند، هم چنین ابن لهیعه نیز ضعیف است»[6].
اما این حدیث یک شاهد مرسل با إسناد صحیح دارد که ابن مبارک در کتاب زهد آن را روایت کرده است میگوید: حیوه گفت: زهره بن معبد برایم روایت کرد که شنید ابوسعید مقبری گفت: گفته شد: ای رسول خدا r کدامین حاجیان بیشترین پاداش را میبرند؟ پیامبر r فرمود: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند» آن شخص گفت: کدامین نمازگزاران بیشترین پاداش را میبرند؟ پیامبر r فرمود: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند»، آن شخص گفت: کدامین روزهداران بیشترین پاداش را نصیب خود میکنند؟ پیامبرr فرمود: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد کنند»، آن شخص گفت: کدامین جهادگران بیشترین پاداش را کسب میکنند؟ پیامبرr فرمود: «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد میکنند». زهره گفت: ابوسعید مقبری من را مطلع کرد که: عمر بن خطاب رضی الله عنه به ابوبکر صدیقt گفت: کسانی که ذکر و یاد خدای را میکنند همهی خیر را از آنِ خود کردند[7].
این حدیث شاهد دیگری نیز دارد که ابن قیم در کتابش الوابل الصیب آن را آورده و میگوید: ابن ابی دنیا حدیث مرسلی[8] را روایت کرده که از پیامبرr پرسیده شد که: کدامین افرادی که به مسجد رفت و آمد میکنند از همه بهترند؟ پیامبرr فرمود: «آنان که بیش از همه خدای را یاد کنند» گفته شد: کدامین افرادی که جنازهای را حمل میکنند از همه بهترند؟ رسول الله r فرمود: «آنان که بیش از همه خدای را یاد میکنند» گفته شد: کدامین جهادگران از همه بهترند؟ پیامبر r فرمود: «آنان که بیش از همه خدای را یاد میکنند» گفته شد: کدامین افرادی که به حج میروند از همه بهترند؟ پیامبر r فرمود «آنان که بیش از همه خدای را یاد میکنند» گفته شد: کدامین عبادت کنندگان از همه بهترند؟ پیامبر r فرمود «آنان که بیش از دیگران خدای را یاد میکنند» ابوبکر t گفت: ذاکران همهی خیر را از آن خود کردند[9].
با این دو شاهد (اخیر) انشاءالله میتوان این حدیث (امام احمد و طبرانی) را دلیل قرار داد، و مفهومی را که بدان اشاره دارد حق بوده و هیچ شکی در صحت آن وجود ندارد. ابن قیم/ میگوید: «بیشک برترینهای اهل هر کاری کسانیاند که بیش از دیگران خدای را یاد میکنند، لذا برترینهای روزه گیران کسانیاند که در روزه گرفتنشان بسیار خدای را یاد میکنند. و برترینهای انفاق کنندگان، برترینهای کسانی که به حج مشرف میشوند و همچنین در دیگر اعمال کسانی هستند که بیش از دیگران خدای را یاد میکنند»[10]. سپس حدیث پیشین را نقل میکند و به دنبال آن از عبید بن عمیر/ نقل میکند که گفت: «اگر امشب بر شما سخت است که نماز شب را بر پای دارید و از انفاق مالتان بخل میورزید و از جهاد با دشمن طفره میروید پس به ذکر خداوند روی بیاورید» پس ذکر و یاد خداوند برترین کارهاست، و از هرچیزی بزرگتر است، خداوند متعال میفرماید:
﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۗ وَلَذِکۡرُ ٱللَّهِ أَکۡبَرُۗ﴾ [العنکبوت: 45].
«[ای محمدr] بخوان آنچه از کتاب [آسمانی] را که به تو وحی شده است و نماز را بر پایدار که نماز از [کارهای] ناشایست و ناپسند باز میدارد . و حقّا که یاد خداوند بزرگتر است».
یعنی: ذکر و یادآوری خداوند از شما، بزرگتر از ذکر و یادآوری شما در حق او در عبادات و نمازهایتان است، و خداوند کسی را که او را یاد کند، یاد میکند. این معنی از آیه را ابن مسعود و ابن عباس وا بودرداء و ابوقره و سلمان و حسن بیان کردهاند و ابن جریر طبری آن را برگزیده است. و [در برداشتی دیگر] گفته شده: این که شما در نمازهایتان و در قرائت قرآن خدای را یاد میکنید از هر چیزی بزرگتر است. ابن زید و قتاده میگویند: این که یاد خداوند بزرگتر از هر چیزی است یعنی از همهی عبادتها به جز ذکر برتر است. مفهوم دیگری برای آن گفته شده و آن این که: ذکر دائم الله دارای اثر بزرگتری در باز داشتن از فحشا و منکر نسبت به ذکر وی فقط در نماز است.
