اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به قرائت سوره‌ی بقره و اواخرش و آل عمران؛ و آنچه در مورد کسی‌ وارد شده که آخر سوره‌ی آل عمران را بخواند و در آن تفکر نکند

ترغیب به قرائت سوره‌ی بقره و اواخرش و آل عمران؛ و آنچه در مورد کسی‌ وارد شده که آخر سوره‌ی آل عمران را بخواند و در آن تفکر نکند

2115-1458- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَا تَجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ مَقَابِرَ، إِنَّ الشَّیْطَانَ یَفِرُّ مِنَ الْبَیْتِ الَّذِی تُقْرَأُ فِیهِ سُورَةُ ﴿الْبَقَرَةِ».

رواه مسلم والنسائی والترمذی.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خانه‌های خود را به قبرستان تبدیل نکنید، شیطان از خانه‌ای که در آن سوره‌ی بقره خوانده می‌شود، فرار می‌کند».

2116-878- (1) (ضعیف) وَعَنْ مَعْقِلِ بْنِ یَسَارٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «﴿الْبَقَرَةُ سِنَامُ الْقُرْآنِ وَذُرْوَتُهُ، نَزَلَ مَعَ کُلِّ آیَةٍ مِنْهَا ثَمَانُونَ مَلَکًا، وَاسْتُخْرِجَتْ ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ، فَوَصَلَتْ بِهَا، أَوْ فَوُصِلَتْ بِسُورَةِ ﴿الْبَقَرَةِ، وَ﴿یس قَلْبُ الْقُرْآنِ؛ لَا یَقْرَؤُهَا رَجُلٌ یُرِیدُ اللَّهَ والدَّارَ الْآخِرَةَ إِلَّا غُفِرَ لَهُ».

رواه أحمد عن رجل عن معقل. وروى أبو داود والنسائی وابن ماجه منه ذکر ﴿یس.

از مَعقِلِ بن یَسار س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سوره بقره قله رفیع قرآن است؛ با هر آیه‌ای از آن هشتاد فرشته نازل شده است. و این آیه: ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ از زیر عرش خارج شده و به سوره بقره وصل شده است و سوره یس قلب قرآن است؛ هیچ‌کس آن را با نیت (کسب رضایت) خداوند و (نجات) در روز قیامت نمی‌خواند مگر اینکه مورد مغفرت قرار می‌گیرد».

2117-1459- (2) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: بَیْنَمَا جِبْرائیلُ قَاعِدٌ عِنْدَ النَّبِیِّ ج سَمِعَ نَقِیضًا مِنْ فَوْقِهِ، فَرَفَعَ رَأْسَهُ([1]) فَقَالَ: «هَذَا بَابٌ مِنَ السَّمَاءِ فُتِحَ [الْیَوْمَ]، لَمْ یُفْتَحْ قَطُّ إِلَّا الْیَوْمَ، فَنَزَلَ مِنْهُ مَلَکٌ، فَقَالَ: هَذَا مَلَکٌ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ، لَمْ یَنْزِلْ قَطُّ إِلَّا الْیَوْمَ، فَسَلَّمَ وَقَالَ: أَبْشِرْ بِنُورَیْنِ أُوتِیتَهُمَا لَمْ یُؤْتَهُمَا نَبِیٌّ قَبْلَکَ؛ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ، وَخَوَاتِیمُ سُورَةِ ﴿الْبَقَرَةِ، لَنْ تَقْرَأَ بِحَرْفٍ مِنْهُمَا إِلَّا أُعْطِیتَهُ».

رواه مسلم والنسائی والحاکم وتقدم. [قبل أحادیث([2])].

از ابن عباس ب روایت است که جبرائیل نزد رسول الله ج نشسته بود، صدایی از بالا شنید، سرش را بلند کرد و گفت: این دری از آسمان است که امروز باز شد و جز امروز، هرگز باز نشده است؛ پس فرشته‌ای از آن نازل شد؛ سپس گفت: این فرشته‌ای است که به زمین فرود آمده است و جز امروز، هرگز فرود نیامده است، پس سلام کرد و گفت: مژدگانی بده بر دو نور که به تو داده شده‌اند و پیش از تو به هیچ پیامبری داده نشده‌اند: فاتحة الکتاب و آیات آخر سوره‌ی بقره که هرگز حرفی از آنها را قرائت نمی‌کنی، مگر اینکه به تو عطا می‌شود».

2118-1460- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ الْبَاهِلِیُّ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «اقْرَءُوا الْقُرْآنَ؛ فَإِنَّهُ یَأْتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ شَفِیعًا لِأَصْحَابِهِ، اقْرَءُوا الزَّهْرَاوَیْنِ: ﴿الْبَقَرَةَ، وَسُورَةَ ﴿آلِ عِمْرَانَ؛ فَإِنَّهُمَا یَأْتِیَانِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَأَنَّهُمَا غَمَامَتَانِ أَوْ غَیَایَتَانِ، أَوْ کَأَنَّهُمَا فِرْقَانِ مِنْ طَیْرٍ صَوَافَّ، تُحَاجَّانِ عَنْ أَصْحَابِهِمَا. اقْرَءُوا سُورَةَ ﴿الْبَقَرَةِ؛ فَإِنَّ أَخْذَهَا بَرَکَةٌ، وَتَرْکَهَا حَسْرَةٌ، وَلَا تَسْتَطِیعُهَا الْبَطَلَةُ». قَالَ مُعَاوِیَةُ بن سلّام: بَلَغَنِی أَنَّ الْبَطَلَةَ: السَّحَرَةُ.

رواه مسلم.

از ابو امامه باهلی س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «قرآن بخوانید؛ همانا قرآن در روز قیامت اصحابش را شفاعت می‌کند. دو گل شکفته یعنی بقره و آل عمران را بخوانید؛ زیرا آن دو در روز قیامت همانند دو ابر سفید یا دو سایبان یا دو دسته‌ پرنده‌ای حاضر می‌شوند که بال‌های خود را باز کرده و از اصحاب‌شان دفاع می‌کنند. سوره‌ی بقره را بخوانید؛ زیرا خواندن آن برکت و ترک آن حسرت به همراه دارد و ساحران طاقت آن را ندارند». معاویة بن سلّام می‌گوید: به من خبر رسید که منظور از «بطله» ساحران است.

(الغیایتان): مثناى (غیایة) به غین: عبارت است از هر چیزی که از بالای سر انسان او را در سایه خود جای دهد. مانند ابر و پوشش و سایبان و مانند اینها. و (فرقان) یعنی: دو دسته، دو گروه.

2119-1461- (4) (حسن لغیره) إلا ما بین المعقوفتین فهو 879- (2) (ضعیف)) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لِکُلِّ شَیْءٍ سَنَامٌ، وَإِنَّ سَنَامَ القُرْآنِ سُورَةُ ﴿الْبَقَرَةِ [وَفِیهَا آیَةٌ هِیَ سَیِّدَةُ آیِ القُرْآنِ»].

رواه الترمذی عن حکیم بن جبیر عن أبی صالح عن أبی هریرة وقال: "حدیث غریب".

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر چیزی قله و اوجی دارد و اوج و قله قرآن سوره بقره است. [و در آن آیه‌ای است که سرور آیات قرآن است]».

(ضعیف) ورواه الحاکم من هذه الطریق أیضاً، ولفظه: «سُورَةُ ﴿الْبَقَرَةِ فِیهَا آیَةٌ سَیِّدَةُ آیِ الْقُرْآنِ، لَا تُقْرَأُ فِی بَیْتٍ وَفِیهِ شَیْطَانٌ إِلَّا خَرَجَ مِنْهُ: ﴿آیَةُ الْکُرْسِیِّ»، وقال: "صحیح الإسناد"([3]).

و لفظ حاکم چنین است: «در سوره بقره آیه‌ای است که سرور آیات قرآن است. این آیه در هیچ خانه‌ای خوانده نمی‌شود که شیطان در آن باشد مگر اینکه از آن خارج می‌شود؛ و این آیه عبارت است از: «آیة الکرسی»».

2120-1462- (5) ((حسن لغیره) إلا ما بین المعقوفتین فهو 880- (3) (ضعیف)) وَعَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ سَنَامًا، وَإِنَّ سَنَامَ الْقُرْآنِ سُورَةُ ﴿الْبَقَرَةِ، [مَنْ قَرَأَهَا فِی بَیْتِهِ لَیْلًا؛ لَمْ یَدْخُلِ الشَّیْطَانُ بَیْتَهُ ثَلَاثَ لَیَالٍ، وَمَنْ قَرَأَهَا نَهَارًا، لَمْ یَدْخُلِ الشَّیْطَانُ بَیْتَهُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ]».

رواه ابن حبان فی "صحیحه"([4]).

از سهل بن سعد س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر چیزی قله و اوجی دارد و اوج و قله قرآن سوره بقره است. [هرکس شبانه آن را در خانه‌اش بخواند شیطان تا سه شب وارد خانه وی نمی‌شود و هرکس در روز آن را بخواند شیطان سه روز وارد خانه وی نمی‌شود].

2121-1463- (6) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ([5]) قَالَ: «اقْرَءُوا سُورَةَ ﴿الْبَقَرَةِ فِی بُیُوتِکُمْ، فَإِنَّ الشَّیْطَانَ لَا یَدْخُلُ بَیْتًا یُقْرَأُ فِیهِ سُورَةُ ﴿الْبَقَرَةِ».

