اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

(نوع آخر)

(نوع آخر)

2294-965- (7) (ضعیف) رُوِیَ عَنْ ابْن عُمَرَ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ قَالَ: (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لَعَظَمَتِهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِمُلْکِهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ)، فَقَالَهَا یَطْلُبُ بِهَا مَا عِنْدَ الله، کَتَبَ اللهُ لَهُ بِهَا أَلْفَ حَسَنَةٍ، وَرَفَعَ لَهُ بِهَا أَلْفَ دَرَجَةٍ، وَوَکَّلَ بِهِ سَبْعونَ أَلْفِ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ».

رواه الطبرانی.

از ابن عمر ب روایت است: از رسول الله ج شنیدم: «هرکس بگوید: (الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لَعَظَمَتِهِ، وَالْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ، وَالْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِمُلْکِهِ، وَالْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدْرَتِهِ) حمد و ستایش از آن خداوندی است که همه چیز برای عظمت و بزرگی او تواضع و فروتنی کرده است. حمد و ستایش از آن خداوندی است که همه چیز برای عزت او ذلیل شده‌اند و حمد و ستایش از آن خداوندی است که همه چیز در برابر پادشاهی او خاضع شده‌اند و حمد و ستایش از آن خداوندی است که همه چیز تسلیم و منقاد قدرت او شده‌اند). و با آن پاداشی را بخواهد که نزد خداوند است، خداوند متعال در برابر آن هزار نیکی برای او می‌نویسد و هزار درجه بر درجات او می‌افزاید و هفتاد هزار فرشته مامور وی می‌کند که تا روز قیامت برای او طلب مغفرت کنند».

(نوع آخر)

(نوع آخر)

2291-963- (5) (ضعیف) عن أنس بن مالک س قال: قال أبیُّ بنُ کعبٍ: لأَدْخُلَنَّ المسجِدَ فلأصَلِّیَنَّ، ولأَحْمَدَنَّ الله بمَحامِدَ لَمْ یَحْمَدْهُ بها أَحَدٌ. فلمّا صَلَّى وجلَسَ لِیَحْمِدَ الله ویُثنی علیه، فإذا هو بصوتٍ عالٍ مِنْ خَلْفِهِ یقول: (اللهم لکَ الحمدُ کلُّه، ولکَ المُلْکُ کلُّه، وبیدِکَ الخَیْرُ کلُّه، وإلیکَ یَرْجعُ الأَمرُ کلُّه، علانیتُه وسِرُّه، لک الحمدُ، إنَّکَ على کلِّ شَیْءٍ قدیرٌ. اغْفِرْ لی ما مَضى مِنْ ذنوبی، واعْصِمْنی فیما بَقی مِنْ عُمُری، وارْزُقْنی أعمالاً زاکیةً تَرْضى بها عنِّی، وَتُبْ علیَّ)، فأتى رسولَ الله ج فقصَّ علیه. فقال: «ذاکَ جبرائیلُ ÷».

رواه ابن أبی الدنیا فی "کتاب الذکر"، ولم یسمِّ تابعیَّه([1]).

از انس بن مالک س روایت است که: ابی بن کعب گفت: حتما وارد مسجد می‌شوم و نماز می‌خوانم و خداوند متعال را با کلماتی حمد و ستایش می‌کنم که هیچکس چنین او را ستایش نکرده است. پس زمانی که نماز ‌خواند و ‌نشست تا حمد و ستایش خداوند بگوید، در همین حال از پشت سر صدایی بلند شنید که گفت: «اللهم لک الحمد کلُّه، ولک الملک کلُّه، وبیدک الخیر کله، وإلیک یرجعُ الأمر کلُّه، علانیتُه وسرُّه، لک الحمد، إنک على کل شیء قدیر. اغفرلی ما مضى من ذنوبی، واعصِمنی فیما بقی من عُمُری، وارزقنی أعمالاً زاکیةً ترضى بها عنِّی، وَتُبْ علی». چون رسول الله ج آمد، ایشان را در جریان گذاشت. رسول الله ج فرمود: «او جبرائیل ÷ بوده است».

2292-1576- (3) (حسن) وَعَنْ مُصْعَبِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ أَعْرَابِیًّا قَالَ لِلنَّبِیِّ ج: عَلِّمْنِی دُعَاءً لَعَلَّ اللهَ أَنْ یَنْفَعَنِی بِهِ؟ قَالَ: «قُلِ: اللهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ، وَإِلَیْکَ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ».

