اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به افطار نمودن با خرما و اگر نبود با آب

ترغیب به افطار نمودن با خرما و اگر نبود با آب

1563-651- (1) (ضعیف) عَنْ سَلْمَانَ بْنِ عَامِرٍ الضَّبِّیِّ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِذَا أَفْطَرَ أَحَدُکُمْ فَلْیُفْطِرْ عَلَى تَمْرٍ، فَإِنَّهُ بَرَکَةٌ، فَإِنْ لَمْ یَجِدْ تَمْرًا فَالمَاءُ، فَإِنَّهُ طَهُورٌ».

رواه أبو داود والترمذی وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه". وقال الترمذی: "حدیث حسن صحیح"([1]).

از سلمان بن عامر ضبی س از رسول خدا ج روایت است که فرمودند: «هنگامی که یکی از شما افطار می‌کند، پس باید با خرما افطار کند که برکت در آن است. پس اگر خرمایی نیافت، با آب افطار کند که آن پاک و پاک کننده است».

1564-1077- (1) (حسن) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: «کَانَ رَسُولُ الله ج یُفْطِرُ قَبْلَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى رُطَبَاتٍ، فَإِنْ لَمْ تَکُنْ رُطَبَاتٌ فَتَمَرَاتٌ، فَإِنْ لَمْ تَکُنْ تَمَرَاتٌ حَسَا حَسَوَاتٍ مِنْ مَاءٍ».

رواه أبو داود والترمذی، وقال: "حدیث حسن".

انس بن مالک س می‌گوید: رسول الله ج قبل از آنکه نماز مغرب را بخواند با چند دانه رطب افطار می‌کرد اگر رطب نبود چند دانه خرما و اگر خرما نبود چند جرعه آب می‌نوشید».

0-652- (2) (ضعیف) ورواه أبو یعلى قال: کَانَ النَّبِیُّ ج یُحِبُّ أَنْ یُفْطِرَ عَلَى ثَلَاثِ تَمَرَاتٍ أَوْ شَیْءٍ لَمْ تُصِبْهُ النَّارُ».

ابویعلی چنین روایت نموده که: رسول خدا ج دوست داشت با سه خرما افطار کند یا با چیزی که آتش به آن نرسیده باشد.

1565-653- (3) (ضعیف) وَعَنهُ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ وَجَدَ تَمْرًا فَلْیُفْطِرْ عَلَیْهِ، وَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَلْیُفْطِرْ عَلَى الْمَاءِ، فَإِنَّهُ طَهُورٌ». 

رواه ابن خزیمة فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح على شرطهما"([2]).

و از انس س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «کسی که خرمایی را بیابد باید با آن افطار کند و هرکس خرمایی نیافت، باید با آب افطار کند که آن پاک و پاک کننده است».

18- (الترغیب فی إطعام الصائم)



([1]) قلت: وابن خزیمة أیضاً (2067) وفی إسنادهم جهالة، فانظر "الإرواء" (4/ 49-51).

([2]) کذا قال، وأعله البخاری والترمذی والبیهقی بالمخالفة، والمحفوظ إنما هو من فعله ج فانظر "الإرواء" (4/ 48-51).

ترغیب به عجله کردن در افطاری و تأخیر در سحری خوردن

ترغیب به عجله کردن در افطاری و تأخیر در سحری خوردن

1557-1073- (1) (صحیح) عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «لاَ یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ، مَا عَجَّلُوا الفِطْرَ».

رواه البخاری ومسلم والترمذی.

از سهل بن سعد س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «تا زمانی که مردم در خوردن افطاری عجله کنند بر خیر هستند».

1558-1074- (2) (صحیح) وَعَنهُ س ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لَا تَزَالُ أُمَّتِی عَلَى سُنَّتِی؛ مَا لَمْ تَنْتَظِرْ بِفِطْرِهَا النُّجُومَ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه".

از سهل بن سعد س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پیوسته امتم پایبند به سنت من هستند تا زمانی که برای افطاری، منتظر ظاهر شدن ستارگان نشوند».

1559-649- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِنَّ أَحَبَّ عِبَادِی إِلَیَّ أَعْجَلُهُمْ فِطْرًا».

رواه أحمد، والترمذی وحسنه، وابن خزیمة وابن حبان فی" صحیحیهما"([1]).

از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «خداوند متعال می‌فرماید: محبوب‌ترین بندگان نزد من، کسانی هستند که زودتر افطار می‌کنند».

1560-650- (2) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ یَعْلَى بْنِ مُرَّةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ثَلَاثَةٌ یُحِبُّهَا اللَّهُ: تَعْجِیلُ الإفطار، وَتَأْخِیرُ السُّحُورِ، وَضَرَبُ الْیَدَیْنِ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فِی الصَّلَاةِ»([2]).

رواه الطبرانی فی "الأوسط".

از یَعلی بن مُرَّه روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «سه عمل است که الله متعال آنها را دوست دارد: تعجیل در افطار، تاخیر در سخر و قرار دادن یکی از دست‌ها بر دیگری در نماز».

1561-1075- (3) (حسن) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لَا یَزَالُ الدِّینُ ظَاهِرًا مَا عَجَّلَ النَّاسُ الْفِطْرَ، لِأَنَّ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى یُؤَخِّرُونَ».

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دین همچنان غالب و برتر است تا زمانی که مردم برای افطاری عجله کنند زیرا یهود و نصاری در افطار کردن تأخیر می‌کنند».

