اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

(11)- (خطبه- 88) اعتراض به اختلاف و موعظه‌ی بندگان

(11)- (خطبه- 88) اعتراض به اختلاف و موعظه‌ی بندگان

(1)أَرْسَلَهُ عَلى حِینِ ‏فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَطُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ، وَاعْتِرامٍ‏‏ مِنَ الْفِتَنِ، وَانتِشارٍ مِنَ الْأُمُورِ، وَ‏تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ، وَالدُّنْیا کاسِفَةُ النُّورِ، ظاهِرَةُ الْغُرُورِ، (2)عَلى حِینِ اصْفِرارٍ مِنْ وَرَقِها، وَإِیاسٍ مِنْ ثَمَرِها، و ‏‏اغْوِرارٍ‏ ‏مِنْ‏ ‏مائِها، قَد دَرَسَتْ ‏أعْلامُ‏ الْهُدى، وَظَهَرَتْ أَعْلامُ الرَّدى، (3)فَهِىَ ‏مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِها، عابِسَةٌ فِى وَجْهِ طالِبِها، ‏ثَمَرُهَا ‏الْفِتْنَةُ، وَطَعامُهَا ‏الْجِیفَةُ، وَ‏شِعارُهَا الْخَوْفُ، وَ‏دِثارُهَا السَّیْفُ. (4)فَاعْتَبِرُواْ عِبادَ اللَّهِ، وَاذْکُرُوا تِیکَ الَّتِى آباؤُکُمْ وَإِخْوانُکُمْ بِها ‏مُرْتَهَنُونَ‏، وَعَلَیْها مُحاسَبُونَ، (5)وَاللَّهِ ما تَقادَمَتْ بِکُمْ وَلا بِهِمُ الْعُهُودُ، وَلا خَلَتْ فِیما بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمُ ‏الْأَحْقابُ‏ وَ‏الْقُرُونُ‏، وَما أَنتُمُ الْیَوْمَ مِنْ یَوْمِ کُنتُمْ فِى أَصْلابِهِمْ بِبَعیدٍ، (6)وَاللَّهِ ما ‏أَسْمَعَهُمُ‏ الرَّسُولُ شَیْئاً. إِلّا وَها أَنَا ذَا الْیَوْمَ مُسْمِعُکُمُوهُ، وَما أَسْماعُکُمُ الْیَوْمَ بِدُونِ أَسْماعِهِمْ بِالْأَمِسْ، وَ‏لا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصارُ، وَلا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِى ذلِکَ ‏الْأَوانِ‏، إِلَّا وَقَدْ أُعْطِیتُمْ مِثْلَها فى هذَا الزَّمانِ. (7)وَوَاللَّهِ ما بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَیْئاً جَهِلُوهُ، وِ لا ‏أُصْفِیتُمْ‏ بِهِ وَحُرِمُوهُ، وَلَقَدْ نَزَلَتْ بِکُمُ الْبَلِیَّةُ ‏جائِلًا ‏خِطامُها، رِخْواً ‏بِطآنها، فَلا یَغُرَّنَّکُمْ ما أَصْبَحَ فِیهِ أَهْلُ الْغُرُورِ، فَإِنَّما هُوَ ظِلٌّ مَّمْدُودٌ إِلى أَجَلٍ مَّعْدُودٍ.

[(1) هنگامى خداوند رسالت را بر عهده او [رسول الله ج] گذارد که مدت‌ها از بعثت پیامبران پیشین گذشته‏بود، ملت‌ها در خواب عمیقى فرو رفته بودند، فتنه و فساد جهان را فرا گرفته بود. کارهاى خلاف در میان مردم منتشر و آتش جنگ زبانه مى‏کشید، دنیا بى‏نور و پراز مکر و فریب گشته بود (2) برگ‌هاى درخت زندگى به زردى گرائیده، از ثمره زندگى خبرى نبود، آب حیات‏انسانى به زمین فرو رفته، منارهاى هدایت‏به کهنگى گرائیده، پرچم‌هاى هلاکت و بدبختى‏آشکار شده بود، (3) پس دنیا با قیافه‏اى زشت و کریه به اهلش مى‏نگریست، با چهره عبوس باطالبانش روبرو بود، میوه درخت آن فتنه، طعامش مردار بود، در درون، وحشت و اضطراب، در برون شمشیر حکومت مى‏کرد، (4) اى بندگان خدا عبرت گیرید!و به یاد وضعى که پدران و برادرانتان که از جهان‏رخت‏بربستند و در گرو آن مى‏باشند، و در برابر آن محاسبه مى‏شوند، باشید، (5)و به خدا سوگند از زمان شما تا ایشان روزگاران درازی طی نشده، میان شما و ایشان سال‌ها و قرن‌ها نگذشته، شما امروز از روزی که در اصلاب آن‌ها بودید دور نیستید، (6) به خدا سوگند رسول ج چیزی را به گذشتگان شما نشنوانید، مگر آنکه من امروز به شما گوشزد می‌نمایم، گوش‌های شما امروز از گوش‌های آن‌ها در دیروز پست‌تر نیست، در آن زمان دیده‌های آنان بینا نگشته و دل‌هایی به آن‌ها داده نشده، مگر آنکه در این زمان مانند آن دیده‏ها و دل‌ها به شما هم داده‌اند، (7) سوگند به خدا، شما بعد از آن‌ها به چیزی بینا نشدیده‌اید که آن‌ها ندانسته باشند، به چیزی برگزیده نگشتید که آن‌ها از آن محروم و بی‌‏بهره مانده باشند، بلیه ‏ای(فتنه و فسادی) به شما وارد گشته که(آن بلیه مانند شتر سرکشی است که) مهارش در جولان و تنگ آن سست است، پس آنچه که گناهکاران در آن روز کرده، (و)زندگی می‌نمایند، شما را نفریبد، زیرا آن مانند سایه‌ای است گسترده تا زمان معین.]

