اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

(9)- (مکتوب- 77) جهت مناظره از سنّت استفاده شود

(9)- (مکتوب- 77) جهت مناظره از سنّت استفاده شود

لِعَبْدِاللَّه ‏بْنِ‏ ‏الْعَبّاسِ‏ ب أَیْضاً لَمَّا بَعَثَهُ لِلْاِحْتِجاج عَلَى الْخَوارِج: لا تُخاصِمْهُمْ بِالْقُرانِ فَإِنَّ ‏الْقُرانَ‏ ‏حَمَّالٌ‏ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَیَقُولُونَ، وَلکِنْ ‏خاصِمْهُمْ‏ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یَجِدُوا عَنْها ‏مَحِیصاً.

[از سفارش‌های امام علیه السلام به عبدالله بن عباس هنگامی که وی را برای گفتگو نزد خوارج فرستاد: با آیات قرآن با آن‌ها محاجه نکن، چرا که قرآن [برای این لجوجان] تاب معان مختلف و امکان تفسیر گوناگون دارد، تو چیزی می‌گوئی و آن‌ها چیز دیگر [و سخن به جائی نمی‌رسد] [7] لکن با سنت پیامبر ج با آن‌ها بحث نما که در برابر آن پاسخی نخواهند یافت [و مجبور به تسلیمند.]

(8)- (مکتوب- 53) اطاعت از خدا و رسول و آمران مؤمن

(8)- (مکتوب- 53) اطاعت از خدا و رسول و آمران مؤمن

(38)ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِى‏ءٍ مِنْهُمْ ما أَبْلى، وَلا تُضِیفَنَّ ‏بَلاءَ ‏امْرِى‏ءٍ إِلى غَیْرِهِ وَلا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غایَةِ بَلائِهِ، وَلا یَدْعُوَنَّکَ شَرَفُ امْرِى‏ءٍ إِلى أَنْ تُعَظِّمَ مِنْ بَلائِهِ ما کانَ صَغِیراً، وَلا ضَعَةُ امْرِى‏ءٍ إِلى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلائِهِ ما کانَ عَظِیماً. (39)وَارْدُدْ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ‏ما ‏‏یُضْلِعُکَ ‏مِنَ‏ ‏الْخُطُوبِ‏ وَیَشْتَبِهُ عَلَیْکَ مِنَ الْأُمُورِ، فَقَدْ قالَ اللَّهُ سُبْحانَهُ لِقَوْمٍ أَحَبَّ إِرْشادَهُمْ: ‏یا ‏أَیُّهَا ‏الَّذِینَ‏ امَنُوا ‏أَطِیعُوا ‏اللَّهَ‏ ‏وَ‏أَطِیعُوا ‏الرَّسُولَ‏ ‏وَ ‏أُولِى‏ ‏الْأَمْرِ ‏مِنکُمْ‏، ‏فَإِنْ‏ ‏تَنازَعْتُمْ‏ ‏فِى‏ ‏شَىْ‏ءٍ ‏فَرُدُّوهُ‏ ‏إِلَى‏ ‏اللَّهِ‏ ‏وَ‏الرَّسُولِ‏ ‏فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ: أَلْأَخْذُ ‏بِمُحْکَمِ‏ ‏کِتابِهِ‏، وَالرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ: أَلْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجامِعَةِ غَیْرِ الْمُفَرِّقَةِ.

[(38)پس رنج و کار هر یک از آنان را برای خودش بدان، رنج کسی را به دیگری نسبت مده، باید در پاداش به او هنگام بسر رساندن کارش کوتاهی ننمایی، باید بزرگی کسی تو را بر آن ندارد که رنج و کار کوچک او را بزرگ شماری، پستی کسی تو را وادار نسازد که رنج و کار بزرگش را کوچک پنداری، (39) مشکلاتی که در احکام برایت پیش می‌آید و اموری که بر تو مشتبه می‌شود به خدا و پیامبرش ارجاع ده، چرا که خداوند بزرگ به گروهی که علاقه داشته ارشادشان کند فرموده: "ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید الله را، اطاعت کنید پیامبر و صاحبان امرتان را، اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به الله و پیامبر باز گردانید؛ اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید". بازگرداندن چیزی به خداوند متمسک شدن بقرآن کریم و یافتن دستور از آیات محکم آن است؛ و بازگرداندن به پیامبر ج همان تمسک به سنت قطعی و مورد اتفاق آن حضرت است.]

