ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ممکن است کسی بگوید:
امروزه امت در حال گذار از مرحلهی خطرناکی میباشد چنانکه دشمنان از هر سو به آن هجوم آوردهاند، لذا جای مطرح کردن چنین موضوعاتی نیست که مسلمانان را متفرق و پراکنده کرده و آنان را جمع و متحد نمیگرداند!
پاسخ این است که: بله امت در حال گذار از مراحل بزرگی است از جمله هجوم دشمنان به آن و انتشار بدعتها و شبهات و گسترش منکرات و دوست داشتن شهوات؛ بنابراین جهت حفظ امت و وحدت کلمهی آنها پیرامون توحید و سنت، بر خیرخواهان خیرخواهی و هشدار دادن واجب است؛ چراکه امروز امت در حال امتحان و آزمایش است و در این وقت بیش از هر زمان دیگری بر آن واجب است که در ارتباط خود با پروردگارش تجدید نظر کند و از گناه خود که به سبب آن مستوجب وضعیت کنونی گشته دست بکشد چراکه هیچ بلایی نازل نمیشود مگر به سبب گناهی؛ و اقدام به توبه کند زیرا بلا و مصیبت بر طرف نمیشود مگر با توبه؛ و نباید غفلت کرد که بعد از شرک، بزرگترین عملی که با آن از الله متعال نافرمانی میشود، بدعت است؛ و نزد ابلیس بدعت از گناه و معصیت محبوبتر است.
آنچه بسیاری از مردم را از پذیرفتن حق بازمیدارد هرچند بعد از روشن شدن حجت و بیان دلایل نقلی و عقلی، حق برای آنها به وضوح آشکار گردد، سختی و دشواری جدا شدن از اعتقادات و اعمال و کرداری است که سالهای طولانی به آنها عادت کرده و خو گرفتهاند و همچنین ناپسند شمردن دوری از راه و روش پدران و اجداد یا تخطئهی آنها میباشد.
از الله متعال میخواهیم که با فضل و کرم خود به ما و تمام مسلمانان حق را حق نشان دهد و پیروی از حق را روزیمان کند و باطل را برای ما باطل بنمایاند و دوری از آن را روزیمان گرداند؛ و دعایی را میخوانیم که پیامبرمان نمود:
«بار الها، ای پروردگار جبرائیل و میکائیل و اسرافیل، آفرینندهی آسمانها و زمین، آگاه به پنهان و آشکار، تو بین بندگانت در موارد اختلافشان داوری میکنی؛ در آنچه اختلاف شده، ما را به حق هدایت کن که هر که را تو بخواهی به راه راست هدایت میکنی».
میگویند: اکثر علما جشن و مراسم گرفتن به مناسبت میلاد پیامبر را جایز میدانند و جز افراد متشدد پیروی ابن تیمیه آن را حرام نمیدانند.
پاسخ:
در پاسخ به این شبهه، سه نکته مهم و اساسی لازم به ذکر است:
1- آنچه اعتبار دارد حق و دلیل است نه کثرت افراد پیرو دیدگاهی.
2- در ابتدای این مختصر ذکر این مهم گذشت که از هیچیک از علمای مسلمانان در سدههای اول از جمله ائمه اربعه و دیگران جواز این عمل یا انجام آن نقل نشده است؛ حال چگونه میتوان ادعا کرد اکثر علما معتقد به جواز آن هستند؟!