رواه الحاکم موقوفاً هکذا، وقال: "صحیح على شرطهما".

عبدالله س می‌گوید: سوره‌ی بقره را در خانه‌های‌تان بخوانید؛ زیرا شیطان به خانه‌ای وارد نمی‌شود که در آن سوره‌ی بقره خوانده می‌شود».

(حسن) ورواه عن زائدة عن عاصم بن أبی النجود عن أبی الأحوص عن عبدالله فرفعه. (قال الحافظ): "وهذا إسناد حسن بما تقدم. والله أعلم".

2122-1464- (7) (صحیح) وَعَنْ أُسَیْدِ بْنِ حُضَیْرٍ س؛ أَنَّهُ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! بَیْنَمَا أَنَا أَقْرَأُ اللَّیْلَةَ سُورَةَ ﴿الْبَقَرَةِ إِذْ سَمِعْتُ وَجْبَةً مِنْ خَلْفِی، فَظَنَنْتُ أَنَّ فَرَسِی انْطَلَقَ، - فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اقْرَأْ یَا أَبَا عَتِیکٍ» -، فَالْتَفَتُّ فَإِذَا مِثْلُ الْمِصْبَاحِ مُدَلًّى بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ، - وَرَسُولُ اللَّهِ ج یَقُولُ: «اقْرَأْ یَا أَبَا عَتِیکٍ» - فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! فَمَا اسْتَطَعْتُ أَنْ أَمْضِیَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «تِلْکَ الْمَلَائِکَةُ تَنَزَّلَتْ لِقِرَاءَةِ سُورَةِ ﴿الْبَقَرَةِ، أَمَا إِنَّکَ لَوْ مَضَیْتَ لَرَأَیْتَ الْعَجَائِبَ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه"([6]). ورواه البخاری ومسلم من حدیث أبی سعید بنحوه، وتقدم [12- الجهاد/1].

از اُسَید بن حُضیر س روایت است که گفت: ای رسول الله ج! دیشب هنگامی‌که سوره‌ی بقره را می‌خواندم صدایی از پشت سرم شنیدم و گمان کردم اسبم حرکت کرد. رسول الله ج فرمود: «ابوعتیک به خواندن ادامه می‌دادی». پس نگاه کردم و چیزی همانند چراغ بین آسمان و زمین معلق دیدم. و رسول الله ج فرمود: «ابوعتیک به خواندن ادامه می‌دادی». پس گفت: ای رسول الله ج! نمی‌توانستم به خواندن ادامه دهم. پس رسول الله ج فرمود: «آنها فرشتگانی بودند که به خاطر قرائت سوره‌ی بقره نازل شده بودند و اگر تو به خواندن ادامه می‌دادی چیزهای عجیبی می‌دیدی».

2123-1465- (8) (صحیح) وَعَنْ النوَّاس بْن سَمْعَان س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «یُؤْتَى بِالْقُرْآنِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَأَهْلِهِ الَّذِینَ کَانُوا یَعْمَلُونَ بِهِ فِی الدُّنیَا، تَقْدُمُهُ سُورَةُ ﴿الْبَقَرَةِ، وَ﴿آلُ عِمْرَانَ، - وَضَرَبَ لَهُمَا رَسُولُ اللهِ ج ثَلَاثَةَ أَمْثَالٍ مَا نَسِیتُهُنَّ بَعْدُ - قَالَ: کَأَنَّهُمَا غَمَامَتَانِ أَوْ ظُلَّتَانِ سَوْدَاوَانِ بَیْنَهُمَا شَرْقٌ، أَوْ کَأَنَّهُمَا فِرقانٍ مِنْ طَیْرٍ صَوَافَّ، تُحَاجَّانِ عَنْ صَاحِبِهِمَا».

از نواس بن سمعان س روایت است که می‌گوید: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «روز قیامت قرآن و اهلش، کسانی‌که در دنیا به آن عمل می‌کردند، آورده می‌شوند درحالی‌که سوره‌ی بقره و آل عمران در پیشاپیش آنها هستند و رسول الله ج برای آن‌دو، سه مثال زدند که من آنها را فراموش نکردم. فرمود: «گویا آن‌دو، دو ابر یا دو سایبان سیاه‌رنگی هستند که بین نور و روشنایی است یا گویا دو دسته از پرندگانی هستند که بال‌های خویش را باز کرده و از صاحبان‌شان [خوانندگان و عاملان به آنها] دفاع می‌کنند».

رواه مسلم والترمذی وقال: "حدیث حسن غریب، ومعنى هذا الحدیث عند أهل العلم: أنه یجیء ثواب قراءته. کذا فسر بعض أهل العلم هذا الحدیث وما یشبهه من الأحادیث؛ أنه یجیء ثواب قراءة القرآن، وفی حدیث نواس - یعنی هذا- ما یدل على ما فسروا إذ قال: "وأهله الذین کانوا یعملون به فی الدنیا" ففی هذا دلالة على أنه یجیء ثواب العمل" انتهى.

معنای این حدیث نزد اهل علم این است که ثواب قرائت آن میآید. برخی از اهل علم این حدیث و امثال آن را چنین تفسیر کردهاند؛ اینکه ثواب قرائت قرآن میآید. و در همین حدیث نواس، مطلبی موید این معنا وارد شده است آنجا که میفرماید: «وَأَهْلِهِ الَّذِینَ کَانُوا یَعْمَلُونَ بِهِ فِی الدُّنیَا» این بخش از حدیث بر این معنا دلالت دارد که این ثواب عمل است که میآید.

قوله: "بینهما شَرق": هو بفتح المعجمة وقد تکسر وبسکون الراء([7]) بعدهما قاف؛ أی: بینهما فرق یضیء.

2124-1466- (9) (حسن صحیح) وَعَنْ ابن بُرَیْدَةَ عَنْ أَبِیهِ مَرفُوعاً: «تَعَلَّمُوا ﴿الْبَقَرَةِ، وَ﴿آلِ عِمْرَانَ، فَإِنَّهُمَا الزَّهْرَاوَانِ، یُظِلَّانِ صَاحِبَهُمَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَأَنَّهُمَا غَمَامَتَانِ، أَوْ غَیَایَتَانِ، أَوْ فِرْقَانِ مِنْ طَیْرٍ صَوَافَّ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم".

ابن بریده از پدرش س به صورت مرفوع روایت می‌کند که: «سوره بقره و آل عمران را بیاموزید؛ زیرا آن دو نور و گل شکفته هستند که در روز قیامت بر سر اصحاب و یاران خود سایه می‌افکنند همانند دو ابر سفید یا دو سایبان یا دو دسته پرنده‌ای که بال‌های خود را باز کرده‌اند».

2125-1467- (10) (صحیح) وَعَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ کَتَبَ کِتَابًا قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ بِأَلْفَیْ عَامٍ، أَنْزَلَ مِنْهُ آیَتَیْنِ، خَتَمَ بِهِمَا سُورَةَ ﴿الْبَقَرَةِ، وَلَا یُقْرَآنِ فِی دَارٍ ثَلَاثَ لَیَالٍ فَیَقْرَبُهَا شَیْطَانٌ».

رواه الترمذی - واللفظ له- وقال: "حدیث حسن غریب"،

از نعمان بن بشیر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال هزار سال قبل از خلقت آسمان‌ها و زمین کتابی را نوشت و دو آیه از آن را نازل کرد که سوره‌ی بقره با آن خاتمه می‌یابد و در خانه‌ای که سه شب خوانده شود، شیطان به آنجا نزدیک نمی‌شود».

 والنسائی وابن حبان فی "صحیحه" والحاکم؛ إلا أن عنده: «وَلَا یُقْرَآنِ فِی بَیتٍ فَیَقْرَبُه شَیْطَانُ ثَلَاثَ لَیَالٍ». وقال: "صحیح على شرط مسلم".

و در روایت حاکم آمده است: «و این دو آیه در خانه‌ای خوانده نمی‌شود مگر اینکه شیطان سه شب به آنجا نزدیک نمی‌شود».

2126-881- (4) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ خَتَمَ سُورَةَ ﴿الْبَقَرَةِ بِآیَتَیْنِ أَعْطَانِیهِمَا مِنْ کَنْزِهِ الَّذِی تَحْتَ الْعَرْشِ، فَتَعَلَّمُوهُنَّ وَعَلِّمُوهُنَّ نِسَاءَکُمْ وَأَبْنَاءَکُمْ، فَإِنَّهما صَلَاةٌ وَقُرْآنٌ وَدُعَاءٌ».

رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرط البخاری". (قال الحافظ): "معاویة بن صالح لم یحتجّ به البخاری إنما احتجّ به مسلم. ویأتی الکلام علیه [یعنی آخر کتابه]". ورواه أبو داود فی "مراسیله" عن جُبیر بن نُفیر"([8]).

از ابوذر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال سوره بقره را با دو آیه به پایان برده که آنها را از گنج زیر عرش بخشیده است؛ پس آنها را خود بیاموزید و به زنان و فرزندان‌تان آموزش دهید چرا که آنها نماز و قرآن و دعا هستند».

