اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

وحی به زنبور عسل (الهام غریزی)

وحی به زنبور عسل (الهام غریزی)

﴿وَأَوۡحَىٰ رَبُّکَ إِلَى ٱلنَّحۡلِ أَنِ ٱتَّخِذِی مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُیُوتٗا وَمِنَ ٱلشَّجَرِ وَمِمَّا یَعۡرِشُونَ٦٨ [النحل: 68]

***

توضیح موضوع: مراد از وحی به زنبور عسل، «الهام غریزی» است. و چنان‌چه قبلاً نیز گفتیم، وحی در لغت گاهی به معنای الهام است، خواه «الهام خودآگاه» باشد (در مورد انسان‌ها) مانند: ﴿وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ... و خواه به صورت «ناآگاه و الهام غریزی» باشد، مانند وحی به زنبور عسل، زیرا وحی در مورد زنبور عسل و دیگر جانداران، همان فرمان غریزه و انگیزه‌های ناخودآگاهی است که خداوند در زنبور عسل و دیگر جانداران آفریده است.

وحی به سوی «حواریّون»

وحی به سوی «حواریّون»

﴿وَإِذۡ أَوۡحَیۡتُ إِلَى ٱلۡحَوَارِیِّ‍ۧنَ أَنۡ ءَامِنُواْ بِی وَبِرَسُولِی قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّنَا مُسۡلِمُونَ١١١ [المائدة: 111]

***

توضیح موضوع: «حواریّون»: جمع «حواریّ» از ماده‌ی «حَوَر» به معنای شستن و سفید کردن است. و گاهی به هر چیز سفید نیز اطلاق می‌گردد، و لذا غذاهای سفید را عرب «حواری» می‌گویند. و «حوران بهشتی» را نیز به این جهت «حوری» می‌گویند که سفید پوست‌اند، و یا سفیدی چشمانشان درخشنده و سیاهی آن کاملاً سیاه است.

و برخی گفته‌اند: «حواری» به معنای تغییردهنده‌ی مسیر است، و حواریّون کسانی بودند که مسیر انحرافی مردم را رها و به راه حق پیوستند.

و برخی می‌گویند: حواری در لغت به معنای «یار و یاور» است. چنان‌که پیامبر ج می‌فرماید: «برای هر پیامبری، حواری‌ای است، و حواری من «زبیر»س است.»

و برخی می‌گویند: حواریّون (یاران باوفای حضرت عیسی÷) علاوه بر اینکه قلبی پاک و روحی باصفا داشتند، در پاکیزه ساختن و روشن نمودن افکار دیگران و شستشوی مردم از آلودگی و گناه، کوشش فراوان داشتند. و حواریون حضرت عیسی، دوازده نفر بودند و اسامی آنان در انجیل «متی» و «لوقا» این‌گونه آمده است: پطرس، اندریاس، یعقوب، یوحنا، فیلوپس، برتولولما، توما، متّی، یعقوب بن حلفا، شمعون ملقّب به غیور، یهودا برادر یعقوب، یهودای اسخریوطی که به مسیح خیانت کرد.

و برخی می‌گویند: آن‌ها را به این خاطر حواری می‌گویند چرا که لباسها را می‌شستند و از آن طریق امرار معاش می‌کردند.

و مراد از وحی به «حواریون» ممکن است الهام به قلب خود آن‌ها باشد، چرا که «وحی» در لغت معنای وسیعی دارد، و منحصر به وحی‌هایی که بر پیامبران نازل می‌شود، نیست بلکه الهاماتی که به قلب افراد می‌شود نیز از مصداق‌های آن است، و لذا درباره‌ی مادر حضرت موسی نیز تعبیر به وحی شده است.

و این احتمال نیز وجود دارد که منظور از وحی به حواریون، وحی باشد که به واسطه‌ی حضرت عیسی و با پشتوانه‌ی معجزات برای آن‌ها فرستاده می‌شد.

