اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

322- باب: کراهت دشنام دادن به تب

322- باب: کراهت دشنام دادن به تب

1735- عن جابرٍt أنَّ رسُولَ اللهِr دَخَلَ على أُمِّ السَّائِبِ- أو أُمِّ المُسَیّبِ- فَقَالَ: «مَا لَکِ یَا أُمَّ السَّائِبِ- أو یَا أُمَّ المُسَیَّبِ- تُزَفْزِفِینَ؟» قَالَتْ: الحُمَّى لا بَارَکَ اللهُ فِیهَا! فَقَالَ: «لا تَسُبِّی الحُمَّى فَإنَّهَا تُذْهِبُ خَطَایَا بَنِی آدَمَ کَمَا یُذْهِبُ الکِیْرُ خَبَثَ الحَدِیدِ». [روایت مسلم]([1])

ترجمه: جابرt می‌گوید: رسول‌اللهr نزد ام‌سائب- یا ام‌مُسَیّب- رفت و فرمود: «ای ام‌سائب!- یا ای ام‌مُسَیّب!- چرا می‌لرزی؟» پاسخ داد: به‌خاطر تَب که الله به آن برکت ندهد. پیامبرr فرمود: «به تب بد نگو؛ زیرا تب، گناهان را از میان می‌برد؛ همان‌گونه که دمه‌ی آهن‌گر، زنگ و ناخالصیِ آهن را می‌زداید».

شرح

مولف/ می‌گوید: «کراهت دشنام دادن به تب».

تب، بالا رفتن حرارت بدن است و انواع گوناگونی دارد که همگی به خواست و تقدیر الهی‌ست و اللهU، خود آن را برطرف می‌سازد. دشنام دادن به هیچ‌یک از افعال الهی روا نیست؛ زیرا ناسزاگویی به آفریننده‌ی آن به‌شمار می‌آید؛ از این‌رو پیامبرr فرموده است: «لاَ تَسُبّوا الدّهْرَ؛ فَإِنّ اللّهَ هُوَ الدّهْرُ»؛([2]) یعنی: به روزگار ناسزا نگویید که آن‌چه روی می‌دهد، به خواست و مشیت الله متعال است.

در این‌جا حدیثی بدین مضمون آمده است که جابرt می‌گوید: رسول‌اللهr نزد ام‌سائب- یا ام‌مُسَیّب- رفت و فرمود: «ای ام‌سائب!- یا ای ام‌مُسَیّب!- چرا می‌لرزی؟» پاسخ داد: به‌خاطر تَب که الله به آن برکت ندهد. پیامبرr فرمود: «به تب بد نگو؛ زیرا تب، گناهان را از میان می‌برد؛ همان‌گونه که دمه‌ی آهن‌گر، زنگ و ناخالصیِ آهن را می‌زداید».

برای درمان تب راه‌های گوناگونی وجود دارد که از آن جمله: پاشویه و استفاده از آب سرد برای کاهش دمای بدن می‌باشد و پیامبرr نیز بدین روش تصریح فرموده است؛ پزشکان هم این را بهترین روش درمان تب دانسته‌اند. در هر حال، شایسته است که انسان در هنگام ابتلا به بیماری، شکیبایی ورزد و به اجر و ثواب الهی امیدوار باشد و از ناسزاگویی به بیماری بپرهیزد.

***




([1]) صحیح مسلم، ش: 2575

([2]) صحیح مسلم، ش: 2246 به‌نقل از ابوهریرهt.

321- باب: نهی از مورد خطاب قرار دادن فاسق و بدعت‌گر و امثالشان با عنوان سرور و آقا

321- باب: نهی از مورد خطاب قرار دادن فاسق و بدعت‌گر و امثالشان با عنوان سرور و آقا

1734- عن بُریَدَةَt قالَ: قالَ رسُولُ اللهr: «لا تَقُولُوا لِلْمُنَافِقِ سَیِّدٌ، فَإنَّهُ إنْ یَکُ سَیِّداً فَقَدْ أسْخَطْتُمْ رَبَّکُمْU». [روایت ابوداود با اِسنادِ صحیح]([1])

ترجمه: بریدهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «به منافق، سرور و آقا نگویید؛ زیرا اگر او را سرور و آقا قلمداد کنید، پروردگارتان را- که صاحب عزت و جلال است- خشمگین کرده‌اید».




