ترهیب کسیکه اجابت دعا را دیر شمرده و میگوید: دعا کردم ولی اجابت نشد
2412-1649- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «یُسْتَجَابُ لِأَحَدِکُمْ مَا لَمْ یَعْجَلْ؛ یَقُولُ: دَعَوْتُ فَلَمْ یُسْتَجَبْ لِی».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی وابن ماجه.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دعای هریک از شما قبول میشود، مادامی که عجله نکند و بگوید: به درگاه خدا دعا کردم و از من قبول نشد».
وفی روایة لمسلم والترمذی: «لَا یَزَالُ یُسْتَجَابُ لِلْعَبْدِ مَا لَمْ یَدْعُ بِإِثْمٍ أَوْ قَطِیعَةِ رَحِمٍ؛ مَا لَمْ یَسْتَعْجِلْ». قِیلَ: یَا رَسُولَ اللهِ! مَا الِاسْتِعْجَالُ؟ قَالَ: «یَقُولُ: قَدْ دَعَوْتُ، وَقَدْ دَعَوْتُ؛ فَلَمْ أَرَ یَسْتَجَبْ لِی، فَیَسْتَحْسِرُ عِنْدَ ذَلِکَ، وَیَدَعُ الدُّعَاءَ».
و در روایتی از مسلم و ترمذی آمده است: «همواره دعای بنده قبول میشود مادامی که مضمون دعای او گناه یا قطع رحم نباشد و عجله نکند». گفته شد: ای رسول الله ج! عجله چیست؟ فرمود: «عجله آن است که بگوید: دعا کردم و دعا کردم اما ندیدم که دعایم اجابت شود؛ پس خسته شده و از دعا دست کشیده و آن را رها میکند».
(فیستحسر) یعنی: یَملُّ ویعیى([1]) فیترک الدعاء «خسته شده و دعا را ترک میکند».
2413-1650- (2) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَزَالُ الْعَبْدُ بِخَیْرٍ مَا لَمْ یَسْتَعْجِلْ». قَالُوا: یَا نَبِیَّ اللَّهِ! وَکَیْفَ یَسْتَعْجِلُ؟ قَالَ: «یَقُولُ: قَد دَعَوْتُ رَبِّی فَلَمْ یَسْتَجِبْ لِی».
رواه أحمد - واللفظ له -، ورواتهما محتج بهم فی "الصحیح"؛ إلا أبا هلال الراسبی.
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «همواره بنده در خیر است تا زمانی که عجله نکند». گفتند: ای رسول الله ج! عجله چیست؟ فرمود: «عجله آن است که بگوید: پروردگارم را خواندم اما اجابتی برای دعایم ندیدم».
5 -(الترهیب من رفع المصلی رأسه إلى السماء وقت الدعاء، وأن یدعو الإنسان وهو غافل)
([1]) الأصل ومطبوعة عمارة: "یعى"! والتصویب من المخطوطة.
ترغیب به دعا در سجود و پس از نمازها و نیمهی آخر شب
2408-1645- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنْ رَبِّهِ ﻷ وَهُوَ سَاجِدٌ، فَأَکْثِرُوا الدُّعَاءَ».
رواه مسلم وأبو داود والنسائی.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نزدیکترین حالت بنده به خداوند، در سجده است، پس [در این حالت] بسیار دعا کنید».
2409-1646- (2) (صحیح) وُعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «یَنْزِلُ رَبُّنَا کُلَّ لَیْلَةٍ إِلَى سَمَاءِ الدُّنْیَا حِینَ یَبْقَى ثُلُثُ اللَّیْلِ الآخرِ، فَیَقُولُ: مَنْ یَدْعُونِی فَأَسْتَجِیبَ لَهُ؟ مَنْ یَسْأَلُنِی فَأُعْطِیَهُ؟ مَنْ یَسْتَغْفِرُ فَأَغْفِرَ لَهُ».
رواه مالک والبخاری ومسلم والترمذی وغیرهم([1]).
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «پروردگارمان در ثلث آخر هر شب به آسمان دنیا نزول کرده و میفرماید: کسی هست که مرا بخواند تا دعوت او را اجابت کنم؟ کسی هست که از من بطلبد پس به او بدهم؟ کسی هست از من طلب آمرزش کند که او را ببخشم؟».
(صحیح) وفی روایة لمسلم: «إِذَا مَضَى شَطْرُ اللَّیْلِ أَوْ ثُلُثَاهُ، یَنْزِلُ اللهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَیَقُولُ: هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَیُعْطَى؟ هَلْ مِنْ دَاعٍ یُسْتَجَابُ لَهُ؟ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَیُغْفَرَ لَهُ؟ حَتَّى یَنْفَجِرَ الصُّبْحُ».
و در روایتی از مسلم آمده است: «هنگامیکه نیمی یا دو سوم شب بگذرد، خداوند تبارک وتعالی به آسمان دنیا نزول کرده و میفرماید: آیا سوال کنندهای هست که درخواستش برآورده شود؟ آیا دعا کنندهای هست که دعایش اجابت گردد؟ آیا آمرزش خواهی هست که او را بیامرزم؟ و این مهم تا طلوع فجر ادامه دارد».
2410-1647- (3) (صحیح) وَعَنْ عَمْرو بْن عَبَسَةَ س؛ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «أَقْرَبُ مَا یَکُونُ العَبْدُ مِنَ الرَّبِّ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ، فَإِنْ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ مِمَّنْ یَذْکُرُ اللَّهَ فِی تِلْکَ السَّاعَةِ فَکُنْ».
رواه أبو داود، والترمذی - واللفظ له([2]) -، وقال: "حدیث حسن صحیح". والحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم".
از عمرو بن عبسه س روایت است، او از رسول الله ج شنید که فرمود: نزدیکترین زمانی که بنده به خدا نزدیک میشود در نیمهی شب است، پس اگر میتوانی جزو کسانی باشی که خدا را در آن ساعت یاد میکنند، پس باش.
2411-1648- (4) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ج! أَیُّ الدُّعَاءِ أَسْمَعُ؟ قَالَ: «جَوْفَ اللَّیْلِ الأَخیرِ، وَدُبُرِ الصَّلَوَاتِ المَکْتُوبَاتِ».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن"([3]).
از ابوامامه س روایت است که میگوید: گفته شد: ای رسول الله ج! چه دعایی بهتر مورد قبول واقع میشود؟ فرمود: «نیمهی آخر شب و پس از نمازهای فرض».
4 -(الترهیب من استبطاء الإجابة وقوله: دعوت فلم یستجب لی)
([1]) قال الناجی (156/ 2): "قد رواه بقیة الستة والإمام أحمد وجماعات لا یحصون من طرق کثیرة، وبألفاظ متنوعة". قلت: وهو حدیث متواتر، وقد روى جملة طیبة منها ابن أبی عاصم فی "السنة" (رقم 492-502) وخرجتها فی "ظلال الجنة"، کما خرجت قسماً کبیراً منها فی "إرواء الغلیل" (449).
([2]) کذا قال، ولفظه هنا یخالف اللفظ المتقدم (6- النوافل/ 11/ 16)، وقال هناک: "رواه الترمذی، واللفظ له"، وهذا هو الصواب المطابق للفظه فی "الترمذی". والله أعلم.
([3]) فیه إشارة إلى ضعف إسناده -وقد ذکر أنه منقطع- وإلى حسن متنه لشواهده. ومن جهل المعلقین وتناقضهم، أنهم صدروا تخریجه بقولهم: "ضعیف. . . "، وختموه بقولهم: "ولمتنه شواهد"!! فإذن هو لیس بضعیف. فالله المستعان!
ترغیب به کلماتی که دعا با آنها آغاز میشود و بخشی از آنچه چیزها در مورد اسم اعظم خداوند آمده است
2396-1640- (1) (صحیح) عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ بُرَیْدَةَ عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ رَسُولَ الله ج سَمِعَ رَجُلًا یَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَحَدُ، الصَّمَدُ، الَّذِی لَمْ یَلِدْ، وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ؛ فَقَالَ: «لَقَدْ سَأَلْتَ اللَّهَ بِالِاسْمِ الْأَعْظَمِ، الَّذِی إِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَى، وَإِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ».
رواه أبو داود والترمذی، وحسنه، وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم؛ إلا أنه قال فیه: "لقد سألت الله باسمه الأعظم"، وقال: "صحیح على شرطهما".
عبدالله بن بریده از پدرش روایت میکند که رسول الله ج صدای مردی را شنید که میگفت: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَحَدُ، الصَّمَدُ، الَّذِی لَمْ یَلِدْ، وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ»؛ رسول الله ج فرمود: «تو از خداوند به وسیلهی اسم اعظمی درخواست کردی که هرگاه به وسیلهی آن چیزی خواسته شود، داده میشود و چون به وسیلهی آن دعا شود، اجابت میگردد».
(قال المملی): قال شیخنا الحافظ أبو الحسن المقدسی: "وإسناده لا مطعن فیه، ولم یَرِد فی هذا الباب حدیثٌ أجود إسناداً منه".
2397-1018- (1) (ضعیف) وَعَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ س قَالَ: سَمِعَ النَّبِیَّ ج رَجُلًا وَهُوَ یَقُولُ: یَا ذَا الجَلَالِ وَالإِکْرَامِ! فَقَالَ: «اسْتُجِیبَ لَکَ، فَسَلْ».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن"([1]).
از معاذ بن جبل س روایت است: رسول الله ج از مردی شنید که میگوید: یا ذا الجلال والإکرام. پس فرمود: «دعایت اجاب میشود، پس بخواه (آنچه میخواهی)».
2398-1019- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ لِلَّهِ مَلَکًا مُوَکَّلًا بِمَنْ یَقُولُ: (یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ!)، فَمَنْ قَالَهَا ثَلَاثًا؛ قَالَ الْمَلَکُ: إِنَّ أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ قَدْ أَقْبَلَ عَلَیْکَ فَسَلْ».
رواه الحاکم([2]).
از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال فرشتهای دارد مسئول کسیکه میگوید: یا أرحم الراحمین؛ پس هرکس این ذکر را سه بار بگوید، فرشته میگوید: براستی که ارحم الراحمین به تو روی آورده پس (خواستهات را) بخواه».
