ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ادوارد گیبون مورخ به نام انگلیسی مینویسد: «دین و آیین حضرت محمد، هیچگونه ابهام و اشکال و پیچیدگیای ندارد و دینی است صاف و هموار و بیآلایش».
محقق فرانسوی دکتر لیبان میگوید: «محمد زمام عواطف و احساسات خود را کاملاً در اختیار داشت و سادگی و اخلاق نیکش سزاوار همهگونه مدح و تعریف است، و همین شخص است که اخلاق وحشیترین ملل روی زمین را تهذیب کرد»([1]).
مسیو مسیمر فرانسوی میگوید: «هر که سفاهت دامنگیرش شود و راستی محمد را انکار کند، بدون مطالعه و بررسی قضیه، حکم داده است»([1]).
ژیل کوپ در کتاب پیامبر و فرعون مینویسد: «تاریخ، سنت و شرع اسلامی از همان آغاز، دو اصل مشخص و در واقع متناقض، یعنی: تمایل به تلاش و سکوت را در خود پذیرا شدند.
در زندگانی پیامبر اسلام دو مرحله وجود دارد. در مرحلهای که معروفتر است و بیشتر از آن یاد شده است، محمد به عنوان حاکم مدینه، قاضی، فرماندهی نظامی و سیاستمدار ظاهر میشود؛ اما مرحلهی اولیهای نیز پیش از هجرت محمد از مکه به مدینه وجود داشت؛ پیامبر قبل از رسیدن به حکومت رهبری جنبش مخالف الیگارشی([1]) بتپرستی مکه را برعهده داشت و از آنجا که این مخالفت در وهلهی نخست ذاتاً جنبهی مذهبی و اخلاقی داشت، خواه ناخواه یک صبغۀ سیاسی به خود گرفت؛ در این مرحله، پیامبر به عنوان منتقد و مخالف رژیم در مکه، آغاز به کار و سپس زادگاه خود را به قصد مدینه ترک کرد و در آنجا با تشکیل یک دولت در تبعید، به مفهوم امروزی، جنگ بر ضد مکه را تا پیروزی نهایی به راه انداخت.
ظهور آیین جدید، خود نوعی پیکارجویی انقلابی با رهبری و نظامکهن به شمار میرفت و هردوی اینها، یکی توسط پیامبر و صحابهاش و دیگری توسط خود دین اسلام، سرنگون و ریشهکن شدند. در این دوره [دوره پیش از هجرت] نیز همچون دورهی بعد، پیامبر و زندگیاش نمونه و سرمشق بود»([2]).
جان دیون پورت نوشته است: «آنچه در مورد خلوص محمد مورد اتفاقِ همه است، این است که نخستین گروندگان، از رفقای نزدیک([1]) و افراد خانوادهاش([2]) بودهاند و آنان کسانی هستند که از نزدیک به تمام ویژگیهای زندگی او آشنا بودهاند و برخلاف فریبکاران منافقی که کم و بیش ادعاهایشان با زندگی شخصی در تضاد است، این اشخاص در وجود محمد چنان نقیصهای سراغ نداشتند»([3]).
[1]- امثال حضرت ابوبکر، عثمان، طلحه، سعد بن ابی وقاص و... ش. مؤلف
[2]- مثل: بانو خدیجه همسر پیامبر ج: «سیل» میگوید: به خاطر ندارم در جایی دیده باشم که هیچ یک از نویسندگان غربی تذکر داده باشند که خدیجه در صحت دعوی محمد، تردید و یا هیچگاه در عفت محمد ابراز سوءظنی کرده باشد. (عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن؛ پاورقی: 1، 23).
[3]- همان؛ ص 24.