ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از حضرت عبدالله بن عمرو بن العاص روایت شده است که حضرت ابوبکر صدیق س روز جمعه برای ادای خطبه ایستاد و فرمود: "فردا صبح شترهای زکات میرسند ما آنها را تقسیم میکنیم. خواهشا هیچ کسی بدون اجازه نزد ما نیاید".
زنی به شوهرش گفت: این طناب را گرفته به آنجا برو، شاید خداوند به ما شتری بدهد. آن مرد بدانجا آمد و دید که حضرت ابوبکر و حضرت عمر وارد اسطبل شترها شدهاند، او نیز بدون اجازه داخل شد. چون چشم حضرت ابوبکر س به او افتاد. گفت: «ما أدخلک علینا؟». "چرا بدون اجازه داخل شدهای".
بعد طناب را از دست مرد گرفته با همان طناب او را زد. وقتی حضرت ابوبکر س از تقسیم شترها فارغ شد؛ آن شخص را صدا زد و طناب را بدست او داد و گفت: «استقد». "همانطور که تو را زدم مرا بزن".
حضرت عمر با دیدن این وضع گفت:" بخدا قسم که او هرگز انتقام نمیگیرد! و نه اینکه شما این شیوه را بر پا میکنید که هر کس از خلیفه مسلمانان انتقام بگیرد. حضرت ابوبکر س با شنیدن این حرف گفت: «فمن لی من الله یوم القیامة؟». "چه کسی در روز قیامت از من دفاع خواهد کرد؟".
حضرت عمر س مشوره داد که چون اشتباه از آن مرد بوده، شما چیزی بدو داده او را راضی کنید. حضرت ابوبکر س غلامش را صدا زد تا یک شتر ماده با کجاوهاش و یک پتو مخمل و پنج دینار بیاورد. ایشان هر انچه به غلامش گفته بود را به آن مرد داده او را از خود راضی کرد.[1]
حضرت ابوبکر صدیق س به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر اکرم ج، در اولین سخنرانی خود چنین فرموده بودند:
«الضعیف فیکم قوی عندی حتى أریح علیه حقه إن شاء الله، والقوی فیکم ضعیف عندی حتى آخذ الحق منه إن شاء الله».
"فرد ناتوان و ضعیف در میان شما نزد من قوی و نیرومند است تا به خواست خدا حقش را بدو بازگردانم؛ و شخص قلدر و نیرومند در میان شما ضعیف و ناتوان است نزد من، تا به خواست خدا حق را از او باز گیرم".[1]
132- مهمترین نکات اولین خطبه خلافت
پس از بیعت؛ حضرت ابوبکر س برای بیان برنامه خود جلوی مردم ایستاده، پس از حمد و ثنای الهی فرمودند:
" اما بعد! حضار محترم! مرا به رهبریت خود انتخاب نمودهاید، در حالیکه من خود را از شما بهتر نمیدانم. اگر من کار درستی کردم مرا یاری دهید. و اگر از من اشتباهی صورت گرفت مرا اصلاح نمائید. راستی امانت است و دروغ خیانت. به یاری خداوند هر فرد ضعیف و ناتوان شما نزد من تواناست تا حق او را بدو بازگردانم؛ و هر فرد قلدر شما نزد من ضعیف و ناتوان است تا من به یاری خداوند متعال حق مظلوم را از او پس گیرم. هر ملتی که از جهاد و نبرد در راه خدا سرباز زند خداوند متعال او را خوار و ذلیل میگرداند؛ و هر ملتی که بیبند و باری در آن شایع شود خداوند بر همه آنها عذاب نازل میکند. تا آنوقت از من اطاعت و فرمانبرداری کنید که من از خدا و رسولش فرمان برم. هر گاه دیدید من از اطاعت خدا و رسولش سرباز میزنم اطاعت من بر شما لازم نیست. برخیزید و نماز برپا دارید. خداوند بر همه شما رحم کند".[1]
131- تحلیل امام ابن تیمیه درباره خلافت حضرت ابوبکر صدیق س