2127-1468- (11) (حسن) وَعَنْ عُبَیْد بْنُ عُمَیْرٍ؛ أَنَّهُ قَالَ لِعَائِشَةَ ل: أَخْبِرِینَا بِأَعْجَبِ شَیْءٍ رَأَیْتِیهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج؟ قَالَ: فَسَکَتَتْ؛ ثُمَّ قَالَتْ: لَمَّا کَانَ لَیْلَةٌ مِنَ اللَّیَالِی قَالَ: «یَا عَائِشَةُ! ذَرِینِی أَتَعَبَّدُ اللَّیْلَةَ لِرَبِّی». قُلْتُ: وَاللَّهِ إِنِّی أُحِبُّ قُرْبَکَ، وَأُحِبُّ مَا یسرک. قَالَتْ: فَقَامَ فَتَطَهَّرَ، ثُمَّ قَامَ یُصَلِّی، قَالَتْ: فَلَمْ یَزَلْ یَبْکِی حَتَّى بَلَّ حِجْرَهُ. قَالَتْ: وَکَانَ جَالِساً فَلَمْ یَزَلْ یَبْکِی ج حَتَّى بَلَّ لِحْیَتَهُ. قَالَتْ: ثُمَّ بَکَى حَتَّى بَلَّ الْأَرْضَ. فَجَاءَ بِلَالٌ یُؤْذِنُهُ بِالصَّلَاةِ، فَلَمَّا رَآهُ یَبْکِی، قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! تَبْکِی وَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ؟ قَالَ: «أَفَلَا أَکُونُ عَبْدًا شَکُورًا؟ لَقَدْ أنُزِلَتْ عَلَیَّ اللَّیْلَةَ آیَةٌ؛ وَیْلٌ لِمَنْ قَرَأَهَا وَلَمْ یَتَفَکَّرْ فِیهَا: ﴿إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْآیَةَ کُلَّهَا».

رواه ابن حبان فی "صحیحه" وغیره.

از عُبید بن عُمیر س روایت است که او به عایشه ل گفت: از عجیب‌ترین چیزی که از رسول الله ج دیده‌ای به ما خبر بده؟ عایشه ل مدتی ساکت ماند، سپس گفت: شبی از شب‌ها رسول الله ج به من فرمود: «مرا بگذار تا امشب خدا را عبادت کنم». گفتم: به خدا قسم همنشینی با تو را دوست دارم و آنچه تو را خوشحال می‌کند نیز دوست دارم. رسول الله ج بلند شده، وضو گرفت و نماز خواند. آنقدر گریه کرد که دامنش خیس شد و درحالی‌که نشسته بود آنقدر گریه کرد تا ریشش خیس شد و همینطور گریه کرد تا زمین هم خیس شد. بلال س آمد تا او را از وقت نماز آگاه نماید که دید رسول الله ج گریه می‌کند، گفت: ای رسول الله ج! گریه می‌کنی درحالی‌که خداوند گناهان گذشته و آینده‌ات را بخشیده است؟ فرمود: «آیا بنده‌ای شکرگذار نباشم؟ امشب آیه‌ای بر من نازل شده است و وای بر کسی‌که آن را بخواند و در آن تفکر نکند: ﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٠ [آل عمران: 190] «به راستی در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه‌های (آشکاری) برای خردمندان است».

0-882- (5) (ضعیف) وروى ابن أبی الدنیا عن سفیان یرفعه؛ قال: «من قرأ آخر ﴿آل عمران ولم یتفکر فیها وَیْله، فعدَّ بأصابعِهِ عشراً».

از سفیان به صورت مرفوع روایت است که: «هرکس آیات پایانی سوره ال عمران را بخواند و در آنها نیندیشد، وای بر او باد، پس با دستانش ده آیه را شمرد».

7 - (الترغیب فی قراءة (آیة الکرسی)، وما جاء فی فضلها)



([1]) مراد جبریل است چنانکه اندکی پیش گذشت.

([2]) فی الأصل: «حدیثین»! وانظره برقم (2113- 1456- (5)). [ش].

([3]) قلت: بل هو ضعیف، فی طریقه من یروی منکرات؛ کما هو مبین فی "الضعیفة" (1348).

([4]) قلت: فیه من لم یوثقه غیر ابن حبان، وجهله ابن القطان؛ کما هو بیَّن فی "الضعیفة" أیضاً (1349)، مع التنبیه بثبوت الشطر الأول من دون: "ثلاث لیالٍ. .".

([5]) مراد عبدالله بن مسعود س است.

([6]) قلت: وکذا رواه أبو عبید فی "فضائل القرآن" (ص 26-27) وغیره کالحاکم (1/ 554)، وصححه على شرط مسلم ووافقه الذهبی، وعزاه إلیه المؤلف فیما تقدم من حدیث أبی سعید، وهو من أوهامه، قلده فیه المعلقون الثلاثة کما تقدم بیانه هناک.

([7]) قال الناجی: "أی: وبفتحها أیضاً، لکن الإسکان أشهر، ومعناه: ضیاء ونور، ولعل قول المصنف فی تفسیره: "أی بینها فرق" أنه نور".

([8]) قلت: وهو الصواب: مرسل.

ترغیب به خواندن سوره‌ی فاتحه و آنچه در فضل آن آمده است

ترغیب به خواندن سوره‌ی فاتحه و آنچه در فضل آن آمده است

2109-1452- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی سَعِیدِ بْنِ المُعَلَّى س قَالَ: کُنْتُ أُصَلِّی بِالمَسْجِدِ، فَدَعَانِی رَسُولُ اللَّهِ ج فَلَمْ أُجِبْهُ، ثُمَّ أَتَیتُهُ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی کُنْتُ أُصَلِّی. فَقَالَ: «أَلَمْ یَقُلِ اللَّهُ: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ؟»، ثُمَّ قَالَ: «لَأُعَلِّمَنَّکَ سُورَةً هِیَ أَعْظَمُ سُورةً فِی القُرْآنِ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ مِنَ المَسْجِدِ». فَأَخَذَ بِیَدِی، فَلَمَّا أَرَدنا أَنْ نخْرج قُلْتُ: یَا رَسُولَ الله! إِنَّکَ قُلتَ: «لَأُعَلِّمَنَّکَ أَعْظَمُ سُورَةٍ فِی القُرْآنِ». قَالَ: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ٢، هِیَ السَّبْعُ المَثَانِی، وَالقُرْآنُ العَظِیمُ الَّذِی أُوتِیتُهُ».

رواه البخاری وأبو داود والنسائی وابن ماجه.

ابوسعید بن مُعَلَّی س می‌گوید: در مسجد [نبوی] نماز می‌خواندم که رسول الله ج مرا صدا زد. پس جواب ندادم. سپس نزدش رفته و گفتم: ای رسول الله ج! من مشغول نماز خواندن بودم. رسول الله ج فرمود: «مگر خداوند نفرموده است: ﴿ٱسۡتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ؟»: «(دعوت) الله و پیامبر (او) را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به سوی چیزی فرا می‌خواند». سپس فرمود: «قبل از اینکه از مسجد خارج شوی، بزرگ‌ترین سوره‌ی قرآن را به تو می‌آموزم». پس دستم را گرفت و هنگامی‌که خواستیم از مسجد خارج شویم گفتم: ای رسول الله ج! فرمودی بزرگ‌ترین سوره‌ی قرآن را به تو می‌آموزم؟ فرمود: «آن سوره‌ی حمد است که دارای هفت آیه می‌باشد و در هر رکعت نماز، تکرار می‌شود و آن همان قرآن بزرگی است که به من عنایت شده است».

 (قال الحافظ): "أبو سعید هذا لا یعرف اسمه، وقیل اسمه: رافع بن أوس. وقیل: الحارث بن نفیع بن المعلى، ورجحه أبو عمر النمری، وقیل غیر ذلک. والله أعلم".

2110-1453- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج خَرَجَ عَلَى أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ فَقَالَ: «یَا أُبَیُّ!». وَهُوَ یُصَلِّی، فَالتَفَتَ أُبَیٌّ وَلَمْ یُجِبْهُ، وَصَلَّى أُبَیٌّ فَخَفَّفَ، ثُمَّ انْصَرَفَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج، فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ! فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «وَعَلَیْکَ السَّلَامُ، مَا مَنَعَکَ یَا أُبَیُّ أَنْ تُجِیبَنِی إِذْ دَعَوْتُکَ». فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی کُنْتُ فِی الصَّلَاةِ. قَالَ: «فَلَمْ تَجِدْ فِیمَا أُوحِی اللهُ إِلَیَّ أَنْ ﴿ٱسۡتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡ؟». قَالَ: بَلَى، وَلَا أَعُودُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. قَالَ: «أَتُحِبُّ أَنْ أُعَلِّمَکَ سُورَةً لَمْ یَنْزِلْ فِی التَّوْرَاةِ وَلَا فِی الإِنْجِیلِ وَلَا فِی الزَّبُورِ وَلَا فِی الفُرْقَانِ مِثْلُهَا». قَالَ: نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ! فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «کَیْفَ تَقْرَأُ فِی الصَّلَاةِ؟». قَالَ: فَقَرَأَ (أُمَّ القُرْآنِ) فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، مَا أَنْزَلَ الله فِی التَّوْرَاةِ وَلَا فِی الْإِنْجِیلِ وَلَا فِی الزَّبُورِ وَلَا فِی الفُرْقَانِ مِثْلُهَا، وَإِنَّهَا سَبْعٌ مِنَ المَثَانِی وَالقُرْآنُ الْعَظِیمُ الَّذِی أُعْطِیتُهُ».

رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح". ورواه ابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، والحاکم باختصار عن أبی هریرة عن أبیّ. وقال الحاکم: "صحیح على شرط مسلم"([1]).

