ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
***
توضیح موضوع: «ابو ادریس خولانی» از «ابوذر غفاری» روایت کرده که به پیامبرج عرض کردم که خدا چند کتاب را بر پیامبرانش نازل فرموده است؟ پیامبر ج فرمود: یکصد صحیفه و چهار کتاب. و ده صحیفه از آن صحیفهها بر حضرت آدم÷، و پنجاه صحیفه بر حضرت شیث÷، و سی صحیفه بر ادریس÷ و ده صحیفه بر ابراهیم÷، و تورات و انجیل و زبور و فرقان را هم نازل فرموده است.
از این حدیث دانسته میشود که خدا چهار کتاب را بر پیامبران خویش نازل کرده که عبارتند از:
1- تورات [لفظی عبری به معنی تعلیم یا شریعت] که بر حضرت موسی÷ نازل شده است.
2- زبور [در لغت به معنای مکتوب و نوشته شده است که جمعش «زُبُر» مانند رسول که جمعش رُسُل است] بر حضرت داود نازل شد.
3- انجیل [لفظی یونانی است به معنای بشارت و مژده] و بر حضرت عیسی÷ نازل شده است.
4- قرآن کریم [قرآن مصدر است و معنی خواندن و قرائت] و برترین و آخرین کتاب آسمانی است که بر حضرت محمد ج که برترین پیامبران است، نازل شده است.
و صد صحیفه که جمع آن «صُحُف» است عبارتند از: پنجاه صحیفه بر حضرت شیث، ده صحیفه بر حضرت آدم، سی صحیفه بر حضرت ادریس و ده صحیفه بر حضرت ابراهیم÷ نازل شده است.
ترسیم برخی از شیوههای مختلف وحی
***
توضیح موضوع: راه ارتباط پیامبران با خدا منحصر به سه طریق است:
1- القای به قلب
2- از پشت حجاب (که شامل رؤیای صادقه نیز میشود.)
3- از طریق ارسال رسول (فرشتهی وحی).
و نزول وحی از طریق فرستادن فرشتهی وحی، خود به چهار طریق صورت میگیرد:
1- آنجا که فرشته بیآنکه بر پیامبر ظاهر شود، در روح و قلب او القاء میکرده است. «نفث فی الروع».
2- گاه فرشته به صورت انسانی در میآید و پیامبر را مخاطب میسازد (مثل اینکه جبرئیل به صورت دحیهی کلبی درآمد)
3- گاه به صورتی بود که همچون زنگ در گوشش صدا میکرد (صلصلة الجرس)
4- گاه جبرئیل به صورت اصلی خود که خدا او را بر آن صورت آفریده بود، بر پیامبر ظاهر میگشت.
***
توضیح موضوع: چنانچه قبلاً نیز گفتیم، وحی گاهی به معنای اشارهی سریع، یا حرکات رمزی با چشم و ابرو، و تغییر دادن خطوط چهره آمده است، چنانچه خداوند در داستان حضرت زکریا، آیهی 11 سورهی مریم میفرماید: ﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَیۡهِمۡ﴾. آنچه در تفسیر این آیه مشهور است، این است که حضرت زکریا در این مورد، فقط یک اشارهی رمزی کرده است و سخنی را بر زبان جاری نگردانیده است. شاعر نیز در این شعر، وحی را به معنای «اشارهی رمزی با دست و دیگر اعضای بدن» به کار برده است:
نظرتُ الیهـا نظـرةً
فتحیـرتْ |
|
دقائق فکری
فی بدیع صفاتها |
فاوحی الیها الطرف انّی
احّبها |
|
فـاثر ذاک الوحی فی
وجَناتها |
ترجمه: «نگاهی به سراپای اندامش افکندم، تار و پود اندیشهام در گیر و دار نگریستن به زیبایی و ظرافت او در هم ریخت. آنگاه مژگان چشمانم به او وحی فرستاد که دوستش دارم، و شگفت اینکه آثار این وحی را بیدرنگ در آیینهی چهرهاش نگریستم.» پس نتیجه میگیریم که وحی به هفت قسم تقسیم میشود:
1- وحی رسالت و نبوت.
2- وحی به معنای الهام [نحل / 68]
3- وحی به معنای اشاره [مریم / 11]
4- وحی به معنای تقدیر [فصلت / 12]
5- وحی به معنای امر و فرمان [مائده / 111]
6- وحی به معنای دروغپردازی و وسوسه [انعام / 112]
7- وحی به معنای خبر و رساندن پیام [انبیاء / 73]
به هر حال وحی از سوی پروردگار را میتوان دوگونه تصور کرد:
که بر پیامبران فرستاده میشود و رابطهی خاصّی میان آنها و خدا است که فرمانهای الهی و حقایق را از این طریق دریافت میداشتند.
که در حقیقت همان غرائز و استعدادها و شرایط و قوانین تکوینی خاصّی است که خداوند در درون موجودات مختلف جهان قرار داده است.
***
توضیح موضوع: کلمهی وحی در اصل به معنای اشارهی سریع است، سپس به معنای القاء کردنِ مخفیانهی سخنی آمده است. ولی در قرآن مجید، «وحی» در معانی مختلفی به کار رفته است که همه بازگشت به همان معنای اصلی میکند؛ از آن جمله «وحی نبوت» است، مانند آیهی 51 سورهی شوری. و نیز وحی به معنای «الهام» (الهام خودآگاه در مورد انسانها) است، مانند آیهی 7 سورهی قصص در مورد مادر حضرت موسی.
و نیز به معنای «الهام ناآگاه و الهام غریزی» است، مانند آیه 68 سورهی نحل. و نیز وحی به معنای اشاره با دست و اعضای بدن است، چنانکه در داستان حضرت زکریا آمده است [مریم / 11] و نیز به معنای رساندن مخفیانهی پیام و خبر و وسوسههای شیطانی آمده است، مانند آیه 121 سورهی انعام.