(7)- (خطبه- 18) ذم علما به دلیل اختلافاتشان

(7)- (خطبه- 18) ذم علما به دلیل اختلافاتشان

(1)تَرِدُ عَلى أَحَدِهِمُ الْقَضِیَّةُ فِى حُکْمٍ مِنَ الْأَحْکامِ فَیَحْکُمُ فِیها بِرَأْیِهِ، ثُمَّ تَرِدُ تِلْکَ الْقَضِیَّةُ بِعَیْنِها عَلى غَیْرِهِ فَیَحْکُمُ فِیها بِخِلافِهِ، ثُمَّ یَجْتَمِعُ الْقُضاةُ بِذلِکَ عِنْدَ ‏‏إِمامِهِمُ‏‏ ‏الَّذِى‏ ‏اسْتَقْضاهُمْ‏ فَیُصَوِّبُ اراءَهُمْ جَمِیعاً، وَإِلهُهُمْ واحِدٌ، وَنَبِیُّهُمْ واحِدٌ، وَکِتابُهُمْ واحِدٌ، (2)أَفَأَمَرَهُمُ اللَّهُ تَعالى بِالْإِخْتِلافِ فَأَطاعُوهُ؟ أَمْ نَهاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟ (3)أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحانَهُ دِیناً ناقِصاً فَاسْتَعانَ بِهِمْ عَلى إِتْمامِهِ؟ أَمْ کانُوْا شُرَکاءَ لَهُ. فَلَهُمْ أَنْ یَقُولُوْا وَعَلَیْهِ اَنْ یَرْضى؟ (4)أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحانَهُ دِیناً تامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ ج عَنْ تَبْلِیغِهِ وَأَدائِهِ؟ وَاللَّهُ سُبْحانَهُ یَقُولُ: ‏ما ‏فَرَّطْنا ‏فِى‏ ‏الْکِتابِ‏ ‏مِن‏ ‏شَىْ‏ءٍ، وَقالَ: فِیهِ تِبْیانُ کُلِّ شَىْ‏ءٍ، (5)وَذَکَرَ أَنَّ الْکِتابَ یُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً، وَأَنَّهُ لَا اخْتِلافَ فِیهِ، فَقالَ سُبْحانَهُ ‏وَ ‏لَوْ ‏کانَ‏ ‏مِنْ‏ ‏عِنْدِ ‏غَیْرِ ‏اللَّهِ‏ ‏لَوَجَدُوا ‏فِیهِ‏ ‏اخْتِلافاً ‏کَثِیراً، (6)وَإِنَّ الْقُرانَ ظاهِرُهُ ‏أَنِیقٌ‏، وَباطِنُهُ عِمِیقٌ، لا تَفْنى عَجائِبُهُ، وَلا تَنْقَضِى غَرائِبُهُ، وَلا تُکْشَفُ الظُّلُماتُ إِلَّا بِهِ.