2399-1641- (2) (حسن صحیح) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: مَرَّ النَّبِیَّ ج بِأَبی عَیَّاش زید بن الصامت الزُّرَقِی وَهُوَ یُصَلِّی وَهُوَ یَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، [وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَه]، الْمَنَّانَ([3])، بَدِیعَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ! ذو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ!». فَقَالَ رَسُولُ الله ج: «لَقَدْ سَأَلْتَ اللَّهَ بِاسْمِه الْأَعْظَمِ، الَّذِی إِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ، وَإِذَا سُئِلَ بِهِ أعطی».
رواه أحمد - واللفظ له-، وابن ماجه. ورواه أبو داود، والنسائی، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم، وزاد هؤلاء الأربعة([4]).
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج بر ابو عیاش زید بن صامت زُرَقی عبور کرد و او نماز میخواند و میگفت: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَه، الْمَنَّانَ، بَدِیعَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ! ذو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ!». رسول الله ج فرمود: «تو از خداوند به وسیلهی اسم اعظمی درخواست کردی که هرگاه به وسیلهی آن چیزی خواسته شود، داده میشود و چون به وسیلهی آن دعا شود اجابت میگردد».
2400-1020- (3) (ضعیف مقطوع) وَعَنِ السَّرِیِّ بْنِ یَحْیَى عَنْ رَجُلٍ مِنْ طَیِّئٍ - وَأَثْنَى عَلَیْهِ خَیْرًا - قَالَ: کُنْتُ أَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ یُرِیَنِی الِاسْمَ الَّذِی إِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ، فَرَأَیْتُ مَکْتُوبًا فِی الْکَوَاکِبِ فِی السَّمَاءِ: یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، یَا ذَا الْجِلَالِ وَالْإِکْرَامِ!
رواه أبو یعلى، ورواته ثقات([5]).
از سری بن یحیی از مردی از طیء روایت است که میگوید: از خداوند متعال میخواستم که اسمی را به من نشان دهد که چون با آن خوانده شود اجابت میکند. پس در خواب دیدم در میان ستارگان آسمان نوشته: یا بدیع السموات والأرض، یا ذا الجلال والإکرام.
2401-1021- (4) (ضعیف) وَعَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ دَعَا بِهَؤُلَاءِ الْکَلِمَاتِ الْخَمْسِ؛ لَمْ یَسْأَلِ اللهَ شَیْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَاللهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ)».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط" بإسناد حسن([6]).
از معاویه بن ابی سفیان ب روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس خداوند متعال را با این کلمات پنجگانه بخواند، چیزی از خداوند نمیخواهد مگر اینکه به او میدهد: «لا إله إلا الله، والله أکبر، لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک، وله الحمد، وهو على کل شیء قدیر، لا إله إلا الله، ولا حول ولا قوة إلا بالله».
2402-1642- (3) (حسن لغیره) وَعَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ یَزِیدَ ل؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ فِی هَاتَیْنِ الْآیَتَیْنِ: ﴿وَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ﴾، وَفَاتِحَةِ سُورَةِ ﴿آلِ عِمْرَانَ﴾: ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ﴾».
رواه أبو داود والترمذی وابن ماجه، وقال الترمذی: "حدیث حسن صحیح". (قال المملی عبدالعظیم): "رووه کلهم عن عبیدالله بن أبی زیاد القداح عن شهر بن حوشب عن أسماء. ویأتی الکلام علیهما".
از اسماء بنت یزید ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اسم اعظم خداوند در این دو آیه هست: ﴿وَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ﴾ و ابتدای سورهی آل عمران ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ﴾».
2403-1022- (5) (ضعیف) وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الطَّاهِرِ الطَّیِّبِ الْمُبَارَکِ الْأَحَبِّ إِلَیْکَ، الَّذِی إِذَا دُعِیتَ بِهِ أَجَبْتَ، وَإِذَا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ، وَإِذَا اسْتُرْحِمْتَ بِهِ رَحِمْتَ، وَإِذَا اسْتُفْرِجَتَ بِهِ فَرَّجْتَ». قَالَتْ: فَقَالَ یَوْماً: «یَا عَائِشَةُ! هَلْ عَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ دَلَّنِی عَلَى الِاسْمِ الَّذِی إِذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ؟». قَالَتْ: فَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ! فَعَلِّمْنِیهِ. قَالَ: «إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی لَکِ یَا عَائِشَةُ!». قَالَتْ: فَتَنَحَّیْتُ وَجَلَسْتُ سَاعَةً، ثُمَّ قُمْتُ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ ثُمَّ قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! عَلِّمْنِیهِ. قَالَ: «إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی لَکِ یَا عَائِشَةُ أَنْ أُعَلِّمَکِ؛ فَإِنَّهُ لَا یَنْبَغِی أَنْ تَسْأَلِی بِهِ شَیْئًا للدُّنْیَا». قَالَتْ: فَقُمْتُ فَتَوَضَّأْتُ، ثُمَّ صَلَّیْتُ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ قُلْتُ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ اللَّهَ، وَأَدْعُوکَ الرَّحْمَنَ، وَأَدْعُوکَ الْبَرَّ الرَّحِیمَ، وَأَدْعُوکَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَى کُلِّهَا مَا عَلِمْتُ مِنْهَا وَمَا لَمْ أَعْلَمْ، أَنْ تَغْفِرَ لِی وَتَرْحَمَنِی. قَالَتْ: فَاسْتَضْحَکَ رَسُولُ اللَّهِ ج ثُمَّ قَالَ: «إِنَّهُ لَفِی الْأَسْمَاءِ الَّتِی دَعَوْتِ بِهَا».
رواه ابن ماجه([7]).
از عایشه ل روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «پروردگارا با توسل به اسم پاک و پاکیزه و مبارکت که نزد تو محبوبتر است از تو میخواهم؛ همان اسمی که چون با آن خوانده شوی اجابت میکنی و چون از تو خواسته شود، میبخشی و چون طلب رحم شود رحم میکنی و چون از تو حل مشکلی خواسته شود آن را برطرف میکنی». عایشه میگوید: روزی رسول الله ج فرمود: «ای عایشه، آیا میدانی خداوند متعال اسمی را که چون با آن خوانده شود اجابت میکند، به من آموخته است». عایشه میگوید: گفتم: ای رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت باد؛ آن را به من نیز بیاموز. رسول الله ج فرمود: «ای عایشه آن برای تو مناسب نیست». عایشه میگوید: جای خود را تغییر دادم و لحظاتی نشستم سپس برخاسته و سر رسول الله را بوسیدم و گفتم: ای رسول خدا، آن را به من بیاموز. رسول الله ج فرمود: «ای عایشه برای تو مناسب نیست که من آن را به تو بیاموزم. شایسته نیست به وسیله آن اسم چیزی برای دنیا بخواهی». عایشه میگوید: پس برخاستم و وضو گرفتم و دو رکعت نماز خواندم سپس گفتم: پروردگارا، من تو را با اسامی الله، الرحمن، البر، الرحیم میخوانم و تو را با تمام اسمای نیکویت میخوانم چه اسمایی که میدانم و چه اسمایی که نمیدانم که مرا ببخشی و بر من رحم کنی. عایشه میگوید: پس رسول الله ج خندید و سپس فرمود: «آن اسم در بین اسمایی است که با آنها خداوند را خواندی».
2404-1643- (4) (صحیح) وَعَنْ فَضَالَةَ بْنِ عُبَیْدٍ س قَالَ: بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ ج قَاعِدٌ إِذْ دَخَلَ رَجُلٌ فَصَلَّى فَقَالَ: (اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَارْحَمْنِی)، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «عَجِلْتَ أَیُّهَا المُصَلِّی! إِذَا صَلَّیْتَ فَقَعَدْتَ فَاحْمَدِ اللَّهَ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، وَصَلِّ عَلَیَّ، ثُمَّ ادْعُهُ». قَالَ: ثُمَّ صَلَّى رَجُلٌ آخَرُ بَعْدَ ذَلِکَ، فَحَمِدَ اللَّهَ وَصَلَّى عَلَى النَّبِیِّ ج. فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ج: «أَیُّهَا المُصَلِّی! ادْعُ تُجَبْ».
رواه أحمد، وأبو داود، والترمذی - واللفظ له- وقال: "حدیث حسن"، والنسائی، وابن خزیمة، وابن حبان فی "صحیحیهما".
از فضالة بن عبید س روایت است که رسول الله ج نشسته بود، مردی وارد شده و نماز خواند و گفت: «اللهم اغفرلی وارحمنی»، رسول الله ج فرمود: «ای نمازگزار، عجله کردی! هرگاه نماز خواندی پس بنشین و حمد و ستایش خدا را چنانکه لازم است، بگو و بر من صلوات بفرست، سپس از او بخواه». سپس مرد دیگری نماز خواند و بعد از آن خداوند را ستایش کرده و بر رسول الله ج صلوات فرستاد، رسول الله ج به او فرمود: «ای نمازگزار دعا کن که اجابت میشود».
2405-1644- (5) (صحیح) وَعَنْ سَعْدِ بن أبی وقاص س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «دَعْوَةُ ذِی النُّونِ إِذْ دَعَاهُ وَهُوَ فِی بَطْنِ الحُوتِ: ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ﴾؛ فَإِنَّهُ لَمْ یَدْعُ بِهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ فِی شَیْءٍ قَطُّ؛ إِلَّا اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ».
رواه الترمذی - واللفظ له-، والنسائی، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد". وزاد([8]):
از سعد بن ابی وقاص س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دعای یونس هنگامیکه در شکم ماهی بود و دعا نمود این بود: ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ﴾؛ هیچ فرد مسلمانی نیست که به وسیلهی آن دعا کند مگر اینکه خداوند دعای او را اجابت میکند».
0-1023- (6) (ضعیف جداً) فی طریق عنده: فَقَالَ رَجُلٌ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! هَلْ کَانَتْ لِیُونُسَ خَاصَّةً أَمْ لِلْمُؤْمِنِینَ عَامَّةً؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَلَا تَسْمَعُ إِلَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ﴾».
و در روایتی آمده است: مردی گفت: ای رسول خدا، آیا این دعا مخصوص یونس است یا برای همه مومنان است؟ رسول الله ج فرمود: «آیا کلام خداوند را گوش ندادی که فرمود: ﴿وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَکَذَٰلِکَ نُۨجِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾ [الأنبیاء: 88] «و از اندوه نجاتش دادیم و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم».
