ترغیب بر نمازهای پنجگانه و محافظت بر آنها و ایمان به واجب بودن آنها
499-350- (1) (صحیح) فیه حدیث ابْنِ عُمَرَ وَغیره عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «بُنِیَ الإِسْلاَمُ عَلَى خَمْسٍ: شَهَادَةِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامِ الصَّلاَةِ، وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ، وَحَجِّ البَیْتِ».
رواه البخاری ومسلم وغیرهما عن غیر واحد من الصحابة([1]).
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اسلام بر پنج رکن پایهگذاری شده است، گواهی بر اینکه معبود بر حقی جز الله نیست و محمد ج رسول خدا میباشد و اقامه نماز و پرداخت زکات و روزه رمضان و حج خانهی خدا».
500-351- (2) (صحیح) وَعَن عُمَر بن الخطاب س قَالَ: بَیْنَمَا نَحْنُ جُلُوسٌ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ ج إِذْ طَلَعَ عَلَیْنَا رَجُلٌ شَدِیدُ بَیَاضِ الثِّیَابِ، شَدِیدُ سَوَادِ الشَّعَرِ، لَا یُرَى عَلَیْهِ أَثَرُ السَّفَرِ، وَلَا یَعْرِفُهُ مِنَّا أَحَدٌ، حَتَّى جَلَسَ إِلَى النَّبِیِّ ج، فَأَسْنَدَ رُکْبَتَیْهِ إِلَى رُکْبَتَیْهِ، وَوَضَعَ کَفَّیْهِ عَلَى فَخِذَیْهِ([2])، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! أَخْبِرْنِی عَنِ الْإِسْلَامِ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ، وَتُقِیمَ الصَّلَاةَ، وَتُؤْتِیَ الزَّکَاةَ، وَتَصُومَ رَمَضَانَ، وَتَحُجَّ الْبَیْتَ» الحدیث.
رواه البخاری([3]) ومسلم وهو مروی عن غیر واحد من الصحابة فی «الصحاح» وغیرها.
از عمر بن خطاب س روایت است که روزی ما نزد رسول الله ج نشسته بودیم، ناگهان مردی با لباسهای بسیار سفید و پاکیزه وارد مجلس شد. موی سر این مرد نیز بسیار سیاه و تمیز بود و بر او هیچ اثری از سفر دیده نمیشد. هیچیک از ما او را نمیشناخت. این مرد نزد رسول الله ج نشست و دو زانویش را به زانوی رسول الله ج چسباند و دو دست خود را بر ران پیامبر گذاشت، سپس گفت: ای محمد، اسلام یعنی چه؟ فرمود: اسلام یعنی اینکه به گواهی دهی معبود بر حقی جز الله نیست و محمد فرستادهی اوست و نماز به پا داری و زکات بدهی و ماه رمضان را روزه بگیری و اگر توانستی به حج بروی».
501-352- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «أَرَأَیْتُمْ لَوْ أَنَّ نَهْرًا بِبَابِ أَحَدِکُمْ یَغْتَسِلُ فِیهِ کُلَّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ، هَلْ یَبْقَى مِنْ دَرَنِهِ شَیْءٌ؟» قَالُوا: لَا یَبْقَى مِنْ دَرَنِهِ شَیْءٌ. قَالَ: «فَکذَلِکَ([4]) مَثَلُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ، یَمْحُو اللهُ بِهِنَّ الْخَطَایَا»([5]).
رواه البخاری ومسلم والترمذی والنسائی.
از ابوهریره س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «به نظر شما اگر بر دَرِ خانهی یکی از شما جویی باشد و وی روزانه پنج بار در آن غسل کند، آیا از چرکهایش چیزی میماند؟» گفتند: «از چرکهایش چیزی نمیماند. فرمود: «مثال نمازهای پنجگانه همین است که خداوند بوسیلهی آنها گناهان را محو مینماید».
0-353- (4) (صحیح لغیره) ورواه ابن ماجه من حدیث عثمان.
(الدَّرَن) به فتح دال و راء عبارت است از پلیدی.
502-354- (5) (صحیح) وعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَیضاً س أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ، وَالْجُمْعَةُ إِلَى الْجُمْعَةِ، کَفَّارَةٌ لِمَا بَیْنَهُنَّ، مَا لَمْ تُغْشَ الْکَبَائِرُ([6])».
رواه مسلم والترمذی وغیرهما.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نمازهای پنجگانه و جمعه تا جمعه کفارهی گناهانی است که در فاصلهی میان آنها صورت میگیرد (مراد گناهان صغیره است) تا هنگامی که گناهان کبیره انجام نگیرد».
503-355- (6) (صحیح لغیره) وَعَن أَبِی سَعید الخُدری س أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «الصَّلَوَاتُ الخَمس کَفَّارَةٌ لِمَا بَینِهَمَا» ثُمَّ قَالَ رَسُولُ الله ج: «أَرَأَیْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا کَانَ مُعْتَمَلٌ، وَکَانَ بَیْنَ مَنْزِلِهِ وَبَیْنَ مُعْتَمَلِهِ([7]) خَمْسَةُ أَنْهَارٍ، فَإِذَا أَتَی إِلَى مُعْتَمَلَه عَمِلَ مَا شَاءَ اللهُ، فَأَصَابَهُ الْوَسَخُ أَوِ الْعَرَقُ، فَکُلَّمَا مَرَّ بِنَهَرٍ اغْتَسَلَ، مَا کَانَ ذَلِکَ یُبقِی مِن دَرَنِهِ؟ فَکَذَلِکَ الصَّلَاةُ، کُلَّمَا عَمِلَ خَطِیئَةً فَدَعَا وَاسْتَغْفَرَ، غُفِرَ لَهُ مَا کَانَ قَبْلَهَا».
رواه البزار والطبرانی فی "الأوسط" و"الکبیر" بإسناد لا بأس به، وشواهده کثیرة.
از ابوسعید خدری س روایت است که از رسول الله ج شنیده که فرمودند: «نمازهای پنج گانه کفارهی گناهان بین آنها میباشد». سپس رسول الله ج فرمود: «مردی کار میکند و بین خانه و محل کارش پنج رود میباشد، هرگاه به کارگاهش برود و آن مقدار که خدا خواسته کار کند، بر بدن او چرک و عرق مینشیند، او هرگاه از رودی عبور کند در آن غسل میکند، آیا بر بدن این فرد چیزی از چرک میماند. نماز همینطور است، هر گناهی که قبلا انجام داده، به سبب دعا و طلب استغفاری که میکند، بخشیده میشود».
504-356- (7) (صحیح) وَجَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَثَلُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ کَمَثَلِ نَهْرٍ جَارٍ غَمْرٍ عَلَى بَابِ أَحَدِکُمْ، یَغْتَسِلُ مِنْهُ کُلَّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ».
رواه مسلم.
و(الغَمر) به فتح غین و سکون میم به معنای زیاد میباشد.
از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مثال نمازهای پنجگانه همانند جوی پر آبی است که بر دَرِ خانهی یکی از شما جاری باشد و او هر روز، پنج بار در آن غسل کند».
505-357- (8) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ قَالَ رَسُولُ الله ج: «تَحْتَرِقُونَ، تَحْتَرِقُونَ([8])، فَإِذَا صَلَّیْتُمُ الصُّبحَ غَسَلَتْهَا، ثُمَّ تَحْتَرِقُونَ تَحْتَرِقُونَ، فَإِذَا صَلَّیْتُمُ الظُّهْرَ غَسَلَتْهَا، ثُمَّ تَحْتَرِقُونَ تَحْتَرِقُونَ، فَإِذَا صَلَّیْتُمُ الْعَصْرَ غَسَلَتْهَا، ثُمَّ تَحْتَرِقُونَ تَحْتَرِقُونَ، فَإِذَا صَلَّیْتُمُ الْمَغْرِبَ غَسَلَتْهَا، ثُمَّ تَحْتَرِقُونَ تَحْتَرِقُونَ، فَإِذَا صَلَّیْتُمُ الْعِشَاءَ غَسَلَتْهَا، ثُمَّ تَنَامُونَ فَلَا یُکْتَبُ عَلَیْکُمْ حَتَّى تَسْتَیْقِظُوا».
رواه الطبرانی فی "الصغیر" و"الأوسط" وإسناده حسن. ورواه فی "الکبیر" موقوفاً علیه، وهو أشبه، ورواته محتج بهم فی الصحیح.
از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هلاک میشوید، هلاک میشوید (یعنی به سبب گناهان و نافرمانیهایتان) پس چون نماز صبح را اقامه نمودید، آن گناهان شسته میشود؛ سپس هلاک میشوید، هلاک میشوید، چون نماز ظهر را اقامه کردید، آن گناهان شسته میشود؛ سپس هلاک میشوید، هلاک میشوید ، چون نماز عصر را اقامه کردید، آن گناهان شسته میشود؛ سپس هلاک میشوید، هلاک میشوید، چون نماز مغرب را اقامه کردید، آن گناهان از شما شسته میشود، سپس هلاک میشوید، هلاک میشوید چون نماز عشاء را اقامه کردید، آن گناهان از شما شسته میشود؛ سپس درحالی میخوابید که گناهی بر شما نوشته نشده تا اینکه بیدار شوید».
506-358- (9) (حسن لغیره) وَعَنْ أَنَسٍ بن مالک س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ لِلَّهِ مَلَکًا یُنَادِی عِنْدَ کُلِّ صَلَاةٍ: یَا بَنِی آدَمَ! قُومُوا إِلَى نِیرَانِکُمْ الَّتِی أَوْقَدْتُمُوهَا فَأَطْفِئُوهَا».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الصغیر" وقال: "تفرد به یحیى بن زهیر القرشی".(قال الحافظ) س" "ورجال إسناده کلهم محتجّ بهم فی "الصحیح" [سواه]"([9]).
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند فرشتهای دارد که به هنگام هر نماز فریاد میزند، ای فرزندان آدم! به سوی آتشهایی که افروختهاید برخیزید و آن را خاموش کنید».
507-359- (10) (حسن) وَرُوِیَ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج أَنَّهُ قَالَ: «یُبْعَثُ مُنَادٍ عِنْدَ حَضْرَةِ کُلِّ صَلَاةٍ، فَیَقُولُ: یَا بَنِی آدَمَ، قُومُوا فَأَطْفِئُوا [عَنْکُمْ] مَا أَوْقَدْتُمْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ، فَیَقُومُونَ [فَتَسْقُطُ خَطَایَاهُمْ مِنْ أَعْیُنِهِمْ، وَیُصَلُّونَ فَیُغْفَرُ لَهُمْ مَا بَیْنَهُمَا، ثُمَّ تُوقِدُونَ فِیمَا بَیْنَ ذَلِکَ، فَإِن کَانَ عِنْدَ صَلَاةِ الْأُولَى نَادَى: یَا بَنِی آدَمَ! قُومُوا فَأَطْفِئُوا مَا أَوْقَدْتُمْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ، فَیَقُومُونَ فَیَتَطَهَّرُونَ]([10]) وَیُصَلُّونَ (الظهر)، فَیُغْفَرُ لَهُمْ مَا بَیْنَهُمَا، فَإِذَا حَضَرَتِ الْعَصْرُ فَمِثْلُ ذَلِکَ، فَإِذَا حَضَرَتِ الْمَغْرِبُ فَمِثْلُ ذَلِکَ، فَإِذَا حَضَرَتِ الْعَتَمَةُ، فَمِثْلُ ذَلِکَ، فَیَنَامُونَ [وَقَدْ غُفِرَ لَهُمْ]([11])، فَمُدْلِجٌ فِی خَیْرٍ، وَمُدْلِجٌ فِی شَرٍّ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر".
از عبد الله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هنگام شروع هر نماز، منادیی ندا زده و میگوید: ای فرزندان آدم! برخیزید و آتشهایی را که برای خود افروختهاید خاموش کنید، پس برمیخیزند [و به این ترتیب گناهان چشمانشان از بین میرود؛ و نماز میخوانند که در اثر آن گناهان ما بین آنها بخشیده میشود. سپس آتش گناهان برافروخته میگردد؛ چون وقت نماز ظهر فرا میرسد فرشته ندا میدهد: ای فرزندان آدم! برخیزید و آتشی را که بر خود افروختهاید خاموش کنید، پس برمیخیزند و وضو میگیرند] و نماز ظهر را میخوانند که در اثر آن گناهان بین نماز ظهر و نماز قبلی بخشیده میشود و هرگاه وقت نماز عصر رسید، پس به مانند آن انجام میدهند و چون وقت نماز مغرب رسید، به مانند آن انجام میدهند و هرگاه وقت نماز عشا رسید، نیز به مانند آن انجام میدهند. سپس میخوابند و گروهی در جهت خیر و گروهی در جهت شر حرکت میکنند».
508-360- (11) (صحیح لغیره موقوف) وَعَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ، أَنَّهُ بَاتَ عِنْدَ سَلْمَانَ الفَارسِی س لَیَنْظُرَ مَا اجْتِهادُهُ؟ قَالَ: فَقَامَ یُصَلِّی مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ، فَکَأَنَّهُ لَمْ یَرَ الَّذِی کَانَ یَظُنُّ، فَذَکَرَ ذَلِکَ لَهُ، قَالَ سَلْمَانُ: «حَافِظُوا عَلَى هَذِهِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ، فَإِنَّهُنَّ کَفَّارَاتٌ لِهَذِهِ الْجِرَاحَاتِ مَا لَمْ تُصَبِ الْمَقْتَلَةُ»([12]).
رواه الطبرانی فی "الکبیر" موقوفاً هکذا بإسناد لا بأس به([13]). ویأتی بتمامه إن شاء الله تعالى [فی 6/11 فی الترغیب فی قیام اللیل].
از طارق بن شهاب روایت است که او شب را نزد سلمان فارسی س گذراند، تا چگونگی عبادت او را ببیند. گفت: در آخر شب بلند شد و او چنانکه تصور میشد، نبود. این موضوع را با او در میان گذاشتم؛ سلمان در پاسخ گفت: بر نمازهای پنجگانه محافظت کنید، زیرا آنها کفارهی گناهان میباشد تا زمانی که امری مرتکب نشده باشد که سبب هلاکت وی میباشد».
509-361- (12) (صحیح) وَعَنْ عَمْرَو بْنَ مُرَّةَ الْجُهَنِیَّ س قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ج، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَرَأَیْتَ إِنْ شَهِدْتُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ، وَصَلَّیْتُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ، وَأَدَّیْتُ الزَّکَاةَ، وَصُمْتُ رَمَضَانَ، وَقُمْتُهُ، فَمِمَّنْ أَنَا؟ قَالَ: «مِنَ الصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ».
رواه البزار وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" واللفظ لابن حبان.
از عمرو بن مره جهنی س روایت است که مردی نزد رسول الله ج آمد و گفت: اگر شهادت دهم که معبود به حقی جز الله وجود ندارد و تو فرستادهی خدا هستی و نمازهایم را بخوانم و زکات را بدهم و روزهی رمضان و قیام آن را انجام دهم، جزو چه گروهی قرار میگیرم؟ فرمود: «گروه صدیقین و شهدا».
510-209- (1) (ضعیف) وَعَن أَبِی مُسلم الثَّعلبی([14]) قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی أُمَامَةَ وَهُوَ فِی الْمَسْجِدِ، فَقُلْتُ: یَا أَبَا أُمَامَةَ! إِنَّ رَجُلًا حَدَّثَنِی عَنْکَ أَنَّکَ سَمِعْتَ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ تَوَضَّأَ فَأَسْبَغَ الْوُضُوءَ: فَغَسَلَ یَدَیْهِ، وَوَجْهَهُ وَمَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ وَأُذُنَیْهِ، ثُمَّ قَامَ إِلَى صَلَاةٍ مَفْرُوضَة، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ مَا مَشَتْ إِلَیْهِ رِجْلَاهُ، وَقَبَضَتْ عَلَیْهِ یَدَاهُ، وَسَمِعَتْ إِلَیْهِ أُذُنَاهُ، وَنَظَرَتْ إِلَیْهِ عَیْنَاهُ، وَحَدَّثَ بِهِ نَفْسَهُ مِنْ سُوءٍ»؟ قَالَ: وَاللَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُهُ مِنْ نَبِیِّ ج مِرَاراً.
رواه أحمد، والغالب على سنده الحسن. وتقدم له شواهد فی "الوضوء" [4/7]. والله أعلم.
و از ابومسلم ثعلبی روایت است که میگوید: ابوامامه در مسجد بود که نزد او رفتم و گفتم: ای ابوامامه، مردی حدیثی را از تو برایم روایت نمود که از رسول خدا شنیدی فرمودند: «هرکس وضوی کامل بگیرد و دستها و صورتش را بشوید و بر سر و گوشهایش مسح کشد سپس برای نماز فرض بایستد، خداوند متعال در آن روز گناهانی را که پاها و دستها و گوشها و چشمان وی انجام دادهاند و نیز وسوسههای بد نفسانی او را میبخشد؟» پس ابوامامه گفت: به خدا سوگند آنرا چنین بار از رسول خدا شنیدم.
511-362- (13) (حسن صحیح) وَعَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «[إِنَّ]([15]) الْمُسْلِمَ یُصَلِّی وَخَطَایَاهُ مَرْفُوعَةٌ عَلَى رَأْسِهِ، کُلَّمَا سَجَدَ تَحَاتُّ عَنهُ، فَیَفْرُغُ مِنْ صَلَاتِهِ، وَقَدْ تَحَاتَّتْ عَنهُ خَطَایَاهُ([16])».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الصغیر" وفیه أشعث بن أشعث السعدانی، لم أقف على ترجمته([17]).
از سلمان فارسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مسلمان نماز میخواند و گناهانش بر روی سرش قرار میگیرد، هر بار که سجده میکند گناهان از او دور میشود. به این ترتیب درحالی از نمازش فارغ میشود که گناهان او پاک شده است».
512-363- (14) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی عُثْمَانَ قَالَ: کُنْتُ مَعَ سَلْمَانَ س تَحْتَ شَجَرَةٍ، فَأَخَذَ غُصْنًا مِنْهَا یَابِسًا فَهَزَّهُ، حَتَّى تَحَاتَّ وَرَقُهُ، ثُمَّ قَالَ: یَا أَبَا عُثْمَانَ، أَلَا تَسْأَلُنِی لِمَ أَفْعَلُ هَذَا؟ قُلْتُ: وَلِمَ تَفْعَلُهُ؟ قَالَ: هَکَذَا فَعَلَ بِی رَسُولُ اللَّهِ ج وَأَنَا مَعَهُ تَحْتَ الشَجَرَة، فَأَخَذَ مِنْهَا غُصْنًا یَابِسًا فَهَزَّهُ، حَتَّى تَحَاتَّ وَرَقُهُ، فَقَالَ: «یَا سَلْمَانُ! أَلَا تَسْأَلُنِی لِمَ أَفْعَلُ هَذَا؟» قُلْتُ: وَلِمَ تَفْعَلُهُ؟ قَالَ: «إِنَّ الْمُسْلِمَ إِذَا تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ، ثُمَّ صَلَّى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ، تَحَاتَّتْ خَطَایَاهُ، کَمَا تَحَاتُّ هَذَا الْوَرَقُ»، وَقَالَ: ﴿أَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا([18]) مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ﴾ [هود: 114]
رواه أحمد والنسائی والطبرانی، ورواة أحمد محتج بهم فی "الصحیح" إلا علی بن زید([19]).
از ابوعثمان روایت است که همراه سلمان س زیر درختی بودیم، شاخهی خشکی از آن درخت گرفت و تکان داد، تا اینکه برگهای آن ریخت. سپس فرمود: ای ابا عثمان! نمیپرسی که برای چه این کار را انجام دادم؟ گفتم: برای چه این کار را انجام دادی؟ گفت: همینکار را رسول الله ج انجام داد و من همراه او زیر درخت بودم، شاخهی خشکی از آن درخت را گرفت و تکان داد، تا اینکه برگهای آن ریخت. سپس فرمود: «ای سلمان! نمیپرسی برای چه این کار را انجام دادم؟» گفتم: برای چه این کار را انجام دادید؟ فرمود: «هرگاه انسان مسلمان وضو را به صورت کامل گرفته، سپس نمازهای پنجگانه را بخواند، گناهان او فرو میریزد همانطوری که این برگها فرو میریزند». و فرمود: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَیِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ یُذۡهِبۡنَ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ ذَٰلِکَ ذِکۡرَىٰ لِلذَّٰکِرِینَ١١٤﴾ [هود: 114] «و (ای پیامبر!) در دو طرف روز و ساعاتی از شب، نماز را بر پادار، بیشک نیکیها بدیها را از بین میبرند، این پندی برای پند پذیران است».
