ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خلافت راشده، نه بر وسعت و پهناوری مملکت اسلامی اطلاق میشود و نه بر کثرت فتوحات و پیروزیهای پی در پی در میدان کشورگشایی، آری! اگر این چیزها معیار قرار داده شود، پس باید، ولید بن عبدالملک و هارون الرشید را بزرگترین خلیفهی راشد دانست.
خلافت راشده عبارت است از نیابت کامل از طرز تفکر و خطمشی پیامبر ج. حال بدانیم که تفکر و جهانبینی اختصاصی و خطمشی ممتاز پیامبر ج چیست؟
آری! خطمشی و بینش اختصاصی آن حضرت، عبارت است از ایمان قوی، ارادهی آهنین در راه اطاعت و اجرای فرمان خدا، شهود غیبی، فدانمودن مصالح و منافع شخصی در برابر احکام الهی، ترجیحدادن آخرت بر دنیا و فقر و سادهزیستی بر ثروت و خوشگذرانی، ایثار و از خودگذشتگی و خیرخواهی، کوشش برای اینکه دیگران را بیشتر از اسباب راحت دنیوی بهرهمند کنند و خود کمتر برخوردار شوند و...
آنچه بیان شد، صفات مجملی هستند که، سراسر زندگی عملی و سیرهی کامل نبوی، شرح و تفصیل آنها است، فداکاریهای بدر و خندق، سفر طاقتفرسای تبوک، صلح حدیبیه، فتح مکه و زندگی زاهدانه بیست و سه سالهی پیامبر اسلام ج (که آغاز آن، اسارت در شعب ابی طالب و پایان آن، آخرین شب زندگی نبوی بود که در خانهاش، چراغی هم وجود نداشت و زره آنحضرت ج در برابر سی صاع([1]) جو، نزد مردی یهودی گرو بود) جلوههایی از این صفات روحانی متعالی هستند.
آیینهی تمام نمای وحدت اندیشه و عمل
این مقاله در سال 1959م توسط امام سید ابوالحسن علی حسنی/ تحت عنوان «خلیفهی راشد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب» نگاشته شده است، در این مقاله پس از بیان ضرورت تحقیق پیرامون سیرهی حضرت علیس چنین آمده است:
به عقیدهی نویسنده، این تعبیر صحیح نیست که بگوییم، خلافت راشده و اعضای چهارگانهی آن، عبارت از یک مجموعهی چهارنفری بودند که سیستم فکری مختلف و اهداف جداگانه و خطمشی متفاوت و سیاستهای مستقل داشتند که بر حسب اتفاق، زنجیرهی خلافت و رهبری اسلامی، آنان را به هم ارتباط داده بود، و هیچ وجه اشتراکی، جز ایمان و اخلاص و صداقت و حقانیت نداشتند. عدهای از نویسندگان که میخواهند خود را به عنوان محقق پژوهشگر تاریخ، معرفی کنند و تحقیق نوینی ارائه دهند، خلافت راشده را به دو قسم و خلفای راشدین را به دو گروه تقسیم میکنند، قسم اول یا عصر نخستین خلافت راشده را به عصر ترقی و پیشرفت اسلام و عصر دوم را به دورهی تنزل و رکود اسلام تعبیر میکنند، صدیق اکبر و فاروق اعظم را امام و پیشوای عصر اول و عثمان غنی و علی مرتضی را پیشوای عصر دوم، میدانند. بنظر بنده، این تقسیمبندی از جسارت خالی نیست و اینجانب معتقدم که هریک از این چهار نفر، مظهر و آیینه تمام نما و مصداق کامل خلافت نبوی بودند، اگر فرق مراتب و تفاوت درجات، براساس فضایل و مناقب شخصی را کنار بگذاریم، خواهیم دید که طبیعت و روح خلافت، در همهی آنان بطور کامل و مساوی وجود داشت.
همانگونهکه قبلاً عرض کردم باید در برابر جوانان احساس مسؤولیت کنید و بکوشید بینش دینی آنان را استحکام بخشید و در این رابطه به شیوهی مثبت عمل نمایید. باید در اذهان جوانان این حقیقت را استوار سازید که قرآن کتاب جاودان الهی است که از قدرت پرورش و تأثیر و نفوذ فوقالعادهای برخوردار است و شریعت اسلامی توانایی دارد که همگام با پیشرفت زمان، پاسخگوی نیازهای مردم و حلاّل مشکلات و مسایل جدید باشد و علوم اسلامی زنده و در حال رشد و تعالی است.
