ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
255- نظام کارهای دولتی مدینه منوره در زمان حضرت ابوبکر صدیق س
وقتی حضرت ابوبکر صدیق س بر مسند خلافت نشست، ابوعبیده بن جراح س را به عنوان وزیر اقتصاد و دارایی معرفی نمود. او مناسبترین شخص برای این مسئولیت به شمار میآمد، چرا که رسول الله ج درباره ایشان فرموده بود:
«أمین هذه الأمة؛ أبوعبیدة بن الجراح».
"امانتدارترین فرد این امت ابوعبیدة بن الجراح است".
مسئولیتهای قاضی القضاة یا وزیر دادگستری به حضرت عمر فاروق س واگذار شد. البته طی آن مدت در مدینه چنان جامعه نمونه و الگویی بوجود آمده بود که ظرف یک سال هیچ شکایتی به دادگاه حضرت عمر س مراجعه نکرد!
مسئولیتهای منشیگری یا کتابت یا دیوان رسائل حضرت ابوبکر صدیق س بر عهده حضرت عثمان بن عفان و حضرت زید بن ثابت بود، در غیاب آن دو این مسئولیت را عبدالله بن أرقم و حنظله بن ربیع به دوش میگرفتند.[1]
254- پیش کسوتیهای حضرت ابوبکر صدیق س
در بسیاری موارد حضرت ابوبکر صدیق کوی سبقت را از دیگران ربوده است، از آن جمله:
1. از میان مردان آزاده اولین شخصی است که اسلام آورد.
2. اولین دعوتگری است که در ملأ عام مردم را بسوی دین رستگاری و سعادت خواند.
3. اولین فردی است که در راه اسلام مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
4. اولین شخصی است که قرآن را جمع آوری کرد.
5. پیش از همه قرآن را "مصحف" نامید.
6. اولین کسی است که به او لقب "خلیفه" داده شد.
7. اولین خلیفهای است که به مقام رهبری رسید، در حالیکه پدرش هنوز زنده بود.
8. اولین خلیفهای بود که در زمان زندگی پدر و مادرش وفات کرد.
9. اولین خلیفهای بود که برای ملتش حقوق تعیین نمود.
10.اولین خلیفهای است که بیت المال برپا نمود.
11.اولین مسلمانی است که به او لقب(عتیق) داده شد.
12.لقب "شیخ الإسلام" اولین بار به او داده شد.
13.اولین شخصی است که تنها از ترس اینکه مبادا چیزی مشبوه داخل شکمش شود استفراغ کرد.
14.در تاریخ اسلام اولین فردی است که پس از وفاتش، همسرش او را غسل داد.[1]
253- صدیق اکبر.. آموزگار سفیران
هرگاه سفیران و وفدهایی نزد رسول الله ج میآمدند، حضرت ابوبکر س آنها را پیش از ملاقات با پیامبر اکرم ج آداب و اخلاق میآموخت؛ چگونه سلام باید کرد، چطور باید سخن گفت، روش تقدیم خود و خلاصه سایر آداب و رفتار اجتماعی..[1]
رسول الله ج و پس از او خلفاء راشدین که شاگردان درجه اول مکتب رسالت بودند، جامعهای نمونه و الگو برای تاریخ بر پا نهادند. در این جامعه چشمها به آخرت دوخته بود و همه از اینکه فردای قیامت مورد پرس و جو قرار گیرند هراس داشتند. گویا هیچ تخلفی صورت نمیگرفت و هیچ کسی مرتکب جرمی نمیشد. البته با تمام اینوجود احیانا چنین اتفاق میافتاد که افرادی خبیث النفس و پلید، چون قارچ سمی در جامعه سبز میشدند، افرادی که شیطان زیر پوستشان تخم کرده و حاضر نیستند از عادتهای زشت خود دست بردارند. روزی شخصی از یمن آمد که دست راست و یکی از پاهایش قطع شده بود. او از استاندار یمن شکایت داشت. بمجرد رسیدن شروع کرد به داد و بیداد براه انداختن و گفت: من خیلی آدم نیک و پارسایی هستم، استاندار بر من ظلم کرده است!
در همان شب گردنبند اسماء بنت عمیس همسر محترم حضرت ابوبکر صدیق س گم شد. آن شخص نیز همراه افراد خانواده خلیفه در جستجوی گردنبند برآمد. او در همان حال که در پی گردنبند بود با صدای بلند کسی که از خانه چنین انسانهای پاک و پارسا و نیکی دزدی کرده را نفرین و بد دعایی میکرد. مدتی بعد آن زیور آلات نزد طلا فروشی یافت شد و او گفت که آن گردنبند را از همان شخص یمنی خریده است. او نیز به گناه خودش اعتراف کرد. او به سزای عمل ننگینش رسانده شد و دست چپش نیز قطع شد. حضرت ابوبکر صدیق س مفرمود: قسم به الله! دعا و نفرینی که آن مرد بر خود میکرد نزد من بارها از دزدیش سنگینتر است.[1]
در زمان جنگ با مرتدان حضرت ابوبکر صدیق به فرمانده سپاهش؛ حضرت خالد بن ولید، دستور داد تا با مجاهدانی که در رکاب او شمشیر میزنند به نرمی برخورد کند. و فرمان داده بودند که در سفر راهنماهایی را بگمارد تا مجاهدان اسلام در صحرا سرگردان و پریشان نشوند. اینها از جمله دستورهای ایشان به تمامی فرماندهانشان در جنگها بود.[1]