513-210- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیرَة وَأَبِی سَعِید ب قَالَا: خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ج یَوْمًا، فَقَالَ: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ» (ثَلَاثَ مَرَّاتٍ)، ثُمَّ أَکَبَّ، فَأَکَبَّ کُلُّ رَجُلٍ مِنَّا یَبْکِی، لَا نَدْرِی عَلَى مَاذَا حَلَفَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَفِی وَجْهِهِ الْبُشْرَى، وَکَانَتْ أَحَبَّ إِلَیْنَا مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ، قَالَ: «مَا مِنْ عَبْدٍ یُصَلِّی الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ، وَیَصُومُ رَمَضَانَ، وَیُخْرِجُ الزَّکَاةَ، وَیَجْتَنِبُ الْکَبَائِرَ السَّبْعَ، إِلَّا فُتِّحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ، وَقِیلَ لَهُ: ادْخُلْ بِسَلَامٍ».
رواه النسائی واللفظ له، وابن ماجه([20])، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، والحاکم؛ إلا أنهم قالوا: «فُتِحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ الثَّمَانِیَةُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، حَتَّى إِنَّهَا لَتَصْطَفِقُ»، ثُمَّ تَلَا ﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ وَنُدۡخِلۡکُم مُّدۡخَلٗا کَرِیمٗا٣١﴾ [النساء: 31]
وقال الحاکم: "صحیح الإسناد"([21]).
و از ابوهریره و ابوسعید ب روایت است که: روزی رسول خدا ج خطبهای ایراد نمود و فرمود: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست (و این را سه بار تکرار نمود) سپس به گریه افتاد و هریک از ما به گریه افتاد. نمیدانیم در چه مورد سوگند خورد. سپس سرش را بلند کرد و در چهرهاش بشارت بود و آن از شتران سرخمو برای ما محبوبتر بود. فرمود: «هیچکس نیست که نمازهای پنجگانه را بخواند و روزه رمضان را بگیرد و زکات اموالش را بپردازد و از هفت گناه کبیره دوری کند مگر اینکه درهای بهشت برای وی باز میشود و به او گفته میشود: با اطمینان خاطر و به سلامت وارد آن شو».
این حدیث را نسائی و ابن ماجه و ابن خزیمه و ابن حبان و حاکم روایت کردهاند و لفظ از نسائی میباشد. با این تفاوت که ابن خزیمه و ابن حبان در بخشی از حدیث چنین روایت کردهاند: «روز قیامت درهای هشتگانه بهشت به روی او باز میگردد چنانکه درهای آن به هم میخورد. سپس این آیه را تلاوت نمود: «اگر از گناهان کبیرهای بپرهیزید که از آن نهی شدهاید، گناهان صغیره شما را از شما میزدائیم و شما را به جایگاه ارزشمندی وارد میگردانیم».
514-364- (15) (صحیح) وعَنْ عُثْمَانُ س: حَدَّثَنَا رَسُولُ اللهِ ج عِنْدَ انْصِرَافِنَا مِنْ صَلَاتِنَا - أُرَاهَا قَالَ – الْعَصْرَ، فَقَالَ: «مَا أَدْرِی أُحَدِّثُکُمْ أَوْ أَسْکُتُ؟» قَالَ: فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللهِ! إِنْ کَانَ خَیْرًا فَحَدِّثْنَا، وَإِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ، فَاللهُ ورسولهُ أَعْلَمُ، قَالَ: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَتَطَهَّرُ، فَیُتِمُّ الطَّهَارَةَ الَّتی کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِ، فَیُصَلِّی هَذِهِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ، إِلَّا کَانَتْ کَفَّارَاتٍ لِمَا بَیْنَهَا».
از عثمان س روایت است که رسول الله ج بعد از تمام شدن نمازِ - گمان میکنم گفت- عصر، به ما فرمود: «نمی دانم سخن گفته یا ساکت بمانم؟» عثمان میگوید: گفتیم: ای رسول الله ج! اگر خیر است به ما بگو و اگر غیر از آن است پس خداوند و پیامبرش داناترند؛ فرمود: «مسلمانی نیست که وضو بگیرد و وضویی را که خدا بر او نوشته کامل کند و نمازهای پنجگانه را بخواند مگر اینکه کفارهای برای گناهان بینشان میشود».
(وفی روایة) أَنَّ عُثمَانَ س قَالَ: وَاللهِ لَأُحَدِّثَنَّکُمْ حَدِیثًا لَوْلَا آیَةٌ فِی کِتَابِ اللهِ مَا حَدَّثْتُکُمُوهُ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «لَا یَتَوَضَّأُ رَجُلٌ فَیُحْسِنُ وُضُوءَهُ ثُمَّ یُصَلِّی الصَّلَاةَ إِلَّا غُفِرَ لَهُ مَا بَیْنَهُمَا وَبَیْنَ الصَّلَاةِ الَّتِی تَلِیهَا».
رواه البخاری ومسلم([22]).
و در روایتی، عثمان س میگوید: قسم به خدا حدیثی را برای شما میگویم که اگر آیهای در کتاب خدا بود آن را به شما نمیگفتم، از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «مردی نیست که وضو گرفته و وضویش را کامل کند، سپس نماز بخواند مگر اینکه گناهان بین این نماز تا نماز بعدی او بخشیده میشود».
وفی روایة لمسلم قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ تَوَضَّأَ لِلصَّلَاةِ فَأَسْبَغَ الْوُضُوءَ، ثُمَّ مَشَى إِلَى الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ، فَصَلَّاهَا مَعَ النَّاسِ أَوْ مَعَ الْجَمَاعَةِ أَوْ فِی الْمَسْجِدِ، غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ».
و در روایت مسلم آمده است: «از رسول الله ج شنیدم که فرمود: کسی که برای نماز وضو گرفته و آن را کامل نماید، سپس برای نماز فرض برود و همراه مردم یا جماعت یا در مسجد نماز بخواند، گناهانش بخشیده میشود».
وفی روایة أیضاً قَالَ: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَا مِنَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ تَحْضُرُهُ صَلَاةٌ مَکْتُوبَةٌ فَیُحْسِنُ وُضُوءَهَا وَخُشُوعَهَا وَرُکُوعَهَا، إِلَّا کَانَتْ کَفَّارَةً لِمَا قَبْلَهَا مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ تُؤْتَ کَبِیرَةٌ([23]) وَذَلِکَ الدَّهْرَ کُلَّهُ».
و در روایتی از عثمان س آمده است از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «مسلمانی نیست که هنگام نماز فریضهاش برسد و به صورت کامل وضو نموده و خشوع و رکوعش را به وجهی نیکو بجای آورد مگر اینکه کفارهای برای گناهان گذشتهاش میشود، تا زمانی که گناهان کبیره انجام ندهد و این امر در تمام وقت جاری است».
515-365- (16) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی أَیُّوب س أَنَّ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «إِنَّ کُلَّ صَلَاةٍ تَحُطُّ مَا بَیْنَ یَدَیْهَا مِنْ خَطِیئَةٍ».
رواه أحمد بإسناد حسن.
از ابو ایوب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر نماز، گناهان ماقبلش را پاک میکند».
516-366- (17) (حسن لغیره) وَعَنِ الحَارِث مَوْلَى عُثْمَانَ، قَالَ: جَلَسَ عُثْمَانُ س یَوْمًا، وَجَلَسْنَا مَعَهُ، فَجَاءَهُ الْمُؤَذِّنُ، فَدَعَا بِمَاءٍ فِی إِنَاءٍ، أَظُنُّهُ یَکُونُ فِیهِ مُدٌّ، فَتَوَضَّأَ، ثُمَّ قَالَ: رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَتَوَضَّأُ وُضُوئِی هَذَا، ثُمَّ قَالَ: «وَمَنْ تَوَضَّأَ وُضُوئِی هَذَا ثُمَّ قَامَ یُصَلَّی صَلاةَ الظُّهْرِ، غُفِرَ لَهُ مَا کَانَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ الصُّبْحِ، ثُمَّ صَلَّى الْعَصْرَ، غُفِرَ لَهُ مَا کَانَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ الظُّهْرِ، ثُمَّ صَلَّى الْمَغْرِبَ، غُفِرَ لَهُ مَا بَیْنَهَا وَبَیْنَ الْعَصْرِ، ثُمَّ صَلَّى الْعِشَاءَ، غُفِرَ لَهُ مَا کَانَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ الْمَغْرِبِ، ثُمَّ لَعَلَّهُ أَنْ یَبِیتَ یَتَمَرَّغُ لَیْلَتَهُ، ثُمَّ إِنْ قَامَ فَتَوَضَّأَ فَصَلَّى الصُّبْحَ، غُفِرَ لَهُ مَا بَیْنَهَا وَبَیْنَ صَلاةِ الْعِشَاءِ، وَهُنَّ «الْحَسَنَاتُ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»؛ قَالُوا: هَذِهِ الْحَسَنَاتُ، فَمَا الْبَاقِیَاتُ یَا عُثْمَانُ؟ قَالَ: هِی: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَسُبْحَانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَاللَّهُ أَکْبَرُ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».
رواه أحمد بإسناد حسن([24]) وأبو یعلى والبزار.
از حارث مولی عثمان س روایت است که روزی عثمان س نشست و ما همراه او نشستیم، پس مؤذن آمد، پس ظرفی که در آن آب بود خواست، گمان میکنم که به مقدار یک مد در آن بود، پس وضو گرفت، سپس گفت: رسول الله ج را دیدم که به مانند من وضو گرفت، سپس فرمود: «هرکس به مانند وضوی من، وضو بگیرد، سپس برخیزد و نماز ظهر را بخواند، گناهان بین نماز ظهر و صبح بخشیده میشود. سپس نماز عصر را بخواند، گناهان بین آن و نماز ظهر بخشیده میشود، سپس نماز مغرب را بخواند، گناهان بین آن و نماز عصر بخشیده میشود، سپس نماز عشا را بخواند؛ گناهان بین آن و نماز مغرب بخشیده میشود، سپس شاید او بخوابد و در شب بغلتد، سپس اگر بلند شده و وضو گرفته و نماز صبح را بخواند، گناهان بین آن و نماز عشا بخشیده میشود؛ و آنها «نیکیهایی هستند که بدیها را از بین میبرند». گفتند: این نیکی هاست، ای عثمان س! پس باقیات الصالحات کدام است؟ گفت: آن: لا إله إلا الله و سبحان الله و الحمد لله و الله أکبر و لا حول ولا قوه إلا بالله میباشد.
517-367- (18) (صحیح) وَعَنْ جُنْدَبِ بْنَ عَبْدِ اللهِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ صَلَّى الصُّبْحَ فَهُوَ فِی ذِمَّةِ اللهِ، فَلَا یَطْلُبَنَّکُمُ اللهُ مِنْ ذِمَّتِهِ بِشَیْءٍ، فَإِنَّهُ مَنْ یَطْلُبْهُ مِنْ ذِمَّتِهِ یُدْرِکْهُ، ثُمَّ یَکُبَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ».
رواه مسلم - واللفظ له- وأبو داود([25]) والترمذی وغیرهم. ویأتی فی" [23-] باب صلاة الصبح والعصر» إن شاء الله تعالى.
از جندب بن عبدالله س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آنکه نماز صبح را ادا کند در امان خدا است؛ خداوند چیزی از عهد و پیمانش را از شما نمیطلبد، اگر خداوند متعال کسی را برای مواخذه جهت کوتاهی در حق الله و پرداختن به عهد و پیمانش حاضر نماید، او را دریافته و به صورت کشیده و در آتش جهنم میاندازد».
518-368- (19) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «یَتَعَاقَبُونَ فِیکُمْ: مَلاَئِکَةٌ بِاللَّیْلِ، وَمَلاَئِکَةٌ بِالنَّهَارِ، وَیَجْتَمِعُونَ فِی صَلاَةِ الصُّبحِ وَصَلاَةِ العَصْرِ، ثُمَّ یَعْرُجُ الَّذِینَ بَاتُوا فِیکُمْ، فَیَسْأَلُهُمْ رَبُّهُمْ -وَهُوَ أَعْلَمُ بِهِمْ-: کَیْفَ تَرَکْتُمْ عِبَادِی؟ فَیَقُولُونَ: تَرَکْنَاهُمْ وَهُمْ یُصَلُّونَ، وَأَتَیْنَاهُمْ وَهُمْ یُصَلُّونَ».
رواه مالک والبخاری ومسلم والنسائی.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «فرشتگانی در شب و روز به نوبت و پشت سر هم به میان شما میآیند و در نماز صبح و عصر جمع میشوند. سپس فرشتگانی که شب را در میان شما گذراندهاند، بالا میروند و درحالیکه خداوند به آنها آگاهتر است، از آنها میپرسد: بندگانم را چگونه ترک کردید؟ میگویند: آنها را در حالی ترک کردیم که نماز میگزاردند و نزدشان رفتیم درحالیکه نماز میگزاردند».
519-211- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَنَس بنِ مالکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ أَوَّلَ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَى النَّاسِ مِنْ دِینِهِمُ الصَّلَاةُ، وَآخَرَ مَا یَبْقَى الصَّلَاةُ، وَأَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الصَّلَاةُ، وَیَقُولُ اللَّهُ: انْظُرُوا فِی صَلَاةِ عَبْدِی، فَإِنْ کَانَتْ تَامَّةً، کُتِبَتْ تَامَّةً، وَإِنْ کَانَتْ نَاقِصَةً، یَقُولُ: انْظُرُوا، هَلْ لِعَبدی مِنْ تَطَوُّعٍ؟ فَإِنْ وُجِدَ لَهُ تَطَوُّعٌ، تَمَّتِ الْفَرِیضَةُ مِنَ التَّطَوُّعِ. ثُمَّ قَالَ: انْظُرُوا هَلْ زَکَاتُهُ تَامَّةٌ؟ فَإِنْ کَانَتْ تَامَّةً کُتِبَتْ تَامَّةً، وَإِنْ کَانَتْ نَاقِصَةً، قَالَ: انْظُرُوا، هَلْ لَهُ صَدَقَةٌ؟ فَإِنْ کَانَتْ لَهُ صَدَقَةٌ تَمَّتْ لَهُ زَکَاتُهُ».
رواه أبو یعلى.
و از انس بن مالک س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «اولین امری که خداوند در دین بر مردم فرض نمود، نماز است و آخرین چیزی که از دینشان باقی میماند نماز است. و اولین امری که در مورد آن محاسبه صورت میگیرد نماز است. و خداوند متعال میفرماید: به نماز بندهام بنگرید، اگر کامل بود برایش کامل بنویسید و اگر ناقص بود، میفرماید: بنگرید آیا بندهام نماز نافلهای دارد؛ پس اگر نافلهای داشته باشد نماز فرض وی با نماز نفل کامل میشود. سپس میفرماید: بنگرید آیا زکات وی کامل است، پس اگر کامل بود برای وی کامل نوشته میشود. و اگر ناقص باشد میفرماید: بنگرید آیا صدقهای دارد؛ اگر صدقهای در پرونده اعمال وی باشد زکات وی با آن کامل شده و جبران میگردد».
520-369- (20) (حسن) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «خَمْسٌ مَنْ جَاءَ بِهِنَّ مَعَ إِیمَانٍ بِاللَّهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ: مَنْ حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ عَلَى وُضُوئِهِنَّ، وَرُکُوعِهِنَّ، وَسُجُودِهِنَّ، وَمَوَاقِیتِهِنَّ، وَصَامَ رَمَضَانَ، وَحَجَّ الْبَیْتَ إِنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا، وَآتَى الزَّکَاةَ طَیِّبَةً بِهَا نَفْسُهُ وَأَدَّى الْأَمَانَةَ». قِیلَ: یَا رَسُول الله! وَمَا أَدَاءُ الأَمَانَةِ؟ قَالَ: "الغُسلُ مِنَ الجِنَابَة، إِنَّ اللهَ لَم یَأمَنِ ابنَ آدَم عَلَى شیءٍ مِن دِینِه غَیرها».
رواه الطبرانی بإسناد جید.
از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که علاوه بر ایمان پنج کار را انجام دهد، وارد بهشت میشود: بر نمازهای پنجگانه و وضو و رکوع و سجود و زمان گزاردن نماز محافظت کند و روزهی رمضان را بگیرد و حج خانهی خدا، اگر استطاعت رفتن به آن را دارد، انجام دهد و زکات بدهد تا نفسش را با آن پاک کند و امانت را ادا کند». گفته شد: ای رسول الله ج منظور از ادای امانت چیست؟ فرمود: «غسل کردن از جنابت، خداوند کسی را بر دینش امین قرار نداده مگر بر این».
521-370- (21) (صحیح لغیره) وَعَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُول اللَّهِ ج یَقُولُ: «خَمْسُ صَلَوَاتٍ کَتَبَهُنَّ اللَّهُ عَلَى العِبَادِ، فَمَنْ جَاءَ بِهِنَّ، لَمْ یُضَیِّعْ مِنْهُنَّ شَیْئًا اسْتِخْفَافًا بِحَقِّهِنَّ، کَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدٌ أَنْ یُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ، وَمَنْ لَمْ یَأْتِ بِهِنَّ، فَلَیْسَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدٌ، إِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ، وَإِنْ شَاءَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ»([26]).
رواه مالک وأبو داود والنسائی وابن حبان فی "صحیحه".
از عباده بن صامت س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «پنج نماز است که خداوند بر بندگان خود واجب کرده است، هرکس آنها را به جای آورد و با سبک شمردن، چیزی از آنها را ضایع نکند، خداوند عهد کرده است که او را وارد بهشت کند؛ و هرکس از ادای آنها سر باز زند، خداوند هیچ تعهدی نسبت به او ندارد، اگر خواست او را عذاب میدهد و اگر خواست او را میبخشد».
وَفِی روایة لأبی داود سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «خَمْسُ صَلَوَاتٍ افْتَرَضَهُنَّ اللَّهُ، مَنْ أَحْسَنَ وُضُوءَهُنَّ بِوَقْتِهِنَّ وَأَتَمَّ رُکُوعَهُنَّ وَسُجُودَهُنَّ وَخُشُوعَهُنَّ، کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ عَهْدٌ أَنْ یَغْفِرَ لَهُ، وَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ، فَلَیْسَ لَهُ عَلَى اللَّهِ عَهْدٌ، إِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُ، وَإِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ».
و در روایت ابوداود آمده است که شنیدم رسول الله ج فرمودند: «پنج نماز است که خداوند بر بندگان خود واجب کرده است، کسی که به نحو احسن وضو بگیرد و (این نمازها را) در وقتش بخواند و رکوع و سجود و خشوعش را به صورت کامل انجام دهد، خداوند عهد کرده است که او را ببخشد. و کسی که این امور را انجام ندهد، خداوند هیچ تعهدی نسبت به او ندارد، اگر خواست او را عذاب میدهد و اگر خواست او را میبخشد».
522-371- (22) (صحیح) وَعَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ س قَالَ: کَانَ رَجُلَانِ أَخَوَانِ، فَهَلَکَ أَحَدُهُمَا قَبْلَ صَاحِبِهِ بِأَرْبَعِینَ لَیْلَةً، فَذُکِرَتْ فَضِیلَةُ الْأَوَّلِ مِنهُمَا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج، فَقَالَ: «أَلَمْ یَکُنِ الْآخَرُ مُسْلِمًا؟» قَالُوا: بَلَى، وَکَانَ لَا بَأْسَ بِهِ. فَقَالَ رَسُولُ الله ج: «وَمَا یُدْرِیکُمْ مَا بَلَغَتْ بِهِ صَلَاتُهُ؟» إِنَّمَا مَثَلُ الصَّلَاةِ کَمَثَلِ نَهْرٍ عَذْبٍ غَمْرٍ بِبَابِ أَحَدِکُمْ، یَقْتَحِمُ فِیهِ کُلَّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَمَا تَرَوْنَ فِی ذَلِکَ یُبْقِی مِنْ دَرَنِهِ؟ فَإِنَّکُمْ لَا تَدْرُونَ مَا بَلَغَتْ بِهِ صَلَاتُهُ؟».
از سعد بن ابی وقاص س روایت است که دو برادر بودند، یکی از آنها چهل شب زودتر از دیگری وفات کرد. از فضیلت نفر اول نزد رسول الله ج سخن به میان آمد. رسول الله ج فرمود: «آیا دیگری مسلمان نبود». گفتند: بله و انسان بدی نبود! رسول الله ج فرمود: «آیا نمیدانید که نمازش او را به چه جایگاهی رسانده است؟ مثال نماز همانند رود گوارای پر آبی است که بر در خانهی یکی از شما جاری است و هر روز پنج بار در آن شنا میکند. پس بر بدن این فرد از چرک چیزی باقی میماند؟ شما نمیدانید که نمازش او را به چه جایگاهی رسانده است».
