***
توضیح موضوع:
گروهی از آفریدگان عاقل و باشعور خداوند هستند که دیده نمیشوند و از آتش آفریده شدهاند. خداوند میفرماید:
﴿وَخَلَقَ ٱلۡجَآنَّ مِن مَّارِجٖ مِّن نَّارٖ١٥﴾ [الرحمن: 15]
«و جنّ را از زبانهی شعلهور آتش خلق نموده است».
جنّها دارای نر و ماده بوده و زاد و ولد دارند و برخی کافر و برخی دیگر مسلماناند. و جنها میتوانند خود را به هر شیوهای که بخواهند درآورند.
و خود واژهی «جنّ» اسم جنس است که در مفهوم «پوشیده و نادیدنی» به کار میرود و رابطهی مستقیمی با «جنین» نطفهی منعقد شده در رحم، و «جِنان» در معنی «بهشت» که آن هم بیرون از مدار حس و غیردیدنی است، و «جَنان» در معنی «قلب، دل، درون، تاریکی و شب» استعمال میشود که دیدنی نیستند.
برای جنیان، مشخصات و ویژگیهای زیادی در قرآن ذکر شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
1- جنّ موجودی است که از شعلهی آتش آفریده شده است، برخلاف انسانکه از خاک، و برخلاف فرشتگان که از نور آفریده شدهاند. [رحمن / 15]
2- جن دارای علم و ادراک و تشخیص حق از باطل، و قدرت منطق و استدلال است [سورهی جن]
3- جن گروهی نامرئی و ماورائیاند که به عبادت و تکلیف، مکلّف و مجبورند و در جهان خود و قیامت همانند انسان در برابر اعمالشان مسئولیت تام دارند [ذاریات / 56، و سورههای جنّ و رحمن]
4- گروهی از آنها مؤمنِ صالح، و گروهی کافر و بزهکارند [جن / 11]
5- آنها نیز دارای حشر و نشر و معادند [جن / 15]
6- جهان جنّ، بسیار وسیع و شگفتانگیز است، و جنیان مانند انسانها از فرهنگ و تمدن ویژهای برخوردارند و دورانهایی بس طولانی بر آنها گذشته است، و اگر چه سیستم وجودشان چنان است که در حالات طبیعی برایمان قابل رؤیت نیستند، اما به گفتهی قرآن، آثار فرهنگ و اندیشههای ضد توحیدی و نادرست گروهی از آنان بر جوامع بشری سایه انداخته است و این حرکت منفی در خط حیات بشری همچنان ادامه و استمرار دارد.
7- آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیری و استراق سمع داشتند، ولی بعدها (پس از بعثت حضرت محمد ج) ممنوع شدند. [جن / 9]
8- آنها با بعضی انسانها، ارتباط برقرار میکردند و با آگاهی محدودی که نسبت به بعضی از اسرار نهانی داشتند، به اغوای انسانها میپرداختند. [جن / 6]
9- خلقت و آفرینش آنها در روی زمین قبل از خلقت انسانها بوده است [حجر/ 27]
10- طبقات جن نیز از دو جنس زن و مرد و زوجین مختلفین ساخته شدهاند ودارای مرد و زن، عشیره، قبائل، طوائف، امم و ملل میباشند، و در این میان برخی بر برخی دیگر ریاست دارند و در میان آنان اختلافات فراوان در جهات گوناگون یافت میشود [سورهی جن / 6-7]
11- جهان جنّ، دنیای احساس و شعور و ادراک و آگاهی است، زیرا داشتن مسئولیّت و بازخواست، بدون قوهی انتخاب و ادراک و احساس معنایی نخواهد داشت، و جنیان دربارهی اعمال و رفتارشان مورد سؤال قرار میگیرند، و بدیهی است مسئول بودن، بدون آزادی عمل و علم، امکان ندارد.
12- دانش جنیان محدود است، و اگر چه جنیان از نظر انسانها، ماورائی و غیبیاند ولی آنها نیز از بسیاری از پدیدهها و معلوماتِ جهان بیپایانِ خلقت، بیاطلاعاند و در کارها اشتباه و خیانت میکنند و از چگونگی عالم آخرت جز از راه وحی آگاهی ندارند [سبأ / 14]
به هر حال مردم عوام و ناآگاه، خرافات زیادی دربارهی این موجود، ساختهاند که با عقل و منطق جور در نمیآید، و به همین جهت یک چهرهی خرافی و غیر منطقی به این موجود داده که وقتی کلمهی «جنّ» گفته میشود، مشتی خرافات نیز با آن تداعی میشود، از جمله اینکه آنها با اشکال غریب و عجیب و وحشتناک و موجوداتی دم دار و سمدار، موذی و پرآزار، کینهتوز و بدرفتار که ممکن است از ریختن یک ظرف آب داغ در یک نقطهی خالی، خانههایی را به آتش کشند، و موهومات دیگری از این قبیل.
