اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

252- باب: مسایلی درباره‌ی دعا

252- باب: مسایلی درباره‌ی دعا

1504- وعن أسَامةَ بن زید$ قَالَ: قَالَ رسُولُ اللهr: «مَنْ صُنِعَ إِلَیْهِ مَعْرُوفٌ، فَقَالَ لِفاعِلهِ: جَزَاکَ اللهُ خَیراً، فَقَدْ أبْلَغَ فِی الثَّنَاءِ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]([1])

ترجمه: اسامه بن زید$ می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکه به او نیکی شود و او به نیکی‌کننده بگوید: جَزَاکَ اللهُ خَیراً،([2]) سپاس و قدردانی از او را به‌طور کامل به‌جای آورده است».

1505- وعن جابرٍt قَالَ: قَالَ رسُولُ اللهr: «لا تَدْعُوا عَلَى أَنْفُسِکُمْ؛ وَلا تَدعُوا عَلَى أوْلادِکُمْ، وَلا تَدْعُوا عَلَى أموَالِکُمْ، لا تُوافِقُوا مِنَ اللهِ سَاعَةً یُسألُ فِیهَا عَطَاءً فَیَسْتَجِیبَ لَکُمْ». [روایت مسلم]([3])

ترجمه: جابرt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «بر ضدّ خود، فرزندان و اموالتان دعا نکنید؛ مبادا بددعاییِ شما با لحظه‌ی اجابت دعا از سوی الله، هم‌زمان گردد و آن‌گاه آن دعا پذیرفته شود».

1506- وعن أَبی هریرةَt أنَّ رسول اللهr قَالَ: «أقْرَبُ مَا یَکُونُ العَبْدُ مِنْ رَبِّهِ وَهُوَ سَاجِدٌ، فَأَکْثِرُوا الدُّعَاءَ». [روایت مسلم]([4])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «بنده زمانی که در حال سجده است، بیش از هر زمانی به پروردگارش نزدیک می‌باشد؛ پس-درسجده- فراوان دعا کنید».

شرح

این‌ها مسایلی مرکّب از انواع دعاست؛ از جمله آن‌‌که در حدیث اسامه بن زید$ آمده است که پیامبرr فرمود: «هرکه به او نیکی شود و او به نیکی‌کننده بگوید: جَزَاکَ اللهُ خَیراً،([5]) سپاس و قدردانی از او را به‌طور کامل به‌جای آورده است». اگر کسی به شما کمک کرد یا هدیه و مالی بخشید و یا چیزی به شما آموزش داد یا به ترفیع شغل و جایگاه اجتماعیِ شما، کمکتان کرد، باید در صددِ جبران خوبی‌اش باشید؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «مَنْ صَنَعَ إلَیْکُمْ مَعْرُوفاً فَکَافِئُوهُ»؛([6]) یعنی: «هرکه به شما نیکی کرد، نیکی‌اش را جبران کنید».

جبرانِ نیکی، به وضعیت شخص بستگی دارد؛ پاداش برخی از مردم این است که همانند بخشش یا دهشی که به شما کرده است، یا بیش‌تر از آن، به او بذل و بخشش نمایید. برخی از مردم راضی به بذل و بخشش مالی یا هدیه‌ی مادّی راضی نیستند و فقط کافی‌ست که برایشان دعا کنید؛ اگر یک ثروتمند یا شخصی سرشناس، چیزی به شما هدیه کند و شما نیز همانندِ آن را به او هدیه دهید، چه‌بسا آن‌را نوعی بی‌احترامی تلقی کند؛ لذا برای چنین افرادی، دعا کردن کافی‌ست؛ همان‌گونه که پیامبرr فرمود: «فَإنْ لَمْ تَجِدُوا ما تُکَافِئُونَهُ فَادْعُوا لَهُ حَتَّى تَرَوْا أَنَّکُمْ قَد کَافَأْتُمُوهُ»؛([7]) یعنی: «اگر چیزی برای جبران بخشش و نیکی‌اش نیافتید، آن‌قدر برایش دعا نمایید که خودتان احساس کنید که نیکی‌اش را جبران کرده‌اید»؛ به‌عنوان نمونه می‌توانید بگویید: «جَزَاکَ اللهُ خَیراً»؛ در این صورت از او قدردانی کرده‌اید؛ زیرا شما با این دعا، سعادت دنیا و آخرتش را از اللهU درخواست می‌کنید.

حدیث دوم که از جابرt می‌باشد، بدین مضمون است که پیامبرr فرمود: «بر ضدّ خود، فرزندان و اموالتان دعا نکنید؛ مبادا بددعاییِ شما با لحظه‌ی اجابت دعا از سوی الله، هم‌زمان شود و آن‌گاه آن دعا پذیرفته شود». چنین مواردی در هنگام خشم و غضب، زیاد روی می‌دهد؛ انسان در حال عصبانیت، خودش و فرزندانش را بددعایی می‌کند؛ مثلاً می‌گوید: «خدا تو را بکشد»؛ حتی برخی از مردم فرزندان خود را لعنت و نفرین می‌کنند و می‌گویند: «نفرین خدا بر تو!» الله، خودش رحم کند! هم‌چنین برخی از مردم در هنگام عصبانیت بر ضد همسر و خواهر و عزیزان خود، حتی بر ضدّ مادر خویش دعا می‌کنند! - پناه بر الله- برخی هم در رابطه با اموال خویش بددعایی می‌کنند؛ مثلاً وقتی ماشینشان دچار عیب می‌شود، می‌گویند: بلا تو را بزند! پیامبرr از همه‌ی این‌ها نهی فرموده است؛ زیرا وقتی در حقّ فرزندتان بددعایی می‌کنید، ممکن است که با لحظه‌ی اجابت دعا از سوی اللهU هم‌زمان شود و آن‌گاه این بددعایی پذیرفته شود. لذا به‌جای بددعایی و نفرین، دعای خیر کنید؛ درباره‌ی اموال خود نیز دعای خیر نمایید؛ مثلاً اگر ماشین شما ایرادی دارد، دعا کنید که الله متعال مشکلات را برطرف سازد.

در حدیث ابوهریرهt آمده است که پیامبرr فرمود: «بنده زمانی که در حال سجده است، بیش از هر زمانی به پروردگارش نزدیک می‌باشد؛ پس-درسجده- فراوان دعا کنید». انسان در آن هنگام که اللهU را می‌خوانَد، به او نزدیک است؛ در آن هنگام الله متعال نیز به بنده‌اش نزدیک می‌باشد؛ همان‌گونه که خود می‌فرماید:

﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ ١٨٦        [البقرة: ١٨٦]

  و هنگامی که بندگانم از تو درباره­ی من می­پرسند، (بگو:) من نزدیکم و درخواست دعا­کننده را آن‌گاه که مرا می­خواند، اجابت می­کنم؛ پس باید فرمانم را بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا هدایت یابند.

نزدیک‌ترین حالت بنده به پروردگارش، زمانی‌ست که بنده در حالِ سجده می‌باشد؛ زیرا سجده، کمال کُرنش و فروتنی در برابر الله متعال است؛ بنده در هنگامِ سجده شریف‌ترین و بالاترین عضو بدنش را هم‌سطح پایین‌ترین عضو خویش قرار می‌دهد و بدین‌سان پیشانی‌اش را بر خاک می‌ساید و در برابر اللهU کرنش می‌کند؛ و این، کمال خاکساری در برابر الله و تنزیه و ستایش اوست؛ چراکه انسان، هم با سجده و کرنش و هم در گفتار، پروردگارش را ستایش می‌کند. از این‌رو در سجده‌ی نماز فرض و نفل، فراوان دعا کنید؛ چه برای رفع نیازهای دنیوی خویش و چه برای برآورده شدن خواسته‌های اخروی خود؛ در هر صورت دعا در سجده، پذیرفته می‌شود و ایرادی ندارد که در سجده، از اللهU مال و ثروت یا خانه‌ی راحت و ماشین خوب درخواست کنید؛ هم‌چنین ایرادی ندارد که در سجده برای خودتان و پدر و مادرتان آمرزش بخواهید؛ زیرا دعا، عبادت است و هرچه از الله بخواهید- در صورتی که مشروع باشد- عملی عبادی انجام داده‌اید. ‌هم‌چنان‌که در حدیث آمده است: «لِیَسْأَلْ أَحَدکُمْ رَبّه حَاجَتَهُ کُلَّهَا حَتَّى شِراکَ نَعْلِهِ إذَا انْقَطَعَ»؛([8]) یعنی: «هر یک از شما، همه‌ی نیازهایش را از الله بخواهد؛ حتی بندِ کفش خود را زمانی که پاره می‌شود». بند کفش، کم‌ترین یا کوچک‌ترین چیزی‌ست که انسان می‌تواند آن را از پروردگارش درخواست نماید؛ زیرا خواستن از پروردگار یا عرض نیاز به درگاهش، عبادت و بندگیِ اللهU، روی آوردن به سوی او، پیوند با او و پناهنده شدن به اوست و بدین‌سان قلب انسان همواره با پروردگارش می‌باشد. پس تا می‌توانید، دعا کنید و از توبه و استغفار غفلت نورزید؛ پیامبرr فرموده است: «إنَّهُ لَیُغَانُ عَلَى قَلْبِی، وإنِّی لأَسْتَغفِرُ اللهَ فِی الیَوْمِ مِئَةَ مَرَّةٍ»؛([9]) یعنی: «گاه بر دلم- لحظه‌ای- پرده‌ی غم و غفلت می‌نشیند؛ و روزانه صد بار از الله آمرزش می‌خواهم».

این، در حالی بود که اللهU گناهان گذشته و آینده‌ی آن بزرگوار را بخشید؛ اما آن بزرگوار از توبه و استغفار غافل نمی‌شد. پس ما که بندگان سراپا گنه‌کاری هستیم، باید روزی صد بار آمرزش بخواهیم و از استغفار، غفلت نورزیم؛ اگر صد بار بگوییم: «أستغفر اللهَ وأتوب إلیه»، چند دقیقه وقت می‌گیرد؟ به‌قطع کم‌تر از ده دقیقه؛ پس برای دست‌یابی به خیر فراوانی که در استغفار وجود دارد و نیز به‌پیروی از پیامبر اکرمr از این کار غفلت نکنیم.

***

1507- وعنه أنَّ رسُولَ اللهr قَالَ: «یُسْتَجَابُ لأَحَدِکُمْ مَا لَمْ یَعْجَلْ، یقُولُ: قَدْ دَعْوتُ رَبِّی، فَلَمْ یسْتَجب لِی». [متفق علیه]([10])

وفی روایةٍ لمسلمٍ: «لا یَزالُ یُسْتَجَابُ لِلعَبْدِ مَا لَمْ یَدْعُ بإثْمٍ، أَوْ قَطیعَةِ رحِمٍ، مَا لَمْ یَسْتَعْجِلْ»؛ قیلَ: یَا رسولَ اللهِ مَا الاستعجال؟ قَالَ: «یَقُولُ: قَدْ دَعوْتُ، وَقَدْ دَعَوْتُ، فَلَمْ أرَ یسْتَجِیبُ لی، فَیَسْتحْسِرُ عِنْدَ ذَلِکَ وَیَدَعُ الدُّعَاءَ».

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «دعای هر یک از شما پذیرفته می‌شود؛ مادامی که عجله نکند و نگوید: دعا کردم و دعایم پذیرفته نشد».

در روایتی از مسلم آمده است: «دعای بنده همواره پذیرفته می‌شود؛ مادامی که درخواستش حاویِ گناه یا قطع رابطه‌ی خویشاوندی نباشد و عجله نکند». پرسیدند: ای رسول‌خدا! عجله چیست؟ فرمود: «این‌که دعاکننده می‌گوید: بارها دعا کردم و ندیدم که دعایم پذیرفته شود؛ بدین‌سان مانده و رنجور می‌گردد و دست از دعا می‌کشد».

شرح

این حدیث درباره‌ی آداب دعاست؛ ابوهریرهt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «دعای هر یک از شما پذیرفته می‌شود؛ مادامی که عجله نکند» و سپس در شرح و توضیح عجله فرمود: «(عجله این است ‌که) دعاکننده می‌گوید: بارها دعا کردم و ندیدم که دعایم پذیرفته شود؛ بدین‌سان مانده و رنجور می‌گردد و دست از دعا می‌کشد». این شتاب‌زدگی، پیامد جهل انسان است؛ زیرا تأخیر اجابت دعا، یا به سببِ حکمتی‌ست که فقط الله متعال می‌داند؛ یا به سببِ وجود عاملی از عوامل قبول نشدن دعا. البته هنگامی‌که دعا می‌کنید، باید امیدتان بر یأس و ناامیدی از این‌که دعایتان پذیرفته ‌شود یا خیر، غالب باشد؛ اگر خواسته‌ی شما برآورده شد، به منظور و خواسته‌ی دل‌خواهتان رسیده‌اید و اگر درخواست شما برآورده نگردید، چه‌بسیار بلاهایی که از شما دور شده است و شما متوجه نشده‌اید؛ یا ثوابش برای آخرت شما ذخیره می‌گردد. پس هیچ‌گاه از دعا کردن ناامید و خسته نشوید؛ بلکه تا می‌توانید، دعا کنید؛ چه دعایتان به‌ظاهر پذیرفته شود و چه به آن‌چه می‌خواهید، نرسید؛ هرگز به اللهU سوء ظن نداشته باشید و از یاد نبرید که الله متعال، حکیم و سنجیده‌کار است؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿وَعَسَىٰٓ أَن تَکۡرَهُواْ شَیۡ‍ٔٗا وَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۖ وَعَسَىٰٓ أَن تُحِبُّواْ شَیۡ‍ٔٗا وَهُوَ شَرّٞ لَّکُمۡۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٢١٦         [البقرة: ٢١٦]

  چه‌بسا چیزی را ناگوار بدانید، ولی برایتان خوب باشد؛ و چه بسا چیزی را دوست بدارید، ولی برایتان بد باشد. الله می­داند و شما نمی­دانید.

***

1508- وعن أَبی أمامةَt قَالَ: قیل لِرسولِ اللهِr: أیُّ الدُّعاءِ أَسْمَعُ؟ قَالَ: «جَوْفَ اللَّیْلِ الآخِرِ، وَدُبُرَ الصَّلَواتِ المَکْتُوباتِ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([11])

ترجمه: ابوامامهt می‌گوید: از رسول‌اللهr پرسیدند که کدامین دعا به اجابت نزدیک‌تر است؟ فرمود: «دعا در دلِ نیمه‌ی پایانیِ شب و دعا در پایان نمازهای فرض».

1509- وعن عُبَادَةَ بنِ الصَّامِتِt أنَّ رسولَ اللهِr قَالَ: «مَا عَلَى الأرْضِ مُسْلِمٌ یَدْعُو الله تَعَالَى بِدَعْوَةٍ إِلاَّ آتَاهُ اللهُ إیَّاها، أَوْ صَرفَ عَنْهُ مِنَ السُّوءِ مِثْلَهَا، مَا لَمْ یَدْعُ بإثْمٍ، أَوْ قَطِیعَةِ رَحِمٍ»؛ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ القَومِ: إِذاً نُکْثِرُ قَالَ: «اللهُ أکْثَرُ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]([12])

ترجمه: عباده بن صامتt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هر مسلمانی که روی زمین دعا کند و چیزی از الله بخواهد، الله خواسته‌اش را برآورده می‌سازد یا همانندِ آن، بدی را از او دور می‌کند؛ به‌شرطی که دعایش حاویِ گناه یا قطع رابطه‌ی خویشاوندی نباشد». یکی از حاضران گفت: در این صورت بیش‌تر دعا می‌کنیم. پیامبرr فرمود: «احسان الله، بیش‌تر است».

[نووی: حاکم نیز این حدیث را به‌نقل از ابوسعید آورده که در آن افزون بر این آمده است: «أَوْ یَدخِرَ لَهُ مِن الأَجْرِ مثْلَها»؛ یعنی: «یا به همان اندازه پاداش برای او ذخیره می‌شود».]

1510- وعن ابنِ عباسٍ$: أنَّ رسولَ اللهr کَانَ یَقُولُ عِنْدَ الکَرْبِ: «لا إله إِلاَّ اللهُ العَظِیمُ الحَلیمُ، لا إله إِلاَّ اللهُ رَبُّ العَرْشِ العَظیمِ، لا إله إِلاَّ اللهُ رَبُّ السَّمَاواتِ، وَرَبُّ الأَرْضِ، وَرَبُّ العَرْشِ الکَرِیمِ». [متفق علیه]([13])

ترجمه: ابن‌عباس$ می‌گوید: رسول‌اللهr هنگام اندوه و پریشانی می‌گفت: «لا إله إِلاَّ اللهُ العَظِیمُ الحَلیمُ، لا إله إِلاَّ اللهُ رَبُّ العَرْشِ العَظیمِ، لا إله إِلاَّ اللهُ رَبُّ السَّمَاواتِ، وَرَبُّ الأَرْضِ، وَرَبُّ العَرْشِ الکَرِیمِ».([14])

شرح

این‌ها آخرین احادیثی‌ست که نووی/ در این باب آورده است.

در حدیث نخست آمده است: از رسول‌اللهr پرسیدند که کدامین دعا به اجابت نزدیک‌تر است؟ فرمود: «دعا در دلِ نیمه‌ی پایانیِ شب و دعا در پایان نمازهای فرض».

آری؛ دعای نیمه‌شب به اجابت نزدیک است؛ زیرا الله متعال در یک‌سوم پایانیِ شب به آسمان دنیا می‌آید و می‌فرماید: «چه کسی مرا می‌خوانَد تا دعایش را بپذیرم؟ چه کسی از من درخواست دارد تا خواسته‌اش را به او عطا کنم؟ چه کسی از من آمرزش می‌خواهد تا او را بیامرزم؟» پس شایسته است که انسان در این بخش از شب در دعا و مناجات بکوشد.

و فرمود: «دعا در پایان نمازهای فرض»؛ در متن حدیث آمده است: «وَدُبُرَ الصَّلَواتِ المَکْتُوباتِ» که منظور، در پایان نمازهای فرض، یعنی پس از تشهد و پیش از سلام است؛ چنان‌که رسول‌اللهr پس از ذکر تشهد بدین نکته رهنمون شده است که: «ثُمَّ لْیَتَخَیَّر مِنْ الدُّعَاء مَا شَاءَ»؛([15]) یعنی: «سپس هر دعایی که خواست، بگوید». لذا منظور از «دعا در پایان نمازهای فرض»، دعا کردن پس از تشهد و پیش از سلام می‌باشد؛ زیرا پس از سلام، محلّ ذکر است؛ نه دعا؛ بدین دلیل که الله متعال می‌فرماید:

﴿فَإِذَا قَضَیۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِکُمۡ [النساء : ١٠٣]

 و هنگامی که نماز را به جای آوردید، الله را در حالت ایستاده و نشسته و (خوابیده) بر پهلوهایتان یاد کنید.

سپس مولف/ حدیثی بدین مضمون آورده است که عباده بن صامتt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هر مسلمانی که روی زمین دعا کند و چیزی از الله بخواهد، الله خواسته‌اش را برآورده می‌سازد یا همانندِ آن، بدی را از او دور می‌کند» و در روایتی از ابوسعیدt آمده است: «یا به همان اندازه پاداش برای او ذخیره می‌شود». پیش‌تر در این‌باره سخن گفتیم و بیان نمودیم که در هر صورت، دعاکننده زیان نمی‌کند و بی‌نصیب نمی‌ماند؛ بلکه یکی از این سه مورد، نصیبش می‌شود؛ البته به‌شرطی که دعایش حاویِ گناه نباشد و چیزِ حرامی از اللهU نخواهد؛ وگرنه، دعایش پذیرفته نمی‌شود؛ زیرا درخواست حرام یا دعای گناه‌آلود، ظلم است و الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢١                                                                                                               [الأنعام: ٢١]

 به‌راستی که الله، ستم‌کاران را رستگار نمی­کند.

آری؛ الله متعال، ستم‌کاران را به مقصودشان نمی‌رساند.

آخرین حدیث بیان‌گر دعا در هنگام اندوه و پریشانی‌ست؛ چنان‌که پیامبرr در هنگام اندوه و پریشانی این دعا را می‌گفت: «لا إله إِلاَّ اللهُ العَظِیمُ الحَلیمُ، لا إله إِلاَّ اللهُ رَبُّ العَرْشِ العَظیمِ، لا إله إِلاَّ اللهُ رَبُّ السَّمَاواتِ، وَرَبُّ الأَرْضِ، وَرَبُّ العَرْشِ الکَرِیمِ». اگر انسان در هنگام اندوه و پریشانی این دعا را بگوید، غم و غصه‌اش برطرف می‌شود.

***




([1]) صحیح الجامع، ش: 6368؛ و صحیح الترمذی، از آلبانی/، ش: 1657.

([2]) یعنی: «الله به تو جزای خیر دهاد!»

([3]) صحیح مسلم، ش: 3009.

([4]) صحیح مسلم، ش:482. [این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 482 آمده است. (مترجم)]

([5]) یعنی: «الله به تو جزای خیر دهاد!»

([6]) صحیح است؛ صحیح الجامع، ش: 6021.

([7]) صحیح است؛ صحیح الجامع، ش: 6021.

([8]) تخریج این حدیث پیش‌تر گذشت و بیان شد که حدیثی ضعیف است.

([9]) صحیح مسلم، ش: 2702 به‌نقل از اَغَر مُزَنیt. [این حدیث به‌شماره‌ی 1878 آمده است. (مترجم)]

([10]) صحیح بخاری، ش: 6340؛ و صحیح مسلم، ش: 2753.

([11]) صحیح الترمذی، از آلبانی/، ش: 2782.

([12]) صحیح الجامع، ش: 5637؛ و صحیح الترمذی، از آلبانی/، ش: 2827.

([13]) صحیح بخاری، ش: 6346؛ و صحیح مسلم، ش: 2730.

([14]) ترجمه‌ی ذکر: «هیچ معبود برحقی جز الله بردبار وجود ندارد؛ هیچ معبود راستینی جز الله، پروردگار عرش بزرگ وجود ندارد؛ هیچ معبود برحقی جز الله، پروردگار آسمان‌ها و زمین و پروردگار عرش گران‌قدر وجود ندارد».

([15]) صحیح بخاری، ش: 6230؛ و صحیح مسلم، ش: 402 به‌نقل از عبدالله بن مسعودt.

251- باب: فضیلت دعا در غیاب دیگران

251- باب: فضیلت دعا در غیاب دیگران

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ   [الحشر: ١٠]

 (و نیز اموال فیء از آنِ) آیندگان ایشان است که می‌گویند: ای پروردگارمان! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز.

و می‌فرماید:

﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ                                  [محمد : ١٩]

  و برای گناهانت و برای مردان و زنان باایمان درخواست آمرزش کن.

الله متعال از زبان ابراهیمu خبر می‌دهد که گفت:

﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١        [ابراهیم: ٤١]

 پروردگارا! روز برپایی حساب مرا و پدر و مادرم و مومنان را بیامرز.

 

1502- وعن أَبی الدرداء t: أنَّهُ سَمِعَ رسولَ اللهr یَقُولُ: «مَا مِنْ عَبْدٍ مُسْلمٍ یَدعُو لأَخِیهِ بِظَهْرِ الغَیْبِ إِلاَّ قَالَ المَلَکُ: وَلَکَ بِمِثْلٍ». [روایت مسلم]([1])

ترجمه: از ابودرداءt روایت است که از رسول‌اللهr شنید که می‌فرمود: «هر بنده‌ی مسلمانی که در غیاب برادرش برای او دعا کند، فرشته(ی گماشته بر وی) می‌گوید: و همانندِ آن، نصیب تو باد».

1503- وعنه أنَّ رسُولَ اللهr کَانَ یَقُولُ: «دَعْوَةُ المَرْءِ المُسْلِمِ لأَخیهِ بِظَهْرِ الغَیْبِ مُسْتَجَابَةٌ، عِنْدَ رَأسِهِ مَلَکٌ مُوَکَّلٌ کُلَّمَا دَعَا لأَخِیهِ بِخَیْرٍ قَالَ المَلَکُ المُوَکَّلُ بِهِ: آمِینَ، وَلَکَ بِمِثْلٍ». [روایت مسلم]([2])

ترجمه: ابودرداءt می‌گوید: رسول‌اللهr می‌فرمود: «دعای شخص مسلمان برای برادرش در غیابِ او پذیرفته می‌شود؛ بالای سرش فرشته‌ای گماشته شده است که هرگاه بنده برای برادرش دعای خیر می‌کند، آن فرشته می‌گوید: آمین؛ و همانندِ آن نصیب تو باد».

شرح

مولف، نووی/ در کتابش «ریاض‌الصالحین» بابی در فضیلت دعا برای دیگران در غیاب آن‌ها گشوده است؛ زیرا دعا در خلوت و تنهایی نشانه‌ی روشنی از صداقت ایمان بنده می‌باشد. هم‌چنین پیامبرr فرموده است: «لا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى یُحِبَّ لأخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ»؛([3]) یعنی: «ایمان هیچ‌یک از شما کامل نیست تا آن‌که هرچه برای خود می‌پسندد، برای برادر مسلمان خود نیز بپسندد». لذا دعای شما برای برادر مسلمانتان در غیاب او- بدون این‌که خودش سفارش کرده باشد- دلیل محبت شما به اوست و نشان می‌دهد که شما آن‌چه را برای خود می‌پسندید، برای او نیز دوست دارید.

سپس مولف/ در این‌باره به سه آیه از قرآن کریم استدلال کرده است؛ از جمله: این آیه که الله متعال به پیامبرش می‌فرماید:

﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ                                  [محمد : ١٩]

و برای گناهانت و برای مردان و زنان باایمان درخواست آمرزش کن.