رواه مالک -واللفظ له- وأحمد بإسناد حسن، والنسائی، وابن خزیمة فی "صحیحه"، إلا أنه قال: عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ قَالَ: سَمِعْتُ سَعْدًا وَنَاسًا مَنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ج یَقُولُونَ: کَانَ رَجُلَانِ أَخَوَانِ فِی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج، وَکَانَ أَحَدُهُمَا أَفْضَلَ مِنَ الْآخَرِ، فَتُوُفِّیَ الَّذِی هُوَ أَفْضَلُهُمَا، ثُمَّ عَمَّرَ الْآخَرُ بَعْدَهُ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً، ثُمَّ تُوُفِّیَ، فَذُکِرَ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ ج فَقَالَ: «أَلَمْ یَکُنْ یُصَلِّی؟» قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَکَانَ لَا بَأْسَ بِهِ. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «وَمَاذَا یُدْرِیکُمْ مَا بَلَغَتْ بِهِ صَلَاتُهُ؟». الحدیث([27]).
و ابن خزیمه آنرا در صحیحش با این متن روایت کرده است: از عامر بن سعد بن ابی وقاص س روایت است که از سعد و جمعی از صحابه شنیدم که میگفتند: دو برادر در عهد رسول الله ج بودند، یکی از آن دو بر دیگری برتری داشت؛ آن برادری که برتری داشت فوت کرد و نفر دوم چهل شب بعد از او در قید حیات بود و سپس وفات کرد. این جریان برای رسول الله ج نقل شد. فرمود: «مگر نماز نمیخواند». گفتند: بله، ای رسول الله ج! و انسان بدی نبود. رسول الله ج فرمود: «و نمیدانید که نمازش او را به کجا رسانده است».
523-372- (23) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: کَانَ رَجُلَانِ مِنْ (بَلِیٍّ)([28]) [حَیٌّ]([29]) مِنْ (قُضَاعَةَ) أَسْلَمَا مَعَ رَسُول اللَّهِ ج، فَسْتُشْهِدَ أَحَدُهُمَا، وَأُخِّرَ الْآخَرُ سَنَةً، فَقَالَ طَلْحَةُ بْنُ عُبَیْدِاللَّهِ: [فَأُرِیتُ الْجَنَّةَ]([30])، فَرَأَیْتُ الْمُؤَخَّرَ مِنْهُمَا أُدْخِلَ قَبْلَ الشَّهِیدِ، فَتَعَجَّبْتُ لِذَلِکَ، فَأَصْبَحْتُ، فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِلنَّبِیِّ ج، أَوْ ذُکِرَ لِرَسُولِ اللَّهِ ج ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَلَیْسَ قَدْ صَامَ بَعْدَهُ رَمَضَانَ، وَصَلَّى سِتَّةَ آلَافِ رَکْعَةٍ، وَکَذَا وَکَذَا رَکْعَةً، [صَلَاةَ]([31]) سَنَةٍ؟!».
رواه أحمد بإسناد حسن.
از ابوهریره س روایت است که دو مرد از بَلِی، که محلهای از قضاعه بود، نزد رسول الله ج مسلمان شدند. یکی از آن دو شهید شد و دیگری سال بعد وفات کرد.
طلحه بن عبید الله میگوید: در خواب، بهشت به من نشان داده شد و دیدم فردی که دیرتر وفات کرد، جلوتر از برادر شهیدش وارد بهشت شد، از این اتفاق تعجب کردم. به همین خاطر صبح، آن را برای رسول الله ج تعریف نمودم یا به رسول الله ج گفته شد، فرمود: «مگر اینطور نیست که بعد از او رمضان را روزه گرفته و شصتهزار رکعت نماز و همچنین این مقدار و این مقدار نماز و نماز یکسال (بیش از او) خوانده است».
0-373- (24) (صحیح لغیره) ورواه ابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه" والبیهقی؛ کلهم عن طلحة بنحوه أطول منه وزاد ابن ماجه وابن حبان فی آخره: «فَمَا بَیْنَهُمَا أَبْعَدُ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ».
در روایت ابن ماجه و ابن حبان علاوه بر حدیث گذاشته چنین وارد شده است: «فاصلهی بین آنها به اندازهی فاصلهی بین آسمان و زمین بود».
524-374- (25) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «ثَلَاثٌ أَحْلِفُ عَلَیْهِنَّ، لَا یَجْعَلُ اللَّهُ مَنْ لَهُ سَهْمٌ فِی الْإِسْلَامِ کَمَنْ لَا سَهْمَ لَهُ، وَأَسْهُمُ الْإِسْلَامِ ثَلَاثَةٌ: الصَّلَاةُ، وَالصَّوْمُ، وَالزَّکَاةُ، وَلَا یَتَوَلَّى اللَّهُ عَبْدًا فِی الدُّنْیَا، فَیُوَلِّیهِ غَیْرَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَلَا یُحِبُّ رَجُلٌ قَوْمًا إِلَّا جَعَلَهُ اللَّهُ مَعَهُمْ، وَالرَّابِعَةُ لَوْ حَلَفْتُ عَلَیْهَا رَجَوْتُ أَنْ لَا آثَمَ: لَا یَسْتُرُ اللَّهُ عَبْدًا فِی الدُّنْیَا إِلَّا سَتَرَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه أحمد بإسناد جید.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه خصلت است که بر آنها قسم یاد میکنم: خداوند کسی را که در اسلام سهمی دارد، همانند کسی که سهمی ندارد برابر قرار نداده است و سهم و بهرههای اسلام سه چیز است: نماز و روزه و زکات؛ و خداوند وقتی سرپرستی بندهای را به عهده گرفت در آخرت ولی و سرپرستی او را به کس دیگری نمیسپارد و فردی نیست که گروهی را دوست بدارد، مگر اینکه خداوند او را همراه آنها قرار خواهد داد. و چهارمین خصلت این است که اگر بر آن قسم بخورم امیدوارم که گناهی بر آن نباشد: اگر خداوند بندهای را در دنیا بپوشاند او را در آخرت خواهد پوشانید».
0-375- (26) (صحیح) ورواه الطبرانی فی "الکبیر" من حدیث ابن مسعود.
525-212- (4) (ضعیف) وعَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ب عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «مِفْتَاحُ الْجَنَّةِ الصَّلَاةُ».
رواه الدارمی([32]) وفی إسناده أبو یحیى القتات.
و از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «کلید بهشت نماز است».
526-376- (27) (صحیح لغیره) وَعَن عَبد الله بنِ قُرْطٍ([33]) س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الصَّلَاةُ، فَإِنْ صَلَحَتْ، صَلَحَ سَائِرُ عَمَلِهِ، وَإِنْ فَسَدَتْ، فَسَدَ سَائِرُ عَمَلِهِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" ولا بأس بإسناده إن شاء الله.
از عبد الله بن قُرْط س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اولین چیزی که انسان روز قیامت در مورد آن مورد محاسبه قرار میگیرد، نماز است. اگر نمازش صحیح باشد، اعمال دیگرش درست میشود و اگر نمازش فاسد باشد، اعمال دیگرش فاسد میگردد».
527-377- (28) (صحیح لغیره) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الصَّلَاةُ، یُنْظَرُ فِی صَلَاتِهِ، فَإِنْ صَلَحَتْ فَقَدْ أَفْلَحَ، وَإِنْ فَسَدَتْ فَقَدْ خَابَ وَخَسِرَ».
رواه فی "الأوسط" أیضاً([34]).
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اولین چیزی که انسان در روز قیامت در مورد آن محاسبه میشود، نماز است. به نماز او مینگرند، اگر نمازش صحیح باشد، رستگار شده و نجات مییابد و اگر فاسد باشد، زیانکار و خسارتمند میشود».
528-213- (5) (ضعیف) وعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَهُ، وَلَا صَلَاةَ لِمَنْ لَا طُهُورَ لَهُ، وَلَا دِینَ لِمَنْ لَا صَلَاةَ لَهُ، إِنَّمَا مَوْضِعُ الصَّلَاةِ مِنَ الدِّینِ کَمَوْضِعِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الصغیر" وقال تفرد به الحسین بن الحکم الحِبَری([35]).
و از ابن عمر ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «کسی که امانتدار نباشد ایمان ندارد و کسی که طهارت نداشته باشد، نمازی برای او نیست و کسی که نماز نخواند، دین ندارد؛ جایگاه نماز در دین چون سر برای بدن است».
529-214- (6) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج، أَنَّهُ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ مِنْ أُمَّتِهِ: «اکْفُلُوا لِی بِسِتِّ خِصَالٍ، أَکْفُلُ لَکُمُ بِالْجَنَّةِ». قَالَوا: وَمَا هِیَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «الصَّلَاةُ، وَالزَّکَاةُ، وَالْأَمَانَةُ، وَالْفَرْجُ، وَالْبَطْنُ، وَاللِّسَانُ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" وقال: "لا یُروى عن النبی ج إلا بهذا الإسناد". قال الحافظ: "ولا بأس بإسناده"([36]).
و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج به امتیان اطرافش فرمودند: «شش چیز را برای من ضمانت کنید بهشت را برای شما تضمین میکنم». گفتند: ای رسول خدا، آن شش مورد چیست؟ فرمود: «نماز، زکات، امانت، فرج، شکم و زبان».
530-378- (29) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب أَنَّ رَجُلًا أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ج، فَسَأَلَهُ عَنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «الصَّلَاةُ»، قَالَ: ثُمَّ مَهْ؟ قَالَ: «ثُمَّ الصَّلَاةُ»، قَالَ: ثُمَّ مَهْ؟ قَالَ: «ثُمَّ الصَّلَاةُ»، (ثَلَاثَ مَرَّاتٍ)، قَالَ: ثُمَّ مَهْ؟ قَالَ: «الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» فذکر الحدیث.
رواه أحمد([37]) وابن حبان فی "صحیحه" واللفظ له.
از عبد الله عمرو ب روایت است که مردی نزد رسول الله ج آمد و از برترین اعمال سؤال کرد؛ رسول الله ج فرمود: «نماز»؛ گفت: سپس چه؟ فرمود: «سپس نماز». گفت: سپس چه؟ فرمود: «سپس نماز» (سه بار تکرار کرد). گفت: سپس چه؟ فرمود: «جهاد در راه خدا».
531-379- (30) (صحیح لغیره) وعَنْ ثَوْبَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اسْتَقِیمُوا وَلَنْ تُحْصُوا، وَاعْلَمُوا أَنَّ خَیْرَ أَعمَالِکُم الصَّلَاةُ، وَلَن یُحَافِظُ عَلَى الْوُضُوءِ إِلَّا مُؤْمِنٌ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرطهما، ولا علة له سوى وهم أبی بلال". ورواه ابن حبان فی "صحیحه" من غیر طریق أبی بلال بنحوه وتقدم هو وغیره فی "المحافظة على الوضوء" [4/8/ الحدیث الأول].
از ثوبان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بر حق استقامت کنید و اگر چه نمیتوانید به تمام آن عمل کنید و بدانید که بهترین اعمال شما، نماز است. و جز مؤمن کسی بر وضو محافظت نمیکند».
0-380- (31) (صحیح لغیره) ورواه الطبرانی فی "الأوسط"([38]) من حدیث سلمة بن الأکوع وقال فیه: «وَاعْلَمُوا أَنَّ أَفضَلَ أَعمَالِکُم الصَّلَاة».
«و بدانید که بهترین اعمال شما نماز است».
532-381- (32) (حسن لغیره) وعَنْ حَنْظَلَةَ الْکَاتِبِ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ حَافَظَ عَلَى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ: رُکُوعِهِنَّ، وَسُجُودِهِنَّ، وَمَوَاقِیتِهِنَّ، وَعَلِمَ أَنَّهُنَّ حَقٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، دَخَلَ الْجَنَّةَ، أَوْ قَالَ: «وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ، أَوْ قَالَ: حَرُمَ عَلَى النَّارِ».
رواه أحمد بإسناد جیّد ورواته رواة "الصحیح".
از حنظله الکاتب س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «کسی که بر نمازهای پنجگانه و رکوع و سجود و زمان آن محافظت نماید و بداند که نمازها حق بوده و از جانب خداوند هستند، وارد بهشت میشود؛ یا فرمود: بهشت بر او واجب میشود؛ یا فرمود: آتش جهنم بر او حرام میشود».
533-382- (33) (حسن لغیره) وعَنْ عُثْمَانَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «مَنْ عَلِمَ أَنَّ الصَّلَاةَ حَقٌّ مَکْتُوبٌ وَاجِبٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ».
رواه أبو یعلى وعبد الله ابن الإمام أحمد فی زیاداته على "المسند"([39])، والحاکم وصححه، ولیس عنده ولا عند عبد الله لفظة "مکتوب". قال الحافظ رضی الله تعالى عنه: "وستأتی أحادیث أخر تنتظم فی سلک هذا البابلإ فی "الزکاة" و"الحج" وغیرهما إن شاء الله تعالى".
از عثمان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که بداند نماز، حق، نوشته شده و واجب است، وارد بهشت میشود».
14- (الترغیب فی الصلاة مطلقاً، وفضل الرکوع والسجود والخشوع)
([1]) کذا قال، وفیه نظر، فإنّه یوهم أنَّ الشیخین أخرجاه عن غیر ابن عمر من الصحابة، والواقع أنّهما لم یخرجاه عن غیره، نعم له طرق کثیرة عنه فی "الصحیحین" وغیرهما، وقد خرَّجته فی "الإرواء" (3/ 248-251) من ستة طرق عنه، ومن حدیث جریر وابن عباس. وسیأتی هذا فی (9- الصیام/ 3- الضعیف). وانظر "العجالة" (56).
([2]) منظور رانهای رسول خدا ج میباشد چنانکه در "سنن النسائی" و.. به سند صحیح آمده است.
([3]) عزوه للبخاری من حدیث عمر وهم، وإنّما رواه البخاری من حدیث أبی هریرة نحوه، ورواه مسلم عنه أیضاً. وانظر التعلیق على الحدیث المتقدم فی (4- الطهارة/ 7- الترغیب فی الوضوء. . الحدیث الأول)، ومن جهل المعلقین وتخبطاتهم قولهم: "رواه الشیخان عن أبی هریرة"، والصواب إضافة: "نحوه" والجزم بنسبته إلى مسلم عن عمر. وأعرق منه فی الجهل قولهم: "وأما عزو المصنف الروایة من حدیث ابن عمر فوهم"! فتأمل، فإنما عزاه المؤلف إلیهما من حدیث عمر، ولیس ابن عمر، وقد عرفت أن خطأه إنما هو عزوه إیاه لـ (البخاری)، نعم رواه ابن عمر عنه کما رواه ابن خزیمة بزیادات فیه کما تقدم فی الباب المشار إلیه.
([4]) کذا وجد بإقحام الکاف، وصوابه "فذلک"، وهو لفظ الحدیث، وفی القرآن: {ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ}. نبه علیه الناجی (57).
([5]) ابن العربی میگوید: وجه تمثیل چنین است: چنانکه بدن و لباس انسان با پلیدیهای محسوس آلوده میشود و آب زیاد آنرا تمیز و پاک میکند همچنین نمازهای پنجگانه بنده را از پلیدیهای گناهان پاک و طاهر میگرداند چنانکه همهی گناهان او را از بین برده و مورد بخشش قرار میدهد. والله اعلم
([6]) یعنی: مادامی گناهان کبیره انجام ندهد. امام نووی رحمهاللهتعالی در شرح مسلم میگوید: این روایت به این معناست که گناهان همگی بخشیده میشوند جز گناهان کبیره که بخشیده نمیشوند. و معنای حدیث این نیست که گناهان زمانی بخشیده میشوند که گناه کبیرهای در میان نباشد و اگر گناه کبیرهای باشد گناهان صغیره بخشیده نمیشوند. هرچند این مفهوم محتمل میباشد اما سیاق حدیث آن را نمیپذیرد. قاضی عیاض / میگوید: مساله بخشیده شدن گناهان مادامی که گناه کبیرهای در میان نباشد، مذهب اهل سنت میباشد. و اینکه گناهان کبیره تنها با توبه یا رحمت و فضل خداوند متعال بخشیده میشوند. والله اعلم.
میگویم: محصور نمودن بخشش گناهان به گناهان صغیره با استفهام تقریری در حدیث قبل از آن منافات دارد. اینکه فرمود: «هَلْ یَبْقَى مِنْ دَرَنِهِ شَیْءٌ؟»: «آیا چیزی از چزکهایش باقی میماند». چنانکه ظاهر بیانگر این مساله میباشد نمیتوان این بخش از حدیث را چنین تفسیر نمود که منظور از آن چرک و آلودگیهای کوچک است که از آنها چیزی باقی نمیماند اما آلودگیهای بزرگ کما فی السابق باقی میمانند! تفسیر حدیث به اینصورت نادرست است چنانکه پنهان نیست. و در این باب احادیث دیگری نیز وجود دارد که نمیتوان آنها را چنین تفسیر نمود که مقصود فقط گناهان صغیره است. مانند این حدیث که رسول خدا ج فرمودند: «مَنْ حجّ فَلَمْ یَرْفُثْ وَلَمْ یَفْسُقْ رَجَعَ مِن ذُنُوبه کَیومٍ وَلدَتْهُ اُمُّهُ»: «هرکس حج کند و از آمیزش با همسرش و انجام معصیت پرهیز کند درحالی از حج برمیگردد که از گناهان وی به اندازه روزی که از مادر متولد شده باقی مانده است». و این روایت ان شاء الله خواهد آمد.
آنچه به نظر من میرسد - و الله متعال داناتر است- این است که الله متعال بر فضل خود به بندگانش افزوده است چنانکه به نمازگزاران وعده داده که تمام گناهانشان را میبخشد که این گناهان، گناهان کبیره را هم شامل میشود، بعد از اینکه بخشش و مغفرت مخصوص گناهان صغیره بود؛ از جمله دلایل موید این مساله، کلام خداوند متعال است که میفرماید: ﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ﴾ [النساء: 31] «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی شدهاید دوری کنید، گناهان (صغیره) شما را از شما میزداییم». پس از آنجایی که گناهان صغیره به مجرد دوری از گناهان کبیره مورد بخشش قرار میگیرند، فضل الهی اقتضا میکند که نماز و دیگر عبادات فضیلتی متمایز و علاوه بر فضیلت دوری از گناهان کبیره دربرداشته باشند. و به نظر نمیرسد این فضیلت جز مغفرت گناهان کبیره چیز دیگری باشد. والله اعلم
اما برای نمازگزاران شایسته این است که مغرور و فریفته نشوند چراکه تردیدی نیست تنها کسانی مستحق فضیلت مذکور میباشند که نماز را به طور کامل و چنانکه بدان امر شدهاند بر پا دارند. و این مساله در حدیث ابوایوب که پیشتر گذشت (4- الطهارة/ آخر الباب 7) صراحت دارد: «مَنْ تَوَضَّأَ کَمَا أُمِرَ، وَصَلَّى کَمَا أُمِرَ؛ غُفِرَ لَهُ مَا قَدَّمَ مِنْ عَمِلٍ»: «هرکس چنانکه امر شده وضو بگیرد و چنانکه امر شده نماز بخواند، هر عملی که پیشتر انجام داده بخشیده میشود». و براستی آیا جمهور مسلمانان این دو امر مذکور در حدیث را محقق میکنند تا مستحق مغفرت و فضل بزرگ پروردگار متعال شوند؟! چارهای جز این نداریم که از خداوند متعال بخواهیم با رحمت خود با ما رفتار کند نه چنانکه به سبب اعمالمان مستحق آن هستیم!
([7]) محل کار وی.
([8]) یعنی به سبب گناهان زیاد هلاک میشوید.
([9]) زیادة من المخطوطة و"المختصر"، ولا بد منها، لأنّ القرشی المذکور لیس من رجال "الصحیح"، بل ولا من رجال بقیة "الستة". ثم هو مجهول العین لیس له ذکر فی شیء من کتب الرجال إلا "تاریخ بغداد"، ولم یذکر فیه جرحاً ولا تعدیلاً. نعم الحدیث حسن بما قبله وما بعده.
([10]) زیادة من "الکبیر"، وکأنّ المصنِّف تعمّد حذفها اختصاراً، فإنَّها لیست فی المخطوطة أیضاً، وتبعه الهیثمی، وأعلَّه بأنَّ فیه أبان بن أبی عیَّاش، وهو وهم منه، کما وهم المؤلف فی الإشارة إلى تضعیف الحدیث، فإنَّ إسناده حسن، کما بینتُ ذلک فی "الصحیحة" (2520).
([11]) انظر الحاشیة السابقة.
([12]) هو بمعنى حدیث سلمان الآخر الآتی فی "8 - الجمعة/ 1 - الترغیب فی صلاة الجمعة" بلفظ: "ما اجتُنِبتِ المقتلةُ". ویفسّرها الحدیث المتقدم فی الباب برقم (5) بلفظ: "ما لمْ تُغشَ الکبائر". و (المقتَلة). أو (المقتل) جمعها مَقاتل. قال فی "اللسان": "ومقاتل الإنسان: المواضع التی إذا أصیبت منه قتلته".
