ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
«عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ اللهَ یَقُولُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: أَیْنَ الْمُتَحَابُّونَ بِجَلَالِی، الْیَوْمَ أُظِلُّهُمْ فِی ظِلِّی یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلِّی»[1].
از ابو هریره س روایت شده که فرمود: رسول خدا ج فرمودند: «خداوند، در روز قیامت، میگوید: "کجا هستند آنان که در زیر پناهِ جلال و شوکت من و به خاطر من یکدیگر را دوست میداشتند؟! امروز آنها را در سایهی خود پناه میدهم، روزی که هیچ سایهای به غیر از سایهی من وجود ندارد"».
«عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُول الله صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَتَى السَّاعَةُ؟ قَالَ: وَمَاذَا أَعْدَدْتَ لَهَا». قَالَ: لاَ شَیْءَ، إِلَّا أَنِّی أُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: «أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ». قَالَ أَنَسٌ: فَمَا فَرِحْنَا بِشَیْءٍ، فَرَحَنَا بِقَوْلِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ» قَالَ أَنَسٌ: «فَأَنَا أُحِبُّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَبَا بَکْرٍ، وَعُمَرَ، وَأَرْجُو أَنْ أَکُونَ مَعَهُمْ بِحُبِّی إِیَّاهُمْ، وَإِنْ لَمْ أَعْمَلْ بِمِثْلِ أَعْمَالِهِمْ»[2].
از انس س روایت شده که گفت: مردی از رسول خدا ج در مورد قیامت پرسید و گفت: قیامت کی میآید؟! رسول خدا ج فرمود: «برای آن چه تدارک دیدهای؟!» مرد گفت: هیچ چیز جز این که خدا و رسولش را دوست دارم. آن حضرت ج فرمود: «تو (روز قیامت) با آن کسانی خواهی بود که دوستشان داری».
انس میگوید: هیچ چیز ما را به اندازهی این سخن رسول خدا ج خوشحال نکرد که فرمود: «تو (روز قیامت) با آن کسی خواهی بود که دوستشان داری». انس، در ادامه، میگوید: پس من رسول خدا ج و ابوبکر و عمر را دوست دارم و به خاطر همین دوستی هم امیدوارم که روز قیامت با آنان باشم اگرچه که اعمالم مانند اعمال آنان نیست».
«عَن عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ لَأُنَاسًا مَا هُمْ بِأَنْبِیَاءَ، وَلَا شُهَدَاءَ یَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِیَاءُ وَالشُّهَدَاءُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، بِمَکَانِهِمْ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى» قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، تُخْبِرُنَا مَنْ هُمْ، قَالَ: «هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرُوحِ اللَّهِ عَلَى غَیْرِ أَرْحَامٍ بَیْنَهُمْ، وَلَا أَمْوَالٍ یَتَعَاطَوْنَهَا، فَوَاللَّهِ إِنَّ وُجُوهَهُمْ لَنُورٌ، وَإِنَّهُمْ عَلَى نُورٍ لَا یَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ، وَلَا یَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنَ النَّاسُ» وَقَرَأَ هَذِهِ الْآیَةَ ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ﴾[یونس: 62][3].
از عمر بن خطاب س روایت شده که فرمود: پیامبر خدا ج فرمود: «همانا در میان بندگان خدا اشخاصی هستند که نه پیامبر هستند و نه شهید و به خاطر جایگاهی که آنان نزد خدا دارند پیامبران و شهیدان به آنها غبطه میخورند».
صحابه عرض کردند: «ای رسول خدا ج! به ما خبر بدهید که آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: آنها قومی هستند که به روحِ خداوند: (قرآن یا محبّت برادری) به هم دیگر عشق میورزند، و محبتّشان هم نه به خاطر خویشاوندی است و نه به خاطر اموال و ثروتی که میان یکدیگر ردّ و بدل میکنند؛ به خدا قسم، صورتهای آنان نور است و خودِ آنها بر نور هستند، هنگامی که مردم همه (به خاطر بلا یا قحطی یا خطری) میترسند، آنها نمیترسند و هنگامی که مردم (به خاطر بلا یا قحطی یا خطری) غمگیناند آنها (به خاطر این چیزها) غمی به دل راه نمیدهند»؛ آن حضرت ج سپس، این آیه را خواند: ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِیَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٦٢﴾ [یونس: 62].
«آگاه باشید که دوستانِ خداوند، نه بیمی بر آنان هست و نه اندوهگین هم میشوند».
«عَن عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: تُحْشَرُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا» قَالَتْ عَائِشَةُ: فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ؟ فَقَالَ:«الأَمْرُ أَشَدُّ مِنْ أَنْ یُهِمَّهُمْ ذَاکِ»[1].
از حضرت عایشه ل روایت است که فرمود: رسول خدا ج فرمود: «شما با پای برهنه، تن عریان و ختنه نشده حشر خواهید شد».
