اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به اذکاری که در شب و روز گفته می‌شود و به صبحگاه و شامگاه اختصاص ندارد

ترغیب به اذکاری که در شب و روز گفته می‌شود و به صبحگاه و شامگاه اختصاص ندارد

2309-1586- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «مَنْ قَرَأَ بِالْآیَتَیْنِ مِنْ آخِرِ سُورَةِ (البَقَرَةِ) فِی لَیْلَةٍ کَفَتَاهُ».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه وابن خزیمة.

از ابومسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس دو آیه‌ی آخر سوره‌ی بقره را در شب بخواند، همین دو آیه برای او کافی است».

(کفتاه) یعنی: جای قیام آن شب را خواهد گرفت. و گفته شده: او را از آفات آن شب کفایت میکند. و گفته شده: او را از شر هر شیطانی کفایت میکند که در آن شب به او نزدیک نشود. و گفته شده: برای او از فضل و پاداش همین بس؛ و ابن خزیمه در صحیحش میگوید: «باب ذکر کمترین مقداری که قرائت آن در نماز شب کفایت میکند». سپس این حدیث را ذکر میکند. و این معنا آشکار است. والله اعلم

2310-973- (1) (ضعیف) وَعَنْ جُنْدُبِ بن عبدالله س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَرَأَ (یس) فِی لَیْلَةٍ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ؛ غُفِرَ لَهُ».

رواه ابن السنی، وابن حبان فی "صحیحه"([1]).

از جندب بن عبدالله س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس در شب سوره «یس» را با نیت کسب رضایت خداوند بخواند، مورد مغفرت و بخشش قرار می‌گیرد».

2311-1587- (2) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ؛ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ».

رواه ابن خزیمة فی "صحیحه"([2])، والحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم". [مضى 13- القرآن/1-21- حدیث].

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس ده آیه در شب بخواند، از غافلین نوشته نمی‌شود».

2312-974- (2) (ضعیف جداً) وروى الطبرانی عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ، وَمَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ کُتِبَ لَهُ قُنُوتُ لَیْلَةٍ، وَمَنْ قَرَأَ مِئَتَیْ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْقَانِتِینَ، وَمَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْعَابِدِینَ، وَمَنْ قَرَأَ خَمْسَ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْحَافِظِینَ، وَمَنْ قَرَأَ سِتَّ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْخَاشِعِینَ، وَمَنْ قَرَأَ ثَمَانِ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْمُخْبِتِینَ، وَمَنْ قَرَأَ أَلْفَ آیَةٍ أَصْبَحَ لَهُ قِنْطَارٌ، وَالْقِنْطَارُ أَلْفٌ وَمِئَتَا أُوقِیَّةٍ، وَالْأُوقِیَّةُ خَیْرٌ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ - أَوْ قَالَ: مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ - وَمَنْ قَرَأَ أَلْفَیْ آیَةٍ؛ کَانَ مِنَ([3])  الْمُوجِبِینَ». [مضى 6- النوافل/ 11].

از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس شبانه ده آیه تلاوت کند جزو غافلان نوشته نمی‌شود. و هرکس صد آیه بخواند، عبادت شب برای وی نوشته می‌شود. و هرکس دویست آیه بخواند جزو قانتین نوشته می‌شود و هرکس چهارصد آیه بخواند جزو عابدان نوشته می‌شود. و هرکس پانصد آیه بخواند جزو حافظان نوشته می‌شود. و هرکس ششصد آیه بخواند جزو خاشعین نوشته می‌شود. و هرکس هشتصد آیه بخواند جزو مخبتین نوشته می‌شود. و هرکس هزار آیه بخواند یک قنطار پاداش وی خواهد بود و قنطار برابر است با هزار و دویست اوقیه و اوقیه بهتر است از آنچه در بین آسمان و زمین است – یا اینکه گفت: بهتر از چیزهایی است که خورشید بر آنها طلوع می‌کند- و هرکس دو هزار آیه بخواند جزو اجابت شدگان قرار می‌گیرد».

2313-1588- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج لِأَصْحَابِهِ: «أَیَعْجِزُ أَحَدُکُمْ أَنْ یَقْرَأَ ثُلُثَ القُرْآنِ فِی لَیْلَةٍ؟». فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ، وَقَالُوا: أَیُّنَا یُطِیقُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «(اللَّهُ الوَاحِدُ الصَّمَدُ) ثُلُثُ القُرْآنِ».

رواه البخاری ومسلم والنسائی.

از ابو سعید س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آیا کسی از شما می‌تواند یک سوم قرآن را در یک شب تلاوت کند؟». این کار برای آنها دشوار به نظر رسید، لذا پرسیدند: ای رسول الله ج! چه کسی از ما توانایی چنین کاری را دارد؟ فرمود: «(اللهُ الوَاحِدُ الصَّمَدُ) [سوره اخلاص] برابر با یک سوم قرآن است».

2314-975- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ قَرَأَ کُلَّ یَوْمٍ مِائَة مَرَّةٍ: ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ مَحا عَنْهُ ذُنُوبَ خَمْسِینَ سَنَةً؛ إِلَّا أَنْ یَکُونَ عَلَیْهِ دَیْنٌ».

رواه الترمذی وقال: "حدیث غریب من حدیث ثابت عن أنس".

از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس هر روز صد مرتبه «قل هو الله أحد» بخواند، گناهان پنجاه سال وی بخشیده می‌شود مگر اینکه دَین و قرضی داشته باشد».

2315-1589- (4) (حسن) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: مَنْ قَرَأَ ﴿تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ کُلَّ لَیْلَةٍ؛ مَنَعَهُ اللهُ ﻷ بِهَا مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ. وَکُنَّا فِی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ ج نُسَمِّیهَا الْمَانِعَةَ، وَإِنَّهَا فِی کِتَابِ اللهِ ﻷ سُورَةٌ مَنْ قَرَأَ بِهَا فِی کُلِّ لَیْلَةٍ فَقَدْ أَکْثَرَ وَأَطَابَ.

