جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: مَنْ أَکَلَ مِنْ هَذِهِ الْبَقْلَةِ، الثُّومِ - وقَالَ مَرَّةً: مَنْ أَکَلَ الْبَصَلَ وَالثُّومَ وَالْکُرَّاثَ فَلَا یَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا، فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ تَتَأَذَّى مِمَّا یَتَأَذَّى مِنْهُ بَنُو آدَمَ»[1]. «از پیغمبر ج روایت شده که فرمود: هرکس از این باقلا، سیر و یکباری فرمودند: هرکس پیاز و سیر و تره بخورد حتماً به مسجد ما نزدیک نشود، چراکه ملائکه اذیت میشوند از آنچه که فرزندان آدم اذیّت میشوند».
هدف از این فرموده این است که در هر حالتی که انسان بوی بد دارد چه با خوردن مأکولاتی که موجب پیدایش بوی بد در دهان انسان میشوند و چه در حالتهایی که جسم و لباس انسان بوی بد دارند همچون عرق بدن و لباسهای وی که بوی بد و کریه و ناخوشایند به خود گرفتهاند باید از رفتن به مسجد خودداری کند؛ چرا که این عمل موجب آزار نمازگزارن و عابدان خانه خداوند أ و تشویش در عبادت آنها میشود.
ولی در صورتیکه شخص با آلت جنگی و اشیای خطرناک مانند چاقو و اسلحه وارد مسجد میشود باید از آنها بهگونهای محافظت کند که موجب آزار و ناراحتی و ضر به مسلمانان نشود. ابوموسی الاشعری س روایت کرده است: «عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: إِذَا مَرَّ أَحَدُکُمْ فِی مَسْجِدِنَا، أَوْ فِی سُوقِنَا وَمَعَهُ نَبْلٌ، فَلْیُمْسِکْ عَلَى نِصَالِهَا، أَوْ قَالَ: فَلْیَقْبِضْ بِکَفِّهِ أَنْ یُصِیبَ أَحَدًا مِنَ الْمُسْلِمِینَ مِنْهَا شَیْءٌ»[2].«آنکه در گوشهء از مساجد یا بازارهای ما مرور میکند و همراهش تیری است باید که تیر را محکم گیرد یا اینکه نصال (آهن سر تیر) آن را به دستش بگیرد، مبادا که کدام مسلمانی را از آن ضرری رسد».
این فرموده حکم جواز وارد کردن آلت جنگی و اشیاء خطرناک را به مسجد وارد میکند ولی تأکید بر محافظت آنها را دارد؛ چراکه آزار و ضرر و ترساندن مسلمانان حرام میباشد و باید به هر شیوه ممکن از این عمل در مسجد و در هر مکانی دیگر پرهیز شود.
[1]- (صحیح): مسلم (ش1282و1283)/ نسایی (ش707)/ ابن ماجه (ش3365) از طریق (عطاء بن ابی رباح وابوالزبیر المکی) روایت کردهاند: «عن النبى ج قال: من أکل من هذه البقلة الثوم - وقال مرة من أکل البصل والثوم والکراث - فلا یقربن مسجدنا فإن الملائکة تتأذى مما یتأذى منه بنو آد».
[2]- (صحیح): بخاری (ش7045)/ مسلم (ج4ص2019)/ ابوداود (ش2587)/ ابن ماجه (ش3778) از طریق (محمود بن غیلان ومحمد بن العلاء وعبدالله بن براد) روایت کردهاند: «حدثنا أبو أسامة عن برید عن أبی بردة عن أبی موسى عن النبی ج قال: ...».
عائشه ب روایت کرده است: «کَانَ النَّبِیُّ ج یُعْجِبُهُ التَّیَمُّنُ، فِی تَنَعُّلِهِ، وَتَرَجُّلِهِ، وَطُهُورِهِ، وَفِی شانهِ کُلِّهِ»[1]. «پیغمبر ج در پوشیدن کفش، شانه کردن موها، وضو گرفتن و همه کارهایش، شروع کردن از سمت راست را میپسندید».
