اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مطلب چهارم: اخلاق رسول گرامی ج با عامۀ مردم

 مطلب چهارم: اخلاق رسول گرامی ج با عامۀ مردم

حسن معاشرت، برخورد شایسته با مردم از صفات والا و سفارشات پیامبر گرامی ج اسلام است. ابن مسعود س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ یَحْرُمُ عَلَى النَّارِ أَوْ بِمَنْ تَحْرُمُ عَلَیْهِ النَّارُ، عَلَى کُلِّ قَرِیبٍ هَیِّنٍ سَهْلٍ» [سنن ترمذی (2488)]. «آیا به شما خبر ندهم که آتش جهنم بر چه کسی حرام است؟ آتش، بر هر شخصی که با مردم ارتباط نزدیکی داشته و آسانگیر، متواضع و نرم خوی باشد، حرام است».

 رفتار رسول گرامی ج با مردم مملو از نیکی و ملاطفت بود و با هیچ کس بر اساس معیارهای مادی رفتار نمی‌کرد فقرا را به خاطر فقر و تهی دستی مورد بی‌مهری قرار نمی‌داد، بلکه با چهره‌ای باز و گشاده بر اساس معیار ایمانی و انسانی با دیگران روبه رو می‌شد، با همه مردم، طوری رفتار می‌نمود که شخصیت و احترام افراد مراعات شود و کسی تحقیر نگردد و یا مورد تمسخر واقع نشود.

ام المؤمنین عایشه ل می‌گوید: هرگاه رسول الله ج اطلاع می‌یافت که فلان شخص، سخنی ناشایست بر زبان آورده است، نمی‌گفت: چرا فلانی چنین گفته است؛ بلکه (بدون ذکر نام آن شخص) می‌فرمود: «چرا برخی از مردم چنین و چنان می‌گویند»؟ [سنن ابو داود (4788)]

 انس س خادم رسول گرامی ج می‌گوید: «ده سال برای رسول الله ج خدمت کردم هرگز نگفت: آه از دست تو و هرگز به خاطر کاری که کرده بودم، نگفت: چرا چنین کرده‌ای؟ و هیچ وقت درباره کاری که انجام ندادم از من سوال نکرد که چرا انجام نداده‌ای؟». [متفق علیه]

زندگی و شخصیت پیامبر گرامی ج بهترین الگو و نمونه برای تمامی بشریت است، آنجناب هیچگاهی در مقابل زیر دستان خویش از خشونت و تندی کار نگرفته است.

ام المؤمنین عایشه ل می‌گوید: «رسول الله ج هیچگاه خادمی و یا زنی را لت و کوب ننموده است». [سنن ابو داود (4786)]

پیامبر گرامی ج دوست نداشت کسی به خاطر او از جایش برخیزد و می‌فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَتَمَثَّلَ لَهُ الرِّجَالُ قِیَامًا، فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ». [سنن ترمذی (2755)] «هر کس از بلندشدن مردم به خاطر احترامش خوشحال می‌شود، باید جای خود را در جهنم آماده کند».

آنجناب ج به بازار می‌رفت و مردم را به امانتداری سفارش می‌نمود و آنان را از فریب و خیانت در معامله باز می‌داشت. روزی پیامبراکرم ج از کنار عذای انباشته شده گذشت، دستش را در آن فرو برد، انگشتانش تر شد، ایشان خطاب به فروشنده فرمود: «این (تری) چیست؟» فروشنده گفت: ای رسول الله! باران باریده و تر شده است، فرمود: «پس چرا آن (غذای تر) را ظاهر نکردی تا مردم ببینند؟ سپس فرمود: «هر کس اهل تقلب و فریب باشد از من نیست». [صحیح مسلم (۱۰۲)]

یکی دیگر از عاداتش این بود با هرکس که در مجلس ایشان حضور می‌یافت چنان شاد و خنده رو بود که تصور می‌کرد محبوبترین فرد پیش پیامبر است. انس بن مالک س می‌گوید: مردی که رنگ زرد به چهره‌اش زده بود، نزد رسول الله ج شرفیاب شد. کم اتفاق می‌افتاد که آن جناب با شخصی ملاقات نماید که در چهره‌اش چیزی ناشایست (اثری خلاف شریعت) باشد؛ لذا رسول گرامی ج پس از رفتن آن شخص، فرمود: «چه خوب بود اگر به این شخص دستور می‌دادید که آن رنگ را از چهره‌اش بشوید». [مسند احمد (12573)]