از ابوهریره س روایت است: درحالی‌که اُبَی س نماز می‌خواند، رسول الله ج نزد وی آمده و فرمود: «ای اُبَی!». اُبَی نگاهی کرد اما جواب رسول الله ج را نداده و نمازش را ادامه داد و آن را کوتاه کرد. سپس نزد رسول الله ج آمد و گفت: السلام علیک یا رسول الله ج! رسول الله ج فرمود: «و علیک السلام؛ ای اُبَی، هنگامی که صدایت نمودم، چه چیزی تو را از پاسخ دادن به من بازداشت؟». گفت: ای رسول الله ج! من در نماز بودم. رسول الله ج فرمود: «مگر این آیه که خداوند متعال بر من وحی کرده نمی‌دانی: «(دعوت) الله و پیامبر (او) را اجابت کنید، هنگامی‌که شما را به سوی چیزی فرا می‌خواند که شما را حیات (و زندگی) می‌بخشد». وی گفت: بله؛ و اگر خدا بخواهد این کار را دیگر تکرار نمی‌کنم. رسول الله ج فرمود: «آیا دوست داری سوره‌ای به تو بیاموزم که مثل آن در تورات و انجیل و زبور و قرآن نازل نشده؟» گفت: بله، ای رسول الله ج! پس رسول الله ج فرمود: «چه [سوره‌ای] در نماز می‌خوانی؟» پس سوره‌ی حمد (ام القرآن) را خواند. رسول الله ج فرمود: «قسم به کسی‌که جانم در دست اوست! خداوند به مانند آن سوره‌ای در تورات و انجیل و زبور و قرآن نازل نکرده است؛ و آن همان [سبع من المثانی و القرآن العظیم] است که به من بخشیده شده است».

2111-1454- (3) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج فِی مَسِیرٍ فَنَزَلَ، وَنَزَلَ رَجُلٌ إِلَى جَانِبِهِ، قَالَ: فَالْتَفَتَ النَّبِیُّ ج فَقَالَ: «أَلَا أُخْبِرُکَ بِأَفْضَلِ الْقُرْآنِ؟». قَالَ: بلی. فَتَلَا ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.

رواه ابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم".

از انس س روایت است که رسول الله ج در مسیری بود که از مرکبش پیاده شد و مردی هم در کنار رسول الله ج پیاده شد. رسول الله ج نگاهی به او انداخت و فرمود: «آیا تو را از برترین [سوره‌های] قرآن آگاه نسازم؟» گفت: بله! پس رسول الله ج سوره‌ی حمد را تلاوت نمود.

2112-1455- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «قَالَ اللهُ تَعَالَى: قَسَمْتُ الصَّلَاةَ بَیْنِی وَبَیْنَ عَبْدِی نِصْفَیْنِ، وَلِعَبْدِی مَا سَأَلَ، - وفی روایة: فَنِصْفُهَا لِی وَنِصْفُهَا لِعَبْدِی -. فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، قَالَ اللهُ: حَمِدَنِی عَبْدِی. فَإِذَا قَالَ: ﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، قَالَ: أَثْنَى عَلَیَّ عَبْدِی. فَإِذَا قَالَ: ﴿مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، قَالَ: مَجَّدَنِی عَبْدِی. وَإِذَا قَالَ: ﴿إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ، قَالَ: هَذَا بَیْنِی وَبَیْنَ عَبْدِی، وَلِعَبْدِی مَا سَأَلَ. فَإِذَا قَالَ: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ٦ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ٧، قَالَ: هَذَا لِعَبْدِی، وَلِعَبْدِی مَا سَأَلَ».

رواه مسلم.

از ابوهریره س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «خداوند متعال می‌فرماید: نماز [قرائت] را بین خود و بنده‌ام به دو بخش تقسیم کرده‌ام و برای بنده‌ام هست آنچه بخواهد». - و در روایتی آمده: نصفش برای من و نصفش برای بنده‌ان می‌باشد -. پس هرگاه بنده بگوید: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ خداوند متعال می‌فرماید: بنده‌ام حمد و ستایش مرا کرد. و چون بگوید: ﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ می‌فرماید: بنده‌‌ام ثنای مرا گفت. و هرگاه بگوید: ﴿مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ می‌فرماید: بنده‌ام عظمت مرا بیان کرد. و چون بگوید: ﴿إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ می‌فرماید: این بین من و بنده‌ام می‌باشد و برای بنده‌ام هست آنچه درخواست کند. و چون بگوید: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ٦ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ٧ می‌فرماید: این برای بنده‌ام هست و برای بنده‌ام هست آنچه درخواست کند».

اینکه فرمود: "قسمت الصلاة" یعنی: قرائت؛ به دلیل تفسیر «الصلاة» به آن؛ و گاهی قرائت نماز نامیده میشود چون جزئی از اجزای نماز میباشد. والله اعلم

2113-1456- (5) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: بَیْنَمَا جِبْرائیلُ ÷ قَاعِدٌ عِنْدَ النَّبِیِّ ج سَمِعَ نَقِیضًا مِنْ فَوْقِهِ، فَرَفَعَ رَأْسَهُ([2]) فَقَالَ: «هَذَا بَابٌ مِن أَبوَابُ السَّمَاءِ فُتِحَ الْیَوْمَ، لَمْ یُفْتَحْ قَطُّ إِلَّا الْیَوْمَ، فَنَزَلَ مِنْهُ مَلَکٌ فَقَالَ: هَذَا مَلَکٌ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ، لَمْ یَنْزِلْ قَطُّ إِلَّا الْیَوْمَ، فَسَلَّمَ وَقَالَ: أَبْشِرْ بِنُورَیْنِ أُوتِیتَهُمَا، لَمْ یُؤْتَهُمَا نَبِیٌّ قَبْلَکَ؛ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ، وَخَوَاتِیمُ سُورَةِ الْبَقَرَةِ، لَنْ تَقْرَأَ بِحَرْفٍ مِنْهُمَا إِلَّا أُعْطِیتَهُ».

رواه مسلم والنسائی والحاکم، وقال: "صحیح على شرطهما".

از ابن عباس ب روایت شده که جبرائیل ÷ نزد رسول الله ج نشسته بود، صدایی از بالا شنید، سرش را بلند کرد و گفت: این دری از آسمان است که امروز باز شد و جز امروز، هرگز باز نشده است؛ پس فرشته‌ای از آن نازل شد؛ سپس گفت: این فرشته‌ای است که به زمین فرود آمده است و جز امروز، هرگز فرود نیامده است، پس سلام کرد و گفت: مژدگانی بده بر دو نور که به تو داده شده‌اند و پیش از تو به هیچ پیامبری داده نشده‌اند: فاتحة الکتاب و آیات آخر سوره‌ی بقره که هرگز حرفی از آنها را قرائت نمی‌کنی، جز اینکه به تو عطا می‌شود».

(النقیض): عبارت است از صدا.

2114-1457- (6) (حسن) وَعَنْ وَاثِلَةَ بْنِ الْأَسْقَعِ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «أُعْطِیتُ مَکَانَ التَّوْرَاةِ السَّبْعَ، وَأُعْطِیتُ مَکَانَ الزَّبُورِ الْمَئِینَ، وَأُعْطِیتُ مَکَانَ الْإِنْجِیلِ الْمَثَانِیَ، وَفُضِّلْتُ بِـ (الْمُفَصَّلِ)».

رواه أحمد، وفی إسناده عمران القطان.

از واثلة بن الاَسقع س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «به ‌جای تورات، هفت سوره‌ی طولانی([3]) و به ‌جای زبور، سوره‌هایی که در حدود صد آیه می‌باشد([4]) و به ‌جای انجیل، سوره‌ی فاتحه ([5]) داده شدم و با سوره‌های مفصل([6]) (از حجرات تا آخر قر‌آن) برتری داده شده‌ام».

6- (الترغیب فی قراءة سورة (البقرة) وخواتیمها و(آل عمران)، وما جاء فیمن قرأ آخر (آل عمران) فلم یتفکر فیها)



([1]) قلت: هذا یوهم أن المختصَر عن أبی هریرة عن أُبَیٌ لم یخرجه الترمذی، ولیس کذلک، فإنه أخرج الأول (2878) من طریق عبدالعزیز بن محمد -وهو الدراوردی- عن العلاء بن عبدالرحمن عن أبیه عن أبی هریرة. . ثم أخرج الآخر (3124) من طریق عبدالحمید بن جعفر عن العلاء به، إلا أنه قال: "عن أبی هریرة عن أبَیّ بن کعب". ثم ساق إسناده من الوجه الأول وقال: "حدیث عبدالعزیز بن محمد أطول وأتم، وهذا أصح من حدیث عبدالحمید بن جعفر، وهکذا روى غیر واحد عن العلاء بن عبدالرحمن"، قلت: منهم عبدالرحمن بن إبراهیم عند أحمد (2/ 412-413)، وتابعه عنده (2/ 440) المقبری عن أبی هریرة به مختصراً.

([2]) قلت: فی روایة النسائی (1/ 145): "فرفع جبریل بصره إلى السماء". وکذا رواه ابن نصر فی "قیام اللیل" (ص 65)، وإسناده صحیح، وعلیه فلفظ الحدیث هو لجبریل علیه السلام، ولیس للنبی ج کما هو ظاهر روایة مسلم، ویؤکده قوله: "أبشر بنورین أوتیتهما".

([3]) یعنی هفت سوره‌ی طولانی‌که عبارتند از: بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و توبه.

([4]) سوره‌هایی که صد آیه یا بیشتر باشند.