[(1)مسأله‏ای از احکام دین، از یکی از علما پرسیده می‌شود، او به رای خود راجع به آن فتوی می‌دهد، همان مسأله از قاضی دیگری سوأل می‌شود، فتوای او بر خلاف قاضی اوّلی است، آنگاه ایشان با حکم‌های خلاف یکدیگر نزد پیشوایی که آن‌ها را قاضی قرار داده گرد می‌آیند، قاضی برتر رأی همه‌ی آنان را درست می‌داند، در صورتی که خدای ایشان یکی و پیغمبر آن‌ها یکی و کتابشان یکی است؟! (2)آیا(نعوذبالله) خدای سبحان ایشان را امر فرموده است که مخالف یکدیگر(در جواب مسأله) فتوا بدهند، (و)آنان(تصوّر کرده‌اند) فرمان الله را پیروی کرده‌اند؟، یا این‌که آنان را از اختلاف نهی نموده و آن‌ها معصیت و نافرمانی کرده‏اند، (3)یا این‌که(نعوذ بالله) خدای متعال دین ناقصی فرستاده و برای اتمام آن از ایشان کمک و یاری خواسته است؟، یا این‌که خود را شریک خدا می‌دانند و حکم می‌دهند، (و)الله هم راضی است؟، (4)یا این‌که خدا دین کاملی فرستاده (و)رسول خدا ج در تبلیغ و رساندن آن کوتاهی کرده است؟، حال آنکه خدای متعال می‌فرماید: هیچ چیزی را در قرآن فروگزار نکرده‏ایم؛ و نیز فرموده است: در آن هر چیزی بیان شده است؛ (5) و ذکر فرموده: بعضی از قرآن بعض دیگرش را تصدیق می‌کند و اختلافی در آن نیست؛ خدای سبحان فرموده: این قرآن اگر از جانب غیر خداوند بود، هر آینه در آن اختلاف بسیاری می‌یافتند، (6) ظاهر قرآن کریم شگفت‏آور و نیکو، باطن آن ژرف و بی‌‏پایان است، عجائب و غرائب آن پایانی ندارد، تاریکی‌ها رفع نمی‌گردد، مگر به وسیله‌ی آن.]

(6)- (خطبه- 175) وصف قرآن عظیم

(6)- (خطبه- 175) وصف قرآن عظیم

(1)انتَفِعُوا بِبَیانِ اللَّهِ، وَاتَّعِظُوا بِمَواعِظِ اللَّهِ، وَاقْبَلُوا نَصِیحَةَ اللَّهِ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْأَعْذَرَ ‏إِلَیْکُمْ‏ ‏بِالْجَلِیَّةِ، وَأَخَذَ عَلَیْکُمُ الْحُجَّةَ، وَبَیَّنَ لَکُمْ مَحابَّهُ مِنَ الْأَعْمالِ وَمَکارِهَهُ مِنْها لِتَتَّبِعُواهذِهِ وَتَجْتَنِبُوا هذِهِ، (2)فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج کانَ یَقُولُ: ‏إِنّ‏ ‏الْجَنَّةَ ‏‏حُفَّتْ‏‏ ‏بِالْمَکارِهِ‏، ‏وَ‏إِنّ‏ ‏النّارَ ‏حُفَّتْ‏ ‏بِالشَّهَواتِ‏. (3)وَاعْلَمُواْ أَنَّهُ ما مِنْ طاعَةِ اللَّهِ شَىْ‏ءٌ إِلّا یَأْتِى فِى کُرْهٍ، وَما مِنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ شَىْ‏ءٌ إِلّا یَأْتِى فِى شَهْوَةٍ، (4)فَرَحِمَ اللَّهُ رَجُلًا ‏نَزَعَ‏ عَنْ شَهْوَتِهِ، وَقَمَعَ هَوى نَفْسِهِ، فَإِنَّ هذِهِ النَّفْسَ ‏أَبْعَدُ ‏شَىْ‏ءٍ ‏مَنزَعاً، وَآنها لاتَزالُ تَنْزِعُ إِلى مَعْصِیَةٍ فِى هَوًى. (5)وَاعْلَمُوا عِبادَاللَّهِ أَنَّ الْمُؤْمِنَ لا یُمْسِى وَلا یُصْبِحُ إِلّا وَنَفْسُهُ ‏ظَنُونٌ‏ عِنْدَهُ، فَلا یَزالُ ‏زاریاً ‏عَلَیْها، وَمُسْتَزِیداً لَها، (6)فَکُونُواْ کَالسَّابِقِینَ قَبْلَکُمْ وَالْماضِینَ أَمامَکُمْ، ‏قَوَّضُوا مِنَ الدُّنْیا تَقْوِیضَ الرَّاحِلِ، وَطَوَوْها طَىَّ الْمَنازِلِ. (7)وَاعْلَمُوا أَنَّ هذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِى لا یَغُشُّ وَالْهادِى الَّذِى لا یُضِلُّ، وَالْمُحَدِّثُ الَّذِى ‏لا ‏یَکْذِبُ‏، وَما جالَسَ هذَا الْقُرانَ أَحَدٌ إِلَّا قامَ عَنْهُ بِزِیادَةٍ أَوْ نُقْصانٍ: زِیادَةٍ فِى هُدىً، وَنُقْصانٍ مِّنْ عَمىً. (8)وَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ عَلى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرانِ مِنْ ‏فاقَةٍ، وَلا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرانِ مِنْ غِنىً، فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوائِکُمْ، وَاسْتَعِینُوا بِهِ عَلى ‏لَأْوائِکُمْ‏، فَإِنَّ فِیهِ شِفاءً مِنْ أَکْبَرِ الّداءِ، وَهُوَ الْکُفْرُ وَالنِّفاقُ وَالْغَىُّ وَالضَّلالُ، (9)فَاسْأَلُوا اللَّهَ بِهِ، وَتَوَجَّهُوا إِلَیْهِ بِحُبِّهِ، وَلا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ، إِنَّهُ ما تَوَجَّهَ الْعِبادُ إِلَى اللَّهِ تَعالى بِمِثْلِهِ. (10)وَاعْلَمُوا أَنَّهُ ‏شافِعٌ‏ ‏وَ مُشَفَّعٌ، وَقائِلٌ وَمُصَدَّقٌ، وَأَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرانُ یَوْمَ الْقِیمَةِ شُفِّعَ فِیهِ، وَمَنْ ‏مَحَلَ‏ بِهِ الْقُرانُ یَوْمَ الْقِیمَةِ صُدِّقَ عَلَیْهِ، (11)فَإِنَّهُ یُنادِى مُنادٍ یَوْمَ الْقِیامَةِ: أَلا إِنَّ کُلَّ حارِثٍ مُبْتَلى فِى حَرْثِهِ وَعاقِبَةِ عَمَلِهِ غَیْرَ حَرَثَةِ الْقُرانِ فَکُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَأَتْباعِهِ، وَاسْتَدِلُّوهُ عَلى رَبِّکُمْ، وَاسْتَنْصِحُوهُ عَلى أَنْفُسِکُمْ، وَاتَّهِمُوا عَلَیْهِ اراءَکُمْ، وَ‏‏اسْتَغِشُّوا‏ ‏فِیهِ‏ ‏أَهْواءَکُمْ‏.