این پندار که امّت اسلامی (معاذ الله) عقیم شده است و علوم اسلامی قدرت و کارآیی خود را از دست داده است و مسلمین قرنها و زمانهایی را پشتسر گذاشتهاند که دوران جهل و تاریکی بوده است، پنداری بس نادرست و خطرناک است که عواقب ناگواری بدنبال خواهد داشت و زمینه را برای فتنهجویان فراهم میکند، بنابراین، ضمن فعالیتهای دفاعی لازم، باید اقدامهای ابتکاری و عالمانه نیز داشته باشید و دین و مفاهیم اسلامی را به گونهای تشریح و تفسیر کنید که برای مردم ثابت شود که دین اسلام برای همیشه پایدار است و نه تنها میتواند با پیشرفتهای زمان همگام باشد، بلکه قدرت رهبری جهان و راهنمایی نسل جوان و توان پاسخگویی به سؤالت آنان را نیز دارد. همگامبودن با زمان، کار سادهای است (و در حق اسلام، تعبیر شایستهای نیست) زیرا همهی مذاهب میتوانند خود را با زمان وفق دهند، اما شایستگی رهبری صحیح، توان حلّ مسایل و مشکلات نوین و نجات ملّت و نسل جوان از فتنههای گوناگون و جلوگیری از انحرافات فقط از امتیازات و ویژگیهای علما و رهبران امّت اسلامی است.
امروز فتنههای زیادی ملل مسلمان را تهدید میکند، همانگونه که در اینجا (هند) قضایای زیادی، شخصیت اسلامی ملّت ما را در خطر انداخته است؛ مثل قضیهی برابری قانون «احوال شخصیه» برای همهی طوائف هندی و قضیهی آموزش دینی دانشآموزان مسلمان.
این دو قضیه، در زندگی مسلمین هند، نقش اساسی دارند و بدینوسیله میتوانند شخصیت شاخص اسلامی خود را حفظ کنند و در پرتوی تعالیم اسلامی، به ادای رسالت خویش بپردازند.
در سرزمین هند، مجاهدان و دعوتگران زیادی وجود دارند که بوسیله دعوت و مجاهدهی خود، در تمام جهان اسلام، روح تازهای دمیدهاند و این سرزمین، با خون مجاهدان و شهدای راه حق، سیراب شده است. اما در این زمین خاکی، مناطقی مانند ترکستان (و کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق) وجود دارد که مردانی چون امام بخاری / را در وجود خود پروردهاند.
هنوز صدای دلنشین و ایمان افروز شیخ الاسلام علّامه حسین احمدی مدنی / در گوشم طنین میاندازد که در کلاس درس حدیث، در همین دانشگاه (دار العلوم دیوبند) همهروزه در آغاز درس میفرمود: «امیرالمؤمنین در حدیثِ رسول الله ج امام محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن بردزبهی جعفی بخاری، با سند صحیح و متصل روایت میکند که...»
عرض کردم کشورهایی وجود دارد که میزان ناآگاهیشان از تعالیم اسلام، گرچه به میزان ناآگاهی و غربت اسلام در اسپانیا (و کشورهای اروپایی) نیست، ولی از تعالیم اسلام بیگانهاند مانند: چین، بلغاریا و آلمانی و برخی از کشورها که به رغم اینکه مسلمین، اکثریت جمعیت آنها را تشکیل میدهند، انسان نمیتواند در آن کشورها، آزادانه نام خدا را بر زبان بیاورد.
چند ماه پیش (ژوییهی 1986م) برای شرکت در سمینار «بنیاد جهانی ادبیات اسلامی» به همراهی عزیزم، علّامه سید محمد رابع حسنی([1]) به ترکیه مسافرت نموده بودیم، یکی از سخنرانان ترک، پس از اینکه سخنرانی خود را با «بسم الله» شروع کرد، گفت:
«چند سال پیش، وقتی در همین شهر، سخنرانی خود را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کردم با مشکلات فراوان و دردسرهایی روبرو شدم ولی امروز، بدون ترس و واهمه، سخنم را با نام خدا آغاز کردم.