پیامبر گرامی ج با آنکه از وحى آسمانى الهام می‌گرفت، و ازسوى دیگر فکر نیرومندى داشت که نیاز آن به مشوره کمتر احساس مى‌شد، با وصف این مجلس شورى تشکیل می‌داد، و به نظر اصحاب و یاران خود ارزش قایل می‌شد. ابوهریره س در این مورد می‌فرماید: «هیچ یکى را ندیدم که مانند پیامبر ج با اصحاب ویاران خود بسیار مشورت کند». [صحیح ابن حبان (4872) و مسند امام شافعی (1682)]

آری رسول گرامی ج در ادای حقوق الله تعالی و بندگان اعم از حقوق خانواده، حقوق نفس و حقوق بندگان توجه داشت و برای آن برنامه ریزی داشت و از همه لحظات زندگیشان استفاده می‌کرد.

انس س می‌گوید: سه نفر به حجره‌های پیامبر گرامی ج آمدند و درباره عبادت ایشان پرسیدند؛ هنگامی که از میزان عبادت آن جناب ج مطلع شدند، گویا آن را اندک شمردند و گفتند: ما، کجا و نبی اکرم کجا؟! گناهان گذشته و آینده ایشان بخشیده شده است. لذا یکی از آنان گفت: من تمام شب به عبادت می‌پردازم. دیگری گفت: من همیشه روزه می‌گیرم و هیچ روزی را بدون روزه سپری نمی‌کنم. سومی گفت: من عزلت و گوشه نشینی را انتخاب می‌نمایم و هرگز ازدواج نمی‌کنم. پیامبر اکرم ج پس از آنکه از این موضوع اطلاع یافت، نزد آنان رفت و فرمود: «شما همان کسانی هستید که چنین گفته اید؟ من، بیش از همه شما از الله می‌ترسم و تقوای بیشتری دارم؛ ولی در عین حال، بعضی از روزها را روزه می‌گیرم و برخی دیگر را روزه نمی‌گیرم. برخی از شب را نماز می‌خوانم و قسمتی از آن را می‌خوابم؛ همچنین با زنان ازدواج می‌نمایم. پس هر کس، از سنت و روش من رویگردانی کند، از من نیست». [متفق علیه]


مطلب سوم: اخلاق رسول گرامی ج با خویشاوندان

مطلب سوم: اخلاق رسول گرامی ج با خویشاوندان

پیامبر گرامی این امت ج به اندازه‌ای حقوق خویشاوندانش را ادا می‌کرد و صله رحمی را به جا می‌آورد که در سخن نمی‌آید. ایشان در این باب بهترین و کامل‌ترین انسان‌ها بود؛ چنانکه کفار قریش نیز، او را قبل از بعثتش ستودند و او را صادق امین لقب دادند. خدیجه ل در آغاز بعثت به آن‌جناب ج چنین گفت: «تو حق صله رحم را به جا می‌آوری و در سخنانت صداقت داری». [صحیح بخاری (4952)]

رسول گرامی ج یکی از بزرگترین حقوق در مورد خویشاوندان را ادا می‌کند و به یکی از مهم‌ترین وظایف خویش عمل می‌نماید.

ببینید رسول گرامی ج به خویشاوندان، چه محبتی داشت و چقدر علاقه‌مند بود که دعوتش را لبیک بگویند و هدایت شوند و از آتش دوزخ نجات یابند و در این راه چه مشکلات و سختی‌هایی را که تحمل نمود!