([1]) صحیح الجامع، ش: 7405؛ صحیح الأدب المفرد، 555؛ و السلسلۀ الصحیحۀ، از آلبانی/، ش: 370.

320- باب: حرام بودن به‌کار بردن واژه‌ی «شاهنشاه» یا «مَلِک الملوک» برای سلطان و غیر او؛ زیرا این صفت، تنها ویژه‌ی الله متعال است

320- باب: حرام بودن به‌کار بردن واژه‌ی «شاهنشاه» یا «مَلِک الملوک» برای سلطان و غیر او؛ زیرا این صفت، تنها ویژه‌ی الله متعال است

1733- وعن أبی هریرةَt عَنِ النَّبِیِّr قالَ: «إنَّ أَخْنَعَ اسْمٍ عِنْدَ اللهِU رَجُلٌ تَسَمَّى مَلِکَ الأَمْلاَکِ». [متفق علیه]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «خوارترین نام‌ها نزد اللهU، نام کسی‌ست که "شاهنشاه" نامیده شود».




([1]) صحیح بخاری، ش: 6205؛ و صحیح مسلم، ش: 2143.

319- باب: مکروه است که انسان با توسل به وجه و ذات ذوالجلالِ الله، چیزی جز بهشت را درخواست کند؛

319- باب: مکروه است که انسان با توسل به وجه و ذات ذوالجلالِ الله، چیزی جز بهشت را درخواست کند؛ و نیز کراهت دریغ داشتن از کسی که به نام الله چیزی را درخواست می‌کند و نامِ او را به میان می‌آورَد

1731- عن جابرٍt قالَ: قالَ رسولُ اللهِr: «لا یُسْأَلُ بِوَجْهِ اللهِ الاَّ الجَنَّةُ». [روایت ابوداود]([1])

ترجمه: از جابرt روایت شده است که می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «با توسل به وجه و ذات ذوالجلال الله، چیزی جز بهشت درخواست نمی‌شود».

1732- وعن ابن عمرَ$ قالَ: قال رسُولُ اللهِr: «مَنِ اسْتَعَاذَ بِاللهِ، فَأعِیذُوهُ، وَمَنْ سَأَلَ بِاللهِ، فأَعْطُوهُ، وَمَنْ دَعَاکُمْ، فَأَجِیبُوهُ، وَمَنْ صَنَعَ إلَیْکُمْ مَعْرُوفاً فَکَافِئُوهُ، فَإنْ لَمْ تَجِدُوا ما تُکَافِئُونَهُ فَادْعُوا لَهُ حَتَّى تَرَوْا أَنَّکُمْ قَد کَافَأْتُمُوهُ». [حدیث صحیحی‌ست که ابوداود و نسائی با سندهای صحیحین روایت کرده‌اند.]([2])

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکه به الله پناه جُست، پناهش دهید و هرکه به نام الله چیزی درخواست کرد، به او بدهید؛ و هر که شما را دعوت کرد، دعوتش را بپذیرید؛ و هرکه به شما نیکی کرد، نیکی‌اش را جبران کنید؛ و اگر چیزی برای جبران بخشش و نیکی‌اش نیافتید، آن‌قدر برایش دعا نمایید که خودتان احساس کنید که نیکی‌اش را جبران کرده‌اید».

شرح

مولف/ می‌گوید: مکروه است که انسان با توسل به وجه و ذات ذوالجلالِ الله، چیزی جز بهشت را درخواست کند. وجه، یکی از صفات الهی‌ست؛ همان‌گونه که

الله متعال می‌فرماید:

﴿کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانٖ ٢٦ وَیَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ [الرحمن: ٢٦،  ٢٧]             

همه‌ی کسانی که روی زمین هستند، فناپذیرند؛ و وجه- یا ذاتِ- باشکوه و گرامیِ پروردگارت باقی می‌ماند.

