اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

279- ثروت ما میراث نیست!

279- ثروت ما میراث نیست!

از حضرت ابوبکر در مورد میراث رسول الله ج پرسیده شد. ایشان خدمت دخت پیامبر اکرم ج؛ حضرت فاطمه زهراء ل و به حضرت عباس س؛ عموی پیامبر، عرض کرد: من از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: " ثروت ما به ارث برده نمیشود، آنچه از ما میماند صدقه است". و بدون شک آل محمد نیز از این مال بهرهمند خواهند شد.

در گزارش تاریخی دیگری آمده که حضرت ابوبکر س فرمود: " من وجب بوجب در هر چیز از پیامبر خدا ج پیروی خواهم کرد و هیچ کاری از ایشان را ترک نخواهم کرد. من از این بیم و هراس دارم که اگر کوچکترین چیزی از آنچه پیامبر خدا ج انجام میدادند را ترک گویم – خدای ناکرده – از راه راست بیرون رفته و ره به گمراهی برم".

از روایت‌های تاریخی ثابت است که حضرت ابوبکر در دوران خلافتشان بخوبی به اهل بیت پیامبر خدا ج میرسیدند و آن‌ها را از خمس مال فیء و فدک و خیبر میداد. آری! ایشان این اموال را چون میراث در بین آن‌ها تقسیم نکرد، چرا که ایشان در این باره دستور پیامبر اکرم ج را شنیده بود و هرگز بخود اجازه نمیداد بر خلاف آن عمل کند.

278- نگین

278- نگین

حضرت ابوبکر آزمایشها و سختی‌های بسیاری دید؛ بسیار اذیت و آزار و شکنجه شد، بر سرش خاک ریختند، مشرکان مکه در مسجد الحرام با کفش آنچنان بجانش افتادند که نای رفتن از او سلب شده بیهوش نقش زمین گشت، برخی از قومش او را که غرق خون بود بلند کرده و به خانهاش رساندند! ولی ابوبکر بیدی نبود که درگذر حوادث هولناک روزگار بلرزد و وجبی از راه هدایت و رستگاری عقب نشینی کند. او نمادی از استواری و استقامت و پایداری بود.

حضرت ابوبکر بر تاریخچه و شجره انساب و مکانت و حسب عرب‌ها بخوبی واقف بود، او از این صلاحیت و کارآیی و هوش و درایت خدا دادیش در راه نشر و اشاعت دعوت اسلامی و اصلاح جامعه بخوبی استفاده کرد. وقتی پیامبر اکرم ج در مراسم و تجمعات بزرگ عرب چون؛ بازارهای سالانه و موسم حج، نزد کاروان‌های قبیلههای مختلف عرب که به مکه میآمدند، میرفت تا آن‌ها را به اسلام دعوت کرده پیام پروردگار یکتا را به آن‌ها برساند، ابوبکر همیشه او را همراهی میکرد و در شناخت قبیلههای عرب و آشنایی با آن‌ها ایشان را یاری میداد.

حضرت ابوبکر صدیق س بیش از همه پروردگارش را شناخته بود و از او خوف و هراس داشت. همه مسلمانان بر این متفقند که حضرت ابوبکر س داناترین و عالمترین فرد این امت است. بسیاری از اهل علم، اجماع علمای اسلام را بر اینکه حضرت ابوبکر س عالمترین امت بود نقل کردهاند.

سبقت داشتن ایشان بر تمامی صحابه و شاگردان پیامبر اکرم ج در علم و فضل برمیگردد به همراهی طولانیشان با رسول الله ج و اراده و محبت بیمانندشان به آن حضرت ج. ایشان شب و روز، در سفر و اقامت همیشه در کنار پیامبر اکرم ج بودند و شب‌ها بعد از نماز عشاء تا دیر وقت با رسول الله ج درباره مسائل و معاملات مسلمانان گفتگو میکرد.

خلافت حضرت ابوبکر صدیق س سرآغاز دوران خلافت راشده است، و از این جهت که به دوران پیامبر اکرم ج متصل است از اهمیت ویژهای برخوردار است. در دوران خلافت ایشان در حل تمامی قضایا و مسایل روز مو به مو از شیوه و روش پیامبراکرم ج پیروی میشد.

