اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مطلب سوم: صبر و بردباری رسول گرامی ج

مطلب سوم: صبر و بردباری رسول گرامی ج

صبر و حوصله و گذشت در هنگام قدرت و صبر در برابر سختی‌ها، از ویژگی‌هایی بود که الله متعال رسول گرامی ج را به آن پرورش داده بود. از هر فرد بردبار، لغزشی سر می‌زند و برخورد نادرست و خطایی به جای می‌ماند؛ اما پیامبر گرامی ج به رغم آزار و اذیت فراوانی که می‌کشید، فقط بر صبر و شکیبایی ایشان افزوده می‌شد و هرچه بیشتر از سوی جاهلان زیاده روی مشاهده می‌کرد، بر بردباریش افزوده می‌گشت.

انس س مى‌گوید: با پیامبر اکرم ج قدم مى‌زدم. ایشان ردایی نجرانى که حاشیه‌اى ضخیم داشت، پوشیده بود. در این اثنا، مردى بادیه نشین به آن جناب رسید و ردایش را محکم کشید، طورى که من به گردن پیامبر اکرم ج نگاه کردم و اثر حاشیه ردا را که به شدت کشیده بود، دیدم؛ سپس آن مرد گفت: دستور بده تا از مال الله که در اختیار توست، به من هم چیزى بدهند. پیامبر گرامی ج به او نگاه کرد و تبسم فرمود و دستور داد تا به او هم چیزى بدهند. [متفق علیه]

همچنین هنگامى که پیامبر اکرم ج از غزوه حنین بر مى‌گشت، تعدادى بادیه نشین به دنبالش آمدند و از ایشان درخواست مال نمودند، تا جایى که آن جناب ج را مجبور ساختند زیر درختى برود؛ آنان ردایش را ربودند. پیامبر اکرم ج بلند شده و فرمود: ردای مرا بدهید، اگر به عدد این درختان خاردار نعمت نزدم می‌بود، آنرا میان شما تقسیم می‌کردم، و مرا نه بخیل و نه بسیار دروغ پرداز و نه بزدل می‌یافتید». [صحیح بخاری (2821)]

بلی این است راه و روش پیامبر گرامی ج در تعامل با مردم تازه وارد به اسلام با نرمی و ملایمت. و بدون شک این شیوه یکی از بهترین شکل‌های تربیت و آموزش خوب، و شناخت مصلحت‌ها و دفع مفاسد است.

هنگامی که صحابه کرام فردی را دیدند که اشتباه کرد و دچار لغزش شد، به غیرت آمدند و برای باز داشتنش از انجام منکر، مبادرت ورزیدند و این حق آن‌ها بود؛ اما الگوی صبر و بردباری، رسول گرامی ج آن‌ها را به خاطر نادانی آن فرد و پیامدهای ناگوار آن، از بروز هرگونه واکنشی بازداشت.

ابوهریره س می‌گوید: مردی بادیه نشین در مسجد ادرار کرد؛ مردم برخاستند تا او را تنبیه کنند. پیامبر گرامی ج فرمود: «او را به حال خودش رها کنید و یک سطل آب روی ادرار او بریزید؛ زیرا شما مأموریت دارید که آسان بگیرید، نه سخت». [صحیح بخاری (220)]

از سوی دیگر، جا دارد که صبر و تحمل پیامبر گرامی ج در مسیر دعوت و تعامل با دیگران برای ما اسوه و الگو باشد تا از ایشان پیروی کنیم و به خاطر خود از مردم انتقام نگیریم.

در مدیریت اجتماعی و اخلاق معاشرت، صبر بر جفاها و تندی‌ها و صبوری در برابر ناملایمات و حرف‌های خشن دیگران، از عوامل عمده موفّقیّت است. جناب اکرم ج این خصلت‌ها را در اوج خود دارا بود.

ام المؤمنین عایشه ل از پیامبر اکرم ج پرسید: آیا روزی سخت‌تر از روز احد بر سر شما آمده است؟ آن جناب ج فرمود: «از سوی قومت سختی‌های زیادی را متحمل شده‌ام، اما شدیدترین مشکلی که از سوی آن‌ها با آن مواجه شدم، روز عقبه بود؛ یعنی هنگامی که خودم را به عبدیالیل بن عبد کلال عرضه کردم و خواسته‌ام را به او گفتم؛ او خواسته‌ام را نپذیرفت؛ من که به شدت اندوهگین بودم، به سویی که چهره‌ام به آن طرف بود، به راه افتادم و هنگامی که به خود آمدم، دیدم در قرن الثعالب هستم. آنجا سرم را بلند کردم، ناگهان چشمم به ابری افتاد که بر سرم سایه انداخته بود. به آن ابر نگاه کردم؛ جبرئیل ÷ را در میان آن دیدم. گفت: الله، سخنان قومت و پاسخی را که به تو دادند، شنید. اکنون ملَک کوه‌ها را به سوی تو فرستاده است تا در مورد آن‌ها هر چه می‌خواهی، به او دستور دهی. سپس ملَک کوه‌ها مرا صدا زد و سلام کرد و گفت: ای محمد! الله، سخنان قومت را شنید؛ من، ملَک کوه‌ها هستم. پروردگارم، مرا به سوی تو فرستاد تا در اختیار تو باشم و هر چه می‌خواهی، انجام دهم. اگر می‌خواهی دو کوه سخت مکه را بر آنان فرود می‌آورم. رسول اکرم ج فرمود: «من امیدوارم که الله، از نسل آنان، کسانی را بیاورد که فقط الله را عبادت کنند و چیزی را با او شریک نسازند». [متفق علیه]

متأسفانه امروزه بسیاری از مردم در امر دعوت عجله می‌کنند و می‌خواهند زود نتیجه بگیرند؛ در حالی که پیامبر اکرم ج اینگونه نبود. باید دانست که انتقام گرفتن به خاطر خود در مسیر دعوت، نقص و عیب شمرده می‌شود. به همین خاطر بسیاری از حرکت‌ها دچار شکست می‌شوند؛ زیرا مشکلات فوق دامنگیر افراد آن‌ها می‌گردد، پس صبر و تحمل کجاست؟ و باید بدانیم که پیامبر اکرم ج با صبر و بردباری ومبارزه طولانی، پس از سالیان زیاد سرانجام به آرزویش رسید.