رواه أبو داود وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، وعند ابن ماجه: «لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ».

و در روایت ابن ماجه آمده است: «مردم پیوسته بر خیر هستند».

1562-1076- (4) (صحیح) وَعَنْ أَنَس بنِ مَالِکٍ س قَالَ: «مَا رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج قَطُّ صَلَّى صَلَاةَ الْمَغْرِبِ حَتَّى یُفْطِرَ، وَلَوْ عَلَى شَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ».

رواه أبو یعلى، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما".

انس بن مالک س می‌گوید: هرگز ندیدم رسول الله ج قبل از افطار، نماز مغرب بخواند، اگر چه به نوشیدن جرعه‌ای آب باشد.

17- (الترغیب فی الفطر على التمر، فإن لم یجد فعلى الماء)



([1]) انظر علته فی "المشکاة" (1989).

([2]) قلت: وقد صح عن ابن عباس مرفوعاً بلفظ: "إنا معشر الأنبیاء أمرنا بتعجیل فطرنا. . ." الحدیث نحوه. انظر "صفة الصلاة" (ص 78- الطبعة السابعة).

ترغیب بر خوردن سحری به ویژه با خرما

ترغیب بر خوردن سحری به ویژه با خرما

1544-1063- (1) (صحیح) عَنْ أَنَسٍ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «تَسَحَّرُوا، فَإِنَّ فِی السُّحُورِ([1]) بَرَکَةً».

رواه البخاری ومسلم والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سحری بخورید چون در سحری کردن برکت است».

1545-1064- (2) (صحیح) وَعَنْ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِی س [أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج] قَالَ([2]): «فَصْلُ مَا بَیْنَ صِیَامِنَا وَصِیَامِ أَهْلِ الْکِتَابِ، أَکْلَةُ السَّحَرِ».

رواه مسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن خزیمة.

از عمرو بن العاصی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «برتری روزه‌ی ما بر روزه‌ی اهل کتاب، در سحری خوردن است».

1546-1065- (3) (حسن لغیره) وَعَنْ سَلْمَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «الْبَرَکَةُ فِی ثَلَاثَةٍ: فِی الْجَمَاعَةِ، وَالثَّرِیدِ، وَالسُّحُورِ».

رواه الطبرانی فی" الکبیر ورواته ثقات، وفیهم (أبو عبدالله البصری)، لا یُدرى من هو؟

از سلمان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «برکت در سه چیز است: جماعت، ترید و سحری خوردن».

1547-1066- (4) (حسن صحیح) وَعَن ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الْمُتَسَحِّرِینَ».

رواه الطبرانی فی" الأوسط "، وابن حبان فی "صحیحه".

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند و فرشتگان بر کسانی که سحری می‌خورند درود می‌فرستند».

1548-1067- (5) (صحیح لغیره) وَعَنِ الْعِرْبَاضِ بْنِ سَارِیَةَ س قَالَ: دَعَانِی رَسُولُ اللَّهِ ج إِلَى السَّحُورِ فِی رَمَضَانَ، فَقَالَ: «هَلُمَّ إِلَى الْغَدَاءِ الْمُبَارَکِ».

رواه أبو داود والنسائی، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما". قال المملی س: رووه کلهم عن الحارث بن زیاد عن أبی رهم عن العرباض، والحارث لم یرو عنه غیر یونس بن سیف، وقال أبو عمر النَّمِری: "مجهول، یروی عن أبی رهم، حدیثه منکر"([3]).

عرباض بن ساریه س می‌گوید: رسول الله ج مرا برای سحری خوردن در رمضان دعوت نمود و فرمود: «برای خوردن غذایی مبارک بیا».

1549-1068- (6) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج:  «هُوَ([4]) الْغَدَاءُ الْمُبَارَکُ. یَعْنِی السَّحُورَ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه".

از ابو درداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آن غذای مبارکی است، یعنی سحری».

1550-646- (ضعیف) وَعَن ابْنِ عَبَّاسٍ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «اسْتَعِینُوا بِطَعَامِ السُّحُورِ عَلَى صِیَامِ النَّهَارِ، وَالْقَیْلُولَةِ عَلَى قِیَامِ اللَّیْلِ».

رواه ابن ماجه، وابن خزیمة فی "صحیحه والبیهقی؛ کلهم من طریق زمعة بن صالح عن سلمة- هو ابن وهرام - عن عکرمة عنه؛ إلا أن ابن خزیمة قال: «وَبِقَیْلُولَةِ النَّهَارِ عَلَى قِیَامِ اللَّیْلِ»([5]).

از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «از غذای سحر کمک بگیرید برای روزه‌ی روز و نیز از خواب نیم‌روز کمک بگیرید برای نماز شب».

1551-1069- (7) (صحیح) وَعَنْ عَبْداللَّهِ بْن الْحَارِثِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ ج قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِیِّ ج وَهُوَ یَتَسَحَّرُ، فَقَالَ: «إِنَّهَا بَرَکَةٌ أَعْطَاکُمُ اللَّهُ إِیَّاهَا، فَلَا تَدَعُوهُ».

رواه النسائی بإسناد حسن.

عبدالله بن حارث از مردی از اصحاب رسول الله ج روایت می‌کند که نزد رسول الله ج آمدم و او سحری می‌خورد، فرمود: «آن برکتی است که خداوند تنها به شما عطا نموده ‌است پس آن را رها نکنید».