2406-1024- (7) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عن عائشة ل قالت: قال رسولُ الله ج: «إذا قالَ العَبْدُ: یا ربِّ! یا ربِّ! قال اللهُ: لبَّیْکَ عَبْدی، سَلْ تُعْطَ».
رواه ابن أبی الدنیا مرفوعاً هکذا، وموقوفاً على أنس.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چون بنده بگوید: یا رب، یا رب، خداوند متعال میفرماید: بله ای بنده من؛ بخواه به تو داده میشود».
2407-1025- (8) (ضعیف موقوف) وروى الحاکم وغیره عن أبی الدرداء وابن عباس؛ أنهما قالا: «اسمُ الله الأکْبرُ؛ ربِّ! ربِّ!».
از ابودرداء و ابن عباس ب روایت است که: «اسم اعظم الله «رب» است».
3 -(الترغیب فی الدعاء فی السجود، ودبر الصلوات، وجوف اللیل الأخیر)
([1]) هذا التحسین غیر ثابت فی بعض نسخ "الترمذی" مثل نسخة الدعاس (3524) و"تحفة الأحوذی" (4/ 278)، ولم یذکره صاحب "المشکاة" (2432)، وفی إسناده (أبو الورد) وهو ابن ثمامة القشیری، ولم یوثقه أحد ولا ابن حبان، وهو مخرج فی "الضعیفة" (5420).
([2]) قلت: ذکره شاهداً، وتعقبه الذهبی بقوله (1/ 544): "قلت: فضال بن جبیر لیس بشیء". وهو مخرج فی "الضعیفة" (3200).
([3]) الأصل: "یا حنان یا منان! یا"، والتصحیح من أحمد وابن ماجه، والزیادة منهما، وکذا ابن أبی شیبة، وهو مخرج فی "الصحیحة" (3411). وفیه بیان ما وقع للمعلقین الثلاثة من الخلط فی تخریج الحدیث، وغفلتهم عن التصحیح المذکور.
([4]) قلت: ذکر زیادتین لیستا من شرط «الصحیح» إحداهما عند الأربعة: "یا حی یا قیوم"، والأخرى عند الحاکم: "أسألک الجنة، وأعوذ بک من النار".
([5]) قلت: وکذا قال الهیثمی (10/ 158)، وهو کما قالا إلا الرجل القائل، فإنی وقفت على إسناده بواسطة "المقصد العلی" للهیثمی (2/ 344/ 1682)، وقول المعلق علیه: "إسناده ضعیف" مردود، ولو سکت کما سکت علیه البوصیری کان به أولى، ولعله أراد أن یقول شیئاً آخر من نحو ما سأذکر -فَعَیَّ! فإن (السری بن یحیى) هذا من أتباع التابعین، فیکون الرجل الذی لم یسمَّه تابعیاً مجهولاً، فما ینفعه أن السند إلیه رواته ثقات، فلو أنه رفعه لکان مرسلاً ضعیفاً، فکیف وهو قد أوقفه علیه، فیکون مقطوعاً ضعیفاً لا حجة فیه. وکان المتن بلفظ (الکواکب) بصیغة الجمع، وزیادة (الأعظم) فعدلته إلى ما ترى مصححاً من "المقصد" و"المجمع" و"المطالب العالیة" (3/ 222/ 1317).
([6]) وکذا قال الهیثمی، وهو من أوهامهما أو تساهلهما؛ لیقلدهما المعلقون الثلاثة، وفی إسنادهما ضعیف وعنعنة مدلس؛ وبیان ذلک فی "الضعیفة" (5311).
([7]) قلت: فیه (أبو شیبة) عن عبدالله بن عکیم الجهنی، وهو مجهول لم یوثقه أحد، ولا ابن حبان!
([8]) الزیاده لیست صحیحة، وأما المعلقون الثلاثة فحسنوا الحدیث دون أن یفرقوا بین المزید والمزید علیه، بل ونسبوا ذلک لتصحیح الحاکم والذهبی، وکذبوا. وفی إسناده (عمرو بن بکر السکسکی)، وهو متروک. وهو مخرج فی «الضعیفة» (5019).
ترغیب به دعای زیاد و آنچه در فضل آن وارد شده است
2374-1625- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی ذَرٍّ س عَنِ النَّبِیِّ ج فِیمَا یُروی عَن ربّه ﻷ؛ أَنَّهُ قَالَ: «یَا عِبَادِی! إِنِّی حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلَى نَفْسِی([1]) وَجَعَلْتُهُ بَیْنَکُمْ مُحَرَّمًا، فَلَا تَظَالَمُوا. یَا عِبَادِی! کُلُّکُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَیْتُهُ، فَاسْتَهْدُونِی أَهْدِکُمْ، یَا عِبَادِی! کُلُّکُمْ جَائِعٌ إِلَّا مَنْ أَطْعَمْتُهُ، فَاسْتَطْعِمُونِی أُطْعِمْکُمْ. یَا عِبَادِی! کُلُّکُمْ عَارٍ إِلَّا مَنْ کَسَوْتُهُ، فَاسْتَکْسُونِی أَکْسُکُمْ. یَا عِبَادِی! إِنَّکُمْ تُخْطِئُونَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَأَنَا أَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا، فَاسْتَغْفِرُونِی أَغْفِرْ لَکُمْ. یَا عِبَادِی! إِنَّکُمْ لَنْ تَبْلُغُوا ضَرِّی فَتَضُرُّونِی، وَلَنْ تَبْلُغُوا نَفْعِی فَتَنْفَعُونِی، یَا عِبَادِی! لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ، وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمْ، کَانُوا عَلَى أَتْقَى قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْکُمْ مَا زَادَ ذَلِکَ فِی مُلْکِی شَیْئًا، یَا عِبَادِی! لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ، وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمْ کَانُوا عَلَى أَفْجَرِ قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنکُم؛ مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِنْ مُلْکِی شَیْئًا. یَا عِبَادِی! لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ، وَإِنْسَکُمْ وَجِنَّکُمْ قَامُوا فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَسَأَلُونِی، فَأَعْطَیْتُ کُلَّ إِنْسَانٍ مَسْأَلَتَهُ؛ مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِمَّا عِنْدِی إِلَّا کَمَا یَنْقُصُ الْمِخْیَطُ إِذَا أُدْخِلَ([2]) الْبَحْرَ. یَا عِبَادِی! إِنَّمَا هِیَ أَعْمَالُکُمْ أُحْصِیهَا لَکُمْ، ثُمَّ أُوَفِّیکُمْ إِیَّاهَا، فَمَنْ وَجَدَ خَیْرًا فَلْیَحْمَدِ اللهَ ﻷ وَمَنْ وَجَدَ غَیْرَ ذَلِکَ فَلَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ». قال سعید: کان أبو إدریس الخَولانی إذا حدَّث بهذا الحدیث جثا على رکبتیه.
رواه مسلم، واللفظ له.
ابوذر س روایت میکند که رسول الله ج در روایت از پروردگارش فرمودند که خداوند متعال میفرماید: «ای بندگانم! من ظلم را بر خود حرام کردهام و در بین شما نیز آن را حرام نمودهام، پس به یکدیگر ظلم نکنید. ای بندگانم! همهی شما گمراه هستید مگر کسیکه من او را هدایت کنم، پس طلب هدایت کنید تا شما را هدایت کنم. ای بندگانم! همهی شما گرسنه هستید مگر کسیکه من به او غذا دهم، پس طلب غذا نمایید تا شما را غذا دهم. ای بندگانم! همه شما لخت و عریان هستید مگر کسیکه من به او لباس بپوشانم، پس طلب لباس نمایید که شما را لباس میپوشانم. ای بندگانم! شما شب و روز خطا میکنید و من همهی گناهان را میبخشم، پس طلب مغفرت نمایید تا شما را ببخشم. ای بندگانم! شما به مقامی نمیرسید که به من ضرر برسانید و به مقامی نمیرسید که به من نفعی برسانید. اگر اولین و آخرین شما و انس و جنتان همچون پاکترین قلب مردی از شما باشد، در ملک من چیزی زیاد نمیشود. ای بندگانم! اگر اولین و آخرینتان و انس و جنتان همچون فاسقترین قلب مردی از شما باشد، در ملک من نقصی بوجود نمیآید. ای بندگانم! اگر اولین و آخرین شما و انس و جنتان در سرزمین پهناوری بایستند و هریک از من چیزی بخواهند، به هریک از آنها آنچه بخواهد میدهم و این از آنچه در خزانهی من موجود است، چیزی کم نمیکند؛ مگر به اندازه مقداری که سر سوزنی با فروبردن در دریا از آب آن میکاهد. ای بندگانم! اعمالتان را میشمارم و در برابر آن به شما پاداش میدهم. پس هرکس خیری یافت، پس باید ثنای خدا را به جا آورد و هرکس جز آن را یافت، کسی جز نفسش را سرزنش نکند». سعید گفت: زمانی که ابو ادریس خولانی این حدیث را نقل میکرد بر دو زانو میافتاد.