شیخ الإسلام ابن تیمیه/ میگوید: «صحیح آن است که مفهوم این آیه چنین است که در نماز دو هدف بزرگ وجود دارد، که یکی از دیگری بزرگتر است، از یک سو نماز آدمی را از کارهای ناشایست و ناپسند باز میدارد، و از سوی دیگر در بردارنده و در برگیرندهی یاد خداوند است، و آنچه از یاد خدا در آن است از آنچه در خصوص باز داشتن از اعمال ناشایست است بزرگتر است»[11].
از سلمان فارسیt پرسیده شد: «کدام کار از همه برتر است؟ او در جواب گفت: آگاه باشید تلاوت قرآن؛ و حقّا که یاد خداوند بزرگتر است».
ابن ابیدنیا از ابن عباس y نقل کرده که از او پرسیده شد: کدام کار از همه برتر است؟ و او در پاسخ گفت: «یاد خداوند بزرگتر است»[12].
خداوند بزرگ و بلند مرتبه است، و حمد و ستایش فراوان سزاوار اوست، و من صبح و شام او را تسبیح می گویم، حمد و تسبیحی که آسمانها و زمینش، و ما بین آنها و هر چه خدا بخواهد را پرکند، حمد و تسبیحی که پیوسته و مدام بوده، و نیست و نابود نگردد، به اندازهای که ستایش کنندگان او را میستایند و به اندازهای که غفلت کنندگان از یاد او غفلت میکنند، خدا را به تعداد مخلوقاتش، و به قدر رضایت او، و وزن عرش او، و مرکب نوشتن کلمات او ستایش کرده و به پاکی یاد میکنم.
وصلّیالله وسلّم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
[1]- المسند (5/195)، سنن ابن ماجه (3790)، المستدرک (1/496) و علامه آلبانی در صحیح الجامع (شماره: 2629) آن را صحیح دانسته است.
[2]- جامع العلوم و الحکم (ص: 225).
[3]- (2/395).
[4]- بنگر به: جامع العلوم والحکم، اثر: ابی رجب (ص: 226، 225).
[5]- المسند (3/438)، المعجم الکبیر اثر طبرانی (20/407)
[6]- مجمع الزوائد (10/74)
[7]- زهد (شماره /1429)
[8]- حدیثی که سلسله راویان تا به یک تابعی برسد و آن تابعی بگوید: پیامبرr چنین فرمود و نام صحابی را که راوی حدیث است از قلم بیندازد.
[9]- الوابل الصیب (ص:152)
[10]- الوابل الصیب (ص:152).
[11]- این مطلب را ابن قیم در کتاب الوابل الصیب (ص: 152) نقل کرده است.
[12]- بنگر به: الوابل الصیب اثر ابن قیم (ص: 153 ـ 149)
اندکی از فواید ذکر را بیان داشتیم، در حالی که فواید آن بسیار بوده و در شمار نمیاید، فوایدی متعدد که نیاز به بررسی و تحقیق بیشتر دارد، حساب کنندگان و شمارش گران از محاسبه و شمارش آن عاجزند، و آدمی نمیتواند بدان احاطه یابد، و زبان نمیتواند آن را به تصویر بکشد، و چرا این گونه نباشد در حالی که آن از والاترین کارهای نیک، و برترین طاعات است. چه بسیار فواید پربار، و ثمرات رسیده و میوههای خوشمزه، و خوردنیهای پیوسته، و خیر و برکت مدام که در دنیا و آخرت برای ذکر قابل تصور است.
مجالس ذکر از پاکترین و، والاترین، پرمنفعتترین و بلند پایهترین مجالساند، این مجالس نزد خداوند از ارزش و منزلت والا و ویژهای برخور دارند.
نصوص بسیاری در خصوص برتری مجالس ذکر بیان شده و این که این مجالس حیات بخش قلبها، رشد دهندهی ایمان، و مایهی پاکی و تزکیهی آدمی هستند، به عکس مجالسی که با غفلت از یاد خدا به سر میرود، شخصی که در چنین جایی بوده، در حالی آن جا را ترک میکند که به نقص در ایمان، و سستی و ضعف در قلب گرفتار آمده و مایهی حسرت و پیشیمانیاش میگردد.