عایشه ل میگوید: من عرض کردم: ای رسول خدا ج! آیا (در این صورت)، مردان و زنان، به یکدیگر نگاه میکنند؟! فرمود: «مسأله دشوارتر از آن است که کسی در این فکر باشد».
«عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا مَاتَ أَحَدُکُمْ عُرِضَ عَلَیْهِ مَقْعَدُهُ، غُدْوَةً وَعَشِیًّا، إِمَّا النَّارُ وَإِمَّا الجَنَّةُ، فَیُقَالُ: هَذَا مَقْعَدُکَ حَتَّى تُبْعَثَ إِلَیْهِ»[1].
از ابن عمر ب روایت است که گفت: رسول خدا ج فرمود: «وقتی که کسی مرد، هر صبح و شب جایگاهش بر او عرضه میشود، خواه آتش جهنّم باشد و خواه بهشت، و به وی گفته میشود: این، جایگاه توست (و فعلاً اینجا هستی) تا زمانی که تو را به آنجا بر انگیزند و ببرند».
«عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ الله عَنهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: یَا ابْنَ آدَمَ مَرِضْتُ فَلَمْ تَعُدْنِی، قَالَ: یَا رَبِّ کَیْفَ أَعُودُکَ؟ وَأَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِینَ، قَالَ: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ عَبْدِی فُلَانًا مَرِضَ فَلَمْ تَعُدْهُ، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّکَ لَوْ عُدْتَهُ لَوَجَدْتَنِی عِنْدَهُ؟ یَا ابْنَ آدَمَ اسْتَطْعَمْتُکَ فَلَمْ تُطْعِمْنِی، قَالَ: یَا رَبِّ وَکَیْفَ أُطْعِمُکَ؟ وَأَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِینَ، قَالَ: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّهُ اسْتَطْعَمَکَ عَبْدِی فُلَانٌ، فَلَمْ تُطْعِمْهُ؟ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّکَ لَوْ أَطْعَمْتَهُ لَوَجَدْتَ ذَلِکَ عِنْدِی، یَا ابْنَ آدَمَ اسْتَسْقَیْتُکَ، فَلَمْ تَسْقِنِی، قَالَ: یَا رَبِّ کَیْفَ أَسْقِیکَ؟ وَأَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِینَ، قَالَ: اسْتَسْقَاکَ عَبْدِی فُلَانٌ فَلَمْ تَسْقِهِ، أَمَا إِنَّکَ لَوْ سَقَیْتَهُ وَجَدْتَ ذَلِکَ عِنْدِی؟!»[1].
از ابو هریره س روایت است که گفت: رسول خدا ج فرمود: «خداوندِ ﻷ روز قیامت (به انسان) میفرماید: "ای فرزندِ آدم! من مریض شدم و تو عیادتم نکردی"!
بنده میگوید: پروردگارا! من چگونه تو را عیادت میکردم در حالی که تو پروردگار جهانیان هستی؟!
خداوند میفرماید: "مگر تو نمیدانستی که فلان بندهی من مریض است و او را عیادت نکردی، مگر نمیدانستی که اگر او را ملاقات میکردی، مرا نزد او مییافتی؟! ای فرزند آدم! من از تو طلب طعام کردم، ولی تو مرا طعام ندادی!!"
بنده میگوید: پروردگارا! من چگون تو را طعام میدادم در حالی که تو پروردگار جهانیان هستی؟! خداوند میفرماید: "مگر به یاد نداری و نمیدانی که فلان بندهی من از تو طلب طعام کرد امّا تو او را طعام ندادی، مگر نمیدانستی که اگر او را طعام میدادی، (اکنون پاداشِ) آن را نزد من مییافتی؟! ای فرزند آدم! من از تو طلب آب کردم امّا تو به من آب ندادی!!"
بنده میگوید: ای پروردگارِ من! من چگونه به تو آب بدهم در حالی که تو پروردگار جهانیان هستی؟!
خداوند میفرماید: "فلان بندهی من از تو طلب آب کرد ولی تو به او آب ندادی و اگر به او آب میدادی، (پاداش) آن را (امروز) نزد من مییافتی"».
«عَنْ أَبِی مَالِکٍ الْأَشْعَرِیِّ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِیمَانِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَأُ الْمِیزَانَ، وَسُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَآَنِ - أَوْ تَمْلَأُ - مَا بَیْنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَالصَّلَاةُ نُورٌ، وَالصَّدَقَةُ بُرْهَانٌ وَالصَّبْرُ ضِیَاءٌ، وَالْقُرْآنُ حُجَّةٌ لَکَ أَوْ عَلَیْکَ، کُلُّ النَّاسِ یَغْدُو فَبَایِعٌ نَفْسَهُ فَمُعْتِقُهَا أَوْ مُوبِقُهَا»[2].
از ابو مالک اشعری س روایت است که گفت: رسول خدا ج فرمود: «پاکیزگی نصف ایمان است[3]؛ الحمدُلِله گفتن ترازو (ی اعمال) را پر میکند، و سُبحانَ الله و الحمدُلِلّه گفتن (خداوند را به پاکی و منزّهی میستایم و سپاس میگویم) مسافتِ بین آسمانها و زمین را پر (از احسان و ثواب میکند؛ و نماز نور است؛ و صدقه دلیل است[4]؛ و صبر روشنایی است؛ و قرآن دلیلی است به سودِ تو یا علیه تو[5]؛ و تمام مردم در آمد و شد و تلاش و کوششاند و نفس خویش را میفروشند و در طّی این جریان، بعضی آن را رها و رستگار میکنند و بعضی آن را هلاک و نابود میکنند)»[6].
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتْ فَرَآهَا النَّاسُ آمَنُوا أَجْمَعُونَ، فَذَلِکَ حِینَ: ﴿لَا یَنفَعُ نَفۡسًا إِیمَٰنُهَا لَمۡ تَکُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ کَسَبَتۡ فِیٓ إِیمَٰنِهَا خَیۡرٗاۗ﴾ [الأنعام: 158]. وَلَتَقُومَنَّ السَّاعَةُ وَقَدْ نَشَرَ الرَّجُلاَنِ ثَوْبَهُمَا بَیْنَهُمَا فَلاَ یَتَبَایَعَانِهِ، وَلاَ یَطْوِیَانِهِ، وَلَتَقُومَنَّ السَّاعَةُ وَقَدِ انْصَرَفَ الرَّجُلُ بِلَبَنِ لِقْحَتِهِ فَلاَ یَطْعَمُهُ، وَلَتَقُومَنَّ السَّاعَةُ وَهُوَ یَلِیطُ حَوْضَهُ فَلاَ یَسْقِی فِیهِ، وَلَتَقُومَنَّ السَّاعَةُ وَقَدْ رَفَعَ أَحَدُکُمْ أُکْلَتَهُ إِلَى فِیهِ فَلاَ یَطْعَمُهَا»[7].
از ابو هریره س روایت است که گفت: رسول خدا ج فرمود: «قیامت برپا نمیشود تا آن هنگامی که خورشید از محّل غروبش طلوع نکند، و وقتی که خورشید از مغرب طلوع کرد و مردم آن را دیدند، همگی ایمان میآورند، و این است آن هنگام که ایمانِ هیچ کس به او نفعی نمیرساند اگر قبل از آن ایمان نیاورده یا در حالتِ ایمانش خیری کسب نکده باشد.
و به طور قطع و یقین، قیامت (چنان سریع) به پا میشود که دو مرد (که برای معامله با هم دیگر) بساطشان را میان خود پهن کردهاند نه فرصت میکنند که معاملهشان را انجام دهند و نه اینکه بساط را جمع کنند؛ و به طور قطع و یقین، قیامت (چنان سریع) بهپا میشود که شخصی که شیرِ شترش را آورده که بخورد فرصت نمییابد که آن را بخورد؛ و به طور قطع و یقین، قیامت (چنان سریع) به پا میشود شخصی که دارد شکافهای حوضش را میگیرد (تا دامهایش را آب دهد) فرصت نمییابد آبی از آن بر گیرد و دامهایش را آب دهد؛ و به طور قطع و یقین، قیامت (چنان سریع) به پا میشود که انسانی که لقمهاش را به طرف دهانش بلند کرده فرصت نمیکند که آن را بخورد».
[1]- مسلم تخریج کرده به شمارهی 2569.
[2]- تخریج مسلم به شمارهی 223.
[3]- پاگیزگی، دراینجا، شامل پاکیزگیِ جسم از آلودگیها و پاکیِ نفس از اخلاق مذموم و نا پسند هردو میشود و به همین دلیل هم نصف ایمان است.
[4]- یعنی دلیل است بر ایمانِ انجام دهندهاش.
[5]- حجّت و دلیلی است برایت و به سودِ تو اگر آن را بخوانی و به آن عمل کنی وگرنه، حجّتی است علیه تو.
[6]- یعنی بعضی از آنها نفس خودشان را، به وسیلهی طاعت و عبادتِ خداوند، به او میفروشند و در نتیجه، آن را از عذاب آزاد میکنند و بعضی از آنها هم آن را به شیطان میفروشند و از هوای نفسشان پیروی میکنند و در نتیجه، خود را هلاک میکنند.
[7]- متفق علیه.
«عَن عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: إِنَّمَا النَّاسُ کَالإِبِلِ المِائَةِ، لاَ تَکَادُ تَجِدُ فِیهَا رَاحِلَةً»[1].
از عبدالله بن عمر ب روایت شده که گفت: از رسول خدا ج شنیدم که فرمود: «در واقع، مردم همانند گلهشترِ صد نفره میباشند که بسیار کم یک شترِ خوب و رام و مناسب برای سواری در میان آنها یافت میشود».
[1]- بخاری به شمارهی 6498، تخریج کرده است. یعنی همان طوری که در میان صد شتر، یک شترِ خوب و رام برای سواری یافت نمیشود، در میان گروهای مردم هم، افراد صالح و نیکوکار کم هستند مترجم.