1552-647- (2) (موضوع) وَرُوِیَ عَن عبدالله بنِ عَبَّاسٍ ب أَنَّ النَّبِیِّ ج قَالَ: «ثَلَاثَةٌ لَیْسَ عَلَیْهِمْ حِسَابٌ فِیمَا طَعِمُوا إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی، إِذَا کَانَ حَلَالًا: الصَّائِمُ، وَالْمُتَسَحِّرُ، وَالْمُرابِطُ فِی سَبِیلِ اللهِ».

رواه البزار والطبرانی فی "الکبیر".

از عبدالله بن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «سه دسته‌اند که در آنچه می‌خورند – اگر حلال باشد - مورد حسابرسی قرار نمی‌گیرند ان شاء الله تعالی؛ روزه‌دار، کسی که سحری می‌کند و کسی که در راه خدا نگهبانی می‌دهد».

1553-1070- (8) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «السَّحُورُ کُلُّهُ بَرَکَةٌ، فَلَا تَدَعُوهُ، وَلَوْ أَنْ یَجْرَعَ أَحَدُکُمْ جُرْعَةً مِنْ مَاءٍ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى الْمُتَسَحِّرِینَ».

رواه أحمد، وإسناده قوی([6]).

از ابوسعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سحری تماما برکت است پس آن را رها نکنید هرچند به خوردن جرعه‌ای آب باشد؛ زیرا الله ﻷ و فرشتگانش بر کسانی که سحری می‌خورند درود می‌فرستد».

1554-1071- (9) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «تَسَحَّرُوا وَلَوْ بِجَرْعَةٍ مِنْ مَاءٍ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه".

از عبدالله بن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سحری بخورید اگر چه با جرعه‌ای آب باشد».

1555-648- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ السَّائِبِ بْنِ یَزِیدَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «نِعْمَ السُّحُورُ التَّمْرُ». وَقَالَ: «یَرْحَمُ اللهُ الْمُتَسَحِّرِینَ».

رواه الطبرانی فی" الکبیر"([7]).

از سائب بن یزید س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «بهترین سحری خرما است». و فرمودند: «خداوند به کسانی که سحری می‌خورند رحم می‌کند».

1556-1072- (10) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «نِعْمَ سَحُورُ الْمُؤْمِنِ التَّمْرُ».

رواه أبو داود وابن حبان فی "صحیحه".

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهترین سحری انسان مؤمن، خرما می‌باشد».

16- (الترغیب فی تعجیل الفطر وتأخیر السحور)



([1]) به فتح سین و ضم آن روایت شده است. به صورت مرفوع اسم خوراکی است و در حالت مضموم اسم عملی است. و هردو در اینجا صحیح است. و به اجماع علما امر در اینجا برای ندب و استحباب است. و اینکه در سحری خوردن برکت است، امری آشکار می‌باشد. چراکه باعث تقویت انسان در روزه گرفتن و نشاط وی می‌گردد و سبب رغبت او به زیاد روزه گرفتن می‌باشد چون در این حالت از مشقت روزه بر روزه‌دار کاسته می‌شود. و در معنای آن معانی دیگری نیز ذکر نموده‌اند. والله اعلم

([2]) کذا وجد فی هذا الکتاب، وقد سقط منه ذکر النبی ج. ولا بد منه إذ الحدیث مرفوع فی نفس الروایة عند من رواه، ولا أدری ما سبب إسقاط رفعه؛ وکذا وقع قریب من هذا فی غیر هذا الموضع، وهو خطأ بلا شک، کذا فی "العجالة" (126/ 2). قلت: وکذلک وقع فی "مختصر الترغیب" لابن حجر (ص 87)، ولم ینتبه لذلک محققه الشیخ حبیب الرحمن الأعظمی؛ ولذلک استدرکت السقط، فجعلته بین المعکوفتین، خلافاً لما فعله المعلقون الثلاثة الذین لم یستدرکوها مع ذکرهم أرقام المصادر الخمسة! فیا لهم من محققین!!

([3]) قلت: إنْ کان یعنی هذا کما هو الظاهر فلا وجه لإنکاره لکثرة شواهده، وبعضها صحیح کحدیث المقدام بن معدی کرب بلفظ: "علیکم بغداء السحور، فإنَّه هو الغداء المبارک". رواه النسائی وغیره وهو مما فات المصنف، وقد خرَّجته فی "الصحیحة" (3408).

([4]) الأصل: (هلم)، والمثبت من "الموارد" (881) و"الإحسان". وفیه عقب هذا حدیث آخر، لکنه ضعیف فهو فی الکتاب الآخر، ومثله غیره.

([5]) قلت: کان یحسن بالمؤلف أن ینقل عن ابن خزیمة تضعیفه إیاه فی الباب الذی عقده له بقوله: "إن جاز الاحتجاج بخبر (زمعة بن صالح)؛ فإن فی القلب منه؛ لسوء حفظه". وشیخه (سلمة) ضعیف أیضاً. وقد خرجته فی "الضعیفة" (2758).

([6]) قال الناجی (126/ 2): "لیس کذلک، بل هو ضعیف لمکان عبدالرحمن بن زید بن أسلم، فإنَّ أحمد رواه عن إسحاق بن عیسى، وهو ابن الطباع عن عبدالرحمن بن زید عن أبیه عنه". قلت: لکنْ له فی "مسند أحمد" (3/ 12) طریق أخرى لیس فیها عبدالرحمن هذا، فالحدیث قوی بمجموع الطریقین وبشواهده التی منها الآتی بعده، والذی تقدم فی الباب برقم (3 - 7).