3- این تصور که جز پیروان ابن تیمیه آن را حرام نمیدانند، تصوری نادرست است؛ بلکه علمایی هستند که به تحریم چنین مراسمی فتوا دادهاند که البته از مدرسهی ابن تیمیه نیستند؛ از باب اختصارگویی دیدگاه سه تن از علما مبنی بر تحریم این عمل را بیان میکنیم:
1- علامه تاج الدین فاکهانی مالکی که در رسالهاش با عنوان «المورد فی عمل المولد» (ص 20) میگوید: «برای برگزاری جشن میلاد اصلی در کتاب و سنت نمیدانم و این عمل از هیچیک از علمای امت که در دین الگو و پیشوا و متمسک به آثار متقدمین بودند، نقل نشده است بلکه بدعتی است که اهل باطل ایجاد کردهاند ... و شریعت بدان اجازه نداده است و تا جایی که میدانم نه صحابه و نه تابعین و نه علمای متدین آن را انجام ندادند؛ و این پاسخ من در پیشگاه خداوند است اگر در مورد آن سوال شوم؛ و جایز نیست مباح شمرده شود زیرا به اجماع مسلمانان ابتداع و بدعت نهادن در دین مباح نیست».
2- ابن الحاج فاسی؛ وی در «المدخل» (2/ 312) میگوید: «اگر جشن میلاد پیامبر خالی از آوازخوانی باشد و فقط غذایی به این نیت و مناسبت تدارک دیده شود و دیگران برای آن دعوت شوند و از همهی مفاسدی که ذکر شد سالم باشد، فقط به سبب نیت بدعت است؛ زیرا اضافه کردن چیزی به دین است و از عمل سلف صالح نیست و پیروی از سلف در اولویت قرار داد بلکه واجبتر است از اینکه نیتی مخالف با راه و روش سلف بر دین اضافه شود؛ زیرا آنها بیش از همه از سنت نبوی پیروی میکردند و تعظیم پیامبر و سنتش را بیش از همه در نظر داشتند؛ سلف صالح پیشگامان اقدام جهت این موارد بودند با این همه از هیچیک از آنها نقل نشده که برای میلاد پیامبر نیتی داشته باشد؛ و ما پیروان آنها هستیم».
همچنین میگوید: «برخی از کسانی که به مراسم میلاد پیامبر مشغول میشوند، در این مراسم از شنیدن آواز و توابع آن خودداری نموده و به جای آن صحیح بخاری و مانند آن را میخوانند؛ باید گفت: خواندن حدیث پیامبر خود از بزرگترین اسباب تقرب و عبادات است و برکت بزرگ و خیر زیادی به همراه دارد، اما زمانی که با شرایط لازم و بر وجه شرعی باشد نه به نیت میلاد پیامبر؛ غیر از این است که نماز خواندن از بزرگترین اسباب تقرب به خداوند متعال است، با این همه اگر کسی در وقتی که نماز خواندن مشروع نیست، نماز بخواند، عمل وی مذموم و مخالف شریعت میباشد؛ اگر نماز چنین است در مورد سایر اعمال وضعیت به چه صورت خواهد بود؟!
3- و علامه اصولی ابو اسحاق شاطبی و از علمای مالکی در فتاوایش (ص 203) میگوید: «بدیهی است که برپایی جشن میلاد پیامبر به روش معمول در بین مردم بدعتی نوپیداست و هر بدعتی گمراهی است».
گمان میکنند جمع شدن برای یادآوری سیرت پیامبر به مردم در روز ولادتش، مانند یادآوری روز بعثت و هجرت پیامبر در خطبههای نماز جمعه است و همچنین شبیه یادآوری غزوهی بدر در هفدهم رمضان و نیز یادآوری سایر رخدادهایی است که در سیرت پیامبر ج مشهود است.
میگویند: چرا جمع شدن برای یادآوری سیرت پیامبر در روز ولادتش را حرام میدانید اما این موارد را مباح؟!
پاسخ:
این نیز مغالطهی دیگری است؛ کسانی که یادآوری هجرت و بعثت و غزوات پیامبر برای مردم را بر منبر جمعه جایز میدانند همچنین یادآوری ولادت پیامبر و وفاتش را برای مردم جایز میدانند؛ چنانکه در همهی این موارد سخن میگویند و این مساله را انکار نمیکنند؛ و این محل نزاع و اختلاف نیست بلکه محل اختلاف جمع شدن برای این مهم و دعوت دادن به آن و تکرارش در اوقات مشخص و جشن گرفتن و برگزاری مراسم برای آن میباشد.