ما نیز باید لحظاتی به برخوردهای رسول اکرم ج با مشکلات فکر کنیم تا شاید از تأسی جستن به پیامبر گرامی ج بهره‌ای ببریم، در برابر اذیت و آزار مردم صبر کنیم و با آنان با نرمی و بردباری برخورد نماییم و اگر کار نیکی انجام دادند، آن‌ها را تشویق کنیم و روحیه خوشبینی را در دل‌هایشان غرس نماییم.

بلی، صبر و بردباری توشه پرهیزگاران، وسیله و سامان دعوت‌گران، و راه توانمندی و اقتدار در زمین، و بالآخره گنجی کم‌یابی است که خیر فراوان در آن نهفته است، بدون صبر، نصر و پیروزی، و پیشوایی در زمین، و قیادت و رهبری مردم ناممکن است، چرا که صبر و بردباری مانع غضب شده و نفس را هنگام شتاب و بی‌پروایی اداره می‌کند، صبر و شکیبایی محبت را به میان می‌آورد، عزم را قوی، و فکر و اندیشه را راسخ و پخته می‌سازد، خلاصه اینکه صبر و بردباری نعمتی بزرگی است که الله تعالی به بنده که خواسته باشد، ارزانی می‌نماید، چنانکه در حدیث شریف آمده: «وَمَنْ یَصْبِرْ یُصَبِّرْهُ اللهُ، وَمَا أُعْطِیَ أَحَدٌ مِنْ عَطَاءٍ خَیْرٌ وَأَوْسَعُ مِنَ الصَّبْرِ». «وآنکه خود را به صبر وادارد، الله متعال به وی توفیق صبر می‌دهد، و برای هیچکس بخشش و عطایی بهتر و وسیع‌تر از صبر داده نشده است». [صحیح مسلم (۱۰۵۳)] ازینرو هوشیاران و خردمندان، و فرمانروایان و بزرگان تاریخ معنای صبر را درست درک نموده بودند، عمر فاروق س فرموده است: «وَجَدْنَا خَیْرَ عَیْشِنَا بِالصَّبْرِ». «خوبی‌های زندگی خویش را در صبر و پایداری دریافتم». [صحیح بخاری معلقاً باب الصبر عن محارم الله]. و علی س می‌فرماید: «صبر و شکیبایی سواره‌ای است که هرگز نمی‌لغزد». [مدارج السالکین از ابن قیم: ۲ /۱۵۸].

رسول گرامی ج به صبر و گذشت دستور می‌داد:

ابوهریره س می‌گوید: «مردی نزد پیامبر اکرم ج آمد و از همسایه‌اش شکایت کرد. پیامبر اکرم ج فرمود: صبر کن (و همسایه‌ات را تحمل کن) آن مرد چندین بار دیگر برای شکایت از آزار و اذیت همسایه‌اش نزد آن جناب ج آمد (و در آخرین بار) پیامبر اکرم به وی فرمود: برو اسباب و وسایل زندگی‌ات را در کوچه بینداز! و آن مرد نیز چنین کرد، مردم که او را در این حالت می‌دیدند علت این کار را از وی جویا می‌شدند و او در جواب حالت اذیت و آزاری که از همسایه به او رسیده بود، بازگو می‌کرد، مردم با شنیدن آن، همسایه‌اش را نفرین می‌نمودند و می‌گفتند: الله او را فلان و فلان ... کند، همسایه (که متوجه اشتباه خود شده بود) نزد او آمد و گفت: به خانه‌ات برگرد، از این پس هرگز از جانب من حرکتی نامناسب و آزاردهنده نخواهی دید». [سنن ابوداود (5153) وصحیح سنن ابی داود (4292)].

نمونه‌ای از صبر و شکیبایی پیامبر اکرم ج در ایام حج:

حج خود نوعی از جهاد بشمار می‌رود، لذا پیامبر اکرم ج در این جهاد انواعی از صبر را در یک وقت و زمان مراعات نموده برای امت به عرض گذاشت.

صبر و تحمل آنجناب ج در برابر زحمت و مشقت رهبری و قیادت مردم بدون احساس خستگی و رنجش و عدم برخورد زشت با رعیت، امریست که هوش و خرد را به حیرت و شگفت می‌آورد که نیازی به ذکر دلیل ندارد، زیرا هر انسان با خرد اگر در بزرگی مسؤولیت و حال آنجناب ج در حج با دقت نظر اندازد، درخواهد یافت که ایشان نمونه‌ای از صبر و تحمل و شکیبایی در برابر مردم و رعیت، در تاریخ بشریت‌است.

و اگر در بزرگی وظیفه و مسؤولیتی که بدوش داشتند نظر افگنده شود درخواهیم یافت که ایشان از یکسو بنده پرتلاش و حریص برانجام عبادات و قربات با عاجزی و فروتنی و اظهار خواری به الله تعالی بود، که مناسک حج را با وجه احسن و اکمل ادا می‌نمودند، و از سوی دیگر رهبر و قاید مردم، با خبر از حال و احوال رعیت بوده، و در راه اتحاد و همبستگی آنان کوشا بودند. ایشان ج معلم و مرشد جمعیت بی‌شماری از مردم بودکه آن‌ها را بسوی پیروزی، خیر و صلاح دنیا و آخرت دعوت می‌نمود، قلب عزیز‌شان به خاطر ابلاغ و رسانیدن دعوت و رسالت الهی با وجه احسن؛ سخت در تپش می‌بود.

پیامبر گرامی ج نمونه و الگو و مورد توجه مردم بود، هر فردی از حجاج منتظر گفتار ایشان بودند، تا مانند ایشان عمل نموده و خط سیرشان را بپیمایند.

علاوه بر آن زحمت، تکالیف و مشکلات حج آن زمان به هیچکس پنهان نبوده و وسایل راحت و سهولتی که امروز متوفر است، در آن زمان اصلاً وجود نداشته است، در چنین حالت مردیکه سنش بیشتر از شصت سال است و نُه همسر و سایر ضعیفان و ناتوانان ازخویشان‌شان نیز در رکاب ایشان ج قرار داشتند، رعایت و مسؤولیت همه آنان را از یک جهت، و رهبری و زمامداری امت را از جهت دیگر به عهده داشت.