ابوهریره س می‌گوید: هنگامی که آیه: ﴿وَأَنذِرۡ عَشِیرَتَکَ ٱلۡأَقۡرَبِینَ نازل شد، رسول الله ج قریش را فرا خواند و آن‌ها را بطور عمومی و خصوصی مورد خطاب قرار داد و فرمود: «یَا بَنِی عَبْدِ شَمْسٍ، یَا بَنِی کَعْبِ بْنِ لُؤَیٍّ، أَنْقِذُوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ النَّارِ؛ یَا بَنِی مُرَّةَ بْنِ کَعْبٍ، أَنْقِذُوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ النَّارِ؛ یَا بَنِی عَبْدِ مَنَافٍ، أَنْقِذُوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ النَّارِ؛ یَا بَنِی هَاشِمٍ، أَنْقِذُوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ النَّارِ؛ یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، أَنْقِذُوا أَنْفُسَکُمْ مِنَ النَّارِ؛ یَا فَاطِمَةُ، أَنْقِذِی نَفْسَکِ مِنَ النَّارِ؛ فَإِنِّی لاَ أَمْلِکُ لَکُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا غَیْرَ أَنَّ لَکُمْ رَحِمًا سَأَبُلُّهَا بِبَلاَلِهَا». [صحیح مسلم (204)]

«ای فرزندان عبد شمس و ای فرزندان کعب بن لؤی! خودتان را از آتش نجات دهید؛ ای فرزندان مره بن کعب! خودتان را از آتش نجات دهید؛ ای فرزندان عبدمناف! خودتان را از آتش نجات دهید؛ ای فرزندان هاشم! خودتان را از آتش نجات دهید؛ ای فرزندان عبدالمطلب! خودتان را از آتش نجات دهید؛ ای فاطمه! خودت را از آتش جهنم نجات بده؛ زیرا من در برابر الله نمی‌توانم هیچ کاری برای شما انجام دهم مگر اینکه یک حق خویشاوندی دارید که تا هنگامی که باقی است، ـ یعنی در دنیا ـ آن را ادا می‌کنم».

مشاهده می‌کنید که محبوب ما از دعوت عمویش ابوطالب خسته نشد. بلکه او را دعوت داد، تا جایی که هنگام احتضار ابوطالب نزد او رفت و دید که ابوجهل و عبدالله بن ابی امیه آنجا نشسته‌اند؛ آنگاه به عمویش گفت: «عمو جان! بگو: لا اله الا الله؛ یک کلمه، بیشتر نیست؛ به وسیله آن نزد الله از تو دفاع خواهم کرد». ابوجهل و عبدالله بن ابی امیه گفتند: ای ابوطالب! آیا از دین عبدالمطلب رویگردانی می‌کنی و آنقدر با او صحبت کردند تا اینکه آخرین کلمه‌ای که بر زبان آورد، این بود که گفت: بر دین عبدالمطلب.

رسول گرامی فرمود: «تا زمانی که منع نشوم، برایت استغفار خواهم کرد». آنگاه این آیه نازل شد: ﴿مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَن یَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِکِینَ وَلَوۡ کَانُوٓاْ أُوْلِی قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ١١٣ [التوبة: 113] «شایسته پیامبر و مؤمنین نیست که برای مشرکین طلب مغفرت کنند. اگرچه خویشاوندانشان باشند، بعد از اینکه برای آنان روشن شده است که آنان جهنمی اند». [متفق علیه]

رسول گرامی ج رابطه میان خویشاوندان را اهمیت ویژه‌ای می‌داد و به همه مسلمانان دستور داده است که باید در پیوسته داشتن این رشته کوشا باشند، با خویشان نادار و تنگدست لطف و مهربانی بیشتر و همکاری همه جانبه صورت گیرد، دعوت‌های آنان باید پذیرفته شود، در هر حالتی چه در بی‌چارگی و یا توانمندی و ثروتمندی، یکسان با آنان بر خورد شود، در ایثار و فداکاری، احسان و صدقه، تقدیم هدیه یا تحفه قبل از دیگران باید خویشاوندان و اقارب مقدم‌تر شمرده شوند.

هیچ دینی مانند اسلام به پیوند و دوستی میان پیروانش عموما و خویش و اقارب بصورت خاص امر ننموده چنانکه اسلام خواهان روابط حسنه و وجود رشته‌های ناگسستنی میان ایشان است.