امام ابن تیمیه / میفرماید:" پیامبر اکرم ج به وسیله سخنهای گهربار و اشارههای پر بارشان مسلمانان را راهنمایی کرده تا ابوبکر س را بعنوان جانشین و خلیفه پس از او انتخاب کنند. ایشان درباره خلافت ابوبکر س اظهار امید و رضایت کرده. آن حضرت ج در نظر داشتند که برای او وصیت نامهای هم بنگارد، ولی برایشان روشن شد که مسلمانان بر او اتفاق خواهند کرد، از اینرو آن جناب ج بدان اکتفا نموده، هیچ نیازی به نوشتن وصیت نامه احساس نکرد. اگر انتخاب جانشین و خلیفه پیامبر اکرم ج بر مسلمانان کاری دشوار و پر دردسر میبود حتما آن حضرت با بیانی گویا و شافی آنرا روشن میکرد تا برای کسی عذری باقی نماند، اما چون ایشان با دلایل و براهین روشنی امت را راهنمایی کرد که ابوبکر پس از آن جناب جانشین و خلیفه خواهد بود و مسلمانان نیز قصد پیامبر را فهمیدند، اصل هدف برآورده شد؛ از اینرو ایشان ج وصیت نامهای ننگاشت.
برای همین نیز حضرت عمر در خطبه خود در مجلس مهاجران و انصار گفته بود:" غیر از ابوبکر در میان شما هیچ شخصی نیست که بتوان او را بعنوان خلیفه وقت معرفی نمود..".
امام ابن تیمیه در ادامه فرمودند:" دلیلها و براهین بسیاری بر صحت خلافت ابوبکر مهر تصدیق گذاشتهاند. در اثبات خلافت او، و خشنودی و رضایت خداوند متعال و رسولش از او سندها و علامتهای درست فراوانی آمده است. مسلمانان با او بیعت کرده او را بعنوان خلیفه و جانشین پیامبر برای خود انتخاب کردند.
اساس انتخاب مسلمانان بر این بنا بود که خداوند متعال خود حضرت ابوبکر صدیق را فضیلت و جایگاه برتری بخشیده، و او به پیامبر خدا نیز بسیار نزدیک و نزد ایشان از منزلت و مکانت خاصی برخوردار بودند. بدینصورت خلافت حضرت ابوبکر س با دلایل قطعی و روشن و با اجماع و توافق همه مسلمانان بر او، ثابت است.[1]
به رسول الله ج در خواب دو خلیفه نشان داده شد که خلافت آنها درست به شیوه پیامبری خواهد بود، و آنها سر سوزنی از راه و روش پیامبر کنار نخواهند رفت. آن حضرت ج میفرمایند:" من در خواب بودم. به من در خواب نشان داده شد که من از حوض خود آب بیرون کشیده به مردم میدهم تا بنوشند، در این اثنا ابوبکر سر رسید. او دلو را از دست من گرفت تا من کمی استراحت کنم. او دو دلو آب کشید، ولی در دلو کشیدن او سستی بود. خداوند از او درگذرد و او را ببخشاید. پس از آن عمر از راه آمد. او دلو را از دست ابوبکر گرفته – خوب آب کشید – طوری که من هرگز کسی را به قدرت و توان او در کشیدن دلو آب ندیدهام. – او آب کشید و به مردم داد تا سیراب شدند و رفتند. حوض همچنان پر از آب بود و با جوش و خروش به دیوارهای آن برخورد میکرد.[1]
امام شافعی / میفرماید: خواب پیامبران برگزیده الهی، وحی است. فرموده پیامبر خدا ج که " در دلو کشیدن ابوبکر سستی بود" اشارهای است به کوتاه بودن مدت خلافت ایشان و اینکه او پس از مدت اندکی وفات میکند، و تمام این مدت را مشغول نبرد با مرتدان خواهد بود، و در نتیجه در مدت خلافت ایشان سرزمینهای زیادی فتح نمیشود. در حالیکه در مدت طولانی خلافت حضرت عمر س مرزهای دولت اسلام خوب گسترش یافت".[2]