الله متعال در این آیه به پیامبرش دستور داده است که برای گناهان خویش و نیز برای زنان و مردان مومن آمرزش بخواهد؛ احادیث فراوانی مبنی بر درخواست آمرزش پیامبرr برای گناهانش وجود دارد و ما می‌دانیم که آن بزرگوار برای مومنان نیز آمرزش می‌خواست. ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَبدین معناست که از اللهU بخواه که گناهانت را بیامرزد. گفتنی‌ست: مغفرت یا آمرزش به معنای پوشاندن گناهان و بخشیدن آن‌هاست؛ زیرا واژه‌ی «مغفرت» هم‌خانواده‌ی کلمه‌ی «مِغفَر» می‌باشد و مغفر، یعنی: کلاه‌خود که سر را می‌پوشاند و در جنگ و پیکار برای حفاظت از سر در برابر تیرِ دشمن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مولف/ این آیه را نیز آورده است که اللهY می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ   [الحشر: ١٠]

 (و نیز اموال فیء از آنِ) آیندگان ایشان است که می‌گویند: ای پروردگارمان! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز.

این‌ها یک دسته از همان سه گروهی هستند که الله متعال درباره‌ی آنان فرموده است:

﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَیَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ٨ وَٱلَّذِینَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِیمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ یُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَیۡهِمۡ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٩ وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ ١٠    [الحشر: ٨،  ١٠] 

(و بخشی از اموال فی‌ء) از آنِ فقیران مهاجری‌ست که از دیار و اموالشان بیرون رانده شده‌اند؛ فضل (و نعمت الله) و خشنودی او را می‌طلبند و الله و پیامبرش را یاری می‌کنند. ایشان، همان راستگویانند.  (و هم‌چنین از آن) کسانی (است) که پیش از مهاجران در سرای هجرت جای گرفتند و راه ایمان را برگزیدند؛ کسانی را که به سویشان هجرت کرده‌اند، دوست دارند و در دل‌هایشان دغدغه و نیازی به آن‌چه به مهاجران داده شده است، احساس نمی‌کنند و (آنان را) بر خود ترجیح می‌دهند؛ گرچه خودشان بسیار نیازمند باشند. و کسانی که از آز و بخلِ نفس خویش مصون بمانند، همان رستگارانند.  و (نیز از آنِ) آیندگان ایشان است که می‌گویند: ای پروردگارمان! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز و در دل‌هایمان هیچ کینه‌ای نسبت به مؤمنان قرار مده؛ ای پروردگارمان! بی‌گمان تو، بخشاینده‌ی مهرورزی.

الله متعال در این آیات، مهاجران را با دو ویژگی هجرت و نصرت یاد فرمود و سپس ویژگی‌های انصار مدینه را برشمرد و آن‌گاه گروه سوم را معرفی فرمود که برای برادران ایمانیِ خود که درگذشته‌اند، یعنی برای مهاجران و انصار# درخواست آمرزش می‌کنند؛ این، نمونه‌ای از دعای خیر برای برادران مسلمان در غیاب آن‌هاست.

و اما سومین آیه‌ای که مولف/ ذکر کرده، آیه‌ای‌ست که اللهU از زبان ابراهیمu می‌فرماید:

﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١           [ابراهیم: ٤١]

 پروردگارا! روز برپایی حساب مرا و پدر و مادرم و مومنان را بیامرز.

این هم نمونه‌ای دیگر از دعا برای دیگران در غیاب آن‌هاست؛ کاری که روش پیامبران گذشته بوده است؛ هم‌چنین همه‌ی ما در نمازهایمان، برای هم‌کیشان خود دعا می‌کنیم؛ آن‌جا که در تشهد می‌گوییم: «السَّلامُ عَلَیْنَا وَعَلَى عِبَادِ الله الصَّالِحِینَ»؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «فَإِنَّکُمْ إِذَا قُلْتُمْ ذَلِکَ سلَّمْتم عَلَی کُلِّ عَبْدٍ صَالِحٍ فِی السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ».([4]) یعنی: «وقتی شما این را می‌گویید، این دعا شامل همه‌ی بندگان نیکِ آسمان و زمین می‌شود». لذا گفتن این عبارت در تشهد، به معنای دعا کردن برای بندگان نیکِ اللهU در غیاب آن‌هاست. سپس مولف/ دو حدیث با دو لفظ مختلف و به یک معنا از ابودرداءt آورده است؛ بدین مضمون که: «هر بنده‌ی مسلمانی که در غیاب برادرش برای او دعا کند، فرشته(ی گماشته بر وی) می‌گوید: و همانندِ آن، نصیب تو باد». لذا وقتی برای برادرِ مسلمان خود در غیاب او دعا می‌کند، فرشته‌ی موکل بر شما، آمین می‌گوید و سپس می‌افزاید: «و مثلِ آن، نصیب تو باد!» این در صورتی‌ست که آن شخص، خودش از شما درخواست دعا نکرده باشد؛ زیرا اگر شما به درخواست او برایش دعا کنید، گویا خودش حضور داشته است؛ اما اگر بدون درخواستِ وی در غیابِ او برایش دعا کنید و خودش از آن بی‌اطلاع باشد، این دعا ثواب یادشده را خواهد داشت.

***




([1]) صحیح مسلم، ش: 2732.

([2]) صحیح مسلم، ش: 2733.

([3]) صحیح بخاری، ش: (1202، 6320) به‌نقل از عبدالله بن مسعودt. [این حدیث پیش‌تر به نقل از انسt به‌شماره‌ی 188 آمده است. (مترجم)]

([4]) صحیح بخاری، ش: (831، 6130، 6328)؛ و مسلم، ش: 402 به‌روایت: عبدالله بن مسعودt.

250- باب: فضیلت دعا

250- باب: فضیلت دعا

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡ                                       [غافر: ٦٠]

  و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیرم.

و می‌فرماید:

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٥٥[الأعراف: ٥٥]  پروردگارتان را با زاری و در نهان بخوانید؛ همانا او کسانی را که از حد می‌گذرند، دوست ندارد.

می‌فرماید:

﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِ

                                                                                        [البقرة: ١٨٦]

 و چون بندگانم از تو درباره­ی من بپرسند، (بدانند که) من نزدیکم و درخواست دعا­کننده را بدان‌گاه که مرا می­خواند، اجابت می­کنم.

و می‌فرماید:

﴿أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ              [النمل: 62 ]        

آیا (معبودان باطل بهترند یا) ذاتی که دعای درمانده را آن‌گاه که او را بخواند، اجابت می‌کند؟

شرح

مؤلف/ در کتابش «ریاض‌الصالحین» بخشی را به موضوع دعا اختصاص داده است.

منظور از دعا، این است که انسان، پروردگارش را با عبارت‌هایی از قبیل: «یا رب»، «اللهم» و «پروردگارا!» و امثالِ آن بخواند و از اللهU بخواهد که چیزی به او بدهد یا این‌که امر ناخوشایندی را از او دور کند.

سپس مؤلف/ بابی درباره‌ی فضیلت دعا گشوده و آیاتی از قرآن کریم را در این باره ذکر کرده است؛ از جمله این آیه که الله متعال می‌فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡ                                      [غافر: ٦٠]

 و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیرم.

این، یک وعده یا نوید است؛ و الله متعال خُلف وعده نمی‌کند. منظور از دعا در این‌جا هر دو نوع دعا می‌باشد: هم دعای مسألت یا درخواست، و هم دعای عبادت. دعای عبادت، این است که انسان با عبادت‌هایی که اللهU مشروع قرار داده است، پروردگارش را عبادت و پرستش کند؛ زیرا هر عابدی با زبان حال، و با زبان گفتار، دعا می‌کند. به عنوان مثال: نماز، عبادتی‌ست که شامل قرائت قرآن، ذکر الله، تسبیح و دعاست. روزه نیز عبادتی‌ست که گرچه دعاهای زبانی در آن نمایان نیست، ولی انسان تنها به امید اجر و پاداش الاهی و ترس از مجازات او، روزه می‌گیرد و این، دعا به زبانِ حال است. یعنی انسان با روزه گرفتن، از اللهU می‌خواهد که او را از عذاب خویش نگه دارد و به او بهشت برین را عنایت کند.

دعای درخواست، این است که انسان به درگاه الاهی عرض نیاز می‌کند و چیزی از او درخواست می‌نماید؛ مثلاً می‌گوید: پروردگارا! مرا بیامرز؛ پروردگارا! بر من رحم فرما؛ پروردگارا! به من روزی بده. همان‌گونه که در حدیث آمده است: «الدُّعَاءُ هُوَ العِبَادَةُ»؛([1]) یعنی: «دعا، همان عبادت است». به عبارت دیگر: دعا، بخشی از عبادت می‌باشد؛ زیرا انسان از طریق دعا به سوی اللهU روی می‌آورد و به لطف و احسان الاهی اعتراف می‌کند. ﴿أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡ: «تا دعای شما را بپذیرم». پذیرش دعای عبادت، این است که الله متعال، عبادتِ انسان را قبول کند و پذیرش یا اجابت دعای مسألت، این است که الله متعال خواسته‌ی انسان را برآورده سازد. این، وعده‌ی الاهی‌ست؛ اما اجابت دعا و پذیرش عبادت، شروطی دارد:

1-   اخلاص: بدین معنا که انسان، مخلصانه دعا نماید؛ به عبارتی: آن‌گاه که عبادت می‌کند، هیچ چیز و هیچ‌کس را با اللهU شریک نسازد یا الله متعال را از روی ریا و خودنمایی عبادت نکند یا بدین‌خاطر عملی عبادی انجام ندهد که مردم بگویند: فلان، حاجی‌ست یا فلانی سخاوتمند است یا فلانی، زیاد روزه می‌گیرد!

اگر انسان چنین نیت‌هایی داشته باشد، عملش برباد و تباه می‌شود؛ لذا اخلاص در عبادت، یکی از اصلی‌ترین شرایط قبول شدن عبادت می‌باشد. در دعای مسألت نیز همین‌گونه است؛ یعنی هنگامی که انسان دعا می‌کند، باید با احساس نیاز به پروردگار متعال دعا نماید و این احساس را داشته باشد که الله متعال از او بی‌نیاز است و می‌تواند خواسته‌ی بنده‌اش را برآورده سازد.

2-   هم‌چنین ضروری‌ست که دعا یا درخواست انسان درخواستی مشروع باشد؛ زیرا الله متعال درخواست نامشروع را نمی‌پذیرد؛ اگرچه دعای پدر و مادر در حقّ فرزندشان باشد؛ همان‌گونه که الله متعال و می‌فرماید:

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٥٥         [الأعراف: ٥٥] 

پروردگارتان را با زاری و در نهان بخوانید؛ همانا او کسانی را که از حد می‌گذرند، دوست ندارد.

لذا اگر انسان، خواسته‌ی حرامی داشته باشد، دعایش پذیرفته نمی‌گردد؛ زیرا در این صورت انسان، تجاوزکار می‌باشد و از حد گذشته است؛ هم‌چنین اگر انسان چیزی بخواهد که در چارچوب شریعت ممکن نیست، دعایش بی‌مورد و غیرقابل قبول است؛ مانند این‌که بگوید: پروردگارا! مرا پیامبر بگردان. این، جایز نیست؛ بلکه تجاوز از حد می‌باشد و پذیرفته نمی‌شود. همین طور اگر انسان برای ستم‌دیده‌ای بددعایی کند، دعایش قبول نمی‌گردد؛ از این‌رو بد‌دعایی مادر در حقّ پسرش که همسر خویش را دوست دارد، بی‌مورد است و اجابت نمی‌شود. هم‌چنین اگر پدری برای پسرش- بدان سبب که با افراد نیک و شایسته‌ نشست و برخاست دارد- بددعایی کند، دعایش پذیرفتنی نیست. بنابراین یکی از شرایط اجابت دعا، این است که درخواستِ انسان، مشروع در چارچوب شریعت باشد.

سومین شرط اجابت دعا، این است که انسان پروردگارش را از روی یقین و با این اطمینان و امید بخواند که اللهU دعایش را می‌پذیرد؛ نه این‌که قصدش تجربه یا آزمایش باشد که آیا دعایش قبول می‌شود یا خیر؟! زیرا برخی از مردم با چنین هدفی دعا می‌کنند! لذا با یقین به این‌که اللهU دعای بنده‌اش را می‌پذیرد، دعا نمایید و اگر دعایتان مبتنی بر شک باشد، بدانید که الله متعال دعایتان را نمی‌پذیرد.

و چهارمین شرط قبول شدن دعا، پرهیز از حرام است؛ بدین‌سان که انسان از حرام‌خواری دوری کند. لذا دعای رباخوار، کلاه‌بردار و حقه‌باز و امثال این‌ها پذیرفته نمی‌شود؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ لا یَقْبَلُ إِلا طَیِّبًا، وَإِنَّ اللهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِینَ بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِینَ فَقَالَ تَعَالَی: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لِلَّهِ إِن کُنتُمۡ إِیَّاهُ تَعۡبُدُونَ ١٧٢[البقرة: ١٧٢]  وَقَالَ تَعَالَی: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ ٥١[المؤمنون : ٥١]   ثُمَّ ذَکَرَ الرَّجُلَ یُطِیلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ یَمُدُّ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ یَا رَبِّ یَا رَبِّ وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ وَغُذِیَ بِالْحَرَامِ فَأَنَّى یُسْتَجَابُ لِذَلِکَ؟».([2]) یعنی: «الله، پاک است و فقط پاکیزه را می‌پذیرد. الله به مؤمنان همان دستوری را داده که به پیامبران داده است؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لِلَّهِ إِن کُنتُمۡ إِیَّاهُ تَعۡبُدُونَ ١٧٢             [البقرة: ١٧٢] 

 ای مؤمنان! از نعمت­های پاکیزه­ای که نصیبتان کرده­ایم، بخورید و شکر الله را به جای آورید، اگر تنها او را عبادت می­کنید.

و می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ ٥١  

                                                                                     [المؤمنون : ٥١]   

(دستور دادیم:) ای پیامبران! از نعمت‌های پاکی که نصیبتان کرده‌ایم، بخورید و کارهای شایسته انجام دهید؛ همانا من به کردارتان دانا هستم.

سپس پیامبرr درباره‌ی شخصی سخن گفت که سفری طولانی کرده و ژولیده‌موی و غبارآلود است؛ دستانش را به سوی آسمان بلند می‌کند و می‌گوید: پروردگارا! پروردگار! در حالی که آب و غذا و لباسش، حرام می‌باشد و با حرام، تغذیه شده است؛ دعای چنین شخصی چگونه پذیرفته می‌شود؟» هرچند دعای مسافرِ خسته و ژولیده‌موی به اجابت نزدیک است، اما پیامبرr پذیرش دعای مسافری را که با حرام تغذیه شده است، بعید دانست.

این‌ها شرایط چهارگانه‌ی اجابت دعاست.

***

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِ [البقرة: ١٨٦]

و چون بندگانم از تو درباره­ی من بپرسند، (بدانند که) من نزدیکم و درخواست دعا­کننده را بدان‌گاه که مرا می­خواند، اجابت می­کنم.

و می‌فرماید:

﴿أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ                       [النمل: 62 ]

آیا (معبودان باطل بهترند یا) ذاتی که دعای درمانده را آن‌گاه که او را بخواند، اجابت می‌کند؟

شرح

پیش‌تر درباره‌ی فضیلت دعا و شرایط اجابت آن سخن گفتیم. الله متعال در این آیه‌ی کریمه می‌فرماید:

﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ ١٨٦        [البقرة: ١٨٦] 

و چون بندگانم از تو درباره­ی من بپرسند، (بدانند که) من نزدیکم و درخواست دعا­کننده را بدان‌گاه که مرا می­خواند، اجابت می­کنم.

الله متعال در این آیه پیامبرش را مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌فرماید: آن‌گاه که بندگانم از تو درباره‌ی من می‌پرسند که آیا من نزدیکم یا نزدیک نیستم، به آنان بگو: ﴿فَإِنِّی قَرِیبٌ؛ همانا من، نزدیکم. قُرب و نزدیکی پروردگار، شایسته‌ی جلال و عظمت اوست و نزدیکیِ مکانی نیست؛ زیرا الله متعال فراتر از هر چیزی‌ست؛ فراتر از آسمان‌های هفت‌‌گانه و فراتر از عرش؛ لذا نزدیکیِ مورد اشاره در این آیه، شایسته‌ی جلال و عظمت اوست. از این‌رو اللهU با عُلُو و برتریِ بزرگ و بی‌پایانش که تنها به ذات اقدسش منتهی‌ست، در برتری خویش، نزدیک است و در نزدیکی‌اش، دور؛ چنان‌که روزی پیامبر اکرمr به یارانش فرمود: «وَاَلَّذِی تَدْعُونَهُ أَقْرَب إِلَى أَحَدکُمْ مِنْ عُنُق رَاحِلَة أَحَدکُمْ»؛ یعنی: «آن‌که شما او را می‌خوانید، به هر یک از شما از گردن سواریِ او نیز نزدیک‌تر است»؛ اما فراتر از آسمان‌هاست و آسمان‌های هفت‌گانه و هفت طبقه‌ی زمین در دستش کم‌تر از یک دانه خردل در دست هر یک از ماست. او، بر همه چیز احاطه دارد و معبود راستینی جز او وجود ندارد.

﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ: «آن‌گاه که بندگانم از تو درباره‌ی من می‌پرسند، (بدانند که) من نزدیکم»؛ البته این نزدیکی، نزدیکیِ مکانی نیست؛ بلکه نزدیکی و قُربی‌ست که شایسته‌ی جلال و عظمت الله متعال می‌باشد؛ بدین معنا که الله متعال در زمین، نزد ما نیست؛ بلکه فراتر از آسمان‌هاست. ﴿أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِ؛ یعنی: «درخواست دعاکننده را بدان‌گاه که مرا می‌خواند، اجابت می‌کنم». شاهد موضوع همین‌جاست که الله متعال دعای هر دعاکننده‌ای را که با صدق و اخلاص او را بخواند و به او پناه بیاورد یا به او اظهار نیاز کند، می‌پذیرد؛ البته رعایت شرایطی که پیش‌تر ذکر شد، ضروری‌ست. الله متعال در ادامه‌ی این آیه می‌فرماید: ﴿فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ ١٨٦: «پس باید فرمانم را بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا هدایت یابند».

﴿فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی، یعنی: آن‌گاه که آنان را به عبادت خویش فرمان دهم، باید بپذیرند؛ یکی از فرمان‌های اللهU این است که بندگانش، او را بخوانند؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡ                                            [غافر: ٦٠]

  و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیرم.

﴿وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِییعنی: باید به من ایمانی راستین بیاورند که هیچ شک و تردید و نیز هیچ‌گونه شرک و کفری در آن نباشد. در این صورت الله متعال دعا و عبادتِ آن‌ها را می‌پذیرد. ﴿لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ ١٨٦: «تا هدایت یابند»؛ ﴿لَعَلَّدر این‌جا برای بیان علت است؛ پس مفهوم آیه، همان است که بیان شد. از این‌رو باید فرمان الله را بپذیریم و به او ایمان بیاوریم تا در همه‌ی کارهایمان، در مسیر رشد و کمال باشیم؛ این هم یکی از آیاتی‌ست که انسان را به دعای توأم با ایمان و اخلاص تشویق می‌کند.

سپس مؤلف/ چهارمین آیه را در این باب ذکر کرده است؛ الله متعال می‌فرماید:

﴿أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ                        [النمل: 62 ]

آیا (معبودان باطل بهترند یا) ذاتی که دعای درمانده را آن‌گاه که او را بخواند، اجابت می‌کند؟

این پرسش برای نفی و انکار است؛ یعنی هیچ‌کس جز اللهU دعای درمانده را اجابت نمی‌کند. آری؛ اللهY دعای هر درمانده‌ای را- حتی اگر کافر باشد- می‌پذیرد؛ چنان‌که دعای کشتی‌شکستگان طوفان‌زده در دریای متلاطم را بدان‌گاه که او را بدون شرک و مخلصانه می‌خوانند، اجابت می‌کند و آنان را نجات می‌دهد:

﴿وَإِذَا غَشِیَهُم مَّوۡجٞ کَٱلظُّلَلِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ فَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞۚ وَمَا یَجۡحَدُ بِ‍َٔایَٰتِنَآ إِلَّا کُلُّ خَتَّارٖ کَفُورٖ ٣٢                                                                             [لقمان: ٣٢] 

و هنگامی‌که امواج پر‌تلاطم و کوه‌آ‌سا بر آنان سایه اندازد، الله را مخلصانه و در حالی می‌خوانند که دین و عبادت را ویژه‌ی او می‌دانند؛ و چون آن‌ها را به خشکی (برساند و) نجاتشان دهد، تنها برخی از آنان راه اعتدال (و توحید) را در پیش می‌گیرند. و کسی جز پیمان‌شکنانِ ناسپاس، آیات ما را انکار نمی‌کند.

وقتی اللهU دعای درمانده‌ی کافر را می‌پذیرد، پس درباره‌ی درمانده‌ی مؤمن چه گمانی باید داشت؟ روشن است که الله متعال دعای درمانده‌ی مؤمن را از باب اولی می‌پذیرد. به یقین تنها الله متعال است که دعای درمانده را اجابت می‌کند و غیرِ او گاه اجابت می‌کند و گاه اجابت نمی‌کند؛ چه‌بسا انسان گرفتار حریق می‌شود یا در آستانه‌ی سقوط از لبه‌ی پرتگاه قرار می‌گیرد و هرچه کمک می‌خواهد، کسی نیست که کمکش کند؛ اما آن‌گاه که از سر بی‌چارگی و درماندگی، اللهU را مخلصانه می‌خوانید، دعایتان را اجابت می‌فرماید:

﴿أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَیَجۡعَلُکُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِ

                                                                                          [النمل: 62 ]

آیا (معبودان باطل بهترند یا) ذاتی که دعای درمانده را آن‌گاه که او را بخواند، اجابت می‌کند و سختی و گرفتاری را برطرف می‌نماید و شما را جانشین (یک‌دیگر) در زمین می‌گرداند؟

و سپس در ادامه می‌فرماید: ﴿أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ؛ یعنی: «آیا معبود برحقی جز الله وجود دارد؟» بدون شک هیچ معبود راستینی جز اللهU وجود ندارد که دعای درمانده را بدان‌گاه که او را می‌خواند، اجابت کند. این، ردّی آشکار بر ادعای بت‌پرستان است که می‌گویند: بت‌هایشان به آنان کمک می‌کنند و دعا و درخواستشان را برآورده می‌سازند؛ این، ادعایی پوچ و بی‌اساس است. هرکه جز الله متعال را به‌فریاد بخوانی، حتی اگر پیامبرr را صدا بزنی و بگویی: یا رسول‌الله! نجاتم بده یا گرفتاری‌ام را برطرف کن، مشرک و کافر شده‌ای و رسول‌اللهr از تو بیزار است و اگر زنده بود، با تو مخالفت و پیکار می‌کرد؛ زیرا تنها باید اللهU را بخوانیم و هرکه جز الله را بخوانیم، اجابت نمی‌کند. الله متعال می‌فرماید:

﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن یَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا یَسۡتَجِیبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥ وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ کَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَکَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ کَٰفِرِینَ ٦                             [الاحقاف: ٥،  ٦] 

و هیچ‌کس گمراه‌تر از کسی نیست که کسانی جز الله را به‌فریاد می‌خواند که تا روز قیامت نیز درخواستش را پاسخ نمی‌گویند و آنان (=معبودان باطل) از دعا و درخواست ایشان بی‌خبرند. و هنگامی که مردم برانگیخته می‌شوند، معبودان باطل، دشمن ایشان خواهند بود و منکِر عبادت این‌ها خواهند گشت.

در هر حال آیاتی که مؤلف/ آورده است و همین‌طور بسیاری دیگر از آیات قرآن، بیان‌گر فضیلت دعاست و نشان می‌دهد که شایسته نیست که انسان چشم به‌هم‌زدنی هم خودش را از پروردگارش بی‌نیاز بداند.

***

1473- وَعَنِ النُّعمانِ بنِ بشیرٍ$ عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «الدُّعَاءُ هُوَ العِبَادَةُ ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن صحیح دانسته است.]([3])

ترجمه: نعمان بن بشیر$ می‌گوید: پیامبرr فرمود: «دعا، همان عبادت است».

شرح

مؤلف/ پس از ذکر آیاتی درباره‌ی فضیلت دعا و امر به آن، احادیثی را در این‌باره ذکر کرده است؛ زیرا دلایل و منابع شرعی، چهار موردِ کتاب، سنت، اجماع مسلمانان و قیاس صحیح می‌باشد. این‌ها دلایل و منابع چهارگانه‌ای‌ست که مسلمانان احکام شریعت الاهی را بر آن بنا نهاده‌اند که محور همگی این منابع، قرآن کریم است؛ اصلی‌ترین منبع، قرآن کریم می‌باشد و اگر الله متعال به اطاعت و فرمان‌برداری از پیامبرش دستور نمی‌داد، آن‌گاه سنت پیامبرr نیز دلیل و حجت نبود. هم‌چنین اگر اللهU اجماع این امت بر حق و حقیقت را قرار نمی‌داد و چنین مقدر نمی‌فرمود که امت بر گمراهی و ضلالتی اجماع نمی‌کند، در این صورت اجماع نیز دلیلی شرعی به شمار نمی‌آمد. هم‌چنین بنا بر دلایل قرآنی، می‌توان فرع یا مسأله‌ای را که درباره‌اش نصی وجود ندارد، به مسأله‌ی همانندش که درباره‌ی آن نصی وجود دارد، الحاق کرد و بدین ترتیب بر اساس سبب و علت مشخص و مشترک این دو مسأله، در مورد فرع یا مسأله‌ی نخست حُکم نمود. بنا بر دلایل قرآنی هر یک از موارد مذکور، دلیلی‌ست که با آن، احکام شرعی ثابت می‌گردد.