(1)از گفتار خدا(در قرآن کریم راجع به دنیا و آخرت) سود ببرید، از پندهای خدا بهره بگیرید، اندرز خدا را بپذیرید، زیرا خداوند به دلیل‌هایی که(برایش) هویدا است جای عذر و بهانه برای عذاب نمودن (گناه کاران)شما باقی نگذاشته(که بگویند چرا ما را عذاب می‌کنی، در صورتی که ما نمی‌دانستیم) و به شما اتمام حجت کرده(قرآن را نازل فرموده و پیغمبر را مبین آن قرار داده، تا نگویید حجتی نبود)، از اعمال آنچه را که اراده داشته(و برای بندگان خود خیر دانسته، به انجام آن امر کرده است) و آنچه را که بد دانسته(از آن نهی نموده، و در قرآن کریم و سنت پیغمبر) برای شما بیان فرموده، تا(آن را که او) دوست داشته (شما)آن را پیروی(کنید) و از آنچه بد دانسته دوری نمایید، (2)زیرا رسول الله ج می‌فرمود: بهشت پوشیده شده به سختی‌ها(تحمل رنج‌های دنیا، و شکیبایی بر طاعت و خودداری از لذایذ زود گذر)، (3) بدانید هیچ چیز از طاعت خدا نیست، مگر آنکه انجام آن گران می‌آید، هیچ چیز از معصیت خدا نیست، مگر آنکه موافق میل و خواهش نفس می‌باشد، (4)پس خدا بیامرزد مردی را که شهوت را از خویش دور کرده از پیروی خواهش و آرزوی نفس باز ایستد، زیرا این نفس، مشکلترین چیز است برای باز داشتنش(از شهوترانی) و همیشه بر اثر خواهش و آرزو به معصیت شوق دارد، (5) ای بندگان خدا! بدانید که مؤمن شب را صبح نمی‌کند و صبح را به شب نمی‌رساند، مگر آنکه به نفس خود بدگمان است، پیوسته از نفس عیب جویی می‌کند، زیادتر از آنچه (طاعت و بندگی)نموده است، از آن می‌طلبد، (6)پس مانند کسانی باشید که از شما (به رحمت خدا)پیشی گرفتند و جلو روی شما گذشتند، از دنیا خیمه کندند، مانند خیمه ‏کندن کوچ ‏کننده، (مدت زندگانی) آن را بسر رساندند مانند طی کردن منزل‌ها، (7) بدانید این قرآن پند دهنده‌ای است که خیانت نمی‌کند، راهنمایی است که گمراه نمی‌نماید، سخنگویی است که دروغ نمی‌گوید، کسی با این قرآن ننشست، مگر آنکه چون از پیش آن برخاسته هدایت و رستگاری او افزایش یافت، یا کوری و گمراهی او کم گردید، (8) بدانید کسی را بعد از قرآن نیازمندی نیست، نه برای کسی پیش از قرآن بی‌‏نیازی است، پس بهبودی دردهای خود را از آن بخواهید، در سختی و گرفتاری از آن کمک بطلبید، زیرا در قرآن برای بزرگترین درد که کفر و نفاق و تباه شدن و گمراهی می‌باشد، شفا و بهبودی است، (9)پس به(پیروی از) آن از خدا(شفا) بخواهید، با دوستی(عمل به) آن به خدا روی آورید، آن را وسیله‌ی خواهش از بندگانش قرار ندهید، زیرا بندگان به (چیزی)مانند قرآن به خدا روی نیاوردند، (10) بدانید قرآن (در قیامت) شفاعت کننده‏ای است که شفاعتش پذیرفته می‌گردد؛ راست گوئی است که گفتارش تصدیق می‌شود؛ کسی را که قرآن روز قیامت شفاعت کرد، شفاعتش درباه‌ی او قبول می‌شود؛ کسی را که قرآن روز قیامت زشت دانست (به شرک و کفر و نفاق و بد رفتاری و شهوترانی او گواهی داد) گفتارش به زیان او تصدیق می‌گردد؛ (11)زیرا روز قیامت ندا کننده‌ای فریاد می‌کند: آگاه باشید هر کشت کاری در عاقبت عمل و کشته‌ی خود گرفتار است، مگر کشت کاران قرآن، پس شما از کشت کنندگان و پیروان آن بوده، آن را راهنما بسوی پروردگارتان قرار دهید، از آن اندرز بگیرید، اندیشه‏هایتان را که بر خلاف آن است متهم سازید، خواهش‌های خود را در برابر آن خیانتکار بدانید.]

