ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
موفقیتهای او تنها محدود به یک جنبهی زندگی نیست، بلکه تمام جنبههای انسانی را دربر میگیرد. اگر بزرگی به معنی پاکسازی یک ملت در منجلاب وحشیگری و ظلمت فرو رفته است، شخصیت پویایی که توانسته باشد از عهدهی چنین کاری برآید و امتی را از حضیضی که قوم عرب در آنان گرفتار بود، نجات دهد و آنان را به مکانی رهنمون شود که پرچمدار تمدن شوند، به راستی مستحق بزرگی است.
یتیمبودن، بدترین بدبختی روی زمین است و او زندگی خود را اینگونه آغاز کرد. در سیر تحول خود، از یک کودک یتیم، تا فراری تحت تعقیب، تا حاکم روحانی و زمینی و در جریان تمام وسوسههای واغواگریها، از آتش آلودگی به دنیا سالم بیرون آمد تا الگویی برای هر انسان باشد.
به گفتهی دایرة المعارف بریتانیکا: «محمد موفقترین پیامبر و شخصیت دینی بود». این موفقیت تصادفی نبود، بلکه ناشی از شخصیت تحسینبرانگیز و ارزشهای فردی او بود. شخصیت محمد از پیچیدهترین ویژگیهای اوست؛ تنها با یک نگاه میتوان دید که محمد پیامبر، فرماندهی نظامی، فرمانروا، جنگجو، تاجر، واعظ، حکیم، سیاستمدار، خطیب، مصلح، پناهگاه ایتام، پشتیبان بردگان، حامی زنان، قانونگذار، قاضی و قدیس است.
تاریخ اسلام بیانگر رفتار بیرحمانهای است که در مورد زنان و مردان مسلمان اعمال میشد: سمیه، زنی بیگناه، با نیزه قطعه قطعه میشود! پاهای یاسر را به دو شتر بسته و در جهت مخالف حرکت میدهند! خباب بن حارث([1]) را وادار کردند روی بستری از زغالهای سوزان دراز بکشد، درحالیکه پاهای خود را بر روی سینهاش نهاده بودند تا نتواند تکان بخورد و چربی زیر پوستش آب شود! خباب بن عدی([2]) را قطعه قطعه کردند و در اثنای شکنجه از او پرسیدند: آیا دوست نداشت در خانه با زن و فرزندان بود و [حضرت] محمد به جایش کشته میشد؟
او فریاد زد: حاضر است جانِ زن و فرزندانش را فدای محمد کند!
آیا این میزان ایمان و اعتقاد در میان پیروان [حضرت] محمد بهترین گواه بر راستگویی و اعتقاد عمیق او به رسالت خود نبود؟ مردان و زنان پیرو او از بهترینهای مکه و مردانی دارای مقام و ثروت و نیز از میان خویشاوندان [حضرت] محمد بودند.
برتری پیامبر ج بر معاصران
و اما در رابطه با مورد اول: آیا پیامبر اسلام نسبت به معاصران خود برتری داشت؟ سوابق تاریخی نشان میدهد که هم دشمنان و هم دوستان معاصر [حضرت] محمد خصوصیات متعالی، صداقت بینقص، فضایل، صمیمت و قابل اعتمادبودن او در تمام زمینههای فعالیت بشری را به رسمیت شناختهاند؛ حتی یهودیان و افرادی که به او ایمان نیاوردند، برای حل مناقشات فردی خود، به داوری او گردن نهادند و حتی افرادی که به او ایمان نیاوردند، چارهای نداشتند جز آنکه بگویند: «ای محمد! ما تو را دروغگو نمیدانیم، ولی کسی را که به تو کتاب داده است و به پیامبریایت برگزیده است، قبول نداریم».
آنان با تصور دیوانهشدن [حضرت] محمد سعی کردند با استفاده از خشونت او را درمان کنند، ولی آنان متوجه شدند که نوری واقعی در وجودش زبانه میکشد. نکتهی جالب این است که تمام بستگان نزدیک، پسر عموی عزیز و دوستان صمیمی وی که از نزدیک با [حضرت] محمد آشنا بودند، همگی به الهیبودن پیامش ایمان داشتند. اگر آن زنان و مردان که همگی باهوش، نجیب و باسواد بودند – کوچکترین تردیدی در صداقت [حضرت] محمد داشتند، بدون شک، تلاش او برای ایجاد اصلاحاتِ اجتماعی، از پیش محکوم به شکست بود؛ برعکس یاران صدیق او چنان به وی وفادار بودند که حتی شیوهی زندگیشان را از پیامبر الهی میگرفتند. و به خاطر او تمام خطرها را به جان خریدند؛ از او اطاعت کردند و حتی در زیر بدترین شکنجههایی که گاه به مرگشان میانجامید به او وفادار بودند. آیا اگر متوجه کوچکترین لغزشی در [حضرت] محمد میشدند، اینگونه رفتار میکردند؟!