رواه النسائی واللفظ له، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد". [مضى 13- القرآن/10].

عبدالله بن مسعود س می‌گوید: هرکس ﴿تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ را هر شب بخواند الله ﻷ عذاب قبر را از او بازمی‌دارد؛ و ما در عهد رسول الله ج آن را مانعه می‌نامیدیم و آن سوره‌ای از کتاب خداست که هرکس آن را هر شب بخواند، عمل فراوان و نیکی انجام داده است».

2316-976- (4) (ضعیف) وَعَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَرَأَ فِی لَیْلَةٍ ﴿فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا؛ کَانَ لَهُ نُوراً مِنْ (عَدَنِ أَبْیَنَ) إِلَى مَکَّةَ حَشْوُهُ الْمَلَائِکَةُ».

رواه البزار ورواته ثقات؛ إلا أن أبا قُرة([4]) الأسدی لم یرو عنه فیما أعلم غیر النضر بن شمیل([5]).

از عمر بن خطاب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس در شب این آیه را بخواند: ﴿فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا برای او نوری از عدن ابین تا مکه خواهد بود که فرشته‌ها آن را احاطه کرده‌اند».

2317-977- (5) (ضعیف) وَعن ابن مسعود س؛ أن رسول الله ج قال: «مَنْ قَرَأَ کُلَّ لیلةٍ (الواقعة) لَمْ تُصِبْهُ فاقَةٌ، وفی (المسبَّحات) آیة کَأَلْفِ آیةٍ».

ذکره رزین فی "جامعه ولم أره فی شیء من الأصول، وذکره أبو القاسم الأصبهانی فی کتابه بغیر إسناد([6]).

از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس هر شب سوره واقعه را بخواند دچار فقر نمی‌شود و در سوره‌های «المسبحات» آیه‌ای برابر هزار آیه است».

[المسبحات: عبارت است از سوره‌هایی که با «سبحان» یا «سبَّحَ» یا «یُسبِّح» آغاز می‌شوند].

2318-978- (6) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَرَأَ سورةَ (الدُّخَانَ) فِی لَیْلَةٍ؛ أَصْبَحَ یَسْتَغْفِرُ لَهُ سَبْعُونَ أَلْفِ مَلَکٍ».

رواه الترمذی والدارقطنی.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس سوره دخان را در شب بخواند، در حالی صبح می‌کند که هفتاد هزار فرشته برای وی طلب مغفرت و آمرزش می‌کنند».

(ضعیف) وفی روایة للدارقطنی: «مَنْ قرأَ سورةَ (یس) فی لیلةٍ أصْبحَ مَغْفوراً لهُ».

و در روایت دار قطنی آمده است: «هرکس سوره «یس» را در شب بخواند درحالی صبح می‌کند که بخشیده شده است».

(موضوع) ومن قرأ (الدخان) لیلةَ الجُمُعة أصبَح مغفوراً له"([7]).

و هرکس سوره دخان را در شب جمعه بخواند، در حالی صبح می‌کند که بخشیده شده است.

2319-979- (7) (ضعیف جداً) وَعن أبی المنذِرِ الجُهَنیِّ س قال: قُلتُ: یا نبیَّ الله! علِّمنی أفْضَلَ الکلامِ؟ قال: «یا أبا المنذِرِ! قُلْ: (لا إله إلا الله وحْدَه لا شریکَ لهُ، لهُ المُلْکُ، ولَهُ الحَمْدُ، یُحْیی ویُمیتُ، بیدِهِ الخَیرُ، وهو على کلِّ شَیْءٍ قدیرٌ) مئة مَرَّةٍ فی کلِّ یومٍ؛ فإنَّکَ یومَئذٍ أفضَلُ النَّاسِ عَمَلاً؛ إلاَّ مَنْ قالَ مِثْلَ ما قلْتَ» الحدیث.

رواه البزار من روایة جابر الجعفی [مضى هنا 7- باب].

از ابومنذر جهنی س روایت است که: گفتم: ای پیامبر خدا، بهترین سخنان را به من بیاموز؟ فرمود: «ای ابومنذر، صد بار در روز بگو: «لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک، وله الحمد، یحیی ویمیت، بیده الخیر، وهو على کل شیء قدیر» در این روز بهترین عمل را در میان مردم خواهی داشت مگر کسی‌که کلماتی چون تو بگوید».

2320-980- (8) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَنْ قَالَ: (لا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إلا باللهِ) مئَةَ مَرَّةٍ فی کلِّ یَومٍ؛ لمْ یُصِبْهُ فقْرٌ أَبداً».

رواه ابن أبی الدنیا عن أسد بن وداعة عن النبی ج. ورواته ثقات إلا أسداً([8]).

و از رسول الله ج روایت است که فرمودند: «هرکس صد مرتبه در روز بگوید: «لا حول ولا قوة إلا بالله» هرگز دچار فقر نمی‌شود».

2321-1590- (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ قَالَ: (لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ، وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)؛ فِی یَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ؛ کَانَتْ لَهُ عَدْلَ عَشْرِ رِقَابٍ، وَکُتِبَتْ لَهُ مِائَةُ حَسَنَةٍ، وَمُحِیَتْ عَنْهُ مِائَةُ سَیِّئَةٍ، وَکَانَتْ لَهُ حِرْزًا مِنَ الشَّیْطَانِ یَوْمَهُ ذَلِکَ حَتَّى یُمْسِیَ، وَلَمْ یَأْتِ أَحَدٌ بِأَفْضَلَ مِمَّا جَاءَ بِهِ، إِلَّا أَحَدٌ عَمِلَ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ».