ولی باید دانست که وجود جنّ حتمی و قطعی است، ولی ما چیزی از نحوهی زندگی و ماهیّت ایشان - جز آنچه قرآن و حدیث فرمودهاند - نمیدانیم، لیکن باید انسان مؤمن به دنبال خرافات و موهومات راه نرود و ناآگاهانه افسانههایی را دربارهی ایشان از خود نبافد.
***
توضیح موضوع: خداوندﻷ بر دوزخ نوزده کس از فرشتگان گمارده است که نگهبانان و محافظان آن میباشند. به قولی از مفسرین: مراد، نوزده صنف از اصناف فرشتگان است. و برخی نیز میگویند: که این نوزده کس، رؤسا و سرگروههای فرشتگانِ برگمارده بر امر عذاباند، اما شمار تمام آنها را هیچ عبارت و لفظ بشریای به تصویر نمیتواند بکشد، چرا که خداوند میفرماید:
﴿وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَۚ﴾ [المدثر: 31]
«لشکرهای پروردگارت را جز او کسی نمیداند».
امام فخر رازی در تفسیر «کبیر» میگوید: «عدد 19 که تعداد مأموران دوزخ است از چند راه موجب یقین اهل کتاب و مسلمانان میشود:
الف) چون همین عدد در کتابهای آسمانی قبلی، یعنی تورات و انجیل آمده است. اهل کتاب گفتند: یک نفر درس نخوانده (چون محمد ج) چگونه از آن آگاه شده است؟ پس حتماً به او وحی میشود.
ب) ایمان اهل کتاب به حقانیّت قرآن، سبب زیاد شدن ایمان مسلمانان میشود.
ج) این که تعداد مأموران دوزخ 19 نفر باشد، برای بعضی سبب مسخره و تعجب میشود، و انسان به طور معمول چیزی نمیگوید که مردم به او بخندند، اکنون که قرآن این عدد را به عنوان تعداد مأموران دوزخ ذکر کرده است، معلوم میشود که این کلام از وحی سرچشمه میگیرد.»
در تاریخ آمده است: هنگامی که ابوجهل شنید که دوزخ نوزده مأمور دارد به یارانش گفت: هر ده نفر از شما یکی از آنها را مغلوب کند، یکی از زورمندان قریش گفت: من هفده نفر آنها را مغلوب میکنم، و شما دو نفر دیگر را مغلوب کنید!
***
توضیح موضوع:
«نهی از دشمنی کردن با فرشتگان»
مفسرین میگویند: هنگامی که پیامبر ج به مدینهی منوره آمد، روزی «ابن صوریا» (یکی از علمای یهود) با جمعی از یهودیان نزد پیامبر اسلام آمدند و سئوالات گوناگونی از حضرتش کردند، و نشانههایی را که گواه نبوّت و رسالت او بود، جستجو نمودند، از جمله گفتند: ای محمد! خواب تو چگونه است؟ زیرا به ما اطلاعاتی دربارهی خواب پیامبر موعود داده شده است. پیامبرج فرمود:
«تَنام عینای و قلبی یقظان»
یعنی: چشم من به خواب میرود، اما قلبم بیدار است.
گفتند: راست گفتیای محمد. و پس از سئوالات متعدد دیگر، ابن صوریا گفت: یک سؤال باقی ماند، که اگر آن را صحیح جواب دهی به تو ایمان میآوریم، و از تو پیروی خواهیم کرد؛ نام آن فرشتهای که بر تو نازل میشود چیست؟ پیامبر ج فرمود: جبرئیل است. ابن صوریا گفت: او دشمن ما است که دستورهای مشکل دربارهی جهاد و جنگ میآورد، اما میکائیل همیشه دستورهای ساده و راحت آورده، و اگر فرشتهی وحی تو، میکائیل بود، به تو ایمان میآوردیم.
