اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

1- برخورد با ادب و مهربانی با زن

1- برخورد با ادب و مهربانی با زن

هنگامی که در شب زفاف مرد بر زن وارد می‌شود، حیاء و وقار، سراپای وجود زن را فرا می‌گیرد و این در حالی است که اعصابش مشوش است، لذا باید مرد در این حالت با ادب و مهربانی برخورد کند و با او مزاح و شوخی نماید تا اینکه زن با احساسات مرد همراه شود و نباید هیچ‌گونه اجبار یا زدن یا ناسزا گفتنی در کار باشد و هیچ مانعی ندارد که مرد تا صبح روز بعد منتظر باشد؛ چرا که انسان به کاری که با شتاب و عجله اقدام می‌نماید به خطا می‌رود و کارها با نتایج خطرناک و وخیمی روبرو می‌شود.

از اسماء بنت یزید بن سکن روایت شده است که گفت: من حضرت عایشه را برای رسول الله ج آراسته و زیبا نمودم، سپس نزد پیامبر آمدم و ایشان را برای روبرو شدن با حضرت عایشه ل خبر کردم، پیامبر ج نزد او آمد و کاسه‌ای از شیر همراه خود داشت، از آن نوشید و آن را به حضرت عایشه ل داد، ایشان سرش را به پایین انداخت و شرم کرد.

اسماء گفت: من او را سرزنش کردم و به او گفتم: کاسه‌ی شیر را از دست پیامبرج بگیر.

حضرت عایشهل «بعداً تعریف کرد که» آن را گرفتم و نوشیدم، سپس پیامبر ج به او فرمود: برو به دختران هم سن و سالت هم شیر بده.

اگر زن تا حدودی «به خاطر حیا و عفت» امتناع ورزد؛ هیچ مشکلی ندارد؛ چرا که این امتناع، موجب تحریک و شدت حرص می‌گردد.

به عروس و داماد پیشنهاد می‌شود که در شب زفاف همه‌ی لباس‌های خویش را در بیاورند. سنّت است زمانی که شوهر در شب زفاف بر زن وارد می‌شود بگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ من خَیْرَهَا وَخَیْرَ مَا جَبَلْتَهَا عَلَیْهِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ مَا جَبَلْتَهَا عَلَیْهِ».[1]

ترجمه: «پروردگارا! از تو خیر او «زن» و خیر سرشت و طبع و اخلاق او را می‌طلبم و از شرّ او و سرشت و طبع و اخلاق به او به تو پناه می‌برم».

در این دعا تسکین و آرامشی برای احساسات و نفس زن وجود دارد و این دعا بسیار پربرکت است. امید است که خداوند تبارک و تعالی آن شب را پر از خیر و برکت و آن را مبارک گرداند.



[1]- به روایت ابوداود (2160) و ابن ماجه (1918) در النکاح. [مؤلف]

آلبانی در صحیح الجامع (341) می‌گوید: صحیح است. [مصحح]

شب زفاف

شب زفاف

شب زفاف آغاز زندگی مشترک است که تأثیر بسیار مهمی به طور مساوی در زندگی زن و شوهر دارد و چون نتایج «سرنوشت ساز» به همراه دارد، به همین خاطر باید عمل زناشویی از روی ادب و مهربانی انجام بگیرد، تا زن انس و الفت پیدا کند.

زن و شوهر به متانت و وقار و آرامش و عدم تعجیل توصیه می‌شوند؛ چرا که زندگی ادامه دارد و روزهای آینده خواهد آمد و برای این شب، آدابی وجود دارد که شایسته و لازم است مراعات شود که می‌توان موارد زیر را برشمرد:[1]



[1]- قبل از آغاز این فصل مترجم نهایت معذرت خواهی و احترام خویش را حضور خوانندگان، برای بیان بعضی مطالب به صورت صریح و بی‌کنایه اعلام می‌دارد. به دلیل اینکه در تعلیمات اسلامی به این موارد توجه شده و خداوند متعال و رسول الله ج این موارد را تبیین نموده‌اند، لذا بیان آن‌ها را لازم و ضروری می‌داند. «مترجم»

8- ضیافت عروسی «ولیمه»

8- ضیافت عروسی «ولیمه»