رواه البخاری ومسلم والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس در روز صد بار بگوید: (لاَ إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ، وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) برای او برابر است با آزاد کردن ده برده؛ و برای او صد نیکی نوشته می‌شود و از او صد گناه کم می‌گردد و برای او در آن روز تا شام محافظت و پناهی از شیطان می‌باشد و هیچ‌کس بهتر از آنچه وی آورده نمی‌آورد؛ مگر کسی‌که عملی بیش از این انجام داده باشد».

وزاد مسلم والترمذی والنسائی: «وَمَنْ قَالَ: (سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ)، فِی یَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ؛ حُطَّتْ خَطَایَاهُ وَلَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ».

و در روایت مسلم و ترمذی و نسائی علاوه بر این آمده است: «و هرکس در روز صد مرتبه (سبحان الله و بحمده) بگوید، گناهانش پاک می‌شود اگرچه به اندازه‌ی کف دریا باشد».

2322-1591- (6) (حسن) وَعَنْ عبدالله بن عمرو ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَالَ: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)؛ مِائَتَیْ مَرَّةٍ فِی یَوْمٍ؛ لَمْ یَسْبِقْهُ أَحَدٌ کَانَ قَبْلَهُ، وَلَمْ یُدْرِکْهُ أَحَدٌ بَعْدَهُ، إِلَّا مَنْ عَمِلَ بِأَفْضَلَ مِنْ عَمَلِهِ».

رواه أحمد بإسناد جید والطبرانی([9]).

از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس در روز دویست بار بگوید: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)؛ کسی‌که قبل از او بوده بر او سبقت نگرفته و فردی که بعد از او می‌آید به مقام او نمی‌رسد، مگر کسی‌که عملی برتر از عمل او انجام داده باشد».

2323-981- (9) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عن أبی الدرداء س عن النبی ج قال: «لیسَ مِنْ عبدٍ یقول: (لا إله إلا الله) مئَةَ مرَّةٍ؛ إلا بَعَثَهُ الله یومَ القیامةِ وَوَجْهُه کالقَمرِ لَیلةَ البدْرِ، ولَمْ یُرْفَعْ یَومَئذٍ لأحَدٍ عَمَلٌ أفضلُ مِنْ عملهِ، إلا مَنْ قال مِثْلَ قولِه، أو زاد».

رواه الطبرانی.

از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ بنده‌ای نیست که صد مرتبه «لا اله الا الله» بگوید مگر اینکه خداوند متعال او را در روز قیامت چنان مبعوث می‌کند که چهره‌اش چون ماه شب چهارده می‌درخشد و در آن روز عمل هیچ‌کس برتر از عمل او نخواهد بود مگر کسی‌که مانند او یا افزون بر او این ذکر را گفته باشد».

2324-982- (10) (ضعیف) وَعن علیٍّ س عن رسول الله ج: «أَنَّه نَزَلَ علیه جبرائیلُ علیه السلامُ فقال: یا محمَّدُ! إنْ سَرَّکَ أنْ تعبدَ الله لَیلةً حقَّ عبادتهِ، فقلْ: (اللهمَّ لَکَ الحمدُ حَمْداً خالِداً مع خُلودِکَ، ولکَ الحمدُ حمْداً دائماً لا مُنْتَهى له دونَ مشیئتِک، وعندَ کلِّ طَرْفَةِ عینٍ، أو تَنَفُّسِ نَفْسٍ)».

 از علی س از رسول الله ج روایت است که: «جبرائیل ÷ بر رسول الله ج نازل شد و فرمود: ای محمد، اگر شادمان میشوی که شبی را چنانکه باید حق عبادت پروردگارت را بهجای آورده باشی، پس بگو: «اللهم لک الحمد حمداً خالداً مع خلودک، ولک الحمد حمداً دائماً لا مُنتَهى له دون مشیئتِک، وعند کلِّ طَرْفةِ عینٍ، أو تَنَفُّسِ نَفْسٍ» (پروردگارا، حمد و ستایش از آن توست، ستایشی بسیار و جاویدان به جاودانگی خودت؛ و حمد و ستایشی بینهایت همچون اراده‌‌ی پایانناپذیرت و به اندازه هر چشم بر هم زدن یا نفسی).

رواه الطبرانی فی "الأوسط وأبو الشیخ ابن حیان، ولفظه: قال: «یا محمَّدُ! إنْ سَرَّکَ أنَ تعبدَ الله لیلاً حقَّ عبادَتِهِ أو یوْماً فقُلْ: (اللهُمَّ لَکَ الحمدُ حَمْداً خالِداً مع خُلودِکَ، ولَکَ الحمدُ حَمْداً لا جزاءَ لقائِلِه إلا رِضاکَ، ولکَ الحمدُ عندَ کلِّ طَرْفَةِ عینٍ، أو تَنَفُّسِ نَفْسٍ)».

وفی إسنادهما علی بن الصلت العامری؛ لا یحضرنی حاله. وتقدم بنحوه عند البیهقی [هنا آخر 8- باب]. والله أعلم.

و در روایتی چنین آمده است: «ای محمد، اگر شادمان می‌شوی که شبی یا روزی را چنانکه باید حق عبادت پروردگارت را به‌ جای آورده باشی، پس بگو: «اللهم لک الحمد حمداً خالداً مع خلودک، ولک الحمد حمداً لا جزاء لقائله إلا رضاک، ولک الحمد عند کل طَرْفَةِ عین، أو تَنَفُّسِ نَفْسٍ» (پروردگارا، حمد و ستایش از آن توست، ستایشی بسیار و جاویدان به جاودانگی خودت؛ و حمد و ستایشی که پاداش گوینده آن جز رضایت تو نیست؛ و به اندازه هر چشم بر هم زدن یا نفس کشیدنی)».