لذا پیامبر گرامی ج فرمود: «کسی که به الله و روز رستاخیز ایمان دارد باید صله رحم را پیوسته دارد». [متفق علیه]

واز جبیر بن مطعم س روایت است که پیامبر گرامی ج فرمود: «برنده و قطع کننده با خویشان به بهشت داخل نمی‌گردد». [متفق علیه]

از عبدالله بن عمرو ب روایت است که پیامبر گرامی فرمود: «صرف پیوسته داشتن قرابت کافی نیست، بلکه پیوند دهندۀ حقیقی کسی است که چون رابطه اقاربش قطع گردد آنرا پیوسته بدارد». [صحیح بخاری (5991)]

ایشان ج بر صدقه دادن به خویشاوندان تنگدست و بینوا تشویق می‌کرد، چنانکه روایت است که فرمود: «صدقه بر مسکین صدقه است و اگر برای خویشاوندان دهد هم صدقه است و هم صله رحم». [سنن ترمذی (6658) سنن ابوداود (2355)]

از ابن عمر ب روایت است که مردی نزد پیامبر گرامی ج آمد و گفت: ای رسول الله: من مرتکب گناه بزرگی شده‌ام آیا راه توبه است تا توبه کنم؟ پیامبر گرامی ج فرمود: «آیا مادر داری؟» گفت: خیر. فرمود: «آیا خاله داری؟» گفت: بلی. فرمود: «پس با او احسان و نیکی کن». [سنن ترمذی (1905)]

آنجناب ج خویشانشان و اهل بیت شان را گرامی می‌داشت و در مورد آنان سفارش نموده حقوقی را بر گردن امت گذاشته‌اند، طوریکه فرموده‌اند: «أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی» [صحیح مسلم (2408)]. «در مورد اهل بیت من الله را مدنظر داشته باشید».

مطلب دوم: اخلاق رسول گرامی ج با همسایگان

مطلب دوم: اخلاق رسول گرامی ج با همسایگان

دین مقدس اسلام پیروان خود را به صلح و صفا وحدت و همبستگی صداقت و داشتن روابط حسنه فردی و اجتماعی دعوت و عادت می‌دهد تا هیچ کس با داشتن نیروی ایمان نتواند به حریم همسایگان تجاوز نماید. اما این صفات و خصال عالی در عهد جاهلیت کمرنگ شده بود.

جعفربن ابى طالب س زمانی که همراه عده‌اى از اصحاب رسول گرامی ج به سرزمین حبشه مهاجرت نموده بود نجاشى در ضمن سوال‌ها از وى پرسید: چرا از آیین نیاکان خود دست برداشته و به آیین جدید گرویده‌اید؟ او در پاسخ گفت: ماگروهى نادان و بت پرست بودیم. از مردار اجتناب نمى‌کردیم. پیوسته گرد کارهاى خلاف و منکر بودیم. همسایه نزد ما از هرگونه احترامى محروم بود. ضعیف، محکوم زورمندان گشته بود. با خویشاوندان خویش به جنگ برخاسته بودیم. روزگارى به این منوال بودیم تا این که یک نفر از میان ما، که سابقه درخشانى در پاکى و درستى داشت، برخاست و به فرمان خداوند، ما را به توحید فرا خواند و دستور داد در امانت کوشیده، از ناپاکى‌ها اجتناب ورزیم و با خویشاوندان و همسایگان خوش رفتارى کنیم. [صحیح السیرة النبویه از علامه آلبانی 1/174]

توجه به موضوع همسایه در مصاحبه‌اى مهم با پادشاهى غیر مسلمان از سوى سفیر رسول اکرم ج قابل توجه است. زیرا جعفر در تشریح اوضاع جاهلیت و برنامه‌هاى اصلاحى پیامبر گرامی، باید به نکاتى مهم اشاره مى‌کرد و چون وقت تشریح تمامى مباحث نبود، باید نکات زبده و موضوعات مهم‌ترى را مطرح مى‌نمود؛ که موضوع همسایه در دستور کارش قرار گرفت.

وچه نیکوست همسایگی رسول الله ج، همسایه نزد رسول گرامی ج از جایگاه والایی برخوردار بود؛ لذا حق همسایه را چنان به تصویر می‌کشد که گویا شریک زندگی انسان است، رسول گرامی ج در این مورد با صراحت مى‌فرماید: «جبریل آنقدر زیاد در حق همسایه به من سفارش کرد که گمان کردم بزودی حق ارث بردن همسایه را نیز اعلان می‌نماید». [متفق علیه]

بلی حقوق همسایه در آئین اسلام بسیار زیاد است. ومراعات همه آن چیزهایی که نسبت به برادران ایمانی سفارش شده نسبت به همسایه با شدت بیشتری توصیه شده است.