(10)- (خطبه- 87) اعتراض به اختلاف و این‌که چرا پیرو سنّت نیستند؟

(10)- (خطبه- 87) اعتراض به اختلاف و این‌که چرا پیرو سنّت نیستند؟

(1)أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ ‏سُبْحانَهُ‏ لَمْ ‏یَقْصِمْ‏ جَبَّارِى دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِیلٍ وَرَخاءٍ، وَلَمْ ‏یَجْبُرْ ‏عَظْمَ‏ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ ‏أَزْلٍ‏ وَبَلاءٍ، وَفِى دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ ‏عَتْبٍ‏، وَمَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ ‏خَطْبٍ‏ مُعْتَبَرٌ! (2)وَما کُلُّ ذِى قَلْبٍ بِلَبِیبٍ، وَلا کُلُّ ذِى سَمْعٍ بِسَمِیعٍ، وَلا کُلُّ ‏ذِى‏ ناظِرٍ بِبَصِیرٍ، (3)فیا عَجباً وَما لِى لا أَعْجَبُ مِنْ خَطاءِ هذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلافِ حُجَجِها فِى دِینِها! لا یَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِىٍّ، وَلا یَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِىٍّ، وَلا یؤْمِنُونَ بِغَیْبٍ، وَلا ‏یَعِفُّونَ‏ عَنْ عَیْبٍ، (4)یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهاتِ، وَیَسِیرُونَ فِى الشَّهَواتِ، الْمَعْرُوفُ فِیهِمْ ما عَرَفُوا، وَالْمُنکَرُ عِندَهُمْ ما أَنکَرُوا، (5)مَفْزَعُهُمْ فِى الْمُعْضِلاتِ إِلى أَنْفُسِهِمْ، وَتَعْوِیلُهُمْ فِى ‏الْمُبْهَماتِ‏ عَلى ارائِهِمْ، کَأَنَّ کُلَّ امْرِى‏ءٍ مِنْهُمْ إِمامُ نَفْسِهِ، قَدْ أَخَذَ مِنْها فِیما یَرى بِعُرىً ‏ثِقاتٍ‏، وَأَسْبابٍ مُحْکَماتٍ.

[(1) ‏اما بعد: خداوند هرگز جباران دنیا را درهم نشکسته، مگر پس از آنکه به آنان نعمت‏فراوان بخشید(اما آن‌ها به جاى شکر نعمت‏بر ظلم و ستم افزودند)و هرگز استخوان شکسته ‏زندگى ملتى را ترمیم نکرده، مگر پس از آزمایش و تحمل مشکلات فراوانی که به آنان روا داشته است، و در سختی‌هائى‏که شما با آن‌ها مواجه شدید و مشکلاتى که پشت‏سر گذاردید، درس‌هاى عبرت فراوانى‏وجود داشت. (2) نه هر کس مغز دارد اندیشمند است، نه هر صاحب گوشى شنواستو نه هر چشم-دارى بینا! (3) شگفتا!چرا تعجب نکنم؟از خطا و اشتباه این گروه‌هاى پراکنده با این دلائل‏مختلفى که بر مذهب خود دارند، نه گام به جاى گام پیغمبرى مى‏نهند، نه از عمل وصى ‏پیغمبرى پیروى مى‏کنند. نه به غیب ایمان مى‏آورند، نه خود را از عیب بر کنار مى‏دارند.(4) به شبهات عمل مى‏کنند، و در گرداب شهوات غوطه‏ورند، نیکى در نظرشان همان‏است که خود نیک مى‏شمارند، منکر و زشتى آن است که خود منکر بشمارند.(5) در حل مشکلات به خود پناه مى‏برند، و در مبهمات تنها به راى خویش تکیه مى‏نمایند. گویا هر کدام امام خویشتنند، که به دستگیره‏هاى مطمئن و اسباب محکمى که خود مى‏اندیشند و خود ساخته‏اند چنگ زده‏اند.]


