سورۀ معارج
1- ﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ﴾: درخواست کنندهای بر خود و قومش در خواست کرد.
3- ﴿ذِی ٱلۡمَعَارِجِ﴾: صاحب آسمانها، جای بالا رفتن فرشتگان.
4- ﴿تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ﴾: فرشتگان از این مدارج بالا میروند.
4- ﴿وَٱلرُّوحُ﴾: جبریل.
4- ﴿فِی یَوۡمٖ﴾: در روز قیامت.
4- ﴿مِقۡدَارُهُ﴾: مقدار آن در حق کفار.
5- ﴿صَبۡرٗا جَمِیلًا﴾: در برابر رنج و آزار قومت تنها به خدا شکوه کن.
8- ﴿ٱلسَّمَآءُ کَٱلۡمُهۡلِ﴾: آسمان مانند فلز گداخته یا دُرد روغن زیتون.
9- ﴿ٱلۡجِبَالُ کَٱلۡعِهۡنِ﴾: کوهها مانند پشم رنگارنگ.
10- ﴿حَمِیمٌ﴾: خویشاوند مشفق، از شدت ترس.
11- ﴿یُبَصَّرُونَهُمۡ﴾: خویشاوندان یکدیگر را میشناسند.
13- ﴿فَصِیلَتِهِ﴾: عشیره نزدیکش را.
13- ﴿تُٔۡوِیهِ﴾: در نسب یا روز سختی او را به خود پیوست میکردند.
15- ﴿إِنَّهَا لَظَىٰ﴾: جهنم یا درک دوم دوزخ شعلهور است.
16- ﴿نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ١٦﴾: دست و پا یا پوست سر مجرم را میکَند.
18- ﴿فَأَوۡعَىٰٓ﴾: مال خود را از حرص و آز در ظرفی ذخیره کرد.
19- ﴿هَلُوعًا﴾: ناشکیبا و حریص.
20- ﴿جَزُوعٗا﴾: بسیار نومید میشود.
21- ﴿مَنُوعًا﴾: بسیار بخیل است و از احسان منع میکند.
25- ﴿وَٱلۡمَحۡرُومِ﴾: محروم از عطا و بخشش که سؤال نمیکند.
27- ﴿مُّشۡفِقُونَ﴾: از کبریایی او تعالی ترسانند.
31- ﴿ٱلۡعَادُونَ﴾: متجاوز از حلال به حرام.
36- ﴿مُهۡطِعِینَ﴾: گردنهای خود را دراز کرده به سوی تو میشتابند.
37- ﴿عِزِینَ﴾: گروههای پراکنده.
39- ﴿مِّمَّا یَعۡلَمُونَ﴾: از آنچه خود میدانند، نطفه کوچک.
40- ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ﴾: قسم میخورم «لا» زاید است.
41- ﴿بِمَسۡبُوقِینَ﴾: مغلوب و ناتوان.
42- ﴿فَذَرۡهُمۡ﴾: آنها را به حال خود بگذار.
42- ﴿یَخُوضُواْ﴾: در باطل غوطهور شوند.
43- ﴿مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ﴾: از قبرها.
43- ﴿سِرَاعٗا﴾: شتابان به سوی دعوت کننده.
43- ﴿نُصُبٖ﴾: سنگهایکه در جاهلیت مورد احترام آنها بود.
43- ﴿یُوفِضُونَ﴾: میدوند.
44- ﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ﴾: نمیتوانند بالا نگاه کنند.
44- ﴿تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞ﴾: در ذلت و خواری غرقند.
سورۀ حَاقَّه
1- ﴿ٱلۡحَآقَّةُ١﴾: قیامت، هر چه را انکار کردهاند در آن روز تحقق یابد.
2- ﴿مَا ٱلۡحَآقَّةُ٢﴾: قیامت و صحنههای هول انگیزش چیست.
4- ﴿بِٱلۡقَارِعَةِ٤﴾: به قیامت که هول و هراسش دلها را میکوبد.
5- ﴿بِٱلطَّاغِیَةِ﴾: به آواز بسیار شدید.
6- ﴿بِرِیحٖ صَرۡصَرٍ﴾: به باد سوزان یا سرد یا آواز شدید.
6- ﴿عَاتِیَةٖ﴾: طوفان شدید.
7- ﴿سَخَّرَهَا عَلَیۡهِمۡ﴾: آفریدگار باد را بر آنها مسلط کرد.
7- ﴿حُسُومٗا﴾: پیدرپی یا شوم.