پیامبر گرامی ج در مورد همسایه به ابوذر س توصیه کرد و فرمود:‌ «ای ابوذر! هرگاه شوربایی تهیه کردی، آبش را زیاد کن و به همسایگانت توجه داشته باش». [صحیح مسلم (2625)]

در حقیقت، انسان باید از دایره احسان به همسایه نگاه کند نه از دریچه حقوق اجتماعی و قوانین مدنی و مانند آن. پس مراعات حقوق یا عدم اذیت و آزار به معنای خوش همسایگی نیست، بلکه همسایه خوب کسی است که در برابر آزار و اذیت همسایه، به مقابله به مثل اقدام نکند بلکه از سر احسان و ایثار نسبت به اذیت‌های او چشم پوشی کرده و درگذرد و صبر نماید.

رسول گرامی ج شررسانی و آزار همسایه را عامل دشمنی و دوری از خدا می‌داند و کسانی را که همسایه آزار هستند دوزخی می‌شمارد و می‌فرماید: «وَاللَّهِ لاَ یُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لاَ یُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لاَ یُؤْمِنُ» قِیلَ: مَنْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «الَّذِی لاَ یَأْمَنُ جَارُهُ بَوَائِقَهُ». [متفق علیه]

«به الله قسم ایمان ندارد به الله قسم ایمان ندارد به الله قسم ایمان ندارد، صحابه پرسیدند چه کسی ای رسول الله؟ فرمود: کسی که همسایه‌اش از بدی و شرارت او در امان نباشد».

پس اذیت و آزار مفهومی کلی است و انواع مختلف و گوناگونی دارد، ‌که مهم‌ترین آن عبارت است از زنا، دزدى، جاسوسى، تهمت، غیبت، قتل، سخن چینى، فحش دشنام، مسخره، ضرب و شتم، ریختن زباله و کثافت در جلوی در آنان و هر آنچه که موجب اذیت و ناراحتى همسایه گردد.

ابن مسعود س می‌گوید: «سَأَلْت رَسُولَ اللَّهِ: أَیُّ الذَّنْبِ أَعْظَمُ؟ قَالَ: أَنْ تَجْعَلَ لِلَّهِ نِدًّا وَهُوَ خَلَقَک قُلْت: ثُمَّ أَیُّ؟ قَالَ: أَنْ تَقْتُلَ وَلَدَک خَشْیَهَ أَنْ یَأْکُلَ مَعَک قُلْت: ثُمَّ أَیُّ؟ قَالَ: أَنْ تُزَانِیَ بِحَلِیلَهِ جَارِک».

«من از رسول الله ج سؤال کردم: کدام گناه بزرگتر است؟ فرمود: با الله شرک ورزی در حالیکه او تو را خلق نموده است، گفتم: باز کدام گناه بزرگتر است؟ فرمود: فرزندت را بکشى از ترس اینکه با تو غذا می‌خورد (از ترس فقر) گفتم: باز کدام گناه بزرگتر است؟ فرمود: با همسر همسایه زنا بکنى».

هر نوع گناه در دنیا و بالخصوص در قیامت موجب تباهی و بدبختى انسان می‌گردد ولی اگر همین گناه با همسایه صورت گیرد چندین برابر محسوب شده و مجازات آن در روز رستاخیز چند برابر می‌گردد.

در پرتو ارشادات و رفتار پیامبر گرامی با همسایه به این نتیجه می‌رسیم که مسلمان باید از خطا و لغزش‌هاى همسایه چشم پوشى نماید، بدى و لغزش‌هایش را بادیده گذشت و برد بارى بنگرد و اگر در حق او خیانت کرده از او درگذرد و اگر بدى نموده با او نیکی کند و اگر به او ظلم کرده ببخشد، در این صورت وی در بالاترین مراتب اخلاقى قرار داشته و در دنیا وآخرت به بلندترین منازل سعادت و خوش بختى نایل خواهد شد.