از این‌رو برخی از علما گفته‌اند: شایسته است که انسان، آیه‌ی دوم را متصل به آیه‌ی قبلی بخواند که بیان‌گر کمالِ اللهU می‌باشد و نشان می‌دهد که فنا برای آن ذاتِ همیشه‌باقی، غیرممکن است؛ پس وجه و ذات اللهU، بزرگ می‌باشد و بزرگ‌ترین چیزی که انسان درخواست می‌کند، بهشت است؛ لذا شایسته نیست که انسان با توسل به ذات بزرگ الهی، چیزِ کوچکی درخواست نماید. و به‌راستی که بهشت، آرزوی هر بنده‌ی مومنی‌ست:

﴿فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَ                  [آل عمران: ١٨٥]     

پس هرکس از آتش دوزخ دور گردد و وارد بهشت شود، به‌تحقیق که رستگار است.

ورود به بهشت، رستگاری بزرگی‌ست که هیچ رستگاری و موفقیتی با آن برابری نمی‌کند؛ پس با توسل به ذاتِ اللهU هیچ چیزِ حقیر را درخواست نکن و نگو: «یا الله! من با توسل به ذات باشکوهت از تو می‌خواهم که به من خانه‌ای برای سکونت، یا ماشین سواری، عطا فرمایی».؛ زیرا وجه و ذات ذوالجلال الهی، فراتر و بزرگ‌تر از آن است که با توسل به آن، چیزی از دنیای حقیر و فناپذیر درخواست شود. در هیچ چیزِ دنیا، هیچ خیری نیست؛ مگر در آن‌چه که مایه‌ی تقرب و نزدیکی به اللهU می‌باشد. همان‌گونه که اللهU می‌فرماید:

﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِی خُسۡرٍ ٢ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ ٣          [العصر: ١،  ٣]                                                                                                   

سوگند به روزگار که بی‌گمان انسان‌ها در زیان هستند؛ مگر کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند و یک‌دیگر را به حق (=توحید) و شکیبایی سفارش کنند.

همه‌ی انسان‌ها زیان‌کارند، مگر کسانی که دارای این چهار ویژگی باشند: ایمان بیاورند، کارهای نیک انجام دهند، و یک‌دیگر را به پایداری بر حقیقت و توحید و نیز صبر و شکیبایی در مسیر دعوت به سوی توحید سفارش کنند؛ هم‌چنین هم‌دیگر را به صبر و شکیبایی بر مصایب و آزمون‌های الهی توصیه نمایند.

اگرچه سند حدیثی که گذشت، ضعیف است؛ اما معنایش صحیح می‌باشد.

در حدیث عبدالله بن عمر$ آمده است: رسول‌اللهr فرمود: «هرکه به الله پناه جُست، پناهش دهید»؛ یعنی اگر کسی گفت: «از تو به الله پناه می‌برم»، رهایش کنید و کاری به او نداشته باشید؛ چنان‌که پیامبرr زنی را به نکاح خویش درآورد؛ همین‌که به او نزدیک شد، آن زن گفت: از تو به الله پناه می‌برم. رسول‌اللهr فرمود: «لَقَدْ عُذْتِ بِعَظِیمٍ الْحَقِی بِأَهْلِکِ»؛([3]) یعنی: «به ذات بزرگی پناه بردی؛ نزد خانواده‌ات برو». لذا اگر کسی، از شما به الله پناه برد، پناهش دهید؛ مگر آن‌که درباره‌ی حق واجبی باشد؛ مثلاً حقّ خود را از کسی که به شما بدهکار است، مطالبه می‌کنید و او می‌گوید: «از تو به الله پناه می‌برم»، در این صورت به او پناه ندهید و رهایش نکنید؛ زیرا بدان سبب که با وجود توانایی، از پرداخت بدهی‌اش طفره می‌رود، گنه‌کار است و الله متعال به هیچ گنه‌کاری پناه نمی‌دهد؛ اما اگر کسی درباره‌ی کاری که حرام نیست، پناه بخواهد، به‌خاطر تعظیمِ اللهU پناهش دهید.