پیشینیان [نیکوکار] رحمهم الله به این مجالس ذکر بیشترین و بالاترین توجه و عنایت را داشتند، عبدالله بن رواحه t دست یک نفر از یاران خود را گرفته و میگفت: «بیایید ساعتی با هم مؤمنانه به سر بریم، بیایید به ذکر و یاد خدا بپردازیم، و با طاعت او بر ایمان خود بیفزاییم، باشد که خداوند نیز با مغفرت خود از ما یاد کند و ما را ببخشاید».
عمیر بن حبیب خطمی t میگفت: «ایمان افزایش یافته و کاهش مییابد، گفته شد که افزایش و کاهش آن چیست؟ گفت: هرگاه که ما خداوند را یاد کرده و او را سپاس و تقدیس نماییم این کار موجب افزایش ایمان میشود، و هرگاه که از یاد خدا غفلت ورزیم و در این کار کوتاهی کنیم و آن را به فراموشی بسپاریم این کار موجب کاهش ایمان میشود».
در همین مفهوم و راستا آثار بسیاری از آنان نقل شده است[1].
بیشک مجالس ذکر باغهای بهشتند در دنیا؛ امام احمد و ترمذی و دیگران از انس بنمالک t روایت کردهاند که پیامبر r فرمودند: «هرگاه بر گل زارهای بهشت گذر کردید از آنها بهره برگیرید، گفتند: گلزارهای بهشت چیست؟ فرمود: حلقههای ذکر»[2].
ابنابی دنیا و حاکم و دیگران روایت کردهاند که جابربن عبدالله رضی الله عنه گفت: رسول الله r بر ما گذشتند و فرمودند: «ای مردم در گلزارهای بهشت بهره بگیرید، گفتیم: گلزارهای بهشت چیست ای رسول خدا r؟ فرمودند: حلقههای ذکر» در ادامه پیامبر r فرمودند: «بامدادان و شامگاهان خدای را یاد کنید هر کس دوست دارد جایگاهش را در نزد خدا ببیند، بنگرد که جایگاه خداوند در نزد او چگونه است. زیرا خداوند بنده را در جایگاهی قرار میدهد که او خدا را در آن جایگاه قرار داده است»[3]. این حدیث به این دو شیوهی بیان شده، حسن است[4].
ابن قیم/ میگوید: «کسی که خواهان زیستن در گلزارهای بهشت در دنیاست باید که در مجالس ذکر ماندگار شود، زیرا مجالس ذکر گلزارهای بهشتاند»[5].
مجالس ذکر، مجالس [حضور] ملائکه است، آنان از مجالس دنیا فقط به دنبال مجالسی هستند که در آن ذکر و یاد خدا برپاست، هم چنان که در صحیحین از ابوهریره t نقل شده که پیامبر r فرمودند: «خداوند فرشتگانی دارد که در راهها میگردند و اهل ذکر را میجویند و هنگامی که گروهی را یافتند که به ذکر خدا مشغولند، همدیگر را ندا میزنند: بیایید پیش چیزی که در طلب آن هستید! و سپس آنها را با بالهای خود تا آسمان دنیا احاطه میکنند و با آن که خداوند از ملائکه داناتر است، حال ایشان را از ملائکه میپرسد که: بندگان من چه میگویند؟ فرشتگان جواب میدهند: ایشان در گفتار خود تو را تسبیح و تکبیر و سپاس و ستایش و تمجید میکنند. سپس میفرماید: آیا ایشان مرا دیدهاند؟ فرشتگان جواب میدهند: نه، به خدا سوگند تو را ندیدهاند، خداوند میفرماید: اگر مرا میدیدند چگونه بودند؟ فرشتگان میگویند: اگر تو را دیده بودند، بیشتر تو را عبادت میکردند و تو را بیشتر بزرگ میداشتند و تسبیح میکردند، خداوند میفرماید: چه میخواهند؟ فرشتگان میگویند: از تو بهشت را میخواهند، خداوند میفرماید: آیا آن را دیدهاند؟ فرشتگان میگویند: نه، به خدا سوگند آن را ندیدهاند، خداوند میفرماید: پس اگر بهشت را دیده بودند چگونه بودند؟ فرشتگان میگویند: اگر آن را دیده بودند، سختتر بر آن عشق میورزیدند و بیشتر خواستار آن میشدند و بیشتر بدان رغبت داشتند، خداوند میفرماید: از چه چیز پناه میجویند؟ فرشتگان میگویند: از آتش دوزخ به تو پناه میآورند، خداوند میفرماید: آیا آن را دیدهاند؟ فرشتگان میگویند: نه، به خدا سوگند آن را ندیدهاند، خداوند میفرماید: پس اگر جهنم را دیده بودند، چگونه بودند؟ فرشتگان میگویند: سختتر از آن فرار میکردند و بیشتر میترسیدند، خداوند میفرماید: شما را گواه میگیرم که من ایشان را آمرزیدهام. آنگاه یکی از فرشتگان عرض میکند، فلان کس از آنان نیست و فقط برای کاری که دارد به میان ایشان آمده است؟ خداوند میفرماید: ایشان همنشینان یکدیگرند و همنشین ایشان به وسیلهی ایشان بدبخت نخواهد شد»[6].