بنابر فرموده‌ی پیامبر ج مهمانی و ولیمه در عروسی، سنّتی مؤکّد است. پیامبر ج به حضرت عبدالرحمن بن عوف فرمود: «اَولم وَلَو بِشَاةٍ» «حتماً ولیمه بده حتی اگر گوسفندی باشد».[1]

از حضرت انسس روایت شده است که گفت: «مَا أَوْلَمَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى شَیْءٍ مِنْ نِسَائِهِ مَا أَوْلَمَ عَلَى زَیْنَبَ، أَوْلَمَ بِشَاةٍ».[2]

ترجمه: «پیامبر در عروسی هیچ کدام از همسرانش به اندازه زینب (همسرش) ولیمه نداد که در آن گوسفندی را ولیمه داد».

و نیز درود و سلام خدا بر پیامبر باد که می‌فرمودند: «إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلْعُرْسِ مِنْ وَلِیمَةٍ».[3]

ترجمه: «حتماً در عروسی ولیمه دادن لازم است».

برخی اوقات نیز پیامبر ج برای بعضی از همسرانش دو مُد «نصف صاع» جو به عنوان ولیمه داده‌اند.[4]

اما ولیمه دادن بستگی به عوف و عادت و توانایی مادی مردم هر منطقه دارد.

بر دعوت شدگان به ولیمه لازم است که به خاطر خوشحالی و شادی صاحب عروسی، دعوت را اجابت کنند.

پیامبر ج می‌فرماید: «إِذَا دُعِیَ أَحَدُکُمْ إِلَى الْوَلِیمَةِ فَلْیَأْتِهَا». «اگر کسی از شما به ولیمه‌ای دعوت شد، پس در آن شرکت کنید».[5]

و نیز می‌فرماید: «مَنْ تَرَکَ الدَّعْوَةَ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَرَسُولَهُ». «کسی که دعوت (برادر مومن خویش) را (بدون عذر) نپذیرد، همانا که نافرمانی خدا و رسولش را کرده است».[6]

همچنین پیامبر اکرم ج می‌فرماید: «لَوْ دُعِیتُ إِلَى کُدَاعٍ لَأَجَبْتُ، وَلَوْ أُهْدِیَ إِلَیَّ ذِرَاعٌ، لَقَبِلْتُ».[7] «اگر من برای (خوردن) پاچه حیوان دعوت شوم، اجابت می‌کنم و اگر زره‌ای به من اهدا شود، قبول می‌کنم».

مستحب است که کسانی که «برای عروسی» دعوت می‌شوند، از فقراء باشند، البته بدون هیچگونه نامشروعیتی. پیامبر ج می‌فرماید: «شَرُّ الطَّعَامِ طَعَامُ الوَلِیمَةِ، یُدْعَى لَهَا الأَغْنِیَاءُ وَیُتْرَکُ الفُقَرَاءُ».[8] «بدترین طعام، طعام ولیمه‌ای است که ثروتمندان دعوت شوند و از فقرا دعوت به عمل نیاید».

بر اساس فرموده پیامبر ج اصل در ولیمه، دعوت از انسان‌های صالح است. پیامبرج که می‌فرمایند: «لَا تَصْاحَبْ إِلَّا مُؤْمِنًا، وَلَا یَأْکُلْ طَعَامَکَ إِلَّا تَقِیٌّ».[9]

«تنها با انسان‌های مومن دوستی کن و طعامت را فقط انسان متّقی و پرهیزگار بخورند».

عروسی فقراء مشارکت و به آن‌ها کمک نمایند.

حضرت انس س در داستان ازدواج پیامبر ج با صفیه گفت: تا زمانیکه پیامبر در راه بود، امّ سلیم، صفیه دخترش را برای پیامبر آماده کرد و شب دخترش را به منزل پیامبر ج برد. پیامبر در صبح فرمود: هرکس چیزی نزدش هست آن را بیاورد.