بر این اساس است که اجتماع و گردهمایی مردم در روز بعثت یا هجرت یا غزوهای از غزوات به صورت همه ساله و غذا پختن و قصیده سرایی و مدیحه سرایی و ذکر نمودن به این مناسبت را جایز نمیدانند؛ و عملی را به این روزها اختصاص نمیدهند. و بدیهی است که روز هفدهم رمضان در هر سال موافق با روز جمعه نمیشود تا قصدا از این مناسبت سخن گفته شود.
همچنین میگوییم: سه واقعه در ماه ربیع الاول اتفاق افتاده است، ولادت پیامبر (بر فرض ثابت بودن آن) و هجرت و وفات پیامبر؛ با این همه صحابه در این ماه هیچ عبادتی ایجاد نکردند که تکرار شده و آنها را یادآور این وقایع باشد؛ چون به خوبی میدانستند و درک کرده بودند که کمال اقتدا به پیامبر و محبت و دوست داشتن او، در اتباع و پیروی از ایشان است؛ این درحالی است که صحابه بیشترین تعظیم و محبت را در مورد رسول الله ج داشتند اما با وجود این تعظیم و محبت، برای ولادت پیامبر مراسم و گردهمایی به پا نکردند و روز هجرتش را عید نشمردند و برای وفاتش ماتم نگرفتند.
یکی دیگر از شبهات آنها جهت جایز شمردن جشن میلاد پیامبر، تشبیه آن به کنفرانسهایی است که برای تقدیر از یک عالم برگزار میشود و از تلاش وی قدردانی میگردد علاوه بر اینکه سیرت و آثار وی معرفی میشود؛
میگویند: جمع شدن ما برای یادآوری سیرت پیامبر و فضل او بر امت، سزاوارتر از مراسمی است که برای قدردانی و معرفی شخصیتی علمی برگزار میگردد.
پاسخ:
پاسخ به این شبهه از چند وجه میباشد:
اول اینکه: بدون تردید برگزاری کنفرانس یا سمیناری برای معرفی پیامبر و سیرتش و دفاع از ایشان نسبت به دیگران در اولویت قرار دارد؛ اما برگزاری سمینار یا کنفرانسی برای یک یا چند بار در یک یا چند شهر، به هیچ وجه قابل قیاس با مراسم جشن میلاد پیامبر نیست؛ چنین کنفرانس یا سمینارهایی با جشن و شادی و شادمانی جهت فرا رسیدن آنها همراه نیست بلکه با محتوای معرفی و آموزش و دعوت کسانی همراه است که نسبت به سیرت عالم مورد نظر آگاهی ندارند و همچنین مسلمانان و غیر مسلمانان به آن دعوت میشوند.
دوم اینکه: این کنفرانسها اوقات مشخصی ندارند و طبعا در روزی که عالم مورد نظر در آن متولد شده، برگزار نمیشوند؛ چه بسا عالمی در ماه رجب متولد شده باشد اما سمیناری که برای وی برگزار میشود در ماه محرم باشد؛ بنابراین زمان برگزاری چنین کنفرانسهایی ارتباطی با زمان تولد آنها ندارد و جشن تولد آنها محسوب نمیگردد بلکه زمان برگزاری آنها متناسب با حضور و مشارکت مدعوین و شرایط برگزارکنندگان کنفرانس میباشد.
اگر بگویند: جشن میلاد پیامبر در طول سال برگزار میشود و در روز مشخصی نیست؛
میگوییم: این نیز مغالطه است؛ بلکه برگزار کنندگان جشن میلاد در برگزاری آن در دوازدهم ربیع الاول اجماع دارند هرچند آن را در طول سال در روزهای مختلف برگزار میکنند.
