***
توضیح موضوع: شرط حلال بودن حیوان، گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» هنگام ذبح آن است؛ لذا هر کس به طور عمد آن را ترک کند، ذبیحهاش حلال نیست.
دکتر یوسف قرضاوی دربارهی «فلسفهی ذکر نام خدا به هنگام ذبح حیوان» میگوید:
«بردن نام خدا به هنگام ذبح، دارای فلسفهی دقیق و ظریفی است که حتماً باید به آن توجه شود. از یک طرف ذکر اسم خدا، مبارزه و مخالفتی است با آنچه بتپرستان در زمان جاهلیّت انجام میدادند که اسم خدایان ساختگی را موقع ذبح با صدای بلند میگفتند. زمانی که مشرکان در چنین مواردی نام بتهای خود را ذکر مینمایند، چگونه مسلمانان اسم خدا را ذکر نمیکنند!
از طرف دیگر در اینکه سایر حیوانات، مخلوق خدا و موجود زنده و دارای حق حیات میباشند و با انسان در این مورد شریک هستند شکی نیست، پس انسان نمیتواند بدون اجازه و امر خدا بر این حیوانات تسلط پیدا کند و حق گرفتن جان و قطع زندگی آنها را به خود دهد. و این تنها خواست پروردگار عالم است که تمام آنچه را بر روی زمین قرار دارد، به خاطر استفادهی انسان از آنها به وجود آورده است. بنابراین بردن نام خدا به هنگام ذبح، همان اعلان کسب اجازه از جانب خدا میباشد.
مثل این است که انسان بگوید: من این کار را خودسرانه و به عنوان تجاوز و ظلم به این حیوانات و سوء استفاده از کم قدرتی این مخلوقات خدا انجام نمیدهم بلکه به نام خدا و به اجازهی او آن را سر میبرم و به نام خدا آن را شکار میکنم و به نام او آن را میخورم». [حرام و حلال در اسلام، ص 82]
***
توضیح موضوع: وقتی اسلام آمد، مردم در مصرف خوراکیها حالت افراط و تفریط داشتند. عدّهای حتی گوشت مردار و خون حیوانات را هم میخوردند و عدهای به کلی از خوردن گوشت پرهیز مینمودند. قرآن کریم همهی مردم را دعوت کرد و فرمود:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی ٱلۡأَرۡضِ حَلَٰلٗا طَیِّبٗا وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٌ١٦٨﴾ [البقرة: 168]
«ای مردم! از آنچه در زمین است و حلال و پاکیزه است و خدا آن را تحریم نکرده و نفس انسان گوارا و خوشایندش میداند بخورید، و پا به پای اهریمن راه نیفتید و به دنبال شیطان روان نشوید. بیگمان او دشمن آشکار شما است».
در این آیه، خداوند متعال آنان را به کلمهی «ناس» یعنی «مردم» مورد خطاب قرار داده است - که شامل هر قوم و طایفه و نژادی میباشد - تا از نعمتهای پاکیزه و بیزیان که بر روی سفرهی وسیع و گستردهی زمین برای آنان چیده شده است بخورند و استفاده نمایند، از شیطان پیروی و تبعیّت نکنند. چون او میخواهد با دسیسه و نقشههای شوم خود بعضی از اشخاص را فریب دهد تا چیزهایی را که خداوند آنها را حلال کرده بر خود حرام نمایند و در نتیجه، اینگونه اشخاص فریب خورده را از نعمتهای پاکیزه محروم ساخته و در گمراهی قرار دهد.
در مورد مواد غذایی، اصل بر حلال بودن آنها است. زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا﴾ [البقرة: 29]
«خداوند کسی است که همهی آنچه را که در زمین قرار دارد، برای فایده و سود شما آفریده است».
و نیز میفرماید:
﴿وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ٣١ قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ...﴾ [الأعراف: 31-32]
«و بخورید و بنوشید ولی اسراف و زیادهروی مکنید که خداوند مسرفان و زیادهرویکنندگان را دوست نمیدارد.ای محمد! زشتی کار افترای تحلیل و تحریم را بدیشان خاطر نشان ساز و به آنان بگو: چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگانش آفریده است و همچنین مواهب و روزیهای پاکیزه را تحریم کرده است؟».
و هیچ طعامی حرام نیست مگر آنچه خداوند در کتابش یا بر زبان پیامبرش و یا براساس قیاسِ صحیح و درست، حرام کرده است. و حرام گرداندن آنچه خداوند حرام نکرده، دروغ و افتراء بر خداوند است.
خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ لَکُم مِّن رِّزۡقٖ فَجَعَلۡتُم مِّنۡهُ حَرَامٗا وَحَلَٰلٗا قُلۡ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَکُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ٥٩﴾ [یونس: 59]
«بگو: به من بگویید: آیا چیزهایی را که خدا برای شما آفریده و روزی شما کرده است و خودسرانه بخشی از آنها را حرام و بخشی از آنها را حلال نمودهاید، بگو: آیا خدا به شما اجازه داده است که از پیش خود چنین کنید یا این که بر خدا دروغ میبندید و از زبان خدا چیزهایی میگویید و میکنید که خدا بدانها دستور نداده است؟»
و نیز میفرماید:
﴿وَلَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلۡسِنَتُکُمُ ٱلۡکَذِبَ هَٰذَا حَلَٰلٞ وَهَٰذَا حَرَامٞ لِّتَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ لَا یُفۡلِحُونَ١١٦﴾ [النحل: 116]
«خداوند حلال و حرام را برایتان مشخص کرده است و به خاطر چیزی که تنها از مغز شما تراوش کرده و بر زبانتان میرود، به دروغ مگویید: این حلال است و آن حرام، و در نتیجه بر خدا دروغ بندید. کسانی که بر خدا دروغ میبندند، رستگار نمیگردند».
پس هیچ یک از آنچه که قابل خوردن هستند به جز به دلیل قرآنی یا سنت رسولخدا ج یا قیاسِ صحیح و درست، حرام و نامشروع نیستند.
***
توضیح موضوع: قسم: به معنای سوگند یاد نمودن به ذات و نامها و صفات خداوند است. به عنوان مثال: کسی میگوید: سوگند به خداوند! فلان کار را انجام میدهم. یا سوگند به آفریدگار انسانها! فلان کار را انجام نمیدهم. و سوگند یاد نمودن به اسماء و صفات خداوند جایز است، اما سوگند یاد کردن به غیر اسماء و صفات خداوند جایز نیست. زیرا رسول خدا ج فرمودهاند:
«هر کس سوگند یاد میکند، تنها به خداوند سوگند بخورد، و الا از سوگند خودداری نماید». [بخاری و مسلم]
و نیز میفرماید:
«هر کس به غیر خداوند سوگند یاد کند، در واقع مرتکب کاری شرکآلود شده است» [احمد]
و سوگند یاد کردن سه نوع است که عبارتند از:
الف) «سوگند لغو» [سوگند بیهوده]
در نزد امام شافعی سوگندی است که بدون قصد و نیّت از دهان انسان میپرد. گاهی برخی به هنگام سخن گفتن بارها، جملههای «والله» و «بالله» را تکرار میکنند. و در نزد جمهور (امام ابوحنیفه، مالک و احمد) سوگند بیهوده: سوگندی است که کسی براساس ظن و برداشت خود سوگند یاد میکند. به عنوان مثال: شخصی بر چیزی سوگند میخورد به گمان این که آن چیز رخ داده است، پس در واقع امر، خلاف آن آشکار میشود، پس چنین سوگندی کفاره ندارد.
سوگند غموس آن است که کسی عمداً و به دروغ سوگند یاد کند. برای مثال بگوید: به خدا قسم! این جنس را به هزار تومان خریدهام؛ و در عین حال آن را کمتر از آن قیمت خریده باشد. اینگونه سوگند خوردن گناه است و موجب هلاکت و نابودی انسان میگردد.
رسول خدا ج در فرمودهی زیر همین نوع سوگند را مورد نظر داشته ا ند که فرمودهاند:
«هر کس به دروغ سوگند یاد کند، تا مال و پول بیشتری را از مردم بگیرد، در روز قیامت مورد خشم خداوند قرار خواهد گرفت». [بخاری و مسلم]
و کسی که به عمد و دروغ به اسماء و صفات خداوند سوگند یاد کند، به خاطر سنگینی بار گناهش، کفاره برای جبران آن کافی نیست و بایستی ضمن توبه و استغفار، حقی را که به وسیلهی قسم دروغ از مردم ضایع گردانیده، به آنان بازگرداند.
