اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۱۴۱- اذکار رکوع و اعتدال و سجود و نشستن بین دو سجده

۱۴۱- اذکار رکوع و اعتدال و سجود و نشستن بین دو سجده

در این خصوص انواعی از ذکرها و دعاها نقل شده است و آنچه در پی می‌آید ارائه‌ی بخشی از نصوص بیان شده در این زمینه به همراه توضیح گوشه‌ای از معانی و مفاهیم ودلالت‌های آنها است.

در صحیح مسلم از حذیفه t روایت شده که گفت: «شبی با پیامبر خدا r نماز خواندم که ایشان در نماز سوره‌ی بقره را شروع کرد؛ با خود گفتم: در آیه‌ی صدم، به رکوع می‌رود اما از آن گذشت؛ گفتم: تمام بقره رامی‌خواند، بازگذشت و نزدیک آخر سوره شد؛ گفتم: با پایان بقره به رکوع می‌رود، اما بعد از آن، سوره‌ی نساء را شروع کرد وآن را نیز خواند، سپس آل عمران را نیز آغاز نمود؛ به ترتیل و آرام می‌خواند وهرگاه به آیاتی که در آن تسبیح است، می‌رسید، تسبیح می‌گفت و وقتی به آیات درخواست دعا می‌رسید، دعا می‌کرد و اگر به آیات طلب پناه از خدا و قهر و غضب می‌رسید، به خدا پناه می‌جست و بالاخره به رکوع رفت وشروع کرد به گفتن: «سُبْحانَ رَبِّی ‌العَظیمِ» و مانند قیامش طولانی بود و به اعتدال برگشت و «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، رَبَّنا لَک الْحَمْدُ» خواند و به اندازه‌ی رکوعش هم ایستاد، سپس به سجده رفت و «سُبْحانَ رَبِّی الْأَعْلی» را قرائت نمود و سجده‌اش نیز مانند قیامش بود»[1].

دراین حدیث مشروعیت این که فرد مسلمان در رکوعش بگوید: «سُبْحَانَ رَبِّی العَظیم: از هر عیب و نقصی پاک و منزه است پروردگار بزرگوار من» و در سجودش بگوید: «سُبْحَانَ رَبِّی الأَعْلی: از هر عیب و نقصی پاک و منزه است پروردگار بلند مرتبه‌ی من» بیان شده است، ابن قیم/ می‌گوید: «برای رکوع کننده بیان عظمت خداوند متعال در حال پایین آمدن وی و خضوعش مشروع گردیده و در این حال حق سبحانه و تعالی به وصف عظمتش در برابر آنچه که باکبریایی و جلال و عظمتش متضاد می‌باشد، وصف می‌گردد. به طور مطلق برترین آنچه که رکوع کننده می‌گوید: «سُبْحانَ رَبِّی الْعَظیمِ» می‌باشد، چرا که خداوند متعال بندگانش را بدان امر کرده است و پیام رسان از جانب او، سفیری که بین او و بندگانش می‌باشد، این محل را برای این ذکر تعیین کرده است زمانی که این آیه نازل شد:

﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلۡعَظِیمِ ٧٤                                                         [الواقعة: 74].

«پس نام پروردگار بزرگت را به پاکی یاد کن».

رسول الله r فرمودند: آن را در رکوع‌تان قرار دهید...»[2].

و درباره‌ی سجود می‌گوید: «و در آن ثنا وستایش خداوند متعال آن گونه که متناسب با حق سبحانه و تعالی می‌باشد، تشریع شده است و آن قول بنده است که: «سُبْحانَ رَبِّی الأعلی» واین برترین دعائی‌است که در سجده گفته می‌شود واز رسول r وارد نشده که ایشان به ذکری غیر آن در سجده امر کرده باشند، آن جا که فرمودند: «آن را در سجده‌هایتان قرار دهید» و در این حالت خداوند متعال به صفت علو وصف شده است که در نهایت تناسب با حال سجده کننده می‌باشد، کسی که در پایین‌ترین مکان با صورتش افتاده است، علو پروردگارش را در حالت سقوطش ذکر می‌کند که مانند ذکر عظمت خداوند متعال در حالت خضوعش در رکوع می باشد و پروردگارش را از آنچه بدان شایسته نیست و با عظمت و علوش متضاد است، مبرا و منزه می‌سازد»[3]. در صحیحین از عائشه ل روایت شده که «پیامبر r در رکوع و سجودش زیاد می‌فرمود: «سُبْحانَک اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِک، اللَّهُمَّ اغْفِرْلِی: خداوندا ای پروردگار ما! تو از هر عیب و نقصی پاک و منزهی و من تو را حمد و ستایش می‌گویم، خداوندا مرا بیامرز. [و با این گفته] قرآن را تأویل می‌نمود»[4].

این که عائشه ل گفته است: پیامبر r قرآن را تأویل می‌کردند یعنی: به سخن خداوند در سوره نصر که می‌فرماید:

﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ کَانَ تَوَّابَۢا ٣                                     [النصر: 3].

عمل می‌کردند لذا در رکوع و سجودش بسیار می‌فرمود: «سُبْحانَک الَّلهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِک، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لی».

در صحیح مسلم از عائشه ل روایت شده که: «پیامبر خدا r در رکوع و سجودش می‌فرمود: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ المَلائکةِ وَالرُّوحِ» پروردگار فرشتگان و جبرئیل بسیار پاک و منزه است [از هر چیزی که سزاوار جلال او نیست][5].

این که می‌گوید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ» این‌ها دو نام از نام‌های خداوند هستند که گواه بر تعظیم و بزرگداشت خداوند، و پاک و منزه بودن او از هر عیب و نقصی است که شایسته و سزاوار مقام او نیست، و این که هیچ کدام از آفریده‌هایش در چیزی از ویژگی‌ها و صفات کمالش شبیه او نیست. این که می‌گوید: «رَبُّ المَلاَئِکة وَالرُّوحِ» در آن از ربوبیت خداوند بر ملائکه به طور عام نام برده شده سپس نام جبرئیل u روح‌الامین به طور خاص ذکر گردیده چرا که او فاضل‌ترین فرشتگان و در پیشاپیش آنان است، و این اوست که وحی را بر رسول الله r فرود می‌آورد. هم چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِیلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِینُ ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِکَ لِتَکُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِینَ ١٩٤ بِلِسَانٍ عَرَبِیّٖ مُّبِینٖ ١٩٥ [الشعراء: 195-192].

«و‌ آن ] قرآن [ فرو فرستاده‌ی پروردگار جهانیان است روح الامین آن را فرود آورده است بردل تو تا از هشدار هندگان باشی به زبان عربی روشن».

بدین خاطر جبرئیل روح نامیده شده که او وحی را فرود می‌آورد همان [پیام و کلامی] که به واسطه‌ی آن قلب‌ها سرشار از زندگی می‌گردند. ابوداود و نسائی و دیگران از عوف بن مالک اشجعیt روایت کرده‌اند که گفته‌ است: «شبی با پیامبر خدا r به نماز ایستادم و ایشان در قیام نماز سوره‌ی بقره را خواند و در اثنای قرائت خود به هر آیه‌ی رحمتی که می‌رسید، درنگ می‌نمود و رحمت خداوند را از او درخواست می‌نمود به هر آیه‌ی عذابی که می‌رسید، درنگ می نمود و از عذاب خداوند به او پناه می‌برد. عوف گفته است: پیامبر r پس از آن به رکوع رفت و آن را هم به اندازه‌ی قیامشان طول داد و در رکوع خود می‌فرمود: «سُبْحَانَ ذِی الجَبَروُتِ وَالمَلَکوتِ وَالْکبْریاءِ وَالعَظَمَة: پاک و منزه است خداوندی که صاحب قدرت، و فرمان روایی و بزرگی و عظمت است». سپس به سجده رفت و آن را هم به اندازه قیامشان طول داد در سجده‌ی خود نیز همین طور گفت، سپس برخاست و سوره آل عمران را خواند، سپس ]در رکعت‌های بعدی[ یک سوره یک سوره قرآن را تلاوت کرد»[6].

این که می‌گوید: «سُبْحَانَ ذِی ‌الجَبَروتِ وَالمَلَکوتِ» یعنی: پاک و منزه است، «والجَبَروُتِ وَالمَلَکوتِ»، جبروت و ملکوت بر وزن فَعَلوُت از ریشه جبر و ملک هستند، مانند کلمات الرَّحَموت و الرَّغَبوت و الرَّهَبوت که بر وزن فعلوت و از ماده الرحمة و الرغبة و الرهبة هستند، عرب می‌گوید: «رَهَبوُتٌ خَیرٌ مِن رَحَموُتٍ» یعنی: اگر از تو بترسند بهتر از این است که بر تو ترحم آرند، پس جبروت و ملکوت در بردارنده‌ی همان مفاهیمی از اسماء و صفات خداوند هستند که مفهوم الملک الجبار بر آن دلالت می‌کند[7]، خداوند در آخر سوره یس می‌فرماید:

﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٣                    [یس: 83].