با توجه به تأکید و تعمیم روایت، پیغمبر اکرم ج در همه اموراتش و در همه احوال در حدّ توان و امکان از راست شروع کرده و راست را بر چپ ترجیح میدانند و بدین خاطر برای ورود به مسجد با پای راست وارد شده و با پای چپ خارج میشدهاند.
تبعیّت از این سنّت جدای از اینکه نوعی نظم وترتیب را بوجود میآورد بلکه یادآور آن است که راست و راستی و راه راست و در سمت و سوی راست بودن و ترجیح راست و درستی همیشه در اولویّت قرار دارد.
[1]- (صحیح): بخاری (ش426و5380و168)/ مسلم (ش640)/ ابوداود (ش4142)/ نسایی (ش421) از طریق (عبدالله بن مبارک و حفص بن عمر و مسلم بن ابراهیم و معاذ بن معاذ و سلیمان بن حرب) روایت کردهاند: «حدثنا شعبة قال أخبرنی أشعث بن سلیم قال سمعت أبی عن مسروق عن عائشة قالت: کان النبی صلى الله علیه و سلم یعجبه التیمن فی تنعله وترجله وطهوره وفی شأنه کله».
زید بن ثابت س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّه ج اتَّخَذَ حُجْرَةً فِی رَمَضَانَ، فَصَلَّى فِیهَا لَیَالِیَ، فَصَلَّى بِصَلاَتِهِ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَلَمَّا عَلِمَ بِهِمْ جَعَلَ یَقْعُدُ، فَخَرَجَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ: قَدْ عَرَفْتُ الَّذِی رَأَیْتُ مِنْ صَنِیعِکُمْ، فَصَلُّوا أَیُّهَا النَّاسُ فِی بُیُوتِکُمْ، فَإِنَّ أَفْضَلَ الصَّلاَةِ صَلاَةُ المَرْءِ فِی بَیْتِهِ إِلَّا المَکْتُوبَةَ»[1]. «رسول خدا ج اتاقی (را به عنوان مسجد) در ماه رمضان قرار دادند و و در آن شبها نماز میخواند، و برخی از یارانش با نمازش نماز خواندند، هنگامیکه از این باخبر شدند دست نگهداشتند و بهسوی آنها رفت و فرمود: از آنچه که از اعمالتان دیدم با خبرم. ای مردم! در خانههایتان نماز بخوانید، به حقیقت برترین نماز جز نمازهای فرض، نماز انسان در خانهاش است».
این فرموده بیانگر این است انجام هر نمازی که در مسجد و خانه خواندنش جایز باشد بجز نمازهای فرض که خواندن آنها در مسجد به صورت جماعت بهتر است، خواندن دیگر نمازها در خانه بهتر و مشمول اجر بیشتر میباشد. البته نماز تحیه المسجد که خواندنش فقط در مسجد رواست مشمول این حکم نمیباشد.
نووی / گفته: ترغیب به خواندن نافله در خانه به دلیل مخفیتر و دورتر بودن آن از ریا میباشد و موجب تبرّک خانه شده و رحمت در آن نازل میگردد و شیطان از آن دور میشود. و اینکه اشاره به «فِی بَیتِهِ» «در خانهاش» شده به معنای آن است که خانه دیگران مشمول این فضیلت نمیباشد هر چند مصون از ریا باشد[2].
همچنین خواندن نمازهای سنّت و مندوب نوعی آموزش عملی به خانواده و فرزندان میباشد تا اینکه آنها، پدر و مادر را در عبادت و نیایش با پروردگارأ ببینند و خشوع و خضوع آنها بیشتر شود.