اگر کسی به خداوند سوگند یاد کند که فلان کار را انجام خواهد داد، یا فلان کار را انجام نخواهد داد، در صورت عمل ننمودن به مورد سوگند خود، مورد مؤاخذه قرار میگیرد. و به این نوع سوگند، «سوگند منعقده» میگویند.
و حکم کسی که به اینگونه سوگندها وفا ننماید، این است که مرتکب گناه شده، و کفارهی قسم بر او واجب میشود.
و کفارهی سوگند منعقده یکی از چهار مورد زیر است:
1. تهیهی یک وعده غذای مناسب و متوسط برای ده نفر مستمند.
2. تهیّهی ده دست لباس که برای ادای نماز قابل استفاده باشد برای ده نفر مستمند و نیازمند.
3. آزاد کردن بردهای مسلمان.
4. سه روز روزه را پشت سر هم گرفتن.
***
توضیح موضوع: از مهمترین مسائلی که اسلام روی آن تکیّه میکند، مسئلهی حفظ حقوق و اموال مردم و به طور کلی اجرای عدالت اجتماعی است. آیات 106 و 107 و 108 سورهی مائده، گوشهای از دستورات مربوط به این قسمت است و میفرماید: اگر به کسی نشانههای مرگ در رسد، باید وصیّت کند، و دو تن شاهد عادلِ مسلمان را بر وصیّت خود گواه بگیرد، و چنانچه در سفر بود و جز کافران کس دیگری در اطراف وی نبود و دو تن شاهد مسلمان نیافت، جایز است تا دو تن شاهد کافر را بر وصیّت خویش گواه بگیرد. سپس اگر ورثهی شخص وصیّت کننده در گواهی آن دو تن شک کردند، باید آن دو کافر به «الله»أ سوگند بخورند بر این که: «به حق شهادت داده و چیزی از شهادت را کتمان نکردهاند و در مال متروکهی متوفی که به آنها سپرده، خیانت ننمودهاند». آنگاه اگر بعد از این سوگند، در عمل خلاف سوگندشان به اثبات رسید، یا تصور میرفت که چیزی از ترکهی متوفی به وجهی از وجوه در ملکیّت آن دو تن درآمده است، در این هنگام، دو تن از مردان ورثهی متوفّی، علیه آن دو گواه کافر سوگند بخورند و بعد از آن به مفادّ این سوگند عمل میشود.
***
توضیح موضوع: شهادت دروغ و ناحق، یکی از دروغهای بسیار خطرناک است که جامعهی اسلامی و انسانی را به فساد و تباهی میکشاند و ضرر و زیانهای فراوانی را متوجه عدّهای میکند و عدّهی دیگری را به ناحق بهرهمند میسازد، به همین جهت است که اسلام زیان و ضرر و شر و فساد ناشی از شهادت دروغین را مقارن و همردیف شرک به خدا قرار داده و میفرماید:
﴿فَٱجۡتَنِبُواْ ٱلرِّجۡسَ مِنَ ٱلۡأَوۡثَٰنِ وَٱجۡتَنِبُواْ قَوۡلَ ٱلزُّورِ٣٠﴾ [الحج: 30]
«و از پرستش پلیدها، یعنی بتها دوری کنید و از گفتن سخنان باطل و بیاساس و شهادت دروغ و افتراء بپرهیزید».
و خداوند متعال نیز دوستان مقرّب بارگاهش را به راستگویی و ندادن گواهی و شهادت دروغین تعریف میکند و میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ لَا یَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَ...﴾ [الفرقان: 72]
«و بندگان خدای رحمان کسانیاند که بر باطل گواهی نمیدهند، و شهادت باطل و گواهی دروغ نمیدهند».
و از دیدگاه پیامبر ج نیز شهادت دروغ از بزرگترین گناهان کبیره است. ابوبکرهس روایت میکند که پیامبر ج به ما فرمود: «الا انبّئکم با کبر الکبائر؟» آیا شما را از بزرگترین گناهان کبیره باخبر نکنم؟ گفتم: بلهای رسول خدا! فرمود: «الا شراک بالله وعقوق الوالدین» شریک قرار دادن برای خدا و نافرمانی والدین.
و در حالی که تکیه داده بود، نشست و فرمود: «الا و قول الزور و شهادة الزور» آگاه باشید که سخن دروغ و شهادت به ناحق از بزرگترین گناهان کبیره هستند. پیامبر ج پیوسته این جمله را تکرار میکرد، تا اینکه گفتیم: ای کاش دیگر این جمله را تکرار نکند. [بخاری و مسلم]