11- (الترغیب فی آیات وأذکار بعد الصلوات المکتوبات)



([1]) فیه عنعنة الحسن البصری، وعزوه لابن السنی خطأ علی ما تقدم بیانه فی (13- القرآن/9).

([2]) قلت: عزوه لابن خزیمة وهم، فإنه لم یروه بهذا اللفظ عن أبی هریرة، وإنما بلفظ: "مئة آیة"، کما تقدم فی آخر (6- النوافل/ 11- الترغیب فی قیام اللیل). وإنما رواه من حدیث ابن عمرو کما سبق هناک، وهو به صحیح.

([3]) الأصل: (فی)، والتصحیح من الطبرانی (8/ 212) و"المجمع" (2/ 268)، وعلى الصواب وقع فیما مضى.

([4]) فی الأصل والمخطوطة: (أبا فروة)، وهو خطأ، والتصحیح من "زوائد البزار" وکتب الرجال.

([5]) قلت: وهذا معناه فی اصطلاحهم أنه مجهول، وقد صرح بجهالته الذهبی والعسقلانی. کما ذکرته فی "الضعیفة" (5134).

([6]) قلت: هذا یوهم أنه ذکره بتمامه، وهذا خلاف الواقع، فإنما عنده فی "الترغیب" (1/ 399/ 930) الشطر الأول منه، وغفل الجهلة عن هذا الخطأ بل أقروه، وزادوا علیه أنهم عزوه إلى ثلاثة من الحفاظ منهم البیهقی، وإنما أخرجوا الأول!! وهو فی "الضعیفة" (289). وأما الشطر الآخر فروی إسناد آخر فیه مجهول عن العرباض بن ساریة نحوه. وهو مخرج فی "التعلیق الرغیب" (1/ 210)، ومضى فی (6- النوافل/9). فالحدیث ملفق من حدیثین، جعلهما رُزین حدیثاً واحداً، وله أمثلة، أظن أنه تقدم بعضها.

([7]) قلت: لقد أبعد النجعة فی عزوه للدارقطنی، ولعله فی کتابه "الأفراد"، فقد أخرجه بفقرتیه أبو یعلى فی "مسنده" (11/ 93-94) من طریق هشام بن زیاد، عن الحسن قال: سمعت (کذا) أبا هریرة یقول: فذکره مرفوعاً. ومن هذا الوجه أخرجه ابن الضریس فی "فضائل القرآن" (101/ 221) والبیهقی فی "الشعب" (2/ 484-485) نحوه دون تصریح الحسن بالسماع. وهکذا روى الفقرة الثانیة منه الترمذی (2891) وابن السنی (673)، وقال الترمذی: "لا نعرفه إلا من هذا الوجه، وهشام أبو المقدام یضعف، ولم سمع الحسن من أبی هریرة". وهشام هذا متهم، ورواها الترمذی أیضاً وغیره بلفظ أتم، وهو الذی قبله، وفیه متهم آخر، وهو مخرج فی "الضعیفة" (6734). والفقرة الأولى رویت من طرق أخرى عن الحسن عن أبی هریرة، وقد مضت فی (13- القرآن/9) بروایة ابن حبان عن جندب، والطرق المشار إلیها قد ذکرت من رواها مع بعض شواهده فی "الضعیفة" (6623)، ولذلک فرقت بینها وبین الفقرة الأخرى؛ فاقتصرت على تضعیفها دون الأخرى لعدم وجود شاهد معتبر لها.

([8]) قلت: هو شامی من صغار التابعین، فحدیثه مرسل أو معضل؛ على أنه کان ناصبیاً یسبّ سیدنا علیاً س، ولم یوثقه غیر النسائی.

([9]) قلت: ورواه الحاکم أیضاً (1/ 500)، لکن وقع عنده (مئة) مکان (مئتی)، وهو خطأ مخالف لمصادر التخریح، أو أنها مختصرة، ففی بعضها بلفظ: ". . مئة مرة إذا أصبح، ومئة مرة إذا أمسى. . "، وفیها رد على بعض المعاصرین ممن ألف فی سنیة (المسبحة)! وزعم مشروعیة الذکر بعدد المئات محتجاً بهذا الحدیث، فکأنه جهل أو تجاهل هذه الروایة المبینة أن المئتین لیستا فی وقت واحد! وإنما مئة صباحاً، ومئة مساء، وهو مخرج فی "الصحیحة" (2562).

ترغیب به گفتن: لا حول ولا قوة إلا بالله

ترغیب به گفتن: لا حول ولا قوة إلا بالله

(قال المملی س): "قد تقدم قریباً فی أحادیث کثیرةٍ ذکرُ "لا حول ولا قوة إلا بالله منها [حدیث أبی هریرة]([1]) وحدیث أمِّ هانىءٍ [وحدیث أبی سعید([2])] وحدیثُ عبدالله بنِ عَمرو، [وحدیث أبی المنذر([3])] وغیرها، فأغنى قربُها مِن إعادتها".

2300-1579- (1) (صحیح) وَعَنْ أَبِی مُوسَى س؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ لَهُ: «قُلْ لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ؛ فَإِنَّهَا کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الجَنَّةِ».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از ابوموسی س روایت است که رسول الله ج به او فرمود: «بگو: (لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ) زیرا آن گنجی از گنج‌های بهشت است».

2301-1580- (2) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَکْثِرْ مِنْ قَوْلِ: لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ؛ فَإِنَّهَا [کَنْزٌ] مِنْ کُنُوزِ الجَنَّةِ».

رواه الترمذی وقال([4]): "هذا حدیث إسناده لیس بمتصل، مکحول لم یسمع من أبی هریرة".

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج به من فرمود: زیاد (لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ) بگو؛ زیرا آن گنجی از گنج‌های بهشت است».