رواه البیهقی من روایة أبی بلج، واسمه یحیى بن سلیم، أو ابن أبی سلیم([2]).

مصعب بن سعد از پدرش روایت می‌کند که بادیه‌نشینی به رسول الله ج گفت: دعایی به من بیاموز که خداوند به سبب آن مرا بهره‌مند گرداند. فرمود: «بگو: (اللهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ، وَإِلَیْکَ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ) پروردگارا حمد و ستایش سراسر از آن توست و همه امور به تو بازمی‌گردد».

2293-964- (6) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س: أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلنَّبِیِّ ج: أَیُّ الدُّعَاءِ خَیْرًا أَدْعُو بِهِ فِی صَلَاتِی؟ قَالَ: «نَزَلَ جِبْرائیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ: إِنَّ خَیْرَ الدُّعَاءِ أَنْ تَقُولَ فِی الصَّلَاةِ: (اللهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ، وَلَکَ الْمُلْکُ کُلُّهُ، وَلَکَ الْخَلْقُ کُلُّهُ، وَإِلَیْکَ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ، أَسْأَلُکَ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّرِّ کُلِّهِ)».

رواه البیهقی أیضاً.

از ابوسعید خدری س روایت است که: مردی به رسول الله ج گفت: کدام دعا بهتر است تا در نمازم بخوانم؟ فرمود: «جبرائیل نازل شد و گفت: بهترین دعایی که در نماز خوانده می‌شود این است: «(اللهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ، وَلَکَ الْمُلْکُ کُلُّهُ، وَلَکَ الْخَلْقُ کُلُّهُ، وَإِلَیْکَ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ، أَسْأَلُکَ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّرِّ کُلِّهِ» پروردگارا، تمام حمد و ستایش‌ها از آن توست و تمام فرمانروایی از آن توست و خلقت تماما برای توست و تمام امور به تو بازمی‌گردد. از تو تمام خیر را می‌خواهم و از تمام شر به تو پناه می‌آورم».



([1]) قلت: یعنی أن فیه جهالة، وأما قول المعلقین الثلاثة: "وفی إسناده انقطاع"! فمن جهلهم بعلم المصطلح؛ لأن المنقطع ما سقط منه راوٍ، وهنا لم یسقط وإنما لم یسم، فهو مجهول. والقصة رواها أحمد (5/ 395-396) عن رجل عن حذیفة. . نحوه وفیه أنه هو صاحب القصة. والراوی عن الرجل الحجاج بن فُرافِصة فیه ضعف من قبل حفظه، ویمکن أن یکون هو أو غیره فی إسناد "الذکر", ولکنی لم أقف علیه.

([2]) قلت: هو مختلف فیه کما بینه المؤلف فی آخر کتابه، وذلک یعنی أنه حسن الحدیث، إلا ما ظهر خطؤه. . والحدیث فی "شعب الإیمان" (4/ 97/ 4398)، ووقع فی بعض رجاله خطأ مطبعی، وضعفه الثلاثة!!

(نوع آخر)

(نوع آخر)

2290-962- (4) (؟)([1]) وروی عن ابن عمر ب أیضاً عن رسولِ الله ج قال: «مَنْ قال: (الحمدُ لله ربِّ العالمینَ حَمْداً کثیراً طیِّباً مُبارَکاً فیه، على کلِّ حالٍ حَمْداً یُوافی نِعَمَهُ، ویُکافِیء مزیدَهُ)؛ ثلاثَ مرات، فتقولُ الحفَظَةُ: ربَّنا! لا نُحْسِنُ کُنْهَ ما قدَّسَک عبدُک هذا وحَمَدَکَ، وما ندری کیف نکتُبُه؟ فیوحی الله إلیهم أَنُ اکْتُبوه کما قال».

رواه البخاری فی "الضعفاء".

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس سه بار بگوید: (الحمدُ لله ربِّ العالمینَ حَمْداً کثیراً طیِّباً مُبارَکاً فیه، على کلِّ حالٍ حَمْداً یُوافی نِعَمَهُ، ویُکافِیء مزیدَهُ)؛ فرشتگان مراقب می‌گویند: پروردگارا، کُنه آنچه بنده‌ات با آن تو را به پاکی و قداست و حمد و ستایش خواند، نمی‌دانیم و نمی‌دانیم آن را چگونه ثبت کنیم؟ پس خداوند متعال به آنها وحی می‌کند که آن را چنان‌که گفته ثبت کنند».



([1]) کذا فی أصول الشیخ، والرقم من «الضعیف»، فتنبه. [ش].

