اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اطاعت والدین

اطاعت والدین

1-  «خوشنودی خداوند در خوشنودی پدر و مادر است و خشم خداوند در خشم پدر و مادر است».[1]

2-  «بهترین اعمال ادا کردن نماز در اول وقت است، بعد از آن اطاعت والدین».[2]

3-  «بزرگترین گناه شرک است، بعد نافرمانی پدر و مادر، سپس گواهی دروغ و دروغ گفتن است».[3]



[1]- سنن ترمذی، حدیث 1962، شیخ البانی می‌گوید حدیث صحیح است. (مُصحح)

[2]- شیخ البانی در سلسلة الأحادیث الضعیفة والموضوعة (4/1832) میفرماید:حدیث ضعیف است. (مُصحح)

[3]- صحیح مسلم، حدیث (271)، شیخ البانی می‌گوید: حدیث صحیح است. (مُصحح)

تهذیب نفس (یا خودسازی)

تهذیب نفس (یا خودسازی)

1-  «دانا کسی است که خود را تکذیب نماید و برای بعد از مرگش عمل کند، نادان کسی است که پیرو خواهشاتِو هوای نفسانی خود باشد و از خدا آرزو و تمنای بیجایی داشته باشد».[1]

2-  «پهلوان و نیرومند آن کسی نیست که مردم را به زمین میکوبد، بلکه نیرومند و پهلوان آن کسی است که هنگام خشم خود را کنترل می‌نماید».[2]

3-  «قناعت گنجینهای است که هرگز تهی نمی‌شود».[3]

4-  «رها کردن چیزهای غیر ضروری (و تجملات) از دینداری است».[4]

5-  «مشورت امانت است، مشورت نادرست خیانت است».[5]

6-  «ترک شر و بدی صدقه محسوب می‌شود».

7-  «حیا و شرم همه‌اش خیر و خوبی است».

8-  «تندرستی و فراغت نعمتی است که برای هر کس میسر نمی‌شود».[6]

9-  «به اعتدال خرج کردن نصف روزی و معیشت است».

10- «هیچ دانایی مانند تدبیر نیست».[7]

11- «کسی که بر عهدش وفادار نیست، دیندار نیست».[8]

12- «هیچ ثروتی برتر از عقل نیست».[9]

13- «زیبایی مرد در فصاحت اوست».[10]

14- «هیچ تنگدستی و فقری سختتر از جهالت نیست».[11]

15- «کسی که امانتدار نیست، ایمان ندارد».[12]

16- «بهترین تدبیر محبت خلق است».

17- «با تواضع و فروتنی مقام انسان بالامیرود».[13]

18- «مال از صدقهدادن کاسته نمی‌شود».[14]

19- «به برادرت شماتت نکن، ممکن است که خودت به همان مشکل مبتلا شوی».[15]

20- «همانگونه که سرکه عسل را خراب میکند، اخلاق بد نیز تمام خوبی‌ها را از بین میبرد».[16]



[1]- مسند احمد، حدیث (17123)، حدیث حسن است. (مُصحح)

[2]- حدیث متفق علیه است، بخاری (6114)، مسلم (6809). (مُصحح)

[3]- شیخ البانی می‌گوید: این حدیث ضعیف است. (مُصحح)

[4]- سنن ترمذی، حدیث (2317)، شیخ البانی می‌گوید: حدیث صحیح است. (مُصحح)

[5]- سنن ابوداود، حدیث (5128)، شیخ البانی می‌فرماید: حدیث صحیح است. (مُصحح)

[6]- صحیح بخاری، حدیث (6412). (مُصحح)

[7]- سنن ابن ماجه، حدیث (4218)، شیخ البانی می‌گوید: حدیث ضعیف است. (مُصحح)

[8]- حدیث را امام احمد روایت نموده حدیث ضعیف است، امام بخاری / می‌فرماید که در سند این حدیث مؤمل بن إسماعیل است او ضعیف و منکرالحدیث میباشد. (مُصحح)

[9]- شیخ البانی در الضعیفة (11/5428) می‌فرماید که حدیث مذکور موضوع است. (مُصحح)

[10]- شیخ البانی در سلسلة الأحادیث الضعیفة والموضوعة (3/226) می‌گوید: حدیث ضعیف است. (مُصحح)

[11]- شیخ البانی درسلسلة الأحادیث الضعیفة والموضوعة (11/5428) می‌فرماید که حدیث مذکور موضوع است. (مُصحح)

[12]- شیخ البانی می‌فرماید که حدیث صحیح است. صحیح الجامع (2/120) (مُصحح)

[13]- حدیث مذکور جزء حدیث 6757 صحیح مسلم است. و شیخ البانی آنرا صحیح دانسته است. (مُصحح)

[14]- صحیح مسلم، (6757)، شیخ البانی می‌گوید: حدیث صحیح است. (مُصحح)

[15]- شیخ البانی در سلسلة الأحادیث الضعیفة والموضوعة (11/5426) خود میفرماید این حدیث ضعیف است. (مُصحح)

[16]- شیخ البانی در سلسلة الأحادیث الضعیفة والموضوعة (1/440) میفرماید:حدیث ضعیف است. (مُصحح)

گذشت و رحم

گذشت و رحم

1-وحشی، عموی عزیزش حضرت حمزهس را شهید کرد، بینی و گوش و غیره‌اش را برید، جگرش را در آورد، بازهم هنگامی که مسلمان شد و از رسول خداص طلب عفو و گذشت کرد رسول خداص او را عفو نمود[1].