0-969- (1) (ضعیف) قَالَ مَکْحُولٌ: «فَمَنْ قَالَ: (وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، وَلَا مَنْجَا مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ)؛ کَشَفَ الله عَنْهُ سَبْعِینَ بَابًا مِنَ الضُّرِّ، أَدْنَاهُنَّ الفَقْرُ».

مکحول می‌گوید: هرکس بگوید: (وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ، وَلَا مَنْجَا مِنَ اللهِ إِلَّا إِلَیْهِ): خداوند متعال هفتاد در از درهای مصیبت را بروی او می‌بندد که کمترین آنها فقر است».

ورواه النسائی والبزار مطولاً ورفعاً: «وَلا مَلْجَأَ مِنَ الله إلا إلَیْهِ».

ورواتهما ثقات محتج بهم.

(صحیح) ورواه الحاکم وقال: "صحیح ولا علة له ولفظه: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «أَلَا أُعَلِّمُکَ - أَوْ أَلَا أَدُلُّکَ - عَلَى کَلِمَةٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ مِنْ کَنْزِ الْجَنَّةِ؟ تَقُولُ: (لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)، فَیَقُولُ اللَّهُ: أَسْلَمَ عَبْدِی وَاسْتَسْلَمَ».

و در روایت حاکم آمده است: رسول الله ج فرمودند: «آیا به تو کلمه‌ای نیاموزم - یا تو را بدان راهنما نباشم – که در زیر عرش و از گنجینه‌های بهشت می‌باشد؛ بگو: (لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ)، که در این‌صورت الله متعال می‌فرماید: بنده‌ام کاملا اسلام آورد و ظاهرا و باطنا بدان پایبند شد».

(ضعیف) وفی روایة له وصححها أیضا قال: «یَا أَبَا هُرَیْرَةَ! أَلَا أَدُلُّکَ عَلَى کَنْزٍ مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّةِ؟». قُلْتُ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ: «تَقُولُ: (لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، وَلَا مَلْجَأَ وَلَا مَنْجَا مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ» ذکره فی حدیث.

و در روایتی از حاکم آمده است: «ای ابوهریره، آیا تو را به گنجی از گنج‌های بهشت راهنمایی نکنم؟». گفتم: بله ای رسول خدا؛ فرمود: «بگو: (لا حول ولا قوة إلا بالله، ولا ملجأ ولا منجأ من الله إلا إلیه)».

2302-970- (2) (ضعیف) وَعَنهُ س عَن رَسُولُ الله ج قَالَ: «مَنْ قَالَ: (لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)؛ کَانَ دَوَاءً مِنْ تِسْعَةٍ وَتِسْعِینَ دَاءً، أَیْسَرُهَا الْهَمُّ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([5]). (قال الحافظ): "بل فی إسناده بشر ابن رافع أبو الأسباط، ویأتی الکلام علیه" [فی آخر کتابه].

و از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بگوید: (لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ)، آن دوای نود و نه درد و بیماری است که آسان‌ترین آنها نگرانی . پریشانی است».

2303-1581- (3) (صحیح لغیره) وَعَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «أَلَا أَدُلُّکَ عَلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ؟». قَالَ: وَمَا هُوَ؟ قَالَ: «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».

از معاذ بن جبل س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آیا تو را به دری از درهای بهشت راهنمایی نکنم؟». گفتم: آن چیست؟ فرمود: (لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ)».

رواه أحمد والطبرانی؛ إلا أنه قال: «أَلَا أَدُلُّکَ عَلَى کَنْزٍ مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّةِ؟».

وإسناده صحیح إن شاء الله، فإن عطاء بن السائب ثقة، وقد حدث عنه حماد بن سلمة قبل اختلاطه([6]).

2304-1582- (4) (صحیح) وَعَنْ قَیْسِ بْنِ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ: أَنَّ أَبَاهُ دَفَعَهُ([7]) إِلَى النَّبِیِّ ج یَخْدُمُهُ، قَالَ: فَأَتَى عَلَیَّ نَبِیُّ الله ج وَقَدْ صَلَّیْتُ رَکْعَتَیْنِ([8])، فَضَرَبَنِی بِرِجْلِهِ وَقَالَ: «أَلَا أَدُلُّکَ عَلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ؟». قُلْتُ: بَلَى. قَالَ: «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرطهما"([9]).

از قیس بن سعد بن عباده س روایت است که پدرش او را برای خدمت به رسول الله ج فرستاد. قیس می‌گوید: درحالی‌که دو رکعت نماز خوانده بودم، رسول الله ج نزد من آمده و [برای متوجه نمودنم] با پایش ضربه‌ای به من زد و گفت: «آیا تو را به دری از درهای بهشت راهنمایی نکنم؟». گفتم: بله؛ فرمود: «(لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ)».

2305-1583- (5) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبُو أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیُّ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِهِ مَرَّ عَلَى إِبْرَاهِیمَ علیه ‌السلامُ، فَقَالَ: «مَنْ مَعَکَ یَا جِبْرائیلُ؟ قَالَ: هَذَا مُحَمَّدٌ. فَقَالَ لَهُ إِبْرَاهِیمُ علیه ‌السلام: یَا مُحَمَّدُ! مُرْ أُمَّتَکَ فَلْیُکْثِرُوا مِنْ غِرَاسِ الْجَنَّةِ، فَإِنَّ تُرْبَتَهَا طَیِّبَةٌ، وَأَرْضَهَا وَاسِعَةٌ. قَالَ: مَا غِرَاسُ الْجَنَّةِ؟ قَالَ: لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».

رواه أحمد بإسناد حسن، وابن أبی الدنیا، وابن حبان فی "صحیحه".