ولی فرشتگان، دوستان و اولیای خدا هستند و هر کس با اولیای خدا و سپاهیانش دشمنی کند، بیگمان با خدای سبحان دشمنی کرده و به او کفر ورزیده است. خداوند در حدیث قدسی میفرماید: «من عادی لی ولیّاً فقد بارزنی بالحرب»، هر کس با دوستی از دوستان من دشمنی کند، قطعاً با من اعلام جنگ داده است.
چون فرشتگان مانند انسانها مرگ و فنا ندارند، پس لازم نیست که توالد و تناسل داشته باشند، و چون توالد و تناسل ندارند، پس نر و ماده هم ندارند، ولی در حال تجسّم، به صورت مردان درآمدهاند، مثلاً هنگامی که در منزل حضرت لوط÷ تجسم یافته بودند، به صورت پسران جوان درآمده بودند، و همچنین در حدیثی که حضرت عمر فاروق روایت میکند، جبرئیل به صورت مردی سیاه مو، و سفید جامه در محضر پیامبر اسلام ظاهر گردیده است.
«فرشتگان دختران یا فرزندان خدا نیستند»
این سخن که خداوند فرزندی از فرشتگان دارد، بدون شک زاییدهی افکار ناتوان انسانهایی است که خدا را در همه چیز با وجود محدود خودشان مقایسه میکردند. انسان به دلائل مختلفی نیاز به وجود فرزند دارد: از یکسو عمرش محدود است و برای ادامهی نسل، تولد و فرزند لازم است، و از سوی دیگر، قدرت او محدود است و مخصوصاً به هنگام پیری و ناتوانی نیاز به معاونانی دارد که به او در کارهایش کمک کند، و از سوی سوم، جنبههای عاطفی و روحیهی انسطلبی، ایجاب میکند که انسان مونسی در محیط زندگی خود داشته باشد که آن هم به وسیلهی فرزندان تأمین میگردد، بدیهی است هیچ یک از این امور در مورد خداوندی که آفرینندهی عالم هستی و قادر بر همه چیز و ازلی و ابدی است، مفهوم ندارد؛ به علاوه داشتن فرزند و دختر از فرشتگان، لازمهاش جسم بودن است که خدا از آن نیز منزّه و پاک میباشد.
﴿لَّیۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰکِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلۡکِتَٰبِ وَٱلنَّبِیِّۧنَ...﴾ [البقرة: 177]
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ کُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِکَتِهِۦ وَکُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِ...﴾ [البقرة: 285]
***
توضیح موضوع: فلسفهی ایمان به فرشتگان این است که ایمان به فرشتگان موجب اعتقاد به آخرت میشود، چون کسی که ایمان به فرشتگان داشته باشد، حتماً به این هم معتقد است که زندگی و حیات دیگری برای انسان وجود دارد، و لازم است با انجام کارهای خیر و به کارگیری استعدادهای خدادادی، خود را برای رو به رو شدن با آن آماده سازد. و هدف اصلی از لزوم ایمان به فرشتگان، ترقّی و پیشرفت انسان به بالاترین کلماتی است که خداوند برای او میسّر نموده است، به همین دلیل است که دین اسلام، ایمان به فرشتگان را یکی از اصول دین قرار داده است و منکر آن را کافر میداند.
عبدالله احمدیان/ میگوید: «سومین رکن از ارکان پنجگانهی ایمان قرآنی، ایمان به ملائکه و فرشتگان است. همواره از بحث ایمان به ملائکه که از همان آغاز، در عقاید دینی به میان آمده و به عنوان رکنی از ارکان ایمان دینی اسلام قرار گرفته، همواره از آن دو امر منظور بوده است:
اول: تکمیل خداشناسی و آگاهی از گروه بیشماری از مأمورین و کارگزاران نامرئی، توانا، دانا، شنوا و گویای دستگاه عظیم آفریدگاری که همراه تسبیح و تقدیس آفریدگار، چرخ حرکت و تحولات تمام اجزای جهان هستی را از جاندار و بیجان و از ریزترین اجزای اتم تا عظیمترین اجزای منظومهها و کهکشانها و شهرهای نجومی، به گونهی عالمانه، مدبّرانه و محاسبه شده، میچرخانند.
دوم: آگاهی از شیوهی ارتباطهای قولی و کلامی آفریدگار با پیامبرانش به واسطهی موجودهای شریفی که به عنوان رابط، پیامهای خدا را برای پیامبرانش آوردهاند». [ر.ک: سیر تحلیلی کلام اهل سنّت ص 567]