در نتیجه مجالس ذکر، مجالس [حضور] ملائکهاند، و مجالس گفتارهای بیهوده و غفلت از یاد خدا، مجالس [حضور] شیاطیناند، و هرکس به هم تیپ و هم نوع خود ملحق میشود، و هر انسانی به آن که موافق [خلق و خوی] اوست روی میآورد. آدمی آنچه را که مورد پسند و برازندهاش است بر میگزیند، همنشین ذاکر از هم نشینی با او سعادتمند میشود بر خلاف انسانی که غافل بوده و سرگرم سخنان لغو و بیهوده است زیرا که همنشین غافل از هم نشینی با او دچار بدبخت شده و زیان میبیند[7].
مجالس ذکر آدمی را از حسرت و پشیمانی روز قیامت بیمه میکند، بر خلاف مجالس لهو و غفلت که مایهی حسرت و پشیمانی همنشین آن در روز قیامت میشود. ابوداود در حدیثی که از اسناد حسن برخوردار است از ابوهریره t روایت کرده که رسول الله r فرمودند: «هرکس در مجلسی نشسته باشد که یاد و ذکر خدا در آن صورت نگرفته باشد آن مجلس در روز قیامت مایهی حسرت و رنج آنان خواهد شد، و هرکس به رختخواب رفته و ذکر خدا را نکرده باشد موجب حسرت و افسوس او خواهد شد»[8].
از جمله نشانههای بزرگی مجالس ذکر، و جایگاه والای آن نزد خداوند این است که: خداوند در نزد فرشتگان به ذکر کنندگان مباهات میکند، همچنان که امام مسلم در صحیحاش از ابوسعید خدری t روایت کرده است که گفت: معاویه t بر حلقهای در مسجد وارد شد و گفت: چه چیز شما را در این مجلس جمع کرده است؟ گفتند: نشستهایم ذکر خدا را میکنیم، گفت: شما را به خدا، آیا فقط برای ذکر خدا در این جا نشستهاید؟ گفتند: بله، هیچ چیز جز آن ما را این جا جمع نیاورده است، معاویه t گفت: شما را به خدا سوگند ندادم برای این که بر شما تهمتی وارد کنم یا به شما بدبین باشم و من از همهی همطرازان خود کمتر حدیث از پیامبر r نقل میکنم؛ پیامبرr برحلقهی جمعی از اصحابش وارد شد و فرمودند: «چه چیز موجب شده که شما این جا جمع شوید؟» گفتند: نشستهایم تا ذکر خدا را به جا بیاوریم و بر این نعمت بزرگ که ما را به اسلام هدایت فرموده و بدین وسیله بر ما منت نهاده است، او را سپاس و ستایش کنیم. فرمودند: «شما را به خدا، هیچ چیز جز این شما را این جا جمع نکرده است؟» عرض کردند: به خدا سوگند، چیزی جز آن ما را اینجا جمع نیاورده است، فرمودند: من شما را به خاطر بدبینی و بیباوری به شما سوگند ندادم ولی جبرئیل نزد من آمد و به من گفت که: خداوند در نزد فرشتگان به شما مباهات میکند»[9].
این مباهات از سوی پروردگار دلیلی بر برتری و شرافت ذکر نزد خداوند، و علاقهی خداوند به آن است و این که این عمل بر دیگر اعمال برتری دارد[10].