«پاکا خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست او است. و شما به سوی او برگردانده می‌شوید».

این که می‌گوید: «والکبریاء والعظمة» یعنی: صاحب بزرگی و عظمت است، این دو، دو وصف نزدیک به هم و مختص خداوند هستند، جز خدا کسی شایسته و سزاوار توصیف به آنها نیست، هم چنان که در حدیث صحیح روایت شده که پیامبر r فرمودند: خداوند متعال می‌فرماید: «اَلْکبْرِیاءُ رِدائِی، وَ الْعَظَمَة إِزارِی، فَمَنْ نازَعَنِی واحِداً مِنْهُا قَذَفْتُهُ فِی ‌النّارِ: کبریا و بزرگی، ردای من، و عزت و عظمت، تن پوش [صفات خاص و ملازم] من هستند و هرکس در هر یک از آن‌ها با من منازعه کند، او را در آتش می‌اندازم»[8].

عزت و عظمت را به منزله‌ی تن‌پوش، و کبریا و بزرگی را به منزله ردا قرار داده است، اشاره به این مطلب است که این‌ها مختص خداوند هستند و از این که کسی در چیزی از این‌ها شریک او باشد پاک و منزه است. در صحیح مسلم در حدیثی طولانی از علی بن ابی‌طالب t روایت شده است که: «هرگاه پیامبر r به رکوع می‌رفت می‌فرمود: «اللَّهُمَّ لَک رَکعْتُ، وَبِک آمَنْتُ؛ وَلَک أَسْلَمْتُ، خَشَعَ لَک سَمْعِی وَبَصَرِی وَمُخِّی وَعَظْمِی وَعَصَبی: خداوندا برای تو رکوع کردم و به تو ایمان آوردم، و خودم را تسلیم تو نمودم، گوش و چشم و مغز و استخوانم و پی ورگم همه و همه تسلیم و فرمان بردار توأند» و هنگام بلند شدن از رکوع می‌فرمود: «اَللَّهُمَّ َربَّنَا لَک الْحَمْدُ مِلْءَ السَّمَوَاتِ، وَمِلْءَ الأَرْضِ، وَمِلْءَ مَا بَینَهُمَا وَمِلءمَاشِئتَ مِن شَیءٍ بَعدُ: پروردگارا، سزاوار توست حمد و ستایشی [چنان فراوان] که آسمان‌ها و زمین و ما بین آن دو و هر چیزی غیر از این‌ها را که تو بخواهی پرکند». و هنگامی که به سجده می‌رفت می‌فرمود: «اَللَّهُمَّ لَک سَجَدْتُ، وَبِک آمَنْتُ، وَلَک أَسْلَمْتُ، سَجَدَ وَجْهی لِلَّذِی خَلَقَهُ وَصَوَّرَهُ وَشَقَّ سَمْعَهُ وَبَصَرَهُ، تَبَارَک اللهُ أَحْسَنُ الخَالِقینَ: خداوندا برای تو سجده کردم، و به تو ایمان آوردم، و خودم را به تو تسلیم نمودم، چهره‌ی من برای کسی سجده کرد که آن را آفریده و به آن شکل [زیبا] بخشیده، و در آن گوش و چشم قرار داده است، پس مبارک و افزون نعمت است خداوند که بهترین و شایسته‌ترین آفرینندگان است»[9].

این که می‌گوید: «اللَّهمَّ لَک رَکعْتُ»، به عقب انداختن فعل بیان‌گر اختصاص است؛ یعنی: رکوع من فقط برای توست، و نه کسی جز تو.

این که می‌گوید: «وَبِک آمَنْتُ» یعنی ]‏به تو‏[ اقرار و اعتراف نموده و ]تو را[ تصدیق می‌کنم.

 این که می‌گوید: «وَلَک أَسْلَمْتُ» یعنی: تسلیم و فرمان بردار تو شدم.

این که می‌گوید: «خَشَعَ لَک سَمْعِی وَبَصَرِی وَمُخِّی وَعَظْمِی وَعَصَبی» یعنی: همه‌ی این اندام‌ها واعضای من در برابرت خم‌شده و تن به ذلت و خواری داده‌اند.

این که به هنگام بلند شدن از رکوع می‌گوید: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» یعنی: خداوند ستایش کسی را که او را ستایش گفت بشنود و بپذیرد.

این که می‌گوید: «رَبَّنَا لَک الْحَمْدُ مِلْءَ السَّمَوَاتِ وَمِلْءَ الأَرْضِ وَمِلْءَ مَا بَینَهُمَا وَمِلْءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَیءٍ بَعْدُ»، ان‏شاءالله به زودی درباره‌ی معنا و مفهومش سخن گفته خواهد شد.

این که می‌گوید: «سَجَدَ وَجَهْی لِلَّذِی خَلَقَهُ وَصَوَّرَهُ وَشَقَّ سَمْعَهُ وَبَصَرَهُ، تَبَارَک اللهُ أَحْسَنُ الخَالِقَینَ» بیان‌گر آن است که آدمی عظمت خدای سبحان را به یاد آورده و این که خداوند به کامل‌ترین صورت و زیباترین سیما آدمی را آفریده است، بزرگ است خداوند، بهترین آفرینندگان.




[1]- صحیح مسلم شماره [772].

[2]- کتاب الصلاة اثر ابن قیم [ص: 176] این کتاب با نام: نماز وحکم تارک آن، وبه همت: امین‌پور صادقی ترجمه، و توسط: انتشارات حافظ ابرو، نوبت چاپ: اول 1391، به چاپ رسیده است.

[3]- کتاب الصلاة اثر ابن قیم [ص: 181].

[4]- صحیح بخاری شماره [794]، و صحیح مسلم شماره [484].

[5]- صحیح مسلم شماره [487].

[6]- سنن ابوداود شماره [873]، سنن نسائی شماره [1120] و آلبانی/ در «صحیح ابوداود» شماره [776] آن را صحیح دانسته است.

[7]- بنگر به: الرد علی المنطقیین اثر ابن تیمیه [ص: 196].

[8]- سنن ابوداود شماره [4090]، و آلبانی/ در «الصحیحه» شماره [541] آن را صحیح دانسته است.

[9]- صحیح مسلم شماره [771].

۱۴۰- انواع دعاهای افتتاح نماز

۱۴۰- انواع دعاهای افتتاح نماز

پیش‌تر به بیان انواعی از دعاهای افتتاح که پیامبر r در نماز خوانده و همچنین به بیان مقداری از معانی و مفاهیم آن‌ها پرداختیم، به این مطلب هم اشاره شد که پیامبر r بر یک نوع از این انواع دعاهای افتتاح مداومت نداشته بلکه گاه نماز را با این دعا آغاز نموده و گاه با دعایی دیگر. کسی که در این دعاهای افتتاح نقل شده از پیامبر r بیندیشد می‌بیند که سه‌گونه‌اند: نوعی که بیان‌گر ثنا و ستایش خداوند است، و نوعی که خبر از عبادت خداوند از سوی آدمی می‌دهد، و نوع سوم که در بردارنده‌ی دعا و درخواست و طلب است. شیخ الاسلام ابن تیمیه/ به اصل مهمی در این زمینه تصریح کرده و به تفصیل به بیان شواهد و دلائل آن پرداخته و آن این است که برترین و والاترین ذکر، ذکری است که مشتمل بر ثنا و ستایش خداوند باشد، بدنبال آن ذکری است که از بندگی آدمی در برابر خداوند متعال خبر می‌هد و به دنبال آن ذکری است که بیان‌گر دعا و طلب آدمی است. سپس ابن تیمیه/ به دنبال آن می‌گوید: «حال که این اصل واضح و آشکار شد، این که بهترین و با فضیلت‌ترین انواع دعای افتتاح آن است که ثنا و ستایش محض خدا باشد مانند این ذکر: «سُبْحَانَک اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِک، وَتَبَارَک اسْمُک، وَتَعَالَی جَدُّک، وَلَا إلَهَ غَیرُک» واین ذکر: «اللهُ أَکبَرُ کبیراً، وَالحمد لله کثیراً، وَسُبْحَانَ اللهِ بُکرَة وَأَصِیلاً»، در دعای افتتاح اولی ثنا و ستایشی وجود دارد که در دومی نیست اما در دومی باقیات صالحاتی ذکر شده‌اند که به تعبیری فاضل‌ترین سخنان بعد از قرآن هستند در عین حال دو جمله‌ی «تبارک اسمک، وتعالی جدک» در دعای اول در قرآن نیز آمده‌اند، از این روست که بیشتر پیشینیان دعای نخست را در دعای افتتاح می‌خواندند و عمر ‏بن خطاب t نیز با صدای بلند در نمازهایش آن را می‌خواند تا به این وسیله آن را به مردم آموزش دهد.