0-1008- (1) (ضعیف) ورواه([3]) الترمذی وابن ماجه عن شهر بن حوشب عن عبدالرحمن بن غنم عنه، ولفظ ابن ماجه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى یَقُولُ: یَا عِبَادِی! کُلُّکُمْ مُذْنِبٌ إِلَّا مَنْ عَافَیْتُه، فَاسأَلُونِی الْمَغْفِرَةَ أَغْفِر لَکُمْ، وَمَنْ عَلِمَ مِنْکُمْ أَنِّی ذُو قُدْرَةٍ عَلَى الْمَغْفِرَةِ وَاسْتَغْفَرَنِی بِقُدْرَتِی غَفَرْتُ لَهُ. وَکُلُّکُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَیْتُ، فَاسأَلُونِی الْهُدَى أَهْدِکُمْ، وَکُلُّکُمْ فَقِیرٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَیْتُ، فَاسأَلُونِی أَرْزُقْکُمْ. وَلَوْ أَنَّ حَیَّکُمْ وَمَیِّتَکُمْ، وَأَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ، وَرَطْبَکُمْ وَیَابِسَکُمُ، اجْتَمَعُوا فَکَانُوا عَلَى قَلْبِ أَتْقَى عَبْدٍ مِنْ عِبَادِی لَمْ یَزِدْ فِی مُلْکِی جَنَاحُ بَعُوضَةٍ، وَلَوِ اجْتَمَعُوا فَکَانُوا عَلَى قَلْبِ أَشْقَى عَبْدٍ مِنْ عِبَادِی لَمْ یَنْقُصْ مِنْ مُلْکِی جَنَاحُ بَعُوضَةٍ. وَلَوْ أَنَّ حَیَّکُمْ وَمَیِّتَکُمْ، وَأَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ، وَرَطْبَکُمْ وَیَابِسَکُمُ، اجْتَمَعُوا فَسَأَلَ کُلُّ سَائِلٍ مِنْهُمْ مَا بَلَغَتْ أُمْنِیَّتُهُ؛ مَا نَقَصَ مِنْ مُلْکِی إِلَّا کَمَا لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ مَرَّ بِشَفَةِ الْبَحْرِ فَغَمَسَ فِیهَا إِبْرَةً ثُمَّ نَزَعَهَا، ذَلِکَ بِأَنِّی جَوَادٌ مَاجِدٌ، عَطَائِی کَلَامٌ، إِذَا أَرَدْتُ شَیْئًا فَإِنَّمَا أَقُولُ لَهُ: کُنْ. فَیَکُونُ».
و در روایت ابن ماجه آمده است: رسول الله ج فرمودند: «خداوند تبارک وتعالی میفرماید: ای بندگانم، همه شما گنهکارید مگر آنکه من او را ببخشم و مصون بدارم. مغفرت را از من بخواهید شما را میبخشم. و هریک از شما که میداند قدرت بخشیدن دارم و با استحضار این قدرت از من طلب مغفرت میکند، او را میبخشم. و همه شما گمراهید مگر آنکه من هدایت میکنم پس هدایت را از من بخواهید شما را هدایت میکنم. و همه شما نیازمند و فقیر هستید مگر آنکه من او را بینیاز گردانم. پس از من بخواهید شما را روزی میدهم. و اگر زنده و مرده و اولین و آخرینتان و جوان و پیرتان جمع شوید و قلب همگی بسان قلب متقیترین بندگانم باشد، در پادشاهیام به اندازه پر پشهای افزون نمیگردد و اگر قلب همه آنها بسان قلب بدبختترین بندگانم باشد، به اندازه پر پشهای از پادشاهیام کاسته نمیشود. و اگر زنده و مرده و اولین و آخرینتان و جوان و پیرتان جمع شوید و هریک خواسته خود را مطرح کند و آنچه را بخواهد به او داده شود، چیزی از پادشاهی من کاسته نمیشود مگر چنانکه یکی از شما از کنار دریا بگذرد و سوزنی در آب فروبرد سپس از آب بیرون آورد. (آیا چیزی از دریا کاسته میشود؟) و این از آن جهت است که من بخشنده و سخاوتمند هستم و عطا و بخشش من سخنم میباشد، چون اراده چیزی داشته باشم فقط به آن میگویم: بشو، پس میشود».
ورواه البیهقی بنحو ابن ماجه، وتقدم لفظه فی الباب قبله.
(المخیط) به کسر میم و سکون خاء و فتح یاء: عبارت است از آنچه به وسیلهی آن لباس دوخته میشود مانند سوزن و مانند آن.
2375-1626- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِنَّ اللهَ یَقُولُ: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِی بِی، وَأَنَا مَعَهُ إِذَا دَعَانِی».
رواه البخاری ومسلم - واللفظ له-، والترمذی والنسائی ابن ماجه.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال میفرماید: من نزد گمان بندهام نسبت به من هستم و هرگاه مرا بخواند با او هستم».
2376-1627- (3) (صحیح) وَعَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ ب قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج قَالَ: «الدُّعَاءُ هُوَ العِبَادَةُ». ثُمَّ قَرَأَ: ﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ﴾([4])».
رواه أبو داود والترمذی - واللفظ له-، وقال: "حدیث حسن صحیح"، والنسائی وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
از نعمان بن بشیر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دعا همان عبادت است». سپس این آیه را خواند: ﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ﴾ [غافر: 60] «و پروردگار شما فرمود: مرا بخوانید، تا (دعای) شما را اجابت کنم همانا کسانیکه از عبادت من سرکشی میکنند، به زودی با خواری به جهنم وارد میشوند».
2377-1628- (4) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَسْتَجِیبَ اللَّهُ لَهُ عِنْدَ الشَّدَائِدِ [وَالکُرَبِ]([5])؛ فَلْیُکْثِرِ مِنَ الدُّعَاءَ فِی الرَّخَاءِ».
رواه الترمذی والحاکم من حدیثه ومن حدیث سلمان، وقال فی کل منهما: "صحیح الإسناد".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس دوست دارد دعایش در وقت سختیها و مصیبتها اجابت شود، باید در رفاه دعای بسیار کند».
2378-1629- (5) (حسن) وَعَنهُ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «لَیْسَ شَیْءٌ أَکْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنَ الدُّعَاءَ».
رواه الترمذی وقال: "غریب"([6])، وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ چیزی نزد خداوند گرامیتر از دعا نیست».
2379-1630- (6) (حسن لغیره) وَعَنْ أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «قَالَ اللَّهُ: یَا ابْنَ آدَمَ! إِنَّکَ مَا دَعَوْتَنِی وَرَجَوْتَنِی؛ غَفَرْتُ لَکَ عَلَى مَا کَانَ فِیکَ وَلَا أُبَالِی» الحدیث.
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن غریب". وتقدم بتمامه فی "الاستغفار" [فی الباب السابق].
از انس بن مالک س روایت است که از رسول الله ج شنیدم فرمودند: «خداوند متعال میفرماید: ای فرزند آدم! تا زمانی که مرا بخوانی و به من امیدوار باشی هر آنچه از تو صادر شده، میبخشم و بخشیدنت را بزرگ نمیشمارم».
2380-1631- (7) (حسن صحیح) وَعَنْ عُبَادَةَ بْنَ الصَّامِتِ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَا عَلَى الأَرْضِ مُسْلِمٌ یَدْعُو اللَّهَ بِدَعْوَةٍ إِلَّا آتَاهُ اللَّهُ تَعَالَی إِیَّاهَا، أَوْ صَرَفَ عَنْهُ مِنَ السُّوءِ مِثْلَهَا، مَا لَمْ یَدْعُ بِإِثْمٍ أَوْ قَطِیعَةِ رَحِمٍ». فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ القَوْمِ: إِذًا نُکْثِرُ. قَالَ: «اللَّهُ أَکْثَرُ».
رواه الترمذی - واللفظ له- والحاکم؛ کلاهما من روایة عبدالرحمن بن ثابت بن ثوبان، وقال الترمذی: "حدیث حسن صحیح غریب". وقال الحاکم: "صحیح الإسناد". قال الجرَّاحی([7]): یعنی الله أکثر إجابة.
از عبادة بن صامت س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مسلمانی بر روی زمین نیست که از خداوند چیزی بخواهد و دعا کند مگر اینکه خداوندمتعال آنچه میخواهد به او میدهد و یا به همان اندازه بلاها را از او دور میسازد، مادامی که خواستهی او گناه یا قطع رحم نباشد». مردی گفت: در اینصورت زیاد دعا میکنیم؟ رسول الله ج فرمود: «خداوند هم بیشتر اجابت میکند».
2381-1632- (8) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَنْصِبُ وَجْهَهُ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فِی مَسْأَلَةٍ؛ إِلَّا أَعْطَاهَا إِیَّاهُ، إِمَّا أَنْ یُعَجِّلَهَا لَهُ، وَإِمَّا أَنْ یَدَّخِرَهَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ».
رواه أحمد بإسناد لا بأس به.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مسلمانی نیست که برای طلب نیازی رو به درگاه خدا نماید، مگر اینکه خواستهاش را برآورده میکند، یا زود آن را اجابت کرده یا آن را برای آخرتش ذخیره مینماید».
2382-1633- (9) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَدْعُو بِدَعْوَةٍ لَیْسَ فِیهَا إِثْمٌ، وَلَا قَطِیعَةُ رَحِمٍ؛ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ بِهَا إِحْدَى ثَلَاثٍ: إِمَّا أَنْ یُعَجِّلَ لَهُ دَعْوَتُهُ، وَإِمَّا أَنْ یَدَّخِرَهَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ، وَإِمَّا أَنْ یَصْرِفَ عَنْهُ مِنَ السُّوءِ مِثْلَهَا». قَالُوا: إِذًا نُکْثِرُ. قَالَ: «اللَّهُ أَکْثَرُ».
رواه أحمد والبزار وأبو یعلى بأسانید جیدة، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
از ابوسعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مسلمانی نیست که دعایی بکند که در آن گناه و قطع رحمی نباشد؛ مگر اینکه خداوند خواستهی او را به یکی از این سه صورت قبول میکند: یا دعای او را فوراً اجابت کرده یا برای آخرتش ذخیره میسازد و یا به مانند آن بلایی را از او دور میکند». گفتند: بنابراین ما بیشتر دعا میکنیم. رسول الله ج فرمود: «و خداوند نیز بیشتر اجابت میکند».