در هر حال مؤلف/ ابتدا آیاتی از قرآن کریم را درباره‌ی فضیلت دعا ذکر کرده و پس از آن به ذکر احادیثی در این‌باره پرداخته است؛ از جمله حدیثی بدین مضمون که نعمان بن بشیر$ می‌گوید: پیامبرr فرمود: «دعا، همان عبادت است»؛ یعنی: دعا جزو عبادت است؛ فرموده‌ی الله متعال نیز این نکته را تأیید می‌کند؛ آن‌جا که اللهU می‌فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ٦٠          [غافر: ٦٠] 

و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیرم. بی‌شک آنان که از عبادت من
سرکشی می‌کنند، به زودی خوار و سرافکنده وارد دوزخ خواهند شد.

اللهU فرمود:﴿یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِیو نفرمود: «عن دعائی»؛ و این، نشان می‌دهد که دعا، همان عبادت است؛ از آن‌رو که وقتی انسان دعا می‌کند و پروردگارش را می‌خواند، در حقیقت به کمال الاهی اعتراف می‌کند و اذعان می‌دارد که اللهU بر هر کاری تواناست و هموست که دعا و درخواست بنده‌اش را اجابت می‌نماید و بخشش و عطا را بر این‌که نعمتش را بنده‌اش باز بدارد، ترجیح می‌دهد. لذا بنده‌ی عاقل، به کسی جز الله پناه نمی‌برد و کسی جز اللهU را نمی‌خوانَد؛ هیچ پادشاه و فرمان‌روایی را به کمک نمی‌خواهد و از هیچ‌یک از پیامبران و دوستان اللهU فریادخواهی نمی‌کند. این، حقیقتِ عبادت است؛ لذا هنگامی که دعا می‌کنی، پاداش می‌یابی؛ چه دعایت پذیرفته شود و چه خواسته‌ات برآورده نگردد؛ زیرا با دعا و اظهار نیاز به پیشگاهِ اللهU، عبادتش کرده‌ای. آن‌گاه که می‌گویی: «پروردگارا! مرا بیامرز؛ پروردگارا! بر من رحم فرما؛ پروردگارا! مرا هدایت کن»، همه‌ی این‌ها عبادت‌هایی‌ست که تو را به اللهU نزدیک می‌گرداند و اجر و ثوابش برای تو ثبت می‌شود.

***

1474- وعن عائشة& قَالَتْ: کَانَ رسُولُ اللهr یَسْتَحِبُّ الجَوَامِعَ مِنَ الدُّعَاءِ، وَیَدَعُ مَا سِوَى ذَلِکَ. [روایت ابوداود با اِسنادِ جیّد]([4])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: رسول‌اللهr دعاهای جامع را دوست داشت و جز آن را ترک می‌کرد.

1475- وعن أنسٍt قَالَ: کَانَ أکثرُ دعاءِ النَّبِیِّr: «اللهمَّ آتِنَا فی الدُّنْیَا حَسَنَةً، وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ». [متفق علیه]([5])

زاد مسلمٌ فِی روایتهِ قَالَ: وَکَانَ أَنَسٌ إِذَا أرادَ أنْ یَدْعُوَ بِدَعْوَةٍ دَعَا بِهَا، وَإِذَا أرادَ أنْ یَدْعُوَ بِدُعَاءٍ دَعَا بِهَا فِیهِ.

ترجمه: انسt می‌گوید: بیش‌ترین دعای پیامبرr این بود که می‌گفت: «اللهمَّ آتِنَا فی الدُّنْیَا حَسَنَةً، وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ».

مسلم در روایتش افزون بر این آورده است که راوی می‌گوید: انسt هنگامی‌که می‌خواست دعا کند، این دعا را می‌گفت و هر دعایی می‌کرد، حتماً این عبارت دعایی را هم در دعایش می‌خواند.

شرح

مؤلف/ در فضیلت دعا، احادیثی آورده است؛ از جمله: حدیثی بدین مضمون که عایشه& می‌گوید: «رسول‌اللهr دعاهای جامع را دوست داشت و جز آن را ترک می‌کرد»؛ یعنی: پیامبرr برای دعا کردن جامع‌ترین دعاها را انتخاب می‌کرد و معمولاً به دعاهای جزئی نمی‌پرداخت؛ زیرا دعای جامع و فراگیر، شامل جزئیات نیز می‌شود؛ به‌عنوان مثال: هنگامی‌که انسان از پروردگارش می‌خواهد که او را وارد بهشت بگرداند، کافی‌ست که بگوید: «پروردگارا! مرا وارد بهشت بگردان» و دیگر نیازی به گفتن جزئیات یا توصیف بهشت نیست؛ زیرا نعمت‌هایی در بهشت وجود دارد که انسان از آن بی‌خبر است و هنگامی‌که به توصیف بهشت و بیان جزئیات خواسته‌اش می‌پردازد، انگار که نعمت‌های بهشتی را در جزئی‌گوییِ خود خلاصه کرده است؛ ولی اگر دعایش جامع و کلی باشد، فراگیرتر و زیباتر خواهد بود.

گفتنی‌ست که تکرار دعا اشکالی ندارد؛ زیرا پیامبرr در مواردی یک دعا را سه بار تکرار می‌فرمود. یکی از جامع‌ترین دعاهایی که غالباً پیامبرr در دعاهایش می‌گفت، این دعای قرآنی بود که: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١[البقرة: ٢٠١] ؛ یعنی: «در دنیا به ما نیکی عطا فرما و در آخرت نیز نیکی بده و ما را از عذاب آتش محفوظ بدار». ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗشامل همه‌ی خوبی‌های دنیا از قبیل: همسر شایسته، سواریِ خوب، مسکنِ راحت و دیگر خوبی‌های دنیا می‌شود؛ ﴿وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗنیز همه‌ی خوبی‌های آخرت را در برمی‌گیرد؛ مانند: حساب و کتابِ آسان، دریافت نامه‌ی اعمال با دست راست، عبور آسان و راحت از پُل صراط، نوشیدن از حوض پیامبرr و ورود به بهشت و دیگر خوبی‌های آخرت. این دعا، یکی از جامع‌ترین دعاها و بلکه از همه‌ی دعاها جامع‌تر است و انسt همواره این دعا را می‌گفت و هرگاه دعای دیگری می‌کرد، حتماً این دعا را نیز در دعای خویش می‌آورد. به عبارت دیگر: آن بزرگوار این دعا را هرگز ترک نمی‌کرد. این، بیان‌گر فضیلت این دعاست؛ لذا شایسته است که به این دعای جامع و کامل، پای‌بند باشیم؛ از این‌رو پیامبرr در پایان طواف این دعا را می‌خواند و در هر دَوْرِ طواف در میان «رکن یمانی» و «حجرالاسود» می‌گفت: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ.

***

1476- وعن ابن مسعودٍt أنَّ النَّبِیَّr کَانَ یَقُولُ: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ الهُدَى، والتُّقَى، والعَفَافَ، والغِنَى». [روایت مسلم]([6])

ترجمه: ابن‌مسعودt می‌گوید: پیامبرr- معمولاً- این دعا را می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ الهُدَى، والتُّقَى، والعَفَافَ، والغِنَى».

شرح

این، یکی دیگر از احادیثی‌ست که مؤلف/ در این باب آورده است؛ حدیثی بدین مضمون که عبدالله بن مسعودt می‌گوید: پیامبرr- معمولاً- این دعا را می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ الهُدَى، والتُّقَى، والعَفَافَ، والغِنَى». پیامبرr در این دعا چهار درخواست داشت: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ الهُدَى»؛ یعنی: «پروردگارا! من از تو هدایت می‌خواهم». هدایت، به معنای علم و دانش سودمند است و بر دو نوع می‌باشد: هدایت علمی، و هدایت عملی. برخی از علما این دو نوع هدایت را با نام هدایت دلالت و هدایت توفیق ذکر کرده‌اند؛ هدایت دلالت، این است که انسان به راه راست رهنمون شود که همان هدایت علمی‌ست؛ و هدایت توفیق این است که انسان، توفیق عمل پیدا کند که همان هدایتِ عملی می‌باشد. لذا هنگامی که انسان از پروردگارش درخواست هدایت می‌کند، در حقیقت از او دو چیز می‌خواهد: از اللهU می‌خواهد که به او علم و دانش عنایت کند و به او توفیق عمل بدهد. این، همان چیزی‌ست که در سوره‌ی «فاتحه» آمده است: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ؛ یعنی: ما را به راه راست و کارهای نیک راهنمایی بفرما و توفیقمان بده که کارهای نیک انجام دهیم؛ زیرا مردم در این‌باره چهار دسته‌اند:

گروهی که الله متعال به آنان علم و آگاهی داده است و آنان اهل عمل هستند؛ این، بهترین دسته است.

گروهی که هم از علم محروم شده‌اند و هم از عمل.

گروهی که علم و آگاهی دارند، اما از عمل باز مانده‌اند.

و گروهی که بدون علم، عمل می‌کنند؛ لذا گمراه می‌شوند.

بهترین گروه، دسته‌ی نخست هستند که علم و عمل را با هم دارند؛ و این، در درخواست هدایت می‌گنجد. یا در این معنا که می‌گوییم:﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ؛ یعنی: به ما علم و آگاهی و توفیق عمل بده. «والتُّقَى»؛ یعنی: و از تو تقوا و پرهیزگاری می‌خواهم. تقوا، واژه‌ای جامع است که انجام فرمان‌های الاهی و پرهیز از نواهیِ او را شامل می‌شود؛ تقوا هم‌خانواده‌ی واژه‌ی «وقایه» می‌باشد که به معنای حفظ و نگهداری‌ست و تنها چیزی که انسان را از عذاب الاهی می‌رهاند، انجام اوامر الاهی و دوری از نواهیِ اوست.

«والعَفَافَ»؛ یعنی: عفت و پاک‌دامنی و شامل انواع زنا از جمله: زنای چشم یا چشم‌چرانی، زنای دست زدن، زنای شرمگاه و زنای شنیدن می‌شود. الله متعال ما را از انواع این پلیدی‌ها مصون بدارد؛ زیرا زنا، یکی از بدترین و زشت‌ترین کارهاست؛ الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِیلٗا ٣٢                  [الإسراء: ٣٢] 

و به زنا نزدیک نشوید؛ بی‌گمان زنا، کار بسیار زشت و راه بد و ناپسندی‌ست.

زنا، فساد اخلاقی و اجتماعی و تباهیِ قلوب و ادیان و نیز خراب شدن نَسَب و تبار انسان‌ها را در پی دارد.

و «الغِنَى»، بی‌نیازی از خَلق است؛ بدین معنا که انسان نسبت به آن‌چه که مردم دارند، احساس بی‌نیازی کند و به آن‌چه اللهU به او بخشیده است- کم یا زیاد-، قانع باشد. قناعت گنج پایان‌ناپذیری‌ست. چه‌بسیار مردمانی که الله متعال مال و ثروت فراوانی به آن‌ها ارزانی داشته است، اما آن‌قدر مال‌دوست هستند که همواره احساس فقر می‌کنند! وقتی از اللهU درخواست بی‌نیازی می‌کنیم، در حقیقت از او می‌خواهیم که به ما قناعت بدهد تا نسبت به آن چه که به مردم داده است، احساس بی‌نیازی کنیم؛ این درخواست هم‌چنین بدین معناست که از اللهU می‌خواهیم که با بخشش و عطای خویش، ما را از دیگران بی‌نیاز بگرداند. لذا شایسته است که هر یک از  ما به‌پیروی از پیامبرr این موارد چهارگانه را از اللهU بخواهد و بگوید: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ الهُدَى، والتُّقَى، والعَفَافَ، والغِنَى».

***

1477- وعن طارق بن أَشْیَمَt قَالَ: کَانَ الرَّجُلُ إِذَا أسْلَمَ عَلَّمَهُ النَّبِیُّr الصَّلاَةَ ثُمَّ أمَرَهُ أنْ یَدْعُوَ بِهؤلاَءِ الکَلِمَاتِ: «اللهمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَاهْدِنی، وَعَافِنی، وَارْزُقْنِی». [روایت مسلم]([7])

وفی روایةٍ له عن طارقٍ: أنَّه سَمِعَ النَّبِیَّr وَأتاهُ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا رسول اللهِ کَیْفَ أقُولُ حِیْنَ أسْأَلُ رَبِّی؟ قَالَ: «قُلْ: اللهمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَعَافِنی، وارْزُقْنِی، فإنَّ هؤلاَءِ تَجْمَعُ لَکَ دُنْیَاکَ وَآخِرَتَکَ».

ترجمه: طارق بن اشْیَمt می‌گوید: هرکس مسلمان می‌شد، پیامبرr نماز را به او آموزش می‌داد و سپس به او می‌فرمود که با این کلمات دعا کند: «اللهمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَاهْدِنی، وَعَافِنی، وَارْزُقْنِی».

و در روایتی دیگر از مسلم آمده است که طارقt می‌گوید: مردی نزد پیامبرr آمد و عرض کرد: ای رسول‌خدا! هنگامی که از پروردگارم چیزی می‌خواهم، چه بگویم؟ فرمود: «بگو: اللهمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَعَافِنی، وارْزُقْنِی که این کلمات خواسته‌های دنیا و آخرتت را برای تو فراهم می‌آورد».

شرح

مؤلف/ در ادامه‌ی این باب، حدیثی بدین مضمون آورده است که طارق بن اشْیَمt می‌گوید: «هرکس مسلمان می‌شد، پیامبرr نماز را به او آموزش می‌داد»؛ زیرا نماز مهم ترین رکن اسلام پس از شهادتین است. ارکان اسلام عبارتند از: شهادتین- یعنی: گفتنِ أشهد أن لاالهالا الله وأنَّ محمداً رسولالله-، اقامه‌ی نماز، دادن زکات، روزه‌ی رمضان و حج بیت‌الله‌الحرام. از آن‌جا که مهم‌ترین رکن اسلام پس از شهادتین، نماز است، لذا رسول‌اللهr نماز را به هر تازه‌مسلمانی آموزش می‌داد و سپس به او می‌فرمود که با این کلمات دعا کند: «اللهمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَاهْدِنی، وَعَافِنی، وَارْزُقْنِی». این دعا، شامل پنج درخواست مهم است که پیامبرr به هر تازه‌مسلمانی آموزش می‌داد.

«اللهمَّ اغْفِرْ لِی» یعنی: «یا الله! گناهانم را بیامرز». گفتنی‌ست: کافر همین‌که مسلمان می‌شود، الله متعال گناهانش را می‌آمرزد؛ الله متعال در این‌باره می‌فرماید:

﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِن یَنتَهُواْ یُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ ٣٨             [الأنفال: ٣٨]

 به کافران بگو: اگر (از کفر) باز آیند، گذشته­هایشان بخشیده می­شود.

با این حال درخواست آمرزش، هم‌چنان ادامه دارد و هر مسلمانی پس از مسلمان شدن باید از اللهU آمرزش بخواهد؛ زیرا انسان، از گناه تُهی نیست؛ همان‌گونه که در حدیث آمده است: «کُلُّ بَنِی آدَمَ خَطَّاءٌ، وَخَیْرُ الْخَطَّائِینَ التَّوَّابُونَ»؛([8]) یعنی: «همه‌ی انسان‌ها خطاکارند و بهترین خطاکاران، کسانی هستند که توبه می‌کنند».

«وَارْحَمْنِی»، یعنی: «بر من رحم بفرما» و رحمتت را بر من کامل بگردان. لذا این دعا هم شاملِ درخواست آمرزش می‌باشد، هم شامل طلب رحمت؛ درخواست آمرزش به معنای رهایی از بدی‌ها و پیامدهای ناشی از گناهان و مجازات آن‌هاست. و طلب رحمت، به معنای دست‌یابی انسان به چیز‌های دل‌خواهش می‌باشد؛ زیرا رستگاری دو بُعد دارد: رهایی از بدی‌ها و امور ناگوار، و دست‌یابی به اهداف و خواستنی‌ها.

«وَاهْدِنی»، یعنی: «مرا هدایت کن». پیش‌تر بیان شد که هدایت، همان علم و

آگاهی و توفیقِ عمل است.

«وَعَافِنی»؛ یعنی: از تو می‌خواهم که مرا از همه‌ی امراض عافیت ببخشی. امراض بر دو گونه‌اند: امراض قلبی مانند نفاق و ریا، و بیماری‌های جسمی. الله متعال درباره‌ی امراض قلبی می‌فرماید:

﴿فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ فَزَادَهُمُ ٱللَّهُ مَرَضٗا                                          [البقرة: ١٠]

 در دل‌هایشـان، بیماریِ (نفاق) وجود دارد؛ پس الله بر بیماریشان افزود.

لذا وقتی از اللهU عافیت می‌خواهیم، هم شامل سلامتی و تن‌درستی‌ست و هم شامل امراض قلبی. گفتنی‌ست امراض قلبی، به‌مراتب بدتر و شدیدتر از بیماری‌های جسمی‌ست؛ زیرا اگر انسان در برابر بیماری‌های جسمی شکیبایی ورزد و به اجر و ثواب الاهی امیدوار باشد، بیماری‌اش کفاره‌ی گناهان اوست و بر درجاتش در نزد اللهU می‌افزاید و نهایتش مرگ است؛ و مرگ، فرجام هر موجود زنده‌ای‌ست.

ولی امراض قلبی، تباهی دنیا و آخرت را در پی دارد؛ زیرا قلبی که به بیماریِ شک و تردید، یا نفاق و ریا، و یا به بیماریِ بی‌‌رغبتی به آموزه‌های دینی یا به مرضِ دشمنی با دوستان الاهی و امثال آن گرفتار شده، دنیا و آخرت چنین انسانی تباه گشته است؛ از این‌رو شایسته است که هنگام درخواست عافیت از اللهU بدین نکته توجه داشته باشیم که از او هم عافیت جسمی و تن‌درستی را درخواست می‌کنیم و هم سلامتی از امراض قلبی را. محور امراض قلب، شک و تردید و نیز شرک و شهوت است.

در لفظ دیگری که مؤلف/ آورده، آمده است: مردی نزد پیامبرr آمد و عرض کرد: ای رسول‌خدا! هنگامی که از پروردگارم چیزی می‌خواهم، چه بگویم؟ فرمود: «بگو: اللهمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَعَافِنی، وارْزُقْنِی». لذا شایسته است که انسان این دعای نبوی را فرابگیرد؛ چنان‌که پیامبرr این دعا را به امتش و به هر تازه‌مسلمانی آموزش می‌داد. «ارْزُقْنِی»، یعنی نیازمندی‌های جسمی‌ام از قبیل: آب و غذا، و لباس و مسکن و امثال آن را برآورده ساز و نیز روزیِ قلبم را که همان علم سودمند و عمل شایسته است، به من عطا کن؛ بنابراین رزق و روزی بر دو گونه است: رزقی که مایه‌ی حیات بدن است و رزقی که حیات قلب یا زندگانی دینی و ایمانیِ انسان را در پی دارد و انسان، هر دو نوع روزی را از الله متعال درخواست می‌کند.

1478- وعن عبد الله بن عمرو بن العاص$ قَالَ: قَالَ رسُولُ اللهr: «اللهمَّ مُصَرِّفَ القُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبنَا عَلَى طَاعَتِکَ». [روایت مسلم]([9])

ترجمه: عبدالله بن عمرو بن عاص$ می‌گوید: رسول‌اللهr چنین دعا کرد: «اللهمَّ مُصَرِّفَ القُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبنَا عَلَى طَاعَتِکَ»

1479- وعن أَبی هریرةَt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «تَعَوَّذُوا بِاللهِ مِنْ جَهْدِ البَلاَءِ، وَدَرَکِ الشَّقَاءِ، وَسُوءِ القَضَاءِ، وَشَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ». [متفق علیه]([10])

وفی روایةٍ قَالَ سفیان: أَشُکُّ أنِّی زِدْتُ واحدةً مِنْهَا.

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «از گرفتاریِ طاقت‌فرسا و سختیِ بلا، (و نیز از) نگون‌بختی، سرنوشت بد (یا قضاوت نادرست از سوی خود) و شادکامی دشمنان به الله پناه ببرید».

در روایتی آمده است که سفیان- یکی از راویان- می‌گوید: شک دارم که یکی از این چهار مورد را من افزوده باشم.

شرح

مؤلف/ حدیثی بدین مضمون ذکر کرده است که عبدالله بن عمرو بن عاص$ می‌گوید: رسول‌اللهr چنین دعا کرد: «اللهمَّ مُصَرِّفَ القُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبنَا عَلَى طَاعَتِکَ»؛ یعنی: «یا الله! ای تغییردهنده‌ی دل‌ها! دل‌هایمان را به سوی اطاعت خویش متمایل و ثابت بگردان»؛ زیرا در حدیث آمده است: «دل‌های همه‌ی انسان‌ها همانند یک قلب در میان دو انگشت از انگشتان پروردگار رحمان است و اللهU هرگونه که بخواهد، آن را دگرگون می‌گرداند». از این‌رو شایسته است که همواره از اللهU بخواهیم که دل‌هایمان را بر اطاعت خویش ثابت و پایدار بدارد. در این دعا، قلب به‌طور ویژه ذکر شده است؛ زیرا صلاح و فساد همه‌ی بدن به قلب بستگی دارد و پیامبرr فرموده است: «أَلاَ وإِنَّ فی الجسَدِ مُضغَةً إذا صلَحَت صَلَحَ الجسَدُ کُلُّه، وَإِذا فَسَدَتْ فَسَدَ الجَسَدُ کُلُّه؛ أَلاَ وَهِی القَلْبُ»؛ یعنی: «هان! پاره‌گوشتی در بدن وجود دارد که صلاح و فساد همه‌ی بدن وابسته به آن است. بدانید که آن عضو، قلب است».

در این دعا آمده است: «صَرِّفْ قُلُوبنَا عَلَى طَاعَتِکَ»؛ در نگاه نخست به این دعا چنین به‌نظر می‌رسد که بهتر بود به‌جای «عَلَى طَاعَتِکَ»، «إلی طَاعَتِکَ» گفته می‌شد؛ اما عبارتی که در متن حدیث آمده است، بلیغ‌تر می‌باشد و مفهومش این است که هم قلب ما را به اطاعت خویش متمایل گردان و هم آن‌را بر این اطاعت ثابت و استوار قرار بده. در صورتی که بحث ثبوت و پایداری در مفهوم «إلی طَاعَتِکَ» منتفی‌ست. و ثبوت و پایداری قلب بر اطاعت و فرمان‌برداری از اللهU بدین صورت است که به معصیت و نافرمانی از او روی نیاورد و هرگاه از عبادتی فارغ می‌شود، به عبادتی دیگر بپردازد؛ مثلاً پس از ادای نماز صدقه دهد و چون صدقه داد، روزه بگیرد و آن‌گاه به کسب علم بپردازد و به همین ترتیب همواره در حالِ اطاعت و فرمان‌برداری از اللهU باشد؛ پس شایسته است که همواره این دعا را بگوییم: «اللهمَّ مُصَرِّفَ القُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبنَا عَلَى طَاعَتِکَ».

و اما دومین حدیث؛ ابوهریرهt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «تَعَوَّذُوا بِاللهِ مِنْ جَهْدِ البَلاَءِ، وَدَرَکِ الشَّقَاءِ، وَسُوءِ القَضَاءِ، وَشَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ». رسول‌اللهrدر این حدیث به ما دستور داده است که از چهار مورد به اللهU پناه ببریم:

یکم: «جَهْدِ البَلاَءِ»؛ یعنی از بلا و گرفتاریِ طاقت‌فرسا. گفتنی‌ست: بلا بر دو گونه است: بیماری جسمی مانند انواع بیماری‌ها، و بلای معنوی مانند این‌که کسی شخصیت انسان را خُرد کند یا با زبانش از او بد بگوید و خوبی‌هایش را پنهان نماید. چنین بلاهایی برای انسان، دشوار است؛ حتی از بیماری‌های جسمی نیز سخت‌تر می‌باشد. از این‌رو از گرفتاری‌ها و بلاهای طاقت‌فرسا به اللهU پناه می‌بریم. علاوه بر دو مورد مذکور، ممکن است که انسان به سختی‌ها و مصایب بزرگی دچار شود. در این میان برخی از مردم الله را با شک و دودلی عبادت می‌کنند؛ اگر خیری به آنان برسد، به آن آرامش می‌یابند و اگر بلایی به آنان برسد، روی‌گردان می‌شوند؛ لذا تا زمانی که در عافیت و آرامش به‌سر می‌برند، آسوده‌خاطرند و همین‌که اذیت و آزاری به آن ها می‌رسد یا شبهه‌ای برای آن‌ها پیش می‌آید، عنان صبر از دست می‌دهند و بر تقدیر الاهی خشم می‌گیرند و حتی ممکن است به‌خاطر گرفتاری و بلایی که به آن دچار شده‌اند، چیزهایی در دلشان بیاید که شایسته‌ی اللهU نیست.

دوم: «وَدَرَکِ الشَّقَاءِ»؛ یعنی از نگون‌بختی به اللهU پناه ببرید. شقاوت، متضادّ سعادت است و عامل سعادت و رستگاری، کار نیکوست؛ چنان‌که کار ناشایست یا بدکاری، مقدمه‌ی شقاوت می‌باشد. لذا وقتی از نگون‌بختی به اللهU پناه می‌بریم، بدین معناست که از او می خواهیم که ما را از انجام اعمال بدکاران و افراد نگون‌بخت مصون بدارد.

سوم: «وَسُوءِ القَضَاءِ»؛ این عبارت، دو معنا دارد: مفهوم نخستش این است که از این‌که بد قضاوت کنم یا حُکم نادرستی نمایم، به اللهU پناه می‌برم. و معنای دومش، این است که اللهU تقدیری رقم بزند که برای انسان ناگوار است. گاه انسان عجولانه یا بر اساس هوای نفس حُکم می‌کند؛ این، یکی از مفاهیم این عبارت است. همین‌طور ممکن است که اللهU امر ناگواری را برای انسان مقدّر کند؛ این، مفهوم دیگری‌ست که از این عبارت برداشت می‌شود.