بعد از آن نوبت به نوع دوم دعای افتتاح می‌رسد که از عبادت آدمی خبر می‌دهد مانند این که می‌گوید: ﴿إِنِّی وَجَّهۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ... این ذکر مشتمل بر دعا نیز هست، اگر شخص دعای افتتاح را با این دعا البته بعد از «الله اکبَرُ کبیراً...» آغاز کند هر سه نوع را با هم جمع کرده است واین فاضل‌ترین دعای افتتاح است. هم چنان که در حدیثی به این موضوع تصریح شده‌است و ابو یوسف و ابن هبیره، و از میان یاران امام احمد صاحب الافصاح این دعا را برگزیده‌اند، من نیز خود چنین می‌کنم.

بعد از این دو، نوبت به نوع سوم دعای افتتاح می‌رسد مانند این که می‌گوید: «اللَّهُمَّ بَاعِدْ بَینی وَبَینَ خَطایای کما بَاعَدْتَ بَینَ المشرق والمغرب...»[1].

ابن تیمیه در جاهایی از کتاب‌هایش قاعده‌ای سودمند را در رابطه با عباداتی که در شریعت به چند شکل بیان شده‌اند مقرر کرده است؛ آن قاعده این است که به همه‌ی این صورت‌های نقل شده، عمل شود و همه به کار گرفته شوند. او/ می‌گوید: «پیش‌تر در جاهایی گفته شد که عباداتی را که پیامبر r انجام داده متنوع‌اند و انجام همه‌ی آن‌ها تشریع شده و چیزی از آن‌ها مورد بی‌میلی واقع نشده است مانند انواع تشهدها، وانواع دعاهای افتتاح، خواندن نماز وتر در ابتدای شب و یا انتهای آن، تلاوت به صورت جهری و آشکار یا نهانی و آرام در نماز شب، و انواع قرائت‌هایی که قرآن بر اساس آنها نازل شده، و گفتن تکبیر در عید، وترجیع در اذان و ترک آن[2] و مانند یکی یکی و دوتا دوتا گفتن کلمات اقامه...» ، سپس ابن تیمیه/ بیان می‌دارد که سخن در این مساله از دو جهت است:

1-    در مجاز بودن همه‌ی این شکل‌ها و انواع، بی هیچ کراهتی.

2-     آنچه را که پیامبر r انجام داده به شیوه‌های گوناگون بوده است.

اگر گفته شود که برخی از این انواع از فضیلت بیشتری برخوردارند، [در پاسخ باید گفت:] اقتدا به پیامبرr در این که گاه این مورد اجرا شود و گاه آن یکی، با فضیلت‌تر از پای بندی به یکی از دو صورت و ترک دیگری است و این بدین خاطر است که ارجمندترین و با فضیلت‌ترین روش، روش رسول اللهr است و ایشان خود هرگز بر انجام یک نوع دعای افتتاح مداومت نداشته‌اند»[3]. می‌گوید/: «وقتی که می‌گوییم تنوع در [انجام و گفتن] این اذکار راجح بوده و از اولویت برخوردار است، این کار خود ترجیح دادن جنس تنوع است [به این شکل که] گاه عمل مفضول (خوب) برای برخی از مردم به خاطر تناسبی که با حال و روزشان دارد سودمندتر است... چرا که بهره بردنش از آن به شکلی کامل صورت می‌گیرد، و این حال و روز بیشتر مردم است، گاه از مفضول به خاطر تناسبش با حال و روز نامتعادل آنها، بهره‌ای می‌برند که از فاضل (خوب‌تر)، آن بهره را نمی‌برند. لذا عبادتی که شخص از آن بهره می‌برد و قلبش را در آن حاضر کرده و بدان مشتاق است فاضل‌تر از عبادتی است که با غفلت همراه بوده و بدون اشتیاق انجام می‌شود، بر این اساس گاه مداومت شخص بر نوع مفضول آن ذکر برای اعمال قلبی او همچون محبت و شهودش، و برای درک و فهمش، سودمند‌تر است»[4].

همانا انواع دیگری از دعاهای افتتاح از پیامبر r به اثبات رسیده که نماز شب خود را با آن‌ها آغاز می‌نموده است. از جمله‌ دعایی که امام بخاری از ابن عباس ب روایت کرده که: رسول الله r هنگامی که برای نماز شب بر می‌خاست، این دعا را می‌خواند: «اَللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ، أَنْتَ قَیمُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِیهنَّ، وَلَکَ الحَمْدُ، لَک مُلْک السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِیهنَّ وَلَک الحَمْدُ، أَنْتَ نُورُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ، وَلَک الحَمْدُ، أَنْتَ مَلِک السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ، وَلَک الحَمْدُ أَنْتَ الحَق، وَوَعْدُک الحَقُّ، وَلِقَاؤُک حَق، وَقَولُک حَق، وَالجَنَّة‌ حَقٌّ، وَالنَّارُ حَقٌّ، وَالنَّبِیونَ‌ حَقٌّ، وَمُحَمَّدٌ حَقٌّ، وَالسَّاعَة حَقٌّ، اللَّهُمَّ لَک أَسْلَمْتُ، وَبِک آمَنْتُ، وَعَلَیک تَوَکلْتُ، وَإِلَیک أَنَبْتُ، وَبِک خَاصَمْتُ، وَإِلَیک حَاکمْتُ، فَاغْفِرْلی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ، وَمَا أَسْرَرْتُ وَمَا أَعْلَنْتُ، أَنْتَ المُقَدِّمُ وَأَنْتَ المُؤَخِّرُ، لاَ إِلَهَ إلَّا أَنْتَ: پروردگارا! ستایش سزاوار توست، [چرا که] تو نگه دارنده‌ی آسمان‌ها و زمین و آنچه در آنهاست، می‌باشی. فقط تو شایسته حمد و ثنایی. ملک آسمان‌ها و زمین و آنچه میان‌شان وجود دارد از آن توست. سپاس و ستایش توراست، تویی نور آسمان‌ها و زمین ، و سپاس و ستایش توراست، تو مالک آسمان‌ها و زمینی، سپاس و ستایش توراست، تو بر حقی و وعده‌ات نیز بر حق است، ملاقات تو حق است، سخن تو حق، بهشت تو حق، دوزخ تو حق، پیامبرانت حق، محمد حق، و قیامت نیز حق می‌باشد. پروردگارا! تسلیم تو شدم، به تو ایمان آوردم، به تو توکل نمودم و به توروی آوردم. به کمک تو با دشمنان مبارزه کردم و تو را حکم قرار دادم. خدایا! گناهان اول و آخر و ظاهر و باطن مرا بیامرز. تنها تو می‌توانی هرچیزی را به پیش و پس‌اندازی، هیچ معبود راستینی جز تو وجود ندارد»[5].

این ذکر انواع [دعاهای افتتاح] سه گانه پیشین را در بر می‌گیرد: سپاس و ستایش خداوند، بیان عبادت آدمی نسبت به خداوند، و درخواست و طلب. ابتدا آنچه خبر از خدا وآخرت و رسول r اوست پیش افتاده، سپس مطلبی که خبر از توحید آدمی و ایمان اومی‌دهد بیان شده، و سپس آن را با درخواست و طلب به پایان رسانده است[6].

این دعای افتتاح در کل ذکری عظیم و دعایی با برکت است که مشتمل بر اصول ایمان و پایه‌های دین و حقایق اسلام است، هم‌چنین در آن توسل جستن به خداوند با سپاس و ستایش نمودن از او و اقرار به بندگی‌اش آمده است، سپس درخواست بخشش گناهان از خداوند.