277- نماز جنازه

277- نماز جنازه

حضرت عمر س امامت نماز جنازه حضرت خلیفه را بر عهده داشتند. حضرت عمر، عثمان، طلحه و عبدالرحمن پسر حضرت ابوبکر صدیق س ایشان را در قبر گذاشتند، لحد ایشان درست در کنار لحد رسول الله ج قرار گرفته است.[1]



[1]- أصحاب الرسول، اثر/ محمود المصری: 1/ 106.

276- من خلیفه رسول الله ج هستم

276- من خلیفه رسول الله ج هستم

حضرت ابوبکر در خطبه خود واضح و روشن بیان داشت که من خلیفه خدا نیستم، بلکه خلیفه و جانشین رسول الله ج هستم. من انسانم؛ جایز الخطا و از گناه و اشتباه معصوم و پاک نیستم. من توان آن‌را ندارم آنچنان که رسول الله ج در نبوت و رسالتشان ادای مسئولیت کردند من نیز چنان کنم، ولی در سیاستم پیرو رسول الله ج خواهم بود و هرگز از راه و رسم ایشان سرباز نخواهم زد.

275- غم و اندوه یاران در وفات جانگداز صدیق اکبر س

275- غم و اندوه یاران در وفات جانگداز صدیق اکبر س

خبر وفات حضرت ابوبکر چون صاعقه‌ای بود که بر شهر مدینه زد و مردم شهر را در غم و اندوه فرو برد. پس از رحلت رسول اکرم ج خبر غمناک وفات صدیق اکبر مردم شهر را بینهایت اندوهگین و پریشان نمود.

باران اشک از چشمان حضرت علی بن أبی طالب س لختی نه ایستاد. او شتابان و پریشان و گریان خود را به خانه حضرت ابوبکر صدیق س رسانیده کنار جسد بیجان رفیق و برادر و محبوبش ایستاد و گفت:" ای ابوبکر! خداوند بر تو رحم و شفقت ورزد. تو دوست و یار و عزیز و صاحب راز و مستشار خاص رسول الله ج بودی. تو اولین شخصی بودی که به ندای توحید اسلام لبیک گفتی و یقین و ایمان تو از همه بیشتر بود. بیش از همه از خداوند ترس و واهمه داشتی. در دین خدا از همه پایبندتر بودی و بیش از همه از پیامبر پاسبانی و محافظت میکردی. از همه بیشتر شیدای اسلام بودی و جایگاه و مکانت تو از همه والاتر و برتر است. در کارهای خیر از همه سبقت میگرفتی. تو در سیرت و کردارت از همه به پیامبر شبیهتر بودی. تو نزد رسول الله ج از همه عزیزتر و مقام و مرتبه تو از همه بالاتر بود. خداوند تو را بهترین جزا و پاداش‌ها عطا فرماید. در آنروزی که همه دست رد بر سینه پیامبر زدند و او را دروغگو پنداشتند این تو بودی که بدو لبیک گفتی و در کنارش ایستادی. تو چون چشم و گوش برای رسول الله ج بودی. خداوند متعال تو را در کلام پاکش صدیق و راستگو قرار داد. فرموده حق تعالی است:

﴿وَٱلَّذِی جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ٣٣ [الزمر: 33] «آنکه راستی را آورد – دین حق – و آنکه او را راست پنداشت، آنان پرهیزکاران و با تقوایانند».

در آن روزهایی که همه بخل ورزیده از پیامبر کنار کشیدند این تو بودی که او را یاری دادی. در سختی‌ها و مشکلات چون مردم عقب نشینی کردند، این تو بودی که در کنار رسول و محبوبت پایدار ایستادی و در سختترین روزهای زندگی یار و یاور پیامبر اکرم بودی. تو در غار کنار پیامبر اکرم ج بودی و خداوند تو را با لقب " ثانی اثنین" در کتابش ستود. تو پیامبر اکرم ج را دلداری میدادی و در هجرت یار و غمخوار او بودی.