از ابو ایوب انصاری س روایت است که رسول الله ج در شب اسراء بر ابراهیم ÷ وارد شد. ابراهیم ÷ گفت: ای جبرائیل! چه کسی همراه توست؟ گفت: محمد. ابراهیم ÷ به او فرمود: ای محمد! امتت را امر کن که نهال زیادی در بهشت بکارند زیرا خاک آن پاک و زمین آن وسیع است. رسول الله ج فرمود: نهال بهشت چیست؟ ابراهیم ÷ گفت: (لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ

0-1584- (6) (حسن لغیره) ورواه ابن أبی الدنیا فی "الذکر"، والطبرانی من حدیث ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَکْثِرُوا مِنْ غَرْسِ الْجَنَّةِ؛ فَإِنَّهُ عَذْبٌ مَاؤُهَا، طَیِّبٌ تُرَابُهَا، فَأَکْثِرُوا مِنْ غِرَاسِهَا». قَالُوا: قالوا: یَا رَسُولَ الله! وَمَا غِرَاسُهَا. قَالَ: «مَا شَاءَ الله، لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ».

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در بهشت نهال زیادی بکارید؛ زیرا آب آن شیرین و خاکش پاک است، پس نهال زیادی بکارید». گفتند: ای رسول الله ج نهال آن چیست؟ فرمود: «مَا شَاءَ الله، لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ».

2306-1585- (7) (صحیح) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: کُنْتُ أَمْشِی خَلْفَ النَّبِیِّ ج، فَقَالَ لِی: «یَا أَبَا ذَرٍّ! أَلَا أَدُلُّکَ عَلَى کَنْزٍ مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّةِ؟». قُلْتُ: بَلَى. قَالَ:  «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».

رواه ابن ماجه وابن أبی الدنیا، وابن حبان فی "صحیحه".

از ابوذر س روایت است پشت سر رسول الله ج راه می‌رفتم که به من فرمود: «ای ابوذر! آیا تو را به گنجی از گنج‌های بهشت راهنمایی نکنم؟». گفتم: بله! فرمود: «(لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)».

2307-971- (3) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَأَرَادَ بَقَاءَهَا؛ فَلْیُکْثِرْ مِنْ قَوْلِ: لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».

رواه الطبرانی.

از عقبه بن عامر روایت است که رسول الله فرمودند: «هرکس که خداوند متعال به او نعمتی داده و بقا و تداوم آن را می‌خواهد، پس باید بسیار بگوید: (لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ)».

2308-972- (4) (ضعیف) وَعن محمد بن إسحاق قال: جاء مالک الأشجعی إلى النبی ج فقال: أُسِرَ ابنی عوفٌ. فقال: «سأُرْسِلُ إلیه أنَّ رسولَ الله ج یأْمُرُکَ أَنْ تُکْثِرَ من قولِ (لا حولَ ولا قوَّةَ إلا بالله)». فأتاه الرسولُ فأخْبَرَهُ. فَأَکَبَّ عوفٌ یقول: (لا حولَ ولا قوَّةَ إلا بالله)، وکانوا قد شدُّوهُ بالقِدِّ([10]) فسَقَطَ القِدُّ عنه فَخَرَجَ، فإذا هو بِناقَةٍ لهم فرکبَها فأَقْبَلَ، فإذا هو بِسَرْحِ القومِ([11])، فصاحَ بِهِمْ فأَتبع آخِرُها أوَّلَها، فلم یَفْجَأ أبویه إلا وهو ینادی بالبابِ. فقال أبوه: عوفٌ وربِّ الکعبةِ، فقالَتْ أُمه: واسوأتاه! وعوفٌ کیف یقدم؛ لما هو([12]) فیه من القِدّ؛ فاسْتَبقَ اَلأبُ البابَ والخادِمُ إلیه، فإذا عوفٌ قد ملأَ الفِناءَ إبلاً، فَقَصَّ على أبیه أمْرَه وأمْرَ الإبِلِ. فأتى أبوه رسولَ الله ج فأخبرَه بخبر عوفٍ وخَبرِ الإبِلِ. فقال لهُ رسولُ الله ج: «اصْنَعْ بها ما أحْبَبْتَ، وما کُنْتَ صانعاً بإبِلِکَ». ونَزَلَ ﴿وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ  وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ».

رواه آدم بن أبی إیاس فی "تفسیرهومحمد بن إسحاق([13]) لم یدرک مالکاً.

از محمد بن اسحاق روایت است: مالک اشجعی نزد رسول الله ج آمد و گفت: فرزندم عوف اسیر شده. فرمود: «به او پیغام می‌فرستم که رسول الله تو را امر نموده ذکر (لا حول ولا قوة إلا بالله) را زیاد بگویی». پس فرستاده‌ی پیامبر نزد وی آمده و او را از این مساله آگاه نمود. عوف به سجده افتاده و می‌گفت: (لا حول ولا قوة إلا بالله). عوف را با تازیانه بسته بودند، پس تازیانه پاره شد و فرار کرد. پس بر شتر آنها سوار شد و چون در میان ستوران و شتران آنها بود، در میان آنها فریاد فرار کردن وی برآمد و به تعقیب او روی آوردند. پس ناگهان پدر و مادرش او را فریاد زنان بر در خانه یافتند. پدرش گفت: به پروردگار کعبه که عوف است. و مادرش گفت: چگونه عوف آمده با اینکه او را با تازیانه بسته بودند. پس پدر و خدمتکار برای باز کردن در شتافتند. پس با این صحنه مواجه شدند که عوف حیاط خانه را پر از شتر کرده است. پس داستان شتران و فرار کردنش را برای پدرش بیان کرد. پس پدرش نزد رسول الله ج رفته و ایشان را در جریان ماجرای فرار کردن عوف و شتران قرار داد. پس رسول الله ج به او فرمود: «آنچه دوست داری انجام بده و هر کاری می‌خواهی با شترانت انجام بده». و این آیه نازل شد: ﴿وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا ٢ وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُۚ وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓ [الطلاق: 2-3] «و هرکس که از الله بترسد، (الله) راه نجاتی برای او قرار می‌دهد و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هرکس بر الله توکل کند، پس همان او را کافی است».