از دیگر دعاهای افتتاح پیامبرr در نماز شب دعایی است که امام مسلم در صحیح‌اش از عائشهل روایت کرده است که گفت: «هرگاه پیامبرr به نماز شب می‌ایستاد، نماز خود را بدین دعا افتتاح می‌کرد:

«اللَّهُمَّ رَبَّ جَبْرَائیلَ وَمیکائیلَ وَإِسْرَافِیلَ، فَاطِرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرضِ، عَالِمَ الغَیبِ وَالشَّهَادَه أَنْتَ تَحْکمُ بَینَ عَبادِک فَیمَا کانُوا فِیه یخْتَلِفُونَ، إِهْدِنِی لِمَا اخْتُلِفَ فِیه مِنَ الحَقِّ بِإِذْنِک، إِنَّک تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقیمٍ»: خداوندا، تو پروردگار جبرائیل و میکائیل و اسرافیل هستی، آفریننده‌ی آسمان‌ها و زمین می‌باشی، دانای نهان و آشکاری، تنها تو در بین بندگانت در آنچه با هم اختلاف دارند، داوری می‌کنی، مرا با اراده‌ات هدایت کن به حقّی که در آن اختلاف پیش آمده است، تنها تو می‌توانی هر کس را که بخواهی به راه راست هدایت‌ کنی»[7].

در این دعای افتتاح به ربوبیت عام و خاص خداوند نسبت به این سه فرشته‌ی موکل حیات توسل شده است، جبرئیل به امر وحی گمارده شده که حیات قلب‌ها و روح‌ها به واسطه و یاری آن است، میکائیل امر بارندگی را به عهده دارد که زندگی زمین و گیاهان و حیوانات به آن بسته است، و اسرافیل مسئول دمیدن در شیپوری است که زنده شدن و زندگی دوباره‌ی مردگان در ارتباط با آن است[8]. هم چنین در این دعا به خداوند توسل شده به این خاطر که او خالق و پدیده آورنده‌ی آسمان‌ها و زمین بوده و از نهان و آشکار آگاه است و این که هم اوست که میان بندگانش در آنچه که اختلاف دارند حکمیت و داوری می‌کند با این توسل جستن از خدا می‌خواهد که او را با اراده‌اش به حقی هدایت کند که در آن اختلاف پیش آمده است. هدایت عبارتست از علم و آگاهی به حق به همراه روی آوردن به آن و ترجیحش بر غیر آن، و هدایت یافته کسی است که عمل کننده‌ی به حق و پیرو و مرید آن است، و این بزرگ‌ترین نعمت خدادادی به آدمی است، از خداوند می طلبیم که همه‌ی ما را به سوی خود و به راه راست هدایت کند و همه‌ی ما را در انجام هر خیری موفق گرداند.




[1]- مجموع الفتاوی [22/395 ـ 394].

[2]- ترجیع: مؤذن شهادتین را آهسته می‌خواند و سپس با صدای بلند تکرار می‌کند.

[3]- بنگر به: مجموع الفتاوی [22/343 ـ 336].

[4]- بنگر به: مجموع الفتاوی [22/348].

[5]- صحیح بخاری شماره [1120] و صحیح مسلم شماره [769].

[6]- بنگربه: مجموع الفتاوی [22/390].

[7]- صحیح مسلم شماره [770].

[8]- بنگر به: اغاثة اللهفان اثر ابن قیم [2/172].

۱۳۹- دعاهای افتتاح نماز

۱۳۹- دعاهای افتتاح نماز

انواعی از اذکار و دعاهایی که فرد مسلمان نمازش را، فرض یا نفل، با آن آغاز می‌کند از پیامبر‌r به اثبات رسیده است، پیامبر r فقط بر خواندن یک نوع دعا تاکید نداشته بلکه انواعی از دعاها را در ابتدای نماز می‌خوانده که همگی آنها در مجموع در برگیرنده‌ی تعظیم و تمجید خداوند، و ثنا و ستایش نیکو و شایسته‌ی او، و طلب بخشش و آمرزش گناهان است، فرد مسلمان ملزم نیست که فقط یک نوع از این دعاها را بخواند، بلکه هر کدام را که بخواند هیچ اشکالی ندارد، و بهتر آن است که در یک نماز دعایی را و در نماز دیگر دعای دیگری را بخواند چرا که این کار کامل‌ترین شیوه در پیروی از رسول اللهr است.

از جمله‌ی این دعاهای افتتاح، دعایی است که در صحیحین از ابوهریره t روایت شده که: «پیامبر r بعد از تکبیرة‌ الإحرام و قبل از قرائت فاتحه، اندکی سکوت می‌کرد. گفتم: ای پیامبر r پدر و مادرم به فدایت باد، در این مدت کوتاه که بین تکبیرة‌ الإحرام و قرائت فاتحه، سکوت می‌فرمائید چه چیز می‌‌خوانید؟ فرمود: می‌گویم: «أللَّهُمَّ باعِدْ بَینی وَ بَینَ خَطَاَیای کمَا بَا عَدْتَ بَینَ المَشْرِقِ وَ المَغْرِبِ، أللَّهُمَّ نَقَّنی مِنْ خَطَایای کمَا ینَقَّی الثَّوْبُ الأَبَیضُ مِنَ الدَّنَسِ، أللَّهُمَّ اغْسِلْنِی مِنْ خَطَایای بِالثَّلْجِ وَ ألمَاءِ وَ البَرَدِ» خدایا مرا به اندازه‌ی فاصله میان مشرق و مغرب از گناهانم واشتباهاتم دور گردان، خدایا مرا از گناهانم پاک گردان همان گونه که جامه‌ی سفیداز چرک و آلودگی تمیز و پاک گردانده می‌شود، خدایا مرا از گناهانم بشوی همان گونه که جامه با برف و آب و تگرگ شسته می‌شود»[1].

در این دعای آغازین نماز از خداوند درخواست می‌شود که میان آدمی و خطاها و گناهانش فاصله بیندازد هم چنان که میان مشرق و مغرب فاصله انداخته است، این فاصله انداختن به این صورت است که گناهان محو و پاک گردند و آدمی به خاطر آنها مؤاخذه و پرس و جو نشود و این توفیق را یابد که از آنها دور گردد و از گناهانش آن چنان پاک گردد که لباس سفید از چرک پاک می‌گردد آن گونه که هیچ اثری بر آن باقی نماند وهمان‌گونه که جامه با برف و آب و تگرگ شسته می‌شود او نیز از گناهان شسته شود، این مطلب نشان دهنده‌ی شدت احتیاج قلب و بدن به چیزی است که آنها راپاک و تسکین و تقویت کند.

از دیگر دعاهای پیامبر r در آغاز نماز دعایی است که ابوداود و دیگران از عائشه و ابوسعید ب و دیگران روایت کرده‌اند که: پیامبر r در آغاز نماز [بعد از گفتن تکبیرة‌ الإحرام] می‌فرمود: «سُبْحَانَک الَّلهُمَ وَبِحَمْدِک، وَتَبَارَک اسْمُک، وَتَعَالی جَدُّک، وَلَا إلَهَ غَیرُک: خداوندا، تو را تسبیح و تنزیه و ستایش می‌کنم، و نام تو با برکت است، و شکوه و عظمت تو بالاتر از هر چیزی است و هیچ معبود راستینی جز تو نیست»[2].

این دعا به تعریف و تمجید از خداوند و منزه دانستن او از هر آنچه شایسته‌اش نیست، اختصاص داده شده است. همانا خداوند بلند مرتبه از هر عیبی منزه است و از هر نقصی سالم و بری است و همه‌ی حمد و ستایش مختص اوست.

این که می‌گوید: «تعالی جدک» یعنی: شکوه و عظمت تو برتر از هر چیزی است و بالاتر از هر عظمتی است، جایگاه و منزلت تو بلندتر از هر جایگاهی است، و قدرت تو بر هر قدرتی چیره و مسلط است، شکوه و عظمتش برتر و بلندتر از آن است که در ملک و ربوبیت و الوهیت و یا در چیزی از اسماء و صفاتش شریکی داشته باشد، هم چنان که جنیان مؤمن گفتند:

﴿وَأَنَّهُۥ تَعَٰلَىٰ جَدُّ رَبِّنَا مَا ٱتَّخَذَ صَٰحِبَةٗ وَلَا وَلَدٗا ٣                                 [الجن: 3].

«و]می‌دانیم[ آن که شأن و شکوهِ پروردگارمان بس بلند است. همسری و فرزندی بر نگرفته است».

یعنی شکوه و عظمتش متعالی و نام‌هایش منزه از آن هستند که همسر و فرزندی داشته باشد. این که می‌گوید: «ولا إله غیرک» یعنی: هیچ معبود راستینی جز تو وجود ندارد.

این دعای عظیم افتتاح مشتمل بر انواع سه گانه توحید است؛ توحید ربوبیت، و توحید الوهیت، و توحید اسماء و صفات.