کلمه «المَرْءِ» شامل مرد و زن میشود؛ چرا که بنابر فرموده: «لا تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ...»[3]. «زنان و کنیزان خداوند را از رفتن به مسجد منع نکنید...». آمدن زنان به مسجد مستحب میباشد پس بنابر حدیث زید بن ثابت س نماز نوافل مرد و زن در خانه اجر بیشتر دارد و بنابر روایت همسر ابوحمید الساعدی س خواندن نماز فرض و مستحب زن در خانه اجر و ثواب بیشتر دارد. با همه این اوصاف باید مدّنظر داشت درصورتیکه شخص نماز جماعتش را در مسجد بخواند و بعد به دلایلی به خانه برنگردد و یا احتمال دیر رسیدن و نرسیدن آن در زمان باقیمانده برای نماز سنّت باشد، توصیه میشود که نماز نفلش را در مسجد بخواند؛ چراکه انجامش در مسجد بس بهتر از انجام ندادنش میباشد.
[1]- (صحیح): بخاری (ش731و6113و7290)/ مسلم (ش1861)/ ابوداود (ش1046و1449)/ نسایی (ش1599) از طریق (موسی بن عقبه و عبدالله بن سعید و ابراهیم بن ابی النضر) روایت کردهاند: «عن سالم أبی النضر عن بسر بن سعید عن زید بن ثابت أن رسول الله ج اتخذ حجرة قال حسبت أنه قال من حصیر فی رمضان فصلى فیها لیالی فصلى بصلاته ناس من أصحابه فلما علم بهم جعل یقعد فخرج إلیهم فقال قد عرفت الذی رأیت من صنیعکم فصلوا أیها الناس فی بیوتکم فإن أفضل الصلاة صلاة المرء فی بیته إلا المکتوبة».
[2]- نک: ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، شماره 1194.
[3]- (صحیح): سندش در حدیث «بیست و سوّم» بیان شده است.
همسر ابوحمید الساعدی ب روایت کرده است: «أَنَّهَا جَاءَتْ النَّبِیَّ ج فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ ج إِنِّی أُحِبُّ الصَّلَاةَ مَعَکَ! قَالَ ج قَدْ عَلِمْتُ أَنَّکِ تُحِبِّینَ الصَّلَاةَ مَعِی وَصَلَاتُکِ فِی بَیْتِکِ خَیْرٌ لَکِ مِنْ صَلَاتِکِ فِی حُجْرَتِکِ وَصَلَاتُکِ فِی حُجْرَتِکِ خَیْرٌ مِنْ صَلَاتِکِ فِی دَارِکِ وَصَلَاتُکِ فِی دَارِکِ خَیْرٌ لَکِ مِنْ صَلَاتِکِ فِی مَسْجِدِ قَوْمِکِ وَصَلَاتُکِ فِی مَسْجِدِ قَوْمِکِ خَیْرٌ لَکِ مِنْ صَلَاتِکِ فِی مَسْجِدِی قَالَ فَأَمَرَتْ فَبُنِیَ لَهَا مَسْجِدٌ فِی أَقْصَى شَیْءٍ مِنْ بَیْتِهَا وَأَظْلَمِهِ فَکَانَتْ تُصَلِّی فِیهِ حَتَّى لَقِیَتْ اللَّهَ أ»[1]. «وی پیش پیامبر ج آمد و گفت: ای پیامبر خدا ج ! به حقیقت من نماز (خواندن) را با تو دوست دارم. ایشان ج فرمودند: میدانم که تو نماز (خواندن) را با من دوست داری و (با این وصف) نماز تو در هال خانهات بهتر از نمازت در اتاقت است و نمازت در اتاقت بهتر از نمازت در خانهات است و نمازت در خانهات بهتر از مسجد قومت است و نمازت در مسجد قومت بهتر از نمازت در مسجد من (مسجد النبیّ ج) است. راوی گفت: پس زن امر کرد و برای وی مسجدی در آخرین قسمت خانهاش برای وی بنا شد به گونهای که (فضای خانهاش را) تاریک کرد. و وی در آنجا نماز میخواند تا اینکه خداوند ﻷ را ملاقات کرد (و دار فانی را وداع گفت)».
این روایت صریح بوده که نماز خواندن زنان در خانه، حتی از مسجد النبی بیشتر فضیلت داشته وافضل است؛ چرا که شریعت همواره به دنبال حفظ حرمت وعورت زن بوده تا از فساد وبی بندوباری جامعه جلوگیری کند؛ واین وقتی امکان داشته که زنان محافظت شوند؛ اما چون در خانه ماندن برای زن واجب نبوده لذا شریعت ثوابش را افزون کرده تا زن بتواند با اختیار کامل ورضایت این امر را انجام دهد.