مبارک و خجسته باشد همسایه‌ای که رسول گرامی ج درباره‌اش فرموده است: «هرکس، به الله و روز قیامت ایمان دارد، به همسایه‌اش نیکی کند». [صحیح مسلم (48)]

مطلب اول: اخلاق رسول گرامی ج با خانواده

مطلب اول: اخلاق رسول گرامی ج با خانواده

خانه هر فرد، ملک حقیقی اوست که خوش رفتاری، ادب، حسن معاشرت و اصالت او، در آن آشکار می‌شود. او، در خانه و پشت دیوارها قرار دارد و هیچکس او را نمی‌بیند و با خادم و همسرش بدون هیچگونه تکلف و تعارفی بر اساس سرشت اصلی خود رفتار می‌کند. او این رویه را در حالی دارد که همه کاره این خانه است و تمام زیردستانش افراد ضعیفی هستند. اکنون رهبر و معلم این امت را ببینیم که با وجود جایگاه و منزلت بالایی که از آن برخوردار است، در خانه‌اش چگونه رفتار می‌کند.

ایشان در هم نشینی و هم صحبتی با همسرانش شیرین سخن بود، با آنان بسیار گفت وگو می‌کرد، اخلاق و منش آنان را می‌پذیرفت و حساسیت و روحیه خاص آنان را در نظر می‌گرفت و می‌فرمود: «خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لأَهْلِهِ» [سنن ترمذی (3895)]. «بهترین شما کسی است که با خانواده‌اش بهترین باشد».

ام المؤمنین عایشه ل می‌گوید که پیامبر گرامی ج درخانه انسانی همچون دیگر انسان‌ها بود. «لباس خود را می‌دوخت کفش‌های خود را پینه می‌زد، کارهایی که یک مرد در خانه انجام می‌دهد ایشان نیز انجام می‌داد». [مسند احمد (24903)]

همچنین هیچ چیز، نبی اکرم ج را از عبادت بازنمی داشت؛ هرگاه ندای حی على الصلاة و حی على الفلاح را می‌شنید، به سرعت اجابت می‌کرد و دنیا را پشت سر می‌گذاشت.

اسود بن یزید می‌گوید: از عایشه ل پرسیدم: نبی اکرم ج در خانه چکار می‌کرد؟ گفت: «در خدمت خانواده‌اش بود. به محض اینکه صدای اذان را می‌شنید، بیرون می‌رفت». [صحیح بخاری (6039)]

ایشان نمونه تواضع و فروتنی بود؛ تکبر نمی‌کرد، به دیگران دستور نمی‌داد که کارهایش را انجام دهند و در کارهای خانه مشارکت می‌نمود و کمک خوبی برای خانواده‌اش بود. مشاهده می‌کنیم که همه این کارها را برگزیده فرزندان آدم انجام می‌دهد. بلی! در خانه‌ای که نور این دین از آنجا نورافشانی می‌کند، حتی آن مقدار خوراکی هم وجود ندارد که رسول گرامی ج را سیر کند.

نعمان بن بشیر که درباره نبی اکرم ج سخن می‌گفت، فرمود: «پیامبر شما را در حالی دیدم که خرمای خشکی هم نمی‌یافت که شکمش را سیر کند». [صحیح مسلم (2977)]

عایشه ل می‌گوید: «ما اهل بیت محمد ج یک ماه آتش روشن نمی‌کردیم؛ غذای ما، آب و خرما بود». [صحیح بخاری (2567)]

آری سادگی و رعایت قناعت و زهد و بی‌رغبتی به دنیا، یکی از اصول حاکم بر زندگی پیامبر گرامی ج بوده است. رسول اکرم ج اگرچه خود می‌توانست با استفاده از نعمت‌های پروردگار زندگی بهتری را برای خویش فراهم سازند، اما از آنجا که دلبستگی به زخارف دنیوی نداشت، دیگران را بر خود مقدم می‌دانست و خود به اندکی از مال دنیا اکتفاء می‌کرد. بنابراین، زندگانی رسول گرامی ج به شکلی بود که در سطح پایین‌تر از طبقه متوسط جامعه آن روز قرار داشت.

و زمانی که عمر فاروق س حالت زندگی آنجناب را دید نتوانست مانع جاری شدن اشک‌هایش شود. پیامبر گرامی ج از او پرسید: عمر! چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: چرا گریه نکنم در حالی که قیصر و کسری از نعمت‌های دنیا بهره می‌گیرند و لذت می‌برند، و رسول الله ج فقط آنچه را که می‌بینم در اختیار دارند؟ پیامبر اکرم ج فرمودند: ای عمر آیا دوست نداری که آن بهره کسری و قیصر از نعمت‌های دنیا باشد، و آخرت فقط از آنِ ما باشد. [متفق علیه].