از دیگر دعاهای افتتاح به اثبات رسیده دعایی است که مسلم در صحیح‌اش از عبدالله بن عمر ب روایت کرده که گفت: «در اثنایی که ما با رسول خدا r نماز می‌خواندیم ناگهان مردی از میان جماعت گفت: «الله اکبر کبَیراً، وَالحمد لله کثیراً، وَسُبْحَانَ الله بُکرَةً وَأَصیلاً: خداوند بزرگ و بزرگ‌ترین است، و حمد و ستایش فراوان سزاوار اوست، و من صبح و شام او را تسبیح می‌گویم». پس از آن رسول خدا r فرمودند: چه کسی این کلمات را بر زبان آورد؟ مردی از میان جماعت گفت: یا رسول الله! من گویند‌ه‌ی آن بودم! رسول خدا r فرمودند: من برای آن کلمات در شگفت ماندم؛ زیرا درهای آسمان به روی‌ آن‌ها گشوده شد».

ابن عمرy گفت: از آن هنگام که این سخن رسول خداr را شنیدم، هرگز آن کلمات را ترک نکردم[3].

این جملات همه‌اش یاد و ذکر خداوند و ثنا و ستایش او با این کلمات عظیم است: «اَللهُ أَکبَرُ کبیراً، وَالحمد لله کثیراً، وَسُبْحانَ اللهِ بُکرَةً وَأَصیلاً» همه‌اش تکبیر و حمد و تسبیح خداوند است، این جملات به ستایش خداوند اختصاص یافته‌اند.

از جمله‌ دعاهای افتتاح نقل شده‌ دعایی است که مسلم در صحیح‌اش از علی بن ابی‌طالب t نقل کرده که چون آن حضرت r به نماز می‌ایستاد ]تکبیر می‌گفت و پس از آن[ می‌گفت: «وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَ الأَرْضَ حَنیفاً وَ مَا أًنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ، إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُکی ِوَ مَحْیای وَ مَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ‌العَالَمینَ، لَا شَریک لَه وَ بِذَلِک أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ، اللَّهُمَ أَنْتَ المَلِک لَاإِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، أَنْتَ رَبِّی، وَ أَنَا عَبْدُک ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ اعْتَرَفْتُ بِذَنْبِی فَاغْفِرْ لِی ذُنُوبِی جَمیعاً، إِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّاأَنْتَ، وَاهْدِنی لِأَحْسَنِ الأَخْلَاقِ، لَایهْدِی لِأَحْسنِهَا إِلَّا أَنْتَ، وَاصْرِفْ عَنِّی سَیئَهَا. لَا یصْرِفُ عَنِّی سَیئَهَا إِلَّا أَنْتَ، لَبَّیک وَ سَعْدَیک، وَالخَیرُ کلُّهُ فی یدَیک، وَالشَّرُ لَیسَ إِلَیک، أَنَا بِک وَ إِلَیک، تَبَارَکتَ وَ تَعَالَیتَ، أَسْتَغْفِرُک وَ أَتُوُب إِلَیک»: من به دور ]از عقاید باطل و شرک‌آمیز[ رو به سوی کسی می‌کنم که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از زمره‌ی مشرکان نیستم، بی‌گمان نمازم و عبادتم [قربانیم] و زندگی و مرگم برای خداوند پروردگار جهانیان است که هیچ انبازی ندارد، و من به همین توحیدامر شده‌ام و من از زمره‌ی مسلمانان و فرمان بردارانم، خداوندا تو تنها فرمان روایی و هیچ معبود راستینی جز تو نیست، تو پروردگار من هستی و من بنده‌ی توأم، بر خودم ظلم کرده‌ام و بر گناه خود اعتراف دارم؛ پس همه‌ی گناهانم را بیامرز که کسی جز تو گناهان را نمی‌آمرزد، مرا به نیکوترین اخلاق و ویژگی‌ها رهنمون فرما که به جز تو کسی نیست که مرا به سوی‌ آن‌ها راهنمایی کند و اخلاق و ویژگی‌های بد را از من دوربگردان؛ زیرا جز تو کسی نیست که آن‌ها را از من دور گرداند، من فرمان بردار و گوش به فرمان توأم، و هرگونه خیر و نیکی در دست توست، و بدی را به سوی تو راهی نیست، من به لطف تو موجود شده‌ام و به سوی تو می‌آیم (یا توفیقات من به مدد تو است و پناه‌گاه من تویی)، تو بسیار با برکت و والامرتبه هستی، از تو آمرزش می‌خواهم و به سوی تو توبه می‌کنم»[4].

این‌ها اعلامی از سوی آدمی است از آنچه که بهتر است آن‌گونه باشد [که عبارت است از:] خواری و خضوع و کرنش ودرهم شکستن در برابر آفریننده و پدید آورند‌ه‌ی آسمان‌ها و زمین.

 این که می‌گوید: «وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ» یعنی: آیین و کردارم را برای تو خالص کردم، و با عبادت و توجهم فقط تو را مد نظر دارم، این که می‌گوید: «حنیفاً» یعنی: در حالی که از شرک به سمت توحید گرائیده‌ام.

این که می‌گوید: ﴿إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٦٢ به طور خاص از دو عبادت نماز و قربانی کردن نام برده است، این کار هم به خاطر شرافت و فضیلت بزرگ این دو عبادت است، هر آن که نماز و قربانی‌اش را برای خداوند خالص کند ایجاب می‌کند که دیگر اعمالش را نیز به او اختصاص دهد، این که می‌گوید: ﴿وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی یعنی: آنچه در زندگیم انجام می‌دهم و آنچه بر آن می‌میرم از ایمان و عمل صالح همه‌اش برای خداوند پروردگار جهانیان است، در هیچ چیزی از این‌ها شریکی ندارد.

این که می‌گوید: «اللَّهُمَ أَنْتَ المَلِک لَا إِلَهَ‌ إِلَا أَنْتَ، أَنْتَ رَبِّی، وَأَنَا عَبْدُک ظَلَمْتُ نَفْسِی وَاعْتَرَفْتُ بِذَنْبِی فَاغْفِرْلی ذُنُوبی جَمیعاً، إِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنوُبَ إِلَّا أَنْتَ» بیان‌گر توسل جستن [آدمی] به قدرت والوهیت وربوبیت خداوند است، ودر بردارنده‌ی اعتراف آدمی به این مطلب است که بنده‌ی خداوند است اما به خود ظلم کرده و به گناهانش اعتراف می‌نماید و این فقط خداوند است که گناهان را می‌بخشد و جز او کسی گناهان را نمی‌بخشد، آدمی با این کار این آرزو را در سر می‌پروراند که پروردگارش گناهانش را ببخشد. این که می‌گوید: «وَاهْدِنِی لأَحْسَنِ الأَخْلاَقِ، لَا یهْدِی لِأَحْسَنِهَا إِلَّا أَنْتَ، وَاصْرِفَ عَنِّی سَیئَهَا لَا یصْرِفُ عَنِّی سَیئَهَا إِلَّا أَنْتَ» آدمی با گفتن این جملات از خداوند می‌طلبد که او را به نیکوترین اخلاق و ویژگی‌ها هدایت کند و به این مطلب هم اعتراف می‌کند که کسی جز خدا او را به سوی آن راهنمایی نمی‌کند، هم چنین از خداوند می‌طلبد که اخلاق و ویژگی‌های بد را از او دور گرداند و به این مطلب هم اعتراف می‌کند که کسی جز خدا او را از آن‌ها دور نمی‌کند. این که می‌گوید: «لَبَّیک» یعنی گوش به فرمان توأم و فرمان بردارم، و این که می‌گوید: «وَسَعْدَیک» یعنی: خوشبختی پی درپی برسان و منظور آن است که بر طاعتت وبر اجابت دعوتت سعادتمندم.

این که می‌گوید: «وَالْخَیرُ کلُّهُ فِی یدَیک» یعنی: گنجینه‌های خیر و نیکی در نزد توست و تنها تو آن را مرحمت می‌فرمایی.

این که می‌گوید: «وَالشَّرُّ لَیسَ إِلَیک» خداوند را منزه از آن می‌داند که شر به او نسبت داده شود. زیرا به هیچ وجه شر به الله نسبت داده نمی‌شود، نه در ذات، و نه در نام‌ها و نه در صفات، و نه در افعالش، همانا شر در مخلوقات مطرح است و نه در تقدیر الله متعال، خداوند بلند مرتبه‌تر از آن است که شر به او نسبت داده شود، بلکه هر آنچه به او نسبت داده شود همان خیر است.