([7]) هنا فی الأصل حدیث سلمان بن عامر الضبی الآتی فی أول الباب (17)، ومن الظاهر أنه مقحم من بعض النساخ؛ إذ لا علاقة له بالباب کما هو واضح، ولذلک لم أذکره.

ترهیب مسافر از روزه گرفتن اگر روزه گرفتن در سفر او را دچار مشقت می‌کند و ترغیب وی به افطار کردن

ترهیب مسافر از روزه گرفتن اگر روزه گرفتن در سفر او را دچار مشقت می‌کند و ترغیب وی به افطار کردن

1531-1053- (1) (صحیح) عَنْ جَابِرٍ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج خَرَجَ عَامَ الْفَتْحِ إِلَى مَکَّةَ فِی رَمَضَانَ، فَصَامَ، حَتَّى بَلَغَ (کُرَاعَ الْغَمِیمِ)، وَصَامَ النَّاسُ، ثُمَّ دَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ، فَرَفَعَهُ حَتَّى نَظَرَ النَّاسُ إِلَیْهِ، ثُمَّ شَرِبَ. فَقِیلَ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ: إِنَّ بَعْضَ النَّاسِ قَدْ صَامَ؟ فَقَالَ: «أُولَئِکَ الْعُصَاةُ، أُولَئِکَ الْعُصَاةُ».

از جابر س روایت است که: رسول الله ج در سال فتح مکه، در ماه رمضان، درحالیکه او و مردم روزه بودند، به سوی مکه حرکت کرد تا اینکه به کراع الغمیم رسیدند. پس رسول الله ج کاسهی آبی درخواست کردند. آن را بالا برده تا اینکه مردم آن را دیدند سپس از آن نوشید. بعد از آن به او گفته شد: بعضی از مردم روزه هستند. رسول الله ج فرمود: «آنان نافرمانان هستند، آنان نافرمانان هستند».

وفی روایة: فَقِیلَ لَهُ: إِنَّ النَّاسَ قَدْ شَقَّ عَلَیْهِمِ الصِّیَامُ، وَإِنَّمَا یَنْظُرُونَ فِیمَا فَعَلْتَ. فَدَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ بَعْدَ الْعَصْرِ» الحدیث.

رواه مسلم([1]).

و در روایتی آمده است: به او گفته شد: روزه بر بعضی از مردم سخت شده و آنها چشم به عمل شما دوخته‌اند. پس رسول الله ج بعد از نماز عصر ظرف آبی [جهت افطار کردن] درخواست نمود.

(کُراع) به ضم کاف. (الغَمیم) به فتح غین: مکانی است در سه میلی (عُسفان)([2]).

1532-1054- (2) (صحیح) وَعَنهُ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج فِی سَفَرٍ، فَرَأَى رَجُلًا قَدِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَیْهِ، وَقَدْ ظُلِّلَ عَلَیْهِ، فَقَالَ: «مَا لَهُ؟» قَالُوا: رَجُلٌ صَائِمٌ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تَصُومُوا فِی السَّفَرِ».

از جابر س روایت است که: رسول الله ج در سفری مردی را مشاهده کرد که مردم دور او جمع شده و بر او سایه افکنده بودند؛ فرمود:«برای او چه تفاقی افتاده است؟» گفتند: مردی روزه‌دار است. رسول الله ج فرمود: «نیکی این نیست که در سفر روزه بگیرید».

(زاد فی روایة): «وَعَلَیْکُمْ بِرُخْصَةِ اللَّهِ الَّتِی رَخَّصَ لَکُمْ»([3]).

و در روایتی افزوده: «از تخفیفی که خداوند برای شما قرار داده است استفاده کنید».

وفی روایة: «لَیْسَ مِنَ البِرِّ الصَّوْمُ فِی السَّفَرِ».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والنسائی.

و در روایتی آمده است: «روزه به هنگام سفر نیکی به حساب نمی‌آید».

(صحیح) وفی روایة للنسائی: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج مَرَّ بِرَجُلٍ فِی ظِلِّ شَجَرَةٍ یُرَشُّ عَلَیْهِ الْمَاءُ، قَالَ: «مَا بَالُ صَاحِبِکُمْ؟». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! صَائِمٌ. قَالَ: «إِنَّهُ لَیْسَ مِنَ الْبِرِّ أَنْ تَصُومُوا فِی السَّفَرِ، وَعَلَیْکُمْ بِرُخْصَةِ اللَّهِ الَّتِی رَخَّصَ لَکُمْ، فَاقْبَلُوهَا».

و در روایت نسائی آمده است: رسول الله ج از کنار مردی که در سایه‌ی درختی نشسته بود و بر او آب می‌پاشیدند عبور کرد، فرمود: «برای دوست‌تان چه اتفاقی افتاده است؟» گفتند: ای رسول الله ج! او روزه‌دار است. فرمود: «این نیکی نیست که در سفر روزه بگیرید و از تخفیفی که خداوند برای شما قرار داده است استفاده کنید و آن را بپذیرید».

1533-1055- (3) (حسن صحیح) وَعن عمار بن یاسر س قال: أقبلنا مع رسول الله ج من غزوة، فَسِرنا فی یوم شدیدِ الحر، فنزلنا فی بعض الطریق، فانطلق رجل منا فدخل تحت شجرة، فإذا أصحابه یلوذون به، وهو مضطجع کهیئة الوجع، فلما رآهم رسول الله ج قال: "ما بال صاحبکم؟". قالوا: صائم. فقال رسول الله ج: "لیس من البرِّ أن تصوموا فی السفرِ، علیکم بالرخصة التی رخَّص الله لکم، فاقبلوها".

رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد حسن.

از عمار بن یاسر س روایت است که ما همراه رسول الله ج از جنگی برمی‌گشتیم و حرکت ما در روز بسیار گرمی بود. در بخشی از راه توقف کردیم، مردی از ما به زیر درختی رفت و یارانش درحالی اطراف او جمع شدند ‌که همچون بیماری داراز کشیده بود. هنگامی که رسول الله ج آنها را دید فرمود: «برای دوست‌تان چه اتفاقی افتاده است؟» گفتند: ای رسول الله ج! او روزه‌دار است. فرمود: «نیکی این نیست که در سفر روزه بگیرید؛ و از تخفیفی که خداوند برای شما قرار داده، استفاده کرده و آن را بپذیرید».

1534-1056- (4) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: سَارَ رَسُولُ الله ج فَنَزَلَ بِأَصْحَابِهِ، وَإِذَا نَاسٌ قَدْ جَعَلُوا عَرِیشًا عَلَى صَاحِبِهِمْ، وَهُوَ صَائِمٌ، فَمَرَّ بِهِمْ رَسُولُ اللهِ رسول الله ج فَقَالَ: «مَا شَأْنُ صَاحِبِکُمْ! أَوَجِعٌ؟». قَالُوا: لَا یَا رَسُولَ اللهِ، وَلَکِنَّهُ صَائِمٌ، وَذَلِکَ فِی یَوْمٍ حَرُورٍ([4]). فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا بِرَّ أَنْ یُصَامَ فِی سَفَرٍ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر ورجاله رجال الصحیح([5]).

از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج در راهی که می‌رفت با یارانش توقف نمود؛ برخی از مردم برای دوست‌شان که روزه‌دار بود سایه‌‌بانی درست کردند. رسول الله ج از کنار او عبور کرد و فرمود: «برای دوست‌تان چه اتفاقی افتاده، آیا بیمار است؟» گفتند: نه ای رسول خدا، او روزه است. و این مساله در روز بسیار گرمی بود. رسول الله ج فرمود: «نیکی این نیست که در سفر روزه گرفته شود».

1535-1057- (5) (صحیح) وَعَنْ کَعْبِ بْنِ عَاصِمٍ الأَشعَرِی س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ: «لَیْسَ مِنَ الْبِرِّ الصِّیَامُ فِی السَّفَرِ».

رواه النسائی وابن ماجه بإسناد صحیح.

کعب بن عاصم اشعری س می‌گوید از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «این نیکی نیست که در سفر روزه گرفته شود».

0-642- (1) (شاذ) وهو عند أحمد بلفظ: «لَیْسَ مِنَ امْ بِرِّ، امْ صِیَامُ فِی امْ سَفَرِ»([6]).

ورجاله رجال "الصحیح".

1536-1058- (6) (صحیح) وَعَن عبدالله بن عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «لَیْسَ مِنَ الْبِرِّ الصَّومُ فِی السَّفَرِ».

رواه ابن ماجه وابن حبان فی "صحیحه".

از عبدالله بن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «این نیکی نیست که در سفر روزه گرفته شود».

1537-643- (2) (ضعیف) وَعَنْ عَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «صَائِمُ رَمَضَانَ فِی السَّفَرِ، کَالْمُفْطِرِ فِی الْحَضَرِ».

رواه ابن ماجه مرفوعاً هکذا، والنسائی بإسناد حسن([7])؛ إلا أَنَّهُ قَالَ: کَانَ یُقَالُ: الصَّائِمُ فِی السَّفَرِ، کَالْإِفْطَارِ فِی الْحَضَرِ».

وفی روایة: «الصَّائِمُ فِی السَّفَرِ کَالْمُفْطِرِ فِی الْحَضَرِ».

(قال الحافظ): "قول الصحابی: "کان یقال کذا"، هل یلتحق بالمرفوع أو الموقوف؟ فیه خلاف مشهور بین المحدثین والأصولیین، لیس هذا موضع بسطه، لکن الجمهور على أنه إذا لم یضفه إلى زمن النبی ج یکون موقوفاً. والله أعلم".

از عبدالرحمن بن عوف س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «روزه در سفر چون افطار در حضر می‌باشد».

حافظ می‌گوید: «این قول صحابی «کَانَ یُقَالُ کَذَا» روایت را به احادیث مرفوع ملحق می‌کند یا موقوف؟ در این زمینه اختلاف مشهوری بین محدثین و اصولیین می‌باشد که اینجا موضع بسط آن نیست. اما جمهور بر این باورند که اگر این قول به زمان پیامبر اضافه نشده باشد، در حکم روایت موقوف می‌باشد. والله اعلم».

1538-644- (3) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی طُعْمَةَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ ابْنِ عُمَرَ، فَجَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا أَبَا عَبْدِالرَّحْمَنِ! إِنِّی أَقْوَى عَلَى الصِّیَامِ فِی السَّفَرِ؟ فَقَالَ ابْنُ عُمَرَ: إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ لَمْ یَقْبَلْ رُخْصَةَ اللَّهِ عَزَّ وَجَل، کَانَ عَلَیْهِ مِنَ الْإِثْمِ مِثْلُ جِبَالِ عَرَفَةَ».