حضرت انسس گفت: سفره یا پارچه چرمی را پهن کردند و مردی کشک آورد و آن را روی سفره گذاشت. مردی دیگر با روغن و شخصی دیگر با خرما آمد. و از این‌ها حلوایی «به مام حیس» درست کردند و آن را گذاشتند تا از آن بخورند و از آبی که در کنارشان بود، می‌نوشیدند و این ولیمه و ضیافت پیامبر ج بود.[10]

مستحب است کسی که بر سر سفره ولیمه می‌نشیند به داماد بگوید: «بَارَکَ اللهُ لَکَ، وَبَارَکَ عَلَیْکَ، وَجَمَعَ بَیْنَکُمَا فِی خَیْرٍ».[11]

«خداوند این ازدواج را برای تو و بر تو مبارک گرداند و شما دو نفر را با نیکی و خیر پیوند دهد».

پیامبر ج از تبریک گفتن «به خاطر عروسی» به روش جاهلیت نهی فرموده‌اند. از حسن بن عقیل بن ابی طالب روایت شده است که او با زنی ازدواج کرد. گروهی بر آن‌ها گذشتند و گفتند: با خوشی و خرمی و آرامش «عمل ازدواج را انجام دهید» پس حسن به آن‌ها گفت این کار را نکنید؛ چرا که رسول الله از آن نهی فرموده‌اند.[12]

مستحب است که در دعا برای عروس و داماد از دعاهای مأثور استفاده شود: «عَلَى الخَیْرِ وَالبَرَکَةِ وَعَلَى خَیْرِ طَائِرٍ».[13] «عروسی شما پر خیر و برکت بادا و برترین نیکی‌ها عایدتان بادا».

«اللَّهُمَّ بَارِکْ فِیهِمَا، وَبَارِکْ لَهُمَا فِی بِنَائِهِمَا».[14] «پروردگارا! «زندگی» این دو نفر را پربرکت گردان و بنای «زندگیشان» را مبارک نما».




[1]- به روایت امام احمد (3/165، 190، 205، 271). [مؤلف]

در صحیح بخاری (5167) نیز آمده است. [مصحح]

[2]- به روایت امام بخاری (9/233) و امام مسلم (1428) رقم (90 و 91) در النکاح. [مؤلف]

[3]- به روایت امام احمد (5/359). [مؤلف]

آلبانی در صحیح الجامع (2419) می‌گوید: صحیح است. [مصحح]

[4]- به روایت امام بخاری (9/238) و امام احمد (6/113). [مؤلف]

[5]- به روایت امام بخاری (9/240) و امام مسلم (1429). [مؤلف]

[6]- به روایت امام بخاری (9/240) و امام مسلم (1429). [مؤلف]

[7]- به روایت امام بخاری (9/245) در النکاح. [مؤلف]

[8]- به روایت امام بخاری (9/244) و امام مسلم (1432). [مؤلف]

[9]- به روایت ابوداود (4832) در الأدب. ترمذی (2395) در الزهد. [مؤلف]

آلبانی در صحیح الجامع (7341) می‌گوید: حسن است. [مصحح]

[10]- به روایت امام بخاری (1/480) در الصلاة و امام مسلم (1365) در النکاح. [مؤلف]

[11]- به روایت ابوداود (2130) و ترمذی (1091) و ابن ماجه (1905) در النکاح. [مؤلف]

آلبانی در تخریج مشکاة المصابیح (2379) می‌گوید: اسناد آن صحیح است. [مصحح]

[12]- به روایت ابن ماجه (1906) و نسائی (6/128) و دارمی (2/134) و امام احمد (1/201، 3/451). [مؤلف]

[13]- به روایت امام بخاری (9/222) و امام مسلم (1422) در النکاح. [مؤلف]

[14]- هیثمی در مجمع الزوائد (9/209) طبرانی و بزار روایت کرده‌اند. [مؤلف]

آلبانی در آداب الزفاف (101) می‌گوید: حسن است. [مصحح]

7- شادی‌های نامشروع

7- شادی‌های نامشروع

زیاده‌روی در استفاده از آلات موسیقی و آوازهای فاسد به خاطر برانگیختن شهوت و «ایجاد تمایل به هواهای نفسانی منحرف» از جمله شادی‌های نامشروع محسوب می‌شود.