علاوه بر آن حضور ناتوانان مانند بیماران، زنان، کودکان و بزرگسالان با ایشان ایجاب می‌کرد تا از لطف و مهربانی و دلسوزی آنجناب ج برخوردار گردیده وجویای احوال آنان باشد. باوجود این‌همه ایشان حقیقتاً انسان با عظمت بودکه از صبر و تحمل بی‌مثیلی در این موسم برخوردار بود، و چه بسا زحمات و سختی‌ها را در رهبری و قیادت امت متحمل شدند و همه رعیت را در قلب و مسیر واحد جمع نمودند.

پس هر کسی که رسول گرامی ج را رهبر و مقتدای خود می‌داند، باید از راه و روش ایشان پیروی نموده صبر و تحمل و همت را در همه عرصه‌های زندگی خویش پیشه کند، همان‌گونه که پیامبر گرامی ما ج آن را در تمام عرصه‌های زندگی خویش عملی نمودند، زیرا ایمان راستین همانا صبر و بردباری و گذشت است و الله متعال با صابران است، و مزدشان را در مقابل صبرشان کامل و بدون حساب می‌دهد، و چون ایشان ج بر زحمت و مشقت و تکالیف دنیا و طاعات الهی ثابت قدم و استوار باشد، و از بی‌قراری و شکوه و ناله و شکایت و غضب برحذر باشد که هیچ دست‌آوردی ندارد، و چون آنجناب ج با مردم همیشه آمیخته و پیوسته باشد و برآزار و اذیت آنان صابر و بردبار باشد، و گذشت نماید، طوری که فرموده است: «الْمُؤْمِنُ الَّذِی یُخَالِطُ النَّاسَ، وَیَصْبِرُ عَلَى أَذَاهُمْ، أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الْمُؤْمِنِ الَّذِی لَا یُخَالِطُ النَّاسَ، وَلَا یَصْبِرُ عَلَى أَذَاهُمْ». «اجر و پاداش مؤمنی که با مردم آمیخته و پیوسته بوده و بر اذیت آن‌ها صبر می‌نماید، بیشتر و بزرگ‌تر از مؤمنی است که از مردم دوری جسته و آزار و اذیت آن‌ها را تحمل نمی‌تواند». [سنن ابن ماجه: ۴۰۳۲، با تصحیح آلبانی].

خلاصه اینکه پیامبر گرامی ج الگوی صبر و شکیبایی بود. ایشان قبل از بعثت در مقابل اعمال زشت و بت‌پرستی قومش صبر پیشه می‌کرد. همچنین ایشان پس از علنی شدن دعوت در مقابل عذاب و شکنجه مشرکان مکه و نفاق منافقان مدینه صبور و بردبار بود، ایشان نمونه والای صبر و شکیبایی در از دست دادن نزدیکان بودند. همسرشان خدیجه ل و همه فرزندانش به جز فاطمه ل در دوران حیاتش از دنیا رفتند. همچنین ابوطالب عموی پیامبر ج در دوران حساس بعثت در مکه از دنیا رفت. عموی دیگرش، حمزه س در غزوه احد به شهادت رسید. ایشان در همه این موقعیت‌ها صبور و خویشتندار بود. انس بن مالک س می‌گوید: به همراه پیامبر اکرم ج به نزد ابوسیف القین شوهر دایۀ ابراهیم؛ فرزند پیامبر گرامی ج رفتیم. پیامبر گرامی ج ابراهیم را برداشت و بویید. بار دیگر که به خانه ابوسیف رفتیم، ابراهیم، آخرین لحظات زندگی‌اش را می‌گذراند. اشک از چشمان رسول الله ج سرازیر شد. عبدالرحمن ابن عوف گفت: ای رسول الله! شما هم گریه می‌کنید؟ رسول اکرم ج فرمود: «ای ابن عوف، گریه کردن، نشانۀ شفقت و مهربانی است». و همچنانکه اشک می‌ریخت، فرمود: «چشم‌ها، اشک می‌ریزد و دل اندوهگین است ولی ما سخنی که موجب عدم خوشنودی الله شود به زبان نخواهیم آورد. و ما بخاطر جدایی تو، ای ابراهیم! غمگین هستیم». [صحیح بخاری (1303)].

مطلب دوم: مهمان نوازی و هدیه دادن پیامبر گرامی ج

مطلب دوم: مهمان نوازی و هدیه دادن پیامبر گرامی ج

مهمانداری و مهمان نوازی خصلت بسیار خوب و نیک است که دین مبین اسلام آن را تایید و بر آن تاکید می‌کند. تمامی پیامبران به این صفت زیبا و پسندیده آراسته بودند و یکی از صفات بارز آنان مهماندوستی بود و هیچ پیامبری را سراغ نداریم که از مهمان روگردان بوده باشد. ولی مهمانداری و مهمان‏نوازی رسول گرامی ج یکی از صفات برجسته ایشان و خانواده ایشان بود. نه این فقط بلکه همۀ خوبی‌ها و صفات پسندیده در ایشان جمع شده بود. بنا به گفته ام المؤمنین خدیجه ل آنگاه که در ابتدای بعثت به رسول اکرم ج دلداری داده فرمود: «قسم به الله که الله تو را هرگز خوار و ذلیل نخواهد کرد، زیرا که تو به نزدیکان نیکی می‌کنی، بار ضعفا را بر دوش می‌کشی و بینوایان را کمک می‌کنی مهمان نواز هستی و مصیبت زدگان را یاری می‌رسانی». [متفق علیه]

پیامبر گرامی ج سرزمین‌های زیادی را در اختیار داشت و انسان‌های زیادی، مطیع و فرمانبردار ایشان بودند و کاروان‌های آذوقه از مناطق مختلف نزد ایشان می‌آمد. ولی آب و غذای پیامبر گرامی ج مانند غذای پادشاهان و سرمایه داران نبود. آنجناب زمانی سیر غذا می‌خورد که مهمانی نزدش می‌آمد؛ به خاطر مهمان، غذای خوبی تدارک می‌دید تا انس و الفت بیشتر گردد و نیکی‌های مهمانانش را جبران نماید.