چهارم: «وَشَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ»؛ یعنی: از این‌که دشمنان به سبب شکست شما یا به هر دلیل دیگری شادمان شوند، به الله متعال پناه ببرید؛ ناگفته پیداست که دشمن از شکست و ناکامیِ طرفِ مقابل شادمان می‌شود و از بابت پیروزی یا موفقیت دشمن خویش، ناراحت می‌گردد. از این‌رو از شادکامی و شماتت دشمن به اللهU پناه می‌بریم. این‌ها موارد چهارگانه‌ای بود که پیامبرr به ما دستور داد که از آن‌ها به اللهU پناهنده شویم.

***

1480- وعنه قَالَ: کَانَ رسُولُ اللهr یَقُولُ: «اللهمَّ أصْلِحْ لِی دِینِی الَّذِی هُوَ عِصْمَةُ أمْرِی، وأصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتی فِیهَا مَعَاشِی، وأصْلِحْ لِی آخِرتِی الَّتی فِیهَا مَعَادی، وَاجْعَلِ الحَیَاةَ زِیَادَةً لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ، وَاجْعَلِ المَوتَ رَاحَةً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ». [روایت مسلم]([11])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr می‌گفت: «اللهمَّ أصْلِحْ لِی دِینِی الَّذِی هُوَ عِصْمَةُ أمْرِی، وأصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتی فِیهَا مَعَاشِی، وأصْلِحْ لِی آخِرتِی الَّتی فِیهَا مَعَادی، وَاجْعَلِ الحَیَاةَ زِیَادَةً لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ، وَاجْعَلِ المَوتَ رَاحَةً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ».([12])

1481- وعن علیٍّt قالَ: قَالَ لِی رسولُ اللهr: «قُلْ: اللهمَّ اهْدِنِی، وسَدِّدْنِی».

وفی روایةٍ: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ الهُدَى والسَّدَادَ». [روایت مسلم]([13])

ترجمه: علیt می‌گوید: رسول‌اللهr به من فرمود: «بگو: اللهمَّ اهْدِنِی، وسَدِّدْنِی».

و در روایتی دیگر آمده است: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ الهُدَى والسَّدَادَ».([14])

1482- وعن أنسٍt قَالَ: کَانَ رسولُ اللهr یَقُولُ: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ العَجْزِ وَالکَسَلِ، وَالجُبْنِ وإلهرَمِ والبُخْلِ، وأعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ القَبْرِ، وأعوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ المَحْیَا وَالمَمَاتِ».

وفی روایةٍ: «وَضَلَعِ الدَّیْنِ، وَغَلَبَةِ الرِّجَالِ». [روایت مسلم]([15])

ترجمه: انسt می‌گوید: رسول‌اللهr همواره این دعا را می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ العَجْزِ وَالکَسَلِ، وَالجُبْنِ وإلهرَمِ والبُخْلِ، وأعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ القَبْرِ، وأعوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ المَحْیَا وَالمَمَاتِ».

و در روایتی آمده است: «وَضَلَعِ الدَّیْنِ، وَغَلَبَةِ الرِّجَالِ».([16])

شرح

یکی از احادیثی که مؤلف/ در این باب آورده، حدیثی‌ست بدین مضمون که رسول‌اللهr به علی بن ابی‌طالبt فرمود که این دعا را بگوید: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ الهُدَى والسَّدَادَ». پیش‌تر مفهوم هدایت بیان شد. و اما «سَّدَادَ» بدین مفهوم است که گفتار، کردار و پندارِ انسان، درست و بدور از انحراف باشد؛ الله متعال می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدٗا ٧٠ یُصۡلِحۡ لَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡ             [الأحزاب : ٧٠،  ٧١]

  ای مؤمنان! تقوای الاهی پیشه کنید و سخن استوار بگویید تا الله اعمالتان را برای شما اصلاح نماید و گناهانتان را بیامرزد.

سخن استوار، یعنی گفتارِ درست و به‌جا؛ لذا ذکرِ الله متعال دو فایده‌ی بزرگ دارد:

یکم: اصلاحِ کردار انسان.

دوم: آمرزش گناهان.

از این‌رو شایسته است که انسان همواره این دعا را بگوید و از اللهU هدایت و درست‌کاری و پایداری در راه حق را درخواست نماید: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ الهُدَى والسَّدَادَ» یا «اللهمَّ اهْدِنِی، وسَدِّدْنِی»؛ هر دو یک معنا دارد. از دیگر احادیث این باب، حدیثی بدین مضمون است که ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr می‌گفت: «اللهمَّ أصْلِحْ لِی دِینِی الَّذِی هُوَ عِصْمَةُ أمْرِی، وأصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتی فِیهَا مَعَاشِی، وأصْلِحْ لِی آخِرتِی الَّتی فِیهَا مَعَادی، وَاجْعَلِ الحَیَاةَ زِیَادَةً لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ، وَاجْعَلِ المَوتَ رَاحَةً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ».

این دعا با موضوع دین آغاز شده است: «اللهمَّ أصْلِحْ لِی دِینِی الَّذِی هُوَ عِصْمَةُ أمْرِی»؛ یعنی دین نگه‌دارنده‌ی انسان از همه‌ی بدی ‌ها و سپری در برابر دشمنان است و هرچه دین انسان درست و شایسته باشد، انسان از هرگونه بدی مصون می‌مانَد. اخلاص برای اللهU و پیروی از رسول‌اللهr دو شرط اساسی برای درست بودن دین است؛ از این‌رو دینِ کسی که به الله شرک می‌ورزد، درست نیست؛ هرکه از روی ریا و خودنمایی نماز بخواند یا از روی ریا و خودنمایی روزه بگیرد یا صدقه دهد و قرآن بخواند یا اعمالی از قبیل ذکرِ اللهU و طلب علم یا جهاد را از روی ریا انجام دهد، اعمالش تباه و باطل است؛ زیرا الله متعال در حدیثی قدسی می‌فرماید: «إنّ الله قال: أنا أغنی الشُّرَکاء عَنِ الشِّرکِ، مَن عَمِلَ عَمَلاً أَشرَکَ فِیه مَعِیَ غَیرِی تَرَکتُه وَشِرکَهُ».([17]) یعنی: «الله فرموده است: من، بر خلاف شریکان، به‌طور مطلق از شرک بی‌نیازم؛ هر کس، عملی انجام دهد و جز من را در آن عمل، شریکم بسازد، او را با شرکش (عمل شرک‌آمیزش) وا می‌‌گذارم». بدعت‌گذار نیز همین‌گونه است و از شرّ و بدی مصون نیست؛ بلکه بدعتی که مرتکب می‌شود، عینِ بدی‌ست؛ پیامبرr فرموده است: «فإنَّ کُلَّ محدثةٍ بدعةٌ وکلَّ بدعةٍ ضلالةٌ».([18]) یعنی: «هر عمل خودساخته‌ای، بدعت است و هر بدعتی، گمراهی‌ست». بدعت‌گذار یا کسی که مرتکب بدعت می‌شود و به روشی که از پیامبرr ثابت نیست ذکر و تسبیح می‌گوید یا نماز می‌خوانَد، عملش مردود است. گاه شیطان یک عمل را به‌سان یک عبادت، زیبا و آراسته جلوه می‌دهد و انسان به آن فریفته می‌شود و با انجام آن می‌گرید و خاشعانه به انجام آن می‌پردازد؛ ولی انجام چنین اعمالی- اگرچه با گریه و خشوع باشد- بدعت است و هیچ سودی ندارد؛ بلکه مردود، و عین گناه و معصیت است؛ مگر نصارا به کلیسا نمی‌روند و نمی‌گریند؟ حتی گریه و خشوعشان از برخی از مسلمانان نیز بیش‌تر است! با این حال چون بر ضلالت و گمراهی قرار دارند، آن‌همه گریه و خشوع سودی برایشان ندارد. اهل بدعت نیز همین‌گونه‌اند؛ گاه اهل بدعت به‌ویژه صوفیه را می‌بینیم که اذکار فراوانی را وِرد خویش می‌سازند و با گریه و خشوع ذکر می‌گویند؛ اما این‌همه ذکر سودی به حالشان ندارد؛ زیرا عملشان مطابق روشی که اللهU مقرر نموده، نیست و پیامبرr  فرموده است: «مَنْ أَحْدثَ فی أَمْرِنَا هَذَا مَا لَیْسَ مِنْهُ فهُو رَدٌّ»؛ یعنی: «کسی که در دینمان، چیزی ایجاد کند که از آن نیست، بداند که عملش مردود است». هم‌چنین فرموده است: «مَنْ عَمِلَ عمَلاً لَیْسَ عَلَیْهِ أَمْرُنَا فَهُو ردٌّ»؛([19]) یعنی: «هرکس عملی انجام دهد که امر (دین) ما بر آن نیست، عملش، مردود است». لذا «أصْلِحْ لِی دِینِی»، بدین معناست که دینم را خالص و درست بگردان؛ «الَّذِی هُوَ عِصْمَةُ أمْرِی»، بدین نکته اشاره دارد که دین خالص و درست، نگه‌دارنده‌ی انسان از بدی‌ها و فتنه‌هاست.

«وأصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتی فِیهَا مَعَاشِی»؛ یعنی دنیایم را که زیستگاه من است، اصلاح بگردان. بی‌تردید دنیا سرای ماندگار و جای ماندن نیست؛ آنان‌که روزگاری در دنیا می‌زیستند، کجایند؟ شاهان و شاه‌زادگان کجایند؟ ثروتمندان و توان‌گران کجایند؟ فقرا کجایند؟ سران و اشراف کجا رفته‌اند؟ همه از دنیا رفته و افسانه شده‌اند! تو نیز سرانجام از دنیا می‌روی و افسانه می‌شوی. به‌راستی که دنیا، قصه‌ی باد و برگ خزان است! اینک ما درباره‌ی اساتید، دوستان، هم‌کلاسی‌ها، برادران و نیاکان خود سخن می‌گوییم؛ گویا هرگز در دنیا نبوده‌اند؛ انگار همه‌اش خواب بوده و گذشته است! پس دنیا جای ماندن نیست؛ ولی خوشا به حالِ انسانی که از فرصتی که در دنیا دارد، در انجام کارهای نیک بهره‌برداری می‌کند‌ و دنیایش را برای آخرتش مفید می‌گرداند. و افسوس و حسرت نصیب کسی خواهد بود که از دنیای خویش برای آخرتش استفاده نمی‌برد و بدین‌سان در دنیا و آخرت زیان‌کار می‌گردد. از این‌رو رسول‌اللهr از دنیا به زیستگاهی تعبیر فرمود که انسان روزگاری در آن زندگی می‌کند و سپس آن‌را وا می‌گذارد و از سفر دنیا به سرای خویش در آخرت باز می‌گردد؛ لذا در این دعا آمده است: «وأصْلِحْ لِی آخِرتِی الَّتی فِیهَا مَعَادی». آری؛ بازگشت همه به آخرت است و هیچ راهِ گریزی از این بازگشت، وجود ندارد. الله متعال در کتابش می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَوَّلِینَ وَٱلۡأٓخِرِینَ ٤٩ لَمَجۡمُوعُونَ إِلَىٰ مِیقَٰتِ یَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ ٥٠

                                                                                 [الواقعة: ٤٩،  ٥٠]

 بگو: بی‌گمان پیشینیان و آیندگان، همگی در وعده‌گاه روزی مشخص، جمع می‌شوند.

آری؛ اللهU روز قیامت همه‌ی گذشتگان و آیندگان را در میدانی بزرگ گرد می‌آورد؛ بانگِ بزرگ آن روز به گوش همگان می‌رسد و چشمانشان به بالا دوخته می‌شود. اللهY در این‌باره می‌فرماید:

﴿ذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّجۡمُوعٞ لَّهُ ٱلنَّاسُ وَذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّشۡهُودٞ ١٠٣ وَمَا نُؤَخِّرُهُۥٓ إِلَّا لِأَجَلٖ مَّعۡدُودٖ ١٠٤         [هود: ١٠٣،  ١٠٤]       

آن‌ روز، روزی‌ست که مردم در آن گرد می‌آیند و آن روز، روزی‌ست که همه آن را خواهند دید. و ما، آن را جز تا زمان مشخصی به‌تأخیر نمی‌اندازیم.

فرمود: «تا زمانی مشخص» و نفرمود: «تا زمانی طولانی و مشخص»؛ لذا این دوران، خیلی زود سپری می‌شود و بازگشت هر کسی به سوی آخرت و روز رستاخیز است. شاعری فرزانه این را به‌خوبی به‌نظم درآورده است:

کل ابن انثی وإن طالت سلامته   یوماً علی آلـة حدبـاء محمـول

«هر آدمی هرچند عمری طولانی کند، روزی او را روی تابوت حمل خواهند کرد...».

این، سرانجام همه‌ی ماست؛ کسی در آتش می‌سوزد و خوراک حریق می‌شود؛ دیگری، در بیابان می‌میرد و درندگان او را می‌خورند؛ آن یکی در دریا غرق می‌گردد و خوراک ماهی‌ها می‌شود؛ مرگ، فرجام همه‌ی ماست؛ اما نمی‌دانیم که کی و چگونه یا در کجا؟ ولی بازگشت همه‌ی ما به سوی آخرت است؛ از این‌رو هر یک از ما به‌پیروی از پیامبرr دعا می‌کند و می‌گوید: «وأصْلِحْ لِی آخِرتِی الَّتی فِیهَا مَعَادی». اصلاح آخرت بدین معناست که اللهU انسان را از آتش دوزخ برهاند و او را وارد بهشت بگرداند. امید است که الله متعال آخرت من و شما را اصلاح نماید.

«وَاجْعَلِ الحَیَاةَ زِیَادَةً لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ»؛ یعنی: «و زندگی را برای من موجب افزایش کارهای نیک قرار بده». انسانی که در دنیا توفیق کارهای نیک می‌یابد، همواره بر نیکی‌هایش افزوده می‌شود و خود نیز این را احساس می‌کند؛ از این‌رو با انجام هر کارِ نیکی، خوش‌حال می‌شود و می‌گوید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ[الأعراف: ٤٣] : «همه­ی حمد و ستایش ویژه‏ی الله است که ما را به سوی این هدایت فرمود و اگر الله هدایتمان نمی‌کرد، هدایت نمی‌یافتیم». خلاصه این‌که هر روز بر نیکی‌های مسلمان نیکوکار افزوده می‌شود: نماز می‌گزارد، تسبیح می‌گوید، قرآن می‌خوانَد، امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، با برادر مسلمان خود گشاده‌روست، و بدین‌سان کارهای نیک انجام می‌دهد. چنین فردی هرچه بیش‌تر عمر کند، به نفع اوست؛ از این‌رو در حدیث آمده است: «خَیرُ النَّاسِ مَنْ طَالَ عُمُرهُ ، وَحَسُنَ عَمَلُهُ»؛([20]) یعنی: «بهترین مردم، کسی‌ست که عمرش، طولانی و کردارش، نیکو باشد».

«وَاجْعَلِ المَوتَ رَاحَةً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ»؛ یعنی: «و مرگ را برای من مایه‌ی راحتی و رهایی از همه‌ی بدهی‌ها بگردان». مرگ، پایان زندگیِ دنیاست؛ اما پیامبرr دعا کرد که اللهU مرگ را رهایی‌بخش وی از همه‌ی بدی‌ها قرار ده؛ زیرا انسان نمی‌داند که در دنیا چه بر سَرَش می‌آید؛ چه‌بسا اگر زیاد در دنیا بماند و عمری طولانی کند، رو به سراشیبی نهد و دینش تباه شود؛ چه‌بسا انسان آن‌قدر در دنیا عمر می‌کند که فتنه‌های فراوانی می‌بیند و کار به جایی می‌رسد که آرزوی مرگ می‌نماید یا آرزو می‌کند که ای کاش هرگز از مادر زاده نمی‌شد! ولی مرگی که پیش از رسیدن چنین فتنه‌هایی باشد، رهایی‌بخش انسان از این فتنه‌ها و بدی‌هاست؛ از این‌رو رسول‌اللهr در دعایش از اللهU درخواست نمود که مرگ را مایه‌ی راحتی و رهایی از همه‌ی بدهی‌ها قرار دهد. پیشنهاد می‌کنم که همواره به‌پیروی از پیامبرr این دعا را بگویید: «اللهمَّ أصْلِحْ لِی دِینِی الَّذِی هُوَ عِصْمَةُ أمْرِی، وأصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتی فِیهَا مَعَاشِی، وأصْلِحْ لِی آخِرتِی الَّتی فِیهَا مَعَادی، وَاجْعَلِ الحَیَاةَ زِیَادَةً لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ، وَاجْعَلِ المَوتَ رَاحَةً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ».

***

1483/1- وعن أنسٍt قَالَ: کَانَ رسولُ اللهr یَقُولُ: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ العَجْزِ، وَالکَسَلِ، وَالجُبْنِ، وإلهرَمِ، وَالبُخْلِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ القَبْرِ، وأعوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ المَحْیَا وَالمَمَاتِ».

وفی روایةٍ: «وَضَلَعِ الدَّیْنِ، وَغَلَبَةِ الرِّجَالِ». [روایت مسلم]([21])

ترجمه: انسt می‌گوید: رسول‌اللهr همواره این دعا را می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ العَجْزِ وَالکَسَلِ، وَالجُبْنِ وإلهرَمِ والبُخْلِ، وأعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ القَبْرِ، وأعوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ المَحْیَا وَالمَمَاتِ».

و در روایتی آمده است: «وَضَلَعِ الدَّیْنِ، وَغَلَبَةِ الرِّجَالِ».

1483/2- وعن أَبی بکرٍ الصّدّیقt: أنَّه قَالَ لرسُولِ اللهr: عَلِّمْنی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فِی صَلاَتِی، قَالَ: «قُلْ: اللهمَّ إِنِّی ظَلَمتُ نَفْسِی ظُلْماً کَثِیراً، وَلا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاّ أنْتَ، فَاغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِکَ، وارْحَمْنِی، إنَّکَ أنْتَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ». [متفق علیه]([22])

ترجمه: از ابوبکر صدیقt روایت است که وی به رسول‌اللهr عرض کرد: دعایی به من آموزش دهید که با آن در نمازم دعا کنم؛ رسول‌اللهr فرمود: «بگو: اللهمَّ إِنِّی ظَلَمتُ نَفْسِی ظُلْماً کَثِیراً، وَلا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاّ أنْتَ، فَاغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِکَ، وارْحَمْنِی، إنَّکَ أنْتَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ».([23])

شرح

انس بن مالکt می‌گوید: پیامبرr روایت است این دعا را فراوان می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنَ إلهمِّ والحَزَنِ»؛ «هَم و حُزن» مترادف هستند؛ البته «هم» به نگرانی و اندوهِ آینده اطلاق می‌گردد و «حُزن» به غم و اندوه گذشته گفته می‌شود. انسانی که در غمِ گذشته‌هاست و برای آینده نگران می‌باشد، زندگیِ تیره و تاری دارد؛ اما کسی که به وضعیت کنونی خود می‌پردازد و به صورتی که به او امر شده است، برای آینده‌ی خویش آماده می‌شود، سکون و آرامش دارد؛ از این‌رو پیامبرr از اندوه گذشته و نگرانیِ آینده به اللهU پناه می‌بُرد. بسیاری از مردم بی‌مورد و به صورتی نابه‌جا به آینده‌ی خود بسیار می‌اندیشند؛ لذا نگرانی از آینده بر زندگیِ آن‌ها سایه می‌افکند و زندگی را به کامشان تلخ می‌گرداند؛ در صورتی که گذشت زمان نشان می‌دهد که بی‌مورد نگران بوده‌اند و اصلِ مسأله به‌گونه‌ای نبوده است که دلیلی برای نگرانی وجود داشته باشد. بسیاری از مردم نیز بیش از حد به گذشته می‌اندیشند و خود را در غم گذشته، تباه می‌کنند.

«وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ العَجْزِ وإلهرَمِ وَالکَسَلِ»؛ یعنی: «از ناتوانی، پیری و تنبلی به تو پناه می‌برم»؛ زیرا هریک از این سه مورد، انسان را از کار و عمل باز می‌دارد؛ لذا پیامبرr از ناتوانی، تنبلی و پیری به اللهU پناه می‌برد.

«وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ الجُبْنِ والبُخْلِ»؛ یعنی: «و از ترس و بزدلی، و بُخل به تو پناه می‌برم». ترس و بزدلی که همان خوددوستی‌ست، باعث می‌شود که انسان آن‌جا که باید دست‌ به‌کار شود یا اقدامی بکند، هیچ کاری انجام ندهد؛ مثلاً سبب می‌گردد که انسان برای جهاد پیش‌قدم نشود یا از ترس مرگ و زندان و امثالِ آن، سخن حق را نگوید. بُخل، همان مال‌دوستی‌ست و انسان را از بذل مال و ثروت از جمله ادای زکات، خرج کردن و مهمان‌نوازی و امثال آن باز می‌دارد.

«وأعُوذُ بِکَ مِنْ ضَلَعِ الدَّیْنِ، وَغَلَبَةِ الرِّجَالِ» یا «مِنْ غَلَبَةِ الدَّیْنِ، وَقَهرِ الرِّجَالِ»؛ هر دو، صحیح و بدین معناست که: «و از سنگینیِ بدهی و از چیرگی و ستم دیگران به تو پناه می‌برم». بدهی، غم و اندوهِ روز و فکر و خیالِ شب است و خواب از چشمان انسان می‌رباید. انسان بدهکار همواره پریشان است؛ اما اللهU به کسی که به‌قصد ادای بدهی‌، قرض می‌گیرد، در بازپرداخت بدهی‌اش کمک می‌کند؛ ولی کسی که قصد بازپرداخت ندارد، توقعی جز این نیست که الله متعال او را پریشان می‌گرداند.

لذا اگر ماشینی را به کرایه می‌گیرید یا خانه‌ای را اجاره می‌کنید و قصدتان ادای اجاره‌بهاست، مطمئن باشید که اللهU زمینه‌‌ی پرداخت آن‌را برای شما فراهم می‌گرداند؛ حتی اگر کسی صادقانه قصد بازپرداخت بدهی‌اش را داشته باشد و به هر دلیلی، مثلاً به سبب ورشکستگی از ادای آن باز بماند، الله متعال در دنیا یا آخرت بدهی‌اش را می‌پردازد؛ البته ناگفته نماند که بدهکار در هر صورت باید حقّ بستانکار را بدهد؛ در دنیا ندهد، در آخرت از او می‌گیرند.

و اما حدیث ابوبکر صدیقt؛ در این حدیث آمده است که ابوبکر صدیق از رسول‌اللهr خواست تا دعایی به او بیاموزند که با آن در نماز، دعا کند. دقت بفرمایید که پرسش‌گر کیست و همین‌طور توجه نمایید که چه کسی پاسخ‌ می‌دهد؟ آری؛ پرسش‌گر ابوبکر صدیقt می‌باشد و پاسخ‌گو، رسول‌اللهr. محبوب‌ترین شخص نزد رسول‌اللهr، ابوبکر صدیقt بود و دوست‌داشتنی‌ترین فرد در نزد ابوبکر، رسول‌اللهr بودند؛ پس بی‌تردید پاسخی که به پرسشِ یک دوست از دوستِ دیگر گفته شود، جزو بهترین پاسخ‌هاست.

ابوبکرt عرض کرد: «دعایی به من آموزش دهید که با آن در نمازم دعا کنم». احتمال می‌رود که این دعا در سجده یا پس از تشهدِ پایانی باشد. پیامبرr فرمود: «بگو: اللهمَّ إِنِّی ظَلَمتُ نَفْسِی ظُلْماً کَثِیراً، وَلا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاّ أنْتَ، فَاغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِکَ، وارْحَمْنِی، إنَّکَ أنْتَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ». این، دعای جامع و سودمندی‌ست:

«اللهمَّ إِنِّی ظَلَمتُ نَفْسِی ظُلْماً کَثِیراً»؛ یعنی: «یا الله! من به خویشتن ستم فراوانی کرده‌ام». این، اذعان بنده به ستم و جفاکاری نسبت به خویشتن است و یکی از آداب دعاست؛ به عبارت دیگر: یکی از چیزهایی که در دعا مهم است، عرض حال به پیشگاه الاهی می‌باشد؛ چنان‌که موسیu گفت: ﴿رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرٖ فَقِیرٞ([24]) و بدین‌سان با عرض حال، به پیشگاه الاهی عرض نیاز کرد؛ از همین‌روست که دعا را راز و نیاز گویند.

«وَلا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاّ أنْتَ»؛ یعنی: «و کسی جز تو گناهان را نمی‌آمرزد». این، ثنا و ستایش الاهی‌ و اعتراف به عجر و ناتوانیِ خویشتن و اذعانی‌ست به این‌که تنها اللهU گناهان را می‌آمرزد؛ همان‌گونه که الله متعال می‌فرماید:

﴿وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ                                            [آل عمران: ١٣٥]

 و چه کسی جز الله، گناهان را میبخشد؟

اگر همه‌ی مردم جمع شوند تا یک گناه از گناهانت را ببخشند، نمی‌توانند و تنها کسی که گناهان را می‌آمرزد، اللهU می‌باشد.

«فَاغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِکَ»؛ یعنی: «پس مرا با آمرزشی از سوی خویش بیامرز». آمرزش را از آن جهت به اللهU نسبت داد که بدین شکل، بلیغ‌تر و بزرگ‌تر می‌باشد؛ زیرا بزرگیِ دهش، از بزرگیِ بخشنده است. «وارْحَمْنِی»؛ یعنی: «بر من رحم فرما» و در آینده به انجام کارهای نیک، توفیقم دِه. در این‌جا با توسل به دو نام از نام‌های اللهU دعا شده است و این دو اسم، متناسب با درخواست بنده است: چنان‌که بنده در خواست آمرزش و رحمت می‌کند و سپس می‌گوید: «إنَّکَ أنْتَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛ یعنی: «به‌یقین که تو، آمرزنده‌ی مهرورزی». لذا شایسته است که انسان این دعا را در نمازش- در سجده یا پس از تشهدِ پایانی- بگوید.