امام جمال الدین السُّرَّمَرِّی در بیان حکم برپایی جشن میلاد پیامبر – بعد از حکایت خلاف موجود در باب ماه تولد پیامبر و روزی که در آن متولد شده است – میگوید:
«خلاف موجود بر این دلالت دارد که سلف زمانی را وقف جمع شدن و جشن و مراسم گرفتن و غذا پختن و آواز خوانی به مناسبت میلاد پیامبر نکردند؛ این درحالی است که سلف بیشترین احترام و محبت و تعظیم را نسبت به پیامبر داشتند و حریصترین و مشتاقترین مردم برای نشر نیکیهای او بودند. اگر روز ولادت پیامبر نزد آنها موسم خاصی داشت، حتما همت آنها متوجه حفظ و مراقبت از آن بود و در مورد آن بین آنها و دیگران اختلافی نبود؛ و در مورد آن اتفاق داشتند چنانکه در مورد دو عید و ایام تشریق و روز عرفه و عاشورا و .. اتفاق نظر دارند. اگر جشن میلاد مانند این موارد بود حتما همچون آنها حفظ میشد.
اما جمع شدن برای قرائت قرآن و نشر معجزات و ذکر اخلاق و آداب پیامبر و بیان حقوق او و گردن نهادن به اوامرش و دوری از آنچه نهی کرده و تعلیم سنتهایش در هر زمانی مستحب و بلکه واجب است». [«المولد الکبیر للبشیر النذیر صلى الله علیه وسلم» ورقة (10 ب)- بواسطة: ((منْهجُ الإمَامِ جمالِ الدِّینِ السُّرَّمَرِّیِّ فی تقریر العقِیدة)) لخالِد المطلق (72 - 73)].
میگویند: جشن و مراسم میلاد گرفتن از عادات است نه عبادات؛ چرا عادتها را بر ما انکار میکنید؟!
پاسخ:
این ادعا مغالطهای بیش نیست و درواقع فرار از واقعیت و حقیقت میباشد؛ وگرنه چگونه میتوان گفت: گردهمایی که در آن قرائت قرآن و ذکر خداوند و دعا و یادآوری سیرت پیامبر و توصیف خوی و سرشت ایشان است و با این موارد به سوی الله متعال تقرب میجویند و مردم را به سوی آن فرا خوانده و تشویق نموده و آن را از بزرگترین اعمالی میدانند که در برابر آن امید اجر و پاداش دارند، از جملهی عادات است و عبادت نیست؟! اگر از عادات است پس عبادت به چه معناست؟!
اگر از کسی که برای پیامبر جشن میلاد میگیرد سوال شود چرا چنین جشن و مراسمی میگیری؟ خواهد گفت: چون رسول الله ج را دوست دارم؛ اگر به او گفته شود: مراسم گرفتن برای میلاد پیامبر طاعت است یا معصیت؟ قطعا نخواهد گفت: گناه و معصیت است؛ چون برای گناه و معصیت نیست که جشن میگیرد. خواهد گفت: طاعت است و قربت؛ لذا به او گفته میشود: آیا پیامبر طاعت و عبادت را میدانست یا نسبت به آن جاهل و بیخبر بود؟ قطعا نخواهد گفت: نسبت به آن جاهل و بی خبر بوده است. اگر بگوید: طاعت و عبادت را میدانست، از او سوال میکنیم: آیا آن را به امتش ابلاغ نمود یا کتمانش کرد؟ امکان ندارد در پاسخ به این سوال بگوید: آن را کتمان کرده است. اگر بگوید: آن را ابلاغ نموده، به او میگوییم: حدیثی که پیامبر در آن به جشن و مراسم ولادتش تشویق کرده کجاست؛ در این صورت ما اولین کسانی خواهیم بود که جشن و مراسم میگیریم. چون رسول الله ج را دوست داریم و به پیروی از سنتش به شدت حریص و مشتاقیم؛ اما دریغ از آوردن یک حدیث صحیح یا حتی ضعیف در باب تشویق به این عمل؛ یا حتی انجام یا تایید آن!