اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مهلت دادن به بدهکار

مهلت دادن به بدهکار

﴿وَإِن کَانَ ذُو عُسۡرَةٖ فَنَظِرَةٌ إِلَىٰ مَیۡسَرَةٖۚ... [البقرة: 280]

***

توضیح موضوع: گذشت از تنگدستان و مشکل‌گشایی از گرفتاران و رنجدیدگان و بدهکاران و قشرهای ضعیف جامعه، از بزرگترین کارهایی است که در نزد خداوند از پاداش زیادی برخوردار، و از سوی مردم نیز جای سپاس و ستایش را دارد.

پیامبر اکرم ج می‌فرماید:

«کسی که دوست دارد خداوند او را از رنج و سختی روز قیامت برهاند، دل کسی را تسکین دهد و یا رنجی را از دوش او بردارد».

گاهی انسان، چنان دچار معضلات و مشکلات می‌شود که زمین با این همه فراخی بر وی تنگ می‌شود و دوست دارد که زمین او را در خود فرو برد و از دست قرض‌هایش رهایی یابد. در چنین حالتی طلبکار وقتی قرض‌هایش را می‌بخشد و یا از بعضی از آن گذشت می‌نماید و یا موعد پرداخت را به تأخیر می‌اندازد، مانند این است که زندگی را به او برگردانیده باشد، یا او را از چنگال مرگ نجات داده باشد. به ویژه تاجری که کارش خرید و فروش و داد و ستد کالا است و در پی بدست آوردن سود بیشتر و ازدیاد ثروت است. هر گاه بعضی از وامی را که بر عهده‌ی بدهکار دارد ببخشد. و یا موعد پرداخت را به تأخیر بیندازد، دلالت بر اخلاص و پاکدلی او از حرص و بخل و انجام نیکی و خیر و طلب اجر می‌کند. و شکی نیست که خداوند از گناهانش در گذرد و با رحمت خود خطاهایش را بیامرزد چون بخشنده و مهربان است.

پیامبر ج می‌فرماید:

«بازرگانی به مردم وام می‌داد و هر گاه کسی را تنگدست می‌یافت به زیردستانش می‌گفت: از او درگذرید، امید است خداوند از ما درگذرد. به سبب آن خداوند از گناهانش درگذشت.» [بخاری]

به هر حال، گذشت از بدهکار نادار برای مسلمانان بهتر است. زیرا شاید فردا برای خود طلبکار نیز این صحنه پیش آید، و نیز مال فراموش می‌شود، ولی بخشیدن به نادار هرگز فراموش نمی‌شود و علاوه از این‌ها کسب رضایت دل محروم و رضای خالق، از کسب درآمد به مراتب بهتر و بالاتر است.

و نباید فراموش کرد که هر چند در اسلام سفارش شده که به بدهکار مهلت داده شود، ولی نباید بدهکار از این موضوع سوء استفاده کند. لذا اگر بدون عذر در پرداخت بدهی خود تأخیر کند، گناهکار است.

«رهن» (گرو)

«رهن» (گرو)

﴿وَإِن کُنتُمۡ عَلَىٰ سَفَرٖ وَلَمۡ تَجِدُواْ کَاتِبٗا فَرِهَٰنٞ مَّقۡبُوضَةٞۖ فَإِنۡ أَمِنَ بَعۡضُکُم بَعۡضٗا فَلۡیُؤَدِّ ٱلَّذِی ٱؤۡتُمِنَ أَمَٰنَتَهُۥ وَلۡیَتَّقِ ٱللَّهَ رَبَّهُۥۗ... [البقرة: 283]

***

توضیح موضوع: «رهن»: مال و کالایی را به عنوان پشتوانه‌ی قرض دادن که بتوان در صورت لزوم، طلب را از آن وصول نمود، «رهن» می‌نامند. بدین صورت که یک نفری از دیگری مبلغی را به عنوان قرض درخواست می‌کند. درخواست‌شونده هم برای اطمینان از بازگردانیدن مال خود از درخواست کننده‌ی قرض می‌خواهد زمین، ساختمان یا اتومبیل و... را برای اطمینان خاطر او در اختیارش قرار بدهد تا در صورت لزوم بتواند با فروش آن طلب خود را وصول نماید. در اصطلاح فقهی، قرض‌دهنده را «راهن»، قرض گیرنده را «مُرتهن» و چیزی را که برای وصول قرض از آن، گرو گذاشته می‌شود «رهن» می‌نامند.