***

1484- وعن أَبی موسىt عَنِ النَّبِیِّr أنَّهُ کَانَ یدْعُو بِِهذا الدُّعَاءِ: «اللهمَّ اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی وَجَهْلِی، وإسرافِی فِی أمْرِی، وَمَا أنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنّی، اللهمَّ اغْفِرْ لِی جِدِّی وَهَزْلِی؛ وَخَطَئِی وَعَمْدِی؛ وَکُلُّ ذَلِکَ عِنْدِی، اللهمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أخَّرْتُ، وَمَا أسْرَرْتُ وَمَا أعْلَنْتُ، وَمَا أنتَ أعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أنْتَ المُقَدِّمُ، وأنْتَ المُؤَخِّرُ، وأنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ». [متفق علیه]([25])

ترجمه: ابوموسیt می‌گوید: پیامبرr با این عبارت دعا می‌کرد: «اللهمَّ اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی وَجَهْلِی، وإسرافِی فِی أمْرِی، وَمَا أنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنّی، اللهمَّ اغْفِرْ لِی جِدِّی وَهَزْلِی؛ وَخَطَئِی وَعَمْدِی؛ وَکُلُّ ذَلِکَ عِنْدِی، اللهمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أخَّرْتُ، وَمَا أسْرَرْتُ وَمَا أعْلَنْتُ، وَمَا أنتَ أعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أنْتَ المُقَدِّمُ، وأنْتَ المُؤَخِّرُ، وأنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».([26])

1485- وعن عائشة&: أنَّ النَّبِیَّr کَانَ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ: «اللهمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا عَمِلْتُ ومنْ شَرِّ مَا لَمْ أعْمَلْ». [روایت مسلم]([27])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: پیامبرr در دعایش می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا عَمِلْتُ ومنْ شَرِّ مَا لَمْ أعْمَلْ».([28])

1486- وعن ابن عمرَ$ قَالَ: کَانَ مِن دعاءِ رسُولِ اللهr: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِکَ، وتَحَوُّلِ عَافِیَتِکَ، وفُجَاءةِ نِقْمَتِکَ، وَجَمیعِ سَخَطِکَ». [روایت مسلم]([29])

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: از دعاهای رسول‌اللهr بود که می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِکَ، وتَحَوُّلِ عَافِیَتِکَ، وفُجَاءةِ نِقْمَتِکَ، وَجَمیعِ سَخَطِکَ».([30])

1487- وعن زید بن أرقمَt قَالَ: کَانَ رسُولُ اللهr یَقُولُ: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ العَجْزِ وَالکَسَلِ، والبُخْلِ وإلهرَمِ، وَعَذابِ القَبْرِ، اللهمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا، وَزَکِّها أنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا، أنْتَ وَلِیُّهَا وَمَوْلاَهَا، اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لا یَنْفَعُ؛ وَمِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ، وَمِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ؛ وَمِنْ دَعْوَةٍ لا یُسْتَجابُ لَهَا». [روایت مسلم]([31])

ترجمه: زید بن ارقم می‌گوید: رسول‌اللهr- در دعایش- می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ العَجْزِ وَالکَسَلِ، والبُخْلِ وإلهرَمِ، وَعَذابِ القَبْرِ، اللهمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا، وَزَکِّها أنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا، أنْتَ وَلِیُّهَا وَمَوْلاَهَا، اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لا یَنْفَعُ؛ وَمِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ، وَمِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ؛ وَمِنْ دَعْوَةٍ لا یُسْتَجابُ لَهَا».([32])

1488- وعن ابن عباسٍ$ أنَّ رسُولَ اللهr کَانَ یقولُ: «اللهمَّ لَکَ أسْلَمْتُ، وَبِکَ آمَنْتُ، وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ، وإلَیْکَ أنَبْتُ، وَبِکَ خَاصَمْتُ، وإلَیْکَ حَاکَمْتُ؛ فَاغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ، وَمَا أَخَّرْتُ، وَمَا أَسْرَرْتُ، وَمَا أعْلَنْتُ، أنتَ المُقَدِّمُ، وأَنْتَ المُؤَخِّرُ، لا إله إِلا أنْتَ».

زَادَ بَعْضُ الرُّوَاةِ: «وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ». [متفق علیه]([33])

ترجمه: ابن‌عباس$ می‌گوید: رسول‌اللهr- در دعایش- می‌گفت: «اللهمَّ لَکَ أسْلَمْتُ، وَبِکَ آمَنْتُ، وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ، وإلَیْکَ أنَبْتُ، وَبِکَ خَاصَمْتُ، وإلَیْکَ حَاکَمْتُ؛ فَاغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ، وَمَا أَخَّرْتُ، وَمَا أَسْرَرْتُ، وَمَا أعْلَنْتُ، أنتَ المُقَدِّمُ، وأَنْتَ المُؤَخِّرُ، لا إله إِلا أنْتَ»؛ برخی از راویان افزوده‌اند: «وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ».([34])

شرح

این چند حدیث نیز درباره‌ی فضیلت دعاست که عبارت‌های دعایی گوناگونی را در خود دارد؛ از آن جمله این‌که پیامبرr از الله متعال درخواست نمود که اشتباه‌های گذشته و آینده‌ی او را بیامرزد: «اللهمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أخَّرْتُ، وَمَا أسْرَرْتُ وَمَا أعْلَنْتُ، وَمَا أنتَ أعْلَمُ بِهِ مِنِّی»؛ می‌بینیم که رسول‌اللهr در مقام دعا خواسته‌اش را به‌تفصیل بیان نمود؛ یعنی انواع اشتباه‌ها را برشمرد. چنین روشی در دعا بسیار پسندیده است؛ زیرا انسان با چنین روشی همه ی اعمالش را به‌خاطر می‌آورد و برای خطاهایی که در نهان و آشکار انجام داده و نیز برای کارهایی که دانسته یا ندانسته مرتکب شده است، آمرزش می‌خواهد؛ فایده‌ی دیگرش این است که انسان هرچه بیش‌تر دعا کند، محبت و دل‌بستگی‌اش به اللهU بیش‌تر می‌شود و بیم و امیدش نیز افزایش می‌یابد؛ از این‌رو پیامبرr در درخواست آمرزش و دیگر دعاهایش به‌تفصیل دعا و مناجات می‌کرد.

پیامبرr از موارد فراوانی به اللهU پناه جُست؛ از جمله: از شرّ گناهان و آفت‌ها و پیامدهای آن، و نیز از عذاب قبر و دیگر مواردی که در احادیث پیشین آمد. شایسته است که انسان این دعاها را از روی این کتاب بنویسد یا این دعاها را حفظ کند و بخواند تا از فوایدش بهره‌مند شود. البته به‌گمانم برخی از خوانندگان، اینک این دعاها را می‌خوانند و از آن می‌گذرند؛ ولی چه خوبست که این دعاها را حفظ کرده، به آن پای‌بند باشند.

***

1489- وعن عائشةَ&: أنَّ النَّبِیّr کَانَ یدعو بِهؤُلاءِ الکَلِمَاتِ: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ النَّارِ، وَعَذَابِ النَّارِ، وَمِنْ شَرِّ الغِنَى وَالفَقْرِ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن صحیح دانسته است. این، لفظ ابوداود می‌باشد.]([35])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: پیامبرr با این کلمات دعا می‌کرد: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ النَّارِ، وَعَذَابِ النَّارِ، وَمِنْ شَرِّ الغِنَى وَالفَقْرِ».([36])

1490- وعن زیاد بن عِلاَقَةَ عن عَمِّهِ، وَهُوَ قُطْبَةُ بنُ مالِکٍt قَالَ: کَانَ النَّبِیُّr یَقُولُ: «اللهمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنْ مُنْکَرَاتِ الأخْلاَقِ، وَالأعْمَالِ، والأهْواءِ». [ترمذی روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([37])

ترجمه: زیاد بن عِلاقه از عمویش، قُطبه بن مالکt روایت کرده است که پیامبرr- در دعایش- می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنْ مُنْکَرَاتِ الأخْلاَقِ، وَالأعْمَالِ، والأهْواءِ».([38])

1491- وعن شَکَلِ بن حُمَیدٍt قَالَ: قُلتُ: یَا رسولَ الله، علِّمْنِی دعاءً أَدْعُو بِهِ، قَالَ: «قُلْ: اللهمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ سَمْعِی، وَمِنْ شَرِّ بَصَرِی، وَمِنْ شَرِّ لِسَانِی، وَمِنْ شَرِّ قَلْبِی، وَمِنْ شَرِّ مَنِیِّی». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن دانسته است.]([39])

ترجمه: شَکَل بن حُمَیدt می‌گوید: گفتم: ای رسول‌خدا! دعایی به من یاد دهید؛ فرمود: «بگو: اللهمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ سَمْعِی، وَمِنْ شَرِّ بَصَرِی، وَمِنْ شَرِّ لِسَانِی، وَمِنْ شَرِّ قَلْبِی، وَمِنْ شَرِّ مَنِیِّی».([40])

1492- وعن أنسٍt أنَّ النَّبِیَّr کَانَ یَقُولُ: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ البَرَصِ، والجُنُونِ، والجُذَامِ، وَسَیِّیءِ الأسْقَامِ». [روایت ابوداود با اِسنادِ صحیح]([41])

ترجمه: انسt می‌گوید: پیامبرr- در دعایش- می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ البَرَصِ، والجُنُونِ، والجُذَامِ، وَسَیِّیءِ الأسْقَامِ».([42])

1493- وعن أَبی هریرةَt قَالَ: کَانَ رسولُ اللهr یَقُولُ: «اللهمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنَ الجُوعِ، فَإنَّهُ بِئْسَ الضَّجِیعُ؛ وأعوذُ بِکَ منَ الخِیَانَةِ، فَإنَّهَا بِئْسَتِ البِطَانَةُ». [روایت ابوداود با اِسنادِ صحیح]([43])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr- در دعا- می‌گفت: «یا الله! من از گرسنگی که بد هم‌خوابی‌ست و نیز از خیانت که ویژگی درونیِ بدی‌ست، به تو پناه می‌برم».

1494- وعن علیٍّt أنَّ مُکَاتباً جاءَهُ فَقَالَ: إنِّی عَجِزْتُ عَنْ کِتَابَتِی فَأعِنِّی، قَالَ: ألا أُعَلِّمُکَ کَلِماتٍ عَلَّمَنِیهنَّ رسُولُ اللهr لَوْ کَانَ عَلَیْکَ مِثْلُ جَبَلٍ دَیْناً أدَّاهُ اللهُ عَنْکَ؟ قَالَ: قُلْ: «اللهمَّ اکْفِنِی بِحَلاَلِکَ عَنْ حَرَامِکَ، وَأغْنِنِی بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِواکَ». [ترمذی روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([44])

ترجمه: از علیt روایت است: برده‌ای- که با توافق صاحبش در پیِ تأمین پولِ آزادی خویش بود- نزدش آمد و گفت: من از تأمین پول آزادی‌ام ناتوانم؛ کمکم کن. علیt گفت: آیا کلماتی به تو آموزش دهم که رسول‌اللهr آن‌ها را به من یاد داد؟ اگر به‌اندازه‌ی یک کوه بدهی داشته باشی،- با گفتن این کلمات- الله متعال موجبات ادای بدهی‌ات را فراهم می‌سازد. بگو: «اللهمَّ اکْفِنِی بِحَلاَلِکَ عَنْ حَرَامِکَ، وَأغْنِنِی بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِواکَ».([45])

شرح

این، مجموعه‌ای از دعاهای پیامبرr است؛ از آن جمله این‌که پیامبرr از اخلاق و کردار ناپسند و نیز از امیال نفسانی و اندیشه‌های نادرست و آن‌گونه که در روایتی دیگر آمده است، از بیماری‌ها به الله پناه می‌بُرد. کردار ناپسند، همان گناهان است و اخلاق ناپسند به معنای رفتار و تعامل ناشایست با خلق خداست. هم‌چنین انسان امیال و خواسته‌هایی دارد؛ در این میان، برخی از مردم خواسته‌های خویش را تابع رهنمودها‌ی پیامبرr قرار می‌دهند و شماری دیگر، از خواسته‌های نفسانی خویش پیروی می‌کنند. بنا بر رهنمود و روش پیامبرr، پسندیده است که انسان از انواع بیماری‌ها به اللهU پناه ببرد. همان‌گونه که در احادیث پیشین گذشت، پیامبرr از پیسی، جنون، جذام و دیگر بیماری‌های سخت و ناگوار جسمی و عقلی به اللهU پناه می‌جُست.

جُذام، بیماری عفونی و مُزمنی‌ست که با زخم‌های حاد، از میان رفتن بافت‌های بدن را در پی دارد؛ بدین‌سان که وقتی از یک قسمت بدن شروع می‌شود، به‌تدریج به سایر قسمت‌ها نیز سرایت می‌کند و آن‌ها را از بین می‌برد؛ از این‌رو علما گفته‌اند: برای حفظ سلامت جامعه، جایز نیست که بیماران جذامی در میان مردم باشند و بر مسؤولان و زمام‌داران واجب است که محلّ خاصی را به بیماران جذامی اختصاص دهند که امروزه از آن به قرنطینه‌ی بهداشتی یاد می‌شود. جذام، یکی از سخت‌ترین بیماری‌های مُسری‌ست که به‌سرعت شیوع پیدا می‌کند و همه‌گیر می‌شود.

«وَسَیِّیءِ الأسْقَامِ»؛ یعنی: «و از بیماری‌های سخت به تو پناه می‌برم». این، شامل همه‌ی بیماری‌های سخت و بی‌علاج می‌شود که از آن جمله می‌توان انواع سرطان‌ها را نام برد. لذا چه خوبست که به‌پیروی از پیامبر اکرمr به فراگیری این دعاها اهمیت دهیم و بر آن پای‌بند باشیم. پیامبرr از گرسنگی نیز به الله پناه می‌بُرد و از گرسنکی به هم‌خوابی بد یاد می‌فرمود؛ آن بزرگوار خیانت را یکی از بدترین ویژگی‌های درونی می‌دانست و از خیانت به اللهU پناه می‌جُست. همان‌گونه که پیش‌تر گفتم: شایسته است که این دعاها را یادداشت و حفظ کنید و به آن‌ها پای‌بند باشید.

***

1495- وعن عِمْرَانَ بن الحُصَینِ$: أنَّ النَّبِیَّr عَلَّمَ أبَاهُ حُصَیْناً کَلِمَتَیْنِ یَدْعُو بهما: «اللهمَّ ألْهِمْنی رُشْدِی ، وأعِذْنِی مِنْ شَرِّ نَفْسی». [ترمذی روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([46])

ترجمه: از عمران بن حصین$ روایت شده است که پیامبرr به پدرِ وی، حصینt دو عبارت کوتاه یاد داد که با آن‌ها دعا می‌کرد: «اللهمَّ ألْهِمْنی رُشْدِی ، وأعِذْنِی مِنْ شَرِّ نَفْسی».([47])

1496- وعن أَبی الفضل العباس بن عبد المُطَّلِبt قَالَ: قُلْتُ: یَا رسول الله عَلِّمْنِی شَیْئاً أسْألُهُ الله تَعَالَى، قَالَ: «سَلُوا الله العَافِیَةَ»؛ فَمَکَثْتُ أَیَّاماً، ثُمَّ جِئْتُ فَقُلتُ: یَا رسولَ الله عَلِّمْنِی شَیْئاً أسْألُهُ الله تَعَالَى، قَالَ لِی: «یَا عَبَّاسُ، یَا عَمَّ رسول اللهِ، سَلُوا الله العَافِیَةَ فی الدُّنیَا والآخِرَةِ». [ترمذی روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([48])

ترجمه: ابوالفضل، عباس بن عبدالمطّلبt می‌گوید: گفتم: ای رسول‌خدا! چیزی به من یاد دِه که آن‌را از الله متعال بخواهم. فرمود: «از الله، عافیت بخواهید». چند روزی درنگ کردم و سپس نزد پیامبرr آمدم و گفتم: ای رسول‌خدا! چیزی به من یاد دِه که آن‌را از الله متعال بخواهم. فرمود: «ای عباس، ای عموی رسول‌خدا! از الله، عافیت دنیا و آخرت را بخواهید».

1497- وعن شَهْرِ بن حَوشَبٍ قَالَ: قُلْتُ لأُمِّ سَلَمة&: یَا أمَّ المؤمِنینَ، مَا کَانَ أکثْرُ دعاءِ رَسُولِ اللهr إِذَا کَانَ عِنْدَکِ؟ قالَت: کَانَ أکْثَرُ دُعائِهِ: «یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ». [ترمذی روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([49])

ترجمه: شهر بن حوشب می‌گوید: به ام‌سلمه& گفتم: ای مادر مومنان! هنگامی‌که رسول‌اللهr نزدت بود، بیش‌ترین دعایش چه بود؟ پاسخ داد: بیش‌ترین دعایش این بود که می‌گفت: «یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ».([50])

1498- وعن أَبی الدرداءِt قَالَ: قَالَ رسُولُ اللهr: «کَانَ مِنْ دُعاءِ دَاوُدَ: اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ حُبَّکَ، وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ، وَالعَمَلَ الَّذِی یُبَلِّغُنِی حُبَّکَ، اللهمَّ اجْعَلْ حُبَّکَ أحَبَّ إلَیَّ مِنْ نَفْسِی، وأهْلِی، وَمِنَ الماءِ البارِدِ». [ترمذی روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([51])

ترجمه: از ابودرداءt روایت شده است که رسول‌اللهr فرمود: «از جمله‌ی دعای داوود(u) بود که می‌گفت: اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ حُبَّکَ، وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ، وَالعَمَلَ الَّذِی یُبَلِّغُنِی حُبَّکَ، اللهمَّ اجْعَلْ حُبَّکَ أحَبَّ إلَیَّ مِنْ نَفْسِی، وأهْلِی، وَمِنَ الماءِ البارِدِ».([52])

1499- وعن أنسٍt قَالَ: قَالَ رسُولُ اللهr: «ألِظُّوا بِیَاذا الجَلاَلِ والإکْرامِ». [روایت ترمذی؛ نسائی این حدیث را از ربیعه بن عامرt روایت کرده و حاکم، اِسناد این حدیث را صحیح دانسته است.]([53])

ترجمه: انسt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «یَا ذا الجَلاَلِ والإکْرامِ را فراوان بگویید».

1500- وعن أَبی أُمَامَةَt قَالَ: دعا رسُولُ اللهr بدُعاءٍ کَثیرٍ، لَمْ نَحْفَظْ مِنْهُ شَیْئاً؛ قُلْنَا: یَا رسول الله، دَعَوْتَ بِدُعاءٍ کَثِیرٍ لَمْ نَحْفَظْ مِنْهُ شَیْئاً، فَقَالَ: «ألا أدُلُّکُمْ عَلَى مَا یَجْمَعُ ذَلِکَ کُلَّهُ؟ تَقُولُ: اللهمَّ إنِّی أسَألُکَ مِنْ خَیْر مَا سَأَلَکَ مِنْهُ نَبِیُّکَ محمَّدٌr؛ وأعوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا استَعَاذَ مِنْهُ نَبِیُّکَ مُحَمَّدٌr؛ وأنتَ المُسْتَعانُ، وَعَلیْکَ البَلاَغُ، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ». [ترمذی روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([54])

ترجمه: ابوامامهt می‌گوید: رسول‌اللهr دعای بسیاری کرد که بخشی از آن‌را حفظ نکردیم؛ گفتیم: ای رسول‌خدا! دعای بسیار کردی و ما نتوانستیم چیزی از آن‌را به‌خاطر بسپاریم. فرمود: «آیا شما را به چیزی رهنمون شوم که همه‌ی آن دعا را در خود داشته باشد؟ بگو: «اللهمَّ إنِّی أسَألُکَ مِنْ خَیْر مَا سَأَلَکَ مِنْهُ نَبِیُّکَ محمَّدٌr؛ وأعوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا استَعَاذَ مِنْهُ نَبِیُّکَ مُحَمَّدٌr؛ وأنتَ المُسْتَعانُ، وَعَلیْکَ البَلاَغُ، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلا باللهِ».([55])

1501- وعن ابن مسعودٍt قَالَ: کَانَ من دعاءِ رسُولِ اللهr: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِکَ، وَعَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ، والسَّلامَةَ مِنْ کُلِّ إثْمٍ، والغَنِیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ، والفَوْزَ بالجَنَّةِ، والنَّجَاةَ مِنَ النَّارِ». [ابوعبدالله، حاکم نیشابوری این حدیث را روایت کرده و گفته است: مطابق شرط مسلم، صحیح می‌باشد.]([56])

ترجمه: ابن‌مسعودt می‌گوید: از دعاهای رسول‌اللهr بود که می‌گفت: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِکَ، وَعَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ، والسَّلامَةَ مِنْ کُلِّ إثْمٍ، والغَنِیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ،

والفَوْزَ بالجَنَّةِ، والنَّجَاةَ مِنَ النَّارِ».([57])

شرح

این احادیث درباره‌ی فضیلت دعا و بیان‌گر پاره‌ای از دعاهای پیامبرr است. از جمله این‌که پیامبرr به حصینt یاد داد که با این دو عبارت، دعا کند: «اللهمَّ ألْهِمْنی رُشْدِی ، وأعِذْنِی مِنْ شَرِّ نَفْسی»؛ یعنی: «یا الله! بینش درست و هدایتم را به من الهام کن و مرا از شرّ نفسم در پناه خویش قرار بده». منظور از بینش و هدایت، علوم و توفیق عمل است؛ «رُشد» یعنی راه راست که متضادّ گمراهی و تبه‌کاری و معصیت ا‌ست؛ لذا مفهوم این دعا این می‌شود که مرا به سوی کارهای نیک رهنمون شو. پس انسان موفق کسی‌ست که راه راست را می‌یابد و این، هدف همه‌ی مومنان است؛ همان‌گونه که الله متعال درباره‌ی مومنان می‌فرماید:

﴿وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ حَبَّبَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡإِیمَٰنَ وَزَیَّنَهُۥ فِی قُلُوبِکُمۡ وَکَرَّهَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡکُفۡرَ وَٱلۡفُسُوقَ وَٱلۡعِصۡیَانَۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلرَّٰشِدُونَ ٧                                                                                        [الحجرات: ٧]

  ولی الله، ایمان را محبوب شما گردانیده و آن را در دل‌هایتان آراسته و کفر و فسق و نافرمانی را برایتان ناپسند نموده است؛ چنین کسانی هدایت‌یافته‌اند.

این، مفهومِ رُشد است. از دیگر احادیثی که در این بخش آمده، حدیثی‌ست بدین مضمون که عباسt از پیامبرr خواست که دعایی را به او یاد دهند که آن‌را بگوید؛ پیامبرr به او فرمود: «از الله، عافیت بخواهید». عباسt پس از چند روز دوباره نزد پیامبرr رفت و این درخواست را تکرار کرد؛ رسول‌اللهr فرمود: «ای عباس، ای عموی رسول‌خدا! از الله، عافیت دنیا و آخرت را بخواهید». عافیت، یعنی سلامتی از همه‌ی آفت‌ها که شامل آفت‌های جسمی و نیز آفت‌های فکری و قلبی می‌شود و کسی که از این آفت‌ها مصون بماند، خیر فراوانی یافته است. یکی دیگر از دعاهایی که پیامبرr فراوان می‌گفت، این دعا بود که: «یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ»؛ پیش‌تر نیز دعایی به همین مضمون گذشت که در آن آمده بود: «اللهمَّ مُصَرِّفَ القُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبنَا عَلَى طَاعَتِکَ». گفتنی‌ست: می‌توانیم این دو دعا را با  هم جمع کنیم و بگوییم: «اللهمَّ یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى طَاعَتِکَ؛ اللهمَّ یَا مُصَرِّفَ القُلُوبِ صَرِّفْ قَلْبِی عَلَى طَاعَتِکَ».

در این بخش، دعای داوودu نیز ذکر شده است: «اللهمَّ إنِّی أسْألُکَ حُبَّکَ، وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ، وَالعَمَلَ الَّذِی یُبَلِّغُنِی حُبَّکَ...». این، یکی از دعاهای مهم است؛ کسی که اللهU و دوستانش او را دوست دارند، جزو اولیا و دوستان الاهی‌ست. هم‌چنین دوست داشتن کارهایی که اللهU دوست دارد، یکی از ویژگی‌های اولیاست. در هر حال شایسته است که به این دعا نیز پای‌بند باشیم؛ زیرا محبت پروردگار، هدف هر مومنی‌ست:

﴿قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡ

                                                                                     [آل عمران: ٣١]

 بگو: اگر الله را دوست دارید، از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد.

دعاهای دیگری نیز در این بخش ذکر شد که مانند گذشته پیشنهاد می‌کنم که اگر حفظ آن‌ها برای شما دشوار است، آن‌ها را یادداشت کنید و از رو بخوانید؛ بدین‌سان هم به این دعاها پای‌بندی کرده‌اید و هم به‌تدریج در ذهن و حافظه‌ی شما قرار می‌گیرد.

***




([1]) صحیح است؛ روایت: احمد در مسندش (4/267، 271، 276)؛ ترمذی در الجامع، ش: (2969، 3247، 3372)؛ ابوداود در السنن، ش: 1479؛ ابن ماجه نیز در السنن خود، ش: 1258؛ نسائی در الکبری، ش: 11464؛ بخاری در الأدب المفرد (714)؛ ابن ابی شیبه در المصنف (6/21)؛ طیالسی در مسند خود (801)؛ ابن مبارک در الزهد (1298)؛ بزار در مسند خویش (8/205) به چند طریق از ذر از یسیع الکندی از نعمان بن بشیر به‌صورت مرفوع.

([2]) صحیح مسلم، ش: 1015 به‌نقل از ابوهریرهt.

([3]) صحیح الجامع، ش: 3407؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: 3407؛ آلبانی/ در صحیح الأدب المفرد، ش: 550 این حدیث را صحیح دانسته است.

([4]) صحیح الجامع، ش: 4949؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: 1332.