مجالس ذکر عاملی است برای فرود آمدن آرامش و اطمینان بر ذاکرین، و پوشیده شدن آنان با رحمت الهی، و احاطه شدن ذکر کنندگان توسط ملائکه. امام مسلم در صحیحاش از اغرّ ابومسلم روایت کرده که او (اغر ابومسلم) شهادت داده که ابوهریره و ابوسعید خدری y شهادت دادند که پیامبر r فرمودند: «هر قومی که برای ذکر خداوند عزوجل بنشینند، یقیناً فرشتگان آنان را احاطه میکنند و رحمت خدا آنها را در بر میگیرد و آرامش و اطمینان برآنها وارد میشود و خداوند نیز ایشان را در ملأ اعلی یاد میکند»[11].
مجالس ذکر عاملی بزرگ از عوامل حفظ زبان، و مصون ماندن از غیبت، سخن چینی، دروغ، دشنام و بیان سخنان باطل است، زیرا آدمی ناگزیر از سخن گفتن است و اگر این سخن گفتن دربارهی ذکر و یاد خدا و بیان دستورات و اوامر او، یا بیان جملات مفید و ارزشمند نباشد، آنگاه ناچار در ارتباط با این گناهانِ نامبرده یا برخی از آنها خواهد بود، لذا کسی که زبانش را بر یاد و ذکر خدا عادت دهد، زبانش را از بیان سخنان باطل و بیهوده مصون داشته است، و آن که زبانش به ذکر خدا مشغول نباشد هر سخن باطل و بیهوده و زشتی را بر زبان میراند[12].
از خداوند میطلبم که لحظات ما و شما را با مشغول شدن به طاعتش آباد گردانیده، و مجالس ما و شما را مملّو از یاد و شکر و عبادت نیکوی خودش گردانیده و ما را بدان سرگرم کند، و ما را از مشارکت در مجالس غفلت و لهو و باطل مصون دارد. بیشک خداوند بهترین سرپرست، و تنها او یاریرسان بندگانش است، و هیچ حرکت و قدرت و استطاعتی وجود ندارد مگر به خواست خدا.
[1]- بسیاری از این آثار بیان شده را در کتاب «زیادة الایمان ونقصانه وحکم الاستثناء فیه» اثر عبدالرزاق البدر صفحه 106 به بعد، مشاهده کنید.
[2]- المسند (3/150)، و سنن ترمذی (شماره: 3510).
[3]- المستدرک (1/ 494).
[4]- بنگر به: سلسله الأحادیث الصحیحه (شماره:2562).
[5]- الوابل الصیب (ص:145).
[6]- صحیح البخاری (شماره: 6408)، و صحیح مسلم (شماره: 2689) همچنین لؤلؤ المرجان حدیث 1722.
[7]- بنگر به: الوابل الصیب اثر ابن قیم (ص:148 ـ 146).
[8]- سنن ابوداود (شماره: 4856)، آلبانی در سلسلة الصحیحه (شماره: 87) آن را حسن دانسته است.
[9]- صحیح مسلم (شماره:2701)
[10]- بنگر به: الوابل الصیب اثر ابن قیم (ص:149 ـ 148).
[11]- صحیح مسلم (شماره: 27۰۰).
[12]- بنگر به: الوابل الصیب اثر ابن قیم (ص: 166).
سخن را در خصوص برشمردن برخی دیگر از فواید ذکر و بیان دیگر منافع و دستاوردهای آن برای ذاکرین در دنیا و آخرت ادامه میدهیم، و این کار را از خلال آنچه که امام علامه ابن قیم/ در کتابش الوابل الصیب بیان داشته انجام میدهیم[1].
از دیگر فواید ذکر آن است که ذکر سببی است برای این که پروردگار بندهاش را تصدیق کند، زیرا شخص ذاکر از صفات بزرگی و عظمت خداوند خبر میدهد و وقتی که بنده چنین میکند پروردگارش او را تصدیق و تأیید میکند، و کسی که خداوند او را تأیید کند با دروغگویان محشور نمیگردد و امید میرود که به همراه راستگویان محشور گردد.