بنا بر دلایلی از قرآن و سنّت رسول خدا ج رهن کاری است مشروع. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَإِن کُنتُمۡ عَلَىٰ سَفَرٖ وَلَمۡ تَجِدُواْ کَاتِبٗا فَرِهَٰنٞ مَّقۡبُوضَةٞۖ [البقرة: 283]

و پیامبر اکرم ج می‌فرماید:

«جلو استفاده مالک مال مرهون از آن گرفته نمی‌شود و فوایدش متعلق به اوست، اما در گرو بدهکاری اوست و در صورت لزوم بدهکاری‌اش را از آن باید بپردازد». [دار قطنی]

بنابراین مالی که در گرو بدهکاری گذاشته می‌شود، باید تحویل طلبکار بشود و مالکِ مال رهنی، حق ندارد آن را از طلبکار باز پس بگیرد، اما طلبکار با اختیار و میل خود می‌تواند آن را به بدهکار بازگرداند.

هر گاه سر رسید پرداخت قرض فرا برسد، طلبکار از بدهکار بازگردانیدن طلبش را درخواست می‌کند. چنان‌چه بدهکار طلب او را بپردازد، طلبکار هم مال گرو گذاشته را تحویل او می‌دهد و چنان‌چه بدهکار از پرداخت بدهکاری خود ناتوان باشد یا از دادن آن خودداری کند، طلبکار طلب خود را از حاصل و فایده‌ی رهن - اگر حاصل و فایده‌ای داشته باشد - یا از فروش عین آن وصول می‌نماید و چنان‌چه چیزی از طلب او اضافه داشت، آن را به بدهکار باز می‌گرداند، اما چنان‌چه مال گرو گذاشته شده کمتر از میزان قرض بود، باقیمانده‌ی آن را به عنوان قرض برعهده‌ی بدهکار باقی می‌ماند.

و مال رهنی در اختیار طلبکار، حالت امانت را دارد، چنان‌چه در اثر کوتاهی او در نگهداری تلف شود، ضامن و مسئول آن است، اما در صورتی که ثابت شود که کوتاهی ننموده، طلب او همچنان بر عهده‌ی بدهکار باقی می‌ماند.

«کار و تلاش»

«کار و تلاش»

کسب و کار و تلاش اقتصادی با توجه به همه‌ی بخش‌ها و زمینه‌های گوناگونش، چنان‌چه با نیّت نیکو و با روشی علمی و درست انجام پذیرد و حدود خداوند در آن‌ها مورد توجه قرار گیرد، از بهترین و زیباترین اسباب نزدیکی به خداوند به حساب می‌آید. به ویژه کارهای تولیدی مانند: کشاورزی و صنعت و معدن و...

رسول خدا ج مردم را توجیه فرموده که هر گونه کار و حرفه‌ای هر چند کم و بی‌ارزش هم باشد، از دست دراز نمودن و درخواست کمک از دیگران بسیار بهتر و محترمانه‌تر است.

رسول خدا ج می‌فرماید:

«اگر کسی از شما طنابی بر دوش اندازد و به کوه برود و پشته‌ای چوب بیاورد و آن را بفروشد، خداوند او را روسفید و سربلند می‌گرداند و این کار او بسیار بهتر است از سؤال و گدایی از مردم، چه به او کمک بکنند یا نکنند!» [بخاری]

در مورد تشویق به فراگیری حرفه و شغل می‌فرماید:

«هیچ طعامی گواراتر از طعامی که با نتیجه‌ی کار و عمل خویش تهیّه کرده باشید نیست، و حضرت داود (با اینکه پادشاه بود) از حاصل کار و دست رنج خویش، مخارج زندگی‌اش را تهیه می‌کرد». [بخاری]

در ارتباط با تشویق مسلمانان به کار کشاورزی و باغداری می‌فرماید:

«هر مسلمانی که درختی را در زمینی بکارد و دانه‌ای را در زمین بپاشد، و انسان و پرنده و حیوانات از آن بخورند، برای او صدقه و احسان خواهد بود». [بخاری]

یکی از زیباترین سخنان رسول خدا ج در مورد ارزش کار آن است که می‌فرماید:

«هر گاه زمان قیامت فرا رسید و در آن لحظه نهالی را در دست داشتید و فرصت می‌کردید آن را در زمین بکارید، این کار را انجام بدهید». [احمد]

این تعالیم و آموزه‌ها و فرامین و سفارش‌های تابناک رسول خدا ج، نشانگر آن هستند که ذاتاً کار و تلاش امری مطلوب و مفید است و لازم است انسان تا آخرین ثانیه‌های زندگی بر روی زمین از کار و تلاش دست بردار نشود.