7- ﴿أَعۡجَازُ نَخۡلٍ﴾: تنه درخت خرما.
7- ﴿خَاوِیَةٖ﴾: بر زمین افتاده یا پوسیده.
9- ﴿وَٱلۡمُؤۡتَفِکَٰتُ﴾: اهالی قریههای قوم لوط.
9- ﴿بِٱلۡخَاطِئَةِ﴾: خطای بزرگ.
10- ﴿أَخۡذَةٗ رَّابِیَةً﴾: شدیدتر از عذابهای دیگر.
11- ﴿ٱلۡجَارِیَةِ﴾: کشتی نوح.
12- ﴿تَذۡکِرَةٗ﴾: پند و عبرت.
12- ﴿تَعِیَهَآ﴾: او را به خاطر بسپارد.
13- ﴿نَفۡخَةٞ وَٰحِدَةٞ﴾: یک نفخه، نفخه اول برای تخریب عالم.
14- ﴿حُمِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ﴾: زمین به دستور ما از جایش برداشته شود.
14- ﴿فَدُکَّتَا﴾: کوبیده یا هموار شوند.
15- ﴿وَقَعَتِ ٱلۡوَاقِعَة﴾: قیامت قایم شود.
16- ﴿ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ﴾: آسمان از ترس پاره و پراکنده گردد.
16- ﴿وَاهِیَةٞ﴾: بعد از آن همه استحکام شکسته و ویران است.
17- ﴿عَلَىٰٓ أَرۡجَآئِهَا﴾: کنارهها و اطراف آسمان.
18- ﴿یَوۡمَئِذٖ تُعۡرَضُونَ﴾: بعد از نفخۀ دوم برای حساب و جزا پیش خدا میآیند.
19- ﴿هَآؤُمُ﴾: بگیرید یا بیایید.
19- ﴿کِتَٰبِیَهۡ﴾: نامه اعمال مرا.
21- ﴿رَّاضِیَةٖ﴾: پسندیده.
23- ﴿قُطُوفُهَا دَانِیَةٞ٢٣﴾: میوههای آن در دسترس است.
24- ﴿هَنِیَٓٔۢا﴾: گوارا.
27- ﴿کَانَتِ ٱلۡقَاضِیَةَ﴾: مرگ پایان کارم بود، زنده نمیشدم.
28- ﴿مَآ أَغۡنَىٰ عَنِّی﴾: عذاب را از من دفع نکرد.
28- ﴿مَالِیَهۡ﴾: آنچه داشتم، مال و مانند آن.
29- ﴿سُلۡطَٰنِیَهۡ﴾: حجت یا سلطه و قدرت من.
30- ﴿فَغُلُّوهُ﴾: دست و گردنش را با زنجیر ببندید.
31- ﴿ٱلۡجَحِیمَ صَلُّوهُ﴾: او را در جهنم بیفکنید یا بسوزانید.
32- ﴿فَٱسۡلُکُوهُ﴾: داخلش نمایید.
34- ﴿لَا یَحُضُّ﴾: تشویق نمیکرد.
35- ﴿حَمِیمٞ﴾: خویشاوند مهربان که از او دفاع کند.
36- ﴿غِسۡلِینٖ﴾: ریم اهل دوزخ.
37- ﴿ٱلۡخَٰطُِٔونَ﴾: کافرها.
38- ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ﴾: قسم میخورم و «لا» زاید است.
40- ﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ کَرِیمٖ٤٠﴾: این قرآن را خدا به رسول کریم وحی کرده و او به مردم میرساند.
44- ﴿لَوۡ تَقَوَّلَ عَلَیۡنَا﴾: اگر پیامبر سخنانی را میساخت و به ما نسبت میداد.
45- ﴿بِٱلۡیَمِینِ﴾: دست راست او را یا به قوت و قدرت.
46- ﴿ٱلۡوَتِینَ﴾: رگ قلب یا حرام مغز.
47- ﴿عَنۡهُ حَٰجِزِینَ﴾: مانع هلاکت او.
50- ﴿لَحَسۡرَةٌ﴾: مایه ندامت بزرگ است.
52- ﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ﴾: پروردگارت را از آنچه سزاوار او نیست پاک و منزّه بشمار.
1- ﴿وَٱلۡقَلَم﴾: قسم به قلم.
1- ﴿مَا یَسۡطُرُونَ﴾: قسم به آنچه مینویسند.
2- ﴿مَآ أَنتَ﴾: ای محمد تو نیستی، جواب قسم.
3- ﴿غَیۡرَ مَمۡنُونٖ﴾: دایمی.
6- ﴿بِأَییِّکُمُ ٱلۡمَفۡتُونُ٦﴾: کدام یک از شما دیوانه است.
9- ﴿وَدُّواْ لَوۡ تُدۡهِنُ﴾: دوست دارند که با ایشان نرمی و مدارا کنی.
9- ﴿فَیُدۡهِنُونَ﴾: آنها نیز با تو نرمی و مدارا کنند.
10- ﴿حَلَّافٖ﴾: حق و ناحق قسم میخورد.
10- ﴿مَّهِینٍ﴾: پست و بیتمییز یا دروغ گو.
11- ﴿هَمَّازٖ﴾: عیبجو یا غیبتگر.
11- ﴿مَّشَّآءِۢ بِنَمِیمٖ﴾: برای سخن چینی و فتنه انگیزی بین مردم رفت و آمد دارد.
13- ﴿عُتُلِّۢ﴾: بدخلق و فرومایه یا خشن و بدرفتار.
13- ﴿زَنِیمٍ﴾: حرامزاده، بیاصل و نسب یا بدکار.
15- ﴿أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾: چیزهای باطلکه نوشتهاند.
16- ﴿سَنَسِمُهُۥ عَلَى ٱلۡخُرۡطُومِ١٦﴾: او را گرفتار ننگ دایمی سازیم، مانند داغ بر بینی.
17- ﴿بَلَوۡنَٰهُمۡ﴾: اهل مکه را به قحطی آزمودیم.
17- ﴿ٱلۡجَنَّةِ﴾: باغی بود نزدیک صنعاء.
17- ﴿لَیَصۡرِمُنَّهَا﴾: میوههای رسیده باغ را بچینند.
17- ﴿مُصۡبِحِینَ﴾: صبحگاهان.
18- ﴿لَا یَسۡتَثۡنُونَ﴾: برخلاف پدر خود حصه نیازمندان را جدا نکنند.
19- ﴿فَطَافَ عَلَیۡهَا طَآئِفٞ﴾: آتشی در آن باغ افتاد.
20- ﴿کَٱلصَّرِیمِ﴾: مانند خاکستر سیاه و شب تاریک.
21- ﴿فَتَنَادَوۡاْ مُصۡبِحِینَ٢١﴾: هنگام صبح یکدیگر را صدا کردند.
22- ﴿ٱغۡدُواْ عَلَىٰ حَرۡثِکُمۡ﴾: صبح هنگام به سوی کشتزار حرکت کنید.
22- ﴿صَٰرِمِینَ﴾: قصد چیدن میوهها را دارید.
23- ﴿یَتَخَٰفَتُونَ﴾: آهسته به یکدیگر میگفتند.
25- ﴿غَدَوۡاْ﴾: صبح هنگام به سوی کشتزار خود رفتند.
25- ﴿عَلَىٰ حَرۡدٖ﴾: به تنهایی و بدون مساکین.
25- ﴿قَٰدِرِینَ﴾: میتوانند میوهها را بچینند.
26- ﴿إِنَّا لَضَآلُّونَ﴾: ما راه گم کردهایم این باغ ما نیست.
28- ﴿أَوۡسَطُهُمۡ﴾: عاقلتر و با اندیشهتر آنها.
28- ﴿لَوۡلَا تُسَبِّحُونَ﴾: چرا از این کار و خبث نیت خود از خدا آمرزش نمیخواهید.
30- ﴿یَتَلَٰوَمُونَ﴾: یکدیگر را ملامت میکردند.
32- ﴿إِلَىٰ رَبِّنَا رَٰغِبُونَ﴾: از خدای خود خیر و عفو میخواهیم.
38- ﴿لَمَا تَخَیَّرُونَ﴾: هر چه را شما انتخاب میکنید و مشتاق آن هستید.
39- ﴿لَکُمۡ أَیۡمَٰنٌ عَلَیۡنَا﴾: با ما پیمانهای مؤکد به سوگند بستهاید.
39- ﴿لَمَا تَحۡکُمُونَ﴾: هر چه به نفع خود حکم کنید.
42- ﴿یُکۡشَفُ عَن سَاقٖ﴾: کنایه از شدت هول و وحشت قیامت است.[1]
43- ﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ﴾: چشمانشان به زیر افتاده است.
43- ﴿تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞ﴾: ذلت و ندامت وجود آنها را فراگیرد.
44- ﴿فَذَرۡنِی﴾: به من بگذار، تهدید شدید است.
44- ﴿سَنَسۡتَدۡرِجُهُم﴾: آنها را زمان میدهیم و یکباره گرفتارشان نمیکنیم.
45- ﴿أُمۡلِی لَهُمۡ﴾: به آنها مهلت میدهم.
46- ﴿مَّغۡرَمٖ﴾: غرامت آن مزد.
46- ﴿مُّثۡقَلُونَ﴾: سنگین بارند.
48- ﴿کَصَاحِبِ ٱلۡحُوتِ﴾: مانند صاحب ماهی، یونس ÷.
48- ﴿مَکۡظُومٞ﴾: از نافرمانی قوم خود دل پر از خشم و اندوه داشت.
49- ﴿لَنُبِذَ بِٱلۡعَرَآءِ﴾: از شکم ماهی به صحرای خالی و مهلک افکنده میشد.
50- ﴿فَٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُ﴾: پروردگارش او را برگزید و دو باره به او وحی فرستاد.
51- ﴿لَیُزۡلِقُونَکَ﴾: پایت را بلغزانند و چشم زخمت بزنند.
[1]- این یکی از دو قول در تفسیر این آیه است و قول دوم چنین است: منظور این است که الله ساقش را آشکار میکند. و حدیثی که صحت آن ثابت است دلیل این قول است. (نگا: صحیح بخاری - کتاب التوحید باب قول الله تعالى: ﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ٢٣﴾ (13/431) حدیث شماره (7439) و همچنین امام مسلم این حدیث را به شماره (183) از طریق عطاء بن یسار عن أبی سعید الخدری روایت کرده است).
همچنین سلف صالح در اثبات صفت ساق همانند صفت پا و دست اختلافی نداشتهاند و تنها در تفسیر این آیه اختلاف کردهاند. برخی از آنها گفتهاند : «منظور از ساق، ساق الله است، بنابراین الله ساق خویش را آشکار نموده و در این هنگام مؤمنان برایش سجده میکنند همانگونه که در صحیحین وارد شده است». (لفظ این حدیث در صحیح بخاری چنین است که از ابو سعید خدری س روایت شده که گفت: به رسول الله ج گفتیم: آیا پروردگارمان را در قیامت میبینیم؟ فرمود: آیا در دیدن خورشید و ماه در هوای صاف دچار مشکل میشوید؟ گفتیم: نه. فرمود: پس شما در دیدن پروردگارتان در آن هنگام نیز دچار مشکل نمیشوید. سپس فرمود: منادی ندا سر میدهد که هر قومی به سوی آنچه عبادت میکردند بروند. پس اصحاب صلیب با صلیبشان و بتپرستان با بتهایشان میروند و هر کس معبودی را میپرستیده با آن میرود تا اینکه افرادی میمانند که الله را عبادت کردهاند چه نیکوکار باشند یا تبهکار و غیره از اهل کتاب. سپس جهنم آورده شده و عرضه میشود که گویی سراب است. به یهود گفته میشود: شما چه کسی را پرستش میکردید؟ میگویند: ما عزیر پسر الله را میپرستیدیم. گفته میشود: دروغ گفتید الله همسر و فرزندی نداشته است (و ندارد) پس چه میخواهید؟ میگویند: میخواهیم ما را بنوشانی. گفته میشود: بنوشید پس در جهنم سقوط میکنند. سپس به نصاری گفته میشود که شما چه را پرستش میکردید؟ میگویند: ما مسیح پسر الله را پرستش میکردیم. گفته میشود: دروغ گفتید الله همسر و فرزندی نداشته است (و ندارد) گفته میشود: چه میخواهید؟ میگویند: میخواهیم ما را بنوشانی. گفته میشود: بنوشید پس در جهنم سقوط میکنند تا اینکه کسانی باقی میمانند که الله را پرستش میکردند چه نیکوکار و چه تبهکار. به آنها گفته میشود: اکنون که مردم رفتهاند چه چیزی شما را نگه داشته است. میگویند: ما آن هنگام که بیشتر به آنها نیاز داشتیم از آنها جدا شدیم و ما ندای ندا دهندهای را شنیدیم که ندا سر داده هر کس به آنچه میپرستید بپیوندد و ما منتظر پروردگارمان هستیم، میگوید: خداوند جبار با هیئتی متفاوت از آنچه در ابتدا دیده بودند میآید و میگوید: من پروردگار شما هستم، میگویند: تو پروردگارمان هستی، و جز پیامبران کسی با او سخن نمیگوید. میگوید: آیا شما نشانهای دارید که او را با آن بشناسید؟ میگویند: ساق، پس الله ساقش را آشکار نموده و هر مؤمنی برای او به سجده میافتد و کسانی که از روی خودنمایی و ریا و شهرت خدا را سجده میکردند باقی میمانند پس میروند تا سجده کنند اما کمرشان یک پارچه صاف میماند .... الحدیث».
برخی نیز گفتهاند: (إن المراد شدة الهول) منظور ترس و هراس بسیار شدید است. در نتیجه آنها این آیه را از آیات صفات به شمار نیاوردهاند اما صفت ساق که در سنت ثابت است را انکار نکردهاند یعنی صفت ساق را با نص قرآن ثابت نمیدانند بلکه از طریق سنت آن را به اثبات میرسانند. و به هر حال تضادی میان دو قول وجود ندارد زیرا الله در روزی بسیار هراسناک ساق خویش را آشکار میگرداند.
بر خلاف معطله که به صفت ساق ایمان ندارند و نه از قرآن و نه از سنت آن را ثابت نمیدانند بلکه آیه و حدیث را به شدتِ عذاب تعبیر میکنند و اگر چه این را میتوان از آیه برداشت کرد ولی در تفسیر حدیث نمیتوان چنین برداشتی داشت، زیرا در حدیث ساق به ضمیری اضافه شده که به الله متعال باز میگردد. (نگا: تفسیر ابن جریر ۲۹-۳۸-۴۲ و تفسیر ابن کثیر ۷/۹۰-۹۱). (برگرفته از مقاله «التعقیبات المفیدة على کتاب کلمات القرآن تفسیر وبیان للشیخ مخلوف»، نوشتهای دکتر محمد بن عبدالرحمن الخمیس).
1- ﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی﴾: بلند و با عظمت یا خیرش فراوان است ذاتیکه.
1- ﴿بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ﴾: امر و نهی و فرمانروایی از آن اوست.
2- ﴿خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ﴾: مرگ را آفریده یا از ازل مقدر کرده است.
2- ﴿لِیَبۡلُوَکُمۡ﴾: تا شما را بیازماید.
2- ﴿أَحۡسَنُ عَمَلٗا﴾: نیکو کارتر و مخلصتر یا فرمانبرتر است.
3- ﴿طِبَاقٗا﴾: هر آسمان بر فراز دیگری است.
3- ﴿تَفَٰوُتٖ﴾: اختلاف و عدم تناسب.
3- ﴿فُطُورٖ﴾: شکافها یا خلل و نابسامانی.
4- ﴿کَرَّتَیۡنِ﴾: دوباره.
4- ﴿خَاسِئٗا﴾: خوار و ذلیل از نیافتن خلل و نابسامانی.
4- ﴿هُوَ حَسِیرٞ﴾: او از کثرت مراجعت خسته و مانده است.
5- ﴿بِمَصَٰبِیحَ﴾: به ستارههای درخشان.
5- ﴿رُجُومٗا لِّلشَّیَٰطِینِ﴾: وسیله طرد شیاطین با پرتاب شهاب از ستارگان بر آنها.
7- ﴿شَهِیقٗا﴾: آواز زشت مانند آواز خر.
7- ﴿تَفُورُ﴾: آنها را میجوشاند.
8- ﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ﴾: نزدیک است بترکد و از هم بپاشد.
8- ﴿فَوۡجٞ﴾: جماعتی از کفار.
11- ﴿فَسُحۡقٗا﴾: از رحمت و بخشش دور باد.
15- ﴿ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا﴾: زمین را رام، نرم و هموار کرد که در آن قرار گیرید.
15- ﴿مَنَاکِبِهَا﴾: نواحی آن یا راهها و گزرگاههای آن.
15- ﴿إِلَیۡهِ ٱلنُّشُور﴾: از قبرها برانگیخته میشوید و پیش او میروید.
16- ﴿مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ﴾: کسیکه فرمانروای آسمانهاست.
16- ﴿یَخۡسِفَ بِکُمُ﴾: شما را فرو برد.
16- ﴿هِیَ تَمُورُ﴾: زمین لرزه کند.
17- ﴿حَاصِبٗا﴾: بادی از سوی آسمان که در آن سنگریزه است.
17- ﴿کَیۡفَ نَذِیرِ﴾: تهدید، هشدار و توانایی من در فرستادن عذاب چگونه است.
18- ﴿کَانَ نَکِیرِ﴾: هلاک ساختن من چگونه بود.
19- ﴿صَٰٓفَّٰتٖ وَیَقۡبِضۡنَ﴾: هنگام پرواز بالهای خود را میگشایند و جمع میکنند.
20- ﴿أَمَّنۡ هَٰذَا﴾: آیا این کیست؟
20- ﴿جُندٞ لَّکُمۡ﴾: یار و یاور و پناگاه شماست.
20- ﴿غُرُورٍ﴾: گرفتار فریب شیطان و لشکر او هستند.
21- ﴿لَّجُّواْ فِی عُتُوّٖ﴾: در سرکشی و ستیز ادامه دادند.
21- ﴿نُفُورٍ﴾: فرار و دوری از حق.
22- ﴿مُکِبًّا عَلَىٰ وَجۡهِهِ﴾: به روی افتاده که از لغزش در امان نیست.
22- ﴿یَمۡشِی سَوِیًّا﴾: ایستاده راه میرود و نمیافتد، مَثَل است برای مشرکین و یکتا پرستان.
24- ﴿ذَرَأَکُمۡ﴾: شما را آفرید و پخش کرد.
27- ﴿رَأَوۡهُ زُلۡفَةٗ﴾: عذاب را نزدیک خود ببینند.
27- ﴿سِیَٓٔتۡ﴾: از ذلت و اندوه سیاه میشود.
27- ﴿بِهِۦ تَدَّعُونَ﴾: به تمسخر تقاضا داشتید، هر چه زودتر بیاید.
28- ﴿أَرَءَیۡتُمۡ﴾: به من خبر دهید.
28- ﴿یُجِیرُ ٱلۡکَٰفِرِینَ﴾: کافرها را نجات یا پناه میدهد.
30- ﴿غَوۡرٗا﴾: در زمین فرورود و دست رسی به آن ممکن نباشد.
30- ﴿بِمَآءٖ مَّعِینِۢ﴾: آب روان که به سهولت بدست بیاید.
سورۀ طلاق
1- ﴿فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ﴾: زنها را در زمان پاکیکه در آن مقاربت نشده باشد طلاق دهید.
1- ﴿أَحۡصُواْ ٱلۡعِدَّةَ﴾: عده را شمار و سه حیض یا سه پاکی را کامل نمایید.
1- ﴿بِفَٰحِشَةٖ مُّبَیِّنَةٖ﴾: گناه کبیره آشکار.
2- ﴿بَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ﴾: زنان طلاق شده به پایان عده خود نزدیک شوند.
2- ﴿مَخۡرَجٗا﴾: راه نجات از تمام سختیها و بلاها.
3- ﴿لَا یَحۡتَسِبُ﴾: به ذهنش خطور نمیکند.
3- ﴿فَهُوَ حَسۡبُهُ﴾: خدا در همه امور به او بس است.
3- ﴿قَدۡرٗا﴾: وقت معین یا تقدیر ازلی.
4- ﴿یَئِسۡنَ﴾: زنانیکه امید بچه دار شدن ندارد.
4- ﴿وَٱلَّٰٓـِٔی لَمۡ یَحِضۡنَ﴾: عده زنان نابالغ سه ماه است.
4- ﴿یُسۡرٗا﴾: آسانی را.
6- ﴿وُجۡدِکُمۡ﴾: وسع و توان خود.
6- ﴿وَأۡتَمِرُواْ بَیۡنَکُم﴾: در باره شیر دادن و اجرت آن با هم مشوره نمایید.
6- ﴿تَعَاسَرۡتُمۡ﴾: در باره شیر دادن و اجرت آن مضایقه کردید.
7- ﴿ذُو سَعَةٖ﴾: غنی و توانگری.
7- ﴿قُدِرَ عَلَیۡهِ﴾: فقیر و تنگدست.
8- ﴿کَأَیِّن مِّن قَرۡیَةٍ﴾: بسیاری از اهالی قریهای.
8- ﴿عَتَتۡ﴾: سرکشی کرد.
8- ﴿عَذَابٗا نُّکۡرٗا﴾: عذاب زشت درآخرت.
9- ﴿وَبَالَ أَمۡرِهَا﴾: عاقبت بد نافرمانی خود را.
9- ﴿خُسۡرًا﴾: خسران و هلاکت.
10- ﴿ذِکۡرٗا﴾: قرآن را.
11- ﴿رَّسُولٗا﴾: پیامبری یا جبریل را فرستاده است.
12- ﴿یَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ﴾: قضا و قدر یا تدییر او تعالی جریان دارد.