[1]- (صحیح): احمد، المسند (ش27090)/ ابن حبان (ش2217)/ ابن خزیمه (ش1689)/ رویانی، المسند (ش1115)/ ابن عبدالبر، التمهید (ج23ص398)/ ابن ابی خیثمه، التاریخ الکبیر (ج2ص802) از طریق (هارون بن معروف و أحمد بن عبد الرحمن و عیسى بن إبراهیم الغافقی) روایت کردهاند: «حدثنا عبدالله بن وهب قال حدثنی داود بن قیس عن عبدالله بن سوید الأنصاری عن عمته أم حمید امرأة أبی حمید الساعدی أنها جاءت النبی ج فقالت یا رسول الله ...».
و عبدالله بن سوید هم متابعه شده وبیهقی، السنن الکبری (ش5577)/ ابن ابی شیبة، المصنف (ج2ص157)/ ابن ابی عاصم، الآحاد والمثانی (ش3379)/ طبرانی، المعجم الکبیر (ج25ص148)/ ابونعیم، معرفة الصحابة (ش7911) از طریق (عبد المؤمن بن عبدالله الکنانى وعبدالله بن لهیعه) روایت کردهاند: «عن عبد الحمید بن المنذر بن أبى حمید الساعدى عن أبیه عن جدته أم حمید ...».
ورجال احمد «رجال صحیح» بوده وعبدالله بن سوید الأنصاری الحارثی [رک: مزی، تهذیب الکمال (ج15ص73)/ ابن عبدالبر، الإستیعاب فی معرفة الأصحاب (ج1ص283)/ ابن حجر، الإصابة فی تمییز الصحابة (ج4ص124)] وعمهاش أم حمید الأنصاریة [رک: ابن عبدالبر، الإستیعاب فی معرفة الأصحاب (ج2ص127)/ ابن حبان، الثقات (ج3ص461)] هردو صحابی هستند.
و امام هیثمی هم گفته است: «رجاله رجال الصحیح غیر عبدالله بن سوید الأنصاری و وثقه ابن حبان».
و امام ابن حجر گفته است: «اسناده حسنٌ» [ابن حجر، فتح الباری (ج2ص350)/ هیثمی، مجمع الزوائد (ج2ص34)].
عبدالله بن عمرس روایت کرده است: «کَانَتِ امْرَأَةٌ لِعُمَرَ تَشْهَدُ صَلاَةَ الصُّبْحِ وَالعِشَاءِ فِی الجَمَاعَةِ فِی المَسْجِدِ، فَقِیلَ لَهَا: لِمَ تَخْرُجِینَ وَقَدْ تَعْلَمِینَ أَنَّ عُمَرَ یَکْرَهُ ذَلِکَ وَیَغَارُ؟ قَالَتْ: وَمَا یَمْنَعُهُ أَنْ یَنْهَانِی؟ قَالَ: یَمْنَعُهُ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ ج: لاَ تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ»[1]. «یکی از زنان عمر س نماز صبح و عشاء را به جماعت در مسجد برگزار میکرد و به وی گفته شد: مگر نمیدانی عمر از این کار تو خوشش نمیآید و غیرت دارد؟ آن زن گفت: اگر عمر از کارم خوشش نمیآید پس چرا جلویم را نمیگیرد؟ و به وی گفتند: چون پیامبر ج فرموده که زنان را از رفتن به مسجد منع نکنید».
ممانعت زنان بر رفتن به مسجد برای ادای نمازهای فرض و نماز جمعه و نیز حج، کراهت دارد؛ البته در صورتیکه زن ضوابط و شروطی را رعایت کرده باشد، این شروط بنا بر احادیث دیگر عبارتند از:
- زن خود را خوشبو و معطّر و مزّین و آرایش نکرده باشد. ابوهریره س روایت کرده است: «لا تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ، وَلْیَخْرُجْنَ تَفِلاتٍ»[2] «زنان و کنیزان خداوند را از رفتن به مسجد منع نکنید؛ (ولی آنان هم وقتی به مسجد میروند،) بوی خوش به خود نزنند. و با همان بوی خود خارج شوند».