کار عبادت و مایه‌ی قرب خداوند است و چنان‌چه مسلمانان به اهمیّت این رهنمودها آگاهی می‌یافتند و توجه کافی می‌نمودند، خیر و برکات آسمان‌ها و زمین بر آنان باریدن می‌گرفت و دور و برشان را نعمت و خیرات فرامی‌گرفت و از نظر تولید و ثروت در میان دیگر جامعه‌ها پیشقدم می‌شدند و سربار و وابسته به دیگران نمی‌گردیدند. در عین اینکه بیشتر زمین‌های آنان، زمین‌های زراعی و قابل کشت هستند، برای قوت و غذای روزانه‌ی خویش نیاز به واردات مواد غذایی از دیگر کشورها دارند. برای پاسداری از حرمت و حیثیّت خویش به اسلحه‌ی دیگران نیازمند می‌باشند، و چنان‌چه بیگانگان از فروش مواد غذایی و اسلحه به آن‌ها خودداری کنند، دچار گرسنگی و مرگ مادّی و ذلّت و مرگ معنوی و دنیوی و اخروی می‌شوند.

و براستی که کار و تلاش بهترین و زیباترین اسباب نزدیکی به خداوند به حساب می‌آید، به شرطی که با نیّت نیکو و با روشی علمی و درست انجام پذیرد و حدود خداوند در آن‌ها مورد توجه قرار گیرد.

تجارت - خرید و فروش - سلف یا سلم - کار و تلاش

تجارت - خرید و فروش - سلف یا سلم - کار و تلاش

﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡۚ... [البقرة: 198]

﴿ ...ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡبَیۡعُ مِثۡلُ ٱلرِّبَوٰاْۗ وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْۚ... [البقرة: 275]

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیۡنٍ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى فَٱکۡتُبُوهُۚ وَلۡیَکۡتُب بَّیۡنَکُمۡ کَاتِبُۢ بِٱلۡعَدۡلِۚ وَلَا یَأۡبَ کَاتِبٌ أَن یَکۡتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ ٱللَّهُۚ فَلۡیَکۡتُبۡ وَلۡیُمۡلِلِ ٱلَّذِی عَلَیۡهِ ٱلۡحَقُّ وَلۡیَتَّقِ ٱللَّهَ رَبَّهُۥ وَلَا یَبۡخَسۡ مِنۡهُ شَیۡ‍ٔٗاۚ فَإِن کَانَ ٱلَّذِی عَلَیۡهِ ٱلۡحَقُّ سَفِیهًا أَوۡ ضَعِیفًا أَوۡ لَا یَسۡتَطِیعُ أَن یُمِلَّ هُوَ فَلۡیُمۡلِلۡ وَلِیُّهُۥ بِٱلۡعَدۡلِۚ وَٱسۡتَشۡهِدُواْ شَهِیدَیۡنِ مِن رِّجَالِکُمۡۖ فَإِن لَّمۡ یَکُونَا رَجُلَیۡنِ فَرَجُلٞ وَٱمۡرَأَتَانِ مِمَّن تَرۡضَوۡنَ مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ أَن تَضِلَّ إِحۡدَىٰهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحۡدَىٰهُمَا ٱلۡأُخۡرَىٰۚ وَلَا یَأۡبَ ٱلشُّهَدَآءُ إِذَا مَا دُعُواْۚ وَلَا تَسۡ‍َٔمُوٓاْ أَن تَکۡتُبُوهُ صَغِیرًا أَوۡ کَبِیرًا إِلَىٰٓ أَجَلِهِۦۚ ذَٰلِکُمۡ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِ وَأَقۡوَمُ لِلشَّهَٰدَةِ وَأَدۡنَىٰٓ أَلَّا تَرۡتَابُوٓاْ إِلَّآ أَن تَکُونَ تِجَٰرَةً حَاضِرَةٗ تُدِیرُونَهَا بَیۡنَکُمۡ فَلَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَلَّا تَکۡتُبُوهَاۗ وَأَشۡهِدُوٓاْ إِذَا تَبَایَعۡتُمۡۚ وَلَا یُضَآرَّ کَاتِبٞ وَلَا شَهِیدٞۚ... [البقرة: 282]

