ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
کونستان ویرژیل گیورگیو([1]) (1916- 1992م) دانشمند، نویسنده و اسلامشناس رومانیایی در کتاب محمد پیغمبری که از نو باید شناخت مینویسد: «قطع نظر از صفات اخلاقی قابل ستایش محمد، آن مرد پیش از مبعوثشدن به پیغمبری، دارای نبوغ بود و اگر نبوغ نداشت، به پیامبری برگزیده نمیشد»([2]).
مستر اورینج تاریخنویس میگوید: «آخرین پیامبر، مردی با خلوص نیت و خوش اخلاق، با فکر، بزرگوار و صاحب آرای عالی بود و گفتارهایش کوتاه و زیبا و متضمن معانی بزرگ است. بنابراین، مرد مقدس و بزرگواری بود»([1]).
پروفسور آنه ماری شیمل اسلامشناس معاصر مینویسد: «اگر پژوهشگر غربیای که در پناه مکتب لیبرال پس از عصر روشنفکری پرورش یافته است، مدعی شود که دین و سیاست از هم جدا هستند، مسلمانان سنتگرا برایش توضیح خواهند داد که دین و دولت، بسان دو روی یک سکه به هم وابستهاند. اگر محمد محوری است که ابواب معرفت انسان به خداوند حول آن میگردند، پس ابعاد سیاسی و اجتماعی زندگی نیز به آن گردش وابسته است»([1]).
جان دیون پورت([1]) (1789-1877م) اسلامشناس معروف انگلیسی، در کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، چاپ لندن به سال 1869م، چنین مینویسد.
«نویسندگانی که کورکورانه تحت تأثیر تعصب قرار گرفته و گمراه شدهاند و در نتیجه به حُسن شهرت زندهکنندهی آیین یکتاپرستی اهانت روا داشتهاند، نه تنها ثابت کردهاند که روح خیرخواهی نجاتدهنده (مسیح) که با آن همهی استقامت و قدرت در انجام آن پایداری نشان داده، در آنان تأثیر نکرده است، بلکه در قضاوت نیز راه خطا پیمودهاند؛ زیرا با مختصر تأمل و تفکری میتوانستند این نکته را درک کنند و دریابند که پیغمبر و تعلیمات او را نباید از دیدگاه یک مسیحی، یا یک اروپایی بسنجند، بلکه این بحث باید از نظر شرقی مورد قضاوت قرار گیرد و به عبارت دیگر، شخصیت محمد را باید به عنوان یک نفر مصلح دینی و قانونگذاری که در سدهی هفتم میلادی در آسیا قیام کرده است، مورد مطالعه و تحقیق قرار داد. در اینصورت بدون شک اگر او را یکی از نوادرِ جهان و منزهترین نوابغی که گیتی تاکنون توانسته است پرورش دهد، به شمار نیاوریم [ستم بزرگی مرتکب شدهایم]. همانا باید او را بزرگترین و یگانه شخصیتی بدانیم که قارهی آسیا میتواند به وجود چنین فرزندی به خود ببالد.
با در نظر گرفتن وضع اعراب پیش از ظهور محمد و مقایسهی آن با اوضاع بعد از قیام او و اندک تفکری در شعلهی عشق و علاقهای که در قلوب یک صد و شصت میلیون([2]) پیروانش برافروخته شده و تا به امروز به همان حال باقی است، به خوبی احساس میکنیم که اگر از تمجید و تکریم چنان مرد بزرگ و فوق العادهای خودداری کنیم، بیشرمی و بیانصافی است؛ باز اگر ظهور او را تصادفی کورکورانه بدانیم، مثل این است که در قدرت قاهر و نافذِ خدای متعال، شک کردهایم»([3]).
پروفسور ویل دورانت([1]) (1885-1981م) نویسنده و مورخ بزرگ آمریکایی و صاحب کتاب گرانسنگ تاریخ تمدن گفته است: «محمد پیغمبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانندی نداشت و برای اصلاح بشر برانگیخته شده بود»([2]).