- خِلالی نداشته باشد که نامحرم صدایش را بشنود.
- مختلط با مردان نامحرم نباشد.
- رفتنش وی را در معرض فتنه و آزار نامحرم قرار ندهد و امنیّت راه برای وی مهیّا باشد.
البته برخی از علما برای زن شوهردار این نهی را بر تحریم حمل کردهاند؛[3] که قول راجح بر کراهت آن میباشد؛ زیرا ذات نماز جماعت مستحب بوده چنانکه پیامبر ج فرمودهاند: «صَلَاةُ الْجَمَاعَةِ تَفْضُلُ صَلَاةَ الْفَذِّ بِسَبْعٍ وَعِشْرِینَ دَرَجَةً»[4] «نماز جماعت بر نمازی که تنها خوانده شود، بیست و هفت درجه، برتری دارد».
واین روایت عام بوده وشامل مرد وزن هم میگردد ولذا نمیتوان منع آن را حرام دانست.
با توجه به روایت عبدالله بن عمرس استنباط میشود که نماز خواندن زن در مسجد با احراز شرایط مربوطه مستحب بوده و محاسنی همچون آموزش واجبات و احکام شرعی دربردارد؛ چراکه پیامبر ج مردان را از ممانعت آمدن آنها برحذر داشته و این نشانه مستحب بودن عبادت آنها در مسجد میباشد ولی نماز خواندن زن در خانه و اتاقش أولی میباشد و وی میتواند محلّی مناسب را برای خود در خانهاش به عنوان مسجد قرار دهد و به عبادت و مناجاب با حضرت حق أ مشغول شود؛ چراکه توصیه پیغمبر اکرم ج بر این مسئله وجود دارد. دلیل این، فرموده پیامبر اکرم ج میباشد که همسر ابوحمید الساعدی ب آن را روایت میکند که در ادامه بیان شده است.
[1]- (صحیح): بخاری (ش900) / مسلم (ش1018) / ابوداود (ش566) از طریق (عبید الله بن عمر وایوب بن تمیمه) روایت کرده اند: «عن نافع عن ابن عمر قال کانت امرأة لعمر تشهد صلاة الصبح والعشاء فی الجماعة فی المسجد فقیل لها لم تخرجین وقد تعلمین أن عمر یکره ذلک ویغار قالت وما یمنعه أن ینهانی قال یمنعه قول رسول الله صلى الله علیه وسلم لا تمنعوا إماء الله مساجد الله».
[2]- (صحیح): احمد، المسند (ش9645)/ حمیدی، المسند (ش978)/ ابوداود (ش565)/ دارمی، السنن (ش1279)/ بیهقی، السنن الکبری (ش5583) ومعرفة السنن والآثار (ش1625)/ ابن الجارود، المنتقی (ش332)/ ابن حبان (ش2214)/ ابن خزیمه (ش1679)/ ابویعلی، المسند (ش5933و5915)/ سراج، المسند (ش799)/ شافعی، المسند (ش819)/ ابن ابی شیبه، المصنف (ج2ص276)/ عبدالرزاق، المصنف (ج3ص151)/ ابن حزیم، المحلی (ج3ص130)/ ابن عبدالبر، التمهید (ج24ص174)/ مشیخة أبی الحسن السکری (ش76)/ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج6ص18)/ طحاوی، احکام القرآن (ج1ص468)/ بغوی، شرح السنة (ج3ص438) از طریق (یحیی بن سعید القطان وسفیان بن عیینه ویزید بن هارون وهشام الدستوایی وعیس بن یونس وعبدالله بن ادریس ویزید بن زریع وعبدالرحیم بن سلیمان وعبدالرحمن بن محمد و عبدة بن سلیمان ومحمد بن عبید وزائدة بن قدامه وخالد بن عبدالله وانس بن عیاض وسعید بن عامر وسفیان بن عیینه) روایت کردهاند: «عن محمد بن عمرو عن أبى سلمة عن أبى هریرة أن رسول الله ج قال: لا تمنعوا إماء الله مساجد الله ولکن لیخرجن وهن تفلات».