([5]) یعنی: سبع المثانی که سوره‌ی فاتحه می‌باشد چنانکه پیش‌تر گذشت. و چون در نماز تکرار می‌گردد مثانی نامیده شده است.

([6]) منظور سوره‌هایی است که با بسمله‌های زیادی میان آنها فاصله افتاده است که طبق قول صحیح از سوره‌ی حجرات تا آخر قرآن می‌باشد، چنان‌که در فتح الباری (9/ 74) آمده است.

ترغیب به حفظ و مراقبت از قرآن[با تلاوتش] و تلاوت آن با صدای خوش

ترغیب به حفظ و مراقبت از قرآن[با تلاوتش] و تلاوت آن با صدای خوش

2100-1445- (1) (صحیح) عَنْ ابْنِ عُمَرَ ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِنَّمَا مَثَلُ صَاحِبِ الْقُرْآنِ کَمَثَلِ الْإِبِلِ الْمُعَقَّلَةِ؛ إِنْ عَاهَدَ عَلَیْهَا أَمْسَکَهَا، وَإِنْ أَطْلَقَهَا ذَهَبَتْ».

رواه البخاری ومسلم.

از ابن عمر ب روایت شده که رسول الله ج فرمودند: «مثال صاحب قرآن [کسی که آن را حفظ نموده، تلاوت می‌کند و بدان عمل می‌کند] همانند صاحب شتری است که زانوی آن را بسته باشد. اگر از او نگهداری کند، نزدش می‌ماند و اگر او را رها سازد، می‌رود».

وزاد مسلم فی روایة: «وَإِذَا قَامَ صَاحِبُ الْقُرْآنِ فَقَرَأَهُ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ ذَکَرَهُ، وَإِذَا لَمْ یَقُمْ بِهِ نَسِیَهُ».

و در روایتی از مسلم آمده است: «اگر صاحب قرآن هر روز و شب آن را بخواند، آن را به خاطر می‌سپارد و اگر آن را قرائت نکند، فراموش می‌کند».

2101-1446- (2) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بن مَسعُودٍ س  قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «بِئْسَمَا لِأَحَدِهِمْ یَقُولُ: نَسِیتُ آیَةَ کَیْتَ وَکَیْتَ، بَلْ هُوَ نُسِّیَ([1])، اسْتَذْکِرُوا الْقُرْآنَ، فَلَهُوَ أَشَدُّ تَفَصِّیًا([2]) مِنْ صُدُورِ الرِّجَالِ مِنَ النَّعَمِ بِعُقُلِهَا».

رواه البخاری هکذا، ومسلم موقوفاً([3]).

و از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چه بد است برای کسی‌که می‌گوید: فلان و فلان آیه را فراموش کرده‌ام، بلکه آن فراموش می‌شود. قرآن را زیاد تلاوت کنید؛ زیرا قرآن سریع‌تر از فرار کردن شتر، از سینه‌ی مردم می‌گریزد».

2102-1447- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی مُوسَى الأشعری س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «تَعَاهَدُوا الْقُرْآنَ، فَوَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَهُوَ أَشَدُّ تَفَلُّتًا مِنَ الْإِبِلِ فِی عُقُلِهَا».

رواه مسلم([4]).

از ابوموسی اشعری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از قرآن [با تلاوت مداوم آن] مواظبت کنید، سوگند به خدایی که جان محمد در دست اوست، قرآن سریع‌تر از شتری که زانویش بسته باشد، می‌گریزد»([5]).

2103-1448- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَا أَذِنَ اللهُ لِشَیْءٍ کَمَا([6]) أَذِنَ لِنَبِیٍّ حَسَنِ الصَّوْتِ یَتَغَنَّى بِالْقُرْآنِ یَجْهَرُ بِهِ».

رواه البخاری ومسلم - واللفظ له- وأبو داود والنسائی.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال به چیزی چون گوش فرا دادن به قرائت قرآن پیامبری که با صدای خوش، آشکارا و بلند قرآن بخواند، گوش فرا نداده است».

 (حافظ میگوید): "(أذِن) به کسر ذال: یعنی خداوند متعال به چیزی از کلام مردم چنان گوش فرانمیدهد که به قرآن خواندن کسی گوش فرامیدهد که با صدای خوش قرآن میخواند. و سفیان بن عیینه و دیگران معتقدند که دیدگاه مبنی بر گرفته شدن «تغنی» از «الاستغناء» مردود است».

0-875- (1) (شاذ) وروى ابن جریر الطبری هذا الحدیث بإسناد صحیح([7])، وقال فیه: «مَا أَذِنَ اللهُ لِشَیْءٍ مَا أَذنَ لِنَبِیٍّ حَسَنِ التَّرَنُّمِ بِالْقُرْآنِ».

و ابن جریر طبری این حدیث را با اسناد صحیح ذکر نموده و در آن می‌گوید: «خداوند متعال به چیزی همچون تلاوت قرآنِ پیامبری با صدای خوش، گوش فرانداده است».

2104-876- (2) (ضعیف) وروى الإمام أحمد وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه" والحاکم والبیهقی عن فُضالة بن عُبَیدٍ؛ أن النبیَّ ج قَالَ: «لَلَّهُ([8]) أَشَدُّ أَذَنًا لِلرَّجُلِ الْحَسَنِ الصَّوْتِ بِالْقُرْآنِ، مِنْ صَاحِبِ الْقَیْنَةِ إِلَى قَیْنَتِهِ».

وقال الحاکم: "صحیح على شرطهما"([9]).

(القَینَة) به فتح قاف و إسکان یاء: عبارت است از کنیز آوازخوان.

از فُضاله بن عُبَید روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال بیش از گوش دادن صاحب کنیز آواز خوان به وی، به صدای کسی گوش داده و توجه می‌کند که با صدای خوش قرآن تلاوت می‌کند».

2105-1449- (5) (صحیح) وَعَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «زَیِّنُوا الْقُرْآنَ بِأَصْوَاتِکُمْ».

رواه أبو داود والنسائی وابن ماجه.

از براء بن عازب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «قرآن را با صداهای خویش بیارایید».

قال الخطابی: "معناه: زینوا أصواتکم بالقرآن. هکذا فسره غیر واحد من أئمة الحدیث، وزعموا أنه من باب المقلوب کما قالوا: عرضت الناقة على الحوض. أی عرضت الحوض على الناقة. وکقولهم: إذا طلعت الشِّعرى واستوى العود على الحرباء. أی استوت الحرباء على العود".

خطابی میگوید: «به این معناست که: «زینوا أصواتکم بالقرآن»: صداهایتان را با قرآن بیارایید». بسیاری از ائمه حدیث چنین تفسیر کردهاند و ترکیب این حدیث را از باب مقلوب دانستهاند چنانکه گفتند: «عرضت الناقة على الحوض» که به معنای «عرضت الحوض على الناقة» و نیز مانند این ترکیب میباشد: «إذا طلعت الشِّعرى واستوى العود على الحرباء» که به معنای «استوت الحرباء على العود» میباشد».

 ثم روى بإسناده عن شعبة قال: نهانی أیوب أن أحدث: "زینوا القرآن بأصواتکم". قال: "ورواه معمر عن منصور عن طلحة؛ فقدم الأصوات على القرآن. وهو الصحیح، أخبرناه محمد بن هاشم: حدثنا الدَّبَری عن عبد الرزاق، أنبأنا معمر عن منصور عن طلحة عن عبدالرحمن بن عوسجة عن البراء أن رسول الله ج قال: "زینوا أصواتکم بالقرآن"([10]). والمعنى: اشغلوا أصواتکم بالقرآن والهجوا به، واتخذوه شعاراً وزینة" انتهى([11]).

و از عبدالرحمن بن عوسجة از براء روایت است که رسول الله ج فرمودند: "زینوا أصواتکم بالقرآن" به این معنا که: صدایتان را به قرآن مشغول کنید و آن را بخوانید و آن را شعار و زینت قرار دهید».

2106-877- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ عَن سَعدِ بنِ أَبِی وَقَّاصٍ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ نَزَلَ بِحُزْنٍ، فَإِذَا قَرَأْتُمُوهُ فَابْکُوا، فَإِنْ لَمْ تَبْکُوا فَتَبَاکَوْا، تَغَنَّوْا بِهِ، فَمَنْ لَمْ یَتَغَنَّ بِالقُرآنِ فَلَیْسَ مِنَّا»([12]).

رواه ابن ماجه.

از سعد بن ابی وقاص س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «این قرآن با حزن و اندوه نازل شده، پس هرگاه آن را می‌خوانید گریه کنید و اگر گریه نمی‌کنید حالت گریه به خود بگیرید و با صدای خوش آن را بخوانید چراکه هرکس قرآن را با صدای خوش نخواند از ما نیست».

2107-1450- (6) (صحیح لغیره) وَرُوِیَ عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ صَوْتًا بِالْقُرْآنِ؛ الَّذِی إِذَا سَمِعْتُمُوهُ یَقْرَأُ حَسِبْتُمُوهُ یَخْشَى اللَّهَ».

رواه ابن ماجه أیضاً.

از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خوش صداترین مردم در تلاوت قرآن کسی است که هرگاه قرآن خواندنش را می‌شنوید این تصور در مورد وی برای شما تداعی می‌شود که وی از خدا می‌ترسد».