ابن ماجه و ترمذی وابن حبّان و حاکم و دیگران از ابواسحاق از اغرّ ابومسلم روایت کردهاند که او (اغر ابومسلم) شهادت داد که ابوهریره و ابو سعید خدریب شهادت دادند که پیامبرr فرمودند: «هرگاه یکی از بندگان خدا بگوید: «لا إله إلا الله والله اکبر»، خداوند متعال میفرماید: بندهام راست گفت، هیچ خدایی جز من نیست و منم خدای بزرگ و بلند مرتبه و هرگاه بنده بگوید: «لا إله إلا الله وحده»] خداوند] میفرماید: بندهام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست و من تنهایم و هرگاه بنده بگوید: «لا إله إلا الله وحده لاشریک له»، خداوند میفرماید: بندهام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست و شریکی ندارم و هرگاه بنده بگوید: «لا إله إلا الله، له الملک وله الحمد»،] خداوند] میفرماید: بندهام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست، ملک و فرمانروایی متعلق به من است و سپاس و ستایش شایستهی من است و هرگاه بنده بگوید: «لا إله إلا الله ولا حول ولا قوه إلا بالله»، خداوند میفرماید: بندهام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست و هیچ اراده و قدرتی جز به خواست و قدرت من وجود ندارد» ابواسحاق میگوید: «بعد از این حدیث، اغّر چیزی گفت که نفهمیدم، به ابوجعفر گفتم: اغرّ چه گفت؟ در جواب گفت: اغرّ گفت: «گفتن این کلمات در زمان مرگ نصیب هر کس بشود، آتش جهنم به او نخواهد رسید» ترمذی میگوید: این حدیث حسن است، و حاکم آن را صحیح دانسته و ذهبی با او موافقت نموده است، شیخ آلبانی گفته: این حدیث صحیح است[2].
از دیگر فواید آن این است که: کثرت یاد خدا موجب در امان ماندن از نفاق میشود زیرا منافقان بسیار کم خدای را یاد میکنند خداوند دربارهی منافقین میفرماید:
﴿وَلَا یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِیلٗا ١٤٢﴾ [النساء: 142].
«و خدای راکمتر یاد میکنند».
کعب میگوید: «کسی که بسیار خدای را یاد کند بری از نفاق میشود». و شاید به همین خاطر است که خداوند در اواخر سوره منافقین میفرماید که:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُلۡهِکُمۡ أَمۡوَٰلُکُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُکُمۡ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِۚ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٩﴾ [المنافقون: 9].
«ای ایمان آوردگان، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند؛ و آنان که چنین کنند، زیان کارند».
این آیه بیانگر هشدار و گوشزدی نسبت به فتنه و محنت منافقین است همآنان که از یاد خدا غفلت ورزیدند در نتیجه دچار نفاق شدند، و پناه بر خدا (از چنین سرانجامی). و در خصوص خوارج از علی بن ابیطالبt پرسید شد که: آیا آنان منافقاند؟ ایشان در جواب فرمودند: «منافقان جز اندکی خدای را یاد نمیکنند».
لذا کم یاد کردن از خدا نشانهی نفاق است و بر همین اساس بسیار یاد کردن خداوند موجب در امان ماندن از نفاق میشود، و خداوند مهربانتر از آن است که قلبی را که ذاکر است به نفاق مبتلا نماید، بلکه نفاق از ویژگیهای قلبهایی است که از یاد خدا غافل است.
از دیگر فواید ذکر آن است که: موجب بهبودی و سلامت قلب، و دارویی برای بیماریهای آن است . مکحول بن عبدالله/ میگوید: «یاد خدا موجب بهبودی، و یاد مردم سبب درد و بیماری است».
همچنین بیشک یاد خدا قساوت و تندی قلب را از میان میبرد، در قلب تندی و نامهربانیای وجود دارد که جز یاد خدا چیزی آن را ذوب نکرده و از میان نمیبرد. شخصی به نزد حسن بصری/ آمده و گفت: ای ابوسعید از تندی و نامهربانی قلبم به نزد تو شکایت میآورم، حسن بصری گفت: «این نامهربانی را با یاد خدا و ذکر او از میان ببر».
از دیگر فواید ذکر آن است که: شخص یاد کننده به آن که از او یاد میکند نزدیک شده، و یاد شده نیز با یاد کننده همراه میگردد، و این معیت و همراهی، یک نوع همراهی ویژه و خاص است و چیزی جدای از معیّت علم و فراگیری عام آن است[3]. این یک همراهی با نزدیک بودن و به همراه داشتن سرپرستی و محبت و یاری و کمک و توفیق است، مانند این سخن خداوند:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِینَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨﴾ [النحل: 128].