([13]) قلت: رواه الطبرانی فی "الکبیر" (6/ 265-266) من طریق الدبری: أنا عبد الرزاق: أنا الثوری عن أبیه عن المغیرة بن شبل عن طارق. وهو فی "مصنَّف عبد الرزاق" (برقم 148 و4736)، ورجاله ثقات، فهو صحیح لولا أنّ الدبری قد ضُعِّف، إلاَّ أنّه قد توبع فرواه ابن أبی شیبة (2/ 388): ثنا وکیع: ثنا الأعمش عن سلیمان بن میسرة والمغیرة بن شبل عن طارق مختصراً. وابن نصر فی "تعظیم قدر الصلاة" (1/ 157/ 99) من طریق جریر عن الأعمش عن سلیمان بن میسرة وحده به مطوّلاً. وهذا سند صحیح.
([14]) بالثاء المثلثة والعین المهملة، ووقع فی الأصل: (التغلبی): بالمثناة والمعجمة، وهو مجهول الحال کما بینته فی الأصل، فهو المانع من تحسین إسناده، لا سیما وفیه جملة منکرة وهی قوله: "حدث به نفسه"؛ فإن حدیث النفس مغفور بنص الحدیث الصحیح، ولم ترد هذه الجملة فی شیء من الشواهد التی أشار إلیها المؤلف رحمه الله تعالى فکانت منکرة. ولذلک أوردته، وفیما تقدم (4- الطهارة/ 7).
([15]) زیادة من المعجمین.
([16]) یعنی گناهان وی از بین میرود.
([17]) قلت: بل هو معروف، وثقه ابن حبان وغیره، وهو مخرج فی "الصحیحة" (3402).
([18]) یعنی بخشی از شب.
([19]) قلت: لکن له شاهد من حدیث أبی ذرّ یأتی فی أول الباب التالی.
([20]) لم أره عند ابن ماجه، ولا عزاه إلیه السیوطی فی "الزیادة".
([21]) کذا قال، وفیه عندهم جمیعاً (صهیب مولى العتواریین) قال الذهبی: "لا یکاد یعرف".
([22]) هذا یوهم أنّ هاتین الروایتین عند الشیخین، ولیس کذلک بلا ریب، بل الروایة الأولى لمسلم وحده دون البخاری، والثانیة لهما، فکان یتعیّن أنْ یعکس، فیصدَّر بها وتُعزى إلیهما، ثم یقال: وفی روایة لمسلم قال: حدثنا رسول الله ج. وفی روایة له أیضاً قال: سمعت رسول الله ج. وفی أُخرى له أیضاً قال: سمعت. . . إلى آخره. کذا فی "العجالة" (57).
([23]) بنگر به تعلیق بر حدیث گذشته در اول باب به شمارهی (5).
([24]) فیه نظر لجهالة الحارث کما بینته فی الأصل. نعم هو حسن لغیره، فإنّه یشهد لأوله حدیث ابن مسعود المتقدم بعد الحدیث السابع والتاسع، ولآخره حدیث أبی الدرداء وأبی هریرة الآتیان فی (14/ 7 - الترغیب فی التسبیح والتکبیر. .).
([25]) کذا الأصل، ولیس الحدیث عند أبی داود، کما نبهتُ علیه فی "الصحیحة" (2890)، ولم ینبِّه علیه الحافظ الناجی، وقلَّده الثلاثة!
([26]) میگویم: در فقه این حدیث، ابو عبدالله ابن بطه در "الشرح والإبانة عن أصول السنة والدیانة" (73 - تحقیق رضا نعسان) میگوید: «انسان جز با شرک ورزیدن به الله متعال یا انکار یکی از فرایض از اسلام خارج نمیشود؛ اما اگر از روی سستی و تنبلی فریضهای را ترک کند، در مشیت الهی قرار دارد که اگر بخواهد او را عذاب میکند و چون بخواهد او را میبخشد». و برخی احادیث و آثار که در (40 - الترهیب من ترک الصلاة عمداً) خواهد آمد با این حدیث منافاتی ندارند چرا که محمول بر معاند متکبر هستند که در آنجا به این مساله خواهیم پرداخت.
(مصحح: در باب حکم تارک الصلاة از این جهت که چه حکمی به آن تعلق میگیرد، کافر است یا مسلمان، علمای مختلفی به طور مشخص در این موضوع کتاب نوشتهاند که از مهمترین آنها میتوان به کتاب «حکم تارک الصلاه» علامه البانی اشاره کرد که در این کتاب با استدلال به روایات و احادیثی که در این زمینه وارد شده و شرح و بسط آنها، به این مساله اشاره دارد که تارک الصلاه مسلمان است. اما علمای دیگری هم در گذشته و معاصر به طور مفصل به این مساله پرداختهاند و اثبات کردهاند که تارک الصلاة هیچ جایگاهی در اسلام ندارد. از مهمترین آنها میتوان به کتابهای ذیل اشاره کرد:
1- الصلاة وأحکام تارکها؛ امام ابن قیم جوزی؛ این کتاب با عنوان نماز و حکم تارک آن ترجمه و به چاپ رسیده است.
2- حکم تارک الصلاة؛ ابوبصیر طرطوسی؛ این کتاب با همین عنوان ترجمه شده است. و به نوعی پاسخ به استدلالهای علامه البانی در بیان مسلمان بودن تارک الصلاه میباشد.
3- حکم تارک الصلاة؛ عبدالحکیم حسان؛
4- حکم تارک الصلاة؛ علامه محمبد صالح العثیمین).
([27]) قلت: وهذا اللفظ هو عند أحمد (1534 - طبعة شاکر) أیضاً.
([28]) على وزن (رَضیّ)، والنسبة (بَلوَیّ) کما فی "القاموس" وغیره، ووقع فی طبعة عمارة (بُلَی) بضم الموحدة وفتح اللام، وفی مکان آخر منه (4/ 255): (بَلِی)، وکل ذلک خطأ، ووقع فی الأصل: (حیّ) مکان: (بلی)، والتصویب من "المسند". وفی روایة له من حدیث طلحة بن عبیدالله الآتی بعده: "من بلی، وهم حی من قضاعة". وجمع المصنف بینهما فی (24- کتاب التوبة/ 8- الترغیب فی ذکر الموت)، فقال: "من (بَلیّ؛ حی. .) " فی حدیث أبی هریرة هذا.
([29]) سقطت من "المسند" ومن الأصل، ولکن هذا أثبتها فیما یأتی (24- التوبة/ 8)، واستدرکتها من "المجمع" (10/ 204) و"أطراف المسند" (8/ 153/ 10707).
([30]) سقطت من الأصل و"المجمع"، واستدرکتها من "المسند" (2/ 333) و"الأطراف".
([31]) زیادة من "المسند"، وهی ثابتة فی المکان المشار إلیه آنفاً من الکتاب.
([32]) لم أره فی "سننه"، وإنما رواه أحمد وغیره.
([33]) کذا الأصل والمخطوطة وغیرها، وهو وهم؛ فإنّه لا دخْل لعبد الله بن قرط فی هذا الحدیث، وإنَّما هو من حدیث أنس کالذی بعده، کذلک هو فی "الأوسط" (2/ 240/ 1859 و4/ 127/ 3782 - الحرمین) و"زوائد المعجمَین" (1/ 13/ 2) و"المجمع" و"الجامع الصغیر" وغیرهما. والحدیث مخرج فی "الصحیحة" (1358).
([34]) وله شاهد من حدیث أبی هریرة عند النَّسائی وغیره، وحسَّنه الترمذی.
([35]) بکسر الحاء المهملة وفتح الموحدة: نسبة إلى ثیاب یقال لها: الحبرة، وهو مجهول. لکن النصف الأول من الحدیث صحیح، له شواهد، ولذلک أوردته فیما سیأتی من "الصحیح" (23- الأدب/ 30- الترغیب فی إنجاز الوعد ...)، وجملة "الطهور" تقدمت فیه بروایة أخرى (4- الطهارة/ 6).
([36]) کذا قال! وتبعه الهیثمی، وقلدهما الثلاثة، وهو مسلسل بالمجهولین، وبیان هذا فی "الضعیفة" (2899).
([37]) فی "المسند" (2/ 132)، وسنده جید فی المتابعات والشواهد دون قوله: «ثلاث». ومعنى الحدیث ثابت فی "الصحیحین" وغیرهما عن ابن مسعود، وسیأتی فی أول (15- باب)، وهو أتمّ، ونحوه الحدیثان اللذان بعده.
(2) کذا الأصل، والظاهر أنه وهم من المؤلف، لأنه کذلک فی نسخة مخطوطة مقابلة، والصواب "الکبیر"، وهو فیه (7/ 28/ 6270)، ولذلک لمْ یعزُه الهیثمی (2/ 250) إلا إلیه، ولم یذکره فی "مَجْمع البحرین"، وإسناده واهٍ، ووهم الهیثمی فی اسم أحد رواته فلم یجده!
([38]) کذا الأصل، والظاهر أنه وهم من المؤلف، لأنه کذلک فی نسخة مخطوطة مقابلة، والصواب "الکبیر"، وهو فیه (7/ 28/ 6270)، ولذلک لمْ یعزُه الهیثمی (2/ 250) إلا إلیه، ولم یذکره فی "مَجْمع البحرین"، وإسناده واهٍ، ووهم الهیثمی فی اسم أحد رواته فلم یجده!
([39]) (فائدة): اعلم أن زیادات عبد الله هذه لیست کتاباً خاصاً ألفه عبد الله، وإنما هی أحادیث ساقها فی "مسند أبیه"، یرویها عن شیوخ له بأسانیدهم عنه ج، وتتمیز أحادیث "الزیادات" عن أحادیث "المسند" بالتأمل فی شیخ عبد الله فی أی حدیث فیه، فإن کان عن أبیه فهو من أحادیث المسند، وفی هذا النوع یقال فیه: "رواه أحمد"، وإن کان عن غیر أبیه، فهو من زیاداته فی "مسند أبیه"، وفیه یقال: "رواه عبد الله فی زیاداته على المسند" کهذا الحدیث، فیجب التنبه لهذا، فکثیراً ما اختلط الأمر على بعض الحفاظ -ومنهم المؤلف أحیاناً- فضلاً عن غیرهم، فیعزى الحدیث لأحمد وهو لابنه!
هذا وأما أبو بکر القطیعی فلیس له زیادات فی "المسند" المطبوع خلافاً لما اشتهر، وقد بینت ذلک فی بحث علمی دقیق أجریته فی الرد على بعض متعصبة المعاصرین، سمیته "الذَّبُّ الأحمد عن مسند الإمام أحمد، والرد على من طعن فی صحة نسبته إلیه، وزعم أن القطیعی زاد فیه أحادیث کثیرة موضوعة حتى صار ضِعْفَیه"! وما جاء فی "مسند الإمام أحمد" (5/ 130- طبعة المؤسسة) من الأحادیث العشرة لیستَ من "المسند"، إنما هی من "فوائد أبی بکر القطیعی" کما هو مبین هناک. وأرجو أن یتاح لی طبعه ونشره قریباً إن شاء الله تعالى. [قلنا: وهو مطبوع عن دار الصدیق سنة 1420 هـ، والحمدلله الذی بنعمته تتم الصالحات]. [ش].
ترغیب زنان به نماز در خانه و پایبندی بر آن و ترهیب به خروج از آن
490-340- (1) (حسن لغیره) وَعَنْ أُمِّ حُمَیْدٍ امْرَأَةِ أَبِی حُمَیْدٍ السَّاعِدِیِّ ب أَنَّهَا جَاءَتِ النَّبِیَّ ج فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی أُحِبُّ الصَّلَاةَ مَعَکَ؟ قَالَ: «قَدْ عَلِمْتُ أَنَّکِ تُحِبِّینَ الصَّلَاةَ مَعِی، وَصَلَاتُکِ فِی بَیْتِکَ خَیْرٌ مِنْ صَلَاتِکِ فِی حُجْرَتِکِ، وَصَلَاتُکِ فِی حُجْرَتِکِ خَیْرٌ مِنْ صَلَاتِکِ فِی دَارِکِ، وَصَلَاتُکِ فِی دَارِکِ خَیْرٌ مِنْ صَلَاتِکِ فِی مَسْجِدِ قَوْمِکِ، وَصَلَاتُکِ فِی مَسْجِدِ قَوْمِکِ خَیْرٌ مِنْ صَلَاتِکِ فِی مَسْجِدِی» قَالَ: فَأَمَرَتْ فَبُنِیَ لَهَا مَسْجِدٌ فِی أَقْصَى شَیْءٍ مِنْ بَیْتِهَا وَأَظْلَمِهِ، وَکَانَتْ تُصَلِّی فِیهِ، حَتَّى لَقِیَتِ اللَّهَ عَزَّ وَجَل».
رواه أحمد وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما".
از ام حُمید همسر ابو حُمید ساعدی ب روایت است که او نزد رسول الله ج آمد و گفت: ای رسول الله ج! من نماز همراه تو را دوست دارم؛ رسول الله ج فرمود: «میدانستم که تو دوست داری با من نماز بخوانی، اما نماز تو در اتاقت بهتر از نماز تو در حجرهات است و نماز تو در حجرهات بهتر از نماز تو در خانهات میباشد و نماز تو در خانهات بهتر از نماز تو در مسجد قومت است؛ و نماز تو در مسجد قومت بهتر از نماز تو در مسجد من است. پس دستور داد و در دورترین و تاریکترین نقطهی خانهاش، مسجدی برای او بنا کردند و او در آن نماز میخواند تا اینکه خداوند ﻷ را ملاقات نمود».
وبوب علیه ابن خزیمة بـ"باب اختیار صلاة المرأة فی حُجرتها على صلاتها فی دارها، وصلاتها فی مسجد قومها على صلاتها فی مسجد النبی ج وإن کانت صلاةٌ فی مسجد النبی ج تعدل ألف صلاة فی غیره من المساجد، والدلیل على أن قول النبی ج: "صلاة فی مسجدی هذا أفضل من ألف صلاةٍ فیما سواه من المساجد"([1]). إنما أراد به صلاة الرجال دون صلاة النساء" هذا کلامه([2]).
و ابن خزیمه بر این حدیث بابی نوشته به نام: باب اینکه زن، نماز خواندن در حجرهاش را بر نماز در خانهاش ترجیح دهد و نماز در مسجد قومش را بر نماز در مسجد النبی ج ترجیح دهد اگرچه یک نماز در مسجد النبی ج برابر هزار نماز در مساجد دیگر است؛ و دلیل آن فرمودهی رسول الله ج است: «یک نماز در مسجد من برابر با هزار نماز در دیگر مساجد است». و منظور از این روایت نماز مردان بوده نه نماز زنان».
491-341- (2) (حسن لغیره) وَعَنْ أُمِّ سَلَمَةَ ل عَنِ رسول الله ج قَالَ: «خَیْرُ مَسَاجِدِ النِّسَاءِ قَعْرُ بَیتِهِنَّ».
رواه أحمد والطبرانی فی "الکبیر" وفی إسناده ابن لهیعة([3]). ورواه ابن خزیمة فی "صحیحه"، والحاکم من طریق درّاج أبی السمح عن السائب مولى أم سلمة عنها. وقال ابن خزیمة: «لا أعرف السائب مولى أم سلمة بعدالة ولا جرح». وقال الحاکم: "صحیح الإسناد"!
از ام سلمه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهترین مساجد زنان، درون خانههایشان است».
492-342- (3) (حسن) وَعَنهَا ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «صَلَاةُ الْمَرْأَةِ فِی بَیْتِهَا خَیْرٌ مِنْ صَلَاتِهَا فِی حُجْرَتِهَا، وَصَلَاتُهَا فِی حُجْرَتِهَا خَیْرٌ مِنْ صَلَاتِهَا فِی دَارِهَا، وَصَلَاتُهَا فِی دَارِهَا خَیْرٌ مِنْ صَلَاتِهَا فِی مَسجِد قَومهَا».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" بإسناد جیّد.
از ام سلمه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نماز زن در اتاق بهتر از نماز او در حجرهاش است و نماز او در حجرهاش بهتر از نماز او در خانهاش است و نماز او در خانهاش بهتر از نماز او در مسجد قومش میباشد».
493-343- (4) (صحیح لغیره) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا تَمْنَعُوا نِسَاءَکُمُ الْمَسَاجِدَ، وَبُیُوتُهُنَّ خَیْرٌ لَهُنَّ».
رواه أبو داود.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «زنانتان را از رفتن به مساجد منع نکنید، ولی خانههایشان برای آنان بهتر است».
494-344- (5) (صحیح) وَعنه([4]) ب عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «الْمَرْأَةُ عَوْرَةٌ، وَإِنَّهَا إِذَا خَرَجَت مِن بَیتِهَا اسْتَشْرَفَهَا الشَّیْطَانُ([5])، وَإِنَّهَا لَا تَکُونُ أَقْرَبَ إِلَى اللَّهِ مِنْهَا فِی قَعْرِ بَیْتِهَا».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" ورجاله رجال الصحیح.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «تمام بدن زن عورت است و هرگاه از خانه خارج میشود، شیطان برای فریب او را زیر نظر میگیرد و تنها جایی که میتواند بیشتر به خدا نزدیک شود، درون خانهاش میباشد».
495-345- (6) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بن مسعود س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «صَلَاةُ الْمَرْأَةِ فِی بَیْتِهَا أَفْضَلُ مِنْ صَلَاتِهَا فِی حُجْرَتِهَا، وَصَلَاتُهَا فِی مِخْدَعِهَا أَفْضَلُ مِنْ صَلَاتِهَا فِی بَیْتِهَا».
رواه أبو داود، وابن خزیمة فی «صحیحه» وتردَّد فی سماع قتادة هذا الخبر من مورِّق.
از عبد الله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نماز زن در اتاقش بهتر از نماز او در حجرهاش است و نماز او در انباری خانه بهتر از نماز او در اتاقش است».
و(المخدع) بکسر المیم وإسکان الخاء المعجمة وفتح الدال المهملة هو: الخزانة فی البیت.
496-346- (7) (صحیح) وَعَنه س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الْمَرْأَةُ عَوْرَةٌ، فَإِذَا خَرَجَتْ اسْتَشْرَفَهَا الشَّیْطَانُ».
از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «تمام بدن زن عورت است و هرگاه از خانه خارج میشود شیطان او را برای فریب زیر نظر میگیرد».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح غریب". وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" بلفظه، وزادا: «وَأَقْرَبُ مَا تَکُونُ مِنْ وَجْهِ رَبِّهَا وَهِیَ فِی قَعْرِ بَیْتِهَا».
و ابن خزیمه و ابن حبان علاوه بر این روایت کردهاند: «و نزدیکترین مکان وی به خداوند متعال درون اتاقش میباشد».
497-347- (8) (حسن لغیره) وَعَنهُ أَیضاً س قَالَ: «مَا صلَّتْ امرَأَةٌ مِن صَلاةٍ أَحَبَّ إِلَى اللهِ مِن أَشَدِّ مکانٍ فِی بیتها ظُلْمةً».
رواه الطبرانی فی "الکبیر".
و از عبدالله بن مسعود س روایت است که میگوید: «هیچ زنی نمازی نمیخواند که نزد خداوند متعال محبوبتر از نمازی باشد که در تاریکترین مکان اتاقش میخواند».
-348- (9) (حسن لغیره) وَرواه ابن خزیمة فی "صحیحه" من روایة إبراهیم الهجری عن أبی الأحوص عنه س عن النبی ج قَالَ: «إِنَّ أَحَبَّ صَلَاةٍ الْمَرْأَةُ إِلَى اللَّهِ فِی أَشَدِّ مَکَانٍ فِی بَیْتِهَا ظُلْمَةً».
از ابو احوص از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «محبوبترین نماز زن نزد خداوند، نمازی است که در تاریکترین جای خانه میخواند».
(صحیح موقوف) وفی روایة عند الطبرانی قال([6]): «[إِنَّمَا]([7]) النِّسَاءُ عَوْرَةٌ، وَإِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهَا وَمَا بِهَا بَأْسٌ، فَیَسْتَشْرِفُهَا الشَّیْطَانُ، فَیَقُولُ: إِنَّکِ لَا تَمُرِّینَ بِأَحَدٍ إِلَّا أَعْجَبْتِهِ، وَإِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَلْبَسُ ثِیَابَهَا، فَیُقَالُ: أَیْنَ تُرِیدِینَ؟ فَتَقُولُ: أَعُودُ مَرِیضًا، أَوْ أَشْهَدُ جِنَازَةً، أَوْ أُصَلِّی فِی مَسْجِدٍ! وَمَا عَبَدَت امْرَأَةٌ رَبَّهَا مِثْلَ أَنْ تَعْبُدَهُ فِی بَیْتِهَا».
وإسناد هذه حسن.
«تمام بدن زنان عورت است و زن بدون ضرورت از خانهاش خارج میشود، پس شیطان او را جهت فریب و اغوا زیر نظر گرفته و میگوید: تو بر فردی عبور نمیکنی مگر اینکه او را وسوسه میکنی. و زن لباسش را میپوشد پس به او گفته میشود: کجا میخواهی بروی؟ میگوید: مریضی را عیادت میکنم یا بر جنازهای حاضر میشوم یا در مسجد نماز میخوانم؛ حال آنکه هیچ زنی پروردگارش را عبادت نمیکند به مانند زمانی که در اتاقش او را عبادت میکند».