(نوع آخر)

(نوع آخر)

2289-961- (3) (ضعیف) عَنْ ابْنُ عُمَرَ ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج حَدَّثَهُمْ: «أَنَّ عَبْدًا مِنْ عِبَادِ اللَّهِ قَالَ: (یَا رَبِّ لَکَ الْحَمْدُ کَمَا یَنْبَغِی لِجَلَالِ وَجْهِکَ، وَلِعَظِیمِ سُلْطَانِکَ)، فَعَضَّلَتْ بِالْمَلَکَیْنِ، فَلَمْ یَدْرِیَا کَیْفَ یَکْتُبَانِهَا؟ فَصَعِدَا إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَا: یَا رَبَّنَا! إِنَّ عَبْدَکَ قَدْ قَالَ مَقَالَةً لَا نَدْرِی کَیْفَ نَکْتُبُهَا. قَالَ اللَّهُ - وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا قَالَ عَبْدُهُ-: مَاذَا قَالَ عَبْدِی؟ قَالَا: یَا رَبِّ! إِنَّهُ قَد قَالَ: (یَا رَبِّ لَکَ الْحَمْدُ کَمَا یَنْبَغِی لِجَلَالِ وَجْهِکَ وَعَظِیمِ سُلْطَانِکَ)، فَقَالَ اللَّهُ لَهُمَا: «اکْتُبَاهَا کَمَا قَالَ عَبْدِی حَتَّى یَلْقَانِی فَأَجْزِیهِ بِهَا».

رواه أحمد، وابن ماجه وإسناده متصل، ورواته ثقات؛ إلا أنه لا یحضرنی الآن فی صدقة بن بشیر - مولى العُمَریِّین- جرح ولا عدالة([1]).

(عضَّلتْ بالملکین) به تشدید ضاد؛ یعنی: معنای آن کلام بر آنها گران و بزرگ و پیچیده و دشوار آمده است.

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بنده‌ای از بندگان خدا گفت: (یَا رَبِّ لَکَ الْحَمْدُ کَمَا یَنْبَغِی لِجَلَالِ وَجْهِکَ، وَلِعَظِیمِ سُلْطَانِکَ): (پروردگارا، حمد و ستایش از آن توست چنانکه شایسته و زیبنده‌ی جلال و بزرگی وجهت و بزرگی پادشاهی توست)؛ پس این کلمات بر فرشتگان گران آمده و معنایش بر ایشان گنگ و پیچیده ماند و ندانستند چگونه پاداش آن را ثبت کنند. پس به آسمان رفته و گفتند: پروردگارا، بنده‌ات کلماتی را بر زبان آورد که نمی‌دانیم چگونه آنها را ثبت کنیم. درحالی‌که خداوند متعال به گفته بنده‌اش داناتر است فرمود: «بنده‌ام چه گفت؟». آن دو فرشته می‌گویند: پروردگارا، او گفت: (یَا رَبِّ لَکَ الْحَمْدُ کَمَا یَنْبَغِی لِجَلَالِ وَجْهِکَ، وَلِعَظِیمِ سُلْطَانِکَ)؛ خداوند متعال به آنها می‌فرماید: آنچه را بنده‌ام گفته به همان صورت بنویسید تا اینکه مرا ملاقات کند و خود پاداش آن را بدهم».



([1]) قلت: هو من رجال "التهذیب"، لکنه مجهول لم یوثقه أحد. وعزوه لأحمد أظنه وهماً، فإنی لم أجده فی "مسنده" ولا عزاه إلیه السیوطی فی "زوائد الجامع الصغیر"، وقد رواه الطبرانی فی "الکبیر" (13297) , و"الأوسط" (9245) , و"الدعاء" (3/ 1708) ,والبیهقی, فی "الشعب" (4387)؛ کلهم عن صدقة.

(نوع آخر)

(نوع آخر)