آن جناب ج به مهمانان خوشامدید می‌فرمود از آنان استقبال گرم به عمل می‌آورد، طوریکه از ابن عباس ب روایت شده که می‌گوید: «هنگامی که وفد قبیله عبدقیس نزد رسول الله ج آمد. رسول الله ج فرمود: «مَرْحَبًا بِالوَفْدِ - أَوِ القَوْمِ - غَیْرَ خَزَایَا وَلاَ نَدَامَى» [متفق علیه]. «بسیار خوش آمدند این گروهی که آمدند، امیدوارم از آمدنتان ناراحت و پشیمان نشوید». بدون شک استقبال و خوشامدگویی از مهمانان، شادی و الفت را وارد قلب آن‌ها می‌نماید.

آنجناب ج پذیرایی و اکرام مهمان را یک وجیبه دینی دانسته وآنرا برای میزبان منظم ساخته و دسته بندی نموده است چنانکه می‌فرماید: «وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ جَائِزَتَهُ» قَالَ: وَمَا جَائِزَتُهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «یَوْمٌ وَلَیْلَةٌ، وَالضِّیَافَةُ ثَلاَثَةُ أَیَّامٍ، فَمَا کَانَ وَرَاءَ ذَلِکَ فَهُوَ صَدَقَةٌ عَلَیْهِ» [متفق علیه]. «وهر کس به الله و روز قیامت ایمان دارد، مهمانش را باید گرامی بدارد. جایزه‌اش یک روز است و مهمانیش سه روز؛ و بعد از آن، صدقه محسوب می‌شود».

هدیه دادن و هدیه گرفتن پیامبر گرامی ج:

هدیه دادن و نیز تشکر کردن از کسی که هدیه می‌دهد، دلیل سخای قلب و پاکی اوست. هدیه دادن و سخاوت، یکی از ویژگی‌های اخلاقی پیامبر گرامی ما ج به شمار می‌رود و در این میدان از دیگران، سبقت گرفته است. عایشه ل می‌گوید: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقْبَلُ الهَدِیَّةَ وَیُثِیبُ عَلَیْهَا» [صحیح بخاری (2585)]. «پیامبر اکرم ج هدیه را می‌پذیرفت و به هدیه کننده، در عوض آن، پاداش می‌داد».

همچنان ایشان ج فرموده است: «تَهَادُوا تَحَابُّوا» (هدیه بدهید تا همدیگر را دوست بدارید). [الادب المفرد (594) و البانی در صحیح الجامع (3004) آن را حسن دانسته است].

بدون شک جامعه‌ای که اینگونه مظاهر عالی اخلاق را رعایت کند الفت ومحبت دائم بر آن جامعه حاکم خواهد بود.

ابن عباس ب می‌فرماید: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَجْوَدَ النَّاسِ، وَکَانَ أَجْوَدُ مَا یَکُونُ فِی رَمَضَانَ حِینَ یَلْقَاهُ جِبْرِیلُ، وَکَانَ یَلْقَاهُ جِبْرِیلُ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ رَمَضَانَ، فَیُدَارِسُهُ القُرْآنَ، فَلَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حِینَ یَلْقَاهُ جِبْرِیلُ أَجْوَدُ بِالخَیْرِ مِنَ الرِّیحِ المُرْسَلَةِ» [متفق علیه]. «رسول الله ج سخاوت مندترین انسان بود و در ماه رمضان هنگامیکه با جبریل ملاقات می‌کرد سخاوت مندتر از سایر اوقات می‌شد و جبریل ÷ در هر شب از ماه رمضان با رسول الله ج ملاقات می‌کرد و قرآن را ـ تا جاییکه نازل شده بود ـ با ایشان تکرار می‌نمود و رسول الله ج هنگام ملاقات با جبریل ÷ نسبت به بذل و بخشش خیرات از تندباد وزنده هم سریع‌تر می‌شد».

پیامبر گرامی ج بر اساس اعتماد به الله تعالی چنان بذل و عطا می‌کرد که از فقر و بیچارگی هیچ هراسی نداشت. ابوذر س می‏گوید: با رسول الله ج بودم. پس هنگامی که چشم رسول الله ج به (کوه) احد افتاد، فرمود: «اگر این کوه، برای من تبدیل به طلا شود، دوست ندارم یک دینار از آن، بیش از سه روز، در خانۀ من بماند. مگر دیناری که آن را برای پرداخت وام، نگه داشته باشم».

آنجناب ج این بذل و سخاوت را عملا در حیات شان تطبیق نمودند تا نمونه و الگو برای امت باشد، چنانکه از انس س روایت است که گفت: «مَا سُئِلَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى الْإِسْلَامِ شَیْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ، وَلَقَدَ جَاءَهُ رَجُلٌ فَأَعْطَاهُ غَنَمًا بَیْنَ جَبَلَیْنِ، فَرَجَعَ إِلَى قَوْمِهِ، فَقَالَ: یَا قَوْمِ أَسْلِمُوا، فَإِنَّ مُحَمَّدًا یُعْطِی عَطَاءً مَنْ لَا یَخْشَى الفَقْر» [صحیح مسلم (2312)]. «رسول الله از چیزی بخاطر اسلام سؤال نشده‌اند، مگر اینکه داده‌اند. مردی نزدش می‌آمد و ایشان رمۀ گوسفندی را که در میان دو کوه بود، به وی می‌داد، و او به قوم خود بازگشته می‌گفت: ای قوم مسلمان شوید. زیرا محمد ج بخشش کسی را می‌کند که از فقر نمی‌ترسد». از جبیر بن مطعم روایت است که در هنگام بازگشت پیامبر ج از حنین با وی می‌رفت، بادیه نشینان با سؤالاتشان او را متوقف ساختند تا ناگزیر ایشان ج را وادار نمودند که بدرخت سمره پناه برده و ردایش را ربودند. پیامبر ج بلند شده و فرمود: ردای مرا بدهید، اگر به عدد این درختان خاردار نعمت نزدم می‌بود، آنرا میان شما تقسیم می‌کردم، و مرا نه بخیل و نه بسیار دروغ پرداز و نه بزدل می‌یافتید». [صحیح بخاری (2821)]