قوله: (فیستشرفها الشیطان) یعنی شیطان چشم خود را به او میدوزد و توجه خود را معطوف او میکند زیرا سببی از اسباب تسلط وی بر او فراهم آمده است و آن خروج زن از خانهاش میباشد([8]).
498-349- (10) (صحیح لغیره موقوف) وَعَنْ أَبِی عَمْرٍو الشَّیْبَانِیِّ: أَنَّهُ رَأَى عبد الله یُخْرِجُ النِّسَاءَ مِنَ الْمَسْجِدِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ، وَیَقُولُ: «اخْرُجْنَ إِلَى بُیُوتِکُنَّ خَیْرٌ لَکُنَّ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد لا بأس به([9]).
از ابو عمرو شیبانی روایت است که او عبدالله بن مسعود را دید که در روز جمعه زنان را از مسجد خارج مینمود و میگفت: به خانههایتان بروید که آن برای شما بهتر است.
13- (الترغیب فی الصلوات الخمس والمحافظة علیها والإیمان بوجوبها)
([1]) قلت: رواه مسلم وغیره، وسیأتی فی (11 - الحج/ 25) إن شاء الله تعالى.
([2]) میگویم: این استدلال جای تامل دارد! و بر این اساس است که در صحیح ابن خزیمه (3/ 94) بر آن چنین تعلیق نوشتم: «بلکه این روایت زنان را نیز شامل میشود. و با اینکه نماز زنان در خانههایشان افضل است منافاتی ندارد. و مانند این، نماز نافلهای است که مردان در مسجد پیامبر میخوانند که برای آن فضل مذکور نیز وجود دارد اما نماز نافلهاش در خانه افضل است. پس دقت کن».
([3]) کذا قال، وتبعه الهیثَمی والمقلّدون الثلاثة!! وفیه خطآن: إیهام تفرّد ابن لهیعة به، ولیس کذلک، فقد تابعه عند أحمد (6/ 297) وابن خزیمة (1683) (عمرو بن الحارث) وهو ثقة! والخطأ الآخر: التفریق بین روایتهما وروایة ابن خزیمة، بقوله: "ورواه ابن خزیمة. . " مع أنّ روایتهما من طریق درّاج أیضاً!! وهو مخرّج فی "الصحیحة" (1396)، ووقع فیه خطأ فی اسم (السائب) فیصحح.
([4]) یعنی: ابن عمر، ولم یورده الهیثمی فی "زوائد المعجمَین" ولا فی "المجْمع"، وإنَّما أورده فی (2/ 35) من حدیث ابن مسعود مرفوعاً نحو حدیثه الآتی بعد حدیث، وهو مخرج فی "الإرواء" (273). ثم وقفت علیه فی "الأوسط" بسند صحیح، فخرّجته فی "الصحیحة" (2688).
([5]) یعنی او را زیر نظر گرفته و در پی اغوا و فریب وی میباشد. و اصل (الاستشراف) به معنای قرار دادن کف دست بالای ابرو و بلند کردن سر برای نگریستن میباشد.
([6]) منظور ابن مسعود است چنانکه در "معجم الطبرانی" و"المجمع" آمده است. و این روایت موقوف است.
([7]) سقطت من الأصل، واستدرکتُها من "کبیر الطبرانی" (9/ 341/ 9480)، و"مجمع الزوائد" (2/ 35)، وغفل عنها المغفلون الثلاثة.
([8]) این در مورد شیطان جنی است، حال وضعیت چگونه خواهد بود در مورد شیاطین انساننما؛ به ویژه شیاطین انساننمای این عصر و زمان که از هزار شیطان برای زن بیشتر ضرر دارند. چراکه اغلب جوانان این دوران از مروت و جوانمردی بیبهرهاند و نه دینی دارند و نه شرف و نه انسانیتی میشناسند. به بدترین شکل ممکن به زنان تعرض میکنند که این رفتارشان بر پستی و انحطاط و رذالت آنها دلالت دارد. از اینرو بر حکام و مسئولین –اگر مسلمان هستند- واجب است این فاسقان افسار گسیخته را ادب نماید.
([9]) قلت: فیه (أبو إسحاق) وهو السبیعی، مدلَّس مختلِط، لکن رواه الطبرانی (9/ 340) من طریقین آخرین أحدهما عن شعبة عنه: أخبرنی أبو عمرو الشیبانی به نحوه. وهذا إسناد صحیح. ورواه ابن أبی شیبة (2/ 384) من طریق آخر عن الشیبانی به. وسنده صحیح.
ترهیب از آمدن به مسجد برای کسی که پیاز، سیر، تره، تربچه و مانند آن که بوی بد دارد خورده است
482-331- (1) (صحیح) عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب أَنَّ النَّبِی ج قَالَ: «مَنْ أَکَلَ مِنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ (یَعْنِی الثُّومَ) فَلاَ یَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا».
رواه البخاری ومسلم.
وَفِی روایة لمسلم: «فَلاَ یَقْرَبَنَّ مَسَاجِدَنَا»([1]).
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس از این درخت (یعنی سیر) بخورد به مسجد ما نزدیک نگردد».
وفی روایة لهما: «فَلَا یَأْتِیَنَّ الْمَسَاجِدَ»: «به مساجد نیاید».
وفی روایة لأبی داود: «مَنْ أَکَلَ مِنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ فَلَا یَقْرَبَنَّ الْمَسَاجِدَ»: «هرکس از این درخت بخورد، به مساجد نزدیک نگردد».
483-332- (2) (صحیح) وَعَن أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «مَنْ أَکَلَ مِنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ فَلاَ یَقْرَبْنَا وَلاَ یُصَلِّیَنَّ مَعَنَا».
رواه البخاری ومسلم.
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس از این درخت بخورد به ما نزدیک نگردد و با ما نماز نخواند».
(صحیح) ورواه الطبرانی، ولفظه: قَالَ: «إِیَّاکُمْ وَهَاتَیْنِ الْبَقْلَتَیْنِ الْمُنْتِنَتَیْنِ أَنْ تَأْکُلُوهُمَا وَتَدْخُلُوا مَسَاجِدَنَا، فَإِنْ کُنْتُمْ لَا بُدَّ آکِلُوهُمَا فَاقْتُلُوهُمَا بِالنَّارِ قَتْلًا».
«از اینکه این دو سبزی بد بو را خورده و وارد مسجدمان شوید، دوری کنید. و اگر مجبور به خوردن آنها بودید، پس باید با پختن بویشان را از بین ببرید».
484-333- (3) (صحیح) وَعَنْ جَابِر س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «مَنْ أَکَلَ بَصَلًا أَوْ ثُومًا فَلْیَعْتَزِلْنَا، أَوْ فَلیَعْتَزِلْ مَسَاجِدَنَا، وَلْیَقْعُدْ فِی بَیْتِهِ».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی.
از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که پیاز یا سیر بخورد باید از ما دوری کند یا از مساجد ما دوری کند و در خانهاش بنشیند».
وفی روایة لمسلم: «مَنْ أَکَلَ الْبَصَلَ وَالثُّومَ وَالْکُرَّاثَ فَلَا یَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا، فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ تَتَأَذَّى مِمَّا یَتَأَذَّى مِنْهُ بَنُو آدَمَ».
و در روایتی از مسلم آمده: «کسی که پیاز و سیر و تره بخورد به مسجد ما نزدیک نشود؛ زیرا فرشتگان اذیت میشوند از آنچه فرزند آدم اذیت میشود».
وفی روایة([2]): «نَهَى رَسُولُ اللهِ ج عَنْ أَکْلِ الْبَصَلِ وَالْکُرَّاثِ، فَغَلَبَتْنَا الْحَاجَةُ، فَأَکَلْنَا مِنْهَا، فَقَالَ: «مَنْ أَکَلَ مِنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ الخَبِیثَةِ، فَلَا یَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا، فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ تَأَذَّى، مِمَّا یَتَأَذَّى مِنْهُ الْنَّاس».
«رسول الله ج از خوردن پیاز و تره نهی فرمود، اما نیاز ما به خوردن آن بر ما غلبه نمود و از آن خوردیم، پس فرمود: کسی که از این درخت بدبو بخورد، به مسجد ما نزدیک نشود زیرا فرشتگان اذیت میشوند از آنچه فرزند آدم اذیت میشود».
0-208- (1) (ضعیف) ورواه الطبرانی فی "الأوسط" والصغیر" ولفظه: قال: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ أَکَلَ مِنْ هَذِهِ الْخَضْرَاوَاتِ: الثُّومِ، وَالْبَصَلِ، وَالْکُرَّاثِ، وَالْفُجْلِ، فَلَا یَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا؛ فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ تَتَأَذَّى مِمَّا یَتَأَذَّى مِنْهُ بَنُو آدَمَ»([3]).
ورواته ثقات إلا یحیى بن راشد البصری.
و طبرانی در «الاوسط» و «الصغیر» آن را روایت کرده و لفظ آن چنین است: رسول خدا فرمودند: «هرکس از این سبزیجات بخورد: سیر و پیاز و تره و تربچه؛ به مسجد ما نزدیک نشود چرا که فرشتگان اذیت میشوند از آنچه فرزند آدم اذیت میشود».
485-334- (4) (صحیح لغیره) وَعَن أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ س: أَنَّهُ ذُکِرَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج الثُّومُ وَالْبَصَلُ وَالْکُرَّاثُ، وَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَأَشَدُّ ذَلِکَ کُلِّهِ الثُّومُ، أَفَتُحَرِّمُهُ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «کُلُوهُ، مَنْ أَکَلَهُ مِنْکُمْ فَلَا یَقْرَبْ هَذَا الْمَسْجِدَ حَتَّى یَذْهَبَ رِیحُهُ مِنْهُ».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه".
از ابوسعید خدری س روایت شده که نزد رسول الله ج از سیر و پیاز و تره یاد شد و گفته شد: ای رسول الله ج! بدترین آنها سیر است، آیا آن را حرام میکنی؟ رسول الله ج فرمود: «آن را بخورید، اما هریک از شما آن را خورد، نزدیک این مسجد نشود تا بوی آن از او برود».
486-335- (5) (صحیح) وَعَن عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ س أَنَّهُ خَطَبَ النَّاسَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ فِی خُطبَتِه: «ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ، تَأْکُلُونَ شَجَرَتَیْنِ لَا أُرَاهُمَا إِلَّا خَبِیثَتَیْنِ، [هَذَا] الْبَصَلُ وَالثُّومُ، لَقَدْ رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج إِذَا وَجَدَ رِیحَهُمَا مِنَ الرَّجُلِ فِی المَسجِدِ، أَمَرَ بِهِ فَأُخْرِجَ إِلَى الْبَقِیعِ، فَمَنْ أَکَلَهُمَا فَلْیُمِتْهُمَا طَبْخًا».
رواه مسلم والنسائی وابن ماجه.
از عمر بن خطاب س روایت است که روز جمعه خطبه خوانده و در خطبهاش گفت: «ای مردم! شما از دو درخت بد بوی سیر و پیاز میخورید که من آنها را ناپسند میدانم. همانا رسول الله ج را دیدم که چون در مسجد بوی آنها را از کسی احساس میکرد، دستور میداد که او را به بقیع ببرند. پس کسی که بخواهد از آنها بخورد باید با پختن بویشان را از بین ببرد».
487-336- (6) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَکَلَ مِنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ، الثُّومِ، فَلَا یُؤْذِینَا بِهَا فِی مَسْجِدِنَا هَذَا».
رواه مسلم والنسائی وابن ماجه واللفظ له.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس از این درختِ سیر بخورد، به وسیلهی آن سبب اذیت ما در مسجدمان نشود».
488-337- (7) (حسن صحیح) وَعَن أَبِی ثَعلَبَة س: أَنَّهُ غَزَا مَعَ رَسُول الله ج خیبر، فَوَجَدُوا فِی جِنَانِها([4]) بَصَلًا وَثُومًا وَکُرّاثاً، فَأَکَلُوا مِنْهُ وَهُمْ جِیَاعٌ، فَلَمَّا رَاحَ النَّاسُ إِلَى الْمَسْجِدِ، إِذَا رِیحُ الْمَسْجِدِ بَصَلٌ وَثُومٌ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «مَنْ أَکَلَ مِنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ الْخَبِیثَةِ فَلَا یَقْرَبْنَا»، فذکر الحدیث بطوله.
رواه الطبرانی بإسناد حسن([5]).
از ابو ثعلبه س روایت است که و با رسول الله ج در جنگ خیبر شرکت نمود و در باغهای آن پیاز و سیر پیدا کردند و از آن جایی که گرسنه بودند از آن خوردند، زمانی که مردم به مسجد آمدند، مسجد بوی پیاز و سیر میداد، رسول الله ج فرمود: «کسی که از این درخت بدبو بخورد به ما نزدیک نشود».
0-338- (8) (صحیح) وهو فی مسلم من حدیث أبی سعید الخدری بنحوه لیس فیه ذکر البصل([6]).
489-339- (9) (صحیح) وَعَنْ حُذَیْفَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ تَفَلَ تُجَاهَ الْقِبْلَةِ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَتَفْلُهُ([7]) بَیْنَ عَیْنَیْهِ، وَمَنْ أَکَلَ مِنْ هَذِهِ الْبَقْلَةِ الْخَبِیثَةِ، فَلَا یَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا (ثلاثاً)».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه"([8]).
از حذیفه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که به طرف قبله آب دهان بیندازد، روز قیامت درحالی آورده میشود که آب دهانش بین دو چشمش قرار گرفته است؛ و کسی که از این سبزی بدبو بخورد، به مسجد ما نزدیک نشود. (و این را سه بار تکرار نمودند)».
12- (ترغیب النساء فی الصلاة فی بیوتهن ولزومها، وترهیبهن من الخروج منها)
([1]) دقت داشته باش برادر، خداوند متعال تو را از هر بوی بدی حفظ کند، چگونه رسول خدا ج کسانی را که سیر یا پیاز یا هر چیز بد بویی خوردهاند که فرشتگان از بوی بد آنها مورد اذیت و آزار قرار میگیرند، از نردیک شدن به مسجد نهی میکند. آیا براستی کسی که سیگار میکشد در این نهی داخل نیست با اینکه میدانیم اذیت و آزار بوی دود سیگار بدتر و بیشتر از سیر و پیاز است؟ و این درحالی است که خوردن سیر و پیاز ضرری به دنبال ندارد بلکه در خوردن آنها فوائد بسیاری نهفته است اما دود سیگار و امثال آن سراسر ضرر بوده و سودی در آن نیست. از خداوند متعال عافیت و سلامتی را خواستاریم. منیر دمشقی رحمه الله تعالی.
([2]) یعنی: لمسلم، إلا أنّه قال: "المنتنة" مکان: "الخبیثة". و"الإنس" بدل: "الناس".
([3]) الحدیث صحیح دون ذکر الفجل عن جابر وغیره، ولم یفرق بینهما الجهلة؟
([4]) یعنی باغهای آن.
([5]) وکذا فی "المجمع" (2/ 18)، وهو کما قالا، وقد رواه أحمد من طریق آخر، وبیانه فی "التعلیق الرغیب".
([6]) قلت: وکذا لیس فیه ذکر الکراث. انظر "صحیح مسلم" (2/ 80)، وأحمد (3/ 12 و60-61 و65).
([7]) فی نسخة: "وتفلته".
([8]) هذا یوهم أنه لم یروه من هو أشهر وأعلى طبقة من ابن خزیمة، ولیس کذلک، فقد رواه أبو داود أیضاً باللفظ الأول فی "الأطعمة" (3824)، وإسناده صحیح، وعنده لفظ (ثلاثاً) دون ابن خزیمة. وإنّ من جهل المعلقین الثلاثة وکذبهم قولهم (1/ 301): "رواه ابن خزیمة (2/ 278) بطوله"! ولیس عنده فی الموضع الذی أشاروا إلیه إلاّ الشطر الأول من الحدیث، وإنما هو عنده بالشطر الثانی فی الموضع الآخر الذی أشرت إلیه آنفاً؛ أی: (ج3/ 83/ 1663)، ودون لفظ (ثلاثاً)!!! وقد مضى الشطر الأول معزوّاً لأبی داود أیضاً فی الباب (8)، رقم (280/ 5).
ترغیب در پایبندی به (حضور در) مساجد و نشستن در آن
473-326- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِی ظِلِّهِ، یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ([1]): الإِمَامُ العَادِلُ، وَشَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَةِ اللهِ عَزَّ وَجَل، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ بِالمَسَاجِدِ، وَرَجُلاَنِ تَحَابَّا فِی اللَّهِ، اجْتَمَعَا عَلَی ذَلِکَ وَتَفَرَّقَا عَلَیْهِ، وَرَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ، فَقَالَ: إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فَأَخْفَاهَا حَتَّى لاَ تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ یَمِینُهُ، وَرَجُلٌ ذَکَرَ اللَّهَ خَالِیًا، فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ».
رواه البخاری ومسلم وغیرهما([2]).
از ابوهریره س روایت است که از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هفت نفر هستند که خداوند در روزی که جز سایهی (عرش) او سایهای نیست، ایشان را در سایهی (عرش) خود پناه میدهد: امام عادل، جوانی که در عبادت خداوند رشد و نشأت یافته باشد، مردی که دلش به مساجد وابسته باشد، دو مرد که برای رضای خدا همدیگر را دوست دارند و به این سبب گردهم آمده و از هم جدا میشوند، مردی که زنی صاحب مقام و زیبا (برای عمل منافی عفت) او را نزد خود بخواند و او در جواب بگوید: من از خدا میترسم، مردی که صدقه دهد و آن را چنان پنهان کند که دست چپش از انفاق دست راستش بیخبر باشد، مردی که در حالت تنهایی و خلوت خدا را یاد کند و اشک از چشمانش سرازیر گردد».
474-203- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخدری س عَنِ النَّبِی ج قَالَ: إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ یَتَعَاهَدُ الْمَسَاجِدَ فَاشْهَدُوا لَهُ بِالإِیمَانِ، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَل: {إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ}».
رواه الترمذی واللفظ له وقال: "حدیث حسن غریب". وابن ماجه وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" والحاکم؛ کلهم من طریق درّاج أبی السمح([3]) عن أبی الهیثم عن أبی سعید. وقال الحاکم: "صحیح الإسناد".
و از ابوسعید خدری س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «چون مردی را دیدید که همیشه به مسجد میآید، به ایمان او گواهی دهید. خداوند متعال میفرماید: [تنها کسانی مساجد خداوند را آباد میکنند که به الله و روز قیامت ایمان دارند].
475-327- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَا تَوَطَّنَ رَجُلٌ الْمَسَاجِدَ لِلصَّلَاةِ وَالذِّکْرِ، إِلَّا تَبَشْبَشَ([4]) اللَّهُ تَعَالَی لَهُ، کَمَا یَتَبَشْبَشُ أَهْلُ الْغَائِبِ بِغَائِبِهِمْ إِذَا قَدِمَ عَلَیْهِمْ».
رواه ابن أبی شیبة وابن ماجه([5]) وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" والحاکم وقال: "صحیح على شرط الشیخین".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی نیست که در مسجد برای نماز و ذکر بنشیند مگر اینکه خداوند از او خوشحال میشود، همانطور که خانوادهی فرد غائبی، هنگام برگشتن او خوشحال میشوند».
وفی روایة لابن خزیمة قال: «مَا مِنْ رَجُلٍ کَانَ تَوَطّنُ الْمَسَاجِدَ فَشَغَلَهُ أَمْرٌ أَوْ عِلَّةٌ، ثُمَّ عَادَ إِلَى مَا کَانَ، إِلَّا یتَبَشْبَشُ اللَّهُ إِلَیْهِ کَمَا یَتَبَشْبَشُ أَهْلُ الْغَائِبِ بِغَائِبِهِمْ إِذَا قَدِمَ».
و در روایت ابن خزیمه آمده است: «مردی نیست که در مسجد بنشیند و کاری یا سببی او را مشغول نماید، سپس به جای اول خود بر میگردد، مگر اینکه خداوند از او خوشحال میشود همانطور که خانوادهی فرد غائبی، هنگام برگشتن او خوشحال میشوند».
476-328- (3) (حسن لغیره) وَعَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرٍو ب عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «سِتُّ مَجَالِسَ، الْمُؤْمِنُ ضَامِنٌ عَلَى اللهِ تَعَالَی مَا کَانَ فِی شَیْءٍ مِنْهَا: فِی مَسْجِدِ جَمَاعَةٍ، وَعِنْدَ مَرِیضٍ، أَوْ فِی جَنَازَةٍ، أَوْ فِی بَیتِهِ([6])، أَو عِنْدَ إِمَامٍ مُقْسِطٍ یُعَزِّرُهُ وَیُوَقِّرُهُ، أَو فِی مَشهدِ جهادٍ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" والبزار ولیس إسناده بذاک، لکن رُوی من حدیث معاذ بإسناد صحیح، ویأتی فی الجهاد [12/ 9/ 21- حدیث] وغیره إن شاء الله تعالى.