2108-1451- (7) (صحیح) وَعَنْ ابْنِ أَبِی مُلَیْکَةَ قَالَ: قَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَزِیدَ: مَرَّ بِنَا أَبُو لُبَابَةَ، فَاتَّبَعْنَاهُ حَتَّى دَخَلَ بَیْتَهُ، فَدَخَلْنَا عَلَیْهِ، فَإِذَا رَجُلٌ رَثُّ الْهَیْئَةِ یَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَتَغَنَّ بِالْقُرْآنِ». قَالَ: فَقُلْتُ لِابْنِ أَبِی مُلَیْکَةَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! أَرَأَیْتَ إِذَا لَمْ یَکُنْ حَسَنَ الصَّوْتِ؟ قَالَ: «یُحَسِّنُهُ مَا اسْتَطَاعَ».

رواه أبو داود. والمرفوع منه فی "الصحیحین"([13]) من حدیث أبی هریرة.

از ابن ابی ملیکه روایت است که عبیدالله بن ابو یزید گفت: ابو لبابه از کنار ما گذشت، پس او را تعقیب کردیم تا اینکه وارد خانه‌اش شد، پس بر او وارد شدیم؛ او مردی بد هیئت بود که گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «از ما نیست کسی‌که قرآن را با صدای خوش نخواند». به ابن ابی ملیکه گفتم: ای ابو محمد! در مورد کسی‌که صدایش زیبا نیست نظرت چیست؟ گفت: تا آنجا که می‌تواند آن را زیبا سازد.

5- (الترغیب فی قراءة سورة (الفاتحة)، وما جاء فی فضلها)



([1]) اشاره به نکوهش کسی دارد که از قرآن، با حفظ و تلاوت آن مراقبت نمیکند. چراکه نسیان و فراموشی قرآن رخ نمیدهد مگر با ترک حفظ و مراقبت از آن با تلاوتش و غفلت زیاد؛ بنابراین اگر تلاوت قرآن و خواندن آن در نماز مداوم باشد، حفظ و به یاد داشتن آن تداوم خواهد داشت. و چون انسان بگوید: فلان آیه را فراموش کردم، گویا به تفریط و کوتاهی خود گواهی میدهد. چراکه ذم و نکوهش متوجه ترک مذاکره و مراقبت از قرآن با تلاوت آن میباشد؛ که نتیجهی آن فراموشی قرآن است. برگرفته از فتح الباری. 

([2]) (التفصی): رها شدن. خلاصی یافتن. گریختن. گفته میشود: «تفصى فلان من البلیة» زمانی که از بلا رهایی یافته و گریخته؛ و از این قبیل است: «تفصی النوى من التمرة» و این زمانی است که دانه از خرما جدا شود. یعنی گریختن و جدا شدن قرآن از سینهها سریعتر از گریختن چهارپایی است که بدون عقال و افسار رها شود. ابن کثیر در "فضائل القرآن" (ص 70).

([3]) هذا یوهم أن مسلماً لم یروه مرفوعاً، والواقع أنه رواه مرفوعاً وموقوفاً (2/ 191).

([4]) قلت: والبخاری أیضاً، لکن بلفظ "تفصیاً" بدل "تفلتاً"، والمعنى واحد.

([5]) [یعنی زمانی که قرآن با تلاوتش مورد حفظ و مراقبت قرار نگیرد، از یاد رفتن و فراموشی آن سریع‌تر از گریختن شتری است که با طنابی بسته باشد و از آن رها گردد و فرار کند]. مصحح

([6]) لفظ مسلم فی هذا السیاق: "ما"، ولکن فی روایة أخرى عنده قبل هذه بلفظ: "کما یأذن". فقول الناجی (145/ 1) أن الکاف زادها المصنف من عنده؛ سهو منه.

([7]) قلت: لکن لفظ (الترنم) فیه شاذ مخالف للفظ الشیخین (یتغنى) کما حققته فی "الضعیفة" (6640)، وقبل هذا کنت أوردته فی "صفة الصلاة" اعتماداً على الحافظ، فلیحذف.

([8]) الأصل: (الله)، والتصحیح من المخطوطة ومخزِّجی الحدیث.

([9]) کذا قال، وتعقبه الذهبی بقوله: "قلت: بل هو منقطع". وهو مخرج فی "الضعیفة" (2951).

([10]) قلت: منکر بهذا اللفظ.

([11]) مراد پایان کلام خطابی در کتابش "معالم السنن" (2/ 137-138) میباشد.

میگویم: خطابی که خداوند متعال از او درگذرد در بیان معنای حدیث، اینکه معنای آن عکس الفاظ است و اینکه حدیث مقلوب است و الفاظ صحیح آن «زینوا أصواتکم بالقرآن» میباشد، دچار تکلف شده است. و در این مورد به روایت دبری استدلال نموده که در جرح وی سخنانی گفته شده و امام احمد و دیگران با وی مخالفت کردهاند. و آن را با متن ابوداود که محفوظ است روایت کردهاند. لذا در این مورد با همه کسانی که حدیث را تخریج کردهاند مخالفت کرده است. بلکه کسانی آن را صحیح دانستهاند مانند ابن حبان و حاکم و ذهبی و ابن کثیر. لذا به رد تفصیلی آن پرداختم و اشتباه وی در این مورد را از جهت علم حدیث بیان نمودم. و تاکید نمودم که معنای حدیث موافق با ظاهر آن است چنانکه احادیث این باب بر آن دلالت میکنند. و این مساله را با نقل از بسیاری از علما و نقل احادیث تقویت نمودم. چنانکه در برخی طرق آن آمده است: «فَإِنَّ الصَّوْتَ الْحَسَنَ یَزِیدُ الْقُرْآنَ حُسْنًا»: «چراکه صدای نیکو به زیبایی قرآن میافزاید». دارمی و حاکم و تمام و دیگران آن را روایت کردهاند. و تخریج آن در «الصحیحة»(771) میباشد. و همه این موارد در «الأحادیث الضعیفة» ذیل حدیث شماره (5326) بیان شده است. حاشیهنویس رسالهی شیخ عبدالغنی نابلسی با عنوان "إیضاح الدلالات فی سماع الآلات" با تحقیق احمد راتب حموش دچار اشتباه فاحشی شده است؛ میگوید: «این حدیث را بخاری و دارمی و ابن حنبل و ابوداود و ترمذی و نسائی روایت کردهاند». و این خلط عجیبی است چراکه هیچیک از این محدثین جز دارمی، این حدیث را با این زیادت روایت نکردهاند. فرد مذکور در تعلیقات و حاشیههایی زیادی که بر این کتابچه نگاشته، دچار اشتباهات فاحشی شده است. مهمترین آنها اینکه برای امثال وی روا نیست جهت نشر امثال این کتاب شیخ عبدالغنی صوفی تلاش کنند. کسی که ابزار موسیقی در هر شکل و نوعی را مباح میداند به این حجت که حکم این مساله بنا بر اختلاف نیتها متفاوت میباشد. با این توضیح که هرکس نیت وی از گوش دادن به موسیقی نیک باشد، برای وی گوش دادن به آن مباح است. این نوع استدلال و این مقوله مرا به یاد واقعهای انداخت که میان من و یکی از طالبان علم رخ داد. زمانی که وی به دکانم آمد تا ساعتش را درست کنم. دیدم الواحی دایرهشکل زیر بغل دارد که در گذشته برای شنیدن آهنگ و آواز توسط دستگاهی استفاده میشد که معروف به گرامافون بود. پس عمدا به وی گفتم: تو آواز خوانی؟ وی گفت: نه؛ من آواز نمیخوانم. من می‌شنوم. گفتم: چه گوش می‌کنی؟ گفت: ام کلثوم گوش می‌کنم. در کنار این دستگاه می‌نشینم درحالی‌که تسبیح در دست دارم و آوازش را گوش داده و همزمان آوازخوانی حور عین در بهشت را به یاد آورده و با خود مرور می‌کنم! پس به او گفتم: وای بر شما؛ - یا چیزی در این معنا می‌ترسم از اینکه روزی بر یکی از شما بیاید که نوشیدن شراب را حلال بدانید به این حجت که نوشیدن آن یادآور شراب بهشت است!!

صوفیان به این مرتبه رسیده‌اند که با ترویج کتاب عبدالغنی نابلسی، درواقع گمراهی را بین مسلمانان منتشر می‌کنند. پس آیا عبرت گیرنده‌ای هست.        

در مورد تعلیق‌نویس مذکور اخباری به دستم رسیده که وی سلفی است. اگر صحیح باشد، تردیدی نیست قبل از اینکه الله متعال وی را به منهج سلفیت هدایت کند، این تعلیقات را نوشته و بر گمراهی‌های شیخ نابلسی سکوت کرده است. این گمان ما در مورد وی می‌باشد. و این الله متعال است که به آنچه در سینه‌ها نهفته است داناست.

می‌گویم: اما سه نفر تعلیق‌نویس این کتاب، تعلیقی بر این سخنان خطابی حتی به اندازه‌ی حرفی ننوشته‌اند. و در مورد این حدیث منکر سکوت کرده‌اند. این سهم آنان از علم است.  

([12]) الجملة الأخیرة فی "الصحیح"، فتنبه.