در ادامه‌ی حدیث آمده است: «و هرکه به نام الله چیزی درخواست کرد، به او بدهید»؛ مگر آن‌که خواسته‌اش حرام باشد؛ مثلاً از کسی بخواهد که اسرارِ زناشویی خود را به او بگوید. بازگوییِ اسرار زناشویی، جایز نیست؛ بلکه آن‌شخص باید درخواست‌کننده را نصیحت کند و به او بگوید که طرح چنین خواسته‌ای، بیهوده می‌باشد و پیامبرr فرموده است: «مِنْ حُسْنِ إِسْلامِ الْمَرْءِ تَرْکُهُ مَالاَ یَعْنِیهِ»؛([4]) یعنی: «از نیکی و زیبایی اسلام شخص، ترک کارهای بیهوده‌ای‌ست که فایده‌ای برایش ندارد». هم‌چنین اگر کسی به شما گفت: «تو را به‌خدا قَسَم به من پول بده تا سیگار بخَرَم»، جایز نیست که به او پول بدهید؛ زیرا او برای انجام یک عمل حرام کمک خواسته است. هم‌چنین اگر کسی به نامِ اللهU چیزی از شما خواست که به زیان شماست، به او ندهید؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «لا ضَرَرَ وَلا ضِرَارَ»؛([5]) یعنی: آغازگر زیان رساندن به کسی نباشید و اگر کسی به شما زیان رساند، در تلافی‌اش زیاده‌روی و تعدی نکنید.([6])

در ادامه‌ی حدیث ابن عمر$ آمده است که پیامبرr فرمود: «و هرکه به شما نیکی کرد، نیکی‌اش را جبران کنید؛ و اگر چیزی برای جبران بخشش و نیکی‌اش نیافتید، آن‌قدر برایش دعا نمایید که خودتان احساس کنید که نیکی‌اش را جبران کرده‌اید».

و نیز پیامبرr فرمود: «هر که شما را دعوت کرد، دعوتش را بپذیرید»؛ یعنی اگر کسی شما را به خانه‌اش یا به مهمانی و جشنی کوچک یا بزرگ دعوت نمود، دعوتش را قبول کنید؛ البته مشروط به این‌که قبول کردن دعوتش به زیانِ شما نباشد؛ هم‌چنین دعوت‌کننده جزو کسانی نباشد که با آن‌ها قطع رابطه می‌شود. اگر اموال دعوت‌کننده آمیخته به حرام است و مصلحتی در قبول نکردن دعوتش وجود دارد، دعوتش را نپذیرید؛ یعنی اگر دعوتش را قبول نکنید، ممکن است به خود بیاید و دست از حرام‌خواری بردارد، در این صورت دعوتش را نپذیرید؛ ناگفته نماند که پیامبرr درباره‌ی ولیمه‌ی عروسی فرموده است: «مَنْ لَمْ یُجِبِ الدَّعْوةَ فَقَدْ عَصَى الله ورَسُولَه»؛([7]) یعنی: «هرکس، دعوت- ولیمه- را قبول نکند، از الله و پیامبرش نافرمانی کرده است». اگر در میهمانی با سیگار، قلیان و موسیقی و امثال آن، پذیرایی می‌کنند و شما نمی‌توانید از این کارهای حرام، منع نمایید، در این صورت قبول کردن دعوت، جایز نیست؛ ولی اگر می‌توانید با حضور خود، از این کارها بازدارید، بر شما واجب است که چنین دعوتی را بپذیرد؛ به دو دلیل: اول این‌که از منکر نهی کنید و دوم این‌که دعوت برادرِ مسلمان خود را اجابت نمایید؛ اما اگر نمی‌توانید با حضور خود در این میهمانی، از این اعمال زشت منع کنید، شرکت در چنین ضیافتی حرام است.

***




([1]) ضعیف است؛ ضعیف الجامع، ش: 6350؛ إرواء الغلیل، ش: 2034؛ و ضعیف أبی داود، از آلبانی/، ش: 368.

([2]) صحیح الجامع، ش: 6021؛ السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 254؛ و صحیح النسائی، از آلبانی/، ش: 2407.

([3]) صحیح بخاری، ش: 5254 به‌نقل از عایشه&.

([4]) این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 68 آمده است. [مترجم]

([5]) حسن لغیره؛ نگا: صحیح الجامع، ش: 5717.