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در شش جایگاه، خداوند متعال ضامن مؤمن است تا زمانی که در یکی از اینها باشد: در جماعت مسجد، یا عیادت مریض، یا تشییع جنازه، یا در خانهاش، یا نزد حاکم عادل برای یاری و بزرگداشت او، یا شرکت در جهاد».
477-204- (2) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ عُمَّارَ بُیُوتِ اللَّهِ هُمْ أَهْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»
رواه الطبرانی فی ا"لأوسط".
و از انس بن مالک س روایت است که میگوید: از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «آباد کنندگان خانههای خدا (مساجد) همان اهل الله میباشند».
478-205- (3) (ضعیف) وعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخدری س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَلِفَ الْمَسْجِدَ أَلِفَهُ اللَّهُ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" وفیه ابن لهیعة([7]).
از ابوسعید خدری س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس مسجد را دوست داشته باشد [و با آن مانوس باشد]، خداوند متعال او را در جوار رحمت و حفاظت خود قرار میدهد».
479-206- (4) (ضعیف) وَعَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ س أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِنَّ الشَّیْطَانَ ذِئْبُ الْإِنْسَانِ کَذِئْبِ الْغَنَمِ، یَأْخُذُ الشَّاةَ الْقَاصِیَةَ([8]) وَالنَّاحِیَةَ، فَإِیَّاکُمْ وَالشِّعَابَ، وَعَلَیْکُمْ بِالْجَمَاعَةِ وَالْعَامَّةِ وَالْمَسْجِدِ».
رواه أحمد من روایة العلاء بن زیاد عن معاذ ولم یسمع منه.
و از معاذ بن جبل س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «شیطان گرگ انسان است همچون گرگِ گوسفندان که گوسفند دور از گله و تنها را میرباید؛ از پراکنده شدن خودداری کنید و همراهی با اکثر و عموم مردم و مسجد را بر خود لازم بگیرید».
480-329- (4) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ لِلْمَسَاجِدِ أَوْتَادًا([9])؛ الْمَلَائِکَةُ جُلَسَاؤُهُمْ، إِنْ غَابُوا یَفْتَقِدُونَهُمْ([10])، وَإِنْ مَرِضُوا عَادُوهُمْ، وَإِنْ کَانُوا فِی حَاجَةٍ أَعَانُوهُمْ». ثُمَّ قَالَ: «جَلِیسُ الْمَسْجِدِ عَلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ: أَخٍ مُسْتَفَادٍ، أَوْ کَلِمَةٍ مُحْکَمَةٍ، أَوْ رَحْمَةٍ مُنْتَظَرَةٍ».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «همانا برای مسجد مردانی دل بسته به آن (که زیاد به مسجد رفت و آمد دارند) وجود دارند که فرشتگان همنشینانشان هستند، اگر به مسجد نیامدند به جستجوی آنان میپردازند و اگر بیمار شدند به عیادتشان میروند و اگر مشکلی داشتند به یاری و مددشان میشتابند». سپس فرمود: «شخص نشسته در مسجد دارای سه خصلت است: برادری از او استفاده میبرد، یا سخنی حکیمانه و به جا میگوید، یا اینکه در انتظار رحمت و مغفرت خداوند است».
رواه أحمد من روایة ابن لهیعة([11]). ورواه الحاکم من حدیث عبد الله بن سلام؛ دون قوله: "جلیس المسجد" إلى آخره، فإنه لیس فی أصلی، وقال: "صحیح على شرطهما [موقوف]([12])".
[قلت: ولفظ حدیثه: (إِنَّ لِلْمَسَاجِدِ أَوْتَادًا هُمْ أَوْتَادُهَا، لَهُمْ جُلَسَاءُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ، فَإِنْ غَابُوا سَأَلُوا عَنْهُمْ، وَإِنْ کَانُوا مَرْضَى عَادُوهُمْ، وَإِنْ کَانُوا فِی حَاجَةٍ أَعَانُوهُمْ)].
«همانا برای مسجد مردانی دل بسته به آن (که زیاد به مسجد رفت و آمد دارند) وجود دارند که فرشتگان همنشینانشان هستند، اگر به مسجد نیامدند به جستجوی آنان میپردازند و اگر بیمار شدند به عیادتشان میروند و اگر مشکلی داشتند به یاری و مددشان میشتابند».
481-207- (5) (ضعیف) إلا ما بین المعقوفتین فهو 330- (5) (حسن لغیره) وَعَن أَبِی الدرداء س قَالَ سَمِعتُ رَسُول الله ج یَقُولُ: [المَسجِدُ بَیت کُل تَقِی]([13]) وَتکفّلَ الله لِمَن کَانَ المَسجِدَ بَیتُه بِالروحِ وَالرحمةِ وَالجوازِ عَلَى الصراطِ إلى رضوان الله إلى الجنة».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط" والبزار، وقال: «إسناده حسن»، وهو کما قال رحمه الله تعالى.
جز آنچه در بین پرانتز آمده، روایت ضعیف است.
از ابودرداء س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمود: (مسجد خانهی هر پرهیزگاری است.) و کسی که خانه او مسجد باشد، خداوند متعال برای او آرامش و آسایش و گذر از پل صراط به سوی رضایت الهی و بهشت را تضمین کرده است».
وفی الباب أحادیث غیر ما ذکرنا تأتی فی «انتظار الصلاة» [22- باب] إن شاء الله تعالى.
11-(الترهیب من إتیان المسجد لمن أکل بصلاً أو ثوماً أو کُرّاثاً أو فجلاً ونحو ذلک مما له رائحة کریهة)
([1]) مقصود سایهی عرش میباشد چنانکه در روایت صحیحی از ابوهریره و دیگران آمده که در (8 - الصدقات/ 14) خواهد آمد. و مولف در آنجا (10 - باب) این حدیث را تکرار میکند که ان شاء الله مناسب با مقامی که در آن ذکر شده تعلیقی بر آن خواهیم داشت.
([2]) قلت: منهم أحمد، والترمذی وصححه، والنسائی وابن خزیمة فی "صحیحه" (358).
(تنبیه): وکلُّ من خرج الحدیث قال فی متنه: "حتى لا تعلم شماله ما تنفق یمینه" إلا مسلماً، فقال: "حتى لا تعلم یمینه ما تنفق شماله"! على القلب، ولا أدری ممّن هو؟ فإنّ مسلماً أخرجه (3/ 93) عن شیخیه زهیر بن حرب ومحمد بن المثنّى جمیعاً عن یحیى القطّان: حدَّثنا یحیى بن سعید -هو الأنصاری- عن عُبید الله بسنده عن أبی هریرة. قلت: فأستبعد جداً أنْ یکون القلب المذکور من الشیخین، لا سیّما وقد رواه الترمذی (2/ 63) عن الثانی منهما على الصحة مقروناً مع مِسوَر بن عبد الله العنبری. فهو إذن إمّا من تلمیذهما مسلم، وإمّا من شیخهما القطّان، ویُرجِّح الثانی، أن هذا خالفه الإمام أحمد، فقال (2/ 439): ثنا یحیى (یعنی ابن سعید الأنصاری) عن عبید الله به على الصواب، وتوبع أحمد، فقال البخاری (1/ 171) وابن خزیمة (358): حدثنا محمد بن بشار قال: حدثنا یحیى به، وقال البخاری أیضاً (1/ 360): حدثنا مسدد قال: حدثنا یحیى به. ویحیى بن سعید قد تابعه عبد الله بن المبارک عند البخاری (4/ 299) والنسائی (2/ 303). وعبید الله هو ابن عمر العمری المصغِّر، وقد تابعه مالک فی "الموطأ" (3/ 127)، وعند مسلم والترمذی والبیهقی فی "الصفات" (370 - 371)، ومبارک بن فضالة عند الطیالسی (2462)، کلّهم قالوا: عن خُبیب بن عبد الرحمن عن حفص بن عاصم عن أبی هریرة به على الصواب، وقد أشار إلى هذا ابن خزیمة فقال: "وقد خولف یحیى بن سعید فی هذه اللفظة، فقال غیره: "لا تعلم شماله ما تنفق یمینه". قال هذا بعد أنْ ساقه من طریق بندار؛ محمد بن بشار: نا یحیى: أخبرنا عبید الله بن عمر به. ومن هذا الوجه رواه البخاری کما سبقت الإشارة إلیه، لکنْ لفظه عنده موافق لروایة الجماعة غیر مقلوب، بخلاف روایة ابن خزیمة، فهو على القلب، ولذلک صرّح بنسبة المخالفة إلى یحیى بن سعید الأنصاری، وهذا مشکل، لمخالفته لروایة بندار عند البخاری من جهة، ولروایة الإمام أحمد عن الأنصاری من جهة أخرى. فالذی یترجّح عندی -والله أعلم- أنّ القلب من القطان، ولیس من الأنصاری کما توهّم ابن خزیمة. لکنْ یشکل على هذا أنّ مسلماً لما ساق روایة مالک لم یذکر لفظها، وإنما أحال فیه على لفظ حدیث القطان المقلوب بقوله: "مثل حدیث عبید الله". فأوهم أنْ لا قلب فی روایة القطّان. فلعلّه فاته التنبیه على ذلک، أو أن الوهم من بعض رواة کتاب مسلم، ولعله أقرب. والله أعلم.
([3]) قلت: وهو کثیر المناکیر کما قال الذهبی.
([4]) اصل آن به معنای خوشحالی دوستی از آمدن دوستش و لطف و احسان در خواستن و اقبال و تقاضا میباشد. و منظور از آن در اینجا ملاقات خداوند متعال با او به وسیله نیکی به او و نزدیک نمودن وی و اکرامش میباشد. سندی
([5]) رواه من طریق ابن أبی شیبة، قال فی "الزوائد": "إسناده صحیح، رجاله ثقات".
قلت: وهو على شرط الشیخین کما قال الحاکم. وقد مضى من روایة ابن خزیمة نحوه.
([6]) به این معنا که برای پرهیز از شر در خانه بماند. چنانکه در حدیث معاذ وارد شده که مولف بدان اشاره نموده و متن آن چنین است: «أَوْ قَعَدَ فِی بَیْتِهِ، فَسَلِمَ وَسَلِمَ النَّاسُ مِنْهُ»: «یا در خانهاش بنشیند و و به این ترتیب از شر از امان مانده و مردن از او در امان بمانند».
([7]) قلت: هو عند الطبرانی (7/ 197/ 6379) من طریق ابن لهیعة، عن دراج عن أبی الهیثم .. فدراج هنا علة أخرى.
([8]) (القاصیة): دور و بعید؛ و (الناحیة): جدای از گله؛ مقصود این است که شیطان بر کسی تسلط مییابد که از جماعت و اهل سنت خارج باشد. و اهل سنت و جماعت کسانی هستند که به سنت نبوی و راه و روش صحابه پایبند و ملتزم میباشد.
([9]) منظور کسانی است رفت و آمد زیادی به مسجد دارند.
([10]) الأصل: "یفتقدوهم"، والتصویب من "المسند" و"المجمع".
([11]) قلت: لکنه عنده (2/ 418) من روایة قتیبة عن ابن لهیعة، وهو صحیح الحدیث عنه کما استفدناه من تاریخ الذهبی. وانظر المقدمة.
([12]) زیادة ضروریة من "المستدرک"، ولعلها سقطت من الناسخ، فظهر حدیث المستدرک أنَّه مرفوع، ولیس کذلک، فتنبه، وخلط هنا الجهلة الثلاثة فصدروا تخریجهم للحدیث بقولهم: "صحیح موقوف، رواه أحمد (2/ 418) والحاکم. . "، فحملوا المرفوع على الموقوف بسوء تصرفهم، ولم یستدرکوا الزیادة!!
([13]) لقوله ج: "المسجد بیت کل تقی" طریق أخرى حسنته من أجلها.
ترغیب به رفتن به مسجد خصوصا در تاریکی شب و آنچه در فضل آن آمده است
440-297- (1) (صحیح) عَن أَبِی هُرَیرَة س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «صَلاَةُ الرَّجُلِ فِی الجَمَاعَةِ تُضَعَّفُ([1]) عَلَى صَلاَتِهِ فِی بَیْتِهِ، وَفِی سُوقِهِ، خَمْسًا وَعِشْرِینَ دَرَجَةً، وَذَلِکَ أَنَّهُ: إِذَا تَوَضَّأَ، فَأَحْسَنَ الوُضُوءَ، ثُمَّ خَرَجَ إِلَى المَسْجِدِ، لاَ یُخْرِجُهُ إِلَّا الصَّلاَةُ، لَمْ یَخْطُ خَطْوَةً([2])، إِلَّا رُفِعَتْ لَهُ بِهَا دَرَجَةٌ، وَحُطَّ عَنْهُ بِهَا خَطِیئَةٌ، فَإِذَا صَلَّى، لَمْ تَزَلِ المَلاَئِکَةُ تُصَلِّی عَلَیْهِ، مَا دَامَ فِی مُصَلَّاهُ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ، اللَّهُمَّ ارْحَمْهُ([3])، وَلاَ یَزَالُ فِی صَلاَةٍ مَا انْتَظَرَ الصَّلاَةَ».
(وفی روایة): «اللهُمَّ اغْفِرْ لَهُ، اللهُمَّ تُبْ عَلَیْهِ، مَا لَمْ یُؤْذِ فِیهِ، مَا لَمْ یُحْدِثْ فِیهِ»([4]).
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی وابن ماجه باختصار.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نماز مرد در جماعت بر نمازی که به تنهایی در منزل و بازار به جا میآورد، بیست و پنج برابر برتری دارد؛ زیرا هنگامی که وضوی کاملی میگیرد و به سوی مسجد میرود و به غیر از نماز هیچ هدفی ندارد، گامی بر نمیدارد مگر اینکه در برابر آن یک درجه مقامش بالا میرود و یک گناهش کم میشود؛ و هنگامی که نماز را به جا آورد، تا زمانی که در محل نماز خواندنش نشسته باشد، پیوسته ملائکه بر او درود میفرستند و میگویند: خدایا! بر او درود بفرست، خدایا او را مورد رحمت قرار ده؛ و همچنان در نماز است تا زمانی که منتظر نماز باشد».
و در روایتی آمده است: «خدایا او را ببخش، خدایا توبهاش را بپذیر، تا لحظهای که کسی را اذیت نکرده یا بیوضو نشود».
ومالک فی "الموطأ"([5]) ولفظه: «مَنْ تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ وُضُوءَ، ثُمَّ خَرَجَ عَامِدًا إِلَى الصَّلَاةِ، فَإِنَّهُ فِی صَلَاةٍ مَادَامَ یَعْمِدُ إِلَى الصَّلَاةِ. وَإِنَّهُ یُکْتَبُ لَهُ بِإِحْدَى خُطْوَتَیْهِ حَسَنَةٌ، وَیُمْحَى عَنْهُ بِالْأُخْرَى سَیِّئَةٌ. فَإِذَا سَمِعَ أَحَدُکُمُ الْإِقَامَةَ فَلَا یَسْعَ. فَإِنَّ أَعْظَمَکُمْ أَجْرًا أَبْعَدُکُمْ دَارًا»، قَالُوا: لِمَ یَا أَبَا هُرَیْرَةَ؟ قَالَ: «مِنْ أَجْلِ کَثْرَةِ الْخُطَا».
«کسی که به نحو احسن وضو بگیرد و سپس به قصد نماز خارج شود، پس او در نماز است تا زمانی که قصد نماز داشته باشد؛ و برای یک قدم او یک حسنه نوشته و برای قدم بعدی یک گناه از او کم میگردد. هرگاه یکی از شما صدای اقامه را شنید، نَدَوَد، زیرا بیشترین اجر به کسی که خانهاش از مسجد دورتر است داده میشود». گفتند: چرا ای ابوهریره ج؟ گفت: به خاطر قدمهای زیادی که بر میدارد».
ورواه ابن حبان فی "صحیحه" ولفظه: «أَنَّ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مِنْ حِینِ یَخْرُجُ أَحَدُکُمْ مِنْ مَنْزِلِهِ إِلَى مَسْجِدِی، فَرِجْلٌ تَکْتُبُ لَهُ حَسَنَةً، وَرِجْلٌ تَحُطُّ عَنْهُ سَیِّئَةً حَتَّى یَرْجِعَ».
ورواه النِّسائی([6]) والحاکم بنحو ابن حبان ولیس عندهما: "حتى یرجع" وقال الحاکم: "صحیح على شرط مسلم"([7]).
رسول الله ج فرمودند: «از زمانی که یکی از شما از منزلش به سوی مسجدم خارج میشود، برای یک قدمی که برمیدارد حسنهای نوشته و برای قدم بعدی یک گناه از او پاک میشود، تا زمانی که برگردد».
(صحیح) وتقدم فی الباب قبله(رقم 14) حدیث أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «إِذَا تَوَضَّأَ أَحَدُکُمْ فِی بَیْتِهِ، ثُمَّ أَتَى الْمَسْجِدَ کَانَ فِی صَلَاةٍ حَتَّى یَرْجِعَ» الحدیث.
و در باب قبل حدیث ابوهریره س گذشت که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه یکی از شما در خانهاش وضو بگیرد سپس به مسجد آید تا زمانی که بر میگردد در نماز است».
441-298- (2) (صحیح) وَعَن عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ س عَنْ النَّبِی ج أَنَّهُ قَالَ: «إِذَا تَطَهَّرَ الرَّجُلُ، ثُمَّ أَتَى الْمَسْجِدَ یَرْعَى الصَّلَاةَ، کَتَبَ لَهُ کَاتِبَاهُ أَوْ کَاتِبُهُ، بِکُلِّ خُطْوَةٍ یَخْطُوهَا إِلَى الْمَسْجِدِ عَشْرَ حَسَنَاتٍ، وَالْقَاعِدُ یَرْعَى الصَّلَاةَ کَالْقَانِتِ، وَیُکْتَبُ مِنَ الْمُصَلِّینَ مِنْ حِینِ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْهِ».
رواه أحمد وأبو یعلى والطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط" وبعض طرقه صحیح وابن خزیمة فی "صحیحه"، ورواه ابن حبان فی "صحیحه" مفرقاً فی موضعین([8]).
از عقبه بن عامر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه مردی وضو بگیرد سپس به مسجد بیاید و منتظر نماز بنشیند، دو فرشته یا فرشتهی نویسندهی اعمال، برای او با هر قدمی که به طرف مسجد برمیدارد، ده نیکی مینویسند. و کسی که نشسته و مواظب وقت نماز است مانند کسی است که نماز میخواند؛ و از نمازگزاران نوشته میشود از لحظهای که از خانهاش خارج میشود تا زمانی که به خانه بر میگردد».
(القنوت) به معانی نزدیک به همی اطلاق میشود؛ از جمله به معنای سکوت، دعا، طاعت، تواضع، حفظ حج، حفظ جهاد، قیام در نماز میباشد؛ و در این حدیث معنای اخیر مورد نظر میباشد. والله اعلم
442-299- (3) (حسن) وَعَن عَبْد اللَّهِ بْن عَمْرِو([9]) ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ رَاحَ إِلَى مَسْجِدِ الْجَمَاعَةِ فَخُطْوَةٌ تَمْحُو سَیِّئَةً، وَخَطْوَةٌ تُکْتَبُ لَهُ حَسَنَةً، ذَاهِبًا وَرَاجِعًا».
رواه أحمد بإسناد حسن، والطبرانی، وابن حبان فی "صحیحه".
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که برای نماز جماعت به مسجد برود، در رفت و برگشت از مسجد در برابر یک گام یک گناه از او پاک شده و با گام دیگر یک حسنه برای او نوشته میشود».
443-195- (1) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «عَلَى کُلٍّ مِیسَمٍ مِنَ الْإِنْسَانِ صَلَاةٌ کُلَّ یَوْمٍ». فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ: هَذَا مِنْ أَشَدِّ مَا أَنبَأتَنَا بِه([10]). قَالَ: «أَمْرُکَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهْیُکَ عَنِ الْمُنْکَرِ صَلَاةٌ، وَحَمْلُکَ عَنِ([11]) الضَّعِیفِ صَلَاةٌ، وَإِنْحَاؤُکَ الْقَذَرَ عَنِ الطَّرِیقِ صَلَاةٌ، وَکُلُّ خُطْوَةٍ تَخْطُوهَا إِلَى الصَّلَاةِ صَلَاةٌ».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه"([12]).
و از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «در برابر هر عضو انسان که خداوند متعال به او عنایت داشته، در هر روز نمازی نهفته است». پس مردی گفت: این از سختترین اموری است که به ما خبر دادی. فرمود: «امر به معروف و نهی از منکر، نماز است و یاری ضعیف نماز است و دور کردن پلیدی از راه نماز است و هر گامی که به سوی نماز برداشته میشود نماز است».