«بیگمان خداوند با پرهیزگاران و نیکوکاران است».
و یا میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ ٢٤٩﴾ [البقرة: 249].
«و خداوند با بردباران است».
و یا میفرماید:
﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٦٩﴾ [العنکبوت: 69].
«و بیگمان خداوند با نیکوکاران است».
برای ذکر کننده در این همراهی بهرهی فراوانی وجود دارد، هم چنان که در حدیث قدسی آمده است که: «من با بندهام هستم؛ وقتی که من را یاد کند و لبهای خود را تکان بدهد». این حدیث را امام بخاری به صورت تعلیق روایت کرده، همچنین احمد، ابن ماجه، حاکم و دیگران آن را روایت کردهاند[4].
- از دیگر فواید ذکر آن است که: جلب کنندهی نعمتها و دفع کننده گرفتاریها و مصیبتهاست، هیچ چیز همانند ذکر و یاد خدا نمیتواند نعمتی را جلب کرده و مصیبتی را دفع نماید، خداوند میفرماید:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْۗ﴾ [الحج: 38].
«خداوند از مؤمنان دفاع میکند».
دفاع خداوند از مؤمنان به میزان قدرت و پختگی ایمان آنهاست، عنصر تشکیل دهنده ایمان و قدرت آن، ذکر و یاد خداوند است؛ کسی که ایمانش کاملتر، و یاد و ذکرش از خداوند بیشتر باشد میزان بهرهاش از دفاع خداوند از او بیشتر، و نصیباش از آن افزونتر است. و به هر میزان از یاد و ذکر خدا کم شود به همان میزان خداوند نیز از دفاع خود از آن شخص میکاهد. یاد در مقابل یاد، و فراموشی در برابر فراموشی.
از دیگر فواید ذکر این است که: مداومت واستمرار برآن نماینده و قائم مقام عبادتها میگردد حال فرقی نمیکند عبادت بدنی باشد یا مالی، و یا بدنی - مالی باشد، همچون فریضهی حجّ.
این مطلب به طور صریح و آشکار در حدیث ابوهریره رضی الله عنه آمده است که گفت: فقرای مهاجرین به نزد پیامبرr آمدند و گفتند: ثروتمندان، درجات بالا و بزرگ و نعمت جاویدان را بردند، ایشان نماز میخوانند، همچنان که ما میخوانیم و روزه میگیرند، چنان که ما روزه میگیریم و اضافه مالی هم دارند که با آن حج میکنند، عمره میروند، جهاد میکنند و صدقه میدهند. پیامبر r فرمودند: «آیا چیزی به شما یاد بدهم که به وسیلهی آن به اشخاصی که از شما پیشی گرفتهاند، برسید و برآیندگان بعد از خود سبقت یابید و کسی بالاتر از شما نباشد، جز کسی که مثل عمل شما رفتار میکند؟» گفتند: بله، ای رسول خدا! فرمودند: «تسبیح و تحمید و تکبیر (گفتن سُبحانَ اللهِ، اَلحَمدُ لِلّهِ، اَللهُ اَکبَر) را بعد از هر نماز 33 بار بگویید...» تا آخر حدیث. این حدیث را امامان بخاری و مسلم روایت کردهاند[5].
پیامبر r این ذکر را جانشین و عوضی برای حج و عمره و جهادی که از دست میدهند قرار داد و آنان را مطلع کرد که با این ذکر از ثروتمندان به پیش میافتند. وقتی که ثروتمندان این را شنیدند آنان نیز این اذکار را انجام دادند و پرستش و عبادت با این ذکر را بر صدقات و دیگر عباداتشان افزودند و در نتیجه دو فضیلت به دست آوردند. فقرا با آنان رقابت کردند و به پیامبر r خبر دادند که ثروتمندان در کارهای اینان مشارکت میجویند و با چیزی که آنان در اختیار دارند بر چیزی که فقرا توانی بر آن ندارند پیشی میجویند، پیامبر r فرمودند: «آن، از فضل خداست که به هرکس بخواهد عطا میفرماید».