رواه أحمد، والطبرانی فی "الکبیر". وکان شیخنا الحافظ أبو الحسن / یقول: إسناد أحمد حسن([8]). وقال البخاری فی "کتاب الضعفاء": "هو حدیث منکر". والله أعلم.

از ابوطعمه روایت است که می‌گوید: نزد ابن عمر ب بودم که مردی نزد وی آمده و گفت: ای ابوعبدالرحمن، من توانایی روزه در سفر دارم. پس ابن عمر ب گفت: من از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «هرکس رخصت و فرصتی را که خداوند به او می‌دهد نپذیرد، گناه وی چون کوه‌های عرفه است».

1539-1059- (7) (حسن صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى یُحِبُّ أَنْ تُؤْتَى رُخَصُهُ، کَمَا یَکْرَهُ أَنْ تُؤْتَى مَعْصِیَتُهُ».

رواه أحمد بإسناد صحیح، والبزار، والطبرانی فی "الأوسط" بإسناد حسن، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"([9]).

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند تبارک وتعالی دوست دارد که به رخصت‌هایش عمل شود، چنانکه دوست ندارد نافرمانیش صورت بگیرد».

(حسن صحیح) وفی روایة لابن خزیمة قال: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ أَنْ تُؤْتَى رُخَصُهُ کَمَا یُحِبُّ أَنْ تُتْرَکَ مَعْصِیَتُهُ».

و در روایت ابن خزیمه آمده است: «خداوند متعال دوست دارد که به رخصت‌هایش عمل شود چنانکه دوست دارد معصیت و نافرمانیش ترک شود».

1540-645- (4) (موضوع) وروى الطبرانی فی "الأوسط" أیضاً و"الکبیر" عن عبدالله بن یزید بن آدم قال: حدثنی أبو الدرداء وواثلة بن الأسقع وأبو أمامة وأنس بن مالک؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ أَنْ تُقْبَلَ رُخَصُهُ، کَمَا یُحِبُّ الْعَبْدُ مَغْفِرَةَ رَبِّهِ»([10]).

از عبدالله بن یزید بن آدم روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال دوست دارد که رخصت‌های او پذیرفته شوند چنانکه بنده مغفرت و بخشش خداوند را دوست دارد».

1541-1060- (8) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِنَّ اللهَ یُحِبُّ أَنْ تُؤْتَى رُخَصُهُ، کَمَا یُحِبُّ أَنْ تُؤْتَى عَزَائِمُهُ».

رواه البزار بإسناد حسن والطبرانی، وابن حبان فی "صحیحه".

از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال دوست دارد که به رخصت‌هایش عمل شود، چنانکه دوست دارد دستوراتش اجرا گردد».

1542-1061- (9) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: کُنَّا مَعَ النَّبِیِّ ج فِی السَّفَرِ فَمِنَّا الصَّائِمُ، وَمِنَّا الْمُفْطِرُ، قَالَ: فَنَزَلْنَا مَنْزِلًا فِی یَوْمٍ حَارٍّ، أَکْثَرُنَا ظِلًّا صَاحِبُ الْکِسَاءِ، وَمِنَّا مَنْ یَتَّقِی الشَّمْسَ بِیَدِهِ، قَالَ: فَسَقَطَ الصُّوَّامُ، وَقَامَ الْمُفْطِرُونَ فَضَرَبُوا الْأَبْنِیَةِ، وَسَقَوْا الرِّکَابَ([11])، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «ذَهَبَ الْمُفْطِرُونَ الْیَوْمَ بِالْأَجْرِ».

رواه مسلم([12]).

انس س می‌گوید: در سفری همراه رسول الله ج بودیم، بعضی از ما رو‌زه‌دار و بعضی روزه نداشتند. در روزی بسیار گرم در جایی توقف کردیم، کسانی که عبا و لباس داشتند سایه‌ی بیشتری داشتند و بعضی از ما با دستش خود را از [نور و گرمای] خورشید حفظ می‌کرد. روزه‌داران ‌افتادند و کسانی که روزه نداشتند برخاسته و چادرها را برپا نموده و  ستوران را آب دادند. رسول الله ج فرمود: «امروز کسانی که روزه نداشتند اجر و ثواب‌ها را با خود بردند».

1543-1062- (10) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س قَالَ: غَزَوْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ ج لِسِتَّ عَشْرَةَ مَضَتْ مِنْ رَمَضَانَ، فَمِنَّا مَنْ صَامَ وَمِنَّا مَنْ أَفْطَرَ، فَلَمْ یَعِبِ الصَّائِمُ عَلَى الْمُفْطِرِ، وَلَا الْمُفْطِرُ عَلَى الصَّائِمِ».

ابوسعید خدری س می‌گوید: درحالی‌که شانزده روز از رمضان گذشته بود با رسول الله ج به جنگ رفتیم؛ بعضی از ما روزه داشتند و برخی نه؛ نه روزه‌دار به آنکه روزه نداشت ایراد می‌گرفت و نه آنکه روزه نداشت به کسی که روزه داشت.

وفی روایة: «یَرَوْنَ أَنَّ مَنْ وَجَدَ قُوَّةً فَصَامَ، فَإِنَّ ذَلِکَ حَسَنٌ، وَیَرَوْنَ أَنَّ مَنْ وَجَدَ ضَعْفًا فَأَفْطَرَ، فَإِنَّ ذَلِکَ حَسَنٌ».