2288-1575- (2) (صحیح) عن أبی أمامة س قال: رآنی النبیُّ ج وأنا أُحرِّکُ شَفَتیِّ، فقال لی: «بأیِّ شیءٍ تحرِّکُ شَفَتَیکَ یا أبا أُمامَةَ؟». فقلتُ: أذْکُرُ الله یا رسولَ اللهِ! فقال: «ألا أُخبِرُکَ بأکثَرَ وأفضَلَ مِنْ ذِکرِکَ باللیلِ والنهارِ؟». قُلتُ: بَلى یا رسولَ الله! قال: «تقولُ: (سبحانَ اللهِ عَدَدَ ما خَلَقَ، سبحانَ اللهِ مِلءَ ما خَلَقَ، سبحانَ الله عَددَ ما فی الأرضِ، سبحانَ الله مِلءَ ما فی الأرضِ والسماءِ، سبحانَ اللهِ عدد ما أَحْصى کتابُهُ، سبحانَ الله مِلءَ ما أَحْصَى کتابُه، سبحانَ اللهِ عَددَ کُل شَیءٍ، سبحان الله مِلءَ کل شَیءٍ، الحمدُ لله عَدَدَ ما خَلَقَ، والحمدُ لله مِلءَ ما خَلَقَ، والحمدُ لله عَدَدَ ما فی الأرض والسماءِ، والحمدُ لله مِلءَ ما فی الأرضِ والسماءِ، والحمدُ لله عَددَ ما أَحْصى کِتابُه، والحمدُ لله مِلءَ ما أحصى کتابهُ، والحمد لله عَدَدَ کلِّ شیءٍ، والحمدُ لله مِلء کلِّ شَیءٍ)».

رواه أحمد وابن أبی الدنیا - واللفظ له-، والنسائی، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" باختصار، والحاکم وقال: "صحیح على شرط الشیخین".

از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج مرا در حالی دید ‌که لب‌هایم را تکان می‌دادم، به من فرمود: «ای ابا امامه! به چه کلماتی لب‌هایت را تکان می‌دهی؟». گفتم: ای رسول الله ج، خدا را یاد می‌کنم. رسول الله ج فرمود: «آیا به تو از ذکری بیش‌تر و برتر از آنچه در شب و روز می‌گویی خبر ندهم؟». گفتم: بله، ای رسول الله ج! فرمود: «بگو (سبحانَ اللهِ عَدَدَ ما خَلَقَ، سبحانَ اللهِ مِلءَ ما خَلَقَ، سبحانَ الله عَددَ ما فی الأرضِ، سبحانَ الله مِلءَ ما فی الأرضِ والسماءِ، سبحانَ اللهِ عدد ما أَحْصى کتابُهُ، سبحانَ الله مِلءَ ما أَحْصَى کتابُه، سبحانَ اللهِ عَددَ کُل شَیءٍ، سبحان الله مِلءَ کل شَیءٍ، الحمدُ لله عَدَدَ ما خَلَقَ، والحمدُ لله مِلءَ ما خَلَقَ، والحمدُ لله عَدَدَ ما فی الأرض والسماءِ، والحمدُ لله مِلءَ ما فی الأرضِ والسماءِ، والحمدُ لله عَددَ ما أَحْصى کِتابُه، والحمدُ لله مِلءَ ما أحصى کتابهُ، والحمد لله عَدَدَ کلِّ شیءٍ، والحمدُ لله مِلء کلِّ شَیءٍ)».

 (صحیح لغیره) ورواه الطبرانی بإسنادین أحدهما حسن([1])، ولفظه قال: «أَلَا أُخْبِرُکَ بِشَیْءٍ إِذَا قُلْتَهُ ثُمَّ دَأَبْتَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لَمْ تَبْلُغْهُ؟». قُلْتُ: بَلَى. قَالَ: «تَقُولُ: (الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ مَا أَحْصَى کِتَابُهُ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ مَا فِی کِتَابِهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ مَا أَحْصَى خَلْقُهُ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا فِی خَلْقِهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ مِلْءَ سَمَاوَاتِهِ وَأَرْضِهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ کُلِّ شَیْءٍ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ)، وَتُسَبِّحُ مِثْلَ ذَلِکَ وَتُکَبِّرُ مِثْلَ ذَلِکَ».

و در روایت طبرانی آمده است: «آیا تو را از کلماتی آگاه نسازم که اگر آنها را بگویی و شب و روز بر تو بگذرد، چیزی با آنها برابری نمی‌کند؟». گفتم: بله؛ فرمود: «بگو: (الْحَمْدُ لِلهِ عَدَدَ مَا أَحْصَى کِتَابُهُ، وَالْحَمْدُ...) و به همین ترتیب تسبیح و تکبیر بگو».



([1]) قلت: إسناد روایة الطبرانی هذه فیها خلل بینته فی "الصحیحة" (2578)، لکن رواها النسائی وغیره بسند حسن، وإسناد الروایة الأولى صحیح، وبذلک صارت هذه صحیحة، وجهل ذلک المعلقون الثلاثة، فقالوا: "حسن، رواه أحمد. . "، مع أن إسناد أحمد صحیح!!