([5]) صحیح بخاری، ش: 6389؛ و صحیح مسلم، ش: 2690.

([6]) صحیح مسلم، ش: 2721. [این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 72 آمده است. (مترجم)]

([7]) صحیح مسلم، ش: 2697.

([8]) تخریج این حدیث پیش‌تر گذشت. [ر.ک: شرح حدیث شماره‌ی 87. (مترجم)]

([9]) صحیح مسلم، ش: 2654.

([10]) صحیح بخاری، ش: (6347، 6616)؛ و صحیح مسلم، ش: 2707.

([11]) صحیح مسلم، ش: 2720.

([12]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! دینم را که نگه‌دارنده‌ی من از بدی‌هاست و دنیایم را که زندگانی‌ام در آن است و آخرتم را که بازگشتم به سوی آن می‌باشد، اصلاح بفرما و زندگی را برای من موجب افزایش کارهای نیک قرار بده و مرگ را برای من مایه‌ی راحتی و رهایی از همه‌ی بدی‌ها بگردان».

([13]) صحیح مسلم، ش: 2725.

([14]) هر دو دعا یک مضمون دارد: «یا الله! از تو هدایت و پایداری در راه حق (و عمل درست که مبتنی بر سنت است) را درخواست می‌کنم».

([15]) صحیح بخاری، ش: (2823، 6363، 6367)؛ و صحیح مسلم، ش: 2706.

([16]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من از ناتوانی، تنبلی، ترس و بزدلی، و پیری و بُخل به تو پناه می‌برم؛ و از عذاب قبر و نیز از فتنه‌ی زندگی و مرگ به تو پناهنده می‌شوم». و اما ترجمه‌ی ادامه‌ی این دعا در روایت دوم: «و از سنگینیِ بدهی و از چیرگی و ستم دیگران به تو پناه می‌برم».

([17]) صحیح مسلم، ش:2985 به‌نقل از ابوهریرهt.

([18]) صحیح است؛ نک: صحیح الجامع (2549، 4369).

([19]) هر دو روایت پیش‌تر به شماره‌ی 173 آمده است. [مترجم]

([20]) ر.ک: حدیث شماره‌ی 110. [مترجم]

([21]) صحیح بخاری، ش: 2823؛ و صحیح مسلم، ش: 2706. [این حدیث و ترجمه‌ی دعا پیش‌تر به‌شماره‌ی 1482آمده است. (مترجم)]

([22]) صحیح بخاری، ش: (6326، 7386، 7387)؛ و صحیح مسلم، ش: 2705. [نووی گوید: در روایتی «وَفِی بیتِی» آمده است؛ یعنی دعایی به من بیاموز که آن‌را در خانه‌ام بخوانم. هم‌چنین علاوه بر «ظلماً کثیراً»، «کبیراً» نیز روایت شده است؛ پس شایسته است که با جمع‌بندی میان این دو روایت، گفته شود: «کثیراً کبیراً».]

([23]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من بر خویشتن ستم فراوانی کرده‌ام و کسی جز تو گناهان را نمی‌آمرزد؛ پس مرا با آمرزشی از سوی خویش بیامرز و بر من رحم فرما که تو بسیار آمرزنده و مهرورزی».

([24]) سوره‌ی قصص، آیه‌ی 24؛ یعنی: « ای پروردگارم! به هر خیر و نعمتی که نازل بفرمایی، نیازمندم».

([25]) صحیح بخاری، ش: 6399؛ و صحیح مسلم، ش: 2719.

([26]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! اشتباه‌ها و ندانم‌کاری‌هایم را و نیز زیاده‌روی‌ام در کارها و آن‌چه را که تو بهتر از من می‌دانی، بیامرز؛ یا الله! گناهانی را که به‌جدّی، شوخی و به عمد و خطا انجام داده‌ام، ببخشای؛ و خود معترفم که همه‌ی این نوع گناهان در من وجود دارد. یا الله! این تویی- که هرکه را بخواهی به سوی کارهای نیک و بهشت- به پیش می‌بری و-  هرکه را بخواهی از کارهای نیک و بهشت- عقب می‌اندازی و تو بر هر کاری توانایی».

([27]) صحیح مسلم، ش: 2716.

([28]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من از شرّ آن‌چه که انجام داده‌ام و از شرّ آن‌چه که انجام نداده‌ام، به تو پناه می‌برم»؛ یعنی: از این‌که در آینده مرتکب عملی شوم که موجب خشم توست، به تو پناه می‌برم. [مترجم]

([29]) صحیح مسلم، ش: 2739.

([30]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! از زوال نعمتی که عطا کرده‌ای و از دگرگونیِ عافیتی که- به ما- بخشیده‌ای و از خشم و عذاب ناگهانیِ تو و از همه‌ی خشم و غضبت به تو پناه می‌برم».

([31]) صحیح مسلم، ش: 2722.

([32]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! از ناتوانی، تنبلی، بُخل، پیری و عذاب قبر به تو پناه می‌برم؛ یا الله! به نفس من تقوایش را عنایت کن و آن‌را پاک بگردان که تو بهترین کسی هستی که آن را پاک می‌گردانی؛ تو، یاور و مالک و کارسازِ آن هستی. یا الله! از علمِ بی‌ثمر و بی‌سود و از قلبی که خشوع ندارد و از نفس حریصی که سیر نمی‌شود و از دعایی که پذیرفته نمی‌گردد، به تو پناه می‌برم».

([33]) صحیح بخاری، ش: (1120، 6317)؛ و صحیح مسلم، ش: 769.

([34]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! تسلیم تو شدم، به تو ایمان آوردم، بر تو توکل کردم، به‌سوی تو روی آوردم، با کمک تو با دشمنان مبارزه کردم و حُکم تو را برگزیدم؛ پس آن‌چه را که در گذشته مرتکب شده‌ام و آن‌چه را که در آینده از من سر می‌زند، بیامرز و گناهان نهان و آشکارم را ببخشای؛ تقدیم و تأخیر به دست توست (و تویی که هرکه را بخواهی به سوی کارهای نیک و بهشت به پیش می‌بری و هرکه را بخواهی از کارهای نیک و بهشت، عقب می‌اندازی)؛ هیچ معبود راستینی جز تو نیست و هیچ بازدارنده‌ای (از گناه) و هیچ نیرویی (برای اطاعت) جز به خواست و توفیقِ تو وجود ندارد.

([35]) آلبانی/ گفته است: این حدیث به صورتی کامل‌تر در صحیح بخاری، در «الدعوات»، به‌شماره‌ی 6368 و در صحیح مسلم، در «الاستعاذۀ» به‌شماره‌ی 2705 آمده است.

([36]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من از فتنه‌ی قبر و عذاب دوزخ و از شرّ ثروت و فقر به تو پناه می‌برم».

([37]) صحیح الترمذی، از آلبانی/، ش: 3843.

([38]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من از اخلاق و کردار ناپسند و از امیال نفسانی و باورهای نادرست به تو پناه می‌برم».

([39]) صحیح الجامع، ش: 4399؛ آلبانی/ این حدیث را در صحیح الأدب المفرد، ش: 555 صحیح دانسته است.

([40]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من از شرّ گوش، چشم، زبان و قلب خویش و نیز از شرّ شرمگاهم به تو پناه می‌برم».

([41]) صحیح الجامع، ش: 1281؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: 1375.

([42]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من از پیسی، جنون، جُذام و بیماری‌های سخت به تو پناه می‌برم».

([43]) صحیح الجامع، ش: 1283؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: 1493.

([44]) السلسلۀ الصحیحۀ، از آلبانی/، ش: 266.

([45]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! مرا با حلال خود، از آن‌چه که حرام کرده‌ای، کفایت بفرما و به فضل خویش مرا از غیر خود، بی‌نیاز بگردان».

([46]) ضعیف است؛ ضعیف الجامع، ش: 4098؛ و ضعیف الترمذی، از آلبانی/، ش: 690.

([47]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! بینش درست و هدایتم را به من الهام کن و مرا از شرّ نفسم در پناه خویش قرار بده».

([48]) صحیح الجامع، ش: 7398؛ و السلسلۀ الصحیحۀ، از آلبانی/، ش: 1523؛ و صحیح الأدب المفرد، ش: 558.

([49]) صحیح الجامع، ش: 4801؛ و السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 2091؛ و صحیح الترمذی، از آلبانی/  ش: 2792.

([50]) ترجمه‌ی دعا: «ای گرداننده‌ی دل‌ها! قلبم را بر دین خویش استوار بگردان».

([51]) ضعیف است؛ ضعیف الجامع، ش: 4153؛ و ضعیف الترمذی، از آلبانی/، ش: 691.

([52]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من محبت تو را و محبت دوست‌دارانت را و نیز عملی را که مرا به محبتت نزدیک می‌گرداند، از تو درخواست می‌کنم؛ یا الله! محبتت را نزد من از محبت خودم و از محبت خانواده‌ام و از آب خنک و گوارا محبوب‌تر بگردان».

([53]) صحیح الجامع، ش: 1250؛ و السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 1536.

([54]) ضعیف است؛ ضعیف الجامع، ش: 2165؛ و السلسلۀ الضعیفۀ، ش: 3356؛ و ضعیف الترمذی، از آلبانی/ ، ش: 703.

([55]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من از تو بهترین چیزی را که پیامبرت، محمدr از تو درخواست کرد، تقاضا می‌کنم و از شرّ آن‌چه که پیامبرت، محمدr از آن به تو پناه جُست، پناه می‌جویم؛ از تو درخواست یاری می‌شود و کفایت با توست و هیچ بازدارنده‌ای (از گناه) و هیچ نیرویی (برای اطاعت) جز به خواست و توفیقِ تو وجود ندارد».

([56]) ضعیف است؛ ضعیف الترمذی، از آلبانی/، ش: 1184.

([57]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من موجبات رحمتت و اسباب آمرزشت و سلامت  از همه‌ی گناهان و بهره‌مندی از همه‌ی نیکی‌ها و رسیدن به بهشت و رهایی از دوزخ را از تو درخواست می‌کنم».

249- باب: دعای قبل از خواب

249- باب: دعای قبل از خواب

الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠ ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ                  [آل عمران: ١٩٠،  ١٩١]

  همانا در آفرینش آسمانها و زمین و گردش شب و روز، نشانههایی برای خردمندان وجود دارد؛ کسانی که ایستاده و نشسته و یا در حالی که بر پهلوها آرمیدهاند، الله را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند.

1466- وعن حُذَیْفَةَ وأبی ذرٍّ$: أنَّ رسولَ اللهr کَانَ إِذَا أَوَى إِلَى فِراشِهِ، قَالَ: «بِاسْمِکَ اللهمَّ أَحْیَا وأَمُوتُ». [روایت بخاری]([1])

ترجمه: حذیفه و ابوذر$ می‌گویند: رسول‌اللهr هنگامی که به رخت‌خواب می‌رفت، می‌گفت: «بِاسْمِکَ اللهمَّ أَحْیَا وأَمُوتُ».

1467- وعن علیٍّt أنَّ رسولَ اللهr قَالَ لَهُ ولِفَاطِمَةَ&: «إِذَا أَوَیْتُمَا إِلَى فِرَاشِکُمَا- أَوْ إِذَا أَخَذْتُمَا مَضَاجِعَکُمَا- فَکَبِّرا ثَلاَثاً وَثَلاثِینَ، وَسَبِّحَا ثَلاثاً وَثَلاثِینَ، واحْمِدا ثَلاثاً وَثَلاثِینَ» وفی روایةٍ: التَّسْبیحُ أرْبعاً وثلاثینَ، وفی روایةٍ: التَّکْبِیرُ أرْبعاً وَثَلاَثینَ. [متفق علیه]([2])

ترجمه: از علیt روایت است که رسول‌اللهr به او و فاطمه& فرمود: «هنگامی که به رخت‌خواب می‌روید- یا می‌خواهید بخوابید- سی وسه بار اللهاکبر، سی و سه بار سبحانالله و سی و سه بار الحمدلله بگویید». در روایتی: سی و چهار بار تسبیح (=سبحانالله) آمده است و در روایتی دیگر: سی و چهار بار تکبیر (=اللهاکبر).

1468- وعن أَبی هریرةَt قَالَ: قَالَ رسولُ اللهr: «إِذَا أَوَى أَحَدُکُمْ إِلَى فِرَاشِهِ فَلیَنْفُضْ فِرَاشَهُ بِدَاخِلَةِ إزَارِهِ فإنَّهُ لا یَدْرِی مَا خَلَفَهُ عَلَیْهِ، ثُمَّ یَقُولُ: بِاسمِکَ رَبِّی وَضَعْتُ جَنْبی، وَبِکَ أرْفَعُهُ، إنْ أَمْسَکْتَ نَفْسِی فَارْحَمْهَا، وَإنْ أَرْسَلْتَهَا، فاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ». [متفق علیه]([3])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هریک از شما هنگامی‌که به رخت‌خواب می‌رود، بسترش را از سمت داخل که روی او قرار می‌گیرد، بتکاند؛ زیرا نمی‌داند که پس از او چه چیزی در بستر جای گرفته است؛ سپس بگوید: بِاسمِکَ رَبِّی وَضَعْتُ جَنْبی، وَبِکَ أرْفَعُهُ، إنْ أَمْسَکْتَ نَفْسِی فَارْحَمْهَا، وَإنْ أَرْسَلْتَهَا، فاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ».

شرح

این احادیث درباره‌ی دعاها و اذکاری‌ست که انسان پیش از خواب می‌گوید؛ از جمله آن‌چه در حدیث علی بن ابی‌طالبt آمده است؛ فاطمه که کار خانه و آسیاب کردن گندم بر دوش او بود، از پدرش، پیامبر اکرمr خدمت‌کاری درخواست کرد. پیامبرr به آن دو، یعنی علی و فاطمه$ فرمود: «آیا شما را به چیزی رهنمون شوم که برایتان از خدمت‌کار بهتر است؟» و سپس به آن‌ها فرمود: «هنگامی که به رخت‌خواب می‌روید- یا می‌خواهید بخوابید- سی وسه بار اللهاکبر، سی و سه بار سبحانالله و سی و چهار بار الحمدلله بگویید»؛ «این برای شما، از خدمت‌کار بهتر است». لذا شایسته است که پیش از خواب، این اذکار را بگوییم؛ زیرا با گفتن این اذکار، از یک‌سو با ذکر و یادِ اللهU خوابیده‌ایم و از سوی دیگر، این اذکار انجام کارها را برای انسان، آسان می‌گرداند.

در حدیث ابوهریرهt آمده است: رسول‌اللهr فرمود: «هریک از شما هنگامی‌که به رخت‌خواب می‌رود، بسترش را از سمت داخل که روی او قرار می‌گیرد، بتکاند؛ زیرا نمی‌داند که پس از او چه چیزی در بستر جای گرفته است؛ سپس بگوید: بِاسمِکَ رَبِّی وَضَعْتُ جَنْبی، وَبِکَ أرْفَعُهُ، إنْ أَمْسَکْتَ نَفْسِی فَارْحَمْهَا، وَإنْ أَرْسَلْتَهَا، فاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ».

[ترجمه‌ی دعا: «یا الله! به نام تو پهلویم را بر زمین گذاشتم و به کمک تو آن را بلند می‌کنم. اگر جانِ مرا گرفتی، آن را بیامرز و بر آن، رحم بفرما. و اگر جانم را به کالبدم برگرداندی، آن را با آن‌چه که بندگان نیکوکارت را حفاظت می‌نمایی، حفاظت کن».]

هنگامی که انسان می‌خوابد، الله متعال جانش را می‌گیرد؛ همان‌گونه که الله متعال می‌فرماید:

﴿ٱللَّهُ یَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِینَ مَوۡتِهَا وَٱلَّتِی لَمۡ تَمُتۡ فِی مَنَامِهَاۖ          [الزمر: ٤٢]

 الله، جان‌ها را هنگام مرگشان می‌گیرد و نیز جانی را که نمرده است، به‌هنگام خوابِ آن قبض می‌کند.

البته می‌دانید که گرفتن جان در هنگام خواب، با قبض روح در هنگام مردن تفاوت دارد؛ روح یا جان انسان در هنگام خواب، به‌صورت مقطعی گرفته می‌شود؛ از این‌رو آدم خوابیده از اطرافش بی‌خبر است. الله متعال می‌فرماید:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَتَوَفَّىٰکُم بِٱلَّیۡلِ وَیَعۡلَمُ مَا جَرَحۡتُم بِٱلنَّهَارِ              [الأنعام: ٦٠]

 و او ذاتی‌ست که شب‌هنگام شما را در مرگِ خواب فرو می­برد و از اعمالی که در روز انجام می­دهید، آگاه است.

چه خوبست که به گفتن این دعا قبل از خواب پای‌بندی کنیم: «بِاسمِکَ رَبِّی وَضَعْتُ جَنْبی، وَبِکَ أرْفَعُهُ، إنْ أَمْسَکْتَ نَفْسِی فَارْحَمْهَا، وَإنْ أَرْسَلْتَهَا، فاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ».

***

1469- وعن عائشةَ& أنَّ رسُولَ اللهr کَانَ إِذَا أخَذَ مَضْجَعَهُ نَفَثَ فی یَدَیْهِ، وَقَرَأَ بالمُعَوِّذَاتِ، ومَسَحَ بِهِمَا جَسَدَهُ. [متفق علیه]([4])

وفی روایةٍ لَهُما: أنَّ النَّبِیَّr کَانَ إذا أَوَى إِلَى فِرَاشِهِ کُلَّ لَیْلَةٍ جَمَعَ کَفَّیْهِ، ثُمَّ نَفَثَ فِیهِمَا فَقَرأَ فیهِما: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ، ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِوَ ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ثُمَّ مَسَحَ بِهِما مَا استْطَاعَ مِنْ جَسَدِهِ، یَبْدَأُ بِهِما عَلَى رَأسِهِ وَوجْهِهِ، وَمَا أقْبَلَ مِنْ جَسَدِهِ، یَفْعَلُ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ.

ترجمه: عایشه& می‌گوید: رسول‌اللهr هنگامی که به رخت‌خواب می‌رفت، در دستانش می‌دمید و﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِو﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ  را می‌خواند و دستان مبارکش را بر بدن خویش می‌کشید.

و در روایتی دیگر از بخاری و مسلم آمده است: پیامبرr هر شب، هنگامی که به رخت‌‌خوابش می‌رفت، دو دستش را در کنار هم قرار می‌داد و در آن‌ها می‌دمید و     ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ، ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِو﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ را در دستانش می‌خواند و سپس با دستان مبارکش هرجا از بدنش را که می‌توانست، مسح می‌نمود و ابتدا از سر و صورت و قسمت جلوی بدنش آغاز می‌کرد و این کار را سه بار انجام می‌داد.

1470- وعن البراءِ بنِ عازبٍ$ قَالَ: قَالَ لِی رسولُ اللهr: «إِذَا أَتَیتَ مَضْجعَکَ فَتَوَضَّأْ وَضُوءکَ لِلصَّلاَةِ، ثُمَّ اضْطَجِعْ عَلَى شِقِّکَ الأیْمَن، وَقُلْ: اللهمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ، وَوَجَّهْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ، وَفَوَّضْتُ أَمْرِی إلیکَ، وأَلْجَأتُ ظَهرِی إلَیْکَ، رَغْبَةً وَرهْبَةً إلیکَ، لا مَلْجَأَ وَلا مَنْجَا مِنْکَ إِلا إلیکَ، آمَنْتُ بِکِتابِکَ الَّذِی أنْزَلْتَ، وَبِنَبِیِّکَ الَّذِی أرْسَلْتَ، فإنْ مِتَّ مِتَّ عَلَى الفِطْرَةِ، وَاجْعَلْهُنَّ آخِرَ مَا تَقُولُ». [متفق علیه]([5])

ترجمه: براء بن عازب$ می‌گوید: رسول‌اللهr به من فرمود: «هنگامی که به رخت‌خوابت رفتی، همانند وضوی نماز، وضو بگیر و سپس بر پهلوی راست خود، بخواب و این دعا را بگو: «اللهمَّ أسْلَمْتُ نفْسی إلَیْک، ووجَّهْتُ وجْهِی إِلَیْک، وفَوَّضْتُ أمری إِلَیْک، وألْجأْتُ ظهْرِی إلَیْک. رغْبَة ورهْبةً إلَیْک، لا ملجَأَ ولا منْجى مِنْکَ إلاَّ إلَیْک، آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذی أنْزَلْتَ، وبنبیِّک الَّذی أرْسلتَ»؛([6]) اگر در آن شب، بمیری، بر فطرت (ایمان) از دنیا رفته‌ای و اگر شب را به صبح رساندی (و از دنیا نرفتی)، به نیکی فراوانی دست یافته‌ای. و این دعا را آخرین سخن خویش قرار بده».

1471- وعن أنسٍt أنَّ النَّبِیَّr کَانَ إِذَا أَوَى إِلَى فِرَاشِهِ قَالَ: «الحَمْدُ للهِ الَّذِی أَطْعَمَنَا وَسَقَانَا، وکفَانَا وآوانَا، فَکَمْ مِمَّنْ لا کَافِیَ لَهُ وَلا مُؤْوِیَ». [روایت مسلم]([7])

ترجمه: انسt می‌گوید: پیامبرr هنگامی که به رخت‌خوابش می‌رفت، این دعا را می‌گفت: «الحَمْدُ للهِ الَّذِی أَطْعَمَنَا وَسَقَانَا، وکفَانَا وآوانَا، فَکَمْ مِمَّنْ لا کَافِیَ لَهُ وَلا مُؤْوِیَ».([8])

1472- وَعَنْ حذیفةَt أنَّ رسُولَ اللهr کَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَرْقُدَ، وَضَعَ یَدَهُ الیُمْنَى تَحْتَ خَدِّهِ، ثُمَّ یَقُولُ: «اللهمَّ قِنی عَذَابَکَ یَوْمَ تَبْعَثُ عِبَادَکَ». [ترمذی این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد. ابوداود نیز این حدیث را از حفصه& روایت کرده است؛ در روایت حفصه& آمده است که پیامبرr این دعا را سه بار می‌گفت.]([9])

ترجمه: حذیفهt می‌گوید: رسول‌اللهr هنگامی که می‌خواست بخوابد، دست راستش را زیر گونه‌اش قرار می‌داد و می‌گفت: «اللهمَّ قِنی عَذَابَکَ یَوْمَ تَبْعَثُ عِبَادَکَ».([10])

شرح

این احادیث، باقی‌مانده‌ی احادیثی‌ست که مؤلف/ در باب اذکار قبل از خواب آورده است. در حدیث عایشه& آمده است: پیامبرr هر شب، هنگامی که به رخت‌‌خوابش می‌رفت، دو دستش را در کنار هم قرار می‌داد و در آن‌ها می‌دمید و     ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ، ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِو﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ را در دستانش می‌خواند و سپس با دستان مبارکش هرجا از بدنش را که می‌توانست، مسح می‌نمود و ابتدا از سر و صورت و قسمت جلوی بدنش آغاز می‌کرد و این کار را سه بار انجام می‌داد.

لذا شایسته است که به این سنت نبوی عمل کنیم.

پیش‌تر حدیث براء بن عازب$ را شرح دادیم.([11]) و اما حدیث انس بن مالکt؛ در این حدیث آمده است: پیامبرr هنگامی که به رختخوابش می‌رفت، این دعا را می‌گفت: «الحَمْدُ للهِ الَّذِی أَطْعَمَنَا وَسَقَانَا، وکفَانَا وآوانَا، فَکَمْ مِمَّنْ لا کَافِیَ لَهُ وَلا مُؤْوِیَ»؛ یعنی: «حمد و ستایش ویژه‌ی الله است که ما را خوراک و آب داد و ما را کفایت کرد و پناهمان داد؛ چه بسیار کسانی که نه کفایت‌کننده‌ای دارند و نه پناه‌دهنده‌ای!»

بدین‌سان اللهU را می‌ستاییم که به ما آب و خوراک داد؛ زیرا اگر الله متعال انواع خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها را برایمان فراهم نمی‌ساخت، چیزی برای خوردن و آشامیدن نداشتیم؛ همان‌گونه که خود می‌فرماید:

﴿أَفَرَءَیۡتُم مَّا تَحۡرُثُونَ ٦٣ ءَأَنتُمۡ تَزۡرَعُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلزَّٰرِعُونَ ٦٤ لَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَٰهُ حُطَٰمٗا فَظَلۡتُمۡ تَفَکَّهُونَ ٦٥ إِنَّا لَمُغۡرَمُونَ ٦٦ بَلۡ نَحۡنُ مَحۡرُومُونَ ٦٧ أَفَرَءَیۡتُمُ ٱلۡمَآءَ ٱلَّذِی تَشۡرَبُونَ ٦٨ ءَأَنتُمۡ أَنزَلۡتُمُوهُ مِنَ ٱلۡمُزۡنِ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡمُنزِلُونَ ٦٩ لَوۡ نَشَآءُ جَعَلۡنَٰهُ أُجَاجٗا فَلَوۡلَا تَشۡکُرُونَ ٧٠                                                              [الواقعة: ٦٣،  ٧٠] 

آیا به آن‌چه می‌کارید، توجه کرده‌اید؟ آیا شما آن را می‌رویانید یا ما می‌رویانیم؟ اگر بخواهیم، به‌طور قطع آن‌ را گیاهی خُرد و خشکیده می‌گردانیم و بدین ترتیب شما شگفت‌زده می‌شوید. (و می‌گویید:) به‌راستی ما زیان کرده‌ایم؛ بلکه ما محروم و بی‌بهره‌ایم. آیا به آبی که می‌نوشید، توجه کرده‌اید؟ آیا شما آن را از ابر فرو می‌فرستید یا ما نازل‌کننده‌ایم؟ اگر بخواهیم آن را تلخ و شور می‌گردانیم، پس چرا سپاس نمی‌گزارید؟

«ما را کفایت کرد»، بدین معناست که به امور و نیازهایمان رسیدگی فرمود؛ و نیز به ما جا و پناه داد. لذا هنگامی که به رخت‌خواب می‌رویم، این دعا را می‌گوییم.