([13]) کذا قال، وهو وهم نبَّه علیه الناجی، فإن مسلماً لم یروه أصلاً. على أن هذا اللفظ غیر محفوظ عن أبی هریرة، وإنما المحفوظ عنه اللفظ المتقدم فی أول الباب برقم (4)، وإن خفی ذلک على بعض المشتغلین بالتعلیق والتصحیح لبعض کتب السنة، کما کنت حققته فی الرد علیه فی کتابی "صفة الصلاة" (ص 127-130 - الطبعة الخامسة). کما غفل عن ذلک المعلقون الثلاثة، وزادوا فی الطین بلة أنهم عزوه لمسلم برقم (792)! وهذا حدیث آخر، وهو المشار إلیه آنفاً!

ترغیب به خواندن دعایی که برای حفظ قرآن خوانده می‌شود([1])

ترغیب به خواندن دعایی که برای حفظ قرآن خوانده می‌شود([1])

2099-874- (1) (موضوع) عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: بَیْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج إِذْ جَاءَهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ س فَقَالَ: بِأَبِی أَنْتَ! تَفَلَّتَ هَذَا القُرْآنُ مِنْ صَدْرِی فَمَا أَجِدُنِی أَقْدِرُ عَلَیْهِ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا أَبَا الحَسَنِ! أَفَلَا أُعَلِّمُکَ کَلِمَاتٍ یَنْفَعُکَ اللَّهُ بِهِنَّ، وَیَنْفَعُ بِهِنَّ مَنْ عَلَّمْتَهُ، وَیُثَبِّتُ مَا تَعَلَّمْتَ فِی صَدْرِکَ؟». قَالَ: أَجَلْ یَا رَسُولَ اللَّهِ! فَعَلِّمْنِی. قَالَ: «إِذَا کَانَ لَیْلَةُ الجُمُعَةِ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَقُومَ فِی ثُلُثِ اللَّیْلِ الآخِرِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ مَشْهُودَةٌ، وَالدُّعَاءُ فِیهَا مُسْتَجَابٌ، وَقَدْ قَالَ أَخِی یَعْقُوبُ لِبَنِیهِ ﴿سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی یَقُولُ: حَتَّى تَأْتِیَ لَیْلَةُ الجُمْعَةِ، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَقُمْ فِی وَسْطِهَا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَقُمْ فِی أَوَّلِهَا، فَصَلِّ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ، تَقْرَأُ فِی الرَّکْعَةِ الأُولَى بِـ (فَاتِحَةِ الکِتَابِ) وَسُورَةِ (یس)، وَفِی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ (بِفَاتِحَةِ الکِتَابِ) وَ(حم الدُّخَانِ)، وَفِی الرَّکْعَةِ الثَّالِثَةِ بِـ (فَاتِحَةِ الکِتَابِ) وَ (الم تَنْزِیلُ السَّجْدَةِ)، وَفِی الرَّکْعَةِ الرَّابِعَةِ بِـ (فَاتِحَةِ الکِتَابِ) وَ(تَبَارَکَ المُفَصَّلِ)، فَإِذَا فَرَغْتَ مِنَ التَّشَهُّدِ فَاحْمَدِ اللَّهَ، وَأَحْسِنْ الثَّنَاءَ عَلَى اللَّهِ، وَصَلِّ عَلَیَّ وَأَحْسِنْ، وَعَلَى سَائِرِ النَّبِیِّینَ، وَاسْتَغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِنَاتِ، وَلِإِخْوَانِکَ الَّذِینَ سَبَقُوکَ بِالإِیمَانِ، ثُمَّ قُلْ فِی آخِرِ ذَلِکَ: (اللَّهُمَّ ارْحَمْنِی بِتَرْکِ المَعَاصِی أَبَدًا مَا أَبْقَیْتَنِی، وَارْحَمْنِی أَنْ أَتَکَلَّفَ مَا لَا یَعْنِینِی، وَارْزُقْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا یُرْضِیکَ عَنِّی، اللَّهُمَّ بَدِیعَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ! ذَا الجَلَالِ وَالإِکْرَامِ، وَالعِزَّةِ الَّتِی لَا تُرَامُ، أَسْأَلُکَ یَا أَللَّهُ یَا رَحْمَنُ بِجَلَالِکَ وَنُورِ وَجْهِکَ أَنْ تُلْزِمَ قَلْبِی حِفْظَ کِتَابِکَ کَمَا عَلَّمْتَنِی، وَارْزُقْنِی أَنْ أَتْلُوَهُ عَلَى النَّحْوِ الَّذِی یُرْضِیکَ عَنِّیَ، اللَّهُمَّ بَدِیعَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ! ذَا الجَلَالِ وَالإِکْرَامِ، وَالعِزَّةِ الَّتِی لَا تُرَامُ، أَسْأَلُکَ یَا أَللَّهُ یَا رَحْمَنُ! بِجَلَالِکَ وَنُورِ وَجْهِکَ، أَنْ تُنَوِّرَ بِکِتَابِکَ بَصَرِی، وَأَنْ تُطْلِقَ بِهِ لِسَانِی، وَأَنْ تُفَرِّجَ بِهِ عَنْ قَلْبِی، وَأَنْ تَشْرَحَ بِهِ صَدْرِی، وَأَنْ تَغْسِلَ بِهِ بَدَنِی، فَإِنَّهُ لَا یُعِینُنِی عَلَى الحَقِّ غَیْرُکَ، وَلَا یُؤْتِینیهِ إِلَّا أَنْتَ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العَلِیِّ العَظِیمِ). یَا أَبَا الحَسَنِ! تَفْعَلْ ذَلِکَ ثَلَاثَ جُمَعٍ، أَوْ خَمْسًا، أَوْ سَبْعًا؛ تُجَابُ بِإِذْنِ اللَّهِ، وَالَّذِی بَعَثَنِی بِالحَقِّ مَا أَخْطَأَ مُؤْمِنًا قَطُّ». قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَوَاللَّهِ مَا لَبِثَ عَلِیٌّ إِلَّا خَمْسًا أَوْ سَبْعًا؛ حَتَّى جَاءَ رَسُولَ اللَّهِ ج فِی مِثْلِ ذَلِکَ المَجْلِسِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی کُنْتُ فِیمَا خَلَا لَا آخُذُ إِلَّا أَرْبَعَ آیَاتٍ وَنَحْوَهُنَّ، فَإِذَا قَرَأْتُهُنَّ عَلَى نَفْسِی تَفَلَّتْنَ، وَأَنَا أَتَعَلَّمُ الیَوْمَ أَرْبَعِینَ آیَةً وَنَحْوَهَا فَإِذَا قَرَأْتُهَا عَلَى نَفْسِی فَکَأَنَّمَا کِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ عَیْنَیَّ، وَلَقَدْ کُنْتُ أَسْمَعُ الحَدِیثَ فَإِذَا رَدَّدْتُهُ تَفَلَّتَ، وَأَنَا الیَوْمَ أَسْمَعُ الأَحَادِیثَ، فَإِذَا تَحَدَّثْتُ بِهَا لَمْ أَخْرِجْ مِنْهَا حَرْفًا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج عِنْدَ ذَلِکَ: «مُؤْمِنٌ وَرَبِّ الکَعْبَةِ أَبَا الحَسَنِ».

رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن([2]) غریب، لا نعرفه إلا من حدیث الولید بن مسلم". ورواه الحاکم وقال: "صحیح على شرطهما"([3])؛ إلا أنه قال: "یقرأ فی الثانیة بـ(الفاتحة) و(ألم السجدة)، وفی الثالثة بـ(الفاتحة) و(الدخان). عکس ما فی الترمذی، وقال فی الدعاء: وأن تشغل به بدنی" مکان: و"أن تستعمل".

 وهو کذلک فی بعض نسخ الترمذی، ومعناهما واحد، وفی بعضها: "وأن تغسل".

(قال المملی) س: "طریق أسانید هذا الحدیث جیدة، ومتنه غریب جداً. والله أعلم".