به خصوص اختلاط بین زن و مرد در جشن‌ها به خصوص در مراسم عروسی، عملی نامشروع و ناپسندیده است و نیز حضور فیلمبرداران و آهنگ نوازان و درود آن‌ها و ارتباط با عروس و داماد و نظارت بر زنان در جایگاه اقامت و لخت و عریان شدن و ظاهر سازی بدن‌ها در این محل شیطانی، عملی بسیار نامشروع و ناپسند است. همچنین بلند کردن صدای وسایل موسیقی همچون ارگ در خیابان‌ها و کوچه‌ها که سبب مزاحمت دیگران از جمله آنان که در حال استراحت‌اند و یا مریض‌اند یا زنان حامله یا طالبان علم می‌شود، نیز از امور نامشروع است. از جمله منکرات عروسی‌ها، شادباش است که عادتی بسیار زشت است که در بعضی مناطق مرسوم است. همین طور زیاده‌روی در آن باعث فخر و تکبر در بین مردم گردد، چرا که آوازه خوان، می‌گوید: این شاباش از آنِ شاباش فلانی است و نام او را ذکر و آنچه را که تحویل گرفته یاد می‌کند. شخص دومی هم احساساتی می‌شود، مبلغ بیشتری را از روی فخر و تکبر می‌پردازد.

به همین ترتیب از جمله منکرات این است که داماد را در کنار همسرش در مقابل دیدگان زنان لخت و بی‌حجاب می‌نشانند و گاهی حتی با داماد، برادر یا یک فامیل نزدیکش می‌نشیند و نیز برپا کردن ترقه و آتش بازی که به گمان برخی از مردم، اصوات ترقه بازی، تعبیری از شادی و مشارکت و از جمله منهیات و انجام آن نهایت جهل و حماقت است. چه بسیار عروسی‌ها و شادی‌ها که به غم و اندوه تبدیل شده و چه بسیار داماد‌ها، به جای آن که داخل اتاق حجله با عروس شود، داخل زندان شده که در نتیجه انجام منکرات در عروسی‌هاست و همچنین از جملۀ منکرات آن است که در آن‌ها ظاهر سازی‌هایی می‌شود که هدف آن‌ها مباهات و فخر فروشی و عروسی خود را بالاترین عروسی انجام شده جلوه دادن است که در این تکلّف‌ها هیچ سودی وجود ندارد، جز این که داماد باید برای اجرای عروسی، به انجام اموری بپردازد که توانایی انجام آن را ندارد.

همچنین از جمله شادی‌های نامشروع، زیاده‌روی در آرایش و زینت کردن و «خود را» به غربیان و اروپاییان تشبیه کردن است که انجام این اعمال، در بر گیرنده هزینه‌های سنگینی است؛ علاوه بر اینکه منجر به عاقبت شوم گناه می‌شود.

6- علنی کردن ازدواج

6- علنی کردن ازدواج

مستحب است که ازدواج طبق گفته پیامبر ج علنی گردد. پیامبر اکرم می‌فرماید: «اعلنوا هَذَا النِّکَاح واجعلوه فِی الْمَسَاجِد واضربوا عَلَیْهِ بِالدُّفُوفِ».[1]

ترجمه: «این ازدواج را علنی کنید و در مساجد آن را برگزار نمایید و دف‌ها را بنوازید».

و همچنین پیامبر ج می‌فرمایند: «فصل مَا بَین الْحَرَام والحلال ضرب الدُّف وَالصَّوْت».[2]

ترجمه: «(در ازدواج) جدایی بین حلال و حرام زدنِ دف و خواندنِ آواز است».

جایز است که علنی کردن ازدواج در مسجد صورت گیرد، اما باید آواز خواندن و دف زند به خاطر احترام به مسجد و رعایت حریم آن، در خارج از مسجد صورت گیرد.

پیامبر ج نکاح سرّی و پنهانی را مکروه و ناپسند می‌شمرد و امر می‌فرمود که دف زده شود و گفته شود:

«أتَیْناکم أتَیْناکم فحیُّونا نُحیِّیکم».[3]

ترجمه: «آمدیم، آمدیم، بر ما سلام دهید تا بر شما سلام دهیم».

«این یک مصراع از اشعار ملی و مرسوم در میان عرب بوده است که از کلمات زیبا تشکیل شده است و در عروسی هنگامی که دنبال عروس می‌رفتند، گفته می‌شد».

به خاطر شادی روح و اظهار آن، آواز خواندن در عروسی به شرط آن که دور از کلمات زشت و بی اخلاقی و دعوت به فساد باشد، اشکالی ندارد.