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَکُم بَیۡنَکُم بِٱلۡبَٰطِلِ إِلَّآ أَن تَکُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٖ مِّنکُمۡۚ... [النساء: 29]

﴿وَلَا تَتَمَنَّوۡاْ مَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بِهِۦ بَعۡضَکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٞ مِّمَّا ٱکۡتَسَبُواْۖ وَلِلنِّسَآءِ نَصِیبٞ مِّمَّا ٱکۡتَسَبۡنَۚ وَسۡ‍َٔلُواْ ٱللَّهَ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ... [النساء: 32]

﴿ ...وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوَٰنٗاۚ... [المائدة: 2]

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی سَخَّرَ ٱلۡبَحۡرَ لِتَأۡکُلُواْ مِنۡهُ لَحۡمٗا طَرِیّٗا وَتَسۡتَخۡرِجُواْ مِنۡهُ حِلۡیَةٗ تَلۡبَسُونَهَاۖ وَتَرَى ٱلۡفُلۡکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ١٤ [النحل: 14]

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ ءَایَتَیۡنِۖ فَمَحَوۡنَآ ءَایَةَ ٱلَّیۡلِ وَجَعَلۡنَآ ءَایَةَ ٱلنَّهَارِ مُبۡصِرَةٗ لِّتَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ وَلِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِینَ وَٱلۡحِسَابَۚ... [الإسراء: 12]

﴿رَّبُّکُمُ ٱلَّذِی یُزۡجِی لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ فِی ٱلۡبَحۡرِ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا٦٦ [الإسراء: 66]

﴿لِّیَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ وَیَذۡکُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ فِیٓ أَیَّامٖ مَّعۡلُومَٰتٍ عَلَىٰ مَا رَزَقَهُم مِّنۢ بَهِیمَةِ ٱلۡأَنۡعَٰمِۖ... [الحج: 28]

﴿رِجَالٞ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ... [النور: 37]

﴿وَمِن رَّحۡمَتِهِۦ جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ لِتَسۡکُنُواْ فِیهِ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ٧٣ [القصص: 73]

﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦ مَنَامُکُم بِٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱبۡتِغَآؤُکُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَسۡمَعُونَ٢٣ [الروم: 23]

﴿ ...وَلِتَجۡرِیَ ٱلۡفُلۡکُ بِأَمۡرِهِۦ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ [الروم: 46]

﴿ ...وَتَرَى ٱلۡفُلۡکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ [فاطر: 12]

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ ٱلۡبَحۡرَ لِتَجۡرِیَ ٱلۡفُلۡکُ فِیهِ بِأَمۡرِهِۦ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ١٢ [الجاثیة: 12]

﴿ ...إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ... ٩ فَإِذَا قُضِیَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ... ١٠ وَإِذَا رَأَوۡاْ تِجَٰرَةً أَوۡ لَهۡوًا ٱنفَضُّوٓاْ إِلَیۡهَا وَتَرَکُوکَ قَآئِمٗاۚ قُلۡ مَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ مِّنَ ٱللَّهۡوِ وَمِنَ ٱلتِّجَٰرَةِۚ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ١١ [الجمعة: 9-11]

﴿هُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا فَٱمۡشُواْ فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ وَإِلَیۡهِ ٱلنُّشُورُ١٥ [الملک: 15]

﴿ ...وَءَاخَرُونَ یَضۡرِبُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ... ٢٠ [المزمل: 20]

﴿لِإِیلَٰفِ قُرَیۡشٍ١ إِۦلَٰفِهِمۡ رِحۡلَةَ ٱلشِّتَآءِ وَٱلصَّیۡفِ٢ [قریش: 1-2]

***

توضیح موضوع: «تجارت»: پیامبر ج می‌فرماید:

«تاجر صادق و امین در روز قیامت، همراه پیامبران و صدیقین و شهداء است». [ترمذی و حاکم]

و این همان تاجری است که در خرید و فروش و سایر معاملات خود به امانتداری و راستگویی پایبند و متعهد می‌باشد، چنین تاجری در روز قیامت با پیامبران و راستگویان و شهیدان محشور می‌گردد. و در حدیثی دیگر از پیامبر خدا ج آمده است که می‌فرماید:

«تاجران و کاسبان واقعی کسانی هستند که هر گاه به سخن آیند، دروغ نگویند و هر گاه وعده دهند، خلاف نکنند و هر گاه امانتی به آنان سپرده شود، در آن خیانت نکنند و هنگام فروش، به مدح و تعریف کالای خود نمی‌پردازند و هنگام خرید، کالای دیگران را نکوهش نمی‌کنند، در طلب خود بر دیگران سخت نمی‌گیرند و بدهی‌های خود را به مردم تأخیر نمی‌اندازند و به فراموشی نمی‌سپارند». [بیهقی]

بنابراین هر تاجری که تجارتش او را از واجبات دینی‌اش باز ندارد، تاجری که زکات مال خود را پرداخت نماید، تاجری که نسبت به احکام و قوانین خداوند متعال متعهد و پایبند باشد، تاجری که حرص و طمع او را به احتکار کالا و بالا بردن قیمت‌ها برای مسلمانان وادار ننماید، تاجری که از غشّ و تقلّب و سوگندهای دروغین و معاملات حرام به دور ماند و قوانین پروردگار جهان را به خوبی مراعات نماید و از آن سرپیچی نکند و خارج نگردد و پیوسته در تمام مراحل زندگی‌اش اوامر و فرامین تابناک الهی و تعالیم و آموزه‌های تعالی‌بخش و سعادت‌آفرین نبوی و احکام و دستورات دقیق و ژرف شرعی و حقایق و مفاهیم والای قرآنی را نصب‌العین و آویزه‌ی گوش خویش قرار دهد، و تاجری که نه تجارت و نه داد و ستد وی را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات به خود مشغول ندارد، در روز قیامت همراه صدّیقین و شهداء و پیامبران و صالحان خواهد بود.

«سلف» یا «سلم»: معامله‌ی کالایی تعریف شده و معیّن است که قرار است بعداً تحویل مشتری داده شود. بدین صورت که مشتری جنسی را با اوصاف دقیق و بیان کیفیت، مانند: برنج طارم درجه یک، یا خرمای درجه‌ی یک بم و... از کشاورز یا باغداری می‌خرد و بهای آن را پرداخت می‌کند و منتظر فرا رسیدن زمان تحویل می‌ماند، و پس از فرا رسیدن زمان تحویل جنس مورد معامله، فروشنده آن را با توجه به کیفیّت مورد توافق، تحویل خریدار می‌دهد.

و در حقیقت سلم یکی از انواع معاملات مشروع است که رسول خدا ج درباره‌ی آن می‌فرماید:

«هر کس که در چیزی سلم می‌نماید، آن را با پیمانه یا وزنی معیّن و برای مدتی مشخص معامله کند». [بخاری و مسلم]

خاطر نشان می‌شود که «سلم» دارای شرایطی است که با مراعات آنان، معامله‌ی سلم صحیح می‌شود، و این شرایط عبارتند از:

1.      بهای آن نقد باشد، تا از معامله‌ی جنسی ربوی با نوع خود پرهیز شده باشد.

2.      نوع و کیفیّت و مقدار جنس مورد معامله به صورتی دقیق معلوم و مشخص شود تا زمینه‌ی ایجاد اختلاف و نگرانی طرفی از طرف دیگر برطرف شود و موجب عداوت و دشمنی و کینه نگردد.

3.      زمان و مکان تحویل جنس مورد معامله، مشخص و معیّن شود.

4.      فروشنده مبلغ و پول را در مجلس معامله از خریدار تحویل بگیرد تا به صورت عمد یا غیرعمد به معامله‌ی حرام قرضی در مقابل قرض دچار نشوند.

5.      مدت زمانی که قرار است برای تحویل جنس مورد معامله در نظر گرفته شود به اندازه‌ای باشد که امکان و احتمال تغییر وضعیّت قیمت‌ها در بازار وجود داشته باشد، مانند یک ماه و دو ماه و... زیرا «سلم» برای مدتی بسیار کم، صورت بیع را پیدا می‌کند و در آن شرط است که جنس مورد معامله از طرف خریدار معاینه و مشاهده بشود.

6.      زمان تحویل جنس، زمانی باشد که آن جنس عادتاً وجود داشته باشد، برای مثال: معامله‌ی خرما که در فصل بهار تحویل داده شود، یا انگور که در زمستان تحویل شود صحیح نیست، و زمینه‌ی اختلاف و ناراحتی را فراهم می‌نماید.