از ابن عباس ب روایت است که می‌گوید: یک بار که نزد رسول الله ج بودیم علی بن ابی طالب س نزد ایشان آمده و گفت: پدرم فدایت باد؛ قرآن ناگهان از سینه‌ام بیرون می‌شود. احساس می‌کنم توانایی حفظ آن ‌را ندارم. پس رسول الله ج به او فرمود: «ای ابوالحسن، آیا کلماتی را به تو نیاموزم که خداوند به وسیله آنها تو را بهره‌مند گرداند و کسانی که به آنها بیاموزی از آن بهره‌مند شوند و آنچه فرامی‌گیری در سینه‌ات تثبیت شود». گفت: بله ای رسول خدا؛ به من بیاموز. رسول الله ج فرمود: «چون شب جمعه فرارسید اگر توانستی، در یک سوم آخر شب برخیز که آن لحظه حضور فرشتگان است و دعا در آن اجابت می‌شود. برادرم یعقوب به فرزندش گفت: «از پروردگارم، پیوسته برای‌تان طلب آمرزش (گناهان‌تان را) خواهم کرد». می‌گوید: تا اینکه شب جمعه فرارسد. پس اگر نتوانستی در یک سوم آخر شب برخیزی، در وسط شب بلند شو و اگر نتوانستی در ابتدای شب برخیز؛ پس چهار رکعت نماز بخوان. در رکعت اول سوره «فاتحه» و «یس» را بخوان و در رکعت دوم «فاتحه» و «حم دخان» و در رکعت سوم «فاتحه» و «الم تنزیل السجده» و در رکعت چهارم سوره «فاتحه» و «تبارک» را بخوان. چون از تشهد فارغ شدی حمد و ستایش خداوند را بگو و به خوبی بر من و سایر پیامبران درود بفرست. و برای مردان و زنان مومن و برادرانت که در ایمان از تو پیشی گرفتند، طلب مغفرت کن. سپس در پایان بگو: پروردگارا، با ترک گناهان بر من رحم کن مادامی که مرا زنده داری؛ و بر من رحم کن که از آنچه سودی برای من ندارد روی گردانم؛ و توجه نیک نسبت به آنچه تو را از من راضی می‌کند، روزی‌ام گردان. پروردگارا ای پدید آورنده آسمان‌ها و زمین، صاحب جلال و عظمت و عزت همیشگی؛ یا الله یا رحمن، با توسل به جلال و بزرگی و نور چهره‌ات از تو می‌خواهم که با کتابت نور چشمم را منور کنی و زبان و قلبم را باز کنی و شرح صدر نصیبم کنی و جسمم را به وسیله آن به کار بگیری. براستی در حق، کسی جز تو مرا یاری نمی‌کند و جز تو کسی آن را نمی‌بخشد. و هیچ قدرتی غیر از تو که بتواند توفیق (کار نیک) دهد و از معصیت دور نماید، وجود ندارد». ای ابوالحسن، این عمل را سه جمعه یا پنج یا هفت جمعه انجام بده، به اذن خداوند پاسخ خواهی گرفت. سوگند به کسی‌که مرا به حق مبعوث کرده با این عمل دعای مومن اجابت می‌شود». ابن عباس ب می‌گوید: به خدا سوگند علی پنج یا هفت جمعه درنگ نکرد که در چنین مجلسی نزد رسول الله ج آمد و گفت: ای رسول خدا، من پیش از این جز چهار آیه یا به‌ همین مقدار در خاطرم نمی‌ماند و چون آنها را می‌خواندم از ذهنم پاک می‌شد؛ اما امروز چهل آیه یا به این مقدار فرامی‌گیرم و چون با خود تکرار می‌کنم گویا که کتاب الله در برابر چشمانم قرار دارد. و پیش‌تر چون حدیثی را می‌شنیدم و آن ‌را تکرار می‌کردم از یاد می‌بردم، اما امروز احادیث را می‌شنوم و چون آنها را روایت می‌کنم حرفی از آن جا نمی‌ماند. پس رسول الله ج فرمود: «به پروردگار کعبه سوگند مومنی ای ابوالحسن».

4- (الترغیب فی تعاهد القرآن وتحسین الصوت به)



([1]) حدیث مشهوری از عبدالله بن عباس ب نقل شده که علی نزد رسول الله ج آمده و از سوء حفظ خویش شکایت نمود و رسول الله ج به او دستور داد که در چند شب جمعه چهار رکعت نماز خوانده و در رکعت اول سوره‌ی یس و در رکعت دوم سوره‌ی دخان و در رکعت سوم سوره‌ی سجده و در رکعت چهارم سوره‌ی تبارک را بخواند و بعد از آن دعایی به او یاد داد که با آن دست به دعا بردارد؛ وی بعد از چند هفته برگشت و گفت: اکنون روزی چهل آیه می‌خوانم و آنها را حفظ می‌کنم چنانکه گویا قرآن جلو روی من است.

با توجه به اینکه که مؤلف آن را در قسمت ضعیف ذکر کرده و به موضوع بودن این روایت و اینکه نمی‌توان به آن عمل کرد، اشاره کرده است، باید کسانی که مردم را تشویق به خواندن چنین نمازی می‌کنند، از خدا بترسند و از نسبت دادن گفته‌های دروغ به رسول الله ج جدا خودداری کنند. اما اینکه تجربه شده باید گفت: دین تجربه نیست، هرچند ناقلین تجربه خوب می‌دانند که این نماز دروغین هیچ تأثیری در حافظه نخواهد داشت.

([2]) فی ثبوت لفظة (حسن) عن الترمذی نظر بینته فی "الضعیفة" (3374).

([3]) کذا قال، وقد تعقبه الناجی بقوله (144/ 2): "هذا غیر مسلّم، وقد تکلم فیه شیخ الحاکم أبو أحمد والعقیلی وغیرهما، فاعرفه". قلت: وقد حققت القول فی ضعفه بل وضعه، من جمیع طرقه فی المصدر المشار إلیه آنفاً.

ترهیب در مورد فراموش کردن قرآن بعد از یاد گرفتن آن و آنچه در مورد کسی‌ وارد شده که چیزی از قرآن در سینه ندارد

ترهیب در مورد فراموش کردن قرآن بعد از یاد گرفتن آن و آنچه در مورد کسی‌ وارد شده که چیزی از قرآن در سینه ندارد

2095-871- (1) (ضعیف) عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ الَّذِی لَیْسَ فِی جَوْفِهِ شَیْءٌ مِنَ القُرْآنِ کَالبَیْتِ الخَرِبِ».

رواه الترمذی والحاکم؛ کلاهما من طریق قابوس بن أبی ظبیان عن أبیه عن ابن عباس، وقال الحاکم: "صحیح الإسناد"([1]). وقال الترمذی: "حدیث حسن صحیح"([2]).

از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی‌که چیزی از قرآن در سینه‌اش نباشد چون خانه خرابه است».

2096-1444- (1) (حسن لغیره موقوف) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بنِ مَسعُودٍ س قَالَ: أَن أَصْفَرَ([3]) الْبُیُوتِ بَیْتٌ لَیْسَ فِیهِ شَیْءٌ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ.

رواه الحاکم موقوفاً، وقال: "رفعه بعضهم".

عبدالله بن مسعود س می‌گوید: خالی‌ترین خانه [از خیر و برکت] خانه‌ای است که در آن چیزی از کتاب الله نیست.

2097-872- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «عُرِضَتْ عَلَیَّ أُجُورُ أُمَّتِی حَتَّى الْقَذَاةَ یُخْرِجُهَا الرَّجُلُ مِنَ الْمَسْجِدِ، وَعُرِضَتْ عَلَیَّ ذُنُوبُ أُمَّتِی فَلَمْ أَرَ ذَنْبًا أَعْظَمَ مِنْ سُورَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ أَوْ آیَةٍ أُوتِیَهَا رَجُلٌ ثُمَّ نَسِیَهَا».

رواه أبو داود والترمذی وابن ماجه، وابن خزیمة فی "صحیحه"؛ کلهم من روایة المطلب بن عبدالله بن حنطب عن أنس. (قال الحافظ): "وتقدم الکلام علیه فی "تنظیف المساجد" [5- الصلاة/7]".

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اجر و پاداش امتم بر من عرضه شد حتی اجر پلیدی‌هایی که کسی از مسجد خارج می‌کند. و گناهان امتم بر من عرضه شد، پس گناهی را بزرگ‌تر از این ندیدم که کسی سوره یا آیه‌ای از قرآن حفظ کند و سپس آن را فراموش کند».

2098-873- (3) (ضعیف) وَعَنْ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنِ امْرِئٍ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ، ثُمَّ یَنْسَاهُ، إِلَّا لَقِیَ اللَّهَ أَجْذَمَ».

رواه أبو داود عن یزید بن أبی زیاد عن عیسى بن فائد عن سعد. (قال الحافظ): "ویزید بن أبی زیاد هو الهاشمی مولاهم کنیته أبو عبدالله، یأتی الکلام علیه، ومع هذا فعیسى بن فائد إنما روى عمن سمع سعداً. قاله عبدالرحمن بن أبی حاتم وغیره".

قال الخطابی: "قال أبو عبید: الأجذم: المقطوع الید. وقال ابن قتیبة: الأجذم ههنا: المجذوم. وقال ابن الأعرابی: معناه أنه یلقى الله تعالى خالی الیدین من الخیر، کنى بالید عما تحویه الید. وقال آخر: معناه: لا حجة له. وقد رُوِّیناه عن سُوَید بن غَفَلة"([4]).

و از سعد بن عباده س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ‌کس نیست که قرآن بخواند و سپس آن را فراموش کند مگر اینکه خداوند را در حالی ملاقات می‌کند که هیچ دلیل و حجتی ندارد».

خطابی می‌گوید: ابوعبید می‌گوید: الأجذم عبارت است از کسی که دستش قطع شده باشد. و ابن قتیبه می‌گوید: در اینجا به معنای مجذوم می‌باشد. و ابن الاعرابی می‌گوید: به این معناست که خداوند متعال را با دستی خالی از خیر ملاقات می‌کند. و دیگران گفته‌اند: به این معناست که حجتی برای او نخواهد بود».

3 - (الترغیب فی دعاء یدعى به لحفظ القرآن)



([1]) انظر الحاشیة السابقة.

([2]) الأصل: "أصغر"، والتصویب من "المستدرک" (1/ 566) و"الشعب" (2/ 343) و"نهایة ابن الأثیر"، أی: أفرغها وأجوعها. وهذا التصویب مما فات المحققین الثلاثة -زعموا-! ولم یصدروا تعلیقهم ببیان مرتبته خلافاً لعادتهم. وإنما أعادوا قول المؤلف: "موقوف"!

([3]) الأصل: "أصغر"، والتصویب من "المستدرک" (1/ 566) و"الشعب" (2/ 343) و"نهایة ابن الأثیر"، أی: أفرغها وأجوعها. وهذا التصویب مما فات المحققین الثلاثة -زعموا-! ولم یصدروا تعلیقهم ببیان مرتبته خلافاً لعادتهم. وإنما أعادوا قول المؤلف: "موقوف"!

([4]) "معالم السنن" (2/ 139).