2383-1009- (2) (ضعیف) وَعَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «یَدْعُو اللَّهُ بِالْمُؤْمِنِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یُوقِفَهُ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَیَقُولُ: عَبْدِی إِنِّی أَمَرْتُکَ أَنْ تَدْعُونَی وَوَعَدْتُکَ أَنْ أَسْتَجِیبَ لَکَ، فَهَلْ کُنْتَ تَدْعُونِی؟ فَیَقُولُ: نَعَمْ یَا رَبِّ! فَیَقُولُ: أَمَا إِنَّکَ لَمْ تَدْعُنِی بِدَعْوَةٍ إِلَّا اسْتَجَبْتُ لَکَ، أَلَیْسَ دَعَوْتَنِی یَوْمَ کَذَا وَکَذَا لِغَمٍّ نَزَلَ بِکَ أَنْ أُفَرِّجَ عَنْکَ؛ فَفَرَّجْتُ عَنْکَ؟ فَیَقُولُ: نَعَمْ یَا رَبِّ! فَیَقُولُ: إِنِّی عَجَّلْتُهَا لَکَ فِی الدُّنْیَا، وَدَعَوْتَنِی یَوْمَ کَذَا وَکَذَا لِغَمٍّ نَزَلَ بِکَ أَنْ أُفَرِّجَ عَنْکَ؛ فَلَمْ تَرَ فَرَجًا؟ قَالَ: نَعَمْ یَا رَبِّ! فَیَقُولُ: إِنِّی ادَّخَرْتُ لَکَ بِهَا فِی الْجَنَّةِ کَذَا وَکَذَا، ودَعَوْتنی فی حاجةٍ أقْضیها لکَ فی یومِ کذا وکذا فَقَضَیْتُها؟ فیقولُ: نَعم یا ربُّ؟ فیقولُ: فإنی عَجَّلتها لَکَ فی الدنیا، ودَعَوْتَنی یوم کذا وکذا فی حاجة أقْضیها لک فَلَمْ تَرَ قَضَاءَها؟ فیقولُ: نَعَم یا ربُّ! فیقولُ: إنِّی ادِّخرتُ لکَ بها فی الجنة کذا وکذا. - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج:- «فَلَا یَدَعُ اللَّهُ دَعْوَةً دَعَا بِهَا عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ إِلَّا بَیَّنَ لَهُ، إِمَّا أَنْ یَکُونَ عُجِّلَ لَهُ فِی الدُّنْیَا، وَإِمَّا أَنْ یَکُونَ ادُّخِرَ لَهُ فِی الْآخِرَةِ. - قَالَ: - فَیَقُولُ الْمُؤْمِنُ فِی ذَلِکَ الْمَقَامِ: یَا لَیْتَهُ لَمْ یَکُنْ عُجِّلَ لَهُ فِی شَیْءٌ مِنْ دُعَائِهِ».
رواه الحاکم([8]).
از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال در روز قیامت بنده مومن را فرامیخواند تا در برابر او میایستد. و میفرماید: بندهام، تو را امر کردم تا مرا بخوانی و به تو وعده دادم که دعایت را اجابت کنم، آیا مرا خواندی؟ میگوید: بله پروردگارا؛ خداوند متعال میفرماید: اما هیچ دعایی نکردی مگر اینکه آن را استجابت نمودم. آیا در روز فلان و فلان برای غم و اندوهی که دچار شده بودی مرا به فریاد نخواندی تا آن را از تو دور کنم و چنین کردم؟ میگوید: بله یا رب؛ خداوند متعال میفرماید: من آن را در دنیا برای تو اجابت کردم؛ و فلان و فلان روز برای اندوهی که دچار شده بودی مرا نخواندی تا آن را از تو دور کنم که فرجی نیافتی؟ میگوید: بله یا رب؛ خداوند متعال میفرماید: من در برابر آن، برای تو در بهشت چنین و چنان ذخیره کردم. و در مورد حاجتی در فلان و فلان روز مرا خواندی که آن را برآورده کردم؟ میگوید: بله یا رب؛ خداوند متعال میفرماید: من در دنیا آن را برای تو برآورده کردم. و فلان و فلان روز در مورد نیازی مرا خواندی که آن را برآورده کنم، که برآورده شدن آن را ندیدی؟ میگوید: بله یارب؛ خداوند متعال میفرماید: من در برابر آن، برای تو در بهشت چنین و چنان ذخیره کردم. رسول الله ج فرمودند: هیچ دعایی نیست که بنده به وسیله آن خداوند را خوانده باشد مگر اینکه خداوند متعال آن را برای وی بیان میکند که یا در دنیا آن را اجابت نموده و یا اینکه برای او در آخرت ذخیره کرده است. و مومن در این مقام میگوید: ای کاش چیزی از دعاهایش در دنیا برآورده نمیشد».
2384-1010- (3) (ضعیف جداً) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا تَعْجَزُوا فِی الدُّعَاءِ، فَإِنَّهُ لَنْ یَهْلَکَ مَعَ الدُّعَاءِ أَحَدٌ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([9]).
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در دعا تنبلی نکنید، چراکه هیچکس با دعا هلاک نشده است».
2385-1011- (4) (موضوع) وَعنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ، وَعِمَادُ الدِّینِ، وَنُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ».
رواه الحاکم([10]) وقال: "صحیح الإسناد".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دعا سلاح مومن است و ستون دین و نور آسمانها و زمین».
0-1012- (5) (موضوع) ورواه أبو یعلى من حدیث علی.
2386-1013- (6) ((ضعیف) إلا ما بین المعقوفتین فهو 1634- (10) (حسن لغیره)) وَعَنْ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ فُتِحَ لَهُ مِنْکُمْ بَابُ الدُّعَاءِ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الرَّحْمَةِ، وَمَا سُئِلَ اللَّهُ شَیْئًا یَعْنِی أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ العَافِیَةَ [وَقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ الدُّعَاءَ یَنْفَعُ مِمَّا نَزَلَ وَمِمَّا لَمْ یَنْزِلْ، فَعَلَیْکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِالدُّعَاءِ»]».
رواه الترمذی والحاکم؛ کلاهما من روایة عبدالرحمن بن أبی بکر الملیکی؛ وهو ذاهب الحدیث، عن موسى بن عقبة عن نافع عنه. وقال الترمذی: "حدیث غریب"، وقال الحاکم: "صحیح الإسناد".
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس دروازه دعا به روی وی باز شود، در حقیقت درهای رحمت به روی او باز شده است؛ چیزی برای خواستن نزد خداوند متعال محبوبتر از عافیت و تندرستی نیست. [و رسول الله ج فرمودند: دعا در بلایی که نازل شده و بلایی که نازل نشده سودمند است، ای بندگان خدا! بر شما واجب است که دعا نمایید]».
2387-1635- (11) (حسن لغیره) وَعَنْ سَلْمَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «إِنَّ اللَّهَ حَیِیٌّ کَرِیمٌ، یَسْتَحْیِی إِذَا رَفَعَ الرَّجُلُ إِلَیْهِ یَدَیْهِ أَنْ یَرُدَّهُمَا صِفْرًا خَائِبَتَیْنِ».
رواه أبو داود والترمذی، وحسنه - واللفظ له -، وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح على شرط الشیخین".
از سلمان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند بسیار با حیا و کریم است و شرم میکند هنگامیکه بنده دو دست خود را به سوی او بالا برده، آنها را خالی و ناامید برگرداند».
(الصِّفر) به کسر صاد و سکون فاء: خالی و تهی.
2388-1636- (12) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ اللَّهَ رَحِیمٌ کَرِیمٌ، یَسْتَحیی مِنْ عَبْدِهِ أَنْ یَرْفَعَ إِلَیْهِ یَدَیْهِ، ثُمَّ لَا یَضَعُ فِیهِمَا خَیْرًا».
رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد". وفی ذلک نظر.
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند بسیار مهربان بخشنده است و شرم میکند از بندهای که دو دستش را به سوی او بلند کند و در آنها خیری قرار ندهد».
2389-1637- (13) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ نَزَلَتْ بِهِ فَاقَةٌ فَأَنْزَلَهَا بِالنَّاسِ؛ لَمْ تُسَدَّ فَاقَتُهُ، وَمَنْ نَزَلَتْ بِهِ فَاقَةٌ فَأَنْزَلَهَا بِاللَّهِ؛ فَیُوشِکُ اللَّهُ لَهُ بِرِزْقٍ عَاجِلٍ أَوْ آجِلٍ».
رواه أبو داود والترمذی والحاکم وصححه، وقال الترمذی: "حدیث حسن صحیح غریب"([11]). [مضی 8- الصدقات/5].
از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس دچار نیاز شدیدی شد و حاجتش را نزد مردم برد، نیازش رفع نمیشود؛ و هرکس دچار نیاز شدیدی گردد و حاجتش را از خداوند بخواهد، پس نزدیک است که خداوند دیر یا زود به او رزق و روزی عنایت کند».
(یوشک) به کسر شین؛ یعنی: به سرعت.
2390-1638- (14) (حسن) وَعَنْ ثَوْبَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَرُدُّ الْقَدَرَ إِلَّا الدُّعَاءُ، وَلَا یَزِیدُ فِی الْعُمُرِ إِلَّا الْبِرُّ..».
رواه ابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم - واللفظ له- وقال: "صحیح الإسناد"([12]).
از ثوبان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «جز دعا چیزی قضا و قدر را تغییر نمیدهد و جز کار نیک چیزی باعث ازدیاد عمر نمیشود».
2391-1014- (7) (ضعیف جداً) وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یُغْنِی حَذَرٌ مِنْ قَدَرٍ، وَالدُّعَاءُ یَنْفَعُ مِمَّا نَزَلَ وَمَا لَمْ یَنْزِلْ، وَإِنَّ الْبَلَاءَ لَیَنزِلُ فَیَلْقَاهُ الدُّعَاء فَیَعْتَلِجَانِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ».
رواه البزار والطبرانی، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([13]).
(یعتلجان) یعنی: با یکدیگر درگیر شده و یکدیگر را رانده و از هم دور میکنند.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در برابر تقدیر، پرهیز کردن انسان را بینیاز نمیکند. و دعا در مصیبتی که نازل شده و آنچه نازل نشده سودمند است و بلا و مصیبت نازل میشود و دعا با آن مواجه شده و تا روز قیامت با یکدیگر میجنگند و یکدیگر را دفع میکنند».
2392-1639- (15) (حسن لغیره) وَعَنْ سَلْمَان الفارسی س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «لَا یَرُدُّ القَضَاءَ إِلَّا الدُّعَاءُ، وَلَا یَزِیدُ فِی العُمْرِ إِلَّا البِرُّ».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن غریب".
از سلمان فارسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «جز دعا چیزی قضا و قدر را تغییر نمیدهد و جز کار نیک چیزی باعث افزایش عمر نمیشود».
2393-1015- (8) (ضعیف جداً) وَعَنْ ابنِ مَسعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «سَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ، فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ أَنْ یُسْأَلَ، وَأَفْضَلُ العِبَادَةِ انْتِظَارُ الفَرَجِ».
رواه الترمذی وابن أبی الدنیا، وقال الترمذی: "هکذا روى حماد بن واقد هذا الحدیث، وحماد بن واقد لیس بالحافظ، وروى أبو نعیم هذا الحدیث عن إسرائیل عن حکیم بن جبیر عن رجل عن النبی ج، وحدیث أبی نعیم أشبه أن یکون أصح"([14]).