(5)- (خطبه – 105) وصف دین اسلام

(5)- (خطبه 105) وصف دین اسلام

(1)الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى شَرَعَ الْإِسْلامَ، فَسَهَّلَ شَرائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ، وَأَعَزَّ أَرْکانَهُ عَلى مَنْ غالَبَهُ، (2)فَجَعَلَهُ أَمْناً لِمَنْ ‏عَلِقَهُ‏، وَسِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ، وَبُرْهاناً لِمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ، وَشاهِداً ‏لِمَنْ‏ ‏خاصَمَ‏ ‏بِهِ‏، وَنُوراً لِمَنِ اسْتَضاءَ بِهِ، وَفَهْماً لِمَنْ عَقَلَ، وَلُبّاً لِمَنْ تَدَبَّرَ، وَایةً لِمَنْ تَوَسَّمَ، وَتَبْصِرَةً لِمَنْ عَزَمَ، وَعِبْرةً لِمَنِ اتَّعَظَ، وَنَجاةً لِمَنْ صَدَّقَ، وَثِقَةً لِمَنْ تَوَکَّلَ، وَراحَةً لِمَنْ فَوَّضَ وَ‏جُنَّةً لِمَنْ صَبَرَ، (3)فَهُوَ ‏أَبْلَجُ‏ ‏الْمَناهِجِ‏، وَأَوْضَحُ ‏الْوَلائِجِ‏، ‏مُشْرِفُ‏ ‏الْمَنارِ، مُشْرِقُ ‏الْجَوادِّ، ‏مُضِى‏ءُ ‏الْمَصابِیحِ‏، ‏کَرِیمُ‏ ‏الْمِضْمارِ، رَفِیعُ الْغایَةِ، (4)جامِعُ ‏الْحَلْبَةِ، مُتَنافَسُ ‏السُّبْقَةِ، شَرِیفُ الْفُرْسانِ، التَّصْدِیْقُ مِنْهاجُهُ، وَالصّالِحاتُ مَنارُهُ، وَالْمَوْتُ غایَتُهُ، وَالدُّنْیا مِضْمارُهُ، وَالْقِیامَةُ حَلْبَتُهُ، وَالْجَنَّةُ سُبْقَتُهُ.