و محمد بن عمرو بن علقمه هم متابعه شده وبخاری، التاریخ الکبیر (ج4ص79)/ سراج، المسند (ش798)/ طبرانی، المعجم الاوسط (ج1ص178)/ بزار (ش8569) از طریق (سلمة بن صفوان و المغیرة بن قیس وصفوان بن سلیم) روایت کردهاند: «عن أبى سلمة ...».
رجال احمد «رجال صحیحین» بوده فقط محمد بن عمرو بن علقمة بن وقاص اللیثى: امامان علی بن المدینی ونسایی ویحیی بن معین میگویند: «ثقةٌ» و امام مالک هم وی را «ثقة» میداند چرا که از وی روایت کرده است وبشر بن عمر گفت: «سألت مالکا عن رجل! فقال رأیته فی کتبی؟ قلت لا: قال لو کان ثقةً لرأیته فی کتبی.» و امام ابوحاتم رازی میگوید: «صالحُ الحدیث یکتب حدیثه و هو شیخ». و امام ابن عدی میگوید: «له حدیث صالحٌ و قد حدث عنه جماعة من الثقات کل واحد منهم ینفرد عنه بنسخة و یغرب بعضهم على بعض و یروى عنه مالک غیر حدیث فى الموطأ؛ وأرجو أنه لابأس به». و امام شعبة بن الحجاج هم از وی روایت میکرده و وی جز از «ثقات» روایت نمیکرده است و امام سمعانی هم میگوید: «من جلة العلماء ومن قراء المدینة ومُتقنیهم» و امام یحیی بن سعید القطان میگوید: «صالحٌ لیس بأحفظ الناس للحدیث» و امام عبدالله بن مبارک هم گفته است: «لیس به بأس» و امام ابن حبان هم وی را در «ثقات» آورده و گفته است: «کان یخطىء» و امام یحیی بن معین هم گفته است: «ما زال الناس یتقون حدیثه» اما امام یحیی بن معین علّتش را قبول نداشته لذا چنانکه گفتیم وی را «ثقة» دانسته است و امام ذهبی هم گفته است: «مشهورٌ حسنُ الحدیث» و امام یعقوب بن شیبه میگوید: «هو وسطٌ وإلى الضعف ما هو» و امام جوزجانی هم گفته است: «لیس بالقوی وهو ممن یشتهی حدیثه» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج9ص375وج10ص7) ولسان المیزان (ج1ص14) وتقریب التهذیب (ش6188)/ ذهبی، المغنی فی الضعفاء (ش5876)/ علی بن مدینی، سؤالات محمد بن عثمان بن أبی شیبة (ش94)/ یحیی بن معین، معرفة الرجال روایة أحمد بن محمد بن القاسم بن محرز (ج1ص107)/ سمعانی، الانساب (ج5ص155)] لذا تا زمانیکه خطایش محرز نگردیده احادیثش «صحیح» میباشد. ودیدیم که متابعه هم شده است.
و امام نووی هم گفته است: «اسناده صحیحٌ علی شرط البخاری ومسلم».
و امامان ابن الملقن وبغوی هم گفتهاند: «حدیثٌ صحیحٌ» [نووی، المجموع (ج4ص199)/ بغوی، شرح السنة (ج3ص438)/ ابن الملقن، البدر المنیر (ج5ص46)].
[3]- نووی، شرح مسلم، شماره 56.
[4]- (صحیح): بخاری (ش649و645)/ مسلم (ش1509-1512)/ ترمذی (ش215)/ نسایی (ش837)/ ابن ماجه (ش789)/ ابن از طریق (مالک بن انس و عبیدالله بن عمر) روایت کرده است: «عن نافع عن ابن عمر أن رسول ج قال: صلاة الجماعة أفضل من صلاة الفذ بسبع وعشرین درجة».