از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «با در نظر داشتن فضل خداوند از او بخواهید، چراکه خداوند متعال دوست دارد از او خواسته شود و برترین عبادت انتظار فرج و گشایش است».
2394-1016- (9) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «الدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَةِ»([15]).
رواه الترمذی وقال: "حدیث غریب"
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دعا مغز و اساس عبادت است».
2395-1017- (10) (موضوع) رُوِیَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَى مَا یُنْجِیکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ، وَیَدِرُّ لَکُمْ أَرْزَاقَکُمْ؟ تَدْعُونَ اللَّهَ فِی لَیْلِکُمْ وَنَهَارِکُمْ؛ فَإِنَّ الدُّعَاءَ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ».
رواه أبو یعلى.
از جابر بن عبدالله س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آیا شما را بر امری راهنمایی نکنم که نجات شما از دشمن و افزایش روزیتان را به دنبال دارد؟ در شب و روز خداوند را بخوانید چراکه دعا سلاح مومن است».
2- (الترغیب فی کلمات یستفتح بها الدعاء، وبعض ما جاء فی اسم الله الأعظم)
([1]) زاد مسلم من طریق أخرى عن أبی ذر: "وعلى عبادی".
([2]) الأصل: "دخل"، والتصویب من "مسلم" والمخطوطة.
([3]) قلت: لفظه مخالف للفظ مسلم زیادة ونقصاً، وهو ضعیف لضعف شهر ونکارة لفظه، وکان المؤلف قد ذکره فی آخر الکتاب السابق بلفظ البیهقی عنه دون روایة مسلم، فمن تخالیط المعلقین أنهم هنا لم یعزوه لمسلم وأحالوا فی تخریجه إلى المکان المتقدم، وهناک قالوا: "صحیح، رواه مسلم. . "! فأوهموا صحة روایة شهر، بهذا التصدیر، وبسکوتهم عن ضعف شهر!!
([4]) یعنی: ذلیل و خوار و رسوا.
([5]) سقطت من الأصل، واستدرکتها من "الترمذی" (3379) والحاکم (1/ 544)، ولم أره عنده من حدیث سلمان، وعزاه الناجی (156/ 2) لأحمد؛ وما أظنه إلا وهماً؛ فإنه لم یورده الهیثمی فی "المجمع"، ولا البنا فی "ترتیب المسند" (14/ 265) مع البحث الشدید عنه.
([6]) کذا الأصل، وفی الترمذی (2/ 242- بولاق): "حسن غریب". وهذا هو الألیق بحال إسناده، فإنه حسن.
([7]) هو راوی کتاب الترمذی عن المحبوبی عنه، وهو بفتح الجیم وتشدید الراء وبالحاء المهملة؛ منسوب إلى جده أبی الجراح، لکن لا أدری من أین نقل عنه تفسیر هذه اللفظة. کذا فی "العجالة" (156/ 2).
([8]) قلت: ولم یصححه، وقال (1/ 494): "ومحل الفضل بن عیسى محل من لا یتهم بالوضع". فأقره الذهبی، لکنه قال فی "المغنی": "الفضل. . مجمع على ضعفه". ومن طریق الحاکم أخرجه البیهقی فی "الشعب" (2/ 49/ 1133).
([9]) کذا قال: وفیه (عمر بن محمد)، وتحرف عنده إلى (عمرو بن محمد)، فلم یعرفه الذهبی، وادعى ابن حبان أنه (عمر بن محمد بن زید بن عبدالله بن عمر بن الخطاب) وهو وهم منه، والصواب أنه (عمر بن محمد بن صهبان) کما فی مصادر أخرى، کنت ذکرتها فی المجلد الثانی من "الضعیفة" (843)، وبینت ذلک أحسن بیان بفضل الله تعالى وحده، ثم استفاد ذلک المعلق على "الإِحسان" (3/ 152-153/ المؤسسة) دون أدنى إشارة إلى أنه لیس من کده ولا من کد أبیه!
([10]) فی "المستدرک" (1/ 432) من حدیث علیّ أیضاً کأبی یعلى، وفیه کذاب توهمه الحاکم وغیره، وأما من حدیث أبی هریرة فلم أجده عنده، ولا عند غیره. وقد خرجته فی "الضعیفة" (179) ومع ذلک حسنه الجهلة الثلاثة.
([11]) الأصل ومطبوعة عمارة: "ثابت"، والمعلقین الثلاثة! وکذلک کان فیما تقدم، وهو خطأ صححته من "الترمذی" (2327). وقد نبه على ذلک الناجی جزاه الله خیراً.
([12]) قلت: فیه مجهول، لکن القدر المذکور هنا حسن؛ لأن له شاهداً من حدیث سلمان س، وهو مخرج فی "الصحیحة" (154)، وبینت فیه علة حدیث ثوبان هذا، ونکارة الزیادة المشار إلیها بالنقط، وهی بلفظ: "وإن الرجل لیحرم الرزق بالذنب یذنبه". ومن جهل الثلاثة أو غفلتهم أنهم حسنوه بالزیادة! وسیذکرها المصنف وحدها فی (21- الحدود/ 13- الضعیف).
([13]) کذا قال، ورده الذهبی بقوله: "قلت: زکریا بن منظور مجمع على ضعفه" وهو مخرج فی "الضعیفة" (6764).
([14]) قلت: وحکیم بن جبیر أشد ضعفاً من (ابن واقد) فالحدیث ضعیف جداً، وهو مخرج فی "الضعیفة" (492).
([15]) قلت: وقد صح بلفظ ". . . هو العبادة" وهو أبلغ، وهو فی أول هذا الباب.
2358-1000- (1) (منکر) عَنْ أَبِی ذَرٍّ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج؛ أَنَّهُ قَالَ: «یَقُولُ اللهُ ﻷ: یَا بَنِی آدَمَ! کُلُّکُمْ مُذْنِبٌ إِلَّا مَنْ عَافَیْتُ؛ فَاسْتَغْفِرُونِی أَغْفِرْ لَکُمْ، وَکُلُّکُمْ فَقِیرٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَیْتُ؛ فَاسأَلُونِی أُعْطِکُمْ، وَکُلُّکُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَیْتُ، فَاسأَلُونِی الْهُدَى أَهْدِکُمْ، وَمَنِ اسْتَغْفَرَنِی وَهُوَ یَعلَمُ أَنِّی ذُو قُدْرَةٍ عَلَى أَنْ أَغْفِرَ لَهُ غَفَرْتُ لَهُ وَلَا أُبَالِی، وَلَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ، وَحَیَّکُمْ وَمَیِّتَکُمْ، وَرَطْبَکُمْ وَیَابِسَکُمُ؛ اجْتَمَعُوا عَلَى قَلْبِ أَشْقَى رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْکُمْ، مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِنْ سُلْطَانِی مِثْلَ جَنَاحِ بَعُوضَةٍ، وَلَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ، وَحَیَّکُمْ وَمَیِّتَکُمْ، وَرَطْبَکُمْ وَیَابِسَکُمُ؛ اجْتَمَعُوا عَلَى أَتْقَى رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْکُمْ، مَا زَادُوا فِی سُلْطَانِی مِثْلَ جَنَاحِ بَعُوضَةٍ، وَلَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَآخِرَکُمْ، وَحَیَّکُمْ وَمَیِّتَکُمْ، وَرَطْبَکُمْ وَیَابِسَکُمْ، سَأَلُونِی حَتَّى تَنْتَهِیَ مَسْأَلَةُ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ، فَأَعْطَیْتُهُمْ مَا سَأَلُونِی؛ مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِمَّا عِنْدِی کَمَغرَزِ إِبْرَةٍ لَوْ غَمَسَهَا أَحَدُکُمْ فِی الْبَحْرِ، وَذَلِکَ أَنِّی جَوَادٌ مَاجِدٌ وَاحِدٌ، عَطَائِی کَلَامٌ، وَعَذَابِی کَلَامٌ، إِنَّمَا أَمْرِی لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْتُهُ أَنْ أَقُولَ لَهُ: کُنْ فَیَکُونُ».
رواه مسلم، والترمذی وحسنه، وابن ماجه والبیهقی واللفظ له، وفی إسناده شهر بن حوشب وإبراهیم ابن طَهمان([1])، ولفظ الترمذی نحوه؛ إلا أنه قال: "یا عبادی...". ویأتی لفظ مسلم فی الباب بعده إن شاء الله.
از ابوذر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «الله ﻷ میفرماید: ای فرزند آدم، همه شما گنهکارید جز کسیکه من او را ببخشم؛ پس از من طلب مغفرت کنید، شما را میبخشم. و همه شما فقیرید جز کسیکه من او را بینیاز کنم. پس از من بخواهید به شما میدهم. و همه شما گمراه هستید جز آنکه من هدایت کنم. پس هدایت را از من بخواهید، شما را هدایت میکنم. و هرکس از من طلب مغفرت کند درحالیکه میداند من توانایی بخشیدن او را دارم، او را میبخشم و باکی ندارم؛ و اگر اولین شما و آخرینتان و زنده و مرده شما، جوان و پیرتان (یا عالم و جاهلتان یا مطیع و نافرمان شما) بسان گنهکارترین و بدبختترینتان باشید، از پادشاهی من به اندازه پر پشهای کاسته نمیشود و اگر اولین و آخرینتان و زنده و مردهتان و جوان و پیرتان بسان متقیترینتان باشید، به اندازه پر پشهای بر پادشاهی من اضافه نمیشود. و اگر اولین و آخرینتان و زنده و مردهتان و جوان و پیرتان خواستهاش را از من بخواهد و خواسته هریک از آنها تمام شود و آنچه را بخواهند به آنها بدهم، این عطا و بخشش از آنچه نزد من است حتی به اندازه سوزنی که به دریا فرو برده میشود و چیزی از آب دریا کاسته نمیشود، از آن نمیکاهد. و این بدان خاطر است که من بخشنده و بزرگوار و یکتا هستم. بخشش من سخنم میباشد و عذابم نیز سخنم؛ امر من در مورد چیزی که اراده آن کنم این است که به آن بگویم: کن فیکون (باش پس میشود)».
