اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ویلیام چیتیک انگلیسی

ویلیام چیتیک انگلیسی

ویلیام چیتیک و ساچیکو موراتا انگلیسی در کتاب سیمای اسلام نوشته‌اند: «محمد ج در مقام پیامبر، حاکم، قاضی و مشاور معنوی کل جامعه قرار داشت، و براین اساس از یک سو محل دریافت پیام الهی بود و از دیگر سو، در مورد اهداف سیاسی و اجتماعی جامعه‌ اسلامی حکم صادر می‌کرد و بر مسند قضاوت و رفع منازعات و مرافعات اجتماعی قرار داشت و به صدور دستور تنبیه و مجازات متخلفین از احکام خداوند و یا عفو و گذشت آنان می‌پرداخت و بالاخره طرف مشورت افراد جامعه در کوشش جهت نزدیک‌ترشدن به خداوند متعال بود». [سیمای اسلام؛ ترجمۀ دکتر عبدالرحیم گواهی 27].

دکتر زویمر خاورشناس کانادایی

دکتر زویمر خاورشناس کانادایی

دکتر زویمر (1813-1900م) خاورشناس کانادایی و عصو هیأت مسیحی در کتاب خاور زمین و آداب و رسوم آن می‌نویسد: «بی‌تردید، حضرت محمد یکی از بزرگ‌ترین رهبران دینی جهان است و دلیل این مدعا، این است که وی اصلاح‌گری قابل تقدیر و گوینده‌ای توانا و متفکری بزرگ بوده است، از این رو شایسته نیست که ما چیزی را که با این صفات، منافات دارد، به وی نسبت دهیم. قرآنی که او آورده است و همچنین تاریخ قرآن، هردو بر این مدعا گواهی می‌دهند». [اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب؛ ص 37].

جرچ برنارد شاو ایرلندی

جرچ برنارد شاو ایرلندی

جرج برنارد شاو (1856-1905م) درام نویس نابغه‌ ایرلندی که از مشهورترین چهره‌های برجسته‌‌ ادب معاصر و در نمایشنامه‌نویسی همتای شکسپیر(1564-1616) و استاد بذله‌گویی و طنز در زبان انگلیسی است، در خصوص جایگاه اسلام و پیامبر در گذشته و آینده چنین می‌گوید:

«من همواره برای دین محمد بلندترین جایگاه را قائل هستم؛ زیرا زندگانی حیرت‌آور این مرد، تأثیر عجیبی در من به جای نهاده است. بنابراین، معتقدم که دین او، یگانه دینی است که برای تمام ادوار زندگی بشری مناسب است و قابلیت آن را دارد که هر نسلی را به خود جلب کند. اما من پیش‌بینی می‌کنم که اروپا در آینده، به دین محمد گردن خواهد نهاد و آثار آن از هم‌اکنون هویدا است، زیرا اروپاییان به آن اقبال کرده‌اند. در قرون وسطا روحانیون دین مسیح، یا بر اثر تعصب و یا به واسطه‌‌ نادانی ـ که هردو امری ناپسند محسوب می‌شود ـ اسلام را به رنگ‌های گوناگون و زشتی درآورده و آن را به بدترین شکل معرفی کرده بودند و در واقع روحانیون آن روز، دشمن محمد و دین او بودند و تا پای مرگ بر این دشمنی باقی بودند و او را دشمن مسیح می‌دانستند. من تاریخ زندگی و شخصیت او را از این لحاظ که مرد بزرگ و نابغه‌ای است، مورد مطالعه قرار دادم و آنچه برایم محقق شد، این است که از دشمنی با مسیح، مبراست. ما باید محمد را نجات‌دهنده‌ بشریت بدانیم و معتقدم اگر شخصی همچون او حکومت امروز جهان را در دست بگیرد، بطور قطع مشکلات آن را حل خواهد کرد و صلح، آرامش و سعادت را ـ که جهان کمال احتیاج را به آن‌ها دارد ـ فراهم خواهد ساخت.

خوشبختانه در سده‌ نوزدهم شماری از دانشمندان اروپا، همچون کارلایل، کوت و گیبون به ارزش راستین دین محمد پی بردند و بر اثر آن، تحول عجیبی در اروپا نسبت به دین اسلام به وجود آمد و موفقیت یافت، اما در این سده اروپا در راه توجه به اسلام پیشرفت زیادی کرده و علاقه‌‌ شدیدی نسبت به دین محمد از خود نشان می‌دهد و شاید در سده‌ آینده از این هم جلوتر برود و به آن معتقد شود و به فایده‌‌ عقیده‌ محمدی، اعتراف و تصدیق کند که برای حل مشکلاتش بهترین وسیله باشد؛ و از همین جا باید تصدیق کنید که پیشگویی من بجا بوده و در همین وقت عده‌ زیادی از افراد ملت من و شاید اروپاییان، دین محمد را پذیرفته‌اند، چنان‌که می‌توان گفت: تحول اروپا و توجهش به اسلام، شروع شده است». [نظریات دانشمندان جهان دربارۀ قرآن و محمد؛ 77- 78].