به هرحال، بدانید که کمترین غفلت میتواند چهره و مسیر جامعه را عوض کند، لذا وظیفهی شماست که نسبت به آموزش و تربیت اسلامی نسل جدید، اهتمام بورزید و سلسله مدارس و مکاتب را در هرشهر و آبادی عمل نمایید، باید در جنب هر مدرسه و حوزه و حتی دانشگاه، مکتبخانههای کوچک وجود داشته باشد که کودکان و نوجوانان با قرآن و تعالیم اسلامی آشنا سازند و از همان کودکی روحیهی دینی را در قلوب آنها پرورش دهند.
در خاتمه، خدا را سپاس میگویم که این فرصت را میسر گردانید تا در این موضوع مهم، سخنانی ایراد شود، همچنین از کلّیه کسانی که زمینه را برای این سخن، فراهم کردهاند تشکر مینمایم و برای همگان، توفیق، استقامت و همّت بلند آرزو میکنم.
والحمدلله وحده والصلوة والسلام على من لا نبی بعده.
تکمیل ترجمه:
رجب 1420 هجری
فالحمدلله الذی بنعمته تتم الصالحات
نیازمند رحمت خدای منّان
عبدالقادر دهقان
بنده (در پرتو مطالعات خویش) به شما هشدار میدهم که نسل جوان را دریابید و اعتماد جوانان و تحصیلکردهها را نسبت به بارآوری درخت تنومند اسلام و تسلسل نور هدایت و تأثیر ژرف قرآن مجید و استعدادهای امّت اسلامی برای پرورش([1]) مردان اندیشه و جهاد مستحکم سازید.
فتنههای کوچکتر از فتنهی قادیانی (که نیازی ندارد از آنها نام ببریم) نیز از همین راه وارد شدهاند و از ناآگاهی نسل جوان استفاده کردهاند، زیرا تحصیلکردهها و روشنفکران و حتی بسیاری از دانشمندان ما از این حقیقت بیاطلاع هستند که درخت پربار دین اسلام، همیشه سرسبز و شاداب بوده است و در هرزمان شکوفههای تازه و میوههای جدیدی تقدیم نموده است و هیچ زمانی نگذشته است که از محافظان اسلام، مجدّدان دین و رهبران و مجاهدان اسلامی خالی باشد و هرگز قرآن و مفاهیم قرآنی و حقایقی دینی بطور کلی از نظرها پوشیده نمانده است و دین اسلام و امّت اسلامی هیچ گاه به تحریف عمومی و انحراف همگانی دچار نشدهاند و هرگاه در نقطهای از جهان اسلام (بنابر عواملی) کوچکترین انحراف یا فتنهای رخ داده است، فوراً مجاهدان و مصلحان اسلامی برای سرکوب آن قیام کردهاند و به قول معروف آب را به جوی بازگرداندهاند.
ما معتقدیم که در طول تاریخ اسلامی، در هیچ نقطهای از جهان اسلام، زمانی - هرچند کوتاه- نگذشته است که در آن زمان، مردان حقگو و حامیان حق و حقیقت وجود داشته باشند و حقایق اساسی دین و تعالیم مهم قرآن (مورد دستبرد و تحریف قرار گرفته) از نظر مردم پوشیده بماند و امّت اسلام در گمراهی همگانی بسر برده باشد.
همین مطلب را رسول گرامی اسلام، در یک حدیث اینگونه بیان فرموده است:
«لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِی عَلَى ضَلَالَةٍ».
«امّت من هیچگاه بر هیچ نوع گمراهی، متفق نخواهند شد»([2]).
در اینجا به یک نکتهی مهم دیگر توجه فرمایید:
اگر تاریخچه و سوابق حرکت قادیانی را بررسی کنید، میدانید که چه عواملی سبب شد تا قادیانیت در جامعهی اسلامی راه یابد و افکار و طبایع ناآرام زمان را به طرف خود متوجه سازد. اگر به دقت بنگرید خواهید دید که اضطراب فکری، ادعای دروغین روحانیت و رونق بازار الهامات و بشارتهای غیبی (و حالت انتظار) سبب شده است تا زمینهای برای این حرکت فراهم آید، گویا مردم در آن زمان فراموش کرده بودند که بینش و فهم عمیق دین، تفسیر درست حقایق و مفاهیم دینی، مبارزه با فتنههای زمان و نابودی توطئههای ضد دینی، از همان قرن اول اسلام، تا عصر حاضر پیوسته و بدون وقفه در میان امّت اسلامی جریان داشته است.