ممانعت از تصرّف در اموال («حِجر»)

ممانعت از تصرّف در اموال («حِجر»)

﴿وَلَا تُؤۡتُواْ ٱلسُّفَهَآءَ أَمۡوَٰلَکُمُ ٱلَّتِی جَعَلَ ٱللَّهُ لَکُمۡ قِیَٰمٗا وَٱرۡزُقُوهُمۡ فِیهَا وَٱکۡسُوهُمۡ وَقُولُواْ لَهُمۡ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٥ [النساء: 5]

***

توضیح موضوع: «حِجر»: به معنای جلوگیری از دخل و تصرف انسانی سفیه، دیوانه، کودک یا مُفلس در اموال و دارایی خود است. بنا بر آیات قرآن و احادیث نبوی ج، حِجر و جلوگیری از دخل و تصرف انسانی در اموال و داریی خود، از طریق مراجع ذی صلاح، جایز است. خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَا تُؤۡتُواْ ٱلسُّفَهَآءَ أَمۡوَٰلَکُمُ ٱلَّتِی جَعَلَ ٱللَّهُ لَکُمۡ قِیَٰمٗا وَٱرۡزُقُوهُمۡ فِیهَا وَٱکۡسُوهُمۡ وَقُولُواْ لَهُمۡ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٥ [النساء: 5]

«اموال کم خردان را که در اصل اموال شما است به خود آنان تحویل ندهید. چرا که خداوند اموال را برایتان قوام زندگی گردانده است. از ثمرات آن خوراک و پوشاک ایشان را تهیّه کنید و با سخنان شایسته با آنان گفتگو کنید و ایشان را نیازارید و با ایشان بدرفتاری نکنید».

و زمانی که حضرت معاذ بن جبلس بیش از حد بدهکار گردید، رسول خدا ج او را از دخل و تصرف در اموالش منع فرموده و دارایی او را به فروش رسانید و همه‌ی بدهکاری‌های او را پرداخت نمود. [دار قطنی و حاکم]

کسانی که از تصرف در اموالشان منع می‌شوند و قانون «حِجر» با ممانعت از تصرف در اموال بر آن‌ها اِعمال می‌شود، عبارتند از:

1.      کودکان: کودکانی که به حد بلوغ نرسیده‌اند، بدون اجازه‌ی پدر و مادر و وصیّ جایز نیست که در اموال خود دخل و تصرف بنمایند و معاملات مالی انجام بدهند تا رسیدن به حد بلوغ این ممانعت ادامه پیدا می‌کند، و پس از بلوغ هم اگر آثار نادانی و ندانم کاری در او مشاهده شود، تا زمان رسیدن به تجربه و پختگی ممنوعیّت معامله‌ی او بدون مشورت ادامه پیدا می‌کند.

2.      سفیه: به کسی سفیه و نادان گفته می‌شود که اموال و دارایی خود را به خاطر آنکه خیر و مصلحت خود را به خوبی تشخیص نمی‌دهد، در کارهای بیهوده و معاملات ناشیانه به کار می‌گیرد، پس از درخواست خانواده و نزدیکان از بذل و بخشش و خرید و فروش او تا زمانی که سر راه نیاید و پختگی کافی را کسب نکند، جلوگیری می‌شود، و چنان‌چه پس از قرار «حِجر» و ممنوعیّت، معامله‌ای را انجام بدهد، معامله‌اش باطل است، اما معاملات پیش از حِجر او صحیح است.

3.      دیوانه: دیوانه کسی است که نیروی اندیشه و تصمیم‌گیری او دچار اختلال گردیده است. هر گونه تصرفات مالی آدم دیوانه پیش از بهبودی، ارزش اجرایی ندارد.

4.      بیمار: چنان‌چه کسی دچار بیماری یا حادثه‌ی سختی بشود که احتمال فوت او زیاد باشد، ورثه‌ی او می‌توانند تقاضای حِجر نموده و مانع تصرفات مالی‌اش بشوند و تا زمانی که بهبودی پیدا می‌کند، تنها اجازه می‌یابد که در حد خوراک و پوشاک و مسکن و هزینه‌های پزشکی در اموال خود دخل و تصرف بنماید.

5.      مُفلس: شخص بدهکاری که بدهکاری‌اش به حدی زیاد شود که همه‌ی دارایی او را فرا گیرد و حتّی همه‌ی ثورت او کفاف پرداخت قرض‌هایش را نکند. بنابراین هر گاه طلبکاران درخواست کنند، بدهکار از دخل و تصرف در اموال خود منع می‌گردد.