دکتر گوستاولوبون فرانسوی

دکتر گوستاولوبون فرانسوی

دکتر گوستاولوبون (1841-1931م) نویسنده‌ مشهور فرانسوی، درباره‌‌ شخصیت پیامبر اسلام ج می‌نویسد: «اگر بخواهیم عظمت و اهمیت مردان بزرگ جهان را از روی عملکردهای‌شان بسنجیم، هر آینه باید گفت: پیغمبر اسلام در میان مردان تاریخ، یک مرد بسیار بزرگ و نامور است. مورخان قدیم به واسطه‌‌ تعصبات مذهبی، اهمیتی برای کارهای او قائل نشده‌اند، ولی در عصر حاضر مورخان مسیحی حاضر شده‌اند که در این خصوص، از روی انصاف سخن بگویند». [محمد از دیدگاه خاورشناسان، ص: 43].

واشنگتن ایروینگ نویسنده آمریکایی

واشنگتن ایروینگ نویسنده آمریکایی

واشنگتن ایروینگ نویسنده و سیاست‌مدار آمریکایی در نتیجه‌ مطالعه‌ پنجاه و دو کتاب، کتابی به نام محمد و خلفا نگاشت و با قلمی شیوا حقایقی از دینِ اسلام را در اروپا و آمریکا منتشر کرد. او بر خلاف مبلغان مسیحی، تعصب را به کنار نهاد و نه تنها از ایراد، افترا و واردساختن نسبت‌های ناروا به پیامبر خودداری کرد، بلکه دینش را نیز ستود. وی درباره‌ دعوت پیامبر اکرم چنین اظهار نظر کرده است: «اگر دعوتِ پیامبر برای کسب شهرت بود، وی نه تنها در زادگاه خود به کیاست و فراست ذهن معروف بود، بلکه نظیر نیز نداشت و در آن وقت مشهورترینِ قبایل عرب نیز، قبیله‌ خود او، یعنی: قریش بوده است. اگر دعوت او برای کسب سلطنت، اقتدار و شوکت بود، نگهبانی کعبه و اختیار شهر مکه، نسل اندر نسل در اختیار خانواده‌ او بود و هرکس در آن شهر، چشم امید به این خانواده داشت. دیگر اینکه او به خوبی می‌دانست که پس از نفی دین نیاکان و گذشتگان تمام منافع و مزایای اجتماعی مزبور از او سلب خواهد شد و با دشمنی قبیله، انزجار مردم شهر و نفرت تمام پرستش‌کنندگان بت‌های کعبه، مواجه خواهد شد و با وجود این وصف، پروایی نداشت؛ چنان‌که مدت‌های مدید، جلای وطن کرد و هرکس در مکه بود، از او روی برگرداند، پس به خاطر چه عاملی سال‌های سال از عزت و شوکت دنیا دل برکند و سرزنش مردم را به جان خرید و دست از مقصود خود نکشید؟ حال آنکه زمانی نبوت خود را اعلان کرد که بخش اعظم عمر مبارکش سپری شده و در باقی‌مانده‌‌ی آن هم اعتباری نبود. در هر جنگی که پیروز می‌شد، ابداً به مالِ کسی چشم نداشت. کِبر و تکبر را در خود راه نمی‌داد و در زمانی که صاحبّ جلال و اقتدار شد، رفتارش با رفتار گذشته، کوچکترین فرقی نکرد؛ بلکه روز به روز خوش‌رفتاری‌اش نسبت به زیردستان، بهتر و بیشتر می‌شد و در اوج این شوکت و جلال، هرگاه بر کسی وارد می‌شد، هرگز توقع تواضع و تعارف نداشت و افزون بر اینکه خودش حب دنیا را برنگزید، چنان کرد که خاندانش هم به دنیا میل نکردند، و اموالی را که از راه غنیمت جنگی به دست می‌آورد، یا در راهِ اعتلای دین صرف می‌کرد و یا به بینوایان و مستمندان می‌بخشید؛ به حدی که در روزِ آخر عمر، چیزی نداشت! با این اوصاف، بسیار محال است که بتوان به کسی که به این شدت در امر دین و مذهب خود دقت کند، اتهام وارد ساخت و او را مخترع مذهبِ جدید نامید، چنان‌که بسیار بعید است بتوان او را به جنون نسبت داد، حال آنکه تمام آیاتِ قرآن، محکم و پرمعنی، هستند و از روی شعور نوشته شده‌اند؛ بنابراین، سندی در رد اسلام و جهت تسلی قلب خودمان در دست نداریم». [اسلام از دیدگاه دانشمندان غرب؛ از نصرالله نیک بین 27- 29].