444-300- (4) (صحیح) وَعَنْ عُثْمَانَ س أَنَّهُ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ تَوَضَّأَ فَأَسْبَغَ الْوُضُوءَ، ثُمَّ مَشَى إِلَى صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ فَصَلَّاهَا مَعَ الْإِمَامِ، غُفِرَ لَهُ ذَنْبُهُ».
رواه ابن خزیمة([13]).
از عثمان س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «کسی که وضوی کامل گرفته و برای خواندن نماز فرض برود و نماز را همراه با امام بخواند، گناهان او بخشیده میشود».
445-301- (5) (صحیح لغیره) وَعَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیِّبِ س قَالَ: حَضَرَ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ الْمَوْتُ، فَقَالَ: إِنِّی مُحَدِّثُکُمْ حَدِیثًا مَا أُحَدِّثُکُمُوهُ إِلَّا احْتِسَابًا، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِذَا تَوَضَّأَ أَحَدُکُمْ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ، ثُمَّ خَرَجَ إِلَى الصَّلَاةِ لَمْ یَرْفَعْ قَدَمَهُ الْیُمْنَى إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ حَسَنَةً، وَلَمْ یَضَعْ قَدَمَهُ الْیُسْرَى إِلَّا حَطَّ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَنْهُ سَیِّئَةً، فَلْیُقَرِّبْ أَحَدُکُمْ أَوْ لِیُبَعِّدْ، فَإِنْ أَتَى الْمَسْجِدَ فَصَلَّى فِی جَمَاعَةٍ غُفِرَ لَهُ، فَإِنْ أَتَى الْمَسْجِدَ وَقَدْ صَلَّوْا بَعْضًا وَبَقِیَ بَعْضٌ، صَلَّى مَا أَدْرَکَ وَأَتَمَّ مَا بَقِیَ کَانَ کَذَلِکَ، فَإِنْ أَتَى الْمَسْجِدَ وَقَدْ صَلَّوْا فَأَتَمَّ الصَّلَاةَ کَانَ کَذَلِکَ».
رواه أبو داود([14]).
از سعید بن مسیب س روایت است، مردی از انصار که در حال احتضار بود، گفت: حدیثی را صرفا به خاطر امید ثواب از خداوند متعال برایتان بازگو میکنم. از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هرگاه یکی از شما به خوبی وضو گرفته و سپس برای نماز بیرون شود، پای راستش را بر نمیدارد مگر اینکه خداوند متعال برای او یک نیکی مینویسد و پای چپش را بر زمین نمینهد مگر اینکه خداوند متعال یک گناه از او کم میکند، پس هر کدام از شما دوست دارد فاصلهی بین قدمهایش را کم یا زیاد کند؛ و چون به مسجد بیاید و نمازش را با جماعت بخواند مورد مغفرت قرار میگیرد و اگر به مسجد آمد و دید که مردم قسمتی از نماز را خوانده و قسمتی باقی مانده است، قسمتی را که رسیده بخواند و بقیه را خودش تکمیل کند، در اینصورت نیز مانند کسی است که تمام نماز را با جماعت بخواند. و هرگاه به مسجد آمد درحالیکه نماز جماعت تمام شده بود، نمازش را بخواند، در اینصورت نیز همانند کسی است که به نماز جماعت رسیده است».
446-302- (6) (صحیح لغیره) وَعَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَتَانِی اللَّیْلَةَ([15]) رَبِّی - فذکر الحدیث، إلى أن قال-: قَالَ لِی: یَا مُحَمَّدُ! أَتَدْرِی فِیمَ یَخْتَصِمُ المَلَأُ الأَعْلَى؟ قُلْتُ: نَعَمْ، فِی الدَّرَجَاتِ وَالکَفَّارَاتِ، ونقل الْأَقْدَامِ إِلَى الجماعة،ِ وَإِسْبَاغُ الوُضُوءِ فِی السَّبَرات([16])، وَانتِظَارِ الصلاةِ بَعدَ الصَّلَاةِ، وَمَن حَافَظَ عَلَیهِنَّ؛ عَاشَ بِخیر وَمَاتَ بِخیر، وَکَانَ مِن ذُنُوبِهِ کَیَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ...". الحدیث.
رواه الترمذی، وقال: "حدیث حسن غریب"، ویأتی بتمامه إن شاء الله تعالى. [هنا/16، ومضى4/7- باب].
ابن عباس ب از رسول الله ج روایت میکند که فرمودند: «دیشب پروردگارم به نزدم آمد – حدیث را بیان کرد تا اینکه فرمود: - خداوند فرمود: ای محمد! آیا میدانی فرشتگان در ملکوت اعلی دربارهی چه چیزی بحث و مجادله میکنند؟ گفتم: بله! در مورد درجات و کفارات و پیاده رفتن به نماز جماعت، کامل ساختن وضو به هنگام دشواری (سرمای شدید)، انتظار نماز بعد از ادای نماز؛ و هرکس بر این اعمال مواظبت کند، زندگی خوب و خوشی خواهد داشت و با خیر و خوشی از دنیا میرود درحالیکه از گناهانش به اندازهی روزی که از مادر متولد شده باقی مانده است».
447-303- (7) (صحیح) وَعَن أَبِی هُرَیرَة س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَتَوَضَّأُ أَحَدُکُمْ فَیُحْسِنُ وُضُوءَهُ فَیُسْبِغُهُ، ثُمَّ یَأْتِی الْمَسْجِدَ لَا یُرِیدُ إِلَّا الصَّلَاةَ فِیهِ، إِلَّا تَبَشْبَشَ اللَّهُ إِلَیْهِ کَمَا یَتَبَشْبَشُ أَهْلُ الْغَائِبِ بِطَلْعَتِهِ».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچیک از شما نیست که وضو بگیرد و آن را کامل نماید سپس به قصد نماز به مسجد آید، مگر اینکه خداوند به بهترین صورت با او مواجه میشود، همانطوری که خانوادهی فرد غائبی با آمدن او خوشحال میشوند».
448-304- (8) (صحیح) وَعَنْ جَابِرِ س قَالَ: خَلَتِ الْبِقَاعُ حَوْلَ الْمَسْجِدِ، فَأَرَادَ بَنُو سَلِمَةَ([17]) أَنْ یَنْتَقِلُوا إِلَى قُرْبَ الْمَسْجِدِ، فَبَلَغَ ذَلِکَ النبی ج، فَقَالَ لَهُمْ: «بَلَغَنِی أَنَّکُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَنْتَقِلُوا قُرْبَ الْمَسْجِدِ»، قَالُوا: نَعَمْ یَا رَسُولَ اللهِ! قَدْ أَرَدْنَا ذَلِکَ، فَقَالَ: «یَا بَنِی سَلِمَةَ! دِیَارَکُمْ تُکْتَبْ آثَارُکُمْ، دِیَارَکُمْ تُکْتَبْ آثَارُکُمْ».
از جابر س روایت است که زمینهای اطراف مسجد خالی شد و بنی سلمه خواستند به کنار مسجد نقل مکان کنند. این خبر به رسول الله ج رسید. به آنها فرمود: «به من خبر رسیده که میخواهید به کنار مسجد نقل مکان نمایید؟» گفتند: بله، ای رسول الله ج! چنین تصمیم گرفتهایم. رسول الله ج فرمود: «ای بنی سلمه! در جایی که هستید باقی بمانید که گامهای شما (بسوی مسجد) نوشته میشود، در جایی که هستید باقی بمانید که گامهای شما (بسوی مسجد) نوشته میشود». پس گفتند: شاد نمیشدیم اگر نقل مکان کرده بودیم.
رواه مسلم وغیره.
وفی روایة له بمعناه وفی آخره: «إِنَّ لَکُمْ بِکُلِّ خَطْوَةٍ دَرَجَةً».
و در پایان روایتی از مسلم به همین معنا آمده است: «به شما با هر قدمی که بر میدارید یک درجه داده میشود».
449-305- (9) (صحیح لغیره موقوف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: کَانَتِ الْأَنْصَارُ بَعِیدَةً مَنَازِلُهُمْ مِنَ الْمَسْجِدِ، فَأَرَادُوا أَنْ یَقْتَربُوا، فَنَزَلَتْ ﴿وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ﴾، فَثَبَتُوا».
رواه ابن ماجه بإسناد جید.
از ابن عباس ب روایت شده که خانههای انصار از مسجد دور بود، خواستند به نزدیک مسجد نقل مکان نمایند. پس این آیه نازل شد: {و آنچه را (از اعمال نیک و بد) که از پیش فرستادهاند و آثار (و گامهای) شان را مینویسیم} پس در جای خود ماندند.
450- 306- (10) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الْأَبْعَدُ فَالْأَبْعَدُ([18]) مِنَ الْمَسْجِدِ أَعْظَمُ أَجْرًا».
رواه أحمد وأبو داود وابن ماجه والحاکم وقال: "حدیث صحیح، مدنیّ الإسناد".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دورتر و دورتر از مسجد، پاداش بیشتری دارد».
451-196- (2) (ضعیف) وَعَنْ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ س قَالَ: کُنْتُ أَمْشِی مَعَ رَسُولِ اللهِ ج وَنَحْنُ نُرِیدُ الصَّلَاةَ، فَکَانَ یُقَارِبُ الْخُطَا، فَقَالَ: «أَتَدْرِی لِمَ أَقَارِبُ الْخُطَا؟» قُلْتُ: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ؛ قَالَ: «لَا یَزَالُ الْعَبْدُ فِی صَلَاةٍ مَا دَامَ فِی طَلَبِ الصَّلَاةِ».
(ضعیف) وفی روایة: «إِنَّمَا فَعَلتُ لِتَکْثُرَ خُطایَ فِی طَلَبِ الصلاةِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" مرفوعاً وموقوفاً على زید وهو الصحیح([19]).
و از زید بن ثابت س روایت است که میگوید: همراه رسول خدا ج در مسیر نماز بودیم که رسول خدا گامهای نزدیک به هم برمیداشت و فرمود: «آیا میدانی چرا گامهای نزدیک به هم برداشتم؟» گفتم: الله و رسولش داناترند. فرمود: «همواره بنده در نماز است مادامیکه در طلب نماز است».
و در روایتی آمده است: «چنین کردم تا گامهایم در طلب نماز افزایش یابد».
452-307- (11) (صحیح) وَعَنْ أَبِی مُوسَى س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ أَجْرًا فِی الصَّلَاةِ أَبْعَدُهُمْ إِلَیْهَا مَمْشًى، فَأَبْعَدُهُمْ، وَالَّذِی یَنْتَظِرُ الصَّلَاةَ حَتَّى یُصَلِّیَهَا مَعَ الْإِمَامِ أَعْظَمَ أَجْرًا مِنَ الَّذِی یُصَلِّیَهَا ثُمَّ یَنَامُ».
رواه البخاری ومسلم وغیرهما.
از ابوموسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بیشترین ثواب را در نماز کسانی میبرند که مسیر طولانیتری را (برای ادای آن) طی میکنند و کسی که منتظر میماند تا نماز را همراه امام (با جماعت) بخواند از کسی که نمازش را میخواند و میخوابد ثواب بیشتری دارد».
453-308- (12) (صحیح) وَعَنْ أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ س قَالَ: کَانَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصَارِ لَا أَعْلَمُ أَحَداً أَبْعَدَ مِنَ الْمَسْجِدِ مِنْهُ، وَکَانَ لَا تُخْطِئُهُ صَلَاةٌ، فَقِیلَ لَهُ: لَوْ اشْتَرَیْتَ حِمَارًا تَرْکَبُهُ فِی الظَّلْمَاءِ، وَفِی الرَّمْضَاءِ، فَقَالَ: مَا یَسُرُّنِی أَنَّ مَنْزِلِی إِلَى جَنْبِ الْمَسْجِدِ، إِنِّی أُرِیدُ أَنْ یُکْتَبَ لِی مَمْشَایَ إِلَى الْمَسْجِدِ، وَرُجُوعِی إِذَا رَجَعْتُ إِلَى أَهْلِی، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «قَدْ جَمَعَ اللهُ لَکَ ذَلِکَ کُلَّهُ».
از ابی بن کعب س روایت شده که میگوید: «مردی از انصار بود که من کسی دورتر از او به مسجد نمیشناختم و یک نمازش به جماعت فوت نمیشد؛ به او گفته شد: کاش یک الاغ میخریدی که در تاریکی و پیمودن زمین داغ، بر آن سوار میشدی. گفت: خوشحال نمیشوم که منزلم نزدیک مسجد باشد، میخواهم در رفتنم به سوی مسجد و برگشتن از آن نزد خانوادهام، قدمهایم برایم نوشته شود. رسول الله ج به او فرمود: «خداوند، تمام آنها را برای تو جمع و ذخیره کرده است».
(وَفِی روایة): «فَتَوَجَّعْتُ لَهُ، فَقُلْتُ: یَا فُلَانُ! لَوْ أَنَّکَ اشْتَرَیْتَ حِمَارًا یَقِیکَ الرَّمَضَاء، وَهَوَامَّ الْأَرْضِ؟ قَالَ: أَمَّا وَاللَّهِ، مَا أُحِبُّ أَنَّ بَیْتِی مطنَّبٌ([20]) بِبَیْتِ مُحَمَّدٍ ج! قَالَ: فَحَمَلْتُ بِهِ حِمْلًا([21])، حَتَّى أَتَیْتُ نَّبِیَّ الله ج، فَأَخبَرتُهُ، فَدَعَاهُ، فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ، وَذَکَرَ أَنَّهُ یَرْجُو أِجرِ الأَثَرِ، فَقَالَ النَّبِی ج: «[إِنَّ]([22]) لَکَ مَا احْتَسَبْتَ».
رواه مسلم وغیره ورواه ابن ماجه بنحو الثانیة.
و در روایتی آمده است: «دلم برای او سوخت گفتم: ای فلانی! اگر الاغی میخریدی که تو را از زمین گرم و حیوانات موذی زمین محافظت میکرد (بهتر نبود)؟ گفت: به خدا قسم دوست ندارم خانهام کنار خانهی محمد ج باشد! این سخن بسیار بر من گران آمده و مرا پریشان نمود. تا نزد رسول الله ج رفتم و جریان را برای رسول الله ج نقل کردم. رسول الله ج او را فراخواند، مرد گفتهاش را تکرار کرد و اضافه کرد: امید اجر و ثواب قدمهایم را دارم. رسول الله ج فرمود: «این اجر و ثواب را کسب کردی».
(الرمضاء) ممدوداً: عبارت است از زمینی که در اثر حرارت خورشید داغ شده باشد.
454-309- (13) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «کُلُّ سُلاَمَى مِنَ النَّاسِ عَلَیْهِ صَدَقَةٌ، کُلَّ یَوْمٍ تَطْلُعُ فِیهِ الشَّمْسُ، تَعْدِلُ بَیْنَ الِاثْنَیْنِ صَدَقَةٌ، وَتُعِینُ الرَّجُلَ عَلَى دَابَّتِهِ فَتَحْمِلُه أَوْ ترْفَعُ لَهُ عَلَیْهَا مَتَاعَهُ صَدَقَةٌ، وَالکَلِمَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةٌ، وَبِکُلُّ خُطْوَةٍ تَمشِیهَا إِلَى الصَّلاَةِ صَدَقَةٌ، وَتُمِیطُ الأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ صَدَقَةٌ».
رواه البخاری ومسلم.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر روز که آفتاب طلوع میکند، بر هر مفصل از مفاصل بدن انسان، صدقهای لازم است. اگر بین دو نفر به عدالت صلح برقرار کنی، صدقه است؛ یا اگر به مردی کمک کنی که بر مرکبش سوار شود یا بارش را برایش روی مرکب بگذاری، صدقه است؛ سخن نیک صدقه است؛ در هر قدمی که برای ادای نماز برمیداری صدقه است؛ و اینکه خار و خاشاک از سر راه برداری صدقه است».
(السُّلامى) به ضم «سین» و تخفیف «لام و میم مقصور»: مفرد «السلامیات» به معنای مفاصل انگشتان میباشد. أبو عبید میگوید: «در اصل استخوانی است در سم شتر؛ اما در اینجا به معنای هر استخوانی از استخوانهای انسان میباشد که در آن صدقهای لازم است. (تعدل بین الإثنین) یعنی: میان آنها به عدالت صبح و آشتی براقرار شود. (تمیط الأذى عن الطریق) یعنی: دور کردن آنچه سبب اذیت و آزار است از مسیر راه.
455-310- (14) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «أَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَى مَا یَمْحُو اللهُ بِهِ الْخَطَایَا، وَیَرْفَعُ بِهِ الدَّرَجَاتِ؟» قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللهِ؛ قَالَ: «إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ عَلَى الْمَکَارِهِ، وَکَثْرَةُ الْخُطَا إِلَى الْمَسَاجِدِ، وَانْتِظَارُ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصَّلَاةِ، فَذَلِکُمُ الرِّبَاطُ، فَذَلِکُمُ الرِّبَاطُ، فَذَلِکُمُ الرِّبَاطُ».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آیا شما را به چیزی که خداوند به وسیلهی آن گناهان را محو نموده و به درجات میافزاید راهنمایی کنم؟» گفتند: بله، ای رسول الله ج! رسول الله ج فرمود: «انجام وضوی کامل در شرایط سخت و گامهای زیاد به سوی مساجد و انتظار نماز بعد از نماز؛ (پس سه بار تکرار نمودند:) چنین اعمالی، مانند جهاد در راه الله ارزشمند و پرفضیلت است».
رواه مالک ومسلم والترمذی والنسائی وابن ماجه ولفظه: «إِنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: کَفَّارَةُ الْخَطَایَا، إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ عَلَى الْمَکَارِهِ، وَإِعْمَالُ الْأَقْدَامِ إِلَى الْمَسَاجِدِ، وَانْتِظَارُ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصَّلَاةِ». [مضى 4-الطهارة /7- الترغیب فی الوضوء..].
و متن روایت ابن ماجه عبارت است از: رسول الله ج فرمودند: «وضوی کامل گرفتن در شرایط سخت و قدم برداشتن به سوی مساجد و انتظار نماز بعد از نماز کفارهی گناهان میباشند».
0-311- (15) (صحیح) وَرواه ابن ماجه أیضاً مِن حَدیث أَبِی سَعید الخدری س؛ إلا أنه قال: «أَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ اللَّهُ بِهِ الْخَطَایَا، وَیَرفَعُ بِهِ فِی الدَّرَجَات؟» قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ، فذکره».
همچنین ابن ماجه از ابوسعید خدری س این حدیث را با این متن روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «آیا شما را به چیزی که خداوند به وسیلهی آن گناهان را محو میکند و درجات را بالا میبرد، راهنمایی نکنم؟ گفتند: بله ای رسول الله ج .. و در ادامه باقی حدیث را ذکر میکند.
0-312- (16) (صحیح لغیره) وَرواه ابن حبان فی صحیحه من حدیث جابر وعنده: «أَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَى مَا یَمْحُو اللَّهُ بِهِ الْخَطَایَا، وَیُکَفَّرُ بِهِ الذُّنُوبَ؟..».
[سیأتی بتمامه هنا /22- الترغیب فی انتظار الصلاة..].
و این حدیث را ابن حبان در صحیحش از طریق جابر با این متن روایت نموده است: «آیا شما را به چیزی که خداوند به وسیلهی آن خطاها را محو میکند و گناهان را میبخشد راهنمایی نکنم؟».
456-313- (17) (صحیح) وَعَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ فِی الْمَکَارِهِ، وَإِعْمَالُ الْأَقْدَامِ إِلَى الْمَسَاجِدِ، وَانْتِظَارُ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصَّلَاةِ، تَغْسِلُ الْخَطَایَا غَسْلًا».
رواه أبو یعلى والبزار بإسناد صحیح. [مضى 4/7 – الترغیب فی الوضوء].
از علی بن ابی طالب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «وضوی کامل گرفتن به هنگام سختی، قدم برداشتن به سوی مساجد و انتظار نماز بعد از نماز گناهان را کاملا میشوید».
457-314- (18) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِی ج قَالَ: «مَنْ غَدَا إِلَى الْمَسْجِدِ، أَوْ رَاحَ، أَعَدَّ اللهُ لَهُ فِی الْجَنَّةِ نُزُلًا، کُلَّمَا غَدَا، أَوْ رَاحَ».
رواه البخاری ومسلم وغیرهما.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که در ابتدا یا پایان روز به مسجد برود، الله برای هر نوبت که در ابتدا یا انتهای روز به مسجد میرود، ضیافتی در بهشت برای او فراهم میسازد».
[در حدیث واژهی «غدا» آمده که مفهوم رفتن در ابتدای روز را میرساند مانند کسی که برای نماز صبح به مسجد میرود. واژهی «راح» مفهوم رفتن در نیمروز یا بعد از ظهر را میرساند. مثل کسی که برای نماز ظهر یا عصر به مسجد میرود. البته واژهی «راح» به طور مطلق به مفهوم «رفتن» میباشد. البته اگر این دو واژه یعنی «غدا» و «راح» با هم ذکر شوند، غدا به مفهوم رفتن در ابتدای روز خواهد بود و راح به معنای رفتن در پایان روز؛ (برگرفته از ترجمهی شرح ریاض الصالحین، اثر علامه ابن عثیمین) مصحح.]