[(1)سپاس خدایی را سزاوار است که (حقایق)اسلام را(بر همه‌ی خردمندان) واضح و آشکار نموده است، برای کسی که در آن وارد گردد(مسلمان شود) راه‌های سرچشمه‌ی آن را آسان گردانید، ارکان و پایه‌های آن را محکم و استوار نمود، تا کسی نتواند بر آن غلبه و فزونی یابد(و آن را از بین ببرد)، (2)پس آن را (محل) امن (از قتل و غارت و دزدی و مانند آن‌ها در دنیا و آسودگی از عذاب آخرت) قرار داد، برای کسی که خود را به آن متصل کرد(به دستور آن رفتار نمود)؛ و (نشانه ی)صلح و آشتی قرار داد برای کسی که در آن داخل گشت؛ برهان و دلیل(باشد) برای کسی که به وسیله‌ی آن سخن گفت؛ شاهد و گواه(باشد) برای کسی که با گوینده‌ی آن دشمنی کرد؛ نور و روشنی(هادی و راهنما باشد) برای کسی که از آن روشنی طلبید؛ فهم(و درک حقایق باشد) برای کسی که تدبّر کرد؛ عقل و خرد برای کسی که(در مخلوقات) تفکر و اندیشه نمود؛ نشانه‌ی(رستگاری باشد) برای کسی که به فراست راه حق را جست؛ بینایی برای کسی که تصمیم گرفت(تا به خطا و اشتباه، کاری انجام ندهد)؛ عبرت و آگاهی (باشد) برای کسی که پند پذیرفت؛ نجات و رهایی(از عذاب باشد) برای کسی که تصدیق و اعتراف نمود(به درستی آن؛ وثوق و اطمینان (باشد) برای کسی که توکل داشت (و به خدا)اعتماد کرد؛ آسایش (باشد)برای کسی که (کارش را به پروردگار)تفویض نمود؛ سپر (باشد) برای کسی که(در سختی‌ها) شکیبا بود؛ (3)پس اسلام روشن‌ترین راه‌ها و آشکارترین مذاهب است، مناره‌ی آن(راستی و درستی آن) در بلندی (هویدا)است، راه‌های آن درخشان (و نمایان)است؛ چراغ‌هایش روشنی‌دهنده است، در میدان مسابقه پیش رونده است، پایان آن(به قرب خداوند نزدیک و) بلند است، (4)گرد آورنده‌ی اسبان مسابقه است (تا سواران آن‌ها برای تقرب به درگاه الهی از یک دیگر پیشی گیرند)، جایزه‏ای که برای مسابقه تعیین شده به قدری نفیس و نیکو است که همه به آن رغبت دارند، اسب دوان‌های آن شریف و بزرگوار هستند، راه آن تصدیق(به خدا و رسول) و نشانه‌ی آن اعمال صالحه و پایان آن مرگ است؛ و میدان ریاضت و تربیت آن دنیا است؛ محل دواندن اسب‌های آن قیامت است؛ و بهشت جایزه و پاداش آن می‌باشد.]