وحی به سوی مادر حضرت موسی÷

وحی به سوی مادر حضرت موسی÷

﴿وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَیۡکَ مَرَّةً أُخۡرَىٰٓ٣٧ إِذۡ أَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّکَ مَا یُوحَىٰٓ٣٨ أَنِ ٱقۡذِفِیهِ فِی ٱلتَّابُوتِ فَٱقۡذِفِیهِ فِی ٱلۡیَمِّ فَلۡیُلۡقِهِ ٱلۡیَمُّ بِٱلسَّاحِلِ یَأۡخُذۡهُ عَدُوّٞ لِّی وَعَدُوّٞ لَّهُۥۚ ... [طه: 37-39]

﴿وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِیهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَیۡهِ فَأَلۡقِیهِ فِی ٱلۡیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحۡزَنِیٓۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَیۡکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٧ [القصص: 7]

***

توضیح موضوع: مراد از «وحی» به سوی مادر حضرت موسی÷، «الهام و القاء بر قلب» است، نه آن وحی اصطلاحی که مخصوص پیامبران است، زیرا رسالت مخصوص مردان است، چنان‌که در سوره‌ی یوسف، آیه‌ی 109 می‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِیٓ إِلَیۡهِم، «و ما پیش از تو پیغمبرانی نفرستاده‌ایم، مگر این که مردانی بوده‌اند و بدیشان وحی کرده‌ایم».

و قبلاً نیز گفتیم که وحی فقط به پیامبر الهی اختصاص دارد و به کسی غیر از «نبیّ» اگر چه به بلندترین قلّه‌ی تقدس و ولایت رسیده باشد، وحی نمی‌گردد؛ و برخی اوقات خداوند، مطالبی را به برخی از بندگان خاصّ خود واضح می‌کند که به آن «کشف» یا «الهام» گفته می‌شود.

و کشف و شهود، هیچ‌گاه با دلالت یقینی و باور روشن و مشخص همراه نیست، زیرا غالباً در اثر کوشش و تلاش به انسان دست می‌دهد و نتیجه‌ی ریاضت‌های روحانی، یا تفکرات طولانی است؛ در نتیجه نمی‌تواند در ژرفای جان انسان جای گیرد و یقین یا شبه یقین به وجود آورد، بلکه همواره در حد یک دریافت درونی و باطنی می‌ماند، و هرگز نمودی از اینکه حقایق را از یک مرجع بالاتر و والاتر گرفته است، به همراه ندارد.

و کشف و شهودِ عارفان، و الهام و اصلان، نوعی دریافت درونی و باطنی است که به درجه‌ی یقین نمی‌رسد و ذهن انسان را به طرف خودش می‌کشاند، بدون آنکه انسان بفهمد که مصدر حقیقی این دریافت کجاست؟

وحی به سوی فرشتگان

وحی به سوی فرشتگان

﴿إِذۡ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمۡ فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ... [الأنفال: 12]

وحی به سوی پیامبر ما، حضرت محمد ج

وحی به سوی پیامبر ما، حضرت محمد ج

﴿ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۚ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَیُّهُمۡ یَکۡفُلُ مَرۡیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ٤٤ [آل عمران: 44]

﴿...وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ لِأُنذِرَکُم بِهِۦ وَمَنۢ بَلَغَۚ... [الأنعام: 19]

﴿ ...إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّۚ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُۚ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ [الأنعام: 50]

﴿ٱتَّبِعۡ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِکِینَ١٠٦ [الأنعام: 106]

﴿ ...قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ مِن رَّبِّیۚ هَٰذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ [الأعراف: 203]

﴿أَکَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنۡ أَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ رَجُلٖ مِّنۡهُمۡ أَنۡ أَنذِرِ ٱلنَّاسَ وَبَشِّرِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنَّ لَهُمۡ قَدَمَ صِدۡقٍ عِندَ رَبِّهِمۡۗ... [یونس: 2]

﴿ ...إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّۖ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ [یونس: 15]

﴿وَٱتَّبِعۡ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ وَٱصۡبِرۡ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَ١٠٩ [یونس: 109]

﴿فَلَعَلَّکَ تَارِکُۢ بَعۡضَ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ وَضَآئِقُۢ بِهِۦ صَدۡرُکَ أَن یَقُولُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ کَنزٌ أَوۡ جَآءَ مَعَهُۥ مَلَکٌۚ إِنَّمَآ أَنتَ نَذِیرٞۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٌ١٢ [هود: 12]