سهل س می‌گوید: زنی، چادری را که کناره آن، بافتنی داشت، به پیامبر ج هدیه داد رسول الله ج که به آن نیاز داشت، آنرا پذیرفت و بعنوان ازار، از آن استفاده کرد. یکی از اصحاب، آنرا پسندید و گفت: چقدر زیبا است! آنرا به من بدهید. مردم، به او گفتند: کار خوبی نکردی. زیرا رسول الله ج به آن نیاز داشت و آن را پوشیده‏ بود. با وجود این، تو آن را طلب کردی. و می‌دانی که هر گاه از رسول الله ج چیزی خواسته شود، دریغ نخواهد کرد. آن شخص گفت: به الله سوگند، من آن را برای پوشیدن درخواست نکردم. بلکه می‌خواهم آن را کفن خود نمایم. سهل می‌گوید: سرانجام، همان چادر، کفن آن شخص گردید. [صحیح بخاری (6036)]

آری! آنجناب ج بخشش و عطای بینظر داشت، چه این بذل به فقیر و محتاج می‌بود، و چه بخاطر کسب دل‌های مردم بمنظور گرویدن شان به اسلام، و چه برای اینکه سرمشقی برای امت باشد؛ با این حال، گاهی دو ماه می‌گذشت ولی در خانه‌های رسول الله ج آتشی برای پخت وپز افروخته نمی‌شد و فقط بر خرما و آب قناعت می‏کردند.

مطلب اول: تواضع پیامبر گرامی ج

مطلب اول: تواضع پیامبر گرامی ج

تواضع وشکسته نفسی، عالی‌ترین مقام اخلاقی، و راه کسب شرف و سروری، و رفعت و بلند رفتن مقام بنده در نزد الله متعال می‌باشد، طوریکه پیامبر گرامی فرموده است: (هیچ بنده‌ای بخاطر الله تواضع و فروتنی نمی‌کند مگر اینکه الله تعالی مقامش را بلند می‌برد). [صحیح مسلم (2588)]

سیره عملی و سخنان پیامبر گرامی ج سرشار از تواضع و فروتنی و دوری از تکبر و خود بزرگ بینی است. آن جناب ج ضمن آنکه خودش از هر کاری که موجب تکبر شود، دوری می‌نمود، پیروان خویش را هم از آن برحذر می‌داشت. از عبد الله ابن مسعود س روایت شده که پیامبر گرامی ج فرمود: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ کِبْرٍ» قَالَ رَجُلٌ: إِنَّ الرَّجُلَ یُحِبُّ أَنْ یَکُونَ ثَوْبُهُ حَسَنًا وَنَعْلُهُ حَسَنَةً، قَالَ: «إِنَّ اللهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ، الْکِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ، وَغَمْطُ النَّاسِ» [صحیح مسلم (147)]. «کسی که به اندازه یک مثقال ذره کبر و غرور در دل دارد، داخل بهشت نمی‌شود. شخصی سوال کرد: ای رسول الله! همانا انسان دوست دارد که لباس وکفشش قشنگ باشد، آیااین نیز بیانگر کبر است؟ پیامبر گرامی ج فرمود: [مانعی ندارد] همانا الله تعالی زیبا است و زیبائی را دوست دارد. تکبر عبارت است از: انکار حق وتحقیر مردم».

اخلاق پیامبر گرامی ج از اخلاق همه مردم بهتر و کاملتر بود. آن جناب ج نمونه عملی قرآن کریم بود؛ چنانکه عایشه ل می‌گوید: «اخلاق ایشان، قرآن بود». [مسند احمد (24601) و الادب المفرد از بخاری (308)]

همچنین پیامبر گرامی ج می‌فرماید: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» [مسند البزار (8949)]. «همانا من مبعوث شده‌ام تا ارزش‌های اخلاقی را کامل کنم».

یکی از دلایل تواضع پیامبر گرامی ج این است که ایشان، تعریف و تمجید و ستایش را دوست نداشت. عمر بن خطاب س می‌گوید: رسول اکرم ج فرمود: «لاَ تُطْرُونِی، کَمَا أَطْرَتْ النَّصَارَى ابْنَ مَرْیَمَ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ، فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ، وَرَسُولُهُ» [صحیح بخاری (3445)]. «در مدح و ستایش من افراط نکنید، آنگونه که نصاری در مورد عیسی بن مریم افراط کردند؛ چراکه من، بندۀ او هستم؛ پس بگویید: بنده الله و فرستادۀ او».

ملاحظه می‌کنیم پیامبری که بهترین انسان روی زمین بشمار می‌رود، با غرور و تکبر رابطه‌ای ندارد، انس بن مالک س می‌گوید: «لَمْ یَکُنْ شَخْصٌ أَحَبَّ إِلَیْهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَکَانُوا إِذَا رَأَوْهُ لَمْ یَقُومُوا لِمَا یَعْلَمُونَ مِنْ کَرَاهِیَتِهِ لِذَلِکَ». «نزد صحابه هیچکس از رسول الله ج محبوبتر نبود؛ با این حال، هرگاه صحابه رسول الله ج را می‌دیدند، بلند نمی‌شدند؛ زیرا می‌دانستند که آن جناب ج این کار را نمی‌پسندد». [سنن ترمذی (2754)]

پیامبر گرامی ج تواضع شگفت انگیز و بی‌نظیری در برابر فقرا و مساکین و حاجتمندان داشت، انس بن مالک س می‌گوید: «جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ لِی إِلَیْکَ حَاجَةً، فَقَالَ لَهَا: "یَا أُمَّ فُلَانٍ، اجْلِسِی فِی أَیِّ نَوَاحِی السِّکَکِ شِئْتِ، حَتَّى أَجْلِسَ إِلَیْکِ" قَالَ: فَجَلَسَتْ، فَجَلَسَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِلَیْهَا حَتَّى قَضَتْ حَاجَتَهَا». «زنی نزد پیامبر اکرم ج آمد و گفت: من با شما کاری دارم. آنجناب ج فرمود: «سر هر راهی از راه‌های مدینه که خواستی، بنشین؛ من با تو می‌نشینم (و کارت را انجام می‌دهم) انس س می‌گوید: پیامبر ج با وی نشست و نیازش را برطرف کرد». [سنن ابوداود (4818)]

پیامبر گرامی ج در رأس انسان‌های متواضع و بی‌تکلف قرار داشت؛ ابوهریره س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «لَوْ دُعِیتُ إِلَى ذِرَاعٍ أَوْ کُرَاعٍ لَأَجَبْتُ، وَلَوْ أُهْدِیَ إِلَیَّ ذِرَاعٌ أَوْ کُرَاعٌ لَقَبِلْتُ». «اگر مرا برای صرف ران یا پاچه (گوسفندی) دعوت کنند، خواهم پذیرفت؛ همچنین اگر به من ران یا پاچه‌ای هدیه داده شود، می‌پذیرم». [صحیح بخاری (2568)]

انسان‌های متکبر باید کردار و گفتار پیامبر گرامی ج را آویزه خویش سازند تا همیشه مانعی برای تکبر و برتری طلبی آنان باشد.