این که می‌گوید: «وَأَنَا بِک وَإِلَیک» یعنی: به توپناهنده و متوسل می‌شوم، یا به لطف و یاری تو هستی یافته و می‌میرم و سرانجام و بازگشتم به سوی توست.

این که می‌گوید: «تَبَارَکتَ وَتَعَالَیتَ» بیان‌گر آن است که خداوند شایسته وسزاوار ثنا و ستایش و تعظیم و بزرگداشت است.

سپس این دعای افتتاح را با استغفار و توبه به پایان می‌رساند، بحث درباره‌ی این حدیث ادامه دارد.




[1]- صحیح بخاری شماره [744]، وصحیح مسلم شماره [598].

[2]- سنن ابوداود شماره [775] و شماره [776]، این حدیث را مسلم شماره [399] به نقل از عمر بن خطاب t و به صورت موقوف بر او روایت کرده است].

[3]- صحیح مسلم شماره [601].

[4]- صحیح مسلم شماره [771].

۱۳۸- آنچه را که شنونده‌ی اذان می‌گوید

۱۳۸- آنچه را که شنونده‌ی اذان می‌گوید

در خصوص اذان -که همان فرا خواندن به نماز و اعلام فرار سیدن وقت آن با الفاظی مخصوص است- نصوص بسیاری در سنت نبی ‌اکرمr نقل شده که گواه بر فضیلت اذان و جایگاه رفیع، و فواید بسیار آن است، حال فرقی نمی‌کند برای خود مؤذن یا کسی که دعوت مؤذن را می‌شنود.

از جمله فضائل اذان مطلبی است که امام بخاری در صحیح‌اش از ابوسعید خدری t روایت کرده که گفت: از پیامبر خداr شنیدم که می‌فرمود: «جن و انس و هر مخلوق دیگری که صدای مؤذن را بشنوند، روز قیامت برای او گواهی خواهند داد»[1].

این حدیث گواهی است بر این‌که هر آن‌که و هر آن‌چه صدای مؤذن را بشنود از جمله آدمی یا جن یا درخت یا سنگ یا حیوانات روز قیامت برای او گواهی خواهند داد، هم‌چنین گواهی است بر مستحب بودن بلندی صدای اذان تا بر تعداد کسانی که برای مؤذن شهادت می‌دهند افزوده شود تا زمانی که او را به زحمت و اذیت نیندازد. از دیگر فضائل اذان مطلبی است که بخاری و مسلم از ابوهریرهt روایت کرده‌اند که رسول اللهr فرمود: «اگر مردم می‌‌دانستند که اذان و صف اول چه [پاداشی] دارد، آن‌گاه [به‏سبب هجوم مردم به‏خاطر دست یافتن به آن] راهی جز قرعه‌کشی برای آن باقی نمی‌ماند، قطعاً برای آن قرعه‌کشی می‌کردند و اگر می‌دانستند که زودهنگام به نماز رفتن چه [پاداشی] دارد، قطعاً به سوی آن از همدیگر پیشی می‌گرفتند و اگر می‌دانستند نماز عشاء و صبح چه [پاداشی] دارد،‌ اگر سینه‏خیز هم شده برای آن دو نماز می‏آمدند»[2].

از دیگر فضائل اذان مطلبی است که بخاری و مسلم از ابوهریرهt روایت کرده‌اند که رسول اللهr فرمود: «چون برای نماز ندا داده می‌شود،‌ شیطان می‌گریزد و فریاد می‌زند تا اذان را نشنود. چون اذان به پایان رسید بازمی‌گردد. وقتی که اقامه گفته شد پشت می‌کند. چون اقامه تمام شد بازمی‌گردد، تا در قلبِ شخص وسوسه اندازد و می‌گوید: فلان و بهمان چیز را به یاد آور -اموری را که قبلاً به یاد نداشت، سر نماز به یادش می‌آورد- تا این‌که شخص چنان دگرگون می‌شود که نمی‌داند چند رکعت نماز گزارده است»[3].

این حدیث نشان‌دهنده‌ی آن است که اذان شیطان را طرد می‌کند و وقتی که شیطان صدای اذان را می‌شنود پشت کرده و می‌گریزد تا صدای اذان را نشنود. وقتی که صدای اذان را می‌شنود به خاطر تنفر از شنیدنش پا به فرار می‌گذارد و هنگامی که اذان تمام شد در حالی که وسوسه می‌کند بازمی‌گردد تا نمازِ نمازخوان را بی‌اثر کند. احادیث درباره‌ی فضیلت اذان بسیارند.

وقتی که فرد مسلمان صدای اذان را می‌شنود، برای او سنّت است که آنچه را مؤذن می‌گوید تکرار کند؛ در صحیحین از ابوسعید خدری t روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «هرگاه ندای اذان را شنیدید، همان چیزی را که مؤذن می‌گوید، بگویید و تکرار کنید»[4].

در صحیح مسلم از عمر بن خطاب t روایت است که پیامبر خداr فرمود: هر گاه مؤذن گفت: «الله أکبر الله أکبر»، کسی [که شنید] هم گفت: «الله أکبر الله أکبر»، پس از آن چون موذن گفت: «اَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ»، او هم گفت: «اَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ»، و چون موذن گفت: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسول الله»، او هم گفت: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسول الله»، هنگامی که مؤذن گفت: «حَیَّ عَلَی الصَّلاَة»، او گفت: «لاَ حَوْلَ وَلا قُوَّة إِلاَّ بِاللهِ»، پس از آن چون مؤذن گفت: «حَیَّ عَلَی‌ الْفَلاَحِ»، باز هم او گفت: «لاَ حَوْلَ وَلا قُوَّة إِلاَّ بِاللهِ»، پس از آن چون مؤذن گفت: «الله أکبر الله أکبر»، او نیز گفت: «الله أکبر الله أکبر»، و هنگامی که مؤذن گفت: «لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ»، او گفت: «لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ»، و همه‌ این‌ها را از ته قلب گفت، وارد بهشت می‌شود»[5].

این نشان‌دهنده فضیلت شنیدن اذان و تکرار کلمات آن به همراه مؤذن است به این شکل که در تمامی کلمات آنچه را مؤذن می‌گوید او نیز تکرار کند، جز این‌که به جای: «حَیَّ عَلَی الصَّلاَة» و «حَیَّ عَلَی‌الْفَلاَحِ» بگوید: «لاَ حَوْلَ وَلا قُوَّة إِلاَّ بِاللهِ»؛ چرا که جمله «حَیَّ عَلَی الصَّلاَة» دعوت مردم برای آمدن جهت ادای نماز است و جمله «حَیَّ عَلَی‌الْفَلاَحِ»، دعوت آنان برای آمدن جهت کسب ثواب آن است و این‌که مسلمان به هنگام شنیدن این دو جمله می‌گوید: «لاَ حَوْلَ وَلا قُوَّة إِلاَّ بِاللهِ» درخواست یاری از خدا جهت عملی نمودن این‌هاست. سپس این‌که می‌فرمایدr: «از ته قلب» بیان‌گر مشروط ساختن [این جملات] به اخلاص است، چرا که اخلاص پایه و اساسی است که جهت پذیرش کردارها و گفتارها چاره‌ای [جز پای بندی به آن] نیست. هم‌چنین سنت است که فرد مسلمان بعد از شنیدن شهادتین [از سوی مؤذن] بگوید: «وَأَنَا أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، أَنَّ مُحْمَداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، رَضِیتُ بِاللهِ رَبًّا وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولاً، وَبِالْإِسْلاَمِ دِیناً: من گواهی می‌دهم که هیچ معبود راستینی جز الله نیست، و او یکتاست و هیچ شریکی ندارد و گواهی می‌‌دهم که محمّدr بنده و فرستاده اوست، ‌من از این‌که الله پروردگار من، و محمّدr پیامبر من، و اسلام دین من است راضی و خشنودم»؛ بدین خاطر که در صحیح مسلم از سعد بن ابی‌وقاص t از پیامبر خداr روایت شده که فرمود: «هرکس وقتی که ندای مؤذّن را می‌شنود، بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، أَنَّ مُحْمَداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، رَضِیتُ بِاللهِ رَبًّا وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولاً، وَبِالْإِسْلاَمِ دِیناً»، گناهانش آمرزیده می‌شوند»[6].

ابوعوانه در مستخرج خود این حدیث را با این لفظ روایت کرده است: «کسی که هنگامی که می‌شنود مؤذن می‌گوید: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ»، بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ‌ إِلاَّ اللهُ رَضِیتُ بِاللهِ...»» این حدیث به صراحت بیان می‌دارد که شنونده‏[ی اذان] این دعا را بعد از جواب مؤذن بر شهادتین بیان داشته، و آن را فقط یک بار بیان می‌کند[7].