﴿تِلۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهَآ إِلَیۡکَۖ مَا کُنتَ تَعۡلَمُهَآ أَنتَ وَلَا قَوۡمُکَ مِن قَبۡلِ هَٰذَاۖ فَٱصۡبِرۡۖ إِنَّ ٱلۡعَٰقِبَةَ لِلۡمُتَّقِینَ٤٩ [هود: 49]

﴿نَحۡنُ نَقُصُّ عَلَیۡکَ أَحۡسَنَ ٱلۡقَصَصِ بِمَآ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ وَإِن کُنتَ مِن قَبۡلِهِۦ لَمِنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ٣ [یوسف: 3]

﴿ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۖ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ أَجۡمَعُوٓاْ أَمۡرَهُمۡ وَهُمۡ یَمۡکُرُونَ١٠٢ [یوسف: 102]

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِیٓ إِلَیۡهِم مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰٓۗ... [یوسف: 109]

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِیٓ إِلَیۡهِمۡۖ فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٤٣ [النحل: 43]

﴿وَلَئِن شِئۡنَا لَنَذۡهَبَنَّ بِٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ بِهِۦ عَلَیۡنَا وَکِیلًا٨٦ [الإسراء: 86]

﴿وَٱتۡلُ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِن کِتَابِ رَبِّکَۖ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَٰتِهِۦ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدٗا٢٧ [الکهف: 27]

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُوحَىٰٓ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا١١٠ [الکهف: 110]

﴿ ...وَلَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن یُقۡضَىٰٓ إِلَیۡکَ وَحۡیُهُۥۖ وَقُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمٗا [طه: 114]

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أُنذِرُکُم بِٱلۡوَحۡیِۚ وَلَا یَسۡمَعُ ٱلصُّمُّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا مَا یُنذَرُونَ٤٥ [الأنبیاء: 45]

﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۗ... [العنکبوت: 45]

﴿وَٱتَّبِعۡ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٗا٢ [الأحزاب: 2]

﴿ ...وَإِنِ ٱهۡتَدَیۡتُ فَبِمَا یُوحِیٓ إِلَیَّ رَبِّیٓۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٞ قَرِیبٞ [سبأ: 50]

﴿وَٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ هُوَ ٱلۡحَقُّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِعِبَادِهِۦ لَخَبِیرُۢ بَصِیرٞ٣١ [فاطر: 31]

﴿مَا کَانَ لِیَ مِنۡ عِلۡمِۢ بِٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰٓ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ٦٩ إِن یُوحَىٰٓ إِلَیَّ إِلَّآ أَنَّمَآ أَنَا۠ نَذِیرٞ مُّبِینٌ٧٠ [ص: 69-70]

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُوحَىٰٓ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَٱسۡتَقِیمُوٓاْ إِلَیۡهِ وَٱسۡتَغۡفِرُوهُۗ... [فصلت: 6]

﴿وَکَذَٰلِکَ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ قُرۡءَانًا عَرَبِیّٗا لِّتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَا وَتُنذِرَ یَوۡمَ ٱلۡجَمۡعِ لَا رَیۡبَ فِیهِۚ... [الشورى: 7]

﴿وَکَذَٰلِکَ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا کُنتَ تَدۡرِی مَا ٱلۡکِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِیمَٰنُ وَلَٰکِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِی بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَاۚ... [الشورى: 52]

﴿فَٱسۡتَمۡسِکۡ بِٱلَّذِیٓ أُوحِیَ إِلَیۡکَۖ إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٤٣ [الزخرف: 43]

﴿قُلۡ مَا کُنتُ بِدۡعٗا مِّنَ ٱلرُّسُلِ وَمَآ أَدۡرِی مَا یُفۡعَلُ بِی وَلَا بِکُمۡۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ وَمَآ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ مُّبِینٞ٩ [الأحقاف: 9]

﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ٤ عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ٥ [النجم: 4-5]

﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠ مَا کَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ١١ [النجم: 10-11]

﴿قُلۡ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبٗا١ [الجن: 1]

***

توضیح موضوع: در احادیث ثابت است که به روش‌های مختلف بر حضرت محمد ج وحی نازل می‌شود. از این رو چگونگی نزول وحی بر پیامبر اکرم ج را می‌توان به روش‌های ذیل ترسیم کرد:

1-   «صلصلة الرجس» [زنگ کاروان]: پیامبر ج می‌فرماید: «گاهی صدای فرشته‌ی وحی همانند آهنگ جرس (زنگ کاروان) به گوشم می‌رسد، که این نوع وحی برای من دشوارترین انواع آن است. و بعد صدا قطع می‌شد و من هر آنچه که آن صدا گفته است، به یاد دارم.» [بخاری].