روزی که مردم از اسلام بازگشتند تو جانشین بر حق رسول اکرم ج بودی که از دین خدا پاسبانی نمودی. تو با جرأت و شهامتت آن کاری را انجام دادی که یار و یاور هیچ پیامبری انجام نداده است. تو در حمایت و پاسداری از دین حق وقتی سربلند کردی که ضعف و ناتوانی بر صحابه و یاران رسول الله ج چیره شده بود. تو آن وقت سینه سپر کردی که صحابه بزرگوار عاجز و ناتوان مانده بودند. وقتی که آن‌ها شکار ناتوانی و ضعف شده بودند تو قدرت و توانت را به نمایش گذاشتی، و چون آن‌ها پریشان و حیران بدینسو و آنسو مینگریستند این تو بودی که بر راه پیامبر ثابت قدم و استوار گام میزدی!

تو نسخهای گویا از دستورات پیامبر بودی. اگر چه جسمت لاغر و کم طاقت ولی در راه خدا نمادی از توان و قدرت بودی.

در تواضع و فروتنی بیمانند بودی، در حالیکه نزد پروردگارت بسیار بزرگ و عزیزی. در چشم مردم بزرگ و در دل‌هایشان آشیانه داشتی.

آنچنان وارسته و پاک و دوست داشتنی بودی که کسی فرصت خورده گرفتن بر تو را پیدا نمیکرد.

در نزد تو آدم ضعیف و ناتوان، قوی و نیرومند بود تا آن زمان که حقش را از ظالم گرفته به او پس دهی. در حقجویی و حقخواهی؛ خویشان و نزدیکان و بیگانگان همه در چشم تو یکسان بودند. عزیزترین شخص در نزد تو آن کسی بود که در تقوا و پرهیزکاری و ترس از خدا بر دیگران سبقت داشت. تو با صداقت و نرمی و لطافت و دلسوزی با مردم برخورد میکردی. فرمان تو پایان درگیری و مرهم دردها بود. آه! چقدر نرم خو و بردبار و نیک سرشت بودی! رأی و مشورهات کانون علم و دانش، و عزم و اراده بود. بدست تو دین قوت گرفت و ایمان در دل‌ها جای پیدا کرد و اسلام پیروز شد.

بخدا سوگند! تو بسیار پیش رفتهای و از دیگران سبقت گرفتهای. تو به موفقیت بس عظیمی نایل آمدهای. ما در غم جانگداز فراق تو هیچ نداریم که بگوئیم مگر: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَیۡهِ رَٰجِعُونَ١٥٦ [البقرة: 156] «ما از آن خدائیم و بسوی او باز میگردیم». ما بر خواست و تقدیر الهی راضی هستیم.

بخدا سوگند! پس از رحلت جانسوز رسول الله ج هیچ صدمهای چون وفات تو بر مسلمانان سنگین نخواهد شد. تو سبب عزت و پاسبانی و پاسداری و حمایت دین بودی. خداوند تو را با پیامبر و محبوبش محمد مصطفی ج محشور گرداند و ما را از اجر و پاداش تو محروم نگرداند و ما را پس از تو گمراه نگرداند.

مردم مات و مبهوت، با دهان‌های باز، پریشان و غمگین، خاموش به سخنان حضرت علی س گوش فرا میدادند، چون حرف‌های ایشان تمام شد همه یکریز شروع کردند به گریه و زاری، و با صدای بلند میگفتند: واقعا حق با شماست؛ شما کاملا درست فرمودید.

در روایتی دیگر آمده که چون حضرت ابوبکر صدیق س را کفن پوشاندند، حضرت علی س فرمود: «ما أحد ألقى الله بصحیفته أحب إلی من هذا المسجى». "تنها انسانی که آرزو دارم با نامه اعمالی چون کارنامه او خدایم را ملاقات کنم این مرد کفن پوش است!".[1]



[1]- التبصرة، اثر/ ابن الجوزی: 1/477، 479، و تاریخ الإسلام، اثر/ الذهبی: 3/120.