مستحب است که فرد مسلمان به دنبال پایان یافتن اذان بر رسول الله r صلوات بفرستد و از خداوند برای ایشان r طلب وسیله کند و کسی که برای ایشان r طلب وسیله کند شفاعت برای او واجب می‌شود، در صحیح مسلم از عبدالله بن عمروبن عاص y روایت است که: وی از پیامبر خداr شنید که می‌فرمود: «هرگاه صدای مؤذن را شنیدید، درست آنچه او می‌گوید شما هم تکرار کنید. آن‌گاه بر من درود فرستید. چون هرکس یک بار بر من درود فرستد، خدا بر او ده بار درود می‌فرستد. پس از آن از خداوند برایم وسیله را بطلبید. چون وسیله، مقامی است در بهشت که تنها شایسته یک بنده از بندگان خداست. امیدوارم که آن بنده، من باشم. هرکس از خداوند برایم وسیله را بطلبد، شفاعت من برای او واجب می‌شود»[8].

برترین و بهترین شکل صلوات بر پیامبرr همان صلوات ابراهیمی است که پیامبرr امتش را آموخته که بگویند: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ، کَما صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَعَلَی آلِ إِبْراهِیمَ،‌ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، اَللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحْمَّدٍ، کَمَا بَارَکْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَعَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ: خداوندا، بر محمّد و بر آل محمّد درود فرست، هم‌چنان که بر ابراهیم و بر آل ابراهیم درود فرستادی، همانا تو سزاوار ستایش و با عظمت هستی؛ خداوندا بر محمّد و بر آل محمّد برکت نازل فرما، هم‌چنان که بر ابراهیم و بر آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، همانا تو سزاوار ستایش و با عظمت هستی».

در صحیح بخاری از جابر بن عبدالله ب روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «هر کس زمانی که صدای أذان را می‌شنود، بگوید: «اَللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَة التَّامَّة وَ الصَّلاَة القَائِمَة آتِ مُحَمَّداً الوَسِیلَة وَ الفَضِیلَة، وَابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً الَّذِی وَعَدْتَهُ: خداوندا، ای پروردگار [و صاحب] این دعوت کامل و این نماز پایدار، به محمّدr وسیله (مقامی والا در بهشت) و فضیلت عنایت فرما و او را به آن جایگاه و مقام ستوده‏ای که به وی وعده داده‌ای برسان». شفاعت من در روز قیامت برای او حلال می‌گردد»[9].

پس از آن شخص مسلمان می‌تواند به درگاه خداوند دعا نماید و هر خواسته‌ای در ارتباط با امور دنیا و آخرت دارد، از او طلب کندچرا که این موقعیت جزو موقعیت‌های پذیرش دعا است، ‌ابوداود در کتاب سنن از عبدالله بن عمروبن عاصب روایت کرده که مردی گفت: ای پیامبرخداr، به راستی که مؤذنان [در اجر و ثواب] از ما برترند، پیامبرخداr فرمود: «آنچه را که آن‌ها می‌‌گویند تو هم تکرار کن و هرگاه از آن فارغ شدی، خواسته‌ات را از خداوند طلب کن تا خواسته‌ات به تو داده شود»[10].

هم‌چنین از أنس بن مالک t روایت کرده که: پیامبرخداr فرمود: «دعای میان اذان و اقامه رد نمی‌شود»[11].

­این همه‌ی آن چیزی است که در این زمینه نقل شده است. فرد مسلمان باید به شدت از آنچه مردم ساخته‌اند بپرهیزد و دوری بگیرد، اموری که سنت آن را بیان نداشته و تایید ننموده، و دلیلی بر آن اقامه نشده است.




[1]- صحیح بخاری شماره [609].

[2]- صحیح بخاری شماره [615]، و صحیح مسلم شماره [427].

[3]- صحیح بخاری شماره [608]، و صحیح مسلم شماره [389].

[4]- صحیح بخاری شماره [611]، و صحیح مسلم شماره [383].

[5]- صحیح مسلم شماره [385].

[6]- صحیح مسلم شماره [385].

[7]- بنگر به: تصحیح الدعاء اثر شیخ بکر أبوزید [ص: 371].

[8]- صحیح مسلم شماره [384].

[9]- صحیح بخاری شماره [614].

[10]- سنن ابوداود شماره [524]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [4403] آن را صحیح دانسته است.

[11]- سنن ابوداود شماره [521]، و آلبانی/ در «صحیح‌الجامع» شماره [3408] آن را صحیح دانسته است.

۱۳۷- دعاهای رفتن به سوی نماز و هنگام ورود به مسجد و هنگام خروج از آن

۱۳۷- دعاهای رفتن به سوی نماز و هنگام ورود به مسجد و هنگام خروج از آن

در صحیح مسلم از عبدالله بن عباس ب روایت شده که پیامبرr برای نماز از خانه بیرون رفت در حالی که می‌فرمود: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْ فِی قَلْبِی نُوراً، وَفِی لِسَانِی نُوراً، وَاجْعَلْ فِی سَمْعِی نُوراً، وَاجْعَلْ فِی بَصَرِی نُوراً، وَاجْعَلْ مِنْ خَلْفِی نُوراً، وَمِنْ أَمَامِی نُوراً، وَاجْعَلْ مِنْ فَوْقِی نُوراً، وَمِنْ تَحْتِی نُوراً، اَللَّهُمَّ اعْطِنِی نُوراً: خداوندا در دلم نوری قرار ده، و در زبانم نوری قرار ده، و در گوشم نوری قرار ده، و در چشمم نوری قرار ده، و از پشت سرم نوری قرار ده، و از پیش رویم نوری قرار ده، و از بالای سرم نوری قرار ده، و از زیر پایم نوری قرار ده، خداوندا به من نوری [از هدایت] عطا فرما»[1].

این حدیث گواه بر مشروعیت گفتن این دعا به هنگام رفتن به سوی مسجد است، همه‌ی این دعا درخواست آدمی از خداوند عزوجل است که در همه ذرات آشکار و نهان وجودش نور قرار دهد و این‌که نور از تمامی جهت‌ها بر او احاطه کند، و این‌که در ذات و همه هستی‌اش نور قرار دهد، این دعا مناسبت کاملی دارد با آنچه که در صحیح مسلم روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «نماز نور است»[2]. نماز برای مؤمن در دنیا و در قبر و در آخرتش نور است، در حدیثی دیگر رسول اللهr می‌فرمایند: «کسی که بر نماز خواندن مداومت داشته و همیشه به موقع آن را بخواند، نماز برای او در روز قیامت چراغ راه و دلیل و رستگاری است، و کسی که بر نمازگزاردن مداومت نداشته باشد، در قیامت برایش نور و دلیل و رستگاری نیست» امام احمد این حدیث را روایت کرده است[3].

لذا بسیار به جا و نیکوست در حالی که فرد مسلمان به سمت مسجد می‌رود تا به ادای این نمازی بپردازد که نور مؤمن است، از خداوند بخواهد که نور در تمامی جسم او گسترده شده و تمامی وجودش را فرا گیرد و از تمامی جوانب نور را بر او محیط گرداند.

سپس مستحب است وقتی که فرد مسلمان وارد مسجد می‌شود بگوید: «بسم الله، وَالصَّلاَة وَالسَّلاَمُ عَلَی رسول الله، اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ: به نام خداوند، درود و سلامت [خداوند] بر رسول الله، خداوندا درهای رحمتت را به روی من بگشای»، و این‌که بگوید: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنَ‌ الشَّیْطانِ‌ الرَّجِیمِ: پناه می‌برم به خداوند بزرگ و به ذات بزرگوار، و به قدرت أزلی‌اش از شرّ شیطان رانده شده».

هرگاه از مسجد خارج شد بگوید: «بسم الله، وَالصَّلاَة وَالسَّلاَمُ عَلَی رسول الله، اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ، اَللَّهُمَّ اعْصِمْنِی مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ: به نام خداوند، درود و سلام [خداوند] بر رسول الله، خداوندا، از تو فضل و رزق و روزی تو را مسألت می‌نمایم، خداوندا مرا از شرّ شیطان رانده شده پناه ده».