([6]) مفاهیم متعددی درباره‌ی این حدیث گفته‌اند؛ یکی دیگر از مفاهیمش، این است که هیچ ضرری  را برای خود و دیگران نخواهید. [مترجم]

([7]) این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 271 گذشت. [مترجم]

318- باب: کراهت سوگند خوردن در معاملات، حتی اگر راست بگوید

318- باب: کراهت سوگند خوردن در معاملات، حتی اگر راست بگوید

1729- عن أبی هریرةَt قالَ: سَمِعتُ رسُولَ اللهِr یَقُولُ: «الحَلِفُ مَنْفَقَةٌ لِلسِّلْعَةِ، مَمْحَقَةٌ لِلْکَسْبِ». [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: از رسول‌اللهr شنیدم که می‌فرمود: «سوگند، وسیله‌ای برای بازارگرمی و فروش کالاست؛ اما برکتش را از میان می‌برد».

1730- وعن أبی قتادةt أنَّه سَمِعَ رسولَ اللهِr یقولُ: «إیَّاکُمْ وَکَثْرَةَ الحَلِفِ فِی البَیْعِ، فَإنَّهُ یُنَفِّقُ ثُمَّ یَمْحَقُ». [روایت مسلم]([2])

ترجمه: از ابوقتادهt روایت است که از رسول‌اللهr شنید که می‌فرمود: «از سوگند خوردنِ زیاد در معامله بپرهیزید؛ زیرا این کار- اگرچه در ظاهر، به معامله- رونق می‌دهد، اما برکتش را از میان می‌برد».

شرح

مولف/ می‌گوید: «کراهت سوگند خوردن در معاملات، حتی اگر راست باشد»؛ مثلاً فروشنده به‌راست می‌گوید: «به‌خدا سوگند که این کالا صدهزار تومان برایم تمام شده است»؛ این، مکروه است؛ اما اگر دروغ باشد، ظلم و گناه بزرگی‌ست؛ مثلاً به‌دروغ می‌گوید: «به‌خدا سوگند که این کالا را صدهزار تومان خریده‌ام»؛ در صورتی که هشتاد هزار تومان خریده است! این، گناهِ بسیار بزرگی‌ست؛ زیرا در معامله، سوگند دروغ خورده است؛ پیامبرr از سوگند خوردن در معامله، حتی اگر راست باشد، منع فرموده است؛ ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «سوگند، وسیله‌ای برای بازارگرمی و فروش کالاست؛ اما برکتش را از میان می‌برد».

آری؛ در چنین کسبی، برکت نیست؛ زیرا با نافرمانی از رسول‌اللهr انجام شده است و نافرمانی از رسول‌اللهr، نافرمانی از الله متعال می‌باشد. متأسفانه بسیاری از مردم به این آفت مبتلا هستند؛ چنان‌که فروشنده به خریدار می‌گوید: به الله سوگند که جنس خوبی‌ست؛ خودم آن‌را به فلان‌قیمت خریده‌ام. گفتنی‌ست که چه راست بگوید و چه دروغ، از سوگند خوردن در معاملات منع شده است؛ لذا اگر می‌خواهید که الله متعال در معاملات شما خیر و برکت قرار دهد، از سوگند خوردن بپرهیزید؛ همان‌گونه که ابوقتادهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «از سوگند خوردنِ زیاد در معامله بپرهیزید؛ زیرا این کار- اگرچه در ظاهر، به معامله- رونق می‌دهد، اما برکتش را از میان می‌برد».

هر دو حدیث، به یک معناست و از جمع‌بندی دو حدیث، به این نتیجه می‌رسیم که فرقی نمی‌کند که انسان در معامله، زیاد سوگند بخورد یا اندک؛ اما کثرت سوگند در معاملات بدین معناست که انسان، چه در مقام خریدار و چه در مقام فروشنده، هر معامله‌ای را با سوگند و قَسَم به‌انجام می‌رساند و حتی در یک معامله نیز زیاد سوگند می‌خورَد! لذا کسی که خواهان برکت در معامله می‌باشد، از سوگند خوردن بپرهیزد.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 2087؛ و صحیح مسلم، ش: 1606.

([2]) صحیح مسلم، ش: 1607.