و در روایتی آمده است: «معتقد بودند کسی که توانایی روزه دارد و روزه بگیرد بهتر است و کسی که توانایی روزه ندارد بهتر آن است که روزه نگیرد».

رواه مسلم وغیره.

 (حافظ میگوید): «علما اختلاف کردهاند که در سفر روزه گرفتن افضل است یا افطار کردن (روزه نگرفتن)؟ انس بن مالک معتقد است که روزه گرفتن افضل است. و این مساله را از عثمان بن ابی العاصی، ابراهیم نخعی، سعید بن جبیر، ثوری، ابوثور و اصحاب رای حکایت میکند. و مالک و فضیل بن عیاض و شافعی معتقدند: نزد ما روزه گرفتن کسی که توانایی آن را دارد، محبوبتر است. و عبدالله بن عمر و عبدالله بن عباس و سعید بن مسیب و شعبی و اوزاعی و احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه بر این باورند که روزه نگرفتن افضل است. و از عمر بن عبدالعزیز و قتاده و مجاهد روایت شده که افضل این دو آسانترین آنها بر انسان میباشند. و حافظ ابوبکر بن منذر همین دیدگاه را برگزیده و نیز قول حسن میباشد. والله اعلم»([13]).

15- (الترغیب فی السحور سیما بالتمر)



([1]) (ج3/ 141-142)، وکان فی الأصل زیادة وتکرار فحذفته، لمخالفته لـ"مسلم"، ولعدم ورود ذلک فی "مختصر الترغیب" للحافظ (ص 85). وقد نقل کلامی هذا المعلقون الثلاثة (2/ 72)، ولجهلهم حملوه على الروایة الثانیة المذکورة أعلاه، فقالوا: "وحذف الألبانی الروایة الثانیة الواردة، وقال. .". وإنما حذفت قوله المکرر فی الأصل وهو: "وفی روایة: فقیل له: إن بعض الناس قد صام فقال: أولئک العصاة، أولئک العصاة"! وبعده الروایة الثانیة المذکورة أعلاه.

([2]) قلت: وهذا موضع على مرحلتین من مکة.

([3]) هذه الزیادة لیست إلا عند النسائی، وهی مخرجة فی "إرواء الغلیل" (4/ 54-57).

([4]) وزان (رسول): الریح الحارة، قال الفراء: تکون لیلاً ونهاراً. "المصباح".

([5]) قلت: وتبعه الهیثمی (3/ 161)، وهو من أوهامهما، فإنَّه فی "الکبیر" (13/ 45/ 109) من طریق حیی عن أبی عبدالرحمن عنه، حیی -هو ابن عبدالله المعافری- لیس من رجال "الصحیح"، وهو صدوق یهم. فهو حسن.

([6]) قال الناجی (126/ 2): "هذه لغة لبعض أهل الیمن، یجعلون لام التعریف میماً، ویحتمل أن یکون النبی ج خاطب بها کعب بن عاصم الأشعری راوی هذا الحدیث کذلک لأنها لغته، ویحتمل أن یکون هذا الأشعری نطق بها على ما ألف من لغته فحملها عنه الراوی وأوردها باللفظ الذی سمعه منه. قال شیخنا ابن حجر فی "تلخیصه تخریج أحادیث الرافعی لابن الملقن": "وهذا الثانی أوجه عندی". وقال الحافظ دُعلج بن أحمد فی "مسند المقلِّین من الصحابة رضی الله عنهم" بعد أن رواه باللغة المذکورة من الطریق التی ذکرها المصنف من "مسند أحمد" عن معمر عن الزهری عن صفوان ابن عبدالله بن صفوان بن أمیة بن خلف الجمحی عن أم الدرداء وهی الصغرى عن کعب الأشعری: "ورواه على اللغة المشهورة ابن جریج واللیث وسفیان -یعنی ابن عیینة- ویونس ومالک عن الزهری". قال: ورواه یزید بن زریع بن معمر عن الزهری کذلک".

قلت: وهو المحفوظ کما بینته فی "الضعیفة" (1130). وأما الجهلة الثلاثة فخلطوا -کعادتهم- المحفوظ بالشاذ، وقالوا "صحیح"!

([7]) قلت: هو منقطع بین أبی سلمة بن عبدالرحمن بن عوف وأبیه، فإنه لم یسمع منه.

([8]) وکذا قال الهیثمی، وفی إسناده ابن لهیعة، وقد اضطرب فی إسناده، فلا جرم استنکره البخاری. وبیان ذلک فی "الضعیفة" (1949). وأما الجهلة فتناقضوا، فصدروه بقولهم: "ضعیف", ثم نقلوا عن الهیثمی: "وإسناد أحمد حسن"! وأقروه!!

([9]) قلت: إسناده عندهم جمیعاً یدور من طرق على عمارة بن غزیة عن حرب بن قیس عن نافع عن ابن عمر. وهذا إسناد حسن؛ حرب هذا لم یوثقه غیر ابن حبان، وسقط من إسناد أحمد فی روایة، فصارت ظاهرة الصحة ولکنها شاذة لمخالفتها الطرق المشار إلیها، ولروایة أحمد الأخرى. انظر تفصیله فی "الإرواء" (3/ 9-13).

([10]) انظر "الضعیفة" (508)؛ فإن ابن آدم هذا قال أحمد: "أحادیثه موضوعة"، وقول الهیثمی فیه: "ضعفه أحمد وغیره" من تساهله، وتقلده الثلاثة!