2359-1616- (1) (حسن لغیره) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «قَالَ اللَّهُ: یَا ابْنَ آدَمَ! إِنَّکَ مَا دَعَوْتَنِی وَرَجَوْتَنِی غَفَرْتُ لَکَ عَلَى مَا کَانَ فِیکَ([2]) وَلَا أُبَالِی، یَا ابْنَ آدَمَ! لَوْ بَلَغَتْ ذُنُوبُکَ عَنَانَ السَّمَاءِ ثُمَّ اسْتَغْفَرْتَنِی غَفَرْتُ لَکَ وَلَا أُبَالِی، یَا ابْنَ آدَمَ! إِنَّکَ لَوْ أَتَیْتَنِی بِقُرَابِ الأَرْضِ خَطَایَا ثُمَّ لَقِیتَنِی لَا تُشْرِکُ بِی شَیْئًا؛ لَأَتَیْتُکَ بِقُرَابِهَا مَغْفِرَةً».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن غریب".
از انس س روایت است که میگوید: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «خداوند متعال میفرماید: ای فرزند آدم! تا زمانی که مرا بخوانی و به من امیدوار باشی هر آنچه از تو صادر شده را میبخشم و بخشیدنت را بزرگ نمیشمارم. ای فرزند آدم! اگر گناه تو از کثرت و بزرگی به ابرهای آسمان برسد و سپس از من آمرزش بخواهی، تو را میآمرزم. ای فرزند آدم! اگر به اندازهی گنجایش زمین، گناه به سوی من بیاوری اما در حالی به ملاقات من بیایی که چیزی را شریک من قرار ندادهای، به اندازهی پُری زمین مغفرت و آمرزش به سوی تو میآیم».
(العنان) به فتح عین: عبارت است از ابر. و (قراب) الأرض به ضم قاف: نزدیک به پری زمین.
2360-1617- (2) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «قَالَ إِبْلِیسُ: وَعِزَّتِکَ لَا أَبْرَحُ أُغْوِی عِبَادَکَ مَا دَامَتْ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ. فَقَالَ: وَعِزَّتِی وَجَلَالِی لَا أَزَالُ أَغْفِرُ لَهُمْ مَا اسْتَغْفَرُونِی».
رواه أحمد والحاکم من طریق دراج، وقال الحاکم: "صحیح الإسناد".
از ابوسعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «شیطان گفت: پروردگارا! به عزت تو سوگند، بندگانت را تا زمانی که روح در بدن دارند گمراه خواهم کرد. پس خداوند متعال فرمود: به عزت و جلالم تا زمانی که بندگانم از من طلب آمرزش کنند آنان را خواهم بخشید».
2361-1001- (2) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَى دَائِکُمْ وَدَوَائِکُمْ؟ أَلَا إِنَّ دَاءَکُمُ الذُّنُوبُ، وَدَوَاؤَکُمُ الِاسْتِغْفَارُ».
رواه البیهقی. وقد روی عن قتادة من قوله، وهو أشبه بالصواب.
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آیا شما را از درد و درمانتان آگاه نکنم؟ بدانید که درد شما گناهان است و درمان آن استغفار میباشد».
2362-1002- (3) (ضعیف) وَعَنْ عَبْداللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ لَزِمَ الِاسْتِغْفَارَ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمٍّ فَرَجًا، وَمِنْ کُلِّ ضِیقٍ مَخْرَجًا، وَرَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ».
رواه أبو داود والنسائی وابن ماجه والحاکم والبیهقی؛ کلهم من روایة الحکم بن مُصعب، وقال الحاکم: "صحیح الإسناد"([3]).
و از عبدالله بن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس استغفار کردن را بر خود لازم بگیرد، خداوند متعال در برابر هر نگرانی گشایشی و در برابر هر تنگنایی، راه خروجی برای او قرار میدهد و از جایی که گمان نمیکند به او روزی میدهد».
2363-1618- (3) (صحیح) وَعَن عَبد بنِ بُسرٍ س قَالَ: سَمِعتُ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «طُوبَى لِمَنْ وُجِدَ فِی صَحِیفَتِهِ اسْتِغْفَارٌ کَثِیر».
رواه ابن ماجه بإسناد صحیح، والبیهقی.
از عبدالله بن بسر س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «خوشا به حال کسیکه در صحیفهی اعمالش استغفار زیاد یافته شود».
2364-1619- (4) (حسن) وَعَنِ الزُّبَیْرِ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ تَسُرُّهُ صَحِیفَتُهُ؛ فَلْیُکْثِرْ فِیهَا مِنَ الِاسْتِغْفَارِ».
رواه البیهقی بإسناد لا بأس به.
از زبیر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس دوست دارد صحیفه اعمالش او را خوشحال سازد، باید استغفار زیاد کند».
2365-1003- (4) (ضعیف جداً) وَعَنْ أُمِّ عِصْمَةَ الْعَوْصِیَّةِ قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَعْمَلُ ذَنْبًا؛ إِلَّا وَقَفَ الْمَلَکُ ثَلَاثَ سَاعَاتٍ، فَإِنِ اسْتَغْفَرَ مِنْ ذَنْبِهِ؛لَمْ یُوقِفْهُ عَلَیْهِ، وَلَمْ یُعَذَّبه الله یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([4]).
از ام عصمه عوصیه روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ مسلمانی نیست که گناهی را مرتکب شود مگر اینکه فرشته سه ساعت توقف میکند، پس اگر برای گناهش طلب مغفرت کرد، در مورد آن محاسبه نمیشود و خداوند متعال روز قیامت او را عذاب نمیکند».
2366-1620- (5) (حسن) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «إِنَّ العَبْدَ إِذَا أَخْطَأَ خَطِیئَةً نُکِتَتْ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ، فَإِذَا هُوَ نَزَعَ وَاسْتَغْفَرَ صَقُلتْ، فَإِنْ عَادَ زِیدَ فِیهَا حَتَّى تَعْلُوَ قَلْبَهُ، فَذَلِکَ الرَّانُ الَّذِی ذَکَرَ اللَّهُ تَعَالَی: ﴿کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ﴾».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح". والنسائی وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هنگامیکه بنده مرتکب گناهی میشود یک نقطه سیاه بر قلب او نقش میبندد، اگر از گناه دست کشیده و طلب مغفرت کند، قلبش صیقل یافته و از آن پاک خواهد شد؛ اما اگر به آن گناهان برگردد، نقطههای سیاه قلب او را در بر میگیرد و این همان زنگاری است که خداوند در قرآن آن را ذکر میفرماید: ﴿کَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ﴾ [المطففین: 14] «هرگز چنین نیست (که آنها گمان میکنند) بلکه (بسب) آنچه کردهاند بر دلهایشان زنگار بسته است».
2367-1004- (5) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ صَدَأً کصدأِ النُّحَاسِ، وَجِلَأُوهَا الِاسْتِغْفَارُ».
رواه البیهقی.
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «قلبها زنگ میزنند چنانکه مس زنگ میزند و جلای قلب استغفار است».
2368-1621- (6) (صحیح) وَعَنْ عَلِیٍّ س قَالَ: کُنْتُ رَجُلًا إِذَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج حَدِیثًا نَفَعَنِی اللَّهُ مِنهُ بِمَا شَاءَ أَنْ یَنْفَعَنِی، وَإِذَا حَدَّثَنِی أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِهِ اسْتَحْلَفْتُهُ، فَإِذَا حَلَفَ لِی صَدَّقْتُهُ، قَالَ: وَحَدَّثَنِی أَبُو بَکْرٍ - وَصَدَقَ - أَنَّهُ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَا مِنْ عَبْدٍ یُذْنِبُ ذَنْبًا فَیُحْسِنُ الطُّهُورَ، ثُمَّ یَقُومُ فَیُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ؛ إِلَّا غَفَرَ لَهُ، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَةَ: ﴿وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ﴾ إِلَى آخِرِ الْآیَةِ.
رواه أبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه"، ولیس عند بعضهم ذکر الرکعتین. وقال الترمذی: "حدیث حسن غریب"، وذکر أن بعضهم وقَّفَه.
از علی س روایت است: هنگامیکه حدیثی را از رسول الله ج میشنیدم آنقدر که خدا میخواست از آن نفع میبردم و هنگامیکه یکی از صحابه حدیثی به من میگفت او را قسم میدادم و اگر قسم میخورد او را تأیید میکردم و ابوبکر حدیثی به من گفت و راست گفت که از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «بندهای نیست که مرتکب گناهی شود سپس به خوبی وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند و بدنبال آن از خداوند طلب مغفرت کند، مگر اینکه گناه او بخشوده میشود. سپس این آیه را تلاوت فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ١٣٥﴾ [آل عمران: 135] «و کسانیکه چون مرتکب کار زشتی شوند یا بر خود ستم کنند، الله را به یاد میآورند، پس برای گناهانشان آمرزش میخواهند و چه کسی جز الله گناهان را میآمرزد؟ و به آنچه کردهاند، درحالیکه میدانند (که گناه است) پافشاری و اصرار نمیکنند».
2369-1622- (7) (صحیح لغیره) وَعَنْ بِلَالَ بْنَ یَسَارِ بْنِ زَیْدٍ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی؛ أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «مَنْ قَالَ: (أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الحَیَّ القَیُّومَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ)؛ غُفِرَ لَهُ وَإِنْ کَانَ فَرَّ مِنْ الزَّحْفِ».
بلال بن یسار بن زید از پدرش از جدش روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بگوید: (أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الحَیَّ القَیُّومَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ) گناهان او بخشوده میشود اگرچه از میدان جنگ با کفار فرار کرده باشد».
رواه أبو داود والترمذی وقال: "حدیث غریب، لا نعرفه إلا من هذا الوجه". (قال الحافظ): "وإسناده جید متصل، فقد ذکر البخاری فی "تاریخه الکبیر"([5]) أن بلالاً سمع من أبیه یسار، وأن یساراً سمع من أبیه زید مولى رسول الله ج، وقد اختلف فی (یسار) والد بلال هل هو بالباء الموحدة أو بالیاء المثناة تحت، وذکر البخاری فی "تاریخه" أنه بالموحدة([6]). والله أعلم".
0-1623- (8) (صحیح) ورواه الحاکم من حدیث ابن مسعود وقال: "صحیح على شرطهما"؛ إلا أنه قال: «یَقُولُهَا ثَلَاثًا».
و در روایت حاکم آمده است: «آن را سه بار بگوید».