مجموعه احادیثی گواه بر این مطلب هستند:

از أنس بن مالک t روایت شده که: «پیامبر خداr موقع وارد شدن به مسجد می‌فرمود: «بسم الله، اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍ: به نام خداوند [داخل می‌شوم] خداوندا بر محمّد درود فرست». و موقع بیرون رفتن از مسجد می‌فرمود: «بِسمِ‏ اللهِ‏ اَللَّهُمَّ ‌صَلِّ ‌عَلَی ‌مُحَمَّدٍ: به نام خداوند [خارج می‌شوم] خداوندا بر محمّد درود فرست». این حدیث را ابن سنّی در کتاب عمل ‌الیوم و اللیلة روایت کرده است[4].

از ابوهریره t روایت شده که پیامبرخداr فرمود: «هرگاه یکی از شما وارد مسجد شد، باید ابتدا بر پیامبرr درود بفرستد، سپس بگوید: «اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ: خداوندا درهای رحمتت را به روی من بگشای». و هنگام بیرون رفتن از مسجد، باید ابتدا بر پیامبرr درود بفرستد، سپس بگوید: «اَللَّهُمَّ اعْصِمْنِی مِنَ‌ الشَّیْطانِ‌: خداوندا مرا از شرّ شیطان محفوظ و مصون فرما»». این حدیث را نسائی و ابن ماجه و حاکم روایت کرده‌‌اند[5]. و در برخی الفاظ این حدیث چنین آمده: «اللَّهُمَّ بَاعِدْنِی مِنَ‌ الشَّیْطَان: خداوندا مرا از شر شیطان دور گردان».

از أبوحُمید یا أبوأُسید ب روایت شده که پیامبرخداr فرمود: «هرگاه یکی از شما وارد مسجد شد،‌ باید [این دعا را] بگوید: «اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ»، و هرگاه که بیرون آمد باید [این دعا را] بگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ»»[6].

از عبدالله بن عمروبن عاص از پیامبرr روایت شده که آن حضرت هرگاه داخل مسجد می‌شد می‌‌فرمود: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنَ ‌الشَّیْطانِ ‌الرَّجِیمِ، وقتی کسی این دعا را بخواند، شیطان می‌گوید: سایر ساعات روز را از شرّ من در امان ماند». این حدیث را ابوداود روایت کرده است[7].

این مجموع آن چیزی است که نقل شده و مستحب است فرد مسلمان به هنگام ورود به مسجد و خروج از آن، آن را بگوید، اگر گفتن آن برایش به درازا کشید بر آنچه در صحیح مسلم آمده اکتفا نماید یعنی به هنگام ورود به مسجد بگوید: «اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ» و به هنگام خروج از مسجد بگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ».

این‌که می‌گوید: ««بسم الله‌ِ» در هنگام ورود به مسجد و خروج از آن، باء برای استعانت است، به هنگام گفتن بسم الله‌ الرّحمن ‌الرّحیم هر فاعلی فعل مناسب حال خود را تصور و تقدیر می‌کند، تقدیر در این جا این است که: به نام خدا وارد می‌شوم، یعنی در حالی که خواهان یاری و توفیق خداوند هستم، در مورد خروج از مسجد نیز چنین است [یعنی: با یاری و توفیق خداوند از مسجد خارج می‌شوم].

این‌که می‌گوید: «وَالصَّلاَة وَالسَّلاَمُ عَلَی رسول الله» نشان‌دهنده‌ی فضیلت درود و سلام فرستادن به رسول اللهr هنگام ورد به مسجد و هنگام خروج از آن است، این از محل‌ها و موقعیت‌هایی است که درود و سلام فرستادن به رسول اللهr در آنها مستحب است، این مطلب را ابن قیم/ در کتابش: «جلاء الأفهام فی الصلاة والسلام علی خیر الأنام» به تفصیل بیان داشته است.

این‌که به هنگام ورود می‌گوید: «اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ، و به هنگام خروج می‌گوید: اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ، حکیمانه است، گفته شده: شاید بیان این جمله به هنگام ورود به این خاطر است که وارد شونده خواهان دست‌یابی به آخرت است و «رحمت» خاص‌ترین هدف برای اوست، و کسی که از مسجد بیرون می‌آید خواهان کسب معاش و رزق و روزی در دنیاست و منظور از «فضل» هم همان است، سخن خداوند هم به این مطلب اشاره دارد که می‌فرماید:

﴿ فَإِذَا قُضِیَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ        [الجمعة: 10].

«آن‌گاه که نماز خوانده شد، در زمین پراکنده گردید و به دنبال رزق و روزی خدا بروید».

هم‌چنین گفته شده: گفتن این دعا به این خاطر است که هر آن‌که وارد مسجد شود به کاری می‌پردازد که او را به خدا نزدیک کرده و به پاداش و بهشت او دست یابد، لذا بیان رحمت در این‌جا مناسبت دارد. و هنگامی که از مسجد خارج می‌شود در زمین به جستجوی فضل خداوند می‌پردازد به خاطر روزی پاک و حلالش لذا بیان فضل در این‌جا مناسبت دارد[8]. والله ‌اعلم.

نصوص پیشین گواه بر اهمیت پناه جستن و متوسل شدن به خداوند از شر شیطان رانده شده است، حال فرقی نمی‌کند به هنگام ورود به مسجد باشد و یا خروج از آن، هم‌چنان که در حدیث پیشین عبدالله بن عمرو آمد، به هنگام ورود به مسجد می‌گوید: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنَ ‌الشَّیْطانِ‌ الرَّجِیمِ» وقتی آدمی این دعا را بخواند، شیطان می‌گوید: سایر ساعات روز را از شرّ من در امان ماند. و هم‌چنان که در حدیث پیشین ابوهریرهt آمد، به هنگام خروج از مسجد می‌گوید: «اَللَّهُمَّ اعْصِمْنِی مِنَ‌الشَّیْطانِ».

بی‌تردید شیطان بسیار مشتاق است که به هنگام ورود آدمی به مسجد او را از نمازش بازدارد و او را از آن خیر محروم نماید و بهره و نصیب او را از رحمتی که بدین ترتیب به دست می‌آورد کاهش دهد، و بسیار مشتاق است که آدمی را به هنگام خروجش از مسجد به سوی اماکن حرام سوق داده و در موقعیت‌های گمان‌برانگیز قرار دهد. در حدیث صحیح آمده که رسول اللهr فرمودند: «شیطان بر سر راه آدمی نشسته است»[9]. یعنی: در هر راهی که آدمی می پیماید خواه خیر باشد یا شر، اگر بر راه خیر حرکت کند بر سر راهش می‌نشیند تا او را از آن بازداشته و از ورودش به جزئیات و عمق آن خیر منصرف گرداند [و در همان ابتدا مانعش گردد] و اگر در راه شر حرکت کند بر سر راهش می‌نشیند تا او را به فرو رفتن در عمق شر تشجیع کند و او را به استمرار و پی‌گیری آن وادارد، عاجزانه از خداوند می‌طلبیم که ما و شما و تمامی مسلمانان را از شرّ شیطان مصون دارد.

این‌که می‌گوید: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنَ‌ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» بیان‌گرِ پناه جستن به خدا و نام‌ها و صفات اوست، از جمله صفات خداوند این است که وجه او موصوف به کرم است. یعنی خوب و نیکو است، از جمله صفات او قدرت است که موصوف به قِدَم است. یعنی قدرتی ازلی است که پیش از آن چیزی نبوده است، این ذکر و دعا گواه بر عظمت و جلال و کمال الله تعالی، و کمال قدرت اوست و این‌که خداوند برای بنده کافی است که آدمی به او پناه برده و به او متوسل گردد.




[1]- صحیح مسلم شماره [763].

[2]- صحیح مسلم شماره‌ [223].

[3]- المسند [2/169]، شیخ عبدالعزیزبن‌باز/ می‌گوید: إسناد آن حسن است. مجموع فتاوی [10/278].

[4]- عمل الیوم و اللیله شماره [89]، سند آن ضعیف است، آلبانی/ گفته: «این حدیث نزد ابن سنّی و ترمذی شاهدی از حدیث فاطمه دارد، و می‌گوید: حدیث حسن است». تخریج الکلم الطیب [ص: 51].

[5]- السنن الکبری [6/27]، و سنن ابن‌ماجه شماره [773]، و المستدرک [1/207]، و آلبانی/ در «صحیح‌الجامع» شماره [514] آن را صحیح دانسته است.

[6]- صحیح مسلم شماره [713].

[7]- سنن أبوداود شماره [466]، و آلبانی/ در «صحیح الترغیب» شماره [1606] آن را صحیح دانسته است.

[8]- بنگر به: شرح اذکار اثر ابن علاَّن [2/42].

[9]- سنن نسائی [6/21]، و المسند [3/483]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [1652] آن را صحیح دانسته است.