یکی دیگر از دعاهای قبل از خواب، دعایی‌ست که در حدیث حذیفه و حفصه$ آمده است؛ رسول‌اللهr هنگامی که می‌خواست بخوابد، دست راستش را زیر گونه‌اش قرار می‌داد و می‌گفت: «اللهمَّ قِنی عَذَابَکَ یَوْمَ تَبْعَثُ عِبَادَکَ».

این‌ها، مجموعه‌ای از اذکار و دعاهایی بود که از پیامبرr ثابت شده است؛ لذا بکوشیم که این دعاها و اذکار را با همان الفاظی که پیامبرr می‌گفت، حفظ کنیم و بر آن‌ها پای‌بند باشیم.




([1]) صحیح بخاری، ش: 6314. این حدیث پیش‌تر به شماره‌های 821 و 1454 آمده است.

([2]) صحیح بخاری، ش: (3113، 5361، 5362)؛ و صحیح مسلم، ش: 2727.

([3]) صحیح بخاری، ش: 6320؛ و صحیح مسلم، ش: 2714.

([4]) صحیح بخاری، ش: 6319؛ و صحیح مسلم، ش: 2192.

([5]) صحیح بخاری، ش: 6311؛ و صحیح مسلم، ش: 2710. [این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 81 و 819 آمده است. (مترجم)]

([6]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! با بیم و امید، خود را تسلیم تو نمودم و به سوی تو روی آوردم، کارهایم را به تو سپردم و به تو پناه آوردم (به تو توکل کردم)؛ در برابر تو، هیچ پناهگاه و جای نجاتی، جز خودت وجود ندارد. به کتابی که نازل فرموده‌ای و به پیامبری که فرستاده‌ای، ایمان دارم».

([7]) صحیح مسلم، ش: 2715.

([8]) ترجمه‌ی دعا: حمد و ستایش ویژه‌ی الله است که ما را خوراک و آب داد و ما را کفایت کرد و پناهمان داد؛ چه بسیار کسانی که نه کفایت‌کننده‌ای دارند و نه پناه‌دهنده‌ای!»

([9]) صحیح الجامع، ش: 6469؛ آلبانی/ در مشکاۀ المصابیح، ش: 2137، این حدیث را صحیح دانسته است.

([10]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! در آن روز که بندگانت را برمی‌انگیزی، مرا از عذاب خویش محافظت بفرما».

([11]) ر.ک: حدیث شماره‌ی 81 و 819. [مترجم]

248- باب: ذکر در صبحگاه و شامگاه

248- باب: ذکر در صبحگاه و شامگاه

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ ٢٠٥           [الأعراف: ٢٠٥]

  و پروردگارت را (با تدبر و) در (ژرفای) وجودت، بامداد و شامگاه با زاری و بیم و بدون بلند کردن صدا یاد کن و از غافلان مباش.

زبان‌شناسان گفته‌اند: واژه‌ی ﴿ٱلۡأٓصَالِ ، جمع کلمه‌ی «اصیل» است که به فاصله‌ی میان عصر و مغرب گفته می‌شود.

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ غُرُوبِهَا                 [طه: ١٣٠]

 و پیش از طلوع خورشید و قبل از غروبش، پروردگارت را به پاکی حمد و ستایش کن.

و می‌فرماید:

﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ ٥٥                                  [غافر: ٥٥]

  و صبح و شام به سپاس و ستایش پروردگارت بپرداز.

زبان‌شناسان گفته‌اند: «ÓÅ´yç»، به فاصله‌ی زوال آفتاب تا غروبِ خورشید گفته می‌شود.

الله متعال می‌فرماید:

﴿فِی بُیُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَیُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ یُسَبِّحُ لَهُۥ فِیهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ ٣٦ رِجَالٞ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ   [النور : ٣٦،  ٣٧]

 (این چراغ و نورش) در خانه‌هایی(ست) که الله اجازه داده ارج داده شوند و نامش در آن‌ها، بامداد و شامگاه یاد گردد. مردانی که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد الله باز نمی‌دارد.

و می‌فرماید:

﴿إِنَّا سَخَّرۡنَا ٱلۡجِبَالَ مَعَهُۥ یُسَبِّحۡنَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِشۡرَاقِ ١٨           [ص : ١٨] 

ما کوه‌ها را هم‌آوا و رامَش کردیم که شبانگاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبیح می‌گفتند.

شرح

مؤلف/ می‌گوید: «باب: ذکر در صبحگاه و شامگاه» که منظورش، فضیلت ذکر در ابتدا و پایان روز یا در آغاز روز و ابتدای شب است. بامداد از طلوع فجر شروع می‌شود و تا بالا آمدن خورشید در چاشتگاه ادامه دارد؛ شامگاه نیز از نماز عصر آغاز می‌گردد و هنگام نماز عشاء یا نزدیک به آن، پایان می‌یابد. لذا منظور از اذکار صبح و شام، اذکاری‌ست که در این دو وقت گفته می‌شود. و منظور از اذکارِ شب، اذکاری‌ست که در شب می‌گوییم؛ مانند «آیةالکرسی» که آن را در شب می‌خوانیم. سپس مؤلف/ چند آیه در این‌باره ذکر کرده است؛ از آن جمله، این آیه که الله متعال می‌فرماید:

﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ ٢٠٥        [الأعراف: ٢٠٥]

و پروردگارت را (با تدبر و) در (ژرفای) وجودت، بامداد و شامگاه با زاری و بیم و بدون بلند کردن صدا یاد کن و از غافلان مباش.

﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ ، بدین معناست که پروردگارت را در تنهایی و در ژرفای وجودت یاد کن؛ ﴿تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ ، یعنی: «با زاری و بیم و امید به اللهU و با اظهار نیازمندی به او».﴿وَخِیفَةٗ یعنی با ترس از او یا با ترس از این‌که دعایت پذیرفته نشود؛ زیرا الله متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠ 

                                                                                     [المؤمنون : ٦٠]

  و آنان که آن‌چه باید بدهند، می‌دهند و با این حال دل‌هایشان از این‌که به‌سوی پروردگارشان بازمی‌گردند، هراسان است.

زیرا از این می‌ترسند که مبادا از آنان پذیرفته نشود؛ چراکه الله متعال تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد؛ همان‌گونه که می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِینَ ٢٧                                             [المائ‍دة: ٢٧]

  الله، تنها از پرهیزگاران، می‌پذیرد.

در آیه ای که مؤلف/ آورده است، می‌خوانیم: ﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ یعنی: «و پروردگارت را در ژرفای وجودت با بیم و امید و بدون بلند کردن صدا یاد کن». در ادامه می‌فرماید: ﴿وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ : «و از‍ غافلان مباش». مؤلف/ آیات دیگری نیز در این‌باره ذکر کرده است که ان‌شاءالله تفسیر آن‌ها در شرح و توضیح احادیث خواهد آمد.

***

1459- وعن أَبی هریرةَt قَالَ: قَالَ رسولُ اللهr: «مَنْ قَالَ حِیْنَ یُصْبِحُ وَحینَ یُمْسِی: سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ، مِئَةَ مَرَّةٍ، لَمْ یَأتِ أَحَدٌ یَوْمَ القِیَامَةِ بِأفْضَلَ مِمَّا جَاءَ بِهِ، إِلاَّ أحَدٌ قَالَ مِثْلَ مَا قَالَ أَوْ زَادَ». [روایت مسلم]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکس صبحگاه و شامگاه صد بار بگوید: سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ، روز قیامت هیچ‌کس عملی بهتر از او با خود ندارد؛ مگر کسی که همانندِ او یا بیش از او این ذکر را گفته باشد».

1460- وعنه قَالَ: جَاءَ رجلٌ إِلَى النَّبِیِّr فَقَالَ: یَا رسولَ الله مَا لَقِیْتُ مِنْ عَقْرَبٍ لَدَغَتْنِی البَارِحَةَ! قَالَ: «أمَا لَوْ قُلْتَ حِیْنَ أمْسَیْتَ: أعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، لَمْ تَضُرَّک». [روایت مسلم]([2])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: مردی نزد پیامبرr آمد و گفت: ای رسول‌خدا! از عقربی که دیشب مرا نیش زد، چه همه درد کشیدم! پیامبرr فرمود: «اگر شامگاهان می‌گفتی: أعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، آسیبی به تو نمی‌رساند».

1461- وَعَنْهُ عَنِ النَّبِیِّr أنَّه کَانَ یقولُ إِذَا أصْبَحَ: «اللهمَّ بِکَ أصْبَحْنَا، وَبِکَ أمْسَیْنَا، وَبِکَ نَحْیَا، وَبِکَ نَمُوتُ، وَإلَیْکَ النُّشُورُ»؛ وإذا أمسَى، قَالَ: «اللهمَّ بِکَ أمْسَیْنَا، وبِکَ نَحْیَا، وَبِکَ نَمُوتُ، وَإلْیَکَ النُّشُورُ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([3])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: پیامبرr بامدادان این دعا را می‌گفت: «اللهمَّ بِکَ أصْبَحْنَا، وَبِکَ أمْسَیْنَا، وَبِکَ نَحْیَا، وَبِکَ نَمُوتُ، وَإلَیْکَ النُّشُورُ» و شامگاهان می‌فرمود: «اللهمَّ بِکَ أمْسَیْنَا، وبِکَ نَحْیَا، وَبِکَ نَمُوتُ، وَإلْیَکَ النُّشُورُ».

شرح

نووی/ این سه حدیث را در باب اذکار صبح و شام آورده است؛ حدیث نخست به فضیلت این ذکر اشاره دارد که انسان بامدادان، صد بار بگوید: سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ، و شامگاهان نیز این ذکر را صد بار بگوید؛ در این صورت روز قیامت، هیچ‌کس عملی بهتر از این عمل ندارد؛ مگر کسی که این ذکر را صد بار یا بیش‌تر در صبح و شام گفته باشد. با گفتنِ سُبْحَانَ الله وَبِحَمْدِهِ، در حقیقت اللهU را از هر آن‌چه که شایسته‌ی جلالش نیست، پاک و منزه می‌دانیم و او را با صفات کمالش می‌ستاییم؛ آن‌جا که می‌گوییم: وَبِحَمْدِهِ. لذا شایسته است که هر صبح و نیز هر شام، این ذکر را صد بار بگوییم تا به فضیلتی که پیامبرr بیان فرموده است، دست یابیم.

از دیگر دعاها یا اذکار صبح و شام، گفتنِ این دعاست که: «أعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ»؛ این، پناه آوردن به الله متعال از شرّ همه‌ی آفریده‌های اوست و چنان‌چه هر صبح و شام، این دعا را سه بار بگوییم، هیچ زیان و آسیبی به ما نمی‌رسد. چنان‌چه مردی نزد پیامبرr آمد و گفت: ای رسول‌خدا! از عقربی که دیشب مرا نیش زد، چه همه درد کشیدم! پیامبرr فرمود: «اگر شامگاهان می‌گفتی: أعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، آسیبی به تو نمی‌رساند».

یکی از اذکار و دعاهای صبحگاهی، این است که بگوییم: «اللهمَّ بِکَ أصْبَحْنَا، وَبِکَ أمْسَیْنَا، وَبِکَ نَحْیَا، وَبِکَ نَمُوتُ، وَإلَیْکَ النُّشُورُ»؛ هم‌چنان‌که در شامگاه می‌گوییم: «اللهمَّ بِکَ أمْسَیْنَا، وبِکَ نَحْیَا، وَبِکَ نَمُوتُ، وَإلْیَکَ النُّشُورُ».

پس شایسته است که بر این اذکار پای‌بند باشیم تا در شمارِ آن‌دسته از بندگان الاهی قرار گیریم که پروردگارشان را فراوان یاد می‌کنند.

ناگفته نماند که منظور از «کَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ» یا کلمات کامل الله، کلامِ تکوینیِ اوست که چون پیدایش چیزی را اراده کند، فقط کافی‌ست که به آن بگوید: پدید آی؛ پس پدید می‌آید.

***

1462- وَعَنْهُ: أنَّ أَبَا بکرٍ الصِّدِّیقِt قَالَ: یَا رسول الله مُرْنِی بِکَلِمَاتٍ أقُولُهُنَّ إِذَا أصْبَحْتُ وإذا أمْسَیْتُ، قَالَ: «قُلْ: اللهمَّ فَاطِرَ السَّمَاواتِ والأرْضِ عَالِمَ الغَیْبِ والشَّهَادَةِ؛ رَبَّ کُلِّ شَیْءٍ وَمَلِیکَهُ، أَشْهَدُ أنْ لا إله إِلاَّ أنْتَ، أعُوذُ بِکَ مِنْ شَّرِّ نَفْسِی وَشَرِّ الشَّیْطَانِ وَشِرْکِهِ»؛ قَالَ: «قُلْهَا إِذَا أصْبَحْتَ، وإذَا أمْسَیْتَ، وإذَا أخَذْتَ مَضْجَعَکَ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن صحیح دانسته است.]([4])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: ابوبکر صدیقt عرض کرد: ای رسول‌خدا! کلماتی به من یاد بده که صبح و شام بگویم. پیامبرr فرمود: «بگو: اللهمَّ فَاطِرَ السَّمَاواتِ والأرْضِ عَالِمَ الغَیْبِ والشَّهَادَةِ؛ رَبَّ کُلِّ شَیْءٍ وَمَلِیکَهُ، أَشْهَدُ أنْ لا إله إِلاَّ أنْتَ، أعُوذُ بِکَ مِنْ شَّرِّ نَفْسِی وَشَرِّ الشَّیْطَانِ وَشِرْکِهِ». و سپس افزود: «این را صبحگاهان و شامگاهان و آن‌گاه که به رخت‌خواب می‌روی، بگو».

شرح

این، یکی دیگر از اذکاری‌ست که در صبح و شام گفته می‌شود؛ ذکر یا دعایی که پیامبرr به درخواست ابوبکر صدیقt به این بزرگوار آموزش داد؛ چنان‌که پیامبرr به ابوبکر صدیقt فرمود: هر صبح و شام و پیش از خواب، این دعا را بگو: «اللهمَّ فَاطِرَ السَّمَاواتِ والأرْضِ عَالِمَ الغَیْبِ والشَّهَادَةِ؛ رَبَّ کُلِّ شَیْءٍ وَمَلِیکَهُ، أَشْهَدُ أنْ لا إله إِلاَّ أنْتَ، أعُوذُ بِکَ مِنْ شَّرِّ نَفْسِی وَشَرِّ الشَّیْطَانِ وَشِرْکِهِ»؛ یعنی: «یا الله! ای آفریننده‌ی آسمان‌ها و زمین!»

«فَاطِر» یعنی آفریننده، یا ذاتی که بدون هیچ الگو و نمونه‌ی قبلی، آسمان‌ها و زمین و همه‌ی آفریده‌ها را پدید آورده است. «عَالِمَ الغَیْبِ والشَّهَادَةِ»؛ یعنی: «ای دانایِ نهان و آشکار!» غیب، جهانی‌ست که آفریدگان ندیده‌اند و از دیدگانشان پنهان است؛ اما الله متعال گذشته، حال و آینده را می‌داند. «رَبَّ کُلِّ شَیْءٍ وَمَلِیکَهُ»: «ای پروردگار و ای مالکِ همه چیز!». این‌جا به تفاوت مفاهیمِ واژه‌های «رب» و «مالک» اشاره شده است؛ رب، ذاتی‌ست که همه چیز را پدید آورده است و مالک، یعنی ذاتی که در آفریده‌هایش هرگونه که بخواهد، تصرف می‌کند. «أَشْهَدُ أنْ لا إله إِلاَّ أنْتَ»؛ یعنی با قلب و زبانم گواهی می‌دهم که معبود راستینی جز تو وجود ندارد و هیچ چیز و هیچ‌کس جز الله سزاوار پرستش نیست و هر آن‌چه جز الله پرستش شود، معبود باطلی‌ست و عبادت، ویژه‌ی اللهU می‌باشد. «أعُوذُ بِکَ مِنْ شَّرِّ نَفْسِی»: «از شرّ نفس خود به تو پناه می‌آورم»؛ زیرا نفس انسان، شرارت دارد؛ همان‌گونه که در قرآن کریم می‌خوانیم:

﴿وَمَآ أُبَرِّئُ نَفۡسِیٓۚ إِنَّ ٱلنَّفۡسَ لَأَمَّارَةُۢ بِٱلسُّوٓءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّیٓۚ إِنَّ رَبِّی غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٥٣ [یوسف: ٥٢]

  و من، خودم را تبرئه نمی‌کنم. به‌راستی نفس انسان، پیوسته به کارهای بد و ناپسند فرمان می‌دهد، مگر آن‌که پروردگارم رحم نماید.

لذا اگر الله متعال ما را از شرّ نفس ما حفظ نکند، نفس اماره ما را به کارهای زشت و ناپسند فرا می‌خواند و از این جهت، آسیب می‌بینیم؛ ولی اگر الله متعال، ما را از شرّ نفس محافظت بفرماید، به سوی کارهای نیک و پسندیده رهنمون می‌شویم. «وَشَرِّ الشَّیْطَانِ وَشِرْکِهِ» و در لفظی دیگر، «وَشَرَکِهِ» آمده است؛ «شَرَک» به تورِ ماهی‌گیری یا دامی گفته می‌شود که با آن پرندگان را شکار می‌کنند؛ شیطان نیز انسان‌ها را به دام می‌اندازد و برای فریفتن آن‌ها، شهوت و شبهه‌افکنی و امثالِ آن را به‌عنوان دام به‌کار می‌گیرد. لذا از شیطان و دامِ او به اللهU پناه می‌بریم. ادامه‌ی این دعا که در این کتاب نیامده، از این قرار است: «وأنْ أقْتَرِفَ عَلَى نَفْسِی سُوءاً، أوْ أجُرَّهُ إلَى مُسْلِمٍ»؛ یعنی: «از این‌که به خودم بد کنم- و مرتکب گناه شوم- یا از این‌که به مسلمانی بد کنم، به تو پناه می‌آورم». پیامبرr به ابوبکر صدیقt دستور داد که این ذکر را صبح و شام و نیز پیش از خواب بگوید.

***

1463- وعن ابن مسعودٍt قَالَ: کَانَ نَبِیُّ اللهr إِذَا أَمْسَى قَالَ: «أَمْسَیْنَا وأمْسَى المُلْکُ للهِ، والحَمْدُ للهِ، لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ»؛ قَالَ الراوی: أَرَاهُ قَالَ فِیهِنَّ: «لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ، رَبِّ أسْألُکَ خَیْرَ مَا فِی هذِهِ اللَّیْلَةِ وَخَیْرَ مَا بَعْدَهَا، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا فِی هذِهِ اللَّیْلَةِ وَشَرِّ مَا بَعْدَهَا، رَبِّ أعُوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ، وَسُوءِ الکِبَرِ، رَبِّ أعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابٍ فِی النَّارِ، وَعَذَابٍ فی القَبْرِ»، وَإذَا أصْبَحَ قَالَ ذَلِکَ أیضاً: «أصْبَحْنَا وأصْبَحَ المُلْکُ للهِ». [روایت مسلم]([5])

ترجمه: ابن‌مسعودt می‌گوید: پیامبر خداr شامگاهان می‌گفت: «أَمْسَیْنَا وأمْسَى المُلْکُ للهِ، والحَمْدُ للهِ، لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ»؛ راوی می‌گوید: به گمانم پیامبرr در این دعا، این را هم می‌گفت که: «لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ، رَبِّ أسْألُکَ خَیْرَ مَا فِی هذِهِ اللَّیْلَةِ وَخَیْرَ مَا بَعْدَهَا، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا فِی هذِهِ اللَّیْلَةِ وَشَرِّ مَا بَعْدَهَا، رَبِّ أعُوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ، وَسُوءِ الکِبَرِ، رَبِّ أعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابٍ فِی النَّارِ، وَعَذَابٍ فی القَبْرِ» و صبحگان نیز این دعا را می‌گفت، با این تفاوت که می‌فرمود: «أصْبَحْنَا وأصْبَحَ المُلْکُ للهِ».

شرح

این حدیث، بیان گر یکی دیگر از اذکار صبح و شام است؛ ابن مسعودt می‌گوید: پیامبرr شامگاهان می‌گفت: «أَمْسَیْنَا وأمْسَى المُلْکُ للهِ، والحَمْدُ للهِ، لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ». پیش‌تر مفاهیم این عبارات بیان شد.

پیامبرr، اللهU را فراوان و به روش‌ها و عبارت‌های گوناگون یاد می‌کرد. و اما ادامه‌ی این دعا: «لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ، رَبِّ أسْألُکَ خَیْرَ مَا فِی هذِهِ اللَّیْلَةِ وَخَیْرَ مَا بَعْدَهَا، وَأعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا فِی هذِهِ اللَّیْلَةِ وَشَرِّ مَا بَعْدَهَا، رَبِّ أعُوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ، وَسُوءِ الکِبَرِ»؛ و در روایتی «وَسُوءِ الکِبْرِ» آمده است. «رَبِّ أعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابٍ فِی النَّارِ، وَعَذَابٍ فی القَبْرِ». پیامبرr صبحگان نیز این دعا را می‌گفت، با این تفاوت که می‌فرمود: «أصْبَحْنَا وأصْبَحَ المُلْکُ للهِ». برای آشناییِ بیش‌تر با اذکار صبح و شام، پیشنهاد می‌کنم که به کتاب «الاذکار» از مؤلف همین کتاب، یعنی امام نووی/ یا به کتاب: «الوابل الصیب من الکلم الطیب»، اثر ابن‌القیم/ یا به دیگر کتاب‌هایی که علما در این زمینه نوشته‌اند، مراجعه کنید.

***

1464- وَعَنْ عبدِ الله بن خُبَیْبٍ- بِضَمِّ الخاءِ المُعْجَمَةِ- t قَالَ: قَالَ لی رَسولُ اللهr: «اقْرَأْ:﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ، والمُعَوِّذَتَیْنِ حِیْنَ تُمْسِی وَحِینَ تُصْبحُ، ثَلاثَ مَرَّاتٍ تَکْفیکَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی این حدیث را حسن صحیح دانسته است.]([6])

ترجمه: عبدالله بن خُبَیبt می‌گوید: رسول‌اللهr به من فرمود: «هر صبح و شام ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌو معوَّذتین [یعنی سوره‌ها‌ی "فلق" و "ناس"] را سه بار بخوان که تو را از همه چیز کفایت می‌کند».

شرح

این حدیث نیز درباره‌ی اذکار صبح و شام است؛ عبدالله بن خُبَیبt می‌گوید: رسول‌اللهr به من فرمود: «هر صبح و شام﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ،﴿ قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِو﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِرا سه بار بخوان که تو را از همه چیز کفایت می‌کند». نخستین سوره‌ای که در این حدیث به خواندن آن در هر صبح و شام، تشویق شده است، سوره‌ی «اخلاص» یا همان ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ  می‌باشد. الله متعال این سوره را به‌طور ناب و ویژه به خود اختصاص داده است؛ چنان‌که هرچه الله متعال در این سوره بیان فرموده، به ذات اقدسش تعلق دارد و در آن چیزی از احکام طهارت و نماز و سایر مسایل به میان نیاورده است؛ لذا تمام سوره به‌طور ناب و ویژه درباره‌ی توحید اللهU می‌باشد و اخلاصِ انسان با قرائت این سوره، کامل می‌شود؛ پس این سوره، هم خود ناب و خالص است و هم خواننده‌ی خود را ناب و خالص می‌گرداند و او را از شرک می‌رهاند. پیامبرr بیان فرموده است که این سوره با یک‌سوم قرآن برابری می‌کند؛ گفتنی‌ست: گاه پاداش یک عمل با پاداش یک عمل دیگر برابری می‌کند؛ هرچند اجزای تشکیل‌دهنده‌اش کوچک‌تر از آن باشد. مانند این عبارت: «لا إله إِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» که هرکس ده بار آن‌را بگوید، مانند کسی‌ست که چهار نفر از فرزندان اسماعیلu را از قید بردگی آزاد کرده است».([7]) به‌رغم این‌که گفتن این عبارت برابر با آزاد کردن چهار برده از نسل اسماعیلu است، اما اگر آزاد کردن برده‌ای بر گردنِ کسی باشد، [مثلاً مؤمنی را به‌اشتباه کشته است]، گفتنِ این عبارت کفاره‌ی گناهش به‌شمار نمی‌آید؛ زیرا برابری در ثواب، به معنای برابری در اجزا نیست. بنابراین سوره‌ی اخلاص، در ثواب، معادلِ یک‌سوم قرآن است، نه در اجزا؛ از این‌رو اگر کسی آن‌را سه بار در نماز بخواند، اما سوره‌ی «فاتحه» را نخواند، نمازش درست نیست.

سوره‌های ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِو ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِزمانی بر پیامبرr نازل شد که یک یهودیِ پلید به‌نامِ لبید بن اعصم، آن بزرگوار را سحر و جادو کرد؛ لذا اللهU این دو سوره را فرو فرستاد و جبرئیلu دو سوره را بر پیامبرr خواند و بدین‌ترتیب اللهU سحر و جادو را از پیامبرش دور کرد. پیامبرr فرموده است: «مَا تعوَّذ مُتَعَوِّذٌ بِمِثْلِهِمَا»؛([8]) یعنی: این دو سوره، برای پناه جستن به اللهU نظیر ندارند. لذا با خواندن این دو سوره به اللهU پناه می‌بریم.

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢                       [الفلق: ١،  ٢] 

بگو: به پروردگار سپیده‌دم پناه مى‌برم؛ از شرّ آن‌چه آفریده است.

«فَلَق»، یعنی سپیده زدن و شکافتن؛ به عبارت دیگر: هم به سپیده‌دم اطلاق می‌شود و هم به شکافِ دانه و هسته. هر دو تعبیر در قرآن کریم آمده است؛ اللهY می‌فرماید:

﴿فَالِقُ ٱلۡإِصۡبَاحِ                                                              [الأنعام: ٩٦]

  (الله) شکافنده‌ی سپیده‌دم است.