2370-1005- (6) (ضعیف) وَرُوِیَ عن أنس بن مالک س قال: کان رسول الله ج فی مسیره فقال: «اسْتَغْفِروا». فاسْتَغْفَرْنا، فقال: «أتِمُّوها سبعین مرَّةً». یعنی فأتْمَمْناها. فقال رسولُ الله ج: «ما مِنْ عَبْدٍ ولا أمَة یَسْتَغْفِرُ الله فی یومٍ سبعینَ مَرَّةً؛ إلا غَفَرَ اللهُ له سبع مئة ذَنْبٍ، وقدْ خاب عبدٌ أو أَمَةٌ عَمِلَ فی یومٍ ولَیْلَةٍ أکثرَ من سبع مئةِ ذَنْبٍ».
رواه ابن أبی الدنیا والبیهقی والأصبهانی.
از انس بن مالک س روایت است: رسول الله ج در مسیری فرمود: «استغفار کنید». و ما طلب مغفرت میکردیم. فرمود: «هفتاد مرتبه این کار را انجام دهید». و ما این کار را انجام دادیم. پس رسول الله ج فرمود: «هیچ بنده و کنیزی نیست که هفتاد مرتبه در روز استغفار کند، مگر اینکه خداوند متعال هفتصد گناه وی را میبخشد و زیانکار است بنده و کنیزی که در شبانه روز بیشتر از هفتصد گناه مرتکب شود».
2371-1006- (7) (ضعیف) وَعَنْ أَنَسٍ أیضا س: فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ﴾ قَالَ: قَالَ: «سُبْحَانَکَ اللهُمَّ وَبِحَمْدِکَ، عَمِلْتُ سُوءًا، وَظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی، إِنَّکَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَبِحَمْدِکَ، عَمِلْتُ سُوءًا، وَظَلَمْتُ نَفْسِی، فَارْحَمْنِی، إِنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ. لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، سُبْحَانَکَ وَبِحَمْدِکَ، عَمِلْتُ سُوءًا، وَظَلَمْتُ نَفْسِی، فَتُبْ عَلَیَّ، إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ». وَذَکَرَ أَنَّهُ عَنِ النَّبِیِّ ج، وَلَکِنْ شَکَّ فِیهِ
رواه البیهقی، وفی إسناده من لا یحضرنی حاله.
از انس س روایت است که در مورد این کلام الهی: ﴿فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ کَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَیۡهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ٣٧﴾ [البقرة: 37] «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و الله توبه او را پذیرفت، چرا که الله توبهپذیر مهربان است». میگوید: پروردگارا، تو پاک و منزهی و حمد و ستایش از آن توست؛ عمل بد مرتکب شدم و بر خود ظلم نمودم، مرا ببخش که تو بهترین بخشندگانی؛ معبود بر حقی جز تو نیست. پاک و منزهی و حمد و ستایش از آن توست؛ عمل بد مرتکب شدم و بر خود ظلم نمودم، بر من رحم بفرما که تو مهربانترین مهربانانی. معبود بر حقی جز تو نیست پاک و منزهی و حمد و ستایش از آن توست؛ عمل بد مرتکب شدم و بر خود ظلم نمودم، توبهام را بپذیر که تو بسیار توبهپذیرِ مهربانی».
2372-1007- (8) (ضعیف) وَعَنْ [عُبَیْدُاللَّهِ بْن] مُحَمَّدِ بْنِ [حُنَیْنٍ: حَدَّثَنِی] عَبدُاللَّهِ([7]) بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج فَقَالَ: وَاذُنُوبَاهُ! وَاذُنُوبَاهُ! فَقَالَ هَذَا الْقَوْلَ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلَاثًا. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ج: «قُلِ: (اللَّهُمَّ مَغْفِرَتُکَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِی، وَرَحْمَتُکَ أَرْجَى عِنْدِی مِنْ عَمَلِی)». فَقَالَهَا. ثُمَّ قَالَ: «عُدْ». فَعَادَ. ثُمَّ قَالَ: «عُدْ». فَعَادَ. ثُمَّ قَالَ: «قُمْ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ».
رواه الحاکم وقال: "رواته مدنیون لا یعرف واحد منهم بجرح".
مردی نزد رسول الله ج آمده و گفت: وای گناهانم، وای گناهانم؛ و این را دو یا سه بار گفت. رسول الله ج به او فرمود: «بگو: (پروردگارا، بخشش تو وسیعتر از گناهان من است و به رحمت تو بیش از عملم امیدوارم)». آن مرد این کلمات را گفت. سپس رسول الله ج فرمود: «تکرار کن». و او نیز تکرار کرد. بار دیگر رسول الله ج فرمود: «تکرار کن». و او نیز تکرار کرد. پس از این فرمود: «برخیز، خداوند تو را بخشید».
2373-1624- (9) (صحیح لغیره موقوف) وَعَنِ الْبَرَاءِ س: قَالَ لَهُ رَجُلٌ: یَا أَبَا عُمَارَةَ! ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ﴾، أَهُوَ الرَّجُلُ یَلْقَى الْعَدُوَّ فَیُقَاتِلُ حَتَّى یُقْتَلَ؟ قَالَ: لَا، وَلَکِنْ هُوَ الرَّجُلُ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَقُولُ: لَا یَغْفِرُه اللَّهُ [لِی]([8]).
رواه الحاکم موقوفاً وقال: "صحیح على شرطهما"([9]).
از براء س روایت است که مردی به او گفت: ای اباعُماره، آیا مراد از ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ﴾ مردی است که با دشمن روبرو شده و جنگیده تا اینکه کشته میشود؟ براء س گفت: نه؛ و لیکن او مردی است که مرتکب گناه میشود و میگوید: خداوند گناهم را نمیبخشد.
15- کتاب الدعاء([10])
([1]) قلت: إبراهیم هذا ثقة من رجال البخاری، والکلام الذی قیل فیه لا یضره، وإنما علته شهر، وهو سیىء الحفظ، وهو فی إسناد الجمیع سوى مسلم، ولفظه یختلف عن روایة مسلم، بحیث أنه لا یصح أن یقال أنها تشهد له، ولذلک أوردته هنا، وأما روایة مسلم فتأتی فی "الصحیح"، فی الباب التالی ان شاء الله تعالى، ولذلک نسب الشیخُ الناجی المنذریِّ إلى التساهل، وتعجب من قرنه إبراهیمَ بشهر!
([2]) الأصل وفی کثیر من المطبوعات، ومنها طبعة "الثلاثة المعلقین: "منک"، والتصحیح من "الترمذی" (1534).
([3]) قلت: وتعقبه الذهبی بقوله (4/ 262): "قلت: فیه جهالة"، یشیر إلى الحکم بن مصعب، قال الحافظ فی "التقریب": "مجهول".
([4]) کذا قال! وفیه (سعید بن سنان) وهو أبو مهدی الحمصی؛ متروک کما تقدم مراراً.
([5]) (1/ 2/ 108 و4/ 2/ 420).
([6]) لم أره فی "التاریخ"، والمراد به "الکبیر" عند الإطلاق، لا سیما وقد سبق فی کلامه مقیداً به، ولا رأیت أحداً ذکر هذا الخلاف، والله أعلم. ثم إن ما نقله عن البخاری لا یستفاد منه إلا الاتصال الذی ادعاه المؤلف، وأما الجودة فلا؛ لأنها تستلزم سلامة الإسناد من الجهالة وهی منفیة هنا، فقد قال الذهبی فی یسار هذا: "لا یعرف"، وبلال مثله. لکن الحدیث صحیح بالشاهد الذی بعده وبغیره مما أشرت إلیه فی الأصل. وخرجته فی "الصحیحة" (2727). وأما المعلقون الثلاثة، فخلطوا فی التخریج بین حدیث زید وحدیث ابن مسعود، ولم یتکلموا على إسنادیهما -کعادتهم- بتقویة أو تضعیف، واقتصروا على قولهم فی صدر التخریج: "حسن" رواه. . "! فضیعوا على القراء صحة إسناد حدیث ابن مسعود!!
([7]) کذا الأصل، وهو موافق لروایة البیهقی فی "الشعب" (5/ 420/ 7126) من طریق الحاکم، ووقع فی "مستدرکه" (1/ 543): (عبیدالله) مصغراً، ولم یذکر فی من روى عن أبیه (محمد)، فلم أدر أیهما الصواب، والزیادتان من البیهقی والحاکم، ولم یستدرکهما الثلاثة مع أنهم رجعوا إلیه، وذکروا الجزء والصفحة، ثم تعالموا فأعلوه بـ (محمد بن جابر)، وهو مختلف فیه، فضعفه ابن سعد، فتشبثوا به، ووثقه ابن حبان، وقال الحافظ: "صدوق"، فأعرضوا عنه!
([8]) سقطت من الأصل والمخطوطة، واستدرکتها من "المستدرک" (2/ 276)، و"الشعب" (5/ 407)، وغفل عنها المعلقون الثلاثة، کما هی العادة!
([9]) أعله الثلاثة الجهلة بـ (عبیدالله بن موسى) فقالوا: "ترکه أحمد"، وجهلوا أن مثل هذا الجرح المبهم سببه لا یؤثر فی رجل کهذا احتج به الشیخان، وتتابع الحفاظ النقاد قدیماً وحدیثاً على توثیقه وتصحیح حدیثه، ولذلک قال الذهبی الحافظ النقّاد، والذی یعرف فضل الإمام أحمد وقدره فی العلم أکثر من هؤلاء الجهلة: "شیخ للبخاری، ثقة، شیعی محترق، لم یروِ عنه أحمد لذلک"، وزاد فی "المیزان": "وکان ذا زهد وعبادة وإتقان". ومع ذلک فقد تابعه جمع من الثقات رووه عن شعبة عن أبی إسحاق قال: سمعت البراء. . أخرجه البیهقی فی "الشعب" (5/ 408/ 7094). وهذا إسناد متصل صحیح غایة، وقد فاتهم هذا المصدر لأن المنذری لم یعزه إلیه، ولو فعل لبادروا إلى العزو بالجزء والصفحة والرقم، مستعینین على ذلک بالفهارس، فإنهم لا یحسنون إلا النقل، وبها!!
([10]) هذا العنوان من "مختصر الترغیب" لابن حجر، وهو فی الأصل مقرون مع العنوان المتقدم.