458-197- (3) (موضوع) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «الْغُدُوُّ وَالرَّوَاحُ إِلَى الْمَسجِدِ مِنَ الْجِهَادِ فِی سَبِیلِ اللهِ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" من طریق القاسم عن أبی أمامة([23]).
و از ابوامامه س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «رفتن به مسجد در ابتدا یا پایان روز، بخشی از جهاد در راه خداوند است».
459-315- (19) (صحیح لغیره) وَعَنْ بُرَیْدَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «بَشِّرِ الْمَشَّائِینَ([24]) فِی الظُّلَمِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ التَّامِّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه أبو داود والترمذی وقال: "حدیث غریب". قال الحافظ عبد العظیم رحمه الله: "ورجال إسناده ثقات".
از بریده س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسانی را که در تاریکی شب به سوی مساجد رفت و آمد میکنند، به نور کامل در روز قیامت مژده دهید».
0-316- (20) (صحیح لغیره) ورواه ابن ماجه بلفظه من حدیث أنس.
460-317- (21) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ لَیُضِیءُ لِلَّذِینَ یَتَخَلَّلُونَ إِلَى الْمَسَاجِدِ فِی الظُّلَمِ بِنُورٍ سَاطِعٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" بإسناد حسن.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند برای کسانی که در تاریکی به سوی مساجد قدم بر میدارند، در روز قیامت نور درخشندهای آماده کرده است».
461-318- (22) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «مَنْ مَشَى فِی ظُلْمَةِ اللَّیْلِ إِلَى الْمَسجِدِ، لَقَی اللَّهَ بِنُورٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که در تاریکی شب به سوی مسجد قدم بر میدارد، در روز قیامت خداوند را با نوری ملاقات میکند».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد حسن وابن حبان فی «صحیحه» ولفظه: قَالَ: «مَنْ مَشَى فِی ظُلْمَةِ اللَّیْلِ إِلَى الْمَسَاجِدِ، آتَاهُ اللَّهُ نُورًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ»: «کسی که در تاریکی شب به سوی مساجد قدم بر میدارد، خداوند در روز قیامت به او نوری میدهد».
462-198- (4) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «بَشِّرِ الْمُدْلِجِینَ([25]) إِلَى الْمَسَاجِدِ فِی الظُّلَمِ بِمَنَابِرَ مِنْ النُّورٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، یَفْزَعُ النَّاسُ، وَلَا یَفْزَعُونَ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" وفی إسناده نظر([26]).
و از ابوامامه س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «کسانی را که شبانه و در تاریکی به مسجد میروند، به منبرهایی از نور در روز قیامت بشارت ده، روزی که مردم در وحشتاند و آنان هراسی ندارند».
463-319- (23) (صحیح لغیره) وَعَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لِیُبَشَّرِ الْمَشَّاؤونَ فِی الظُّلَمِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ التَّامِّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه ابن ماجه وابن خزیمة فی "صحیحه" - واللفظ له – والحاکم، وقال: "صحیح على شرط الشیخین" کذا قال. قال الحافظ: "وقد روی هذا الحدیث عن ابن عباس وابن عمر وأبی سعید الخدری وزید بن حارثة وعائشة وغیرهم".
از سهل بن سعد ساعدی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «به کسانی که در تاریکی شب به سوی مساجد قدم بر میدارند نور کاملی را بشارت بده».
464-199- (5) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «الْمَشَّاءُونَ إِلَى الْمَسَاجِدِ فِی الظُّلَمِ، أُولَئِکَ الْخَوَّاضُونَ فِی رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَی».
رواه ابن ماجه وفی إسناده إسماعیل بن رافع، تکلم فیه الناس، وقال الترمذی: "ضعفه بعض أهل العلم، وسمعت محمداً - یعنی البخاری- یقول: هو ثقة مقارَب الحدیث".
از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «کسانی که در تاریکیها به سوی مساجد میروند، کسانی هستند که در رحمت خداوند متعال فرورفتهاند».
465-320- (24) (حسن) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ مُتَطَهِّرًا إِلَى صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ فَأَجْرُهُ کَأَجْرِ الْحَاجِّ الْمُحْرِمِ، وَمَنْ خَرَجَ إِلَى تَسْبِیحِ الضُّحَى لَا یَنْصِبُهُ إِلَّا إِیَّاهُ، فَأَجْرُهُ کَأَجْرِ الْمُعْتَمِرِ، وَصَلَاةٌ عَلَى أَثَرِ صَلَاةٍ، لَا لَغْوَ بَیْنَهُمَا کِتَابٌ فِی عِلِّیِّینَ».
رواه أبو داود من طریق القاسم بن عبد الرحمن عن أبی أمامة.
از ابو امامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که با وضو برای نماز فرض از منزلش خارج گردد، اجر او به مانند اجر فردی است که احرام حج بسته است. و کسی که برای نماز ضحی خارج شود و چیزی جز آن سبب خستگی وی نشده باشد، اجر او مانند اجر کسی است که عمره به جای آورده است. و به جای آوردن نماز به دنبال نماز بعدی، درحالیکه بین آنها کار بیهودهای انجام نشود، نوشتهای در علیین خواهد بود».
(تسبیح الضحى): منظور نماز ضحی میباشد. و هر نماز نافلهای تسبیح است. اینکه در حدیث آمده: (لا ینصبه) یعنی او را خسته نمیکند و سبب خروج وی نمیشود جز این نماز؛ (والنصب) به فتح نون و صاد مهملة به معنای «التعب» خستگی میباشد.
466-321- (25) (صحیح) وَعَنهُ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «ثَلَاثَةٌ کُلُّهُمْ ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ: إِنْ عَاشَ رُزِقَ وَکُفِیَ، وَإِنْ مَاتَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ: مَنْ دَخَلَ بَیْتَهُ فَسَلَّمَ، فَهُوَ ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ، وَمَنْ خَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ، فَهُوَ ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ، وَمَنْ خَرَجَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَهُوَ ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ».
رواه أبو داود وابن حبان فی «صحیحه». ویأتی أحادیث من هذا النوع فی (12- الجهاد) وغیره إن شاء الله تعالى.
از ابو امامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که این سه کار را انجام دهد خداوند ضمانت او را به عهده میگیرد که اگر زندگی کند به او روزی دهد و او را کفایت نماید و اگر بمیرد خداوند او را وارد بهشت کند: کسی که وارد خانه شود و بر اهل خانه سلام کند، خداوند ضمانت او را به عهده میگیرد و کسی که به سوی مسجد خارج شود، خداوند ضمانت او را به عهده میگیرد و کسی که در راه خدا خارج شود، خداوند ضمانت او را به عهده میگیرد».
467-322- (26) (حسن) وَعَنْ سَلْمَانَ س أَنَّ النَّبِی ج قَالَ: «مَنْ تَوَضَّأَ فِی بَیْتِهِ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ، ثُمَّ أَتَى الْمَسْجِدَ، فَهُوَ زَائِرُ اللهِ، وَحَقٌّ عَلَى الْمَزُورِ أَنْ یُکْرِمَ الزَّائِرَ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسنادین أحدهما جید.
از سلمان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که در خانهاش به طور کامل وضو گرفته و سپس به مسجد برود، به دیدار و زیارت خداوند رفته است و بر زیارت شونده لازم است که زیارت کننده را اکرام نماید».
0-323- (27) (صحیح) وَرَوَى البیهقی نحوه موقوفاً على أصحاب رسول الله ج بإسناد صحیح.
468-200- (6) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ إِلَى الصَّلَاةِ، فَقَالَ: (اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ السَّائِلِینَ عَلَیْکَ، وَبِحَقِّ مَمْشَایَ هَذَا، فَإِنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشَرًا، وَلَا بَطَرًا، وَلَا رِیَاءً، وَلَا سُمْعَةً، وَخَرَجْتُ اتِّقَاءَ سُخْطِکَ، وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِکَ، فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُعِیذَنِی مِنَ النَّارِ، وَأَنْ تَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی، إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ) أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِوَجْهِهِ، وَاسْتَغْفَرَ لَهُ سَبْعُونَ أَلْفِ مَلَکٍ».
رواه ابن ماجه([27]). قال المملی س: "ویأتی باب فیما یقوله إذا خرج إلى المسجد" إن شاء الله تعالى. [14-الذکر/14]». قال الهروی: "إذا قیل فعل فلان ذلک أشراً وبطراً، فالمعنى أنه لجَّ فی البطر". وقال الجوهری: "الأشر والبطر بمعنى واحد".
و از ابوسعید خدری س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس از خانه به سوی نماز خارج شود و بگوید: (پروردگارا، از تو به وسیله حق سوال کنندگان بر تو و به حق این گامهایم درخواست دارم؛ براستی من از روی کبر و غرور و ریا خارج نشدم بلکه برای پرهیز از خشم تو و کسب رضایت تو خارج شدم. پس از تو میخواهم که مرا از آتش مصون داری و گناهانم را بیامرزی که جز تو کسی گناهان را مورد بخشش و مغفرت قرار نمیدهد). در اینصورت خداوند متعال به او روی آورده و هفتاد هزار فرشته برای او طلب مغفرت میکنند».
469-324- (28) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «أَحَبُّ الْبِلَادِ إِلَى اللهِ مَسَاجِدُهَا، وَأَبْغَضُ الْبِلَادِ إِلَى اللهِ أَسْوَاقُهَا».
رواه مسلم.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «محبوبترین مکانها نزد خداوند مساجد است و منفورترین مکانها نزد خداوند بازارها است».
470- 325- (29) (حسن صحیح) وَعَنْ جُبَیْرِ بْنِ مُطْعِمٍ س أَنَّ رَجُلًا قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَیُّ الْبُلْدَانِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ؟ وَأَیُّ الْبُلْدَانِ أَبْغَضُ إِلَى اللَّهِ؟ قَالَ: «لَا أَدْرِی حَتَّى أَسْأَلَ جِبْرِیلَ علیه السلام»، فَأَتَاهُ جِبْرِیلُ، فَأَخْبَرَهُ: «أَنَّ أَحسَنَ الْبِقَاعِ إِلَى اللَّهِ الْمَسَاجِدُ، وَأَبْغَضُ الْبِقَاعِ إِلَى اللَّهِ الْأَسْوَاقُ».
رواه أحمد والبزار - واللفظ له - وأبو یعلى والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([28]).
از جبیر بن مطعم س روایت شده که مردی گفت: ای رسول الله ج کدام سرزمینها نزد خدا دوستداشتنیتر و کدام سرزمینها نزد خدا منفورتر است؟ فرمود: «نمیدانم تا اینکه از جبرئیل بپرسم». جبرئیل به نزدش آمد و به او خبر داد که بهترین مکانها نزد خداوند مساجد است و منفورترین مکانها نزد خداوند بازارها است».
471-201- (7) (ضعیف) وَعن عبد الله بن عُمَرَ ب أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ النَّبِیَّ ج: أَیُّ البِقَاعِ خَیرٌ؟ وَأَیُّ الْبِقَاعِ شَرٌّ؟ قَالَ: «لَا أَدْرِی حَتَّى أَسْأَلَ جِبْرِیلَ علیه السلام». فَسَأَلَ جِبْرِیلَ، فَقَالَ: لَا أَدْرِی حَتَّى أَسْأَلَ مِیکَائِیلَ، فَجَاءَ فَقَالَ: «خَیْرُ الْبِقَاعِ الْمَسَاجِدُ، وَشَرُّ الْبِقَاعِ الْأَسْوَاقُ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" وابن حبان فی "صحیحه".
و از عبدالله بن عمر ب روایت است که مردی از رسول خدا ج سوال کرد: کدامین زمین بهتر است؟ و بدترین آنها کدام است؟ رسول خدا ج فرمود: «نمیدانم تا اینکه از جبریل علیه السلام سوال کنم». پس از جبریل سوال کرد و او گفت: نمیدانم تا اینکه از میکائیل سوال کنم. پس نزد رسول خدا ج آمده و گفت: «بهترین زمینها مساجد و بدترین آنها بازارها هستند».
472-202- (8) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِجِبْرِیلَ: «أَیُّ الْبِقَاعِ خَیْرٌ؟» قَالَ: لَا أَدْرِی. قَالَ: «فَاسَألْ عَنْ ذَلِکَ رَبَّکَ عز وجل». قَالَ: فَبَکَى جِبْرِیلُ علیه السلام وَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! وَلَنَا أَنْ نَسْأَلَهُ؟ هُوَ الَّذِی یُخْبِرُنَا بِمَا یَشَاءَ. فَعَرَجَ إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ أَتَاهُ، فَقَالَ: «خَیْرُ الْبِقَاعِ بُیُوتُ اللَّهِ فِی الْأَرْضِ». قَالَ: «فَأَیُّ الْبِقَاعِ شَرٌّ؟»، فَعَرَجَ إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ أَتَاهُ، فَقَالَ: «شَرُّ الْبِقَاعِ الْأَسْوَاقُ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"([29]).
و از انس بن مالک س روایت است که میگوید: رسول خدا ج به جبریل گفت: «بهترین بخش زمین کدام است؟» وی گفت: نمیدانم. رسول خدا ج فرمود: «در این مورد از پروردگارت سوال کن»؛ پس جبریل ÷ گریست و گفت: ای محمد، آیا این حق برای ما وجود دارد که از او سوال کنیم؟ او کسی است که هر چه بخواهد به ما خبر میدهد. پس به آسمان عروج کرد سپس آمده و گفت: بهترین بخش زمین خانههای خداوند متعال در روی زمین هستند. فرمود: «بدترین بخش زمین کدام است؟» پس جبریل به آسمان عروج کرده، سپس آمده و گفت: «بدترین بخش زمین بازارها هستند».
10-(الترغیب فی لزوم المساجد والجلوس فیها)
([1]) أی: تزاد. والتضعیف أنْ یزاد على أصل الشیء فیجعل بمثلین أو أکثر، و (الضِّعف) بالکسر: المثل. وقوله: (وذلک) إشارة إلى التضعیف الذی یدل علیه قوله: "تضعف".
([2]) یجوز فیه ضم الخاء المعجمة وفتحها، وجزم الیعمُری بأنها هاهنا بالفتح. وقال القرطبی: "إنها فی روایات مسلم بالضم". وقال الجوهری: "الخطوة بالضم ما بین القدمین، وبالفتح المرّة الواحدة".
([3]) یعنی فرشتگان پیوسته بر او درود میفرستند درحالیکه میگویند: یا الله بر او رحم بفرما. والله اعلم.
([4]) یعنی مادامی که وضویش نشکند. و بیان آن در روایت دیگری (22 - انتظار الصلاة) خواهد آمد.
([5]) قال الناجی (54): "إنما رواه مالک هکذا من طریق أخرى عن نعیم المجمر عنه موقوفاً". قلت: ولکنه فی حکم المرفوع کما لا یخفى، وهو فی "الموطأ" (1/ 54).
([6]) أی: فی "الکبرى" له کما فی "العُجالة" (53). قلت: هذا یوهم أنه لم یخرجه فی "الصغرى"، ولیس کذلک، فهو فیها (1/ 165-المیمنیة). وهو مخرج فی "صحیح أبی داود" تحت الحدیث (572).
([7]) قلت: ووافقه الذهبی، وهو کما قالا.
([8]) وسیأتی لفظ الشطر الثانی منه فی (22 - الترغیب فی انتظار الصلاة بعد الصلاة).
([9]) الأصل: (عُمر)، والتصویب من المخطوطة و"المسند" و"ابن حبان" و"المجمع".
([10]) وفی بعض النسخ: (ابتلینا به)، وهی نسخة الشیخ الناجی. وقال (54):
"کذا فی أکثر النسخ، وفی بعضها، وکذا فی غیر هذا الکتاب وهو الصواب: (أتیتنا به) ". قلت: وکذلک هو فی مطبوعة "صحیح ابن خزیمة" (1498)، وکذا فی هامش المخطوطة مشاراً إلى أنها نسخة، ووقع فی صلبها کما وقع هنا: "أنبأتنا"، فالله أعلم.
([11]) الأصل: (وحلمک على)، وفی مخطوطتی: (وحملک على)، وکذا فی مطبوعة الجهلة، وهو فاسد المعنى هنا کما هو ظاهر، والمثبت من "صحیح ابن خزیمة" (2/ 377).
([12]) قلت: له علة بینتها فی "الصحیحة"، (577)، فلیرجع إلیه من شاء.
([13]) قلت: ورواه مسلم فی "صحیحه" فی "فضل الوضوء والصلاة عقبه" بنحوه. وکذا النسائی (2/ 112- الطبعة المصریة). وسیعیده المؤلف بروایة ابن خزیمة أیضاً (16 باب).
([14]) قلت: یعنی مرسلاً، فإن (سعید بن المسیب) رحمه الله تابعی، وجملة الترضی توهم أنه صحابی، ولعلها من بعض النساخ، وهو مخرج فی "صحیح أبی داود" (572).
([15]) فی الأصل هنا خطأ نبهت علیه فی "الترغیب فی الوضوء وإسباغه".
([16]) یعنی: سرمای شدید. چنانکه پیشتر مولف بدان اشاره نمود. (4 - الطهارة/ 7 - باب/ 21 - حدیث).
([17]) به کسر لام عبارت است از قبیلهای از انصار؛ و در میان اعراب (سلمة) به کسر لام جز آنان نیست. محل زندگی آنها از مسجد دور بود و این مسافت آنها را از آمدن به مسجد در تاریکی شب و هنگام باران و سرمای شدید بازمیداشت. بنابراین تصمیم گرفتند به نزدیک مسجد نقل مکان کنند.
([18]) فاء برای ترتیب است. به این معنا که هرکس از مسجد دورتر است اجر و پاداش بیشتری دارد از کسی که به مسجد نزدیکتر است. پس هرکس دورتر باشد اجر و پاداش وی بیشتر از کسی است که از او به مسجد نزدیکتر است؛ هرچند این فرد نزدیکتر از وی، نسبت به دیگران جز او، از مسجد دورتر باشد که در اینصورت پاداش وی نیز از کسانی که به نسبت به او به مسجد نزدکتر هستند بیشتر میباشد. مقصود از این روایت تشویق به حضور در نماز جماعت در مسجد میباشد هرقدر که فاصله تا مسجد دور باشد.
([19]) قلت: فی إسناد الموقوف عند الطبرانی (4796) من یروی البواطیل کما قال ابن عدی، ومع ذلک تجاوزه الهیثمی فقال: "رجاله رجال الصحیح"! وقلده الثلاثة! لکن قد جاء عن غیره بسند صحیح، کما حققته فی "الضعیفة" (6816).
([20]) یعنی بسته شدن با طناب؛ و (الطنب): یکی از طنابهای خیمه میباشد. ابن اثیر میگوید: «یعنی دوست ندارم خانهام کنار خانهی رسول خدا باشد چون از قدمهای زیادی که از خانه تا مسجد برمیدارم، نزد خداوند امید پاداش دارم».
([21]) به کسر «حاء»: به این معناست که این سخن بر من گران آمد و به خاطر زشتی سخنش آنرا وحشتناک یافتم. و این مساله مرا نگران و پریشان نمود. و مراد از آن این نیست که او را بر پشت خود حمل کرده است. در "العجالة" (54) چنین آمده است.
([22]) زیادة من "مسلم".
([23]) قلت: دونه کذاب، ورواه غیره موقوفاً. فانظر "الضعیفة" (2007).
([24]) از صیغههای مبالغه میباشد. مقصود رفت و آمد زیاد آنها و عادت همیشگی آنها میباشد. نه کسانی که یک یا دو بار این مساله برای آنها اتفاق افتاده است. و منظور از حدیث، نماز صبح و عشا میباشد چون این دو نماز در تاریکی اقامه میشوند.
([25]) جمع: (مدلج)؛ و آن کسی را گویند که شبانه حرکت میکند. و (الدُّلجة) به ضم و فتح به معنای سیر شبانه میباشد. «أدلج» به تخفیف زمانی گفته میشود که در ابتدای شب حرکت را آغاز کند. و «ادَّلَج» به تشدید زمانی گفته میشود که در آخر شب حرکت آغاز شود. والله أعلم.
([26]) قلت: فیه عند الطبرانی (7634) سلمة القیسی عن رجل من أهل بیته، وهذان لا یعرفان.
([27]) انظر الکلام علیه روایة ودرایة فی "سلسلة الأحادیث الضعیفة" (رقم 24)، وکتابی "التوسل أنواعه وأحکامه" (ص 93).
([28]) أخرجوه کلّهم من طریق ابن عقیل، لکنْ لیس عندهم -إلاَّ البزّار- قصة المسجد، وزعم المعلقون الثلاثة أنه عند الحاکم وغیره من طریق آخر! وهو من تخالیطهم.
([29]) قلت: وقد خرجته فی "الضعیفة" تحت الحدیث (6500)، وفی "الصحیح" ما یغنی عنه.