عامر بن سعد می‌فرماید: به یک مجلس عروسی رفتم و در آنجا قرظة بن کعب و ابو مسعود انصاری را دیدم و در آن مجلس نزد آنان آوازه خوانده می‌شد. گفتم: آیا شما صحابه رسول الله و اهل بدر هستید و نزد شما آواز می‌خوانند. آن‌ها فرمودند: دوست داری با ما گوش کن و گرنه برو، پیامبر ج اجازه را در عروسی داده‌اند.[4]

حضرت عایشه در مجلس عروسی فارعه دختر اسعد عروسی را تا منزل داماد «نبیط پسر جابر انصاری» همراهی کرد.

«بعداً» پیامبر ج فرمود: عایشه چه چیزی از لهو «آواز» همراه شما بود؛ به راستی که قوم انصار لهو را دوست دارند.[5] و «همچنین» حضرت عایشه می‌فرماید: پیامبر، «پس از عروسی دختر یتیمی که نزد من زندگی می‌کرد»، به من فرمود: دختر را چه کار کردی؟ عرض کردم «همراهی‌اش را کرده و» به شوهرش تحویل دادیم. پیامبر ج فرمود آیا جاریۀ دف زن و آواز خوان را همراهش فرستادی؟ عرض کردم چه آوازی بخواند؟ فرمود: أتَیْناکم أتَیْناکم فحیُّونا نُحیِّیکم...».[6]

«همچنین» انس بن مالک می‌فرماید: پیامبر ج در اوایل دورا مدینه از نزدیکی یک عروس گذشت که زنانی او را همراهی می‌کردند. یکی از زنان همراه، اشعاری می‌خواند. پیامبر ج فرمود: این‌ها را نخوان. بخوان: أتیناکم اتیناکم...[7]



[1]- به روایت ترمذی (1098) و امام أحمد (4/5). [مؤلف]

آلبانی در السلسلة الضعیفة (978) می‌گوید: ضعیف است. [مصحح]

[2]- به روایت ترمذی (1088) و نسائی (6/127) و ابن ماجه (1896) در النکاح. [مؤلف]

آلبانی در صحیح الجامع (4206) می‌گوید حسن است. [مصحح]

[3]- به روایت امام احمد (4/78). [مؤلف]

آلبانی در إرواء الغلیل (1995) می‌گوید: حسن است. [مصحح]

[4]- به روایت نسائی (6/135) و حاکم (1/102، و 2/184). [مؤلف]

«دَخَلْتُ على قُرَظَةَ بنِ کَعْبٍ, وأبی مسعودٍ الأنصارِیِّ فی عُرْسٍ؛ وإذا جَوَارٍ یُغَنِّینَ, فقلتُ: أَیْ صاحِبَیْ رسولِ اللهِ صلَّى اللهُ علیه وسلَّم- وأهلَ بَدْرٍ ! یُفْعَلُ هذا عندَکم ؟ ! فقالا: اجلس- إن شِئْتَ- فاسْمَعْ مَعَنا, وإن شِئْتَ فاذْهَبْ؛ فإنه قد رُخِّصَ لنا فی اللَّهْوِ عند العُرْسِ». آلبانی در تخریج مشکاة المصابیح (3094) می‌گوید: اسناد آن صحیح است. [مصحح]

[5]- به روایت امام بخاری (9/225). [مؤلف]

[6]- هیثمی در مجمع الزواید (4/289) می‌گوید: طبرانی در الأوسط روایت کرده است. [مؤلف]

«أنَّ جاریةً من الأنصارِ زُوِّجَتْ, فقال النبیُّ صلَّى اللهُ علیه وسلَّم: " أَلَا أَرْسَلْتُمْ معهم مَن یقولُ: أَتَیْناکم أَتَیْناکم فحَیَّانَا وحَیَّاکم». آلبانی در تخریج مشکاة المصابیح (3091) می‌گوید: اسناد آن حسن لغیره است. [مصحح]

[7]- هیثمی در مجمع الزواید (4/289) می‌گوید: طبرانی در الأوسط روایت کرده است. [مؤلف]

بیهقی در السنن الکبری (7/289) می‌گوید: مرسل خوبی است. [مصحح]