2-شخصی بنام هبار دختر بزرگش زینبل را با نیزه زد و او را از کجاوه انداخت و سقط جنین کرد و بر اثر همین حادثه جان داد، اما هنگامی که هبار نزدش آمد و طلب عفو نمود، رسول خداص او را معاف کرد[2].

3-یک مرتبه رسول خداص زیر یک درختی خوابیده بود و شمشیرش را به درخت آویزان کرده بود، دشمنی آمد و شمشیر را گرفت و گستاخانه رسول خداص را بیدار نمود و گفت: چه کسی تو را نجات می‌دهد؟!

حضرتص فرمود: «الله». آن شخص بیهوش شد و افتاد و شمشیر از دستش بیرون آمد، رسول خداص شمشیر را گرفت و فرمود: «اکنون چه کسی تو را نجات می‌دهد؟!».

آن شخص حیران و پریشان شد، رسول خداص فرمود: «برو، من انتقام نمیگیرم»[3].

4-فرمودند: «من تمام گفتار و مطالبههایی که در زمان جاهلیت بخاطر آن جنگ و درگیری میشد، همهی آن‌ها را باطل قرار دادم، پیش از هر کس من از ادعای خونِ خاندان خودم دستبردار میشوم و کسانی که از عمویم عباس قرضدار هستند، آنان را از آن وام‌ها عفو مینمایم».



[1]- صحیح بخاری، (4072). (مُصحح)

[2]- جمال الدین زیلعی این حدیث را در "تخریج الأحادیث والآثار الواقعة فی تفسیر الکشاف للزمخشری" ج 2 ص 29 ذکر نموده است. و شیخ البانی آنرا تحت عنوان "الإسلام یجب ما کان قبله" حسن دانسته است. (مُصحح)

[3]- حدیث را بخاری در صحیحش شماره‌ی (2910) روایت کرده است ولی بخش دوم آن که "بعدا رسول الله ج شمشیر را گرفت و فرمود: حال تورا کی از من نجات میدهد؟ جزء حدیث دیگری است که آن را بیهقی در "دلائل النبوة" ذکر نموده است. (مُصحح)

رفتار و اخلاق‌شان با عموم مردم

رفتار و اخلاق‌شان با عموم مردم

1-  همه کس را با تبسم و خنده ملاقات میفرمود.

2-  ایتام را پرورش مینمود و به بیوه زنان کمک می‌کرد.

3-  به فقراء و مساکین محبت مینمود و با آنان مینشست.

4-  بر زمین خشک مینشست و نمیپسندید که برای خود جای یا چیزی اختصاص دهد.

5-  اگر غلام یا کنیزی بیمار میشد، خودشان برای بیمار پرسی او تشریف میبردند.

6-  اگر مسلمانی فوت میکرد، و قرض دار بود، از طرف بیت المال پیش از دفن، قرض او را اداء مینمودند.

7-  اگر از یاران مخلص، کسی فوت میکرد، خودشان در تجهیز و تکفین او شرکت می‏کردند.

8-  منافقان پیش او میآمدند گستاخی و بیاحترامی میکردند و به دشمنان کمک می‏کردند، مگر رسول خداص گاهی از آنان انتقام نگرفت.

9-  یک بار وفدی مسیحی از نجران آمده بود، رسول خداص به آنان اجازه دادند که در مسجد نبوی به روش و آیین خودشان نماز بخوانند[1].

10- یک مرتبه در بیابان به همراه اصحاب خواستند که گوسفندی را ذبح کنند یکی گفت:

من آن را ذبح میکنم و آن را پاک و تمیز مینمایم، دیگری گفت: من گوشت را قطعه قطعه میکنم، سومی گفت: من آن را می‏پزم، رسول‌خداصفرمود: «من هیزم جمع‌آوری مینمایم».

یاران عرض کردند: ای رسول خداص ما همه در خدمت شما حاضر هستیم، شما چرا خود را به زحمت میاندازید؟

فرمود: «من دوست ندارم میان یارانم بی‏فایده و سربار باشم».



[1]- دلائل النبوة، بیهقی، حدیث (2123). (مُصحح)

عبادت

عبادت

1-نمازهای سنت و نافله را آنقدر طولانی میخواند و میایستاد که پاهای مبارک متورم میشد، صحابه کرامش عرض کردند: ای رسول‌خدا، خداوند تو را بخشیده است پس چرا اینقدر خود را به رنج زحمت میاندازی؟ فرمود: «آیا من بنده شکر گزار نباشم؟».[1]

2- سجده را آنقدر طولانی میکردندکه اگر کسی او را میدید خیال مینمود، در سجده قبض روح شده است.

3- هنگام مناجات و راز و نیاز از سینهی مبارکش مانند دیگی که میجوشد صدا میآمد.

4- وقتی که آیات رحمت را میخواند، از خداوند میخواست و هنگامی که آیات عذاب را میخواند، از ترس میلرزید.

5-ایام متوالی روزه‏ی وصال میگرفت و دیگران را از آن نهی میفرمود.



[1]- صحیح بخاری، حدیث (4836). (مُصحح)