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «بَیْنَمَا رَجُلٌ یَمْشِی فِی حُلَّةٍ، تُعْجِبُهُ نَفْسُهُ، مُرَجِّلٌ جُمَّتَهُ، إِذْ خَسَفَ اللَّهُ بِهِ، فَهُوَ یَتَجَلْجَلُ إِلَى یَوْمِ القِیَامَةِ» [متفق علیه]. «روزی، یک مرد که سرش را شانه زده و لباسی مورد پسند پوشیده بود، قدم می‌زد و با تکبر راه می‌رفت؛ ناگهان الله تعالی او را در زمین فرو برد. لذا او تا روز قیامت در زمین فرو خواهد رفت».

یکی از موانع مهم نیل به سعادت دنیوی و اخروی، خودمحوری و غرور و تکبر است. این خصلت راه پذیرش هدایت را مسدود می‌کند، به هر اندازه که روحیه تواضع در انسان پرورش یابد، امکان نیل به هدایت و قرب الهی بیشتر می‌شود. بنابراین، تواضع و فروتنی، یکی از مهم‌ترین و برترین صفات پسندیده مسلمان است.

تواضع رسول گرامی ج در فتح مکه (ورود متواضعانه، نه فاتحانه):

هنگامی که الله تعالی مکه مکرمه را برای پیامبرش ج گشود و سپاه قریش پس از بیست و سه سال جنگ و دشمنی در برابر ایشان به زانو درآمدند، درحالی وارد مکه شد که سرش را به نشانه تواضع در برابر الله تعالی و ستایش به درگاه او پایین انداخته بود.

آری، با وجود اینکه لشکر اسلام فاتحانه وارد مکه گردید و پیامبر گرامی ج نیز بر شترش در حالی که عمامه سیاهی بر سر داشت، پیشاپیش آنان در حرکت بود، اما سرش را به خاطر تواضع در پیشگاه پروردگار پایین انداخته و بر زین شتر خم شده بود، زیرا ایشان با مشاهدۀ این کاروان عظیم و مهیب که در رکاب او در حرکت بودند و منتظر کوچک‌ترین اشاره‌ای از جانب ایشان بودند تا در مکه هیچ جنبنده‌ای را باقی نگذارند، این پیروزی بزرگ او را به یاد گذشته‌ای نزدیک می‌انداخت که از مکه بیرون رانده شده بود و اکنون با این هیبت و نصرت الهی به مکه بازمی‌گشت. چه کرامت و لطف بزرگی از جانب پروردگار شامل حال او شده بود. بنابراین، می‌بایست هر چه بیشتر از الله تشکر نماید و در مقابل او کرنش و سر، خم می‌نمود.

آنجناب ج با مردم همچون رهبری محبوب و متواضع رفتار می‌کرد، بزرگواری که بزرگیش از اخلاق و رفتارش بود نه از جاه و مقام و نفوذش. همیشه و در تمام مراحل دعوتش پیامبری متواضع بود، چه هنگامی که مورد ظلم و ستم قرار گرفته بود و چه بعد از غلبه و پیروزی و چه درزمانی که تنها بود، و چه در وقت مشکلات و سختی‌ها و چه در قله افتخار و پیروزی حتی بعد از این که بر جزیرة العرب غلبه یافت و همه از او فرمانبرداری می‌کردند.

به علت تواضع شدید ایشان بود که وقتی فرد تازه واردی که اولین بار وارد مسجد می‌شد ایشان را در میان یارانش تشخیص نمی‌داد. انس بن مالک س می‌گوید: هنگامی که ما با پیامبر ج در مسجد نشسته بودیم. مردی با شترش وارد شد و آن را در مسجد بر زمین خواباند. سپس پاهایش را بست آنگاه رو به سوی مسلمانان کرد و گفت: کدام یک از شما محمد ج است؟ پیامبر ج در میان آن‌ها نشسته و تکیه داده بود. گفتیم: آن مرد سفید پوستی که تکیه داده است. [صحیح بخاری (63)]

پیامبر گرامی اسلام ج را هرکسی می‌توانست به آسانی ملاقات نموده و نیاز خویش را به ایشان بازگو نماید، زیرا آنجناب ج دوست نداشت دربان و یا نگهبانی داشته باشد تا مردم را از دیدن و یا سخن گفتن با ایشان باز دارند. [صحیح مسلم (1274) سنن ابن ماجه (3035) با تصحیح البانی (2461)]. تواضع و شکسته نفسی و فروتنی پیامبر گرامی ج سبب شد که دوستی و محبت مردم به ایشان بیشتر شده و گرویدۀ اخلاق عالی ایشان گردند.

مطلب چهارم: اخلاق رسول گرامی ج با عامۀ مردم

 مطلب چهارم: اخلاق رسول گرامی ج با عامۀ مردم

حسن معاشرت، برخورد شایسته با مردم از صفات والا و سفارشات پیامبر گرامی ج اسلام است. ابن مسعود س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ یَحْرُمُ عَلَى النَّارِ أَوْ بِمَنْ تَحْرُمُ عَلَیْهِ النَّارُ، عَلَى کُلِّ قَرِیبٍ هَیِّنٍ سَهْلٍ» [سنن ترمذی (2488)]. «آیا به شما خبر ندهم که آتش جهنم بر چه کسی حرام است؟ آتش، بر هر شخصی که با مردم ارتباط نزدیکی داشته و آسانگیر، متواضع و نرم خوی باشد، حرام است».

 رفتار رسول گرامی ج با مردم مملو از نیکی و ملاطفت بود و با هیچ کس بر اساس معیارهای مادی رفتار نمی‌کرد فقرا را به خاطر فقر و تهی دستی مورد بی‌مهری قرار نمی‌داد، بلکه با چهره‌ای باز و گشاده بر اساس معیار ایمانی و انسانی با دیگران روبه رو می‌شد، با همه مردم، طوری رفتار می‌نمود که شخصیت و احترام افراد مراعات شود و کسی تحقیر نگردد و یا مورد تمسخر واقع نشود.