مطلب پنجم: رسول گرامی ج اسوۀ کامل هست

مطلب پنجم: رسول گرامی ج اسوۀ کامل هست

بشر در هر زمانی نیازمند الگویی است که آن‌ها را از گمراهی و افتادن در پرتگاه هلاکت نجات دهد، الگویی که آن‌ها را فراتر از تفسیر مادی حیات ببرد و این الگو را در شخصیت والای پیامبر گرامی اسلام محمد ج چه در کردار و چه در گفتار ایشان پیدا می‌توانیم.

آنچه امروز امت اسلامی به آن نیاز دارند دانستن اصول اخلاقی پیامبر گرامی و شناخت ماهیت حرکت و دعوت و هدایات ایشان در همه جوانب حیات اعم از ادب ورزی، امانتداری، پوزش پذیری، حق گرایی، حیاورزی، راستگویی، خوش خلقی، فروتنی و... تا رفتارهای اجتماعی ایشان اعم از قانون مداری، گشاده دستی، گشاده رویی، مشورت پذیری، همزیستی با اقشار مختلف اجتماع و... از عبادتش با الله تعالی تا رفتارشان با طبیعت همه و همه است که برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی می‌توان به آن تمسک جست.

پیامبر گرامی ج آخرین فرستاده و رسول الله تعالی است که برای هدایت بشر آمده است، لذا تنها پیامبر مسلمانان نبوده و نمی‌باشد بلکه پیامبر جهانیان است و رسالتش هدایت تمامی انسان‌هاست پس در حقیقت الگو و سرمشقی برای جهانیان می‌باشد.

آری، جالب‌ترین، پاک‌ترین و ارجمندترین دفتر در همه تاریخ بشر، آن دفتری است که تاریخ زندگی انسان کامل یعنی پیامبر اکرم ج در آن درج شده است، تاریخی که زیباترین ارمغان‌ها برای هوشمندان روشن دل بوده و درخشان‌ترین گوهر گرانبها برای کاوشگران است.

پیامبر گرامی ما ج به عنوان آخرین پیامبر که کامل‌ترین دین را در اختیار بشر نهاده در میان پیامبران الهی همانند خورشید می‌درخشد؛ چرا که هم اولوالعزم است و رسالت جهانی دارد و هم صاحب کتاب و شریعت مستقل است که هم اصول ادیان پیشین را تصدیق و تکمیل می‌کند و هم راه جدیدی را پیش پای انسان می‌نهد. ایشان بشری است که چون دیگران می‌خورد، می‌آشامد و بر زمین در پی روزی تلاش می‌کند. انسانی که ازدواج می‌کند و حتی در غم از دست دادن فرزندش اشک از چشمانش جاری می‌شود، همان گونه که قرآن اشاره می‌فرماید بشری است مانند دیگران: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُوحَىٰٓ إِلَیَّ [الکهف: 110] «بگو من بشری چون شما هستم به سوی من وحی می‌شود» اما این بشر دارای ویژگی‌های خاصی است که از جمله این ویژگی‌ها متصل بودن به سرچشمه وحی است. الله تعالی ایشان را برگزیده و تعلیم داده لذا همه رفتار و گفتارش منطبق بر وحی است و سخنی از خود نمی‌گوید. «به سوی من وحی می‌شود» هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید و گفتارش جز وحی خالص نیست و الله متعال تعلیم او را به عهده گرفته است. ﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ٤ عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ٥ [النجم: 3-5] «و از روی هوی و هوس سخن نمی‌گوید. آن (چیزی که با خود آورده و با شما درمیان نهاده است) جز وحیی نیست که (بر او) فرستاده می‌شو. (ملک) بس نیرومند آن‌را به او آموخته است». بشری معصوم از خطا و گناه که هرگز لغزشی از او سر نمی‌زند و گفتار و رفتارش الهی و آموزنده است.

بزرگ مردی که هیچ کس به عظمت خلق و خوی او نمی‌رسد ﴿وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٖ٤ [القلم: 4] «و همانا تو از خوی سترگی برخوردار هستی».