([11]) هما المطی، الواحدة: (راحلة) من غیر لفظها.

([12]) وکذا البخاری والنسائی وغیرهما بنحوه. کذا فی "العجالة" (126/ 2). وهو فی "السنن الکبرى" للنسائی، کما فی "الضعیفة" تحت الحدیث (84). وهو فی کتابی "مختصر البخاری" (56- الجهاد/ 81- باب).

([13]) می‌گویم: رحمت خداوند بر او باد، راست گفته است. افضل آنها آسان‌ترین آنهاست. توان و شرایط مردم متفاوت است بنابراین هریک از آنها باید به آنچه برای او آسان‌تر است عمل کند. و بر این اساس است که به طور صحیح از رسول الله ج روایت است که فرمودند: «صُمْ إِنْ شِئْتَ، وَأَفْطِرْ إِنْ شِئْتَ»: «اگر خواستی روزه بگیر و اگر خواستی افطار کن (روزه نگیر)». به روایت مسلم (3/ 145)؛ و در طریق صحیح دیگری آمده است: «أَیُّ ذَلِکَ عَلَیک أَیسَر فَافعَل»: «هریک بر تو آسان‌تر است همان را انجام بده». تخریج آن در «الصحیحة» (2884) می‌باشد.

ترهیب زن از اینکه با حضور همسرش روزه‌ی سنت بگیرد مگر اینکه از همسرش اجازه بگیرد

ترهیب زن از اینکه با حضور همسرش روزه‌ی سنت بگیرد مگر اینکه از همسرش اجازه بگیرد

1528-1052- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «لاَ یَحِلُّ لِامرأَةِ أَنْ تَصُومَ وَزَوْجُهَا شَاهِدٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ، وَلاَ تَأْذَنَ فِی بَیْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ».

رواه البخاری ومسلم وغیرهما.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «برای زن جایز نیست درحالی‌که شوهرش حضور دارد، روزه بگیرد مگر به اجازه‌ی او؛ و به کسی اجازه‌ی ورود به خانه شوهرش ندهد مگر به اجازه او».

(حسن) ورواه أحمد بإسناد حسن([1])، وزاد: "إلا رمضان".

و در روایت احمد آمده است: «مگر در رمضان».

(صحیح) وفی بعض روایات أبی داود: "غیر رمضان".

و در برخی از روایات ابوداود امده است: «جز در رمضان».

(صحیح) وفی روایة للترمذی وابن ماجه: «لَا تَصُمُ المَرْأَةُ وَزَوْجُهَا شَاهِدٌ یَوْمًا مِنْ غَیْرِ شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا بِإِذْنِهِ».

ورواه ابن خزیمة وابن حبان فی «صحیحیهما» بنحو الترمذی.

و در روایت ترمذی و ابن ماجه آمده است: «در جز رمضان نباید هیچ زنی با حضور شوهرش حتی یک روز را هم روزه بگیرد مگر با اجازه‌ی او».

1529-640- (1) (منکر) وَعَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «أَیُّمَا امْرَأَةٍ صَامَتْ بِغَیْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا، فَأَرَادَهَا عَلَى شَیْءٍ، فَامْتَنَعَتْ عَلَیْهِ، کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهَا ثَلَاثًا مِنَ الْکَبَائِرِ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط"، من روایة بقیة([2])، وهو حدیث غریب، وفیه نکارة. والله أعلم.

رسول خدا ج فرمودند: «چون زنی بدون اجازه شوهرش روزه بگیرد و شوهرش از او چیزی بخواهد و او از تمکین خوداری کند، خداوند متعال سه گناه کبیره برای وی می‌نویسد».

1530-641- (2) (ضعیف جداً) وروى الطبرانی([3]) حدیثاً عن ابن عباس عن النبی ج وفیه: «وَمِن حَقِّ الزَّوجِ عَلَى الزَّوجَةِ أَن لَا تَصُومَ تَطَوُعاً إِلَّا بِإِذنِهِ، فَإِن فَعَلَت جَاعَتْ وَعَطَشَتْ، وَلَا یقبلُ مِنهَا».

ویأتی بتمامه فی "النکاح" إن شاء الله تعالى [17/3- باب].

از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «از حقوق مرد نسبت به زن این است که جز با اجازه شوهرش روزه‌ی نفل نگیرد و اگر چنین کند، تشنگی و گرسنگی تحمل کرده و از وی قبول نمی‌شود».

14- (ترهیب المسافر من الصوم إذا کان یشق علیه، وترغیبه فی الإفطار)



([1]) قلت: هو کما قال، أخرجه (2/ 444 و476) من طریق موسى بن أبی عثمان عن أبیه عن أبی هریرة، لکنَّه أخرجه (2/ 245) بإسناد آخر صحیح عنه. وبه أخرجه الترمذی وابن ماجه. وهو مخرج فی "الإرواء" (7/ 63) و"الصحیحة" (395).

([2]) قلت: یشیر إلى أنه مدلس، وقد عنعنه، وقد خرجته فی "الضعیفة" (2473) وذکرت هناک احتمال أنه تلقاه عن أحد المتهمین بالکذب ثم دلسه، فراجع إن شئت.

([3]) کذا الأصل، وکذلک هو فی المکان المشار إلیه أعلاه، وما أراه إلا خطأ، فإنی لم أره فی معجم من معاجیم الطبرانی، وإنما رواه أبو یعلى والبزار، وفی إسنادهما متروک، وقد خرجته فی "الضعیفة" (3515).