10 - (الترغیب فی أذکار تقال باللیل والنهار غیر مختصة بالصباح والمساء)



([1]) ما بین المعقوفتین من «الضعیف» وحذف من «الصحیح»، والمتبقی من «الصحیح» وحذف من «الضعیف» و فیه نقاط (...) بدل منه، وحذفت (وغیرها) من «الضعیف» فقط أیضاً. [ش].

([2]) انظر الحاشیة السابقة.

([3]) انظر الحاشیة السابقة.

([4]) تمام الروایة عند الترمذی: "قال مکحول: فمن قال: (لا حول ولا قوة إلا بالله، ولا منجا من الله إلا إلیه)؛ کشف الله عنه سبعین باباً من الضر، أدناهن الفقر". قلت: هو عن مکحول صحیح الإسناد، ولکنه معضل، وقد ذکر المؤلف لهذا الحدیث عدة روایات، [منها ما صح، ومنها ما لم یصح]، وأما المعلقون الجهلة، فخلطوا الصالح بالطالح، وصدروا الحدیث بکل روایاته ودرجاته بقولهم: "حسن، رواه. . . "، (خبط لزق)! والله المستعان.

([5]) وتعقبه الذهبی ببشر فقال: "واهٍ"، وبیانه فی "الصحیحة" (1528).

([6]) قلت: هذا لا یکفی فی تصحیح إسناده، لأنه قد ثبت أنه سمع منه بعد اختلاطه أیضاً، وإنما هو صحیح بشواهده المذکورة فی الباب، وقد خرجته مع بعض منها فی "الصحیحة" (1528).

([7]) الأصل: "رفعه"، والتصحیح من المخطوطة و"المستدرک" (4/ 290) وغیرهما.

([8]) زاد البیهقی (1/ 445): "واضطجعت". وسنده صحیح.

([9]) قلت: اقتصاره فی العزو علیه یوهم أنه لم یخرجه أحد ممن هو أعلى منه وأشهر، ولیس کذلک، فقد أخرجه الترمذی وصححه وأحمد والبزار وغیرهم کما هو مخرج فی "الصحیحة" (1528). مع بیان صحة إسناده. وأما المعلقون الثلاثة فاقتصروا على تحسینه، وأما السبب فلا یدریه أحد حتى ولا هم أنفسهم! لأنهم یقولون ما لا یعلمون.

([10]) به کسر: عبارت است از (تازیانه)، و در اصل عبارت است از پارهای پوست یا چرم بریده شده از پوستی که دباغی نشده است. «النهایة».

([11]) یعنی: ستوران (گاو و گوسفند و مانند آن) و شترانشان.

([12]) الأصل والمخطوطة: (کئیب بألم ما فیه)، والتصویب من "تفسیر ابن کثیر"، وعزاه لابن أبی حاتم.

([13]) مراد صاحب مغازی میباشد.

(نوع آخر)

(نوع آخر)

2299-968- (10) (ضعیف) عَنْ عَلِیٍّ س: أَنَّ النَّبِیَّ ج نَزَلَ عَلَیْهِ جِبْرائیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ: «یَا مُحَمَّدُ! إِذْ سَرَّکَ أَنْ تَعْبُدَ اللهَ لَیْلَةً حَقَّ عِبَادَتِهِ أَوْ یَوْمًا فَقُلِ: (اللهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا کَثِیرًا خَالِدًا مَعَ خُلُودِکَ، وَلَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا لَا مُنْتَهَى لَهُ دُونَ عِلْمِکَ، وَلَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا لَا مُنْتَهَى لَهُ دُونَ مَشِیئَتِکَ، وَلَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا لَا أَجْرَ لِقَائِلِهِ إِلَّا رِضَاکَ)».

رواه البیهقی وقال: "لم أکتبه إلا هکذا، وفیه انقطاع بین علی ومن دونَه". [ویأتی فی آخر 10- باب].

از علی س روایت است: جبرائیل بر رسول الله ج نازل شد و فرمود: «ای محمد، اگر خوشحال می‌شوی شب یا روزی، خداوند را چنان‌که شایسته عبادت اوست، عبادت کنی، پس بگو: (اللهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا کَثِیرًا خَالِدًا مَعَ خُلُودِکَ، وَلَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا لَا مُنْتَهَى لَهُ دُونَ عِلْمِکَ، وَلَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا لَا مُنْتَهَى لَهُ دُونَ مَشِیئَتِکَ، وَلَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا لَا أَجْرَ لِقَائِلِهِ إِلَّا رِضَاکَ): (پروردگارا، حمد و ستایش از آن توست، ستایشی بسیار و جاویدان به جاودانگی خودت؛ و حمد و ستایشی بی‌نهایت همچون علم و اراده‌ات؛ حمد و ستایشی که عاقبت و فرجام آن رضایت تو از گویند‌ه‌اش می‌باشد)».

9 -(الترغیب فی قول: لا حول ولا قوة إلا بالله)

(نوع آخر)

(نوع آخر)

2297- 1577- (4) (حسن لغیره) عَنْ سَلْمَانَ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «قَالَ رَجُلٌ: (الْحَمْدُ لِلَّهِ کَثِیرًا)، فَأَعْظَمَهَا الْمَلَکُ أَنْ یَکْتُبَهَا، وَرَاجَعَ فِیهَا رَبَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فَقَالَ: اکْتُبْهَا کَمَا قَالَ عَبْدِی [کَثِیرًا]([1])».