 

(9)- (مکتوب- 77) جهت مناظره از سنّت استفاده شود

(9)- (مکتوب- 77) جهت مناظره از سنّت استفاده شود

لِعَبْدِاللَّه ‏بْنِ‏ ‏الْعَبّاسِ‏ ب أَیْضاً لَمَّا بَعَثَهُ لِلْاِحْتِجاج عَلَى الْخَوارِج: لا تُخاصِمْهُمْ بِالْقُرانِ فَإِنَّ ‏الْقُرانَ‏ ‏حَمَّالٌ‏ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَیَقُولُونَ، وَلکِنْ ‏خاصِمْهُمْ‏ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْها ‏مَحِیصاً.

[از سفارش‌های امام علیه السلام به عبدالله بن عباس هنگامی که وی را برای گفتگو نزد خوارج فرستاد: با آیات قرآن با آن‌ها محاجه نکن، چرا که قرآن [برای این لجوجان] تاب معان مختلف و امکان تفسیر گوناگون دارد، تو چیزی می‌گوئی و آن‌ها چیز دیگر [و سخن به جائی نمی‌رسد] [7] لکن با سنت پیامبر ج با آن‌ها بحث نما که در برابر آن پاسخی نخواهند یافت [و مجبور به تسلیمند.]

(8)- (مکتوب- 53) اطاعت از خدا و رسول و آمران مؤمن

(8)- (مکتوب- 53) اطاعت از خدا و رسول و آمران مؤمن

(38)ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِى‏ءٍ مِنْهُمْ ما أَبْلى، وَلا تُضِیفَنَّ ‏بَلاءَ ‏امْرِى‏ءٍ إِلى غَیْرِهِ وَلا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غایَةِ بَلائِهِ، وَلا یَدْعُوَنَّکَ شَرَفُ امْرِى‏ءٍ إِلى أَنْ تُعَظِّمَ مِنْ بَلائِهِ ما کانَ صَغِیراً، وَلا ضَعَةُ امْرِى‏ءٍ إِلى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلائِهِ ما کانَ عَظِیماً. (39)وَارْدُدْ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ‏ما ‏‏یُضْلِعُکَ ‏مِنَ‏ ‏الْخُطُوبِ‏ وَیَشْتَبِهُ عَلَیْکَ مِنَ الْأُمُورِ، فَقَدْ قالَ اللَّهُ سُبْحانَهُ لِقَوْمٍ أَحَبَّ إِرْشادَهُمْ: ‏یا ‏أَیُّهَا ‏الَّذِینَ‏ امَنُوا ‏أَطِیعُوا ‏اللَّهَ‏ ‏وَ‏أَطِیعُوا ‏الرَّسُولَ‏ ‏وَ ‏أُولِى‏ ‏الْأَمْرِ ‏مِنکُمْ‏، ‏فَإِنْ‏ ‏تَنازَعْتُمْ‏ ‏فِى‏ ‏شَىْ‏ءٍ ‏فَرُدُّوهُ‏ ‏إِلَى‏ ‏اللَّهِ‏ ‏وَ‏الرَّسُولِ‏ ‏فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ: أَلْأَخْذُ ‏بِمُحْکَمِ‏ ‏کِتابِهِ‏، وَالرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ: أَلْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجامِعَةِ غَیْرِ الْمُفَرِّقَةِ.

[(38)پس رنج و کار هر یک از آنان را برای خودش بدان، رنج کسی را به دیگری نسبت مده، باید در پاداش به او هنگام بسر رساندن کارش کوتاهی ننمایی، باید بزرگی کسی تو را بر آن ندارد که رنج و کار کوچک او را بزرگ شماری، پستی کسی تو را وادار نسازد که رنج و کار بزرگش را کوچک پنداری، (39) مشکلاتی که در احکام برایت پیش می‌آید و اموری که بر تو مشتبه می‌شود به خدا و پیامبرش ارجاع ده، چرا که خداوند بزرگ به گروهی که علاقه داشته ارشادشان کند فرموده: "ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید الله را، اطاعت کنید پیامبر و صاحبان امرتان را، اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به الله و پیامبر باز گردانید؛ اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید". بازگرداندن چیزی به خداوند متمسک شدن بقرآن کریم و یافتن دستور از آیات محکم آن است؛ و بازگرداندن به پیامبر ج همان تمسک به سنت قطعی و مورد اتفاق آن حضرت است.]