ترمذی، ابنماجه، حاکم و دیگران از عبدالله بن بُسر t روایت کردهاند که گفت: عربی بادیه نشین (به نزد پیامبر r) آمده و گفت: ای رسول خدا! (اجرای همهی) دستورات اسلام بر من زیاد و سنگین است، مرا از کاری جامع و فراگیر مطلع گردان که مرا کفایت کند. پیامبر r فرمودند: «به ذکر و یاد خدا مشغول شو.» آن شخص گفت: ای رسول خدا r آیا این کار مرا کفایت میکند؟ پیامبر r فرمودند: «آری، و افزون برآن به تو میدهد»[6].
پیامبر خیرخواه r او را به کاری راهنمایی میکند که یاریگر او در انجام تکالیف شرعی و اشتیاق پیدا کردن به آن، و مشوق او در انجام هرچه بیشتر آنها باشد. لذا وقتی که شخص ذکر و یاد خدا را تکیه کلام خود میگرداند خدا را دوست میدارد و هرآنچه را خدا دوست میدارد آن را نیز دوست میدارد، آنگاه چیزی به اندازهی نزدیکی جستن (و انجام) تکالیف شرعی و دستورات اسلامی نزدش محبوب نمیگردد. پیامبر r او را به چیزی راهنمایی میکند که دستورات اسلام را برایش فراچنگ آورده و انجام آنها را بر او آسان گرداند. ذکر و یاد خدا از بزرگترین یاوران انجام فرامین الهی است. ذکر، فرامین الهی را محبوب آدمی گردانیده و انجامش را بر او آسان میگرداند، و آن را در نظرش لذّت بخش مینماید تا آنجا که مشقت و سختی و دشواری را که شخص غافلِ از یاد خدا احساس میکند، او چنین احساسی را ندارد. همچنین یاد خداوند هر سختیای را آسان کرده، و هر مشکلی را مرتفع نموده، و از بار جان کاه مشقتها میکاهد، نام و یاد خدا بر هیچ سختیای برده نمیشود مگر آنکه آسان میگردد، و بر هیچ حالت طاقتفرسایی برده نمیشود مگر این که آسانی به دنبال دارد، و بر هیچ رنج و مشقتی برده نمیشود جز آن که از آن کاسته میشود، و بر هیچ مسأله تند و حادی برده نمیشود مگر آن که آن تندی از میان میرود، و بر هیچ غم و غصهای بیان نمیشود مگر آن که گشایشی حاصل میگردد، لذا یاد و ذکر خداوند گشایشِ بعد از شدت و تندی، و آسانی بعد از سختی، و شادی بعد از اندوه است. خدایا از تو میطلبیم، و به اسماء و صفاتت توسل میجوییم که ما را از بندگان ذاکرت قراردهی، و به رحمت خودت ما را از راه آنان که روی برگردانده و غفلت میکنند محفوظ داری؛ به راستی تو بر هر چیزی توانایی.
[1]- بنگر به: الوابل الصیب (ص: 153، 154، 132، 142، 143، 144، 160، 164)
[2]- سنن ابن ماجه (3794)، سنن ترمذی (3430)، صحیح ابن حبان (شماره: 851)، و مستدرک حاکم (1/5) والسلسله الصحیحه (شماره: 1390).
[3]- معیت یا همراهی الله با بندگان [آنطور که شایستهی الله عزوجل است] بر دو نوع است: معیت عام و معیت خاص. اقتضای معیت عام آن است که الله متعال بر همهی بندگانش، کافر و مومن و نیک و بد، با علم و قدرت و تدبیر و سلطان و دیگر معانی ربوبیت، احاطه دارد. آیات بسیاری دال بر این معیت هستند از جمله: ﴿وَهُوَ مَعَکُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡۚ﴾ [الحدید: 4] «و او هر جا که بودید با شماست». اما معیت خاص، چنانکه از نامش پیداست تنها ویژهی بندگان خاص پروردگار است و به معنای همراهی یاری و تایید است. آیات بسیاری از قرآن دال بر این معیت است از جمله: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِینَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨﴾ [النحل: 128] «همانا الله با کسانی است که تقوا پیشه کردهاند و کسانی که نیکوکارند». (ویراستار)
[4]- صحیح بخاری (8/572)، و المسند (2/540)، و سنن ابن ماجه (شماره: 3792)، و مستدرک حاکم (1/496).
[5]- صحیح بخاری (شماره: 843)، و صحیح مسلم (شماره،1006)، هم چنین لؤلؤ و المرجان حدیث 348.
[6]- سنن ترمذی (شماره: 3375)، و سنن ابن ماجه (شماره: 3793) و مستدرک حاکم (1/495).