رواه الطبرانی بإسناد فیه نظر.

از سلمان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مردی گفت: (الحمد لله کثیرا)، فرشته آن را بزرگ‌تر از نوشتنش برشمرد، پس در مورد آن به پروردگارش مراجعه نمود و خداوند به او دستور داد که همان چیزی را که بنده گفته بنویسد».

2298-1578- (5) (حسن لغیره) وروى أبو الشیخ ابن حیان من طریق عطیة عن أبی سعید مرفوعاً أیضاً: «إِذَا قَالَ العَبدُ: (الْحَمْدُ لِلَّهِ کَثِیرًا)؛ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: «اکْتُبُوا لِعَبْدِی رَحْمَتِی کَثِیرًا».

از ابو سعید روایت به صورت مرفوع روایت است: «هرگاه بنده بگوید: (الحمد لله کثیرا)، خداوند می‌فرماید: برای بنده‌ام رحمت زیاد مرا بنویسید».



([1]) سقطت من الأصل، واستدرکتها من "المعجم الأوسط" و"المجمع"، وهو مخرج فی "الصحیحة" (3452) لبعض شواهده، أحدها الآتی بعده.

(نوع آخر)

(نوع آخر)

2295-966- (8) (ضعیف) عَنْ أَبِی أَیُّوبَ س قَالَ: قَالَ رَجُلٌ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ ج: (الْحَمْدُ لِلَّهِ کَثِیرًا طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ)، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ صَاحِبُ الْکَلِمَةِ؟». فَسَکَتَ الرَّجُلُ، وَرَأَى أَنَّهُ قَدْ هَجِمَ مِنْ رَسُولِ اللهِ ج عَلَى شَیْءٍ یکرَهُهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ هُوَ؟ فَإِنَّهُ لَمْ یَقُلْ إِلَّا صَوَابًا». فَقَالَ الرَّجُلُ: أَنَا قُلْتُهَا یَا رَسُولَ اللهِ! أَرْجُو بِهَا الْخَیْرَ. فَقَالَ: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، لَقَدْ رَأَیْتُ ثَلَاثَةَ عَشَرَ مَلَکًا یَبْتَدِرُونَ کَلِمَتَکَ أَیُّهُمْ یَرْفَعُهَا إِلَى اللهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى».

رواه ابن أبی الدنیا، والطبرانی بإسناد حسن([1]) - واللفظ له- والبیهقی.

از ابو ایوب س روایت است: مردی که نزد رسول الله ج بود گفت: (الْحَمْدُ لِلهِ کَثِیرًا طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ)؛ رسول الله ج فرمودند: «چه کسی این کلمات را بر زبان آورد؟». آن مرد ساکت شد و گمان کرد این سخنان در نظر رسول الله ناپسند است. رسول الله ج فرمود: «چه کسی بود؟ سخنان درستی گفته است». آن مرد گفت: ای رسول خدا، من گفتم و به وسیله آنها امید خیر داشتم. رسول الله ج فرمود: «سوگند به کسی‌که جان محمد در دست اوست، سیزده فرشته را دیدم با هم مسابقه می‌دادند که کدامیک این کلمات را به‌ سوی خداوند تبارک وتعالی بالا ببرند».

2296-967- (9) (ضعیف) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: کُنْتُ مَعَ النَّبِیَّ ج جَالِسًا فِی الْحَلْقَةِ إِذْ جَاءَ رَجُلٌ فَسَلَّمَ عَلَى النَّبِیِّ ج وَالْقَوْمِ؛ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ، فَرَدَّ النَّبِیُّ ج عَلَیه: «وَعَلَیْکُمُ السَّلَامُ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ». فَلَمَّا جَلَسَ الرَّجُلُ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْدًا کَثِیرًا طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ، کَمَا یُحِبُّ رَبُّنَا أَنْ یُحْمَدَ، وَیَنْبَغِی لَهُ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ الله ج: «کَیْفَ قُلْتَ؟». فَرَدَّ عَلَیْهِ کَمَا قَالَ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ! لَقَدِ ابْتَدَرَهَا عَشَرَةُ أَمْلَاکٍ کُلُّهُمْ حَرِیصٌ عَلَى أَنْ یَکْتُبَهَا، فَمَا دَرَوْا کَیْفَ یَکْتُبُونَهَا حَتَّى رَفَعُوهَا إِلَى ذِی الْعِزَّةِ. فَقَالَ: اکْتُبُوهَا کَمَا قَالَ عَبْدِی».

رواه أحمد ورواته ثقات، والنسائی، وابن حبان فی "صحیحه"؛ إلا أنهما قالا: «کَمَا یُحِبُّ رَبُّنَا وَیَرْضَى».

از انس س روایت است: در مجلسی همراه رسول الله ج نشسته بودم که مردی آمده و به رسول الله و حاضران سلام کرد و گفت: السلام علیکم ورحمة الله؛ رسول اله ج چنین پاسخ داد: «وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته». چون آن مرد نشست، گفت: حمد و ستایش از آن الله است، حمدی بسیار و پاک و مبارک؛ چنان‌که پروردگارمان دوست دارد ستایش شود و شایسته اوست. پس رسول الله ج فرمود: «چه گفتی؟». پس آن کلمات را تکرار کرد. رسول الله ج فرمودند: «سوگند به کسی‌که جانم در دست اوست ده فرشته از یکدیگر سبقت می‌گرفتند و حریص بر آن بودند که این کلمات را بنویسند و نمی‌دانستند چگونه آنها را بنویسند تا اینکه آنها را به ‌سوی خداوند متعال بالا بردند. و خداوند متعال فرمود: آنها را چنانکه بنده‌ام گفت، بنویسید».



([1]) قلت: فی إسناده رجلان مجهولان، فأنی لإسناده الحسن؟!