و می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلۡحَبِّ وَٱلنَّوَىٰ                                              [الأنعام: ٩٥]

 الله، دانه و هسته را می­شکافد.

﴿مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ؛ یعنی: از شرّ همه‌ی آفریده‌هایی که اللهU خلق کرده است، به او پناه می‌برم؛ در ادامه‌ی این سوره می‌خوانیم:

﴿وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ٣                                                 [الفلق: ٣] 

... و از شر شب تاریک، آن‌گاه که همه جا را فرا گیرد (به پروردگارِ سپیده‌دم پناه می‌برم).

﴿غَاسِقٍ ، یعنی: شب تاریک. آن‌گاه که شب فرا می‌رسد و همه جا را فرا می‌گیرد، درندگان و گزندگان در زمین پراکنده می‌شوند؛ از این‌رو از شرّ شبِ تاریک به الله پناه می‌بریم.

﴿وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِی ٱلۡعُقَدِ ٤                                              [الفلق: ٤] 

... و از شرّ زنان جادوگری که در گره‌ها می‌دمند.

﴿ٱلنَّفَّٰثَٰتِ، یعنی: نفوسِ جادوگر؛ و این، هم شاملِ مردان جادوگر می‌شود و هم شامل زنان جادوگر؛ اما از آن جهت به زنانِ جادوگر تصریح فرمود که جادوگری [و گرایش به جادو و جنبر] در میان زنان، بیش‌تر است؛ چنان‌که جادوگران با انواع طلسم و افسون و با کمک گرفتن از شیاطین، سحر و جادو می‌کنند و در گره‌هایی که بدین منظور می‌بندند، می‌دمند.

﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ٥                                               [الفلق: ٥] 

و از شر هر حسودی، آن‌گاه که حسادت می‌ورزد.

این‌جا سخن از زخم چشم است؛ یعنی کسی که حسادت می‌ورزد و دوست ندارد که به کسی خیر و نیکی برسد.

تناسب جالبی میان این آیات وجود دارد؛ به عبارت دیگر: همان‌گونه که شب، تاریک و کم‌فروغ است، سحر و همین‌طور زخم چشم نیز نهان و پوشیده می‌باشد. از این‌رو تناسب زیبایی میان این آیات این سوره به چشم می‌خورد.

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِنیز یکی از سوره‌هایی‌ست که با آن به الله متعال پناه می‌بریم:

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١ مَلِکِ ٱلنَّاسِ ٢                  [الناس: ١،  ٢]

 : «بگو به پروردگار مردم پناه می‌برم؛ به فرمانروای مطلق مردم». او، پروردگار و فرمانروای قدرتمند و چیره‌ای‌ست که هیچ چیز جلودارِ او نیست و قوانینش تغییرناپذیر است.﴿إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ ٣﴾: «به معبود راستین مردم پناه می‌برم»؛ اللهU، معبودی راستینی‌ست که به‌حق پرستش می‌شود و معبود برحقی جز او وجود ندارد.

﴿مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ ٤ ٱلَّذِی یُوَسۡوِسُ فِی صُدُورِ ٱلنَّاسِ ٥[الناس: ٤،  ٥]  : «از شرّ (شیطانِ) وسوسه‌گر و کمین‌گرفته که (چون انسان، الله را یاد نماید، دیگر توان وسوسه ندارد و) عقب‌نشینی می‌کند؛ ( هم از شرّ) او که در دل‌های مردم وسوسه می‌اندازد (به پروردگار مردم پناه می‌برم)». شیطان وسوسه‌های فراوانی در قلب انسان می‌اندازد؛ به‌ویژه در این دوران که انسان به‌رغم این همه پیش‌رفت در پریشانی و اضطرابی بی‌سابقه به‌سر می‌برد. به‌راستی که «دنیا» اسمِ بامسمایی‌ست؛ دنیا، یعنی پست و ناچیز؛ اصلا امکان ندارد که دنیا از هر جهت کامل و به میلِ انسان باشد؛ امروزه نعمت‌ها و امکانات، فراوان شده و انسان به آسایش مادّی بی‌سابقه‌ای دست یافته است؛ اما وسوسه‌ها، پریشان‌خاطری و بیماری‌های روانی نیز افزایش یافته است. لذا باید توجه داشته باشیم که دنیا آن‌قدر ارزش ندارد که به آن بچسبیم. پیامبرr فرموده است: «وَالله ما الفقْرَ أَخْشَى عَلَیْکُم، وَلکنّی أَخْشى أَنْ تُفْتَحَ عَلَیْکُم الدُّنْیَا کما فُتِحَتْ عَلَى مَنْ کَانَ قَبْلَکُم، فَتَنَافَسُوهَا کَمَا تَنَافَسُوهَا، فَتَهْلِکَکُمْ کَمَا أَهْلَکَتْهُمْ».([9]) یعنی: «به الله سوگند، من برای شما از بابت فقر نگران نیستم؛ بلکه از این می‌ترسم که دروازه‌ی دنیا به روی شما گشوده شود و مانند گذشتگان که بر سر دنیا با هم رقابت کردند، شما نیز به رقابت با یک‌دیگر بپردازید و دنیا همان‌گونه که آنان را به هلاکت کشاند، شما را نیز به هلاکت برساند». آن‌گاه که اللهU دنیا را از یک‌سو به روی انسان می‌گشاید، دنیا از سویی دیگر یا از چندین جنبه‌ی دیگر، تیره و ناخوشایند می‌گردد؛ از این‌رو چه به‌جا و خوب گفته‌اند که: «گهی زین به پشت و گهی پشت به زین».

خلاصه این‌که بنا بر رهنمود این سوره، از وسواس به اللهU پناه می‌بریم؛ گاه انسان درباره‌ی اصول دین و ذات پروردگار و نیز درباره‌ی قرآن کریم و پیامبر اکرمr، دچار وسوسه می‌شود؛ برخی از مردم در زمینه‌ی طهارت، وسواس دارند و به بیماری وسواس دچار می‌گردند؛ برای وضو به دستشویی می‌روند کارِ پنج دقیقه‌ای را پنج ساعت طول می‌دهند! همین‌طور در نمازشان نیز وسواس دارند و تکبیر تحریم را ده، بیست‌بار تکرار می‌کنند و حتی کار به‌جایی می‌رسد که نمی‌توانند نماز بخوانند و بدین ترتیب وسواس، به ترکِ نماز می‌انجامد. برخی هم در تعامل با خانواده‌ی خویش وسواس دارند و حتی خیال می‌کنند که همسرشان آن‌ها را از طریق غذا یا آب، سحر و جادو کرده است؛ لذا غذای خانه را نمی‌خورند و به غذای آماده یا غذای بیرون عادت می‌کنند! شگفتا که دیده شده است که مردی، همسرش را با کنیه صدا زده و گفته است: مادر فلان؛ و سپس این وسوسه در دلش افتاده که همسرش را طلاق داده است! خلاصه این‌که وسواس، نوعی بیماری‌ست و انواع گوناگونی دارد؛ اما باید دانست که دفع وسوسه، کارِ بسیار ساده‌ای‌ست؛ چنان‌که پیامبر اکرمr که سخنانی جامع و پرمحتوا می‌گفت، راه‌کار دفع وسوسه را بیان نموده و فرموده است: «فَإذَا بَلَغَ ذلِکَ فَلیَسْتَعِذْ بِاللّهِ ولیَنْتَهِ»؛([10]) یعنی: «هرگاه به این حد از وسوسه رسید، (از شرّ شیطان و وسوسه‌اش) به الله پناه ببرد و دیگر به آن ادامه ندهد». به عبارت دیگر: به آن توجه نکند؛ فقط دو کلمه: به الله پناه ببرد و بگوید: «أعوذ بالله مِن الشیطان الرجیم»؛ البته این را با صدق و اخلاص بگوید و مطمئن باشد که هیچ پناهگاهی جز الله و هیچ راه گریزی از عذاب و آزمون الاهی جز بازگشت به سوی اللهU وجود ندارد. و دوم این‌که به وسوسه‌ای که در دلش می‌آید، هیچ توجه نکند؛ اگرچه این کار، در ابتدا کمی دشوار است؛ اما به‌تدریج عادی می‌شود و سپس وسوسه، به‌کلی از میان می‌رود؛ زیرا رسول‌اللهt هیچ رهنمودی را خودسرانه و از پیشِ خود نگفته است. پس با دو راه‌کاری که پیامبر اکرمr بیان فرمود، وسوسه از از میان می‌رود.

 ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١ مَلِکِ ٱلنَّاسِ ٢ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ ٣[الناس: ١،  ٣] ؛ می‌توان گفت که این سه آیه، انواع سه‌گانه‌ی توحید را در خود دارند: ﴿بِرَبِّ ٱلنَّاسِ، توحید ربوبیت است؛ ﴿مَلِکِ ٱلنَّاسِ، توحید اسماء و صفات می‌باشد؛ زیرا فرمان‌روای مطلق، فرمان‌روایی‌ست که با تمام و کمالِ نام‌ها و صفاتش‌، فرمان‌روا باشد. و ﴿إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ توحید الوهیت است.

﴿مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ ٤ ٱلَّذِی یُوَسۡوِسُ فِی صُدُورِ ٱلنَّاسِ ٥ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ ٦   [الناس: ٤،  ٦]

 علما گفته‌اند: «خَنَّاسِ» به کسی گفته می‌شود که وقتی نامِ الله به میان می‌آید، دل‌گیر می‌گردد و عقب‌نشینی می‌کند؛ شیطان وسوسه‌گر و کمین‌گرفته نیز در آن هنگام که انسان اللهU را یاد نماید، توان وسوسه را از دست می‌دهد و عقب‌نشینی می‌کند. از این‌رو در حدیث آمده است: «إِذَا تَغَوَّلَتْ الْغِیلان فَنَادُوا بِالأَذَانِ»؛([11]) یعنی: آن‌گاه که شیاطین به صورت‌های گوناگون و ترسناک نمایان می‌شوند یا شما را ترس و خیال برمی‌دارد، اذان- یعنی الله‌اکبر- بگویید؛ زیرا شیاطین همین‌که نام و یادِ اللهU را بشنوند، فراری می‌شوند و عقب‌نشینی می‌کنند.

﴿مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ ٤ ٱلَّذِی یُوَسۡوِسُ فِی صُدُورِ ٱلنَّاسِ ٥ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ ٦  [الناس: ٤،  ٦]

 یعنی: «از شرّ (شیطانِ) وسوسه‌گر و کمین‌گرفته که (چون انسان، الله را یاد نماید، دیگر توان وسوسه ندارد و) عقب‌نشینی می‌کند؛ (از شرّ همان) کسی که در دل‌های مردم وسوسه می‌اندازد؛ از جن‌ها و انسان‌ها(ی وسوسه‌گر به الله پناه می‌برم)». لذا گاه انسان از سوی جن‌های وسوسه‌گر که همان شیاطین جنّی هستند، وسوسه می‌شود و گاه از سوی شیاطین انسانی؛ و به‌راستی شیاطین در زمان ما، چه فراوان شده‌اند! گرچه که در دوران‌های گذشته نیز بوده‌اند و تا روز قیامت هم خواهند بود. الله متعال می‌فرماید:

﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّٗا مِّنَ ٱلۡمُجۡرِمِینَ                      [الفرقان: ٣١]

  و بدین‏سان براى هر پیامبرى دشمنانى از گنهکاران قرار دادیم.

پیروان پیامبران نیز دشمنانی از شیاطین دارند؛ چنان‌که شیاطین به سراغشان می‌روند و آن‌ها را وسوسه می‌کنند و پیدایش بدعت‌ها و نیز مذاهب باطل و آیین‌های دروغین، نتیجه‌ی وسوسه‌ی شیاطین است که از سوی آدم‌های ساده‌لوح و بی‌خرد پذیرفته می‌شود. هم‌چنین باید نسبت به وسوسه‌های شیطان‌های انسانی نیز به هوش باشید و مسایل ناروا و نادرستی را که در نظرتان درست و آراسته جلوه می‌دهند، نپذیرید.

در هر حال شایسته است که انسان به فرموده‌ی پیامبر اکرمr به خواندن این سه سوره در هر صبح و شام، پای‌بند باشد.

***

1465- وعن عثمانَ بنَ عفّانَt قَالَ: قَالَ رسولُ اللهr: «مَا مِنْ عَبْدٍ یَقُولُ فِی صَبَاحِ کُلِّ یَوْمٍ وَمَسَاءِ کُلِّ لَیْلَةٍ: بِسْمِ اللهِ الَّذِی لا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فی الأرْضِ وَلا فی السَّمَاءِ وَهُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ، ثَلاثَ مَرَّاتٍ، إِلاَّ لَمْ یَضُرَّهُ شَیْءٌ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن صحیح دانسته است.]([12])

ترجمه: عثمان بن عفانt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هر بنده‌ای که روزانه، صبح و شام سه بار بگوید: بِسْمِ اللهِ الَّذِی لا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فی الأرْضِ وَلا فی السَّمَاءِ وَهُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ، هیچ چیزی به او آسیب نمی‌رساند».

شرح

مؤلف/ در فضیلت اذکار صبح و شام، حدیثی بدین مضمون آورده است که عثمان بن عفانt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «هر بنده‌ای که روزانه، صبح و شام سه بار بگوید: بِسْمِ اللهِ الَّذِی لا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فی الأرْضِ وَلا فی السَّمَاءِ وَهُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ، هیچ چیزی به او آسیب نمی‌رساند». این‌ عبارت بسیار آسان، فواید بزرگ و فراوانی دارد. «بِسْمِ اللهِ الَّذِی لا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فی الأرْضِ وَلا فی السَّمَاءِ وَهُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ»؛ زیرا فرمان‌رواییِ آسمان‌ها و زمین در دست الله متعال است و نامش بی‌اندازه مبارک و خجسته می‌باشد و چون بر چیزی برده شود، در آن چیز خیر و برکت خواهد بود؛ از این‌رو سنت است که انسان، خوردن و آشامیدن را با نامِ الله متعال آغاز کند و در ابتدای خوردن و نوشیدن بگوید: «بِسْمِ اللهِ». هم‌چنین گفتن «بِسْمِ اللهِ» در جاها و موارد فراوانی از جمله: در هنگامی که انسان قصد هم‌بستری با همسرش را دارد، مسنون است. گفتنی‌ست: بنا بر قول راجح گفتنِ «بِسْمِ الله» در ابتدای خوردن و آشامیدن، واجب می‌باشد؛ زیرا پیامبرr به این کار فرمان داده و بیان نموده است که شیطان در خوراک کسی که «بِسْمِ الله» نمی‌گوید، شریک می‌شود. پس همواره به‌خاطر داشته باشید که هر روز، صبح و شام، سه بار بگویید: «بِسْمِ اللهِ الَّذِی لا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فی الأرْضِ وَلا فی السَّمَاءِ وَهُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ».

«السَّمِیعُ» و «العَلِیمُ» از نام‌های الاهی‌ست.

«السَّمِیعُ» دو معنا دارد:

نخست: به معنای شنواست؛ یعنی: ذاتی که هر صدایی را می‌شنود. آری؛ الله متعال، همه‌ی صداها را می‌شنود و هیچ چیزی بر او پوشیده نیست. الله متعال می‌فرماید:

﴿قَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّتِی تُجَٰدِلُکَ فِی زَوۡجِهَا وَتَشۡتَکِیٓ إِلَى ٱللَّهِ وَٱللَّهُ یَسۡمَعُ تَحَاوُرَکُمَآۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعُۢ بَصِیرٌ ١   [المجادلة: ١] 

به‌راستی الله، سخن زنی را که درباره‌ی شوهرش با تو گفتگو می‌کرد و به الله شکایت می‌نمود، شنید؛ و الله، گفتگویتان را می‌شنید. بی‌گمان الله، شنوای بیناست.

ماجرا از این قرار بود که زنی نزد پیامبرr آمد و شکایت داشت که شوهرش نسبت به او "ظهار" کرده و گفته است که تو، برای من مانندِ مادرم هستی. چنین سخنی در دوران جاهلیت، مانند سه‌طلاقه، طلاق بائن به‌شمار می‌آمد که البته سخن ناشایست و بی‌اساسی بود؛ همان‌گونه که اللهY می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِینَ یُظَٰهِرُونَ مِنکُم مِّن نِّسَآئِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَٰتِهِمۡۖ إِنۡ أُمَّهَٰتُهُمۡ إِلَّا ٱلَّٰٓـِٔی وَلَدۡنَهُمۡۚ وَإِنَّهُمۡ لَیَقُولُونَ مُنکَرٗا مِّنَ ٱلۡقَوۡلِ وَزُورٗاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٞ ٢

                                                                       [المجادلة: ٢] 

آن دسته از شما که نسبت به همسرانشان «ظهار» می‌کنند، (و می‌گویند: تو، نسبت به من همانند مادرم هستی، بدانند که) آن زن‌ها، مادرانشان نیستند؛ مادرانشان تنها کسانی هستند که آنها را زاده‌اند. بی‌گمان آنان، دروغ و سخنی زشت می‌گویند. و بی‌شک الله، بخشنده‌ی آمرزگار است.

آن زن برای شکایت نزد پیامبرr آمد؛ لذا الله متعال این آیه را نازل فرمود:﴿قَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّتِی تُجَٰدِلُکَ فِی زَوۡجِهَا  : «به‌راستی الله، سخن زنی را که درباره‌ی شوهرش با تو گفتگو می‌کرد، شنید». عایشه& می‌گوید: حمد و ستایش ویژه‌ی ذاتی‌ست که شنوایی‌اش همه‌ی صداها را دربرمی‌گیرد؛ به الله سوگند که هنگام گفتگوی آن زن با پیامبرr، من در اتاق بودم و برخی از سخنانش را متوجه نمی‌شدم؛ اما الله متعال از فراز هفت آسمان، سخن آن زن را شنید.([13])

آری؛ هرچند صدایت پایین و کوتاه باشد، اللهU آن را می‌شنود:

 

﴿أَمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ                                 [الزخرف: ٨٠]

  یا گمان می‌کنند ما، رازشان و سخنانِ درگوشی آن‌ها را نمی‌شنویم؟

پس مبادا سخنی بگویی که سبب خشم پروردگار شود یا پروردگار متعال، آن را نپسندد؛ همواره سعی کن سخنانی بر زبان بیاوری که مایه‌ی رضایت و خشنودی الله متعال باشد.

معنای دیگرِ «السَّمِیعُ» این است که اللهU شنوای دعاست؛ یعنی: اجابت‌کننده‌ی دعاست؛ همان‌گونه که در قرآن کریم از زبان ابراهیم خلیلu می‌خوانیم:Î

 ﴿إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٩                                       [ابراهیم: ٣٩] 

به‌راستی که پروردگارم شنوا و اجابت‌کننده‌ی دعاست.

اللهY دعای هر درمانده‌ای را، حتی اگر کافر باشد، می‌پذیرد؛ چنان‌که دعای کشتی‌شکستگان طوفان‌زده در دریای متلاطم را بدان‌گاه که او را بدون شرک و مخلصانه می‌خوانند، اجابت می‌کنند و آنان را نجات می‌دهد. هم‌چنین دعای ستم‌دیده را می‌پذیرد؛ پیامبرr فرموده است: «واتَّقِ دعْوةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّهُ لَیْس بینها وبیْنَ الله حِجَابٌ».([14]) یعنی: «و از دعای مظلوم بترس. زیرا هیچ حجابی، میان الله و دعای مظلوم وجود ندارد». الله متعال دعا و حمد و ثنای بنده‌ی عبادت‌گزارش را می‌شنود و می‌پذیرد؛ همان‌گونه که در نماز می‌گوییم: «سمِع الله لِمن حمِدَه».

«العَلِیمُ» نیز یکی از نام‌های الله متعال است.؛ علم الاهی، بی‌اندازه و گسترده می‌باشد و همه چیز را در برگرفته است. اللهU می‌فرماید:

﴿وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَیۡبِ لَا یَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا یَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةٖ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبٖ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٖ ٥٩                       [الأنعام: ٥٩] 

و کلید­های غیب نزد اوست و کسی جز او از آن آگاه نیست. به آن‌چه در خشکی و دریاست، آگاه است. و هیچ برگی نمی­افتد مگر آن‌که آن را می­داند و هیچ دانه­ای در تاریکی­های زمین، و هیچ تَر و خشکی نیست مگر آن‌که در کتابی روشن ثبت شده است.

الله متعال کلیدهای پنج‌گانه‌ی غیب را برشمرده و فرموده است:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ ٱلۡغَیۡثَ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلۡأَرۡحَامِۖ وَمَا تَدۡرِی نَفۡسٞ مَّاذَا تَکۡسِبُ غَدٗاۖ وَمَا تَدۡرِی نَفۡسُۢ بِأَیِّ أَرۡضٖ تَمُوتُ                                                          [لقمان: ٣٤] 

 همانا دانش (مربوط به زمان) قیامت، نزد الله است؛ (و اوست که) باران را فرو می‌فرستد و آنچه را که در رحم‌هاست، می‌داند و هیچ‌‌کس نمی‌‌داند که فردا چه دستاوردی خواهد داشت و هیچ‌کس نمی‌داند در کدامین سرزمین می‌میرد.

آری؛ کلیدهای غیب نزد الله متعال است؛ هر برگی در هر گوشه‌ی دنیا از درختی بیفتد، اللهU آن را می‌داند. به‌یقین که الله متعال از همه چیز، آگاه است.

الله متعال می‌فرماید:﴿وَمَا تَدۡرِی نَفۡسُۢ بِأَیِّ أَرۡضٖ تَمُوتُ : «و هیچ‌کس نمی‌داند در کدامین سرزمین می‌میرد». آیا در شهر و دیار خودش می‌میرد یا در نزدیکیِ آن یا در غربت؟ آیا در دریا می‌میرد یا در آسمان و سوار بر هواپیما؟ نمی‌داند؛ بلکه تنها اللهU می‌داند. یکی از برادران قابل اعتماد، برایم تعریف می‌کرد: در سفر حج، سوار بر شتر بودیم و هم‌سفری داشتیم که مادرِ بیمارش با او بود و او از مادرش نگهداری و پرستاری می‌کرد. کاروان هنگام بازگشت از مکه، در پایان شب به‌راه افتاد؛ او که از مادرش مراقبت می‌نمود، نتوانست با کاروان حرکت کند؛ لذا از کاروان عقب ماند و صبح که شد، به راه افتاد، اما به آن‌ها نرسید و راه را گم کرد. مسیری در میان کوه‌ها در پیش گرفت تا به خیمه‌ای رسید که چند نفر در آن بودند. از آن‌ها پرسید: راهِ "نجد" کجاست؟ گفتند: تو از راه نجد، خیلی دور شده‌ای. شتر را بخوابان و استراحت کن؛ ما خود، تو را می‌رسانیم. آن مرد، شتر را خواباند و مادرش را پایین آورد. هنوز مادرش به زمین تکیه نزده بود که الله متعال، جانش را گرفت. چگونه با حاجیان از "قصیم" به "مکه" آمده بود؛ الله متعال چنین مقدّر کرد که این مرد، راهش را گم کند و به این مکان برسد و مادرش در جایی که برایش مقدر شده بود، وفات نماید؛ زیرا الله متعال می‌فرماید:

 

﴿وَمَا تَدۡرِی نَفۡسٞ مَّاذَا تَکۡسِبُ غَدٗاۖ وَمَا تَدۡرِی نَفۡسُۢ بِأَیِّ أَرۡضٖ تَمُوتُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرُۢ ٣٤     [لقمان: ٣٤]   

و هیچ‌‌کس نمی‌‌داند که فردا چه دست‌آوردی خواهد داشت و هیچ‌کس نمی‌داند در کدامین سرزمین می‌میرد. به‌راستی که الله، دانای آگاه است.

علم الاهی، همه چیز را در برگرفته است و الله متعال از آن‌چه که در درونت می‌گذرد، آگاه است و می‌داند که به چه چیزی فکر می‌کنی یا در چه اندیشه‌ای به‌سر می‌بری؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥ                       [ق: ١٦]

 و به‌راستی ما، انسان را آفریده‌ایم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم.

پس مبادا به خود وسوسه راه دهی یا به چیزی بیندیشی که اللهU نمی‌پسندد.

در هر حال، سنت است که هر صبح و شام این دعا را بگوییم: «بِسْمِ اللهِ الَّذِی لا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فی الأرْضِ وَلا فی السَّمَاءِ وَهُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ».

***




([1]) صحیح مسلم، ش: 2692.

([2]) صحیح مسلم، ش: 2709.

([3]) صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 4236.

([4]) صحیح الجامع، ش: 4402؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 4235.

([5]) صحیح مسلم، ش: 2723.

([6]) صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 4241.

([7]) صحیح مسلم، ش: 2693 به‌نقل از ابوایوب انصاریt. [و نیز روایت بخاری، ش: 6404 به‌نقل از ابوایوب انصاری و ابن‌مسعود$. (مترجم)]

([8]) صحیح است؛ صحیح الجامع، ش: 7949.

([9]) صحیح بخاری، ش: 3158؛ و صحیح مسلم، ش: 2961. ر.ک: حدیث شماره‌ی 461. [مترجم]

([10]) صحیح بخاری، ش: (3276)؛ و مسلم، ش: 134 به‌نقل از ابوهریرهt.

([11]) ضعیف است؛ ر.ک: ضعیف الجامع، ش: 436؛ و السلسلۀ الضعیفۀ، از علامه آلبانی/ ش: 1140.

([12]) صحیح الجامع، ش: 5745؛ صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 4244؛ و صحیح الترمذی، ش: 2689.

([13]) صحیح است؛ علامه آلبانی/ این اثر را در صحیح ابن ماجه، ش: 1678؛ و الإرواء (7/175) صحیح دانسته است.

([14]) تخریج این حدیث پیش‌تر گذشت. [ر.ک: حدیث ‌شماره‌ی 213. (مترجم)]