ام المؤمنین عایشه ل می‌گوید: هرگاه رسول الله ج اطلاع می‌یافت که فلان شخص، سخنی ناشایست بر زبان آورده است، نمی‌گفت: چرا فلانی چنین گفته است؛ بلکه (بدون ذکر نام آن شخص) می‌فرمود: «چرا برخی از مردم چنین و چنان می‌گویند»؟ [سنن ابو داود (4788)]

 انس س خادم رسول گرامی ج می‌گوید: «ده سال برای رسول الله ج خدمت کردم هرگز نگفت: آه از دست تو و هرگز به خاطر کاری که کرده بودم، نگفت: چرا چنین کرده‌ای؟ و هیچ وقت درباره کاری که انجام ندادم از من سوال نکرد که چرا انجام نداده‌ای؟». [متفق علیه]

زندگی و شخصیت پیامبر گرامی ج بهترین الگو و نمونه برای تمامی بشریت است، آنجناب هیچگاهی در مقابل زیر دستان خویش از خشونت و تندی کار نگرفته است.

ام المؤمنین عایشه ل می‌گوید: «رسول الله ج هیچگاه خادمی و یا زنی را لت و کوب ننموده است». [سنن ابو داود (4786)]

پیامبر گرامی ج دوست نداشت کسی به خاطر او از جایش برخیزد و می‌فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَتَمَثَّلَ لَهُ الرِّجَالُ قِیَامًا، فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ». [سنن ترمذی (2755)] «هر کس از بلندشدن مردم به خاطر احترامش خوشحال می‌شود، باید جای خود را در جهنم آماده کند».

آنجناب ج به بازار می‌رفت و مردم را به امانتداری سفارش می‌نمود و آنان را از فریب و خیانت در معامله باز می‌داشت. روزی پیامبراکرم ج از کنار عذای انباشته شده گذشت، دستش را در آن فرو برد، انگشتانش تر شد، ایشان خطاب به فروشنده فرمود: «این (تری) چیست؟» فروشنده گفت: ای رسول الله! باران باریده و تر شده است، فرمود: «پس چرا آن (غذای تر) را ظاهر نکردی تا مردم ببینند؟ سپس فرمود: «هر کس اهل تقلب و فریب باشد از من نیست». [صحیح مسلم (۱۰۲)]

یکی دیگر از عاداتش این بود با هرکس که در مجلس ایشان حضور می‌یافت چنان شاد و خنده رو بود که تصور می‌کرد محبوبترین فرد پیش پیامبر است. انس بن مالک س می‌گوید: مردی که رنگ زرد به چهره‌اش زده بود، نزد رسول الله ج شرفیاب شد. کم اتفاق می‌افتاد که آن جناب با شخصی ملاقات نماید که در چهره‌اش چیزی ناشایست (اثری خلاف شریعت) باشد؛ لذا رسول گرامی ج پس از رفتن آن شخص، فرمود: «چه خوب بود اگر به این شخص دستور می‌دادید که آن رنگ را از چهره‌اش بشوید». [مسند احمد (12573)]

پیامبر گرامی ج با آنکه از وحى آسمانى الهام می‌گرفت، و ازسوى دیگر فکر نیرومندى داشت که نیاز آن به مشوره کمتر احساس مى‌شد، با وصف این مجلس شورى تشکیل می‌داد، و به نظر اصحاب و یاران خود ارزش قایل می‌شد. ابوهریره س در این مورد می‌فرماید: «هیچ یکى را ندیدم که مانند پیامبر ج با اصحاب ویاران خود بسیار مشورت کند». [صحیح ابن حبان (4872) و مسند امام شافعی (1682)]

آری رسول گرامی ج در ادای حقوق الله تعالی و بندگان اعم از حقوق خانواده، حقوق نفس و حقوق بندگان توجه داشت و برای آن برنامه ریزی داشت و از همه لحظات زندگیشان استفاده می‌کرد.

انس س می‌گوید: سه نفر به حجره‌های پیامبر گرامی ج آمدند و درباره عبادت ایشان پرسیدند؛ هنگامی که از میزان عبادت آن جناب ج مطلع شدند، گویا آن را اندک شمردند و گفتند: ما، کجا و نبی اکرم کجا؟! گناهان گذشته و آینده ایشان بخشیده شده است. لذا یکی از آنان گفت: من تمام شب به عبادت می‌پردازم. دیگری گفت: من همیشه روزه می‌گیرم و هیچ روزی را بدون روزه سپری نمی‌کنم. سومی گفت: من عزلت و گوشه نشینی را انتخاب می‌نمایم و هرگز ازدواج نمی‌کنم. پیامبر اکرم ج پس از آنکه از این موضوع اطلاع یافت، نزد آنان رفت و فرمود: «شما همان کسانی هستید که چنین گفته اید؟ من، بیش از همه شما از الله می‌ترسم و تقوای بیشتری دارم؛ ولی در عین حال، بعضی از روزها را روزه می‌گیرم و برخی دیگر را روزه نمی‌گیرم. برخی از شب را نماز می‌خوانم و قسمتی از آن را می‌خوابم؛ همچنین با زنان ازدواج می‌نمایم. پس هر کس، از سنت و روش من رویگردانی کند، از من نیست». [متفق علیه]


مطلب سوم: اخلاق رسول گرامی ج با خویشاوندان

مطلب سوم: اخلاق رسول گرامی ج با خویشاوندان

پیامبر گرامی این امت ج به اندازه‌ای حقوق خویشاوندانش را ادا می‌کرد و صله رحمی را به جا می‌آورد که در سخن نمی‌آید. ایشان در این باب بهترین و کامل‌ترین انسان‌ها بود؛ چنانکه کفار قریش نیز، او را قبل از بعثتش ستودند و او را صادق امین لقب دادند. خدیجه ل در آغاز بعثت به آن‌جناب ج چنین گفت: «تو حق صله رحم را به جا می‌آوری و در سخنانت صداقت داری». [صحیح بخاری (4952)]

رسول گرامی ج یکی از بزرگترین حقوق در مورد خویشاوندان را ادا می‌کند و به یکی از مهم‌ترین وظایف خویش عمل می‌نماید.