2-   «مجسّم شدن فرشته»: در این روش، فرشته‌ی وحی به صورت انسان نزد پیامبرج می‌آمد و پیام خدا را به ایشان می‌رساند. و در اغلب اوقات در چنین مواقعی، حضرت جبرئیل (فرشته‌ی وحی) به شکل صحابی مشهور «دحیه‌ی کلبیس» تشریف می‌آورد. پیامبر ج می‌فرماید: «و گاهی فرشته‌ی وحی به صورت مردی در برابرم مجسّم می‌گردد و با من سخن می‌گوید و من سخن او را می‌فهمم (وعی).» [بخاری].

این نوع از وحی، سبکتر و لطیفتر بود، در این حالت فرشته‌ی وحی و پیامبر اکرمج که گوینده و شنونده‌ی این محاوره بودند، هر دو هم قیافه‌ی یکدیگر بودند و در نتیجه، هم کار وحی‌رسانی از جانب جبرئیل - فرشته‌ی امین وحی - ساده‌تر می‌شد، و هم پذیرش وحی از جانب پیامبر اکرم ج آسانتر می‌گردید؛ از این رو پیامبر ج می‌فرماید: «و هو أهونه علیّ»، آسانترین روش برای من همین است.

3-   آمدن فرشته در شکل اصلی خود: که این قضیه سه بار اتفاق افتاده است: یکبار زمانی که پیامبر ج آرزو کردند که جبرئیل را در شکل اصلی خودش ببیند. بار دوّم: در معراض. و بار سوم: در ابتدای نبوت در مکانی به نام «اجیاد» از مناطق مکه‌ی مکرمه.

4-   «رؤیای صادقه»: پیامبر ج پیش از نزول قرآن، خواب‌های راست و درستی را می‌دید، و هر آنچه در خواب مشاهده می‌کرد، در بیداری عین آن اتفاق می‌افتد. حضرت عاشیهل می‌فرماید: «اوّل مابدی به رسول الله ج من الوحی الرؤیا الصالحة فی النوم، فکان لایری رؤیاً الّا جادت مثل فلق الصبح» [بخاری]، وحی بر رسول خدا ج با خواب‌های راست شروع شد، و هر خوابی که می‌دید، مثل روشنایی صبح، آشکار و هویدا می‌گشت.

5-   «کلام الهی»: پیامبر ج مانند حضرت موسی، مستقیماً با خداوند متعال، گفتگو کرده‌اند، مانند شب معراج.

6-   «نفث فی الروع»: در این نوع حضرت جبرئیل بدون آنکه ظاهر شود، سخنی را در قلب مبارک پیامبر ج القاء می‌کرد. پیامبر ج در روایتی می‌فرماید: «اِنّ روحَ القدس نفث فی رَوعی» و نیز می‌فرماید: «انّ جبرئیل القی فی رَوعی انّ احداً منکم لن یخرج من الدّنیا حتّی یتکمّل رزقه» [حاکم].

خاطرنشان می‌شود که آنچه از وحی بر پیامبر ج نازل شده است به دو نوع تقسیم می‌شود:

یکی «وحی متلوّ»: که مراد از آن آیات قرآن می‌باشد که لفظ و معنای آن، هر دو از طرف خداوند می‌باشد. به این وحی در اصطلاح علماء «وحی متلوّ» گفته می‌شود.

و نوع دوم «وحی غیر متلوّ» است که بسیاری از احکام و جزئیات تعالیم و آموزه‌های شرعی و الهی از طریق وحی به پیامبر ج رسانیده شده است.

«وحی غیر متلو» به شکل احادیثِ صحیح، محفوظ است که معانی آن‌ها از طرف خدا، و الفاظ آن‌ها از طرف رسول خدا ج می‌باشد. پیامبر ج در این باره می‌فرماید: «اتیتُ القران و مثله معه» به من هم قرآن و هم تعلیماتی دیگر مثل آن داده شده است، [که مراد احادیث است].