(7)- (خطبه- 18) ذم علما به دلیل اختلافاتشان

(7)- (خطبه- 18) ذم علما به دلیل اختلافاتشان

(1)تَرِدُ عَلى أَحَدِهِمُ الْقَضِیَّةُ فِى حُکْمٍ مِنَ الْأَحْکامِ فَیَحْکُمُ فِیها بِرَأْیِهِ، ثُمَّ تَرِدُ تِلْکَ الْقَضِیَّةُ بِعَیْنِها عَلى غَیْرِهِ فَیَحْکُمُ فِیها بِخِلافِهِ، ثُمَّ یَجْتَمِعُ الْقُضاةُ بِذلِکَ عِنْدَ ‏‏إِمامِهِمُ‏‏ ‏الَّذِى‏ ‏اسْتَقْضاهُمْ‏ فَیُصَوِّبُ اراءَهُمْ جَمِیعاً، وَإِلهُهُمْ واحِدٌ، وَنَبِیُّهُمْ واحِدٌ، وَکِتابُهُمْ واحِدٌ، (2)أَفَأَمَرَهُمُ اللَّهُ تَعالى بِالْإِخْتِلافِ فَأَطاعُوهُ؟ أَمْ نَهاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟ (3)أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحانَهُ دِیناً ناقِصاً فَاسْتَعانَ بِهِمْ عَلى إِتْمامِهِ؟ أَمْ کانُوْا شُرَکاءَ لَهُ. فَلَهُمْ أَنْ یَقُولُوْا وَعَلَیْهِ اَنْ یَرْضى؟ (4)أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحانَهُ دِیناً تامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ ج عَنْ تَبْلِیغِهِ وَأَدائِهِ؟ وَاللَّهُ سُبْحانَهُ یَقُولُ: ‏ما ‏فَرَّطْنا ‏فِى‏ ‏الْکِتابِ‏ ‏مِن‏ ‏شَىْ‏ءٍ، وَقالَ: فِیهِ تِبْیانُ کُلِّ شَىْ‏ءٍ، (5)وَذَکَرَ أَنَّ الْکِتابَ یُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً، وَأَنَّهُ لَا اخْتِلافَ فِیهِ، فَقالَ سُبْحانَهُ ‏وَ ‏لَوْ ‏کانَ‏ ‏مِنْ‏ ‏عِنْدِ ‏غَیْرِ ‏اللَّهِ‏ ‏لَوَجَدُوا ‏فِیهِ‏ ‏اخْتِلافاً ‏کَثِیراً، (6)وَإِنَّ الْقُرانَ ظاهِرُهُ ‏أَنِیقٌ‏، وَباطِنُهُ عِمِیقٌ، لا تَفْنى عَجائِبُهُ، وَلا تَنْقَضِى غَرائِبُهُ، وَلا تُکْشَفُ الظُّلُماتُ إِلَّا بِهِ.

[(1)مسأله‏ای از احکام دین، از یکی از علما پرسیده می‌شود، او به رای خود راجع به آن فتوی می‌دهد، همان مسأله از قاضی دیگری سوأل می‌شود، فتوای او بر خلاف قاضی اوّلی است، آنگاه ایشان با حکم‌های خلاف یکدیگر نزد پیشوایی که آن‌ها را قاضی قرار داده گرد می‌آیند، قاضی برتر رأی همه‌ی آنان را درست می‌داند، در صورتی که خدای ایشان یکی و پیغمبر آن‌ها یکی و کتابشان یکی است؟! (2)آیا(نعوذبالله) خدای سبحان ایشان را امر فرموده است که مخالف یکدیگر(در جواب مسأله) فتوا بدهند، (و)آنان(تصوّر کرده‌اند) فرمان الله را پیروی کرده‌اند؟، یا این‌که آنان را از اختلاف نهی نموده و آن‌ها معصیت و نافرمانی کرده‏اند، (3)یا این‌که(نعوذ بالله) خدای متعال دین ناقصی فرستاده و برای اتمام آن از ایشان کمک و یاری خواسته است؟، یا این‌که خود را شریک خدا می‌دانند و حکم می‌دهند، (و)الله هم راضی است؟، (4)یا این‌که خدا دین کاملی فرستاده (و)رسول خدا ج در تبلیغ و رساندن آن کوتاهی کرده است؟، حال آنکه خدای متعال می‌فرماید: هیچ چیزی را در قرآن فروگزار نکرده‏ایم؛ و نیز فرموده است: در آن هر چیزی بیان شده است؛ (5) و ذکر فرموده: بعضی از قرآن بعض دیگرش را تصدیق می‌کند و اختلافی در آن نیست؛ خدای سبحان فرموده: این قرآن اگر از جانب غیر خداوند بود، هر آینه در آن اختلاف بسیاری می‌یافتند، (6) ظاهر قرآن کریم شگفت‏آور و نیکو، باطن آن ژرف و بی‌‏پایان است، عجائب و غرائب آن پایانی ندارد، تاریکی‌ها رفع نمی‌گردد، مگر به وسیله‌ی آن.]