ببینید رسول گرامی ج به خویشاوندان، چه محبتی داشت و چقدر علاقه‌مند بود که دعوتش را لبیک بگویند و هدایت شوند و از آتش دوزخ نجات یابند و در این راه چه مشکلات و سختی‌هایی را که تحمل نمود!

ابوهریره س می‌گوید: هنگامی که آیه: ﴿وَأَنذِرۡ عَشِیرَتَکَ ٱلۡأَقۡرَبِینَ نازل شد، رسول الله ج قریش را فرا خواند و آن‌ها را بطور عمومی و خصوصی مورد خطاب قرار داد و فرمود: «یَا بَنِی عَبْدِ شَمْسٍ، یَا بَنِی کَعْبِ بْنِ لُؤَیٍّ، أَنْقِذُوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ النَّارِ؛ یَا بَنِی مُرَّةَ بْنِ کَعْبٍ، أَنْقِذُوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ النَّارِ؛ یَا بَنِی عَبْدِ مَنَافٍ، أَنْقِذُوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ النَّارِ؛ یَا بَنِی هَاشِمٍ، أَنْقِذُوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ النَّارِ؛ یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، أَنْقِذُوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ النَّارِ؛ یَا فَاطِمَةُ، أَنْقِذِی نَفْسَکِ مِنَ النَّارِ؛ فَإِنِّی لاَ أَمْلِکُ لَکُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا غَیْرَ أَنَّ لَکُمْ رَحِمًا سَأَبُلُّهَا بِبَلاَلِهَا». [صحیح مسلم (204)]

«ای فرزندان عبد شمس و ای فرزندان کعب بن لؤی! خودتان را از آتش نجات دهید؛ ای فرزندان مره بن کعب! خودتان را از آتش نجات دهید؛ ای فرزندان عبدمناف! خودتان را از آتش نجات دهید؛ ای فرزندان هاشم! خودتان را از آتش نجات دهید؛ ای فرزندان عبدالمطلب! خودتان را از آتش نجات دهید؛ ای فاطمه! خودت را از آتش جهنم نجات بده؛ زیرا من در برابر الله نمی‌توانم هیچ کاری برای شما انجام دهم مگر اینکه یک حق خویشاوندی دارید که تا هنگامی که باقی است، ـ یعنی در دنیا ـ آن را ادا می‌کنم».

مشاهده می‌کنید که محبوب ما از دعوت عمویش ابوطالب خسته نشد. بلکه او را دعوت داد، تا جایی که هنگام احتضار ابوطالب نزد او رفت و دید که ابوجهل و عبدالله بن ابی امیه آنجا نشسته‌اند؛ آنگاه به عمویش گفت: «عمو جان! بگو: لا اله الا الله؛ یک کلمه، بیشتر نیست؛ به وسیله آن نزد الله از تو دفاع خواهم کرد». ابوجهل و عبدالله بن ابی امیه گفتند: ای ابوطالب! آیا از دین عبدالمطلب رویگردانی می‌کنی و آنقدر با او صحبت کردند تا اینکه آخرین کلمه‌ای که بر زبان آورد، این بود که گفت: بر دین عبدالمطلب.

رسول گرامی فرمود: «تا زمانی که منع نشوم، برایت استغفار خواهم کرد». آنگاه این آیه نازل شد: ﴿مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَن یَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِکِینَ وَلَوۡ کَانُوٓاْ أُوْلِی قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ١١٣ [التوبة: 113] «شایسته پیامبر و مؤمنین نیست که برای مشرکین طلب مغفرت کنند. اگرچه خویشاوندانشان باشند، بعد از اینکه برای آنان روشن شده است که آنان جهنمی اند». [متفق علیه]

رسول گرامی ج رابطه میان خویشاوندان را اهمیت ویژه‌ای می‌داد و به همه مسلمانان دستور داده است که باید در پیوسته داشتن این رشته کوشا باشند، با خویشان نادار و تنگدست لطف و مهربانی بیشتر و همکاری همه جانبه صورت گیرد، دعوت‌های آنان باید پذیرفته شود، در هر حالتی چه در بی‌چارگی و یا توانمندی و ثروتمندی، یکسان با آنان بر خورد شود، در ایثار و فداکاری، احسان و صدقه، تقدیم هدیه یا تحفه قبل از دیگران باید خویشاوندان و اقارب مقدم‌تر شمرده شوند.

هیچ دینی مانند اسلام به پیوند و دوستی میان پیروانش عموما و خویش و اقارب بصورت خاص امر ننموده چنانکه اسلام خواهان روابط حسنه و وجود رشته‌های ناگسستنی میان ایشان است.

لذا پیامبر گرامی ج فرمود: «کسی که به الله و روز رستاخیز ایمان دارد باید صله رحم را پیوسته دارد». [متفق علیه]

واز جبیر بن مطعم س روایت است که پیامبر گرامی ج فرمود: «برنده و قطع کننده با خویشان به بهشت داخل نمی‌گردد». [متفق علیه]

از عبدالله بن عمرو ب روایت است که پیامبر گرامی فرمود: «صرف پیوسته داشتن قرابت کافی نیست، بلکه پیوند دهندۀ حقیقی کسی است که چون رابطه اقاربش قطع گردد آنرا پیوسته بدارد». [صحیح بخاری (5991)]

ایشان ج بر صدقه دادن به خویشاوندان تنگدست و بینوا تشویق می‌کرد، چنانکه روایت است که فرمود: «صدقه بر مسکین صدقه است و اگر برای خویشاوندان دهد هم صدقه است و هم صله رحم». [سنن ترمذی (6658) سنن ابوداود (2355)]

از ابن عمر ب روایت است که مردی نزد پیامبر گرامی ج آمد و گفت: ای رسول الله: من مرتکب گناه بزرگی شده‌ام آیا راه توبه است تا توبه کنم؟ پیامبر گرامی ج فرمود: «آیا مادر داری؟» گفت: خیر. فرمود: «آیا خاله داری؟» گفت: بلی. فرمود: «پس با او احسان و نیکی کن». [سنن ترمذی (1905)]

آنجناب ج خویشانشان و اهل بیت شان را گرامی می‌داشت و در مورد آنان سفارش نموده حقوقی را بر گردن امت گذاشته‌اند، طوریکه فرموده‌اند: «أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی» [صحیح مسلم (2408